«نامههایت در صندوق پستی من
کبوترانی خانگیاند
بیتابِ خفتن در "دستهایم"
یاسهایی سفیدند
به خاطرِ سفیدیِ "یاسها" از تو ممنونم
میپرسی در "غیابت" چه کردهام؟
غیبتت!؟
"تو در من بودی!"
با چمدانت در پیادهروهایِ ذهنم راه رفتهای!
ویزایِ تو پیش من استُ
بلیط سفرت!
"ممنوع الخروجی
از مرزهایِ قلب من
ممنوع الخروجی
از سرزمینِ احساسم"
"نامههایت" کوهی از یاقوت است
در صندوق پستی من
از بیروت پرسیده بودی
میدانها و "قهوهخانههایِ بیروت"، بندرها وُ هتلها وُ کشتیهایش
همه وُ همه در "چشمهایِ تو" جا دارند!
چشم که ببندی
بیروت گم میشود.»
#نزار_قبانی
كل ما يشغلني
هذا هو:
ستكونر دائما على خير
وستكون عيناك على خير...
تمامی آنچه که مرا
به خود مشغول میکند،
اینست که:
تو همواره خوب باشی
و چشمانت خوب باشند...
|.نزار_قبانی.|
هر آن چه در قلب می گذرد را
نمی توان گفت،
برای همین خدا آه، اشک،
خواب طولانی، لبخند سرد و
لرزش دستان را خلق کرد.
#نزار_قبانی
حمید سلیمی یه نامه مینویسه و به معشوقش میگه :
کاش از تو دختری داشتم
بسیار شبیه تو؛
و میشد همانطور که پیر میشوم،
جوان شدن تو را تماشا کنم...
#حمید_سلیمی
بایدم آرامگرفتنی
بر هر صخره ای که رسید
و نیز
هر شانه ای...
آرام گرفتنی بایدم که من
از بی بادبان و بی بندر و بی اسکله کشتیان
خسته ام دگر
#نزار_قبانی
_____________
«من أعطاك عذراً
زائفاً للرحيل...
أعطه ألف شكر لعدم البقاء... »
+هر کس برای رفتن بهانه ای واهی برایت تراشید تو برای نماندنش هزار بار از او تشکر کن.
-نزار قبانی
-
⌝أنت قطعة سُكر بين الأشياء المُره✨⌞تو بین همهی چیزای تلخ، یک حبـه قندی...
- نـزار قبـانی
چگونه فکر میکنی پنهانی و به چشم نمیآیی؟
تو که قطرهی بارانی بر پیراهنم، دکمهی طلایی بر آستینم، کتابی کوچکی در دستانم و زخم کهنهای بر گوشهی لبم.
مردم از عطر لباسم میفهمند که معشوقم تویی، از عطر تنم میفهمند که با من بودهای، از بازوی به خواب رفتهام میفهمند که زیر سر تو بوده است...
-نزار قبانی
اگر برای تو خیری داشت میماند
اگر دوستدارت بود حرف میزد
و اگر مشتاق دیدنت بود میآمد
#نزار_قبانی
نزار قبانى ميگفت؛
دوستت دارم بگذار لغتنامه را ورق بزنم
تا واژهای بیابم برای اشتیاقم به تو...
مثل نزار قبانی عاشق بشین...♥️
عشق آن است که چنان شعر عاشقانهی جدیدی از من بخوانند، تو را سپاس گویند...
#نزار_قبانی
"دعینی أفتش عن مفرداتٍ، تکون بحجم حنیني إلیك..."
بگذار به دنبالِ واژگانی بگردم
که به اندازهٔ دلتنگیام برای تو باشد...
#نزار_قبانی🌱
اونجا که نزار قبانی میگه:
من از کسانی که دوستشان دارم بیشتر میترسم
زیرا تنها آنان هستند که میتوانند مرا برنجانند...
به وقت اولین دیدار
به هیچ آهنگی گوش نده
و هیچ عطری نزن
و بر حذر باش که
مکانش را زیاد دوست نداشته باشی
و دلیلش را نپرس!
#نزار_قبانی
این چه وطنی است
که میجنگد، با ابر، با باران
بازجویی میکند از گل سرخ؟
و شب بخیر..
_ نزار قبانی
عشق آن است که چنان شعر عاشقانهی جدیدی از من بخوانند، تو را سپاس گویند...
#نزار_قبانی
زنها را باید آهسته در آغوش کشید...
آنها در زندگی آنقدر برای رسیدن به عشق
انتظار کشیدهاند که تمام تنهایی تنشان، ترک برداشته است.
-نزار قبانی
چه فایدهای دارد نگران من باشی ولی از من دفاع نکنی؟
خیلی دوستم داشته باشی، اما من را نفهمی؟
جای خالیام را حس کنی، اما سراغم را نگیری؟
نزار قبانی
آنقدر دوستت دارم که خودم هم نمیدانم چقدر دوستت دارم!
هربار که میپرسی "چقدر؟"
با خودم فکر میکنم
دریا چطور حساب موجهایش را نگه دارد؟!
- نزار قبانی
من از کسانی که دوستشان دارم بیشتر میترسم؛
زیرا تنها آنان هستند که میتوانند مرا برنجانند...
-نزارقبانی
إشتقت إليك
فعلمني أن لا أشتاق
دلم برات تنگ شده
یادم بده دل تنگ نشم
-نزار قباني
# نامه نزار به بلقیس
اگر برای تو خیری داشت میماند،
اگر دوستدارت بود حرف میزد؛
و اگر مشتاق دیدنت بود، میآمد...
•نزار_قبانی