💡اطلاعات دوره:
🔗 جلسه معرفی دوره (رایگان): شنبه ٢٧ دی ماه، ساعت ۱۸
دریافت لینک ثبت نام: اینجا
• 💯 مجازی، در سامانه SkyRoom
• بدون پیشنیاز
• تلاش لازم: ۳ ساعت در هفته
🎁 همراه با بسته آموزشی دوره شامل منبع اصلی دوره و اینفوگرافی اختصاصی الکوی تصمیمگیری مایکل کلت.
• شروع دوره: شنبه ۴ بهمن ماه
• طول دوره: ۷ هفته، ۲۴ ساعت
- شنبهها، ۱۶ تا ۱۸
- چهارشنبهها، ۱۶ تا ۱۸ (دو هفته یکبار)
• ظرفیت: ۳۶ نفر
• هزینه: ۰۰۰'۳۸۰'۱ تومان
- با تخفیف ویژه شرکتکنندگان دوره سالانه.
📌لطفا جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره محتوا و روش اجرای دوره دفترچه معرفی دوره را مطالعه فرمایید: اینجا.
🔅 این دوره #تنها_یکبار_در_سال برگزار میشود.
▫️ثبت نام و کسب اطلاعات بیشتر:
☎️ 03136414841| 09217716474
@Tizfekri_info
#تفکر_نقادانه
#تصمیم_گیری
#حل_مساله
#تیزفکری
#برداشت_کلاسی
محمد فاضلی| کارشناسی ارشد زیست بوم انسانی
دو و نیم ساعت قرار کلاسی صبح سه شنبه 16 دی 99، برای من دو یادگیری ارزشمند داشت. اول، هنگام بررسی تمرینهای همکلاسیهایم دوباره با این حقیقت مواجه شدم که نوشتن میتواند همراه فکر کردن باشد و لازم نیست فقط منتظر افکار رتوش شده و شیک ماند، تا آنها را بر روی کاغذ بیاوریم. چقدر با این روش سریعتر محصول نهایی که میتواند جُستار، مقاله یا حتی کتابی باشد، حاضر میشود. دوم، پنج مرحلهی پژوهش بود که البته با آنها آشنایی داشتم ولی به صورت منسجمتر آنها را درک کردم. اولین مرحله، جستجو کردن در ادبیات پژوهش است، وارد شدن در محفل گفتوگوی متخصصان آن رشته و موضوع، تا پیش از سخن گفتن با دقت ببینیم و بشنویم. دومین مرحله مسالهی ماست که مشخص میکند ما به چه مبحثی که در این محفل شنیدیم بیشتر علاقمند شدیم و آن را کاملا توضیح دهیم. سومین مرحله اهمیت موضوع است، معنای آن این است که چه طور این مسالهی انتخاب شده میتواند این دیالوگ بین متخصصان را یک قدم دیگر جلو برد. مرحله چهارم در مورد روش پژوهش است که باید طبق نیاز مساله و هدف تحقیق انتخاب شود و نه برعکس. پنجمین مرحله نیز فرضیه است که میتواند اثبات یا رد شود، در صورتی که بسیاری از پژوهشها به دنبال اثبات فرضیه به هر طریقی هستند که مخالف ذات پژوهش است.
میدانید مهمترین برداشت شخصیام چه بود؟ معمولا ما ادبیات پژوهش را پس از مساله و اهمیت آن مطرح میکنیم که این مرا از حقیقتی دلپذیر تا حدودی غافل ساخته بود. در پژوهش ما ادبیات تخصصی را مقدم بر هر کاری آغاز میکنیم! ما دانشجویان کارشناسی ارشد و حتی دکترا پیش از ساختن و پرداختن ایدههای خود مانند جوانی به مهمانی بزرگترها میرویم و فقط میشنویم و میبینیم و بازی میکنیم. بعد با کمک یکی از همان بزرگترها فرآیند پژوهش را آغاز میکنیم تا در نهایت به این لحظه برسیم که راهنمای ما همه را به سکوت دعوت کند و بگوید: «خانمها و آقایان گوش کنید این جوان هم چند ساعت هست که با دقت در محفل نشسته و داشت به صحبتهای ما فکر میکرد، ایشان هم سخنی برای گفتن دارد. بفرما محمد! میشنویم.»
#تفکر_پژوهشی
@TizFekri
به زودی ...
این دوره قرار بود در پاییز سال جاری برگزار شود که به علت کرونا برگزاری آن به زمستان موکول شد.
شروع دوره: یکشنبه 5 بهمن ماه
• طول دوره: 7 هفته، ۲۴ ساعت آموزشی
• وبینار رایگان معرفی دوره: شنبه 30 دی ماه، ساعت 18
به زودی لینک وبینار و اطلاعات کامل دوره را منتشر خواهیم نمود.
#تصمیم_گیری_نقادانه
@TizFekri
▫️ نگاه اصولی به پژوهش و مقاله پژوهشی
(بخشی از یک درسگفتار)
آشنایی دقیقتر با پژوهش و روش رسیدن به طرح پژوهشی
▫️صدای کلاس (77 دقیقه)، اینجا
▫️صدا و سیمای کلاس در IGTV اینستاگرام تیزفکری، اینجا
دکتر #حامد_صفایی_پور
#نگارش_دانشگاهی
#تفکر_پژوهشی
#مقاله_نویسی
@TizFekri
نماهنگ از کارگاه رویش، ویژه #نوجوانان
تابستان ۱۳۸۵
تدوین و تقدیم: نازنین چیت ساز
📌توضیح ویدئو در متن زیر آمده است.
#شور_علمی
#خلاقیت
#حامد_صفایی_پور
@Tizfekri
#یادداشت_هفته
در ستایش غیبت و بدگویی اندیشمندان!
نویسنده: دکتر حامد صفاییپور
ایدهای دارم. شما اهل غیبت هستید یا نه؟ اگر بله، لطفا به خواندن این نوشته ادامه دهید و اگر نه، لطفا کمی بیشتر فکر کنید! غیبت کردن نکات مثبت فراوانی دارد. از چه جهت؟ ببینید، وقتی شما غیبت میکنید، در واقع در تلاشید تصویر فردِ غایب را بر صفحه خیال خود ترسیم کنید. این بازی خیالانگیز نوعی ورزش فکری است؛ کار سادهای نیست کسی را با تاکید بر نقاط منفیاش، در ذهن بیاورید. به علاوه، غیبت کردن، نوعی «تنظیم هیجانی» است. اگر ما نتوانیم درباره کسی غیبت کنیم، گام بعدی این است که برویم او را «داغون» فرماییم، پس غیبت، مانع خشونت است. بحث درباره «حکمت عبادات» را در همینجا تمام میکنم تا ایده ام را برایتان بگویم.
ایده من این است که حالاکه علیرغم همه پیامدهای مثبت «غیبت»، بدبختانه، فرهنگ عمومی ما روی خوشی به آن نشان نمیدهد، باید غیبتی کنیم که هم مورد «نهی از منکر» قرار نگیریم و هم مزایای مثبتُ غیبت را به دست آوریم. به نظر من راهش این است که دربارۀ اندیشمندان غیبت کنیم؛ آنها را در ذهن تجسم کنیم، رفتار و گفتارشان را زیر تیغ نقد ببریم و بدین وسیله تنظیم هیجانی جانانهای نماییم به شرطی که، به «قانون غیبت» وفادار باشیم. این قانون چیست؟ عرض میکنم.
پیش از آن تصور کنید که چه لطفی دارد «شبی در جوانی و ناز و نِعَم»، بنشینند چند فیلسوف بههم، و چند ساعتی درباره بزرگان فلسفه غیبت کنند. مثلا بگویند ارسطویِ خیانتکار چطور دلش آمد از اندیشههای استاد بزرگش جدا شود؟ یا چرا کانت، اینقدر خودش را تحویل میگرفت که میتواند نظریهای بدهد که تکلیف همه ندانستههای فلسفی پیش از خود را با اعلام «ناممکن بودن شناخت حقیقی»، مشخص کند! یکی نیست بگوید: بابا تو رساله دکتریات درباره «آتش» است! تو را به سنجش خرد ناب، چه؟! این غیبتکردنها علاوه بر حس روشنفکری و همهچیزدانی مسحورکنندهای که به انسان میدهد، یک دستاورد بسیار مهم دارد و آن اینکه دستگرمی خوبی برای آشنایی با افکار اندیشمندان است. اما همانطور که گفتم به شرطی که به «قانون غیبت» وفادار باشیم!
«قانونِ غیبت» چیست؟اینکه همراه با غیبت، تهمت نزنیم! یعنی به اندیشمندان نسبتی ندهیم که نبودهاند یا دستکم تلاشکنیم از مسیر غیبت به مسیر تهمت نلغزیم. تئوری ترویج «غیبتِ بدون تهمت» بهترین نظریه سال من است(!). به نظرم با این روش ما در مسیری خوش و خرم به فهم بهتری از افکار اندیشمندان میرسیم.
#حامد_صفایی_پور
#اخلاق_نقد
#گفتگو
#داستان_موفقیت
همتاپروری؛ یک ایده آموزشی
به قلم: دکتر حامد صفاییپور
اول بگویم «همتاپروری» چیست؟ فرض کنید در یک دوره آموزشی شرکت میکنید و استاد آن دوره شرط میکند که فقط درصورتی «گواهی قبولی دوره» را به شما خواهد داد که تا پایان دوره، هر چه آموختهاید به فرد دیگری بیاموزید تا آنجا که بتوانید با اطمینان خاطر، همتای خود را به جای خود، راهی جلسه امتحان کنید. داستان همتا و #همتاپروی همین است.
من این طرح را در تابستان ۹۷، در دورۀ ۷۲ ساعتهی "تیزفکری"، در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی اجرا نمودم. بیست نفر از شرکتکنندگان این دوره، افرادی بودند که در همه ۷۲ ساعت دوره حضور داشتند. این افراد با «انتخاب خود»، این روش ارزیابی پایانی را پذیرفتند و در طول ۴ ماه، اجرا کردند.
تا اینکه، همه ما، روز چهارشنبه، ۳۰ آبان ماه گردهم آمدیدم و با حضور دو داور محترم، دکتر حسین بیات و دکتر روح الله کریمی، جشن یادگیری دوره و آزمون نهایی همتاها را برگزار کردیم.
همه ما در این باور توافق داشتیم که: «همتاپروری فرصتِ یادگیری عمیق و خودآزمویی است و کارگاهی موثرتر از «آموختن»، برای فهمیدن و فهماندن وجود ندارد. همتاپروری ایده ایجاد یک حرکت آرام مردمی با هدف «آموختن برای آموختن» است؛ قدمی کوچک برای جبران انبوه مدرکهای بیدرک و یادگیریهای سطحی.
اگر در این طرح همتا یا همتاپرور بودهاید لطفا تجربههای خود را در آلبوم خاطرات این طرح، در همینجا، به اشتراک گذارید.
#حامد_صفایی_پور
#همتاپروری
#گزارش_دوره
از بچههای دوره نگارش دانشگاهی خواستیم تصویر بالا را ببنید و بی وقفه متنی درباره آن بنویسید:
خانم فاطمه بهمنی (کارشناسی معماری) برایمان نوشت:
جودی عزیز! تصویرت را که دیدم لبخندی شیرین ناخودآگاه گوشه لبم نشست. چقدر با تو خاطره دارم. چقدر حالات و احساسات و خصوصا نامه هایت برای بابا لنگ دراز را دوست داشته و دارم. حالا که خودم درگیر نوشتن و نویسندگی هستم و آقا معلم گفته که بنویسم و بی تکلف، بنویسم بدون کمال گرایی، بنویسم و لذت ببرم از نوشتن، میفهمم که چقدر این تصویر اندیشمندانه انتخاب شده. دختری که فارغ از تکلف مینوشت و لذت می برد. از روزمرگی ها و احساسات و اتفاقات زندگی اش ، بی آنکه حتی فکر کند، قلم را که برمیداشت گویی واژه ها صف کشیده بودند و در چینشی دلنشین بر روی کاغذ کنار هم می نشستند. جودی با قلمش حرف میزد، با قلمش فکر میکرد، با قلمش اشک می ریخت، با قلمش ایده پردازی میکرد، با قلمش جهانش را می ساخت. جودی دخترک شاد و قدرتمند روزهای کودکی و حتی الانم.
برای خودم چقدر جالب است که تو را مخاطب قرار داده ام. اینقدر در ذهن من زنده ای که دارم با تو حرف میزنم و این حتما از تاثیرات نوشته های سراسر خودت، خود خود خودت است. جودی عزیز و دوست داشتنی امیدوارم من هم مثل تو رها شوم از قید و بندهای درونم تا به زیبایی و رهایی تو قلم بزنم.
☀️نوشتن، مشق اندیشیدن، خودآگاهی و به روز رسانی احساسهاست ...
@TizFekri
▫️بایستههای ترویج علم (اسلاید)
▫️ حامد صفاییپور
☀️درخاطره استاد احمد کیاستپور
مرکز آموزش نجوم ادیب اصفهان، 1399
#ترویج_علم
@TizFekri
سخنرانی کوتاه
بایستههای ترویج علم
در خاطره دکتر احمد کیاستپور
▫️صوت ▫️اسلاید ▫️ ۲۲ دقیقه
#ترویج_علم
#فلسفه_علم
#سیاستگذاری_علم
#حامد_صفایی_پور
@TizFekri
▫️فایل صوتی
عادات ذهنی؛ رواداری و دیگر دوستی
گفتوگوی اینستاگرامی
دکتر حامد صفاییپور و دکتر اکبر سلطانی
#رواداری
#تفکر_نقادانه
#عادت_ذهنی
#ذهن
@TizFekri
#معرفی_کتاب
«درباره خدا»
اثر ریچارد پامر
ترجمه نعیمه پورمحمدی
نشر علمی-فرهنگی، 1393
نویسنده: حامد صفاییپور
بیتردید کتاب «درباره خدا»، دستکم در زبان انگلیسی، جامعترین اثر بررسی برهانهای وجود خداوند است. این کتاب در همان حال که که کتابی مبسوط، فنی و تحلیلی است، کتابی پرشور، با حواشی جذاب در معرفی فیلسوفان و آثار آنها در تاریخ پر پیچ و خم فلسفه است.
پامر، نویسنده کتاب، فقط در بند تکرار افکار فلسفی پیشینیان نمیماند و سیر مطالب را تا آخرین نظریههای فلاسفۀ دین معاصر دنبال میکند؛ گویی ماجراهای فکری را در هر بخش، با نمایش یک «فیلم تاریخی» شروع میکند و با نمایشی از «اخبار روز» به پایان میرساند.
نویسنده ابتکار دیگری نیز در نگارش این اثر بهکار برده است. او در پایان هر بخش، درست مثل موزههایی که در آنها بخشی از "کف" یا "دیوار اصلی بنا" را نمایش میدهند، گزیدههایی از متون اصلی فلاسفه را میآورد تا بر احساسِ دوریِ خوانندگان از متون اصلی غلبه کند و شوق خواندن آثار اصلی آنها را در خواننده زنده کند. از اینروست که در بخش پایانی فصلها، تقریبا شاهد پنجاه قلم متفاوت از فلاسفۀ نامدار تاریخ هستیم و روشن است که این امر چقدر کار مترجم این اثر را دشوار و البته ستودنی نموده است(!). (این «دشواری» را نویسنده اثر نداشته است).
کتاب از جهت توجه به ارزش «بیطرفی» نیز یک نمونه اعلاست که در موضوعی چنین چالشی و بحثانگیز تا حد امکان منصفانه عمل میکند و آراء موافق و مخالف را مقابل مینشاند و البته، در عین حال، در برخی موارد نظر مستقل و شخصی خود را با صراحت اعلام میدارد. از اینروست که پامر گاهی رو در روی هیوم مینشیند و با او حسابی جر و بحث میکند و گاهی طنازیهای نقادانۀ او را جدی میگیرد و در مقابل او تسلیم میشود.
#رشادت_فکری نویسنده کمک میکند خواننده نیز #فلسفهورزی را تجربه کند و از حالت «مخالفت صرف»، یا حالت «انفعال» و صرفا شنونده خارج شود و نقادانه, به بررسی دلایل خداباوران و خداناباوران بپردازد.
توجه نویسنده به این ظرافتها به من جرات میدهد تا بگویم این کتاب، سخنرانی ملالآور پیرمردی مورخ با صدایی آهسته و یکدست نیست، بلکه حس و حال استاد جوانی را دارد که در هنگام تدریس از گفتههای خود میآموزد و یافتههایش را در دفتر خود یادداشت میکند!
💡بعدنوشت: به گمانم آشکار است که من خواندن این کتاب را به همه نویسندگان آثار فلسفی در زبان فارسی به جهت الهام از روش نگارشی و روندِ چینشی کتاب دعوت میکنم و امیدوارم در معرفی اندیشههای فلاسفهی ایرانی-اسلامی نیز از این ناپرهیزیها مشاهده شود.
#وجود_خدا
#فلسفه_دین
#حامد_صفاییپور
@TizFekri
گفتوگوی LIVE
چرا و چطور شفاف فکر کنیم؟
به میزبانی خانم زهرا شکیبمهر
سهشنبه ۱۸ آذرماه، ساعت ۱۷
در پیج تیزفکری
https://instagram.com/tizfekri?igshid=fi99uh91g51v
▫️صوت گفتوگو
@TizFekri
جستار تجربهنگاری خانم زهرا عریانی از دوره نگارش دانشگاهی را با صدای خودشان بشنوید.
@TizFekri
☀️درباره تجربه شرکت در دوره نگارش دانشگاهی
به قلم: سمیرا عبدیزدان، کارشناسی روانشناسی
🌱توضیح: ما در هفته هفتم دوره نگارش دانشگاهی از همه شرکتکنندگان میخواهیم با در نظر گرفتن همه آموختههای خود متنی در توضیح آموختهها و تاثیر دوره نگارش بنویسند. این نوشته نیز از آن جمله است.
نگارش ابزار خانه تکانی ذهن است و نگارش دانشگاهی فرصت یادگیری گام به گام استفاده از این ابزار. این دوره به من در ایدهیابی برای نوشتن، مرتب ساختن ذهن، نگارش در مورد آن ایده و صورتبندی نهایی متن، کمک کرد. پس از گذراندن آموزشها و حل تمرینها، اکنون میتوانم مرتبتر بنویسیم، بخوانم و فکر کنم، به بیان دیگر اکنون احساس میکنم ذهن سامانیافتهتری دارم.
نگارش از «الکینویسی» شروع میشود. در الکینویسی تلاش میکنیم تا سرعت نوشتنمان، با سرعت هجوم تداعیها هماهنگ باشد و جریان افکار صرف نظر از محتوای آن، بدون سانسور، روی کاغذ درج شود. این فرآیند تا رسیدن به «جمله نگین» ادامه پیدا می-کند. یافتن جمله نگین به مانند یافتن چیز گمشده ای در خانهتکانی است. جملۀ نگین همان جملهای که خود به خود دوست دارید در مورد آن بیشتر بنویسید و و از این که میبنید واقعا چنین چیزی در ذهنتان وجود داشته است، تعجب میکنید. الکی نویسی مواد اولیه لازم برای نگارش متنتان را فراهم آورده و نقطه آغاز نگارش است.
دومین گام نگارش خوشهسازی است. در این مرحله مواد اولیه حاصل از الکی نویسی را دسته بندی میکنید و مواد به درد نخور را دور میریزید. شبیه زمانی که در خانه تکانی تمام وسایل خود را برای سامان یافتن روی هم تلنبار می¬کنید. این کار علاوه بر رسیدن به یک نظم کلی به شما کمک می¬کند تا وسایلتان را با توجه به نوع آن دستهبندی کنید، تعداد دستهها را مشخص کنید و دستههای متفاوت را در ارتباط با هم درک کنید. به طور مشابه در نوشتن، با خوشهسازی ساختار کلی نوشته شما مشخص میشود و مطالب در جای درست خود قرار بگیرند. خوشهسازی دومین کاری است که در گامهای نگارش یک متن میتوانید انجام دهید.
پس از خوشهسازی و یافتن ساختارکلی متن، اکنون باید با توجه به اصول نگارش، بندهای مقدمه، پشتیبان و نتیجه¬گیری را بنویسید و جایگاه هر کدام را در متن مشخص کنید. در خانه تکانی هم لباسها و کتابها را با توجه به نوع آنها مرتب میکنید. برای اجرای این مرحله لازم است در بندنویسی مهارت داشته باشید. اکنون، شاکله اصلی متن شما مشخص است، پس از چند بار مرور و اصلاح متن نهایی، متن اصلی فراهم است.
تجربه شخصی من از شرکت در دوره نگارش دانشگاهی رسیدن به نوع جدیدی از سازمان فکری است، نتیجه ملموس این سازمان ذهنی را میتوان از مقایسه متنهای قبل و بعد از شرکت من در این دوره به دست آورد. به علاوه به نظر من، فواید یادگیری نگارش دانشگاهی به درست نوشتن ختم نمیشود، بلکه مثلا باعث میشود متون را نیز بهتر بخوانیم و بهتر درک کنیم. خلاصه، نگارش دانشگاهی ذهن را منظمتر میکند و این سامانمندی آرامشبخش است.
#success_story
#Academic_Writing
#نگارش_دانشگاهی
#بازخورد_کلاسی
@Tizfekri
آغاز ثبتنام دوره سوم
#تصمیم_گیری_نقادانه
#تیزفکری_در_چهار_فصل
سال 99
☀️ما رویای جامعهای را در سر داریم که توانایی حل ریشهای مسائل در ان تبلور یافته است . ☀️
#تیزفکری هر سال #فقط_یکبار برگزار میشود.
@TizFekri
#برداشت_کلاسی
خانم فاطمه بهمنی | کارشناسی معماری
اسم کلاس این هفته «دوره نگارش دانشگاهی» را «تیزفکری در پژوهش» میگذارم. زیرا کمک کرد تا عمیق تر و دقیق تر بیندیشیم که اساسا پژوهش چیست و مخاطبت در پژوهش کیست؟ آموختمان که حتی اگر سالها کتابها و افکار بزرگترین متفکران جهان را زیر و رو کنیم، به این معنا نیست که خودمان پژوهش کردهایم. برعکس حالا که عمیقتر فکر میکنم، می بینم سرگرم شدن صرف به اندیشههای بزرگان، خصوصا برای فلسفهدوستانی چون من، گاهی رهزن است. این هفته «آقا معلم» همه داشتههای ذهنیام درباره پژوهش را «کن فیکون»کرد و به من آموخت که پژوهش چیزی است که «تولید معرفت» کند. معرفتی که اقناع کننده باشد، نیازمند مخاطب یا مخاطبانی است که در مقابلشان نه میتوانی تکرار مکررات کنی و نه حرفهای نامستدل بزنی. آنها منتظر شنیدن نقدی نو و نظریهای جدید هستند. چرا که مخاطب تو در پژوهش، نظریهپردازان و اندیشمندان عالی رتبه در همان حیطهاند.
این نگرش هرچند مسیر نوشتن و پژوهش را سخت و باریک میکند اما مشعل آگاهی را روشن میکند.
برای این آموزه ناب، سپاسگزارم
@TizFekri
🌷#هدیه_تیزفکری
▫️صدای کلاس
▫️عنوان: نگاه اصولی به پژوهش و مقاله پژوهشی
▫️77 دقیقه
▫️دکتر #حامد_صفایی_پور
@Tizfekri
#تجربهنگاری
انرژی پرسشی حق مسلم ماست!
به قلم: حامد صفاییپور
تا امروز، کارگاه «رویش»، هیجانانگیزترین تجربه آموزشی من بوده است. «رویش» یک دوره آموزشی و کارگاهی هفت جلسهای بود که در تابستان ۸۵ برای حدود ۱۰۰ نفر از دانش آموزان ۱۴ تا ۱۶ سال برگزار کردم. بستۀ متنوعی از تمرینها و سوالهای فکری و غالبا طنزآمیز که روحیه جستجوگری، کنجکاوی و سنجشگری بچهها را تقویت میکرد. قدری درباره این نماهنگ، تجربه و خاطرات رویش برایتان بگویم.
نماهنگ رویش -که در صفحه دوم به بعد، بارگذاری شده است- گزارش تصویری کوتاهی است که «نازنین چیتساز» (از بچههای رویش) ۹ سال پس از برگزاری دوره– با ترکیبی از اسلایدها و صدای بچهها، و در واقع با کمترین امکانات تصویری، با هنرمندی ساخت و به من هدیه کرد.
اسلایدهایی که در این نماهنگ میبنید، اسلایدهای ارائه بحث نیستند؛ آنها تصاویری انتخابی ما، برای یادآوری داستانها و رویدادهای دورهاند. مثلا، اسلاید «انرژی پرسشی، حق مسلم ماست» یادآور نکتهها و فعالیتهایی بود که ما درباره اهمیت احترام به پرسشهایمان انجام دادیم و البته دربردارندۀ نیمنگاهی نقادانه به فضای غبارگرفته آن روزها. صدای آهنگین این بچهها، کنش دلگیر آن روزهای من بود.
شعر معروف شاعر عرب را، بدون ترجمه، به عمد در اسلایدهای این دوره گذاشته بودم تا به معلمان دینی بگویم عبارتهای عربی را هم با میتوان با عشق و شورمندی از بر "شد" (و نه از بر "کرد")، به شرطی که آموزش ما یک آموزش خلاق و اکتشافی باشد. همخوانی این شعر توسط این نوجوانان، هر بیننده و شنوندهای را مبهوت میکرد: اتزعمُ انّکَ جِرمُ صغیر؛ و فیکَ انطوی العالم الاکبر؛ و اَنت الکتاب المبینِ الدی، به آیانه یظهرُ المضر». شعری که معنی آن را هرگز روی تخته ننوشتم و هیچگاه نگفتم تا همه در دفتر خود یادداشت کنند!
رویش فراموشی دانستهها و خوشامدگویی به ندانستهها بود! ارزشدادن به «پرسشهایی که در گنجینه جان خویش پنهان کردهایم». «تفکر کن، نترس!»، مهمترین شعار ما و «در اینجا مهم نیست چه عقیده ای دارم، مهم این است که عقایدم نتیجه تفکراتم باشد» مهمترین قانون ما بود.
رویش، در قریب به هزارصفحه از دستنوشتهها و برداشتهای کلاسی بچههای «یاران» (نام طرح) بازتاب شده است. نوشتههایی که همه را خواندهام و هنوز نیز با من سخن میگویند؛ سخنانی لبریز از درک بیکرانگی نادانستهها و شوق یادگیری، شکفتن و حرکت.
#تجربه_نگاری_آموزشی
#گزارش_دوره
#حامد_صفاییپور
#Tizfekri
#صدای_کلاس
#هدیه_تیزفکری
▫️#تصمیمگیری_نقادانه؛ ترفندهای شفافسازی مساله
▫️زمان: ۹۰ دقیقه (تدوین شده)
▫️دکتر #حامد_صفایی_پور
@TizFekri
#معرفی_کتاب
در ستایش دیوانگی
نویسنده: دسیدریوس اراسموس
ترجمه: حسن صفاری
نشر: فروزان روز، ۱۳۹۸
به قلم: حامد صفاییپور
این کتاب را به سفارش هیچ استاد و دوستی در دست نگرفتم. عنوانش مرا گرفت؛ کتاب را گشودم و یک بند آن را خواندم:
« ... اگر کسی هست که میخواهد به کار همه خردهگیری کند، نصیحت من به او این است که با پیروری از تیمون به بیابانی بگریزد و در آنجا به تنهایی از عقل و دانش خود بهره بگیرد» (۵۳)
برای آدم ایرادگیر و شلوعکنی چون من جمله مناسبی بود تا احساس کنم «هیچ چیزی اتفاقی نیست»، و این کتاب برای من نوشته شده است. همینطور هم بود(!)، و بنابراین در برابر لگدهای دردآور کارهای نیمهتمام مقاومت کردم و «در ستایش دیوانگی» اراسموس را خواندم.
در دانشنامه فارسی ویکی پدیا درباره این اثر آمده است:
«این اولین اثری است که پس از قرون وسطی استبداد مقامات مسیحی را با زبان طنز و شوخی مورد انتقاد قرار داد. متن کتاب به زبان لاتین که زبان علمی آن دوره بود نوشته شدهاست. ایده این اثر طی مسافرتی از ایتالیا به انگلیس به ذهن اراسموس خطور کرد و آن را در منزل تامس مور صدراعظم آینده انگلستان در هشت روز نوشت. ... ».
انتشار کتاب تشویق طرفداران اصلاحات مذهبی و در مقابل، خشم کلیسا و مراکز مسیحی را برانگیخت. اما از آنجا که اراسموس دارای دوستان پرنفوذی در اروپا بود و دستگاه کلیسا در آن ایام درگیر اصلاحات مذهبی مارتین لوتر بود او توانست پس از نوشتن این کتاب از محاکمه مذهبی جان سالم ببرد. در سوربن، که بزرگترین مرکز تعلیم علوم مسیحی اروپا بود، وی را ملحد دانستند و حکم به سوزاندنش دادند؛ اما چون به وی دسترسی نیافتند، «لویی برکن»، اولین مترجم کتاباش، را در آتش سوزاندند.
به نظر من، این کتاب یک گزارش طنز آمیز و کنایه آمیز درباره سرشت دیوانهوار و البته کاملا طبیعی انسان است. توجه اراسموس به طبیعت انسان- نه آنچه که تعاریف انتزاعی و جوهر افشانیهای فلسفی و کلیسایی میگوید- بذر این ایده بوده است که آراسموس را پدر امانیسم (انسانگرایی) اروپایی نامیده اند؛ پدر چرخش فکری از «انسان کامل» به «کاملا انسان».
آراسموس با زبانی گزنده افکار به اصطلاح خردمندان را به طعنه میگیرد و نشان میدهد که دیوانگی پنهان آنان در لباس فرزانگی، چگونه از آنها افرادی ابله و ندامکار ساخته است ...
ادامه دارد ...
#تاریخ_نقد
#حامد_صفایی_پور
#معرفی_کتاب
بادهای افسون؛ مقدمهای بر شناخت علوم غریبه در ایران
نویسنده: پرویز براتی
نشر: چشمه، 1396
به قلم: حامد صفاییپور
نویسنده در این کتاب، تقریبا، در سه «جاده»، «چند قدمی» حرکت کرده است. نخست، روشنسازی معنای واژهها؛ مثلا اینکه واژه «جادو» و «طلسم» دقیقا چه معنایی دارند و ریشه لغوی آنها چیست. دوم، شناخت علمایی است که در علوم غریبه دستی بر آتش داشتهاند و آثاری دارند. سوم، اشاره اندکی به رویکردهای مطالعاتی از قبیل زبانشناسی و نشانهشناسی که میتوان نسبت به علوم غریبه داشت و بیان دستاوردهای ممکنی که از این تاملات حاصل میشود؛ همچنین به شواهدی درباره برخوردهایی ادیان ابراهیمی با علوم غریبه، اشاره کوتاهی نموده است.
از اینرو به نظر من، هرچند ادعای کتاب متواضعانه است؛ اما محتوای آن، از میزان تواضع نویسنده، متواضعانهتر است. نویسنده میگوید: «کتاب حاضر بیآنکه ادعایی درباره نگارش تاریخی در زمینه علوم غریبه در ایران داشته باشد، کوششی است برای شناسایی متونی که بخش مهم ناخودآگاهی تاریخی ایرانیان را تشکیل میدهند. در متن پیشِ رو، تلاش شده نگاهی بیطرف، تئوریک و درعینحال دیرینهشناسانه به علوم غریبه صورت گیرد.»؛ اما در این اثر، نویسنده چگونگی تاثیر این آثار بر ناخودآگاه تاریخی را به تصویر نکشیده است و نگاهی تئوریک و دیرینهشناسانه به علوم غریبه ندارد. آنچه هست بیشتر سرنخهایی با نگاهی توصیفی-تاریخی و سرنخهایی برای تاملات بیشتر درباره علوم غریبه است.
«بادهای افسون» شامل بیست و چهار فصل است که برخی از عناوین آن چنین است: «اهل هوا»، درباره باور به نیروی جادویی بادها؛ «علوم غریبه در ایران»؛ «جابر، پدر کیمیاگران» (با پرسش مهم رابطه او با امام صادق(ع)»؛ «رازی و رازهای صنعت کیمیا»؛ «فیلسوف کیمیاگر» (اشارهای به ابن سینا و آثار او در علوم غریبه)؛
«ابنعربی و علم حروف»؛ «مردی با ستارههایش» (درباره استفاده و سوء استفادههای خواجه نصیر از جذابیت طالعبینی برای مغولها)؛ «شیخ بهایی، عالِم غریب» (فصلی که میتواند برای اصفهانیها جذاب باشد)؛ «زبان و معنا در متون غریبه»، «علوم غریبه به مثابه هنر» (درباره موضوع تصویرسازی در طلسمها)؛ «علوم غریبه»؛ «قرائت یونگ از کیمیاگری» و «چکشی علیه جادوگران.»
«چکشی علیه جادوگران» عنوان کتابی است که غرب مسیحی را به چگونگی تشخیص، دستگیری و شکار جادوگران مجهز میکرد تا جایی که جادوگرکشی و "کشف ارتش شیطان" به عنوان یک حرفه و پیشه درآمد و بدون آن عملا نوعی بحران اقتصادی به وجود میآمد (!).
#شبه_علم
#حامد_صفایی_پور
📚 گفتوگو دربارۀ کتاب در باب حرف مفت (نشر کرگدن) در سه هفتۀ متوالی در برنامۀ کتابباز
کتاب کمحجمی که محتوای آن گفتوگو و تأمل بسیار میطلبد. حسین فروتن، کارشناس برنامه، این قسمت از بخش فلسفۀ برنامۀ کتابباز را برای سومین هفتۀ متوالی به صحبت دربارۀ کتاب در باب حرف مفت اختصاص داد و به این پرسشها دربارۀ محتوای آن پاسخ داد: چرا در جوامع امروزی حرف مفت بیشتر شده است؟ حرف مفت چه تفاوتهایی با دروغ دارد؟ چرا حرف مفت از دروغ خطرناکتر است؟ حرف مفت چه انواعی دارد؟
در پایان، برای هرچه ملموستر شدن مفهوم حرف مفت، مثالها و مصادیقی از نمونههای آن مطرح شد.
#نشر_کرگدن
#برنامه_کتابباز
#معرفی_کتاب
#در_باب_حرف_مفت
#هری_فرانکفورت
#محسن_کرمی
#مجموعه_فکر_و_زندگی
▫️بایستههای ترویج علم
▫️ حامد صفاییپور
☀️درخاطره استاد احمد کیاستپور
مرکز آموزش نجوم ادیب اصفهان، 1399
#ترویج_علم
@TizFekri
▫️فایل صوتی
▫عنوان: شفافاندیشی؛ چرا و چطور شفافتر فکر کنیم؟
▫گفتوگوی اینستاگرامی
حامد صفاییپور (مربی مهارتهای اندیشیدن) و زهرا شکیبمهر (تسهیلگر فبک)
▫پرسشهای بحث:
1. شفافاندیشی یعنی چه؟
2. شفاف نباشیم چی میشه؟
3. شفاف اندیشی را درباره چه مسائلی به کار بگیریم؟
4. چرا شفافاندیشی سخته یا چه موانعی برای این امر وجود داره؟
5. شفافاندیشی چطور آسان میشه؟
6. چه ابزارهایی برای شفافاندیشی وجود دارد؟
#شفافیت
#تفکر_نقادانه
#تصمیم_گیری
#عادت_ذهنی
#ذهن
@TizFekri
#یادداشت_هفته
تهدید خلوت اندیشمندان؛ برگی از دفتر زندگی دکارت
نویسنده: دکتر حامد صفاییپور
از ۱۶۲۶ تا ۱۶۴۹ میلادی، یعنی در مدت بیست سالی که دکارت در هلند بود مهمترین کتابهای خود را نوشت، با این حال از وقتی که خبرهای مربوط به رای #دادگاه_گالیله را شنید از انتشار آخرین و مهمترین دستنوشتههایش منصرف شد و ترجیح داد آسودگی و خلوتش را با هیچ هیاهوهای بیحاصلی تباه نسازد! هیچ هیاهو!
با رواج و طرح اندیشههای دکارت توسط برخی شاگردان و هوادارانش در دانشگاههای هلند، حسد بدخواهان تحریک شد و گروهی از روحانیون و پیشاپیش ایشان، فردی بنام «وسیوس» به دشمنی با او ترغیب شد. دکارت با همه علاقهای که به دوری از هیاهو و مجلس آراییهای بیسود و عوامانه داشت، مجبور شد درباره وسیوس و انتقادهایش سخنی بگوید. دکارت وسیوس را چنین وصف میکند:
«او کسی است که از هر دانش ممکنی سخن میگوید، چنانکه گویی با همه آنها آشناست، گستاخ و پُر رو است و به این سبب نزد بیدانشان، دانشمند شمرده میشود. با همه به ستیزه بر میخیزد و چه بسا که به جای دلیل، ناسزا گوید و پس از آنکه میبیند نمیتواند از عهده کار برآید، دشنام میدهد و به عقب مینشیند».
دکارت نیز همچون بیشتر نواندیشان، دست به گریبان افرادی بود که پاس خلوت گوشهنشینان را نگاه نمیدارند! وسیوس با تلاش فراوان سرانجام در سال ۱۶۲۲ شورای دانشگاه را بر آن داشت که «فلسفه دکارت» را به عنوان براندازنده فلسفۀ کهن و مخالف با الاهیات حقیقی، محکوم کنند. او در نامهای که برای «مِرسن»، دوست دکارت، نوشت از او خواست تا اندیشههای او را رد کند و «انتقام حقیقت» را از او بگیرد.
در پی همه تلاشهای وسیوس، دکارت نیز در ۱۶۴۳، یعنی ده سال پس از دادگاه گالیله، دادگاهی شد، این دادگاه با دخالت سفیر فرانسه و شاهزاده اورانژ فرونشست، اما دشمنی روحانیون با دکارت و شاگردان جوان در فلسفه او ادامه یافت و تا آنجا پیش رفت که تدریس فلسفۀ نو و بردن نام «دکارت» ممنوع گردید. در همان سال، پایاننامههایی که به بررسی اندیشههای کفرآمیز دکارت پرداخته بودند، مورد تشویق دانشگاه لایدن قرار گرفت. دکارت دیگر هلند را جای آرامی نمیدید و در ۱۶۴۹ به دعوت ملکه سوئد، بانویی که به قول براتراند راسل «فکر میکرد حق دارد وقتِ مردان بزرگ را بگیرد»، و در سر شور و ذوقی درباره فلسفه داشت، راهی سوئد شد و در همان جا درگذشت..
📌این نوشته بخشی از یادداشت شخصیام با اقتباس بسیار از کتاب بسیار خواندنی «کانت؛ بیداری از خواب دگماتیسم»، به قلم دکتر مهدی نقیبزاده، انتشارات آگاه، است.
#حامد_صفایی_پور
#دشواریهای_اندیشمندان
#دکارت
@TizFrkri
#نهمین_دوره
آخرین دوره در سال 1399
▫️نماهنگ معرفی دوره
📌 لطفا جهت دریافت «دفترچه معرفی دوره» شامل اهداف و برنامه آموزشی، انتظارات، جدول زمانبندی و نحوه برگزاری اینجا کلیک کنید.
• شروع دوره: 25 آذرماه
• قرار هفتگی: سهشنبهها، ساعت ۹ تا ۱۱
• طول دوره: ٩ هفته
• آموزش فرایندی، فرد به فرد، گام به گام (ساختار منعطف)
• محتوای الکترونیک در بستر آموزش مجازی
• نیازمند 5 ساعت وقتگذاری در هفته
• صد در صد مجازی (در بستر Telgaram و SkyRoom
• بدون پیشنیاز
▫️لطفا جهت ثبتنام «نام و نامخانوادگی» و "ایمیل" خود را به شماره
09217716474
یا شناسه تلگرامی
@Tizfekri_info
ارسال فرمایید تا در صورت وجود ظرفیت مقدمات ثبت نام شما فراهم گردد.
▫️با تخفیف ثبتنام گروهی
#نگارش_دانشگاهی
▫️کسب اطلاعات بیشتر:
☎️ 03136414841| 09217716474
@Tizfekri
گفتوگوی LIVE
در صفحه اینستاگرام تیزفکری
جمعه، ۱۴ آذرماه ۹۹، ساعت ۸ شب
#اطلاعیه
@TizFekri
تجربه شرکت در ششمین دوره نگارش دانشگاهی
زهرا عریانی | کارشناسی ارشد معماری
#داستان_موفقیت
نگارش دانشگاهی، فقط توانایی خوب نوشتن نیست. مهارتی چند جانبه است. چندی پیش در دورهای با همین عنوان شرکت کردم. در گام نخست، مهمترین چیزی که دریافتم، این بود که من همیشه میتوانم بنویسم و این اصلا سخت نیست. فقط کافی است، بخواهم. اراده کنم و قلم را به دست گیرم. تنها باید بدانم، برای چه کسی میخواهم بنویسم و با او به گفتوگو بنشینم و در نهایت به شیوهای بنویسم که او از خواندن نوشتۀ من از لذت سرشار گردد.
دورۀ نگارش دانشگاهی یک کلاس وارونه بود. دورۀ نگارش دانشگاهی شبیه بیشتر دورههای مجازی با یک قرار هفتگی آنلاین تشکیل میشد اما طرح درس و روش اجرای متفاوتی داشت. محتوای کلاس در هر هفته، پیش از «قرار هفتگی» در کانال تلگرام قرار میگرفت و از آنجایی که ماهیت کلاس، بر پایهی تمرین استوار بود، این فرصت را فراهم میساخت تا علاقمندان مفاهیم تدریس شده را دریابند و با انجام تمرینهای مشخص، خود را بیازمایند. سپس در قرار هفتگی، تمرینها بررسی میشد و مشکلات بر طرف میگردید. این اولین «کلاس وارونه» من بود که در آن محتوا قبل از کلاس ارائه میگردید و بیشترین زمان کلاس به حل تمرین، بررسی اشکالات و پاسخ به پرسشها اختصاص مییافت.
ما باید محتوا را قبل از قرار هفتگی میآموختیم و تمرینها را در مدت زمان مشخص انجام میدادیم و ارسال میکردیم. این نظمِ منعطف، اگر به هر دلیلی، مخدوش میگردید، مشکل موجود در تمرینهای ما، ممکن بود پنهان بماند. همگی در طول هفته میدانستیم به دو ساعت زمان برای قرار هفتگی جهت بررسی تمرینها نیازمندیم. زمانی را نیز باید به دیدن محتوا و انجام تمرینها اختصاص میدادیم. از این رو به صورت ناخودآگاه مجبور میشدیم، برنامهریزی صحیحی انجام دهیم تا از کلاس عقب نمانیم. از طرفی ماهیت تمرینی نگارش و تاکید آن بر خواستن، ما را موظف میساخت، متعهد و مسئولیتپذیر باشیم و به صورت متمرکز فعالیتمان را انجام دهیم.
جو کلاس بسیار صمیمی و محترمانه بود. ما به راحتی میتوانستیم با یکدیگر گفتوگو کنیم. البته این یک مورد را به فضای مجازی مدیون بودیم. از آنجایی که ارتباط تصویری با مخاطبان نداشتیم یکدیگر را بیشتر از قلممان میشناختیم. در ضمن در پیامرسان یک گروه «پرسش و پاسخ» داشتیم که با هم صحبت میکردیم. مشکلاتمان را مطرح میکردیم و راهکارهایی نیز دریافت مینمودیم. استاد و همکارانشان نیز درآن گروه حضور داشتند و مباحث چالش برانگیز را به خوبی هدایت مینمودند. همهی اینها باعث شده بود، ما خود را عضوی از خانوادۀ نگارش بدانیم.
من در کلاس نگارش دانشگاهی آموختم، این نوشتن نیست که مهارت میخواهد بلکه تمایل به نوشتن است که مهارت میخواهد. آموختم، در مورد آنچه در ذهنم میگذرد، زمانی میتوانم بنویسم که ساعتها در مورد آن با خودم گفتوگو کرده باشم و زیر و بم ایدههایم را درآورده باشم؛ در این حال، میتوانم ادعا کنم «مینویسم، پس هستم». به لطف استاد به معنای واقعی آموختم، جوجههایم امروز را باید فردا بشمارم تا روزی نویسنده موثر و کارکشتهای شوم.
#success_story
#Academic_Writing
#نگارش_دانشگاهی
#بازخورد_کلاسی
@Tizfekri
#داستان_موفقیت
#یادداشت_مهمان
☀️درباره تجربه شرکت در دوره نگارش دانشگاهی
به قلم: مریم شعیبی، مهندسی عمران، معلم راهنما
تا به حال شده است دعوتی را به اجبار و اکراه بپذیرید اما در پایان رضایت کاملی از قبول دعوت داشته باشید؟ دوره نگارش دانشگاهی برای من پذیرش دعوتی از این جنس بود که آن را به اجبار «رسیدن به هدف» قبول کردم و اکنون بسیار خرسندم. رضایتمندی حاصل از تغییرات رخ داده در سه دسته؛ شفافیت تصویر ذهن، نگاه نو برای خواندن و نوشتن و ابراز خود، عملکرد حرفه ای قابل ارائهاست .
می توانم تجربه نوشتن در این دوره را به آینه ای تعبیر کنم که تصویر ذهنم را درآن یافتم. تصویری که از خودمان با توصیف دیگران داریم از شفافیت لازم برخوردار نیست تا بتوانیم برای رفع عدم تناسب ها و ایجاد آراستگی اقدام کنیم . تصویر من از ذهنم پیش از دست به قلم شدن در این دوره از این عدم شفافیت برخوردار بود حال اما مشغول زدودن آشفتگیها و آراسته ساختن آن و گاه غرق لذت تماشای هارمونی های تازه آن هستم.
داشتن تعریفهای جدید از ساختار متون، درک قواعد نگارشی به شکلی نو، نوشتن به هدف تولید و توجیه معرفت، همگی سبب¬ساز تغییراتی در روند مطالعه و نوشتن من گردیدهاست.گاه دعوت به سکوتی عمیق از آن جهت که عنوانی پر اهمیت برای بیان و ابراز نمییابم.
جالب است بدانید تلاش برای بهکارگیری مطالب این دوره سبب شده است در فعالیت حرفهای آسانتر نقصهایم را تشخیص دهم و حتی معیارهای نو، نظیر دوری از پراکنده گویی و مشخص نبودن ایده اصلی مد نظرم، برای بالا بردن اثر بخشی گفته ها و عملکردم داشته باشم و بازخوردهای خوبی از آن دریافت کنم.
ایجاد در شفافیت ذهنی، تحول در سبک مطالعه، توانایی در نوشتن و ابراز خویشتن مهمترین دستاوردهای من در پایداری بر هدف و مقاومت با اکراه در شرکت در دوره نگارش دانشگاهی
بود!
#نگارش_دانشگاهی
#بازخورد_دوره
@Tizfekri