1929
🦋💕🦋 به ترمه ی خیال تو حریرِ شعرِ من، سپید نوشت! تا خودِ بهشت که این دلم، برای تو دل تو هم، برای من ... #عرفان_یزدانی @Termeye_kheyal 🦋💕🦋
🍁🕊بیدار شو!
آرزوهایت را صدا بزن
خوشبختی نزدیک است
مهربانی را به قلبت بسپار💖
🕊گلهای شادی را
به خانه ات دعوت کن🌸🍃
و قلبت رو جایگاه
عشق و محبت قراربده💖
دوستیهات رو با صداقت رنگ بزن🌸
صبح آدینه تون بخیر 💖
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
🧿
گشایش چشم های تو
طلوع خوشبختی‌ست، در آسمان نگاهم
پس می زند تاریکی را
و صبح در ردایی ابریشمی
در بر می‌گیرد تمامم را..
با حضورت
آسمان احساسم سرشار از زیباییست و
تماشایت قاصدِ صبحِ خوشبختی....
#یسنا_اکبری
تشعشعِ نگاه،
روی پلک پنجره می نشيند!
صبح نفس می کشد!
عشق لبخند می زند!
خواب بلند چشم هايم می پرد
می دانم هنوز هم تقصير توست!
تقصير چشم هايت!
تکرار می شوم
جهان يکسره آغوش می گشايد،
تا دوست داشتنت
رايحه ی رخوتناک بوسه هايم شود ...
#عرفان_یزدانی
🌺سلام صبح‌بخیر دوست من
🌼 آرزویـــم ایـــن اســـت
🌸 ڪہ دلت خوش باشد ...
🌺نــرود لـــحــظــہ‌اے از ...
🌼 صورتِ ماهت لبـخنـد ...
🌸نــشــــود غـــــصّــــــہ ...
🌺 ڪــمی نـزدیـڪـــــت ...
🌼 لـــحــظہ‌هـــــایـــــت ...
🌸همہ زیبــا و قـشـــنــگ ...
🌺 از خــ❤ـــدا مےخـواه...
🌼ڪـــــــــــہ تــــــــــو را ...
🌸 ســـــــــــالـــــــــــم و ...
🌺 خوشبخت بــــــدارد ...
🌼 هـــمــہ عــــــمـــــــــر ...
🌸و نبـــاشی دلـتـــنـــگ ...
🌺 و بــــدانــــــی ڪــــہ ...
🌼ڪسی هست هـنــوز ...
🌸 ڪہ تو را یاد ڪند ...
گشایش چشم های تو
طلوع خوشبختی‌ست، در آسمان نگاهم
پس می زند تاریکی را
و صبح در ردایی ابریشمی
در بر می‌گیرد تمامم را با حضورت
آسمان احساسم سرشار از زیباییست و
تماشایت قاصدِ صبحِ خوشبختی....
#یسنا_اکبری
ياد بعضي نفرات روشنم ميدارد
قوتم ميبخشد ره مي اندازد
و اجاق کهن سرد سرايم
گرم مي آيد از گرمي عالي دمشان
نام بعضي نفرات
رزق روحم شده است
وقت هر دلتنگي
سويشان دارم دست
جرأتم ميبخشد
روشنم ميدارد
#نیمایوشیج
کسی در راه نیست
کسی نیست تا بفهمد
که تو تمام دلهره ها را میشناسی ،
کسی نمی داند که تو زبان پرندگان را می فهمی
نمی داند با نگاهت به پرواز اعتبار می بخشی
نیست کسی تا تو را شبیه خودت ببیند
شبیه خودت همچون باران ،
مثل ابر ، چونان آسمان
مثل گلهای درخت انار
گویا نمیداند دلت که بلرزد
با اشکهایت آرام آرام تمام میشوی
نه اینکه نباشی ، هستی
ولی دیگر تو نیستی
دیگر مثل باران و ابر و گلهای انار
نیستی چونان آیینه ای هزار تکه
هر دردت را هزاران بار باز نشان میدهی
خلاصه میشوی خلاصه ،
ای دختر !
ای زیبایی خدا در زمین!
#سعید_خاکسار
ایستاده ام به نماز
به سمت کعبه ی چشمانت
به وقت اذان اقاقیا...
میخوانم
دو رکعت دلتنگی
به قصد دیدن رویَت...
بی خبر از هیچ پیامبری
و بی نیاز از هیچ معجزه‌ای...
تو ای گم شده ترین حاجتم!
هر صبح هستی ام را،
به شکرانه ی بودنت
بر صلیب خواهم کشید
تا ظهورِ سپیده ی بودنت ...
#یاس_کرمانی
تو را از میانِ لبخندِ بیدها
به صبح پنجره، دعوت مے ڪنم .!
به نوازش آفتاب
به زرد پیراهن برگ هاے چنار،
که بر شاخه ے نارسِ پاییز، مے وزند !
تو را از میان بوسه های باد و باران
به سپیدے یک اتّفاق دعوت مے ڪنم ...
#عرفان_یزدانی
صبح ها طلوع می کند خورشید دلم
چشمان آسمان باز می شود،
عطر می ترواد از نیلوفر ها،
و چه عاشقانه، صبح بخیر های تو
در نسیم می رقصند...!
#لیلا_صابری_منش
نوشیدن عسل
از گل بوسه های لبخندت
لذت بخش ترین صبحانه دنیاست
ڪه هر صبح شاپرک قلبم را
می ڪشاند تا شقایق لبهایت ...
#امیر_افشار
در آغوش تاریکی شب،
با تمام خستگی بدنم و سنگینی دلم،
به آخرین لحظات این روز پرماجرا نگاه می‌کنم.
دلم هنوز پر از دلتنگی‌ها و احساساتی است
که در طول روز نتوانستم به آنها رسیدگی کنم.
مانند یک رهگذر سرگردان در این فضای تاریک،
دلم به دنبال یک نقطه‌ی روشن است.
گاهی فکر می‌کنم که آیا این دلتنگی و خستگی،
هیچ وقت به پایان نمی‌رسد؟
اما با وجود تمامی سختی‌ها، تمام خستگى ها
امید دارم که يك روز چشم باز كنم
و خبرى از دلتنگى نباشد!
كه يك روز چشم باز كنم و تو را كنار خود ببينم!
كه يك روز چشم باز كنم و
به جاى آن كه برايت بنويسم
صبحت سرشار از عشق،
عشق را از چشمانم بخوانى....
#علي_قاضي_نظام
ماه مانند دختری عاشق
سر به دامان آسمان دارد
چشم او گرم گوهر‌افشانی‌ست
در دل شب ستاره می‌بارد
گوییا دردِ دوری از خورشید
ماه را نیمه‌شب می‌آزارد...
فریدون مشیری
یک روز صبح از خواب زندگی برمی‌خیزی
و می‌بینی که آفتاب درخشان از پنجره تافته
و درختان، شاد و سرخوش
در نور آفتاب با باد می‌رقصند.
و خواهی خندید بر آن شب سیاه
که یکی دو ساعت تو را ترسانده بود.
امیلی دیکنسون
دنیای من از پنجره ی
چشم تو گلباران است
می خندی و خندیدن تو ،
رقص لب و دندان است ...
هر لحظه دلم تنگ نگاه
تو شود ، می دانی
رویای قشنگم ، دل من
پیش تو سرگردان است.....
محمدرضا حلاج
درطلوع چشمانت پلک می گشایم
صبح هم رنگ چشمان توست
زیبا می درخشد شبیه لبخندت
چقدر این صبح ها را دوست دارم
مانند تو...!
# عرفان_یزدانی
صبح شد.
زندگی در میزند
مهربانے ، شوق ، شادی
پشت در منتظر است
بازڪن پنجره
را ڪه خداوند
زشوق من و تو میخندد
زندگی کوچه سبزیست،
میان دل و دشت،
که در ان عشق است و گذشت!
زندگی مزرعه خوبیهاست،
زندگی راه رسیدن به خداست .
در این صبحِ تماشاییِ پاییز؛
دلت شاد و لبت از خنده لبریز!
چراغِ خانه ات همواره روشن ؛
شب و روزت دل انگیز و دلآویز!
🌼سـلام
🍁صبح و روز زیبای پاییزتون پر از آرامش
درست همان لحظه که
سپیده از راه می رسد
آفتاب روی طاق سُربی آسمان می نشیند
تو صبح بخیر می گویی
روز آغاز می شود
عطر خیس نیلوفرها
در رگه ی فیروزه ای چشم هایم
لبخند می زند...
#زینب_سادات_حسینی_ترنم
برخيز!
صبح را برايم هديه بياور!
می خواهم لبخند خورشيد را
به صورتت بياويزم!
تا بوسه هايت، مرا بسوزاند ...
#عرفان_یزدانی
🌷صبح آمده☀️
🌸دفتر اين زندگى را باز کن
🌷زيستن را با سلام تازه اى آغاز کن
🌸گل بخند و گل شنو در گلشن اين بوستان
🌷زندگی را با عشق تازه ای آغاز کن
🌸سلام صبحتون غرق در آرامش
🌷امیدوارم روز خوب ، شاد
🌸و پر خیر و برکتی داشته باشید
🌷الهی آمین🙏🌹
تو بارانی یا یک مه غلیظ
در ابتدای صبح پاییزی..
یا که نه،
تو آن خوابِ خوشِ صبحگاهی
نمی‌‌شود از تو دل کند؛
مگر با یک بوسه عاشقانه اما طولانی ...!
#عليرضا_اسفنديارى
جُمعه باید تمامِ دغدغه ها را تا کرد
و روی طاقچه ی بیخیالی گذاشت ،
باید غصه ها را مچاله کرد و از پنجره پرت کرد بیرون
جمعه یک گوشه ی دنج میخواهد
با یک لیوان چای داغ ،
همین ...
نرگس صرافیان
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
سلام صبحتون در پناه خدا
🌤
مرا بسپار به عشق
مرا بسپار به ترنّم سرانگشتانت،
به موسیقی متن هر واژه
به دوستت دارم های پنهان
به شیرابه های انجیر
به نوازش هر بوسه در دهانت
مرا بسپار به گرمای لبخندت
تابستان باش، مرا بر تن کن
می خواهم عریان از تمامی فصل ها
در اندام زیبای عشق برهنه شوم ...
#عرفان_یزدانی
سلام و درود بر شما صبحتون بخیر
قانون انتظار میگه:
منتظر هر چی باشی وارد زندگیت میشه
پس هر روز از ته قلبت بگو :
من منتظر عالی‌ترین اتفاق‌ها هستم...
از عشق ورزی در پرده
وبازی کردن نقش عشّاق کلاسیک
خسته شده ام
می خواهم پرده را بالا بزنم
سناریو را پاره کنم
و مقابل همه داد بزنم
من عاشقی معاصرم
و به کوری چشم روزگار
معشوق من تویی
#نزار_قبانی
در لایه های تنم، در بند می شوم!
زندانبان سیاسی قرن بودم،
که تو را از جراید آزاد اندیش
به حبس کشاندم!
تو را در مقالاتِ گسستگیِ
قانون هایِ دست و پا گیر
ملاقات کردم!
و هر روز به اعدام معشوقی اندیشیدم
که مرگ را هر صبح، بر گلویم می بست!
با طنابی، که
از تار تار گیسوان سیاهش
جدایی غیر ممکن بود!
این جابه جایی،
حادثه ای ست از نطق مردی،
که جهان را تا ابدیّت،
به پایِ اعدامِ لحظه هایت ایستاده ...
#عرفان_یزدانی
🌼خـــ💗ــدایا
🌺به آنچه ڪه دادی تشــــــــــڪر
🌸به آنچه ڪه ندادی تفڪــــــــــر
🌼به آنچه ڪه گرفتی تـــــذڪـــــر
🌺ڪـــــــــــــــــه🌸
🌸داده اتـــــ نعمتـــــــ🌸
🌼نداده اتـــــ حڪمتــــــــ🌸
🌺و گرفته اتـــــ عبرت استـــــ🌸
🌸خدایا آنچه خیر است در تقدیر ما ڪن
🌼و آنچه شر است از ما جدا ڪن
🌺الهــــــــی آمیـــــــن🙏🏻
🌸حال من عالی‌ست
🌼من مسلط بر زندگیم هستم
🌺و با ایمان در مسیر رسیدن به اهدافم
🌸محکم گام برمیدارم.خدایاسپاسگزارم
وقتی هستی
در دلم قیامتی ست
و تمامی ابنای بشر
به تماشای تو برمی خیزند
قامتی که زمین را
از ساق های گندمی
تا شانه آسمانی ات بالا می برد ...
#عباس_معروفی