🎓کانال یک آکادمی تئاتر: کارشناسی #کارگردانی 🎓کانال متمم: @TheatreAcademyII @TheatreAcademyV 🎓نمایش: @TheatreAcademyVI 🎓کانال کارشناسی ارشد: @TheatreAcademyVII 🎓کانال دانش بازیگری: @TheatreAcademyIV 🎓کانال ادبیات دراماتیک: @TheatreAcademyIII
🎓. ویدیو
چگونه #جنون، تمامیت وجودِ #نیچه را به چنبرهی خود درآورد؟
پژوهشگران برای یافتن ابعاد جنون نیچه دست به تحقیقاتی زدهاند که هم متکی بر گاهشمار زندگی نیچه است و هم برگرفته از گزارههای درون متنی آثار اوست. البته باید توجه داشت که بدون شک، عوامل گوناگونی در فروپاشی و پریشانی نیچه تأثیر داشتند، به ویژه عوامل جسمانی، عاطفی و عاشقانه اما بنابر شواهد و دادههای موجود، عناصر فوق در کسوف معنوی نیچه اساساً تعیینکننده نبودند و تنها نقشی مکمل داشتند.
اما در یک بافتشناسی عمیق و با توجه به تبار شناسی اندیشه نیچه و بررسی هستی شناسی، نگاه و فلسفه او در خصوص جنون و متعاقباً شطحگویی، به یک سلسله خویشاوندی، روابط و همسویی نژادی میان فلسفهی جنون او با اندیشه عرفان ایرانی خواهیم رسید که در نقطه جنون عرفانی و خلسه معنوی با یکدیگر پیوند خوردهاند که در جای خود باید بررسی شود.
■ به کوشش
کانال تحلیل و رصد
👁 @TheatreAcademy
🎓 شخصیتشناسی
سایکوپاتیسم
#سایکوپاتی نوعی اختلال شخصیتی است که در آن فرد بیمار هیچ احساس پشیمانی یا عذاب وجدانی بابت رنجی که به دیگران تحمیل میکند ندارد.
یک سایکوپات هنگام تماشای مرگ یک کودک بر اثر شلیک گلوله دچار رنج نمی شود حتی اگر خود به آن کودک شلیک کرده باشد. مثل آن سرباز خونسردی که پس از تجاوز به دختری نابالغ شلوار خود را بالا میکشد و میرود. یا آن دیگری که از مواجهه با پشته ای از اجساد قتل عام شدگان نه تنها یکه نمیخورد که حتی در کنار آنها عکس یادگاری هم می گیرد!
#سایکوپات هیچگاه از رنج و آسیبی که به دیگران می رساند اظهار پشیمانی نمی کند. او از درد و رنجی که به دیگران تحمیل می کند، لذت هم میبرد.
■ اخطار ویدیو پیوست تصویر جنازههای کودکان فلسطینی است.
🎓 کتاب
خاطرهها و نوشتههای دیگر
حسین (پرویز) پرورش
پرورش بازیگر و استاد دانشگاه. از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۱، دورهٔ عمومی تئاتر را در آمریکا گذراند و سپس یک دورهٔ دو سالهٔ دانشگاهی را نیز طی کرد. از سال ۴۴ تا سال ۵۰، در یکی از استودیو فیلمسازی آمریکا، کار عملی بازیگری را آغاز کرد و همزمان به آموزش این فن نیز پرداخت. در طی همین دوره، نقشهای کوتاهی در ۶ قسمت از ۶ مجموعه تلویزیونی بازی کرد. پرورش، پس از بازگشت از سال ۱۳۵۲ به تدریس بازیگری در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دانشکدهٔ هنرهای دراماتیک پرداخت. در این مدت، تنها در چند نمایش تلویزیونی شرکت کرد. فیلم «کلاغ» (۱۳۵۶) ساخته بهرام بیضایی، نخستین کار سینمایی او در ایران بود و پس از انقلاب، در فیلمهای: «آفتاب نشین ها» (۱۳۶۰) ساخته مهدی صباغ زاده، «نقطه ضعف» ساخته محمدرضا اعلامی و مجموعه «اشک تمساح» (۱۳۶۲) ساخته مهدی نجیبزاده بازی کرد. وی نخستین کسی است که برندهٔ #سیمرغ_بلورین_بهترین_بازیگر_نقش_اول جشنوارهٔ فیلم فجر شد. پرورش تا سال ۱۳۶۱ سرپرست گروه تئاتر دانشکدهٔ هنرهای زیبا بود و چند سال بعد ایران را ترک کرد و ساکن کالیفرنیا شد.
👁 @TheatreAcademyIV
🎓 شخصیتشناسی
"بزرگیِ شخصیتهای تاریخی هرگز در تسلیم مطلق آنها به قراردادها نبوده است، بلکه برعکس، در رهایی آنها از قراردادها بوده است. آنها مانند قلههای کوهها بر فراز تودهای که هنوز به ترسهای جمعی، باورها، قوانین و سیستمهای خود چسبیده بود، قد برافراشته بودند و جسورانه راه خود را انتخاب میکردند. برای مرد عادی همیشه معجزهآسا به نظر میرسید که کسی باید از مسیر مشخص شده با مقصدهای شناخته شده خود دور شود و به مسیر تند و باریک منتهی به ناشناخته بزند. از این رو همیشه اعتقاد بر این بود که چنین مردی، اگر دیوانه نبود، توسط یک دیو یا یک خدا تسخیر شده بود؛ زیرا معجزه توانایی یک انسان در عمل کردن خلاف آنچه همیشه بشریت عمل کرده است، فقط میتوانست با هدیه قدرت دیو یا روح الهی توضیح داده شود."
#کارل_گوستاو_یونگ
"توسعه شخصیت"
🎓 گزیده
من از کلمهی «تولید» متنفرم،
این یک مراسم است، یک تشریفات است،
باید قویتر و انسانیتر از زمانی که وارد شدی از تئاتر بیرون بروی.
#آرین_منوشکین
👁 @TheatreAcademy
🎓 تجربههای تیاتری
«شکستِ اجرایِ مرغ دریایی»
نمایشنامهی #مرغ_دریایی در اکتبر ۱۸۹۶ در تئاتر الکساندرینسکی اجرا شد و با وجود شرکت بهترین بازیگران تئاتر از جمله «و. ف. کمیسارژفسکایا» که نقش نینا زارچنایا را به عهده گرفته بود، با شکست روبه رو شد. یکی از علل شکست بداقبالی بود، زنی به نام #لهکیوا، هنر پیشهی کمیکی که در آن روزگار در میان بازرگانان، فروشندگان، و کارمندان خرده پا شهرتی داشت، برای سود خود اجرای مرغ دریائی را برگزید وقتی نقش بازیگران را مشخص می کردند، برای لهکیوا جائی باقی نماند. طرفداران او به تئاتر هجوم آوردند بی آنکه بدانند در این نمایشنامه له كيوا نقشی به عهده ندارد، آنها برای دیدن یک نمایشنامهی کمدی ساده به تئاتر آمده بودند که با بازی کمدین معروف دیگری رو به رو شدند. در آغاز اجرای نمایشنامه مردم به نکته ای بی اهمیت که موردی هم نداشت خندیدند، پس از مدتی متوجه شدند که این نمایشنامه از آن نمایشهای خندهداری که همیشه بر صحنه این تئاتر میدیدند نیست، بلکه چیزی عجیب، غیر عادی، و مبهم است، هنرپیشهی اصلی مرتب با صدای بلند فریاد میزد «روح جهانی» ، «شیطانی که مادهی ابدی را به وجود آورد». ولی در میان این سر و صداها از لهکیوا که مردم چشم براهش بودند، خبری نبود. جمیعت حاضر در سالن احساس کردند به آنها توهین شده است. قیل وقال راه انداختند و از روی خشم و آزردگی فریاد میکشیدند و سوت می زدند. چخوف که با رنگ و روی پریده گوشهی سالن نشسته بود، آهسته خود را به پشت صحنه رساند، در آنجا هم زیاد معطل نشد و وسط اجرای نمایشنامه تئاتر را ترک کرد، جای شکی باقی نمانده بود که نمایشنامه با شکست روبه رو شده است، هنر پیشهها نیز روحیهی خود را باختند و هر چه به پایان نمایشنامه نزدیک تر میشدند، بازیِ بدتری ارائه می کردند. حتی کمیسار ژفسکایا که #چخوف به او خیلی امیدوار بود بد بازی کرد. او نقش خود را با دلسردی ایفا کرد و به سختی جلوی سرازیر شدن اشک خود را می گرفت. به نظر می آمد همه چیز مانند یک توطئه دست به دست هم داده تا اجرای نمایش را با شکست روبه رو کند، انگار جمعیت آن روز تئاتر را از میان محافظه کاران و کج سلیقه ها برگزیده بودند. ولی علت واقعی شکست عمیق تر از این بود، تئاتر در آن هنگام هنوز تا حد تکنیک و نوآوری های چخوف رشد نکرده بود، از حرکات ظاهری میشد به منظور بهترین نمایشنامهها پی برد. در حالی که به نظر چخوف «روی صحنه باید زندگی واقعی و آدم های واقعی نشان داده شود». در زندگی روزمره مردم تیراندازی نمی کنند، خود را به دار نمی آویزند و هر لحظه با قیل و قال عشق شان را اعلام نمی کنند و كلمات فلسفی به کار نمی برند، بلکه بیشتر وقتشان صرف خوردن نوشیدن عشقبازی و صحبتهای بی معنی میشود، همین هاست که باید روی صحنه گفته شود، نمایشنامه باید راجع به مکان هایی نوشته شود، مردم در آن رفت و آمد میکنند، غذا میخورند، دربارهی هوا حرف میزنند و ورق بازی میکنند. باید همهی امور و رویدادهای روی صحنه به همان سادگی و یا پیچیدگی زندگی روزمره باشد، مردم پشت میز غذاخوری می نشینند، کاری که نمیکنند جز غذا خوردن، و در گذران همین لحظه های ساده است که خوشبختی را حس میکنند و یا زندگی را به تباهی و بدبختی میکشانند، در واقع، در پردهی اول نمایشنامهی سه خواهر دقیقاً همین حادثه ساده رخ می دهد، گروهی دارند صبحانه میخورند که ناگهان درنده ای عجیب و غریب در هیبت آدمی یعنی ناتاشا به داخل خانه می خزد و با نقشی شوم زندگی و آرامش سه خواهر را درهم می ریزد. هم آن چه را که نقش آفرینان نمایشنامه های چخوف می گویند معنای ظاهری دارد و هم نمادی باطنی به نظر می رسد که عده ای روی صحنه دارند گفتگوی عادی و پیش پا افتاده ای را دنبال می کنند، اما در واقع، هر کلمه ای که از دهان آنها جاری میشود، موسیقی متنی است که روابط عمیق و پنهان آدم ها را بی آنکه خودشان متوجه شوند آشکار می سازد. اگر در اجرای نمایشنامههای چخوف این کیفیت مهم را رعایت نکنیم، در واقع پوستهی معنایی و غنای درونی شان را حذف کرده و در نهایت آنها را به نمایشنامه های سطحی بدل کرده ایم. چخوف از شکست اجرای مرغ دریائی بسیار خشمگین شد. پس از ترک تئاتر شب را بی هدف در خیابانهای پترزبورگ پرسه زد. روز بعد بیآنکه اطلاعی دهد راهی ملیخوو شد و دوستانش را متعجب کرد.
□ ادامه در پست پسین
👁 T.me/TheatreAcademy
🎓 نقد
در جستجوی بازیگر هملت
دراماتورژ و کارگردان: مسعود دلخواه
■منتقد:
رسول نظری
مسعود دلخواه بهعنوان دراماتورژ نمایش در جستجوی بازیگر هملت، میتواند فُرمی نظاممند با ساختار قصهگو را ایجاد کند؛ اما او ژانر هملت را تغییر میدهد و آن را به یک نمایش مستند معاصر از تمرین خود با شاگران واقعیاش تبدیل میکند.
اسطورهی هملت از اسطورهی اودیپوس قدیمیتر است. اسکلت ابتدایی روایت هملت... اسطورهای جهانی است که در همه جا -از فرهنگهای قدیمی نوردیک تا مصر باستان تا ایران و پلینزی- یافت میشود.
اسلاوی ژیژک/هملت پیشاز اودیپوس
معاصر کسی است که نگاهش را محکم روی زمانهی خود نگاه میدارد تا تاریکی آن را درک کند نه نور آن را. تمام دورانها، برای کسانی که معاصربودن را تجربه میکنند، مبهم و تیره هستند. معاصر دقیقاً کسی است که میداند چگونه این ابهام و تیرگی را ببیند، معاصر کسی است که میتواند با فرو بردن قلم خود در تاریکی زمان اکنون بنویسد.
| ادامه |
👁 @TheatreAcademy
🎓 یادداشت
«هیلومورفیسم»
#هیلومورفیسم یک آموزهی فلسفی است که توسط فیلسوف یونان باستان ارسطو ابداع شده است، که در آن هر موجود یا موجود فیزیکی (ousia) را به عنوان ترکیبی از ماده (قدرت) و صورت غیر مادی (عمل) درک میکند و شکل عمومی را به صورت ذاتاً واقعی در درون فرد می داند. این واژه یک اصطلاح قرن نوزدهمی است که از کلمات یونانی ὕλη ( hyle چوب، ماده) و μορφή ( morphē شکل) تشکیل شده است. زبان باستانی یونان بر خلاف مواد خام مناسب برای اهداف خاص یا موارد دیگر، در اصل هیچ کلمه ای برای مفهوم ماده نداشت، بنابراین ارسطو کلمهی #چوب را برای این منظور اقتباس کرد. این ایده که هر چیز فیزیکی از یک مادهی اولیه ساخته شده است، در علم مدرن به خوبی قابل قبول است، اگرچه ممکن است بیشتر از نظر انرژی یا ماده/انرژی در نظر گرفته شود. معادل لاتین مفهوم hyle - و بعداً نسخه قرون وسطایی آن - نیز از مفهوم ارسطو بیرون آمد. معادل لاتین این واژه یونانی silva بود که در لغت به معنای جنگل یا درختان بود. با این حال، متفکران لاتین کلمه ای را انتخاب کردند که دارای معنای فنی (به جای معنای تحت اللفظی) بود. این بر سیلوا به عنوان چیزی که یک چیز از آن ساخته شده است تأکید می کرد، اما زیرلایه ای با شکل تغییر یافته باقی می ماند. کلمه materia به جای آن برای نشان دادن معنایی نه در صنایع دستی، بلکه در نقش منفعلانه ای که مادر در لقاح ایفا می کند، انتخاب شد. مفهوم ارسطو از هیله، اصلی است که با شکل همبستگی دارد و آن چیزی است که شکل یا قطعیت می گیرد، همچنین میتواند علت مادی تغییر در فلسفه ارسطویی باشد، ارسطو توضیح داد که "منظورش از hyle چیزی است که به خودی خود نه یک چیز خاص است و نه مقدار معینی دارد و نه به هیچ یک از مقوله هایی که هستی به وسیله آنها تعیین می شود اختصاص دارد." این بدان معناست که هیله نه به دلیل فاعل بودن یا فعلیت خود، بلکه تنها زمانی به وجود می آید که شکل به آن متصل شود. به عنوان یک پلنوم یا یک میدان توصیف شده است، مفهوم سازیای که مخالف هستی شناسی اتمی دموکریتوس بود که معتقد است که مفهوم ارسطویی نباید به عنوان یک «مواد» درک شود، زیرا برای مثال، هیله ای وجود دارد که هم عقلی و هم معقول در بدن یافت می شود، از نظر ارسطو، هیله از چهار عنصر تشکیل شده است (آتش، آب، هوا، و خاک)، اما اینها مواد خالص در نظر گرفته نمی شدند، زیرا ماده و شکل به صورت ترکیبی از گرم، مرطوب، خشک، و سرد وجود دارند، به طوری که همه چیز عناصر با هم متحد شده و تشکیل می شود. ارسطو ماده را اینگونه تعریف می کند: «آنچه از آن چیزی ساخته شده است». بنابراین، «ماده» یک اصطلاح نسبی است، یک شیء به عنوان ماده نسبت به چیز دیگری به حساب می آید. به عنوان مثال، خاک رس ماده ای نسبت به آجر است، زیرا آجر از خاک رس ساخته شده است، در حالی که آجر ماده ای نسبت به یک خانه آجری است. تغییر به عنوان یک دگرگونی مادی تحلیل می شود: ماده چیزی است که دستخوش تغییر شکل می شود. برای مثال، یک تودهی برنزی را در نظر بگیرید که به شکل مجسمه است. برنز ماده است و این ماده یک شکل را از دست می دهد و شکل جدیدی پیدا می کند. طبق نظریه ادراک ارسطو، ما یک شیء را با دریافت شکل آن (eidos) با اندام های حسی خود درک می کنیم. بنابراین، نه فقط اشکال، که فرم ها شامل کیفیت های پیچیده ای مانند رنگ ها، بافت ها، و طعم ها هستند.
■ با سپاس از:
دکتر حمید عسگری
👁 @TheatreAcademy
🎓 اجرا
بانو آئویی (Aoi no Ue)
| نمایش نو ژاپن|
این اثر براساس قسمتی از رمان حماسی داستان گِنجی (Genji Monogatari)، یکی از مهمترین آثار ادبی کلاسیک ژاپنی متعلق به اوایل قرن و به قلم زن شاعری به نام موراکاسی شیکیبو است. ویدئو دارای زیرنویس انگلیسی است.
👁 @TheatreAcademy
🎓 درگذشت
پری صابری که تئاتر تجربی ایران او را از افتتاح تالار مولوی در آغار دهه پنجاه به یاد دارد. در دهه هفتاد و هشتاد به نوعی تئاتر مورد پسند طبقات خاصی رو آورد که بیشتر برازنده نام #زنده_کننده_شاعران _کلاسیک ایرانی بود.
به همان میزان که صابری در دهه چهل و پنجاه به یک کارگردان مدرن بدل شده بود در دهه هفتاد و هشتاد در امتداد ان راه موفق عمل نکرد.
صحنه های او آمیخته از آواز خوانندگان سنتی.، رقص اقای #یارتا_یاران در میانه و چرخش حیرت انگیز صحنه و بالا رفتن و پایین رفتن ان برای نشان دادن مفاهیمی از شعر و تعزیه بود. تئاتری که مخاطبان ان معمولا طبقه پردرامد ولی خالی از اندیشه بودند.
در سال ۷۹ جمعی از دانشجویان تئاتر در برابر تالار وحدت تحصن کردند تا به اجراهای تکراری خانم صابری برای طبقات شمال شهری در آن تالار خاتمه دهند .. که با برحورد قهری پلیس ناکام ماند.
او جوایزی از فرانسه و اینالیا در کارنامه داشت.
روحش شاد و یادش گرامی
👁 @TheatreAcademy
🎓 زایش تراژدی
#نیچه در قالبِ تمثیلی برگرفته از هراکلیتوس مینویسد این احدیتِ ازلی، مثل کودکیست که با شنهای ساحل بازی میکند و با بازیگوشی و به شکلی تصادفی اَشکال و صورتهای متفردی میآفریند و بعد آنها را نابود میکند و از هر دو بخشِ فرایند، لذّتِ یکسانی میبَرَد؛ هم از آفرینش (آپولون)، هم از نابودی (دیونیسوس).
جهانِ ما چیزی نیست جز یک تغییرِ شکلِ لحظهای در شنها. بازیِ کودک به هیچوجه تابعِ اصولِ «عقلانی» نیست و هدفی ورای خودش ندارد. این بازی، معصومانه و «ورای خیر و شر» است. تنها معنایی که میتوان از کلِ این فعالیت مستفاد کرد معنای زیباشناختیِ آفرینش یا پاک کردنِ فلان صورت بهجای بهمان صورت برای کودک است. ولی از این واقعیت که جهان، چشماندازِ زیباشناختیِ خوشایندی را برای خدایانِ بهخصوصی به نمایش میگذارد و از این حیث «قابل توجیه» است به وضوح نتیجه نمیشود که من زندگیام را ارزشمند خواهم یافت، به ویژه اگر نقشام در این چشمانداز، نقشِ قربانی باشد، چه رسد به اینکه دلایلِ فلسفیِ متقاعدکنندهای، مثل دلایلِ مطرح شده در آثارِ شوپنهاور، وجود داشته باشند.
اگر ما بتوانیم، از طریقِ تجاربِ #زیباشناختیِ مختلف، خودمان را با کودکِ ازلی یکی بگیریم و زیباییِ بازی را تماشا کنیم، ممکن است جهان و زندگی برایمان موجّه بهنظر برسند. کودکی که در بازیِ متافیزیکی، جهان را میآفریند و نابود میکند، از یک جهت، واقعیتِ بنیادین خودِ ماست (زیرا واقعیتِ بنیادینِ همهچیز است)؛ ولی ما به معنای معمولِ «یکی» بودن با این کودک «یکی» نیستیم؛ «ما» یکی از اَشکالِ موهومی هستیم که کودک با آنها بازی میکند.
زایش #تراژدی از روح #موسیقی
فریدریش نیچه
🎓کتاب
فهم برشت
#والتر_بنیامین
مترجمان:
احسان نوروزی، نیما عیسیپور، حسین نمکین، رضا سرور
👁 @TheatreAcademy
🎓 شخصیت شناسی
رابطه لانگ دیستنس
#لانگ_دیستنس یا رابطه از راه دور برای بسیاری از افراد غیر قابل قبول به نظر میرسد و شاید قبلا در مورد آن نشنیده باشند و اصلا این سوال ذهنشان را درگیر کند که رابطه لانگ دیستنس چگونه است ؟ فرض کنید شریک زندگی بسیار همراه و خوبی دارید، با هم کنار میآیید، با هم خوش میگذرانید و به نظر میرسد همه چیز خوب پیش میرود. تنها مشکل این است که او به تازگی پیشنهادی برای شغل رویایی خود در شهری دیگر دریافت کرده است!!! با قبول شغل جدید رابطه لانگ دیستنس شروع میشود. همچنین برخی افراد از ابتدای آشنایی در فاصله زیادی با یکدیگر قرار دارند و رابطه ادامه مییابد که باز هم یک رابطه لانگ دیستنس شکل گرفته است. اگرچه ممکن است ترسناک یا چالش برانگیز به نظر برسد، یک رابطه از راه دور میتواند موفقیت آمیز باشد فقط به کمی توجه و کار اضافی نیاز دارد...
👁 @TheatreAcademy
🎓 گزارشی از هفتاد و هشتمین دوره جشنواره تئاترآوینیون ۲۰۲۴
آوینیون ۲۰۲۴ در ماه ژوئیه میزبان هزاران نمایش، رقص، کمدیهای تکنفره، اپرا و کنسرت در بزرگترین جشنواره هنرهای نمایشی جهان بود.
امسال هفتاد و هشتمین دوره جشنواره آوینیون به دلیل تلاقی با برگزاری المپیک در فرانسه، کمی زودتر برگزار شد و اندکی کوتاهتر از همیشه بود، اما کماکان دهها هزار مشتاق از سراسر فرانسه و کشورهای دیگر برای تماشای اجراهایی که هر روز از صبح تا بعد از نیمهشب ادامه داشتند، صفهای طولانی تشکیل میدادند.
جشنوارهای برای اتحاد ملتهای اروپا
جشنوارهای که در سال ۱۹۴۷ توسط# ژان_ویلار پایه گذاشته شد تا مرهمی باشد بر زخمهای جنگ دوم جهانی و عاملی شود برای اتحاد ملتهای اروپا، حالا توسط مدیر تازهای که از امسال کار خود را شروع کرده، سعی دارد بار دیگر به اهداف سیاسی اجتماعی این جشنواره نزدیکتر شود، با جشنوارهای که بیشازپیش با بار سیاسی همراه شد و میزبان چندین نمایش مختلف بود با موضوعات سیاسی اجتماعی روز.
ما جشنواره آفرینش هستیم که برای آزادی هنرمندان میجنگیم
🎓 «تئاتر فیزیکال»
■ بخش هفتم
.
۵- کشش همسترینگ
دستورالعمل: بازیگران درحالت نشسته یک پای خود را به جلو دراز کرده و به سمت انگشتان پا دراز میکنند.
فعالیت: کشش را برای چند ثانیه نگه دارید، با هدف احساس کشیدگی به جای درد.
نتیجه یادگیری: انعطاف پذیری عضلات همسترینگ را بهبود می بخشد، که برای حرکاتی که قسمت پایین بدن را درگیر می کند ضروری است.
۶- رول مچ پا
دستورالعمل: در حالت نشسته یا ایستاده، بازیگران مچ پاهای خود را به صورت دایره ای می چرخانند.
فعالیت: رول ها را درجهت عقربه های ساعت وخلاف جهت عقربه های ساعت انجام دهید.
نتیجه یادگیری : تحرک مچ پا را افزایش می دهد و پاها را برای انواع مختلف زمین و سطوح آماده می کند.
۷- ورزش پیاده روی
دستورالعمل: از بلزیگران بخواهید که با پای برهنه در محل راه بروند.
تمرکز: به احساسات پاها و اتصال به زمین توجه کنید.
نتیجه یادگیری: این فعالیت با هدف بهبود آگاهی عمومی فضایی و زمینه سازی انجام می شود.
۸- چرخاندن پا
دستورالعمل: بازیگران ثابت میایستند و پاهای خود را از پاشنه تا نوک پا میچرخانند.
فعالیت: این تمرین باید به آرامی انجام شود و روی هر قسمت از پا در تماس با زمین تمرکز کنید.
مزایا: به دانش آموزان کمک می کند تا مکانیزم پاهای خود را درک کنند و اتصال آنها به زمین را افزایش می دهد.
۹- تعادل روی یک پا
دستورالعمل: بازیگران برای مدت زمان معینی روی یک پا تعادل خود را حفظ می کنند.
چالش: حرکات جزئی یا حواس پرتی را برای آزمایش و بهبود تعادل خود وارد کنید.
نتیجه یادگیری: هدف این فعالیت بهبود تمرکز و آگاهی بدن است.
۱۰-پیاده روی آگاهی فضایی
دستورالعمل ها: با راه رفتن بازیگران در محل شروع کنید.
پیشرفت: مطمئن شوید که آنها به یکدیگر برخورد نمی کنند،. این می تواند به سرعت ها یا سطوح مختلف در (پیاده روی، دویدن، پریدن، یا خزیدن) پیشرفت کند.
نتیجه یادگیری: این فعالیت به بازیگران کمک می کند تا از محیط اطراف خود و همسالان خود آگاه شوند.
۱۱- اکتشاف سطوح
دستورالعمل ها: قسمتهای مختلف اتاق را به عنوان فضاهای "بالا"، "متوسط" یا "کم" اختصاص دهید.
فعالیت: به بازیگران آموزش دهید که در این فضاها حرکت کرده و تعامل داشته باشند، با توجه به احساس و واکنش بدنشان در هر سطح، برای مثال سطح "پایین" ممکن است شامل خزیدن یا غلتیدن باشد، در حالی که "بالا" ممکن است پریدن یا رسیدن به بالا را تشویق کند.
۱۲- دوره های مانع
راه اندازی: مسیرهای ساده موانع را با استفاده از وسایل یا مبلمان ترتیب دهید.
فعالیت: از بازیگران بخواهید دوره را طی کنند.
تمرکز: بر روان بودن حرکت، آگاهی از روابط فضایی و استفاده خلاقانه از بدن خود تمرکز کنید.
۱۳- شخصیت پیاده روی
هدف: هدف این تمرین القای درک این موضوع است که چگونه ویژگی های فیزیکی متمایز می توانند ویژگی های شخصیت را به اشتراک بگذارند و تطبیق پذیری عملکرد را غنی کنند.
دستورالعمل ها: به بازیگران آموزش دهید که به عنوان یک شخصیت خاص راه بروند. تخصیص شخصیت می تواند از خاص (مثلاً یک فرد مسن، یک سرباز) تا انتزاعی (مثلاً شخصی که وزنه سنگینی را حمل می کند، شخصی که روی آب شناور است) متغیر باشد.
فعالیت: به بازیگران فرصت دهید تا پیادهرویهای خود را آزمایش کنند و بر تفاوتهای ظریفی که هر شخصیت برای حرکتشان ایجاد میکند، تمرکز کنند.
۱۴- احساس از طریق حرکت
هدف: این تمرین به دنبال افزایش آگاهی عاطفی و بازنمایی فیزیکی آن است که برای کار لایه ای شخصیت در تئاتر فیزیکال ضروری است.
دستورالعمل ها: به هر بازیگر یک احساس اختصاص دهید، یا به آنها اجازه دهید یک احساس از خود را انتخاب کنند.
فعالیت: بدون استفاده از حالات چهره، دانش آموزان وظیفه دارند احساسات خود را صرفاً از طریق حرکات بدنی منتقل کنند.
بحث: پس از تمرین، گروه را در شناسایی احساسات نمایش داده شده و بحث در مورد اثربخشی و چالش های انتقال احساسات از طریق حرکت به تنهایی درگیر کنید.
۱۵- مونولوگ های فیزیکی
هدف: تمرینی پیچیده با هدف به چالش کشیدن بازیگران در ساخت یک روایت منسجم با استفاده از فیزیکی به تنهایی، افزایش توانایی آنها در گفتن داستان بدون کمک بیان صوتی.
دستورالعمل ها: خلاصه ای از شخصیت ها را به بازیگران ارائه دهید.
فعالیت: بازیگران یک مونولوگ یا صحنهای بیصدا خلق میکنند و داستان، احساسات، و روابط شخصیت خود را از طریق حرکت بازگو میکنند.
ارتقای اختیاری: این را می توان با موسیقی پس زمینه یا جلوه های صوتی برای عمق احساسی و روایت بیشتر جفت کرد.
□ ادامه دارد
👁 T.me/TheatreAcademy
🎓 Teletheatre
Marat/Sade
Peter Weiss
Director: #Peter_Brook
United Kingdom, 1967
| زیرنویس انگلیسی |
👁 @TheatreAcademy
🎓 اجرا
Happy Days
روز ِ خوش
نویسنده: #ساموئل_بکت
تارگردان: #رابرت_ویلسون
□ بازیها:
آدریانا آستی و یان دگراوال
| زبان ایتالیایی |
👁 @TheatreAcademy
🎓 تیاتر تلویزیونی
روزهای شاد
اثر انگلیسی #ساموئل_بکت
کارگردانی:
پاتریشیا روزما
محصول سال ۲۰۰۰
|با بازی رزالین لینهان|
👁 @TheatreAcademy
🎓 گزیده
درباره #ترس
عمیقترین ترس ما این نیست که کافی نیستیم، عمیقترین ترس ما این است که ما بیش از اندازه قدرتمند هستیم. این نورِ ماست، نه تاریکی ما که بیشتر ما را میترساند. ما از خود میپرسیم: "من کی هستم که درخشان، پر زرق و برق، با استعداد، و افسانه باشم؟"، چرا نباشید؟ شما شاهکارِ خدا هستید. شما انسان هستید، بازیهای کوچک شما به دنیا خدمتی نمیکند. هیچ چیز روشنگرانهای در مورد کوچک بودن و کوچک شدن وجود ندارد، همهی ما باید مانند کودکان، بزرگ باشیم و بدرخشیم. ما به دنیا آمدیم تا جلال خدا را که در درون ماست آشکار کنیم. این فقط در برخی از ما نیست، در همه وجود دارد، و همانطور که اجازه میدهیم نور خودمان بدرخشد، ناخودآگاه به دیگران نیز اجازهی انجام همین کار را میدهیم. حضور ما به طور خودکار - دیگران را نیز رها و آزاد میکند، "اگر انسان باشیم".
.
«ماریان ویلیامسون»
.
👁 @TheatreAcademy
🎓 ادامه پست پیشین
...چخوف به دوستش نمیروویچ دانچنکو نوشت: «شکستی بزرگ بود. از فضای #تئاتر بوی نفرت و کینه میبارید، من به پیروی از قانونی فیزیکی مثل بمب منفجر شدم و از پترزبورگ گریختم، اگر هفتصد سال دیگر هم زنده بمانم، دیگر حتی یک نمایشنامه هم نخواهم نوشت. همین یکی برای هفت پشتم کافی بود. در این راه من با شکست قطعی روبه رو شده ام»، آشکار و پنهان انتقادهای بیرحمانه ای از او شد، و گفته شد که وی ندانسته دست به نوآوری زده و شکست خورده به نظر می رسید که چخوف با دلسردی سرنوشت خود را به عنوان #نمایشنامهنویس غیب گویانه پیش بینی کرده بود. چیزی که بیش از همه چخوف را تکان داد، خشنودی بدخواهانهی عده ای دوست نما از شکست نمایشنامه بود. چخوف نوشت: «این که بیشتر #نمایشنامه های من با شکست رو به رو شده چندان تأثیری در من به جای نگذاشته، ولی آنچه که در ۱۷ اکتبر روی داد، در واقع تنها شکست نمایشنامه نبود بلکه شکست شخصیت من بود. در اجرای اولین پرده با پدیدهی عجیبی روبه رو شدم، آنها که تا تاریخ ۱۷ اکتبر یارغار من بودند و اوقات خوشی با هم داشتیم ناگهان چهره عوض کردند، قیافهی مضحک و عبوسی به خود گرفتند، برخوردشان چنان بود که حتی آدمی مثل لیکین را هم واداشت با ارسال نامه ای با من همدردی بکند. ندلیا پرسید مگر از چخوف چه خطائی سرزده است؟ آن هیجان و خشم حالا فروکش کرده و من به حالت عادی بازگشته ام. اگر کسی به من سیلی میزد فراموش کرده بودم، ولی چنین برخوردی از سوی آنها که در کسوت دوست بودند فراموش شدنی نخواهد بود»، شکست مرغ دریائی فضای غرض آلود محیط چخوف را به خوبی برملا کرد و نشان داد آنان که در کار تهیه و اجرای نمایشنامه های قشری و مبتذل بودند تا چه حد از چخوف نفرت داشتهاند، مگر چخوف با آنها چه کرده بود؟ آثار خوب چخوف چون خاری در چشمان بدخواهان فرومی رفت. ولی این بدخواهان بی فرهنگ فرصت را غنیمت شمرده با رفتاری پلید و خشن و با بهتان او را می آزردند. چخوف مثل همیشه برای اینکه بتواند تعادل خود را در میان توفان ناملایمات حفظ کند با عجله به کار عادی و روزمره بازگشت. می دانیم که این برهه، سالهای اوج خلاقیت چخوف بود. از شکست مرغ دریایی چندان نگذشته بود که کتابهای روستائیان، درگاری، و ملاقات دوستان را به چاپ رساند، قدرت نبوغ او بالنده تر از گذشته شد و در برابر شکست افول نکرد. ولی شکست مرغ دریائی اثر نامطلوبی بر سلامت نویسنده برجای گذاشت. آن طور که برادر زادهاش میخائیل چخوف اظهار داشته: «از آن زمان بیماری اش رو به وخامت گذاشت»، تا آن زمان چخوف قادر بود رنجوری خود را فراموش کرده و کار کند ولی دیگر زندگی چخوف به گونه ای اجتناب ناپذیر مختل شده بود. تا روزهای واپسین زندگی علیل و بیمار بود. هشت سال آخر سال های تیره ای بود که در آنها زندگی او بین بیماری رو به وخامت و اوج تحول روحی و معنوی و آگاهیهای سیاسی و اجتماعی و خلاقیت هنری آن در نوسان بود. یکی از روزهای ماه مارس ۱۸۹۷ چخوف با سوورین که تازه از مسکو آمده بود در رستوران ارمیتاژ مشغول ناهار خوردن بود که ناگهان حالش بهم خورد و به خون ریزی افتاد، بی درنگ او را به هتلی که محل اقامت سوورین بود بردند، و او در آنجا دو روز تمام استراحت کرد. برادر زادهی چخوف یادآوری میکند که خونریزی از قسمت راست ریه اش بود، یکی از زنان فامیل ما دچار همین بیماری شده و از بین رفته بود. طولی نکشید که بار دیگر خون ریزی کرد، #آنتوان_چخوف به اجبار دو هفته را در درمانگاه پروفسور استروموف گذراند. معلوم شد که قسمت فوقانی ریه چخوف ملتهب شده. پزشکان توصیه کردند که زندگیاش به کلی دگرگون شود، دست از کار بکشد و به ریویرا یا نیس برود. #چخوف از پاییز ۱۸۹۷ تا بهار ۱۸۹۸ را در جنوب فرانسه گذراند.
□ پایان
چخوف "زندگی و آثار"
نویسنده: ولادیمیر يرميلوف
ترجمه: حسن اکبریان طبری
🎓 کتاب مرجع
تاریخ سینمای هنری
اولریش گرگور، انو پاتالاس
ترجمه:
هوشنگ طاهری
کتاب، در دههى هفتاد در میان تعداد زیادى کتاب تاریخ سینما که به جشنوارهى ونیز ارسال شده بود، به عنوان تحلیلىترین و جامعترین کتاب تاریخ سینماى هنرى مورد تجلیل و ستایش فراوان قرار گرفت و جایزهى اول کتابهاى سینمایى این جشنواره را دریافت کرد. تسلط نویسندگان کتاب ــ که از برجستهترین ناقدان و مورّخان تاریخ سینما در آلمان هستند ــ به چندین زبان، باعث شده است که آنان بتوانند تمامى آثار بزرگ و ارزشمند تاریخ سینما را به زبان اصلى تماشا کنند و در نتیجه بتوانند تصویر روشنتر و دقیقترى از حرکت تاریخ سینما را عرضه کنند.
🎓 معرفی
#جودیت_روداکف
.
پروفسور «جودیت روداکف» نمایشنامه نویس، نویسنده، دراماتورژ، و منتقد کانادایی است که بیش از ۲۰ سال در سراسر کانادا و در سطح بین المللی کار کرده است. او مدیر سابق ادبی تئاتر ملی کانادا، و نمایشنامهنویس ساکن تئاتر آزاد تورنتو، شرکت کانادایی استیج، و تئاتر پاس مورایل در تورنتو است، و با شرکتهای تئاتر حرفهای از وایتهورس، یوکان تا شارلوتتاون، PEI و نقاط بینالمللی کار کرده است. تحقیقات و انتشارات دکتر روداکف عمدتاً در زمینهی دراماتورژی رشدی، تئاتر، و رقص معاصر کانادا و اجرا در سراسر کانادا، کوبا، انگلستان، دانمارک، ایالات متحده، و آفریقای جنوبی است. و اثرات مکتوب ایشان شامل کتاب های «بازی منصفانه» - «گفتگو با نمایشنامه نویسان زن کانادایی (سایمون و پیر، ۱۹۸۹)» و «سنت های خطرناک: گلچین پس از مورایل ۱۹۹۲» و چندین کتاب دیگر، و همچنین بسیاری از مقالات در مجلات تئاتری و مجلات دانشگاهی است. او ویراستار مجموعه کتابهای « فعالیتهای مشکوک»: که با هنرمندان تئاتر کانادا، و با دانشجویان تئاتر کانادا مصاحبهشده، و متعاقب آن « فعالیتهای مشکوک: بهترین جلد شومیز تجاری» است که توسط اتحادیه نمایشنامهنویسان کانادا (۲۰۰۰) منتشر شده است می باشد. آخرین کتاب او، «بین خطوط: فرآیند دراماتورژی»، با همکاری نمایشنامهنویس آمریکایی "لین ام تامسون" توسط Playwrights Canada Press در سال ۲۰۰۲ منتشر شد.
دکتر روداکف، در مدرسه مرکزی گفتار و نمایش در لندن - انگلستان، روشی خلاقانه برای ابداع و دراماتورژی تئاتر تصویری (لوموگرام) را ابداع و بعدها آن را تکامل داد. در نتیجه این کار، فرآیند بکارگیری عناصر چهارگانه در تمرین خلاقانه و استفاده از لوموگرام (کارت های تصویری که از عکس های خودش با دوربین لومو روسی گرفته شده است) اتفاق افتاد، از وی برای برگزاری کارگاه های خلاق، کارگاههای بین المللی برای هنرمندان تئاتر، رقص، و هنرهای تجسمی در کشورهای مختلف دعوت شده است. پروفسور روداکف که از سال ۱۹۸۹ عضو هیئت علمی دپارتمان تئاتر دانشگاه یورک است، نمایشنامه نویسی، دراماتورژی تکاملی، و تئاتر معاصر کانادا را تدریس می کند و برنامه MFA را در نمایشنامه نویسی هماهنگ می کند. او دو بار به عنوان مدرس برتر توسط دانشگاه یورک به دلیل برتری در تدریس انتخاب شده است، و به عنوان دریافت کنندهی اولین جایزهی آموزشی رئیس دانشکده هنرهای زیبا در سال ۱۹۹۸ و یک جایزهی تدریس در بین دانشگاه ها، او همچنین به عنوان بهترین استاد دانشگاه در نظرسنجی سالانه خوانندگان مجله NOW تورنتو به مدت سه سال متوالی، از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ برگزیده شد. جدیدترین کتاب او Performing MeToo: How Not To Look Away ۲۰۲۱ است. او همچنین سردبیر Performing Exile: FOREIGN BODIES (۲۰۱۷) است، مجموعه ای از مقالات و درباره هنرمندانی که در تبعید زندگی می کنند. کتابهای اخیر شامل دراماتورژی روایتهای شخصی: من کی هستم و اینجا کجاست؟ (۲۰۱۵) از Intellect Books (بریتانیا) و انتشارات دانشگاه شیکاگو (آمریکای شمالی)؛ TRANS(به ازای)فرمینگ نینا آرسنالت: مجموعه ای غیرمنطقی از کار (عقل، ۲۰۱۲) و بین خطوط: روند دراماتورژی (با لین ام. تامسون)؛ مقالات او در مورد تئاتر و اجرا در The Drama Review، TheatreForum، Theater Topics و Canadian Theatre Review منتشر شده است. جودیت روداکف عضو انجمن نمایشنامه نویسان کانادا و مدیران ادبی و نمایشنامه نویسان قاره آمریکا است. او پروفسور بازنشسته و محقق ارشد تئاتر در دانشگاه یورک است.
👁 @TheatreAcademy
🎓 نکته
اگر می خواهید افراد بیشتری به #تئاتر بیایند، قیمت ها را ارزان نکنید، شما باید بتوانید تئاتر را فراگیر کنید، و در آن حال قیمتها (هر قیمتی) منحصر به فرد خواهد بود.
قرار دادن ستاره ها و #سلبریتیها و چهرههای مشهور در اجرای نمایشنامهها، فقط برای جذب مردم اشتباه است. انگار که شمارهی ۱۰ فوتبال انگلستان را به خاطر شهرتش به وینستون چرچیلِ چاق بدهید!
شما باید به جای آن، افراد مناسب و متناسب را در قسمت های مناسب داشته باشید، حیلهگری با عوامل - به تئاتر آسیب بزرگی میرساند. شما باید مردم را با هیجان زده کردن آنها در مورد یک تجربهی نابِ تئاتری فریب بدهید.
به قول جودی گارلند: «همیشه نسخهی درجه یک خود باشید، به جای نسخهی درجه دوم دیگران».
#کاترین_تیت
👁 @@TheatreAcademy
🎓 به یاد پری صابری
[یکم فروردین ماه هزاروسی صدویازده - بیستم شهریورماه هزاروچهارصدوسه]
کارگردان فقید تئاتر ایران
عکس یک و دو: پری صابری در نمایی از فیلم خشت و آینه به کارگردانی ابراهیم گلستان / سال ۱۳۴۴
عکس سه و چهار: پری صابری در کنار استاد حمید سمندریان، پرویز فنی زاده، شهلا ریاحی، عباس یوسفیان در پشت صحنه تئاتر باغ وحش شیشه ای نوشته تنسی ویلیامز با ترجمه و کارگردانی حمید سمندریان و هم در هم چنین پری صابری در هنگام تمرین در کنار فرح اصولی / اجرا: در تالار مولوی / سال ۱۳۴۱
عکس پنج: پری صابری و فروغ فرخزاد در پشت صحنه تئاتر شش شخصیت در جست و جوی نویسنده، نوشته لوئیجی پیراندللو با ترجمه و کارگردانی پری صابری و با بازی پری صابری، فروغ فرخزاد، پرویز حسینی، اسماعیل محرابی، مسعود فقیه و شهلا هیربد / سال ۱۳۴۲
عکس شش: پری صابری در آیین خاک سپاری فروغ فرخزاد
■ منبع:
موسسه آفرانما
👁 @TheatreAcademy
🎓 شخصیتشناسی
به خرس سفید فکر نکن
میتوانید پنج دقیقه به هیچ وجه درباره خرس سفید فکر نکنید؟ به گمانتان آسان است؟ در اشتباه هستید!
قریب به ۳۰ سال پیش پروفسور دنیل واگنر، روانشناسی از دانشگاه هاروارد، برای نخستین بار این آزمایش را انجام داد و نتیجه شگفتانگیز بود. او به شرکتکنندهها گفت پنج دقیقه اکیدا به خرس سفید فکر نکنند و اگر در این مدت فکر خرس، ناخواسته وارد ذهنشان شد، زنگی را به صدا درآورند!
شرکتکنندهها چشمهای خود را بستند و همه سعیشان را کردند که هوش و حواسشان پی خرس سفید نرود، اما به طور متوسط در هر دقیقه، یک بار زنگ را به صدا درمیآوردند که یعنی خرس سفید راهی برای فتح ذهنشان پیدا کرده بود!
واگنر سپس به شرکتکنندگان در آزمایش گفت در پنج دقیقه دوم، مجازند به خرس سفید فکر کنند!
آنوقت بود که زنگ، بارها و بارها در هر دقیقه به صدا درآمد که ثابت میکرد شرکتکنندهها دم بهدقیقه یاد خرس سفید میافتند و از خیالش رهایی نداشتند!
پروفسور آن قدر از نتایج آزمایش ذوق کرد که با حاصل کارش یک مقاله علمی نوشت؛ مقالهای که طرفداران زیادی پیدا کرد و گوشه دل خیلی از روانشناسهای بزرگ دنیا نشست و حالا هنوز هم خیلی وقتها در مشاورههایشان به آن استناد میکنند!
واگنر در مقالهاش توضیح داد که تلاش برای اجتناب از فکر کردن به یک موضوع و سرکوبیاش در پنج دقیقه اول، باعث میشود بعدها بسیار بیشتر به آن فکر کنیم!
نفرات بعدی هم همین آزمایش را با سوژههای فکر نکردنی دیگر تکرار کردند و نتیجه همان شد که واگنر میگفت. اما چرا آزمایش خرس سفید این همه محبوب دل روانشناسها شده و سبک زندگی خیلیها را در دنیا عوض کرده است؟
تا به حال برایتان پیش آمده است وقتی با مشکلی بزرگ مواجه میشوید دوستی به شما بگوید: «فکرش را نکن»! یا خودتان تصمیم بگیرید به ماجرا فکر نکنید تا بعد؟ گاهی هم همین جمله «فعلا به آن فکر نکن» را، به عنوان توصیهای برای دوستانی که با شما مشورت کردهاند به کار بردهاید، چون وقتی مشکلشان را شنیدهاید، احساس کردهاید فکر نکردن به موضوع تنها راه خلاصی از آن است!
اما حالا ما و واگنر به شما میگوییم دست نگه دارید! این روش را کنار بگذارید! چون مشکلی که دائم سعی کنید به آن فکر نکنید یا تلاش میکنید نادیدهاش بگیرید، همان خرس سفید یا فیل صورتی است که سرانجام شکارتان میکند! گرچه امکان دارد در نخستین تلاش برای سرکوبی افکار مربوط به آن موفق شوید و کمتر یادش بیفتید اما در آینده بیشتر و بیشتر اندیشه آن، شما را درگیر میکند!
در حقیقت، تلاش برای فکر نکردن به یک مشکل به جای حل آن، مثل مرهمی سطحی است روی دملی چرکی که تا وقتی درمان نشود هر از گاه سر باز میکند! میپرسید راه چاره چیست؟
ما دقیقاً وقتی از فکر کردن به مشکلی اجتناب میکنیم که در ناخودآگاه، نگرانمان میکند و از آن می ترسیم! پس برای حل موضوع، ابتدا باید یاد بگیریم شجاعانه درباره مسأله بیندیشیم و سپس یا آنرا همان گونه که هست بپذیریم و با آن کنار بیاییم یا به طور منطقی حلش کنیم.
■ منبع:
مجله علمی ( Science Magazine )
فیلم سخنرانی دکتر واگنر در یوتیوب
وی اراده آزاد را نوعی توهم میدانست.
Daniel M. Wegner
(Harvard University)
The Art and Science of Thought Suppression, the plenary address at the 8th annual ACBS World Conference.
youtu.be/7d9c0jeXjSk
👁 T.me/TheatreAcademy
🎓 پرفورماتیو اشیاء
تاریخچه #تئاتر مملو از اشیاء است، وسایل، لباسها، طرحها، کتابها، نامهها، یادداشتها،خاطرات روزانه، نقاشیها، بریدههای روزنامه، دفترچهها، عکسها، حلقههای فیلم، فیلم های ضبط شده، ویرانه های معماری، و غیره ..، اشیائی که باقی می مانند اغلب به زباله دانی استعاری تاریخ سپرده می شوند، به محققان عملکرد اجازه میدهند زمان را لمس کنند، گذشته را درحال تجربه کنندو آیندههای جدیدی را تصورکنند، این اشیاء که درآرشیوها، موزهها، گالریها، مکانهای اجرا، مکانهای روستایی وشهری، ومجموعههای شخصی نگهداری میشوند، به ماکمک میکنند تاشیوههای اجرایی فراموش شده را بازیابی کنیم و روایتهای تاریخی را دوباره تصورکنیم، با این حال درحالی که بسیاری ازما به طور ضمنی اهمیت #اشیاء را برای کار خودتصدیق میکنیم، چند نفر از ما درسهایی را که اشیاء به ما آموخته اند را تایید میکنیم؟ وقتی انسان در یک رویداد یامتن اجرایی، تاریخی، یا معاصرعقب مینشیند روی چه چیزهایی تمرکز میشود؟ تاریخچه تولیدوگردش یک شیء تئاتری در موردحرکت ایدهها، زبانها، و بدنها در زمانها و مکانهای خاص چه چیزی میتواند به ما بیاموزد؟ چه زمانی، کجا، و چگونه یک موجود روزمره، زندگی تئاتری به خود می گیرد و به رویدادهای عمومی تماشایی کمک میکند؟ اشیایی که در صحنهها و آرشیوها، متون نمایشی، و محیطهای خاص سایت با آنها مواجه میشویم چه دستورالعملهای ضمنی را به ما ارائه میدهند؟ پیامدهای اخلاقی یک مطالعه شیء محور چیست؟ این پرسشها ما را بر آن میدارند تا به خارج از روش شناسی در مطالعات تئاتر و اجرا فکر کنیم که صرفاً عوامل انسانی تمرین و دانش هنری را نشان میدهند، کنش یک عامل میتواند انسان باشد یا نباشد، یا به احتمال زیاد ترکیبی از هر دو باشد، روش شناسی نظریهی شبکه کنشگر (ANT) حرکات و همگرایی اشیاء، ایدهها، فناوریها، نیروها، و بدنهایی را که برای تولید مثلاً یک ادعای تجربه گرا یا یک ساختار ساخته شده با هم همکاری میکنند ردیابی میکنند، برخی از اولین پروژههای ANT نشان دادند که چگونه فعل و انفعال پیچیده بین اشیاء و انسان در یک محیط آزمایشگاهی بر نتیجه و تفسیر نهایی آزمایشها تأثیر گذاشت، معماریها و فناوریهایی که هستی شناسیها را شکل میدهند و بر روابط انسانی تأثیر میگذارند، "لاتور" نظریه پرداز ANT با بازتاب اندیشههای پساساختارگرایانه معتقد است که «اجتماعی» تنها از طریق تعاملات متنوع و فعالیتهای گروه سازی که توسط بازیگران انجام میشود به وجود میآید، هدفهای متحرک مجموعهی وسیعی از موجودات که به سوی مونتاژ مجدد [آنها] ازدحام میکنند، خاص ANT از اصطلاح بازیگر توجه را به بسیاری از عناصر صحنه پردازی جلب میکند که عملکرد یک بازیگر را شکل میدهند و هدایت میکنند، لاتور مینویسد:
«استفاده از کلمهی «بازیگر» به این معناست که وقتی بازیگری میکنیم هرگز مشخص نیست که چه کسی و چه چیزی بازی میکند، زیرا یک بازیگر روی صحنه هرگز در بازیگری تنها نیست»
در حالی که "لاتور" از «شبه» «شی» برای بحث در مورد ویژگیهای زنده کننده یک موجود غیرانسانی به ظاهر ساکن استفاده کرده است، "برایان ماسومی" نظریه پرداز فرهنگی این ایده را از طریق تحلیل خود از «سوژهی جزئی» بسط می دهد یا مجدداً فرموله میکند، که به نظر نشانه گذاری آن مفید است، پروژهی ماسومی که در میان دیگران از کار «هانری برگسون» و «ژیل دلوز» مطلع شده است در پی آن است که یک انسجام منطقی به بینا دهد تا شرایط ظهور در سطح ماندگاری را بهتر درک کند، محور بحث او مفاهیم حس است، حرکت وتاثیر او استدلال میکند که مورد آخر از این سه اصطلاح در درون یک سوژهی انسانی منفرد رخ نمیدهد، بلکه رابطهای را بین آنچه تأثیر می گذارد و آنچه تأثیر می پذیرد تشکیل میدهد، ماسومی برای نشان دادن این منطق در میان، مثال "میشل سرس" از توپ فوتبال را توضیح میدهد: «اگر تیرک دروازه، زمین، وحضور بدن انسان در زمین بازی را القا کند، توپ آن را کاتالیز میکند، توپ کانون تمرکز هر بازیکن و هدف هر ژست است، به طور سطحی زمانی که بازیکنی به توپ ضربه میزند، بازیکن موضوع حرکت است، و توپ شیء است، اما اگر منظور ازموضوع نقطه آشکار شدن یک حرکت گرایشی باشد مشخص است که بازیکن موضوع نمایشنامه نیست، توپ است، حرکات گرایشی در بازی جمعی هستند. حرکات تیمی هستند و نقطه کاربرد آنها توپ است، توپ تیم را به دور خود می چیند، اگرتوپ جزء سوژه باشد هربازیکن جزء شیء آن است»، ماده اهمیت دارد، آیندهی دانش آموزی تئاتر و اجرابه تمایل هنرمندان برای حرکت فراتر از روشهای متداول اومانیستی و امتیاز آنها از موضوع انسانی به منظور توسعهی راههای جدید یادگیری، گوش دادن، و همکاری با موجودات غیر انسانی در قلمروهای پیچیدهی اشیاء اجرایی است.
درسهای اشیاء
مارلیس شوایتزر
جوآن زردی
🎓 برای آینده
فیلمی که هرگز نخواهید دید
"100Years "
فیلم در سال 2015 به نویسندگی #جان_مالکوویچ و کارگردانی #رابرت_رودریگز ساخته شده اما نکته عجیب، تاریخ اکران آن سال ۲۱۱۵ است!
ایده ساخت این فیلم که در نگاه اول به نظر میرسد از دل داستانهای علمیتخیلی بیرون آمده، بخشی از کمپین تبلیغاتی برای کنیاک لوئی سیزدهم (Louis XIII Cognac) است؛ نوشیدنیای که به همان میزان از زمان و انتظار و صبر نیاز دارد تا به کمال نهایی خود برسد. اما داستان فیلم تا به امروز به خوبی مخفی نگه داشته شده است و بجز تیزرهایی کوتاه که از آن منتشر شده است، کسی از جزئیات آن اطل ندارد.
این فیلم درون یک گاوصندوق مخصوص با فناوری بسیار پیشرفته پشت شیشههای ضدگلوله در فرانسه نگهداری میشود و بهگونهای طراحی شده که تنها پس از گذشت یک قرن در تاریخ ۱۸ نوامبر ۲۱۱۵ به طور خودکار باز خواهد شد.
بلیط های نمادین از فلز برای تاریخ اکران آن ساخته شده که خریداران آن میتوانند بلیط ها را به فرزاندان خود بدهند!
به نظر ایده فیلم 100Years نه تنها یک ابتکار هنری، بلکه تأملی فلسفی در مورد گذر زمان و مفهوم ابدیت نیز میتواند باشد.
👁 @TheatreAcademy
🎓 ادامه
هکابه، هکابه نه
مدیر جشنواره ۲۰۲۴ طبق سنت جشنواره «هکابه، هکابه نه».را کارگردانی کرد او شخصیت هکابه آخرین امپراتور تروی را، با امروز شخصیتی که قرار است نقش او را بازی کند، میآمیزد؛ زنی که بچه معلولش در مرکز نگهداری افراد نیازمند در فرانسه امروز، مورد خشونت قرارگرفته است.
رودریگوئز بار دیگر از «بولبون» استفاده میکند؛ یک مکان شگفتانگیز در بیرون آوینیون، در میان تپهها و صخرهها که اولین بار توسط پیتر بروک برای اجرای تئاتر استفاده شد.
«لویاتان» با اسبی واقعی بر روی صحنه که به شکل غریبی به بازیگر نمایش بدل شد
از زمان شیوع کرونا تا به امروز، از این مکان استفادهنشده بود و حالا مدیر تازه جشنواره آوینیون ۲۰۲۴ تصمیم به استفاده دوباره از آن گرفته است.
اجرای جدید کافه مولر پینا باوش
بوریس چارماتز رقصندگانی طراز اول به صندلیهای کافه جان میبخشند تا روایتگر ارتباطهای گسسته انسانی و تنهایی آدم باشند. محمد الخطیب در «رازهای زندگی مردمان سالخورده»، پیرمردان و پیرزنانی را از خانه سالمندان میآورد تا در فضایی غریب درباره نیازها و روابط عشقی خود حرف بزنند...
■ پایان
👁 @TheatreAcademy
🎓 تئاتر فیزیکال
■ بخش هشتم/ پایانی
۱۶- دینامیک گروهی و به اشتراک گذاری انرژی
هدف: پرورش حس گروه و تمرکز مشترک.
یک دایره تشکیل دهید: از بازیگران بخواهید دایره ای تشکیل دهند و در فاصله یک بازو از یکدیگر بایستند.
مفهوم انرژی را معرفی کنید: توضیح دهیدکه آنها از کنار اجسام خیالی با "وزن" اختصاص داده شده برای حفظ سطح ثابت انرژی در دایره عبور خواهند کرد.
با یک شی ساده شروع کنید: با چیزی سبک شروع کنید، مانندیک پر، بازیگران برداشتن آن را تقلید می کنند و با حفظ وزن و کیفیت جسم، آن را به نفر بعدی می دهند.
افزایش پیچیدگی: به تدریج «اشیاء» سنگینتر یا پیچیدهتر مانند «توپ» یا «قالب یخ» را معرفی کنید.
بحث: بعداز تمرین، در مورد تجربه بحث کنید. آیا انرژی حفظ شد؟ آیا لحظات قطع ارتباط وجود داشت؟
۱۷- ماسک کار
هدف: درک قدرت جسمانی در به تصویر کشیدن احساسات و حالات.
توزیع ماسک ها: به هر بازیگر یک ماسک خنثی بدهید.
زمان کاوش: به بازیگران ۵ تا ۱۰ دقیقه فرصت دهید تا با ماسک به کاوش حرکات بپردازند.
اعلانهای هیجانی: احساسات یاحالات مختلف (مثلاً شادی، غم، کنجکاوی) را بیان کنید و از بازیگران بخواهید آنها را به صورت فیزیکی به تصویر بکشند.
مرور و بحث: بازیگران را تشویق کنید که یکدیگر را مشاهده کنند و درمورد آنچه متوجه شده اند بحث کنند. آیا ماسک انتقال احساسات را آسانتر یا سختتر کرد؟
۱۸- انتقال وزن
هدف: تعمیق درک وزن و تعادل در عملکرد بدنی.
دستورالعمل: بازیگران روی یک پا بایستند و وزن خود را به آرامی به پای دیگر منتقل کنند.
فعالیت: با مراکز ثقل مختلف آزمایش کنید.
نتیجه یادگیری: تعادل و درک توزیع وزن بدن را افزایش می دهد.
۱۹- مطالعات حیوانی
هدف: جدا شدن ازحرکات انسانی و کشف شخصیت پردازی از منظری تازه.
اختصاص حیوانات : حیوانات مختلف را به هر بازیگر اختصاص دهید.
مرحله تحقیق: به آنها زمان بدهید تا فیلم ها یا تصاویر حیوانات خود را مطالعه کنند.
تجسم: از بازیگران بخواهید که باتمرکز بر ویژگیها و حرکات منحصر به فرد، حیوانات را تجسم کنند.
ویترین و بحث: هر بازیگر تجسم حیوان خود را انجام می دهد و پس از آن یک بحث گروهی انجام می شود.
۲۰- اشیاء و داستان گویی فیزیکی
هدف: تقویت خلاقیت و مهارت های روایی با استفاده از اشیاء به عنوان وسایل.
توزیع اشیا: اشیاء تصادفی را به بازیگران بدهید (مثلاً یک قاشق، یک تکه پارچه، یک چوب).
زمان خلاقیت: ۱۰ تا ۱۵ دقیقه به بلزیگران فرصت دهید تا فقط با استفاده از اشیاء و حرکات فیزیکی خود داستان کوتاهی را تهیه کنند.
عملکرد و بازخورد: بازیگران داستان های خود را اجرا می کنند. پس از هر اجرا، بازخورد همبازیها را با تمرکز بر وضوح، خلاقیت، و اثربخشی داستان تشویق کنید.
۲۱- نقاط تمرکز
هدف: افزایش تمرکز و حضور در صحنه با استفاده از نقاط تمرکز.
دستورالعمل ها: از بازیگران بخواهید نقطه ای از دیوار یا در، فاصله ای را برای تمرکز روی آن انتخاب کنند.
فعالیت: در حین حرکت، بازیگران باید نگاه خود را روی این نقطه ثابت نگه دارند.
نتیجه یادگیری: تمرکز و احساس هدف را در حرکت ایجاد می کند، که می تواند یک حضور قدرتمند در صحنه ایجاد کند.
۲۲- جنبش ساعت
هدف: توسعهی آگاهی از زمان، سرعت، و ریتم در فیزیکال.
دستورالعمل ها: بازیگران مانند قسمت هایی از ساعت حرکت می کنند و حرکات دایره ای و پیوسته را نشان میدهند.
فعالیت: با سرعتهای مختلف و تغییرات جهت آزمایش کنید.
نتیجه یادگیری: آگاهی از زمان و ریتم در حرکت را پرورش میدهد.
۲۳- ارتباطاتِ بداهه
هدف: توسعه گوش دادن فیزیکی و اصول تقسیم وزن.
دستورالعمل ها: بازیگران را جفت کنید و مفهوم تقسیم وزن و تعادل را توضیح دهید.
شروع حرکت: یک شریک حرکت را آغاز می کند در حالی که دیگری پاسخ می دهد و تماس فیزیکی راحفظ می کند.
جابجایی نقشها: پس از یک زمان تعیین شده، نقش ها را بین آغازگر و پاسخ دهنده تغییر دهید.
تأمل و بحث: آنها در مورد اعتماد، تعادل، و پاسخگویی چه چیزی مشاهده کردند؟
۲۴- صحنه های خاموش
هدف: تقویت مهارت های ارتباطی غیرکلامی.
تنظیم صحنه: گروه های کوچک تشکیل دهید و به آنها یک سناریوی اساسی برای بازی بدهید (مثلاً ملاقات با یک دوست، حل یک مشکل).
قانون سکوت: توضیح دهید که صحنه باید کاملاً در سکوت و فقط با استفاده از بیان فیزیکی پخش شود.
اجرا و نقد: گروه ها صحنه های خود را اجرا می کنند و افراد در مورد اثربخشی ارتباط غیرکلامی بحث می کند.
۲۵- عبور از جنبش
هدف: تقویت انسجام و سازگاری گروه.
دستورالعمل ها: بازیگران یک دایره بزرگ تشکیل می دهند. یک بازیگر یک حرکت ساده را آغاز می کند. بازیگر بعدی در دایره حرکت را برمیدارد، کمی آن را تغییر میدهد و سپس آن را به نفر بعدی میدهد.
■ پایان
«کنوانسیون ها و تکنیک های تئاتر فیزیکال
#جاستین_کش»
🎓 تیاتر فیزیکال
■ بخش ششم
«کافه مولر» پینا باوش یک کاوش خام و هیجانانگیز از روابط انسانی و جستجوی ارتباط است که قدرت حرکت و ژست برای انتقال مضامین عمیق و جهانی را به نمایش میگذارد. «پالتو» توسط شرکت تئاتر گکو اقتباسی بصری خیره کننده از داستان کوتاه نیکولای گوگول است که تئاتر فیزیکی، رقص، و موسیقی زنده را برای ایجاد یک تجربه تئاتری مسحور کننده و غوطه ور ترکیب می کند. دیگر تولیدات برجسته عبارتند از Theatre de Complicité «سه زندگی لوسی کابرول» که از داستان سرایی فیزیکی برای کشف زندگی یک زن دهقان فرانسوی استفاده می کند. DV8 Physical Theatre "Enter Achilles" که مردانگی و خشونت را از طریق مجموعه ای از تصاویر شدید و فیزیکی بررسی می کند. و Slava Polunin "Slava's Snowshow" که با استفاده از دلقک، میم، و تماشای بصری تجربه ای رویایی را برای مخاطبان ایجاد می کند. این تولیدات نمادین توانایی منحصر به فرد تئاترفیزیکی را در ترکیب حرکت، صدا، و طراحی بصری به نمایش میگذارند تا داستانهای متقاعدکنندهای را بیان کنند که از موانع زبانی و فرهنگی فراتر میروند. از دیگر شرکتها و گروهها، و تئاترهای فعال در این زمینه میتوان به (تئاتر ناشنوایان کانادایی / شرکت تئاتر Chotto Ookii / تئاتر دو لبه / تئاتر فیزیکی DV8 / خانوادهی فلوز / مجلس از کوره در رفته / مارمولک / تئاتر اسب و بامبو / تئاتر فیزیکی Kage / اتصال KimchiBrot / تئاتر زانو / پاها روی دیوار / شرکت آداپتورهای مارگولیس براون / موشن هاوس / تجربهی مشترک / شرکت SITI / میمون جاسوسی / تئاتر سینتیک / شرکت Theatre de l'Ange Fou / شرکت Theatre du Soleil / شرکت تئو آدامز / تئاتر ترستل/ تئاتر میم آمریکا / سیرکومدیا / مدرسهی بین المللی تئاتر فیزیکال دل آرته / آموزشگاه بازیگری ۱۵ شرق / شرکت آموزش هنرپیشه میمون چهارم / تئاتر L'École Internationale de Theatre Jacques Lecoq / مدرسهی بین المللی هنرهای نمایشی لندن / دانشگاه کارولینای ساحلی / شرکت Accademia dell'Arte / و غیره ...) و هنرمندان مشهور (تئو آدامز / آنتونن آرتو / استیون برکف / ولف بووارت / لس باب / رومئو کاستلوچی / قهرمان کیت / آلن کلی / کارلو مازونه-کلمنتی / آدام داریوش / آونر عجیب و غریب / آنتونیو فاوا / فیلیپ گولیه / نیرانجان گوسوامی / یرژی گروتفسکی / کاترین هانتر / لیندسی کمپ / ایرنئوس کرونی / توماس لیبهارت / پتا لیلی / لیندا مارلو / پترا ماسی / جانی ملویل / مت میتلر / توماس مونکتون / لوید نیوزون / دیمیتری پاپایوآنو / رابین پترسون / آدریان پکنولد / جمی ریدکوارل / بیل رابیسون / ریچموند شپرد / دنیل استاین / تاداشی سوزوکی / جولی تیمور / جیمز تیره / هنریک توماشفسکی / استیون واسون / وهرام زاریان / گامرجبات / شیلدز و یارنل / برادران ناف / تیک و توک / و غیره ...) نام برد.
.
• گرم کردن و فعالیت های هوشیاری بدنی
بر خلاف درام سنتی، تئاتر فیزیکیچال اغلب به طیف پویاتری از حرکات نیاز دارد، بنابراین، گرم کردن مناسب ضروری است. گرم کردن اهداف متعددی رادنبال می کند: از آسیب ها جلوگیری می کند، آگاهی را افزایش می دهد، و بازیگر را از نظر ذهنی برای فعالیت های پیش رو آماده میکند.
۱- رول گردن
دستورالعمل: بازیگران را راهنمایی کنید تا به آرامی گردن خود را در یک حرکت دایره ای بچرخانند.
تمرکز: به هر تنش یا ناراحتی توجه کنید و حرکتی نرم و روان داشته باشید.
نتیجه یادگیری: افزایش آگاهی و انعطاف پذیری در ناحیه گردن، که برای حرکت سر و بالاتنه بسیار مهم است.
۲- دایره های بازو
دستورالعمل ها: بازیگران دست های خود را به طرفین دراز کرده و حرکات دایره ای کوچک تا بزرگ انجام می دهند.
پیشرفت: با دایره های کوچک شروع کنید و به تدریج آنها را بزرگتر کنید.
نتیجه یادگیری: تحرک شانه را افزایش می دهد و بالاتنه را برای حرکات بیانی آماده می کند.
۳- کشش های جانبی
دستورالعمل: با بازوهای کشیده شده بالای سر، بلزیگران از کمر به هر طرف خم می شوند.
فعالیت: کشش هر طرف را برای چند ثانیه نگه دارید.
نتیجه یادگیری: انعطاف جانبی و آگاهی از دامنهی حرکتی بالاتنه را افزایش می دهد.
4. کشش چهارگانه
دستورالعمل : بازیگران یک مچ پا را گرفته و به سمت باسن می کشند و تعادل را حفظ میکنند.
تمرکز : اطمینان حاصل کنید که زانوها به هم نزدیک هستند و وضعیت بدن صاف است.
نتیجه یادگیری : به آماده سازی چهارتایی برای هر فعالیت پر انرژی یا پویا کمک میکند.
□ ادامه دارد
«کنوانسیون ها و تکنیک های تئاتر فیزیکال
| جاستین کش»