textimix | Unsorted

Telegram-канал textimix - اشعار کوتاه

42679

چشم خود بستم ک دیگر چشم مستش ننگرم ناگهان دل داد زد دیوانه من میبینمش🎶♡ رزرو تبلیغات : @axeset_tabligh

Subscribe to a channel

اشعار کوتاه

ز عشق آغاز کن، تا نقشِ گردون را بگردانی
که تنها عشق سازد، نقشِ گردون را دگرگونش

فریدون مشیری

Читать полностью…

اشعار کوتاه

گر خوب و گر نه خوب
نوازشگرم تویی
چون نغمهٔ نهفته به تاری نشسته‌ام

سیمین بهبهانی

Читать полностью…

اشعار کوتاه

قلب خاطرات بد را کنار می‌زند
و خاطرات خوش را جلوه می‌دهد؛
و درست از تصدیق همین فریب است
که می‌توانیم گذشته را تحمل کنیم...

گابریل گارسیا مارکز

Читать полностью…

اشعار کوتاه

کافه‌های جهان
آکادمی‌های عاشقی هستند
هرگاه بسته شوند
فرهنگ عشق پایان می‌یابد

نزار قبانی

Читать полностью…

اشعار کوتاه

دلم گرفته
دلم عجیب گرفته‌است
و هیچ‌چیز…
هیچ‌چیز مرا از هجوم خالی اطراف نمی‌رهاند…

سهراب سپهری

Читать полностью…

اشعار کوتاه

‌.

چنان آمیختم با او که دل با من نیامیزد…

Читать полностью…

اشعار کوتاه

حتی اگر خیال منی دوست دارمت
ای آن که دوست دارمت اما ندارمت

مجید‌‌ آژ

Читать полностью…

اشعار کوتاه

در عشق خوشا مرگ
که این بودنِ ناب است
وقتی همه‌ی بودن ما
جز هوسی نیست

هوشنگ ابتهاج

Читать полностью…

اشعار کوتاه

خموش و گوشه نشینم
مگر نگاه توام ؟!
لطیف و زودگریزی
مگر خیال منی ؟!

سیمین بهبهانی

Читать полностью…

اشعار کوتاه

محبوب تر از جانی
صد جان به فدای تو...

شاه نعمت‌الله ولی

‌‌‎‌‌‌‌‌

Читать полностью…

اشعار کوتاه

زندگی ، تَر شدنِ پی در پی
زندگی آب تنی کردن
در حوضچه‌ی " اکنون" است !
رخت‌ها را بکنیم
آب در یک قدمی است ...


سهراب سپهری

Читать полностью…

اشعار کوتاه

گاهی در نبودِ یک نفر،

گویی جهان به تمامی خالی‌ست

Читать полностью…

اشعار کوتاه

ما جنگل انبوه دگرگونی
از آتش همرنگی صد اخگر برگیر
برهم تاب ؛ بر هم پیچ
شلاقی کن و بزن بر تن ما
باشد که ز خاکستر ما
در ما جنگل یکرنگی بدر آرد سر

سهراب سپهری

Читать полностью…

اشعار کوتاه

چو کوه دید غرض دریاست ،به رود اجازهٔ رفتن داد
ز دوست دست کشیدن گاه، غرور نیست، فداکاریست

فاضل نظری

Читать полностью…

اشعار کوتاه

افتاده ام
درست ته چال گونه ات

Читать полностью…

اشعار کوتاه

مثل یک گلدان
میدهم گوش به موسیقی روییدن ....

سهراب سپهری

Читать полностью…

اشعار کوتاه

رفتن را بلد باش...
که اگر روزی روزگاری؛ آزرده خاطرت کردند
خودت را روی کول بگیری و ببری یک گوشه ی دنیا؛ دلداری اش بدهی....
تسکینش بدهی....
بهش امید بدهی.....
رفتن همیشه بد نیست...
گاهی محفوظ ماندن ارزشها و باورهای دو نفری است که بینشان به ناممکن ترین ها شکسته شده.....
گاهی باید نماند....
پیش کسانی که تمامت را میشکنند و از دور نظاره گرت میشوند....
باید دور شد ....
باید از باید هایشان...
از حضور خدشه دارت بینشان فاصله گرفت....

فرگل مشتاقی

Читать полностью…

اشعار کوتاه

دست مرا،
محکم بگیر
و رها نکن …

من،
از بلندیِ روزهای بی‌تو می‌ترسم...

Читать полностью…

اشعار کوتاه

قلبِ تو سرزمین من است
خانواده من است‎
ملتِ من است
قلبِ تو
قلبِ من است

سمیح القاسم

Читать полностью…

اشعار کوتاه

آن عشق که دیده گریه آموخت از او
دل در غم او نشست و جان سوخت از او

امروز نگاه کن که جان و دل من
جز یادی و حسرتی چه اندوخت از او ؟!


هوشنگ ابتهاج

Читать полностью…

اشعار کوتاه

روزی گفتی شبی کنم دلشادت
وز بندِ غمانِ خود کنم آزادت

دیدی که از آن روز چه شب‌ها بگذشت
وز گفته‌ی خود هیچ نیامد یادت؟

سعدی

Читать полностью…

اشعار کوتاه

‍ دوباره می نویسمت ..کنارِ بیت آخرم
وچکه چکه می چکم...به سطر های دفترم

تو تازیانه می زنی به زخمه ی خیال من
من آب و دانه می دهم به خوش خیالِ باورم

تو مثل ماهِ برکه ای ...و من غریق مست شب
دوباره تو ..دوباره من..شناوری ..شناورم

حسین منزوی

Читать полностью…

اشعار کوتاه

گر یار ما خواهی شدن
شوریده و شیدا بیا ...

شهریار

Читать полностью…

اشعار کوتاه

.
دوست دارمش ...

مثل دانه ای که نور را
مثل مزرعی که باد را
مثل زورقی که موج را
یا پرنده ای که اوج را ...
دوست دارمش ...

فروغ فرخزاد

Читать полностью…

اشعار کوتاه

تو خوب مطلقی، من خوب‌ها را با تو می‌سنجم
بدین سان بعد از این خوبی، عیاری تازه خواهد یافت

حسین منزوی

Читать полностью…

اشعار کوتاه

دلا بگریز از این خانه که دلگیرست و بیگانه
به گلزاری و ایوانی که فرشش آسمان باشد

بجو آن صبح صادق را که جان بخشد خلایق را
هزاران مست عاشق را صبوحی و امان باشد

مولانا

Читать полностью…

اشعار کوتاه


من آزمودم مدتی، بی تو ندارم لذتی

مولانا

Читать полностью…

اشعار کوتاه

شعر تو بودی
که پس از فصل سرد،
هیچ کسی
شک به زمستان نکرد...

علیرضا آذر

Читать полностью…

اشعار کوتاه

در قطاری که تو در آن هستی
خانه ام روی ریل بود ای کاش
کورکورانه دوستت دارم
شعرهایت بریل بود ای کاش

یاسر قنبرلو

Читать полностью…

اشعار کوتاه

خودم را دوست دارم!
همه جا همراهم بوده، همه جا
یک ‌بار نگفت حاضر نیستم
با تو بیایم!
آمد و هیچ نگفت
حرف نزد
گفتم و او شنید
رنجش دادم و تحمل کرد
خودم را سخت دوست دارم!

علیرضا روشن

Читать полностью…
Subscribe to a channel