شرح اختلالات روانی به همراه ملاک های تشخیصی و راهکارهای درمانی معرفی کیس و تشخیص اختلال @hamidbarati2 ارتباط با ادمین کانال و پیج(حمید براتی) آدرس اینستاگرام http://Instagram.com/terminology_ravanshenasi
چگونه احساسات گذشته به مقاومت برای نزدیک شدن عاطفی تبدیل میشود؟۳
Читать полностью…چگونه احساسات گذشته به مقاوت نزدیک شدن عاطفی تبدیل میشود؟ ۲
Читать полностью…احساسات گذشته و مقاومت در برابر نزدیک شدن عاطفی
Читать полностью…اختلالی که جواد به آن مبتلاست اختلال خلق ادواری می باشد. با توجه به دوره های متعددی که جواد بین خلق افسردگی و هیپومانیا که هیچ یک از ملاک های این اختلال را برآورده نمیکرد،داشت تشخیص اصلی خلق ادواری می باشد. در مصاحبه گفت که از ابتدا که به یاد می آورد اینگونه بوده(حتی قبل از فارغ التحصیلی نیز این مشکل در او صدق می کرد اما ۳ سال بعد در زمانی که به مشکل ارتباطی با همسرش برخورد کرده بود،مطرح شد) ولی تشدید دوره را پس از فارغ التحصیلی و ازدواج وی بوده است.ضمن اینکه جواد هیچ دوره هیپومانیا یا افسردگی را پر نکرده که بتوان تشخیص اختلال دوقطبی قرار داد و به همین دلیل تشخیص دوقطبی برای این کیس مردود است.
.
طی گزارشی که جواد داشت ملاک های او کمتر از هیپومانیا بوده و افسردگی نیز نبوده. با این وجود این خلقیات منجر به تصمیم گیری و اقدام به عمل در او بوده است ولی پس از اینکه دچار خلق افسرده میشده، دست از اقدام به تصمیم هایی که گرفته بود بر میدارد و کارها را ناتمام رها کرده است. حالا نیز بدلیل اعتراض همسرش به بی توجهی به روانشناس مراجعه کرده بود.
.
با اینکه جواد تغییر تغییر خلق روزانه داشت،اما هیچ گاه نمیتوان آن را بر مبنای اختلال شخصیت مرزی قرار داد،چرا که نوسانات خلقی در شخصیت مرزی بصورت لحظه ای و ساعتی است و بصورت خلق ادواری بروز نمی کند. تشخیص بیشفعالی نیز در جواد صدق نمی کند چرا که هیچ گزارشی مبنی بر بیش فعالی نداشته بود و تکانشگری نیز در وی وجود نداشت و تصمیم های ناتمام بدلیل خلق بالای وی و عدم اجرایی آن بدلیل شروع دوره های افسردگی بوده است.
نکاتی که باید در رابطه با این اختلال لحاظ شود:
.
میزان تاثیر این اختلال بر سلامتی می تواند مشابه آن چیزی باشد که در بی اشتهایی عصبی دیده می شود(مثل هیپوترمی، برادیکاردی،کم خونی).
.
در بعضی افراد اجتناب یا محدودیت غذایی ممکن است بر اساس ویژگی های حسی کیفیت غذا مثل حساسیت زیاد به ظاهر،رنگ،بو،ترکیب،دما،یا مزه آن باشد.چنین رفتاری تحت عنوان«محدودیت غذا»،«خوردن گزینشی»،«بدغذایی»،«خوردن تکراری»،«امتناع مزمن غذا» و «نوهراسی غذایی» توصیف شود و ممکن است بصورت خودداری از خوردن انواع خاص غذا یا عدم تحمل بوی بعضی غذاها، که دیگران می خورند،تظاهر کند.
.
اجتناب یا محدودیت غذا می تواند معرف یک واکنش شرطی شده منفی مربوط به مصرف غذا،بدنبال یا انتظار تجربه آزارنده، مثل گلوگرفتگی،یک برسی آسیب زا معمولا گذاشتن لوله معده یا استفراغ مکرر باشد.
.
در کودکان بزرگتر و نوجوانان خودداری یا محدود کردن غذا می تواند با مشکلات عمومی تر هیجانی که ملاک های تشخیصی اضطرابی،افسردگی یا دوقطبی را ندارند و گاهی «اختلال هیجانی اجتناب از غذا» نامیده میشود،همراه باشد.
اختلالی که یاسمین به آن مبتلاست،اختلال مصرف غذای اجتنابی/محدود کننده می باشد.ویژگی اصلی این اختلال محدود شدن مصرف غذا بدلیل فقدان علاقه آشکار به غذا، یا بدلیل ویژگی های حسی(مثل بو،مزه و..) یا پیامد مصرف غذایی(مثل مسمومیت یا خفگی و...) می باشد. که پیامد این اختلال منجر به کاهش وزن شدید و نیاز به مکمل های پزشکی شده است. پس اگر بخواهیم اختلال یاسمین را تشخیص گذاری کنیم،بهترین تشخیص اختلال مصرف غذای اجتنابی مطرح است.
.
اما اگر بخواهیم بصورت ساختاری این موضوع را سبب شناسی کنیم،شاهد مادری با سبک فرزند پروری سخت گیر و مستبد هستیم که کودک بدون اجازه او توان صحبت کردن و اظهار نظر حتی راجع به مشکل خود را ندارد. مشکل دیگری که در این خانواده شاهد آن بودیم تعارضات مادر خانواده و پدر خانواده بود که منجر به اختلال کودک شده است(در خانواده درمانی با عنوان کودک نشانه دار یاد می شود). مشاجرات درون خانواده و سبک فرزند پروری و نیاز به یک کودک نشانه دار منجر به کاهش تعارضات و معطوف شدن نگرانی های خانواده به کودک نشانه دار می شود و بالطبع شاهد کاهش تنش هستیم(در روز چهارشنبه به سبب شناسی به عوامل درون ذهنی کودک اشاره خواهیم کرد).
.
و اگر بخواهیم تشخیص های افتراقی را مد نظر قرار دهیم، اولین چیزی که به ذهن مخاطبان رسید و تشخیص گذاری کردند اختلال بی اشتهایی عصبی بود که نادرست است. درست است که اولین نشانه اختلال بی اشتهایی عصبی کاهش وزن است، ولی یاسمین هیچ اشاره ای به نگرانی خود از افزایش وزن یا خودپنداره نادرست با تحریف شده نکرد پس این تشخیص مردود است.اختلال ساختگی نیابتی نیز زمانی مطرح می شود که مادر جعل علائم پزشکی را در کودک گزارش دهد و هدفی برای گرفتن مراقبت پزشکی داشته باشد، اما در اینجا جعل علائمی رخ نداده و صراحتا کاهش وزن ناشی از عدم مصرف مواد غذایی مناسب بوده است(نه اینکه مادر نخواهد به او غذا بدهد،که اتفاقا رفتار مستبدانه راجع به غذا خوردن وجود داشته،ولی یاسمین غذا نخورده است) که یاسمین را دچار مشکل کرده است.
.
با توجه به این مطالب، خانواده درمانی الویت اول در رابطه با این خانواده است، که به کودک دچار اختلال که کودک نشانه دار اطلاق می شود نیز پرداخته خواهد شد.
وقتی میگن اختلال شخصیت پارانویید رو توصیف کن:
Читать полностью…اگر حمله پنیک و اضطراب یک اپرا بود...
پ.ن: در واقعیت حملات پنیک یکی از بدترین تجارب افراد مبتلا میباشد اما در این ویدیو تجربه را بصورت آهنگین و اپرایی نشان داده است...
پ.ن۲: خود من به شخصه با دیدن این ویدیو حس عجیب و تشویش گونهای داشتم...
آیا شما نیز چنین حسی داشتید ؟ یا چه حسی را تجربه کردید ؟
اختلالی که حسن به آن مبتلاست،اختلال وسواسی جبری و هم ابتلایی آن اختلال اضطراب فراگیر می باشد. مهمترین مشخصه ای که در حسن به خوبی مشهود بود وسواس فکری بود، چرا که دائما در افکار آزارنده خود که تقریبا تمام حیطه های زندگی او(شغلی،بینفردی و درونفردی) را شامل میشد دست به گریبان بود. این افکار ناخواسته و بشدت آزار دهنده بودند و منجر به اختلال در عملکرد وی میشدند، از این رو وسواس فکری را شامل میشد. همچنین افکار وسواسی شعلی وی،منجر به وسواس های عملی نیز شده بود،اینکه وقت بیشاز حدی برروی کاری که بخوبی انجام داده بود،میگذاشت و این وسواسهای فکری،منجر به عملی مثل چک کردن دائمی و زحمت بیشاز حد در کارهای انجام شده بود. یا این افکار که نکند ماشین را از قصد به دیوار بکوبم و همسرم را بکشم بصورت افکار مزاحم و ناراحت کننده منجر به ترس و اضطراب وی شده بود.
.
از طرفی گفته شد که هم ابتلایی این اختلال اضطراب فراگیر است. اگر دقت کنید،اضطراب حسن در همه حیطه های زندگی رسوخ کرده بود. بخشی از این افکار پیامد افکار وسواسی وی بود مثل نکند مشتری کار را نپسندد،نکند همسرم چیزی بگوید که این اضطراب ها قابل کنترل نبودند.
.
البته اگر دقیقتر به این موضوع بپردازیم، زیربنای وسواس(چه فکری،چه عملی)اضطراب است.از این رو اضطراب ناهشیار راه اندازه وسواس فکری بوده و افکار وسواسی منجر به اضطراب هشیار بوده است که یا بصورت وسواس عملی بروز میکرد یا بصورت اضطراب و تشویش از چیزی. این سیکل معیوب بخوبی در این کیس مشاهده میشد.
.
بعضی از دوستان به اختلال کم توجهی و بیشفعالی اشاره کرده بودند که حواسپرتی را با این موضوع تبیین کرده بودند. نشانههایی از بیش فعالی در حسن قابل مشاهده نبود،پس این تشخیص رد میشود.حواسپرتی حسن نیز بدلیل اضطراب فراگیری بود که به آن مبتلا بود.یکی از نشانگان اضطراب فراگیر،حواسپرتی و عدم تمرکز فرد مبتلاست.
نکاتی که باید در تشخیص اختلال خلق ادواری لحاظ شود:
.
تشخیص اختلال خلق ادواری فقط در صورتی قایل تشخیص است که هیچگاه ملاکهای دورههای افسردگی اساسی،مانیا و هیپومانیا برآورده نشده باشد.
.
افت کارکرد معمولا در اثر دورههای چرخشی طولانی و نوسانات ناگهانی خلقی ایجاد میشود.مثلا فرد دمدمی مزاج،بدخلق،غیرقابل پیشبینی،غیرقابل اعتمادیا بدونثبات تلقی می شود.
.
اختلال خلق ادواری در نوجوانی و اوبل بزرگسالی شروع میشود و سیر مستمر و تدریجی دارد.
.
افراد دچار این اختلال وقتی به جستجوی کمک درمانی میآیند که افسرده باشند.پس در افتراق میان اختلال خلق ادواری و افسردگی دقت کنید.
.
هم ابتلایی این اختلال با اختلال شخصیت مرزی بالاست و در صورت پر کردن ملاک های اختلال شخصیت مرزی،میتوان هردو اختلال را تشخیص گذاری کرد.
.
افراد دچار اختلال خلق ادواری دوره های مختلط دارند که علامت بارز آن تحریکپذیری است که ممکن است بی دلیل با دوستان،خانواده و همکارانشان مخالفت کنند. بیماران احساس می کنند که خلقشان دست خودشان نیست.
پیشنهاد میکنم این گفتگو با جناب سرگلزایی حتما گوش کنید.بسیار نکات قابل تاملی رو بیان می کنند.ضمن اینکه در شرایط موجود میتونه کمک کننده باشه.
Читать полностью…