هر شکلی از مراقبهٔ مشعرانه آن چیز واقعی نیست؛
هرگز نمی تواند باشد. اقدام تعمدی برای مراقبه کردن،
مراقبه نیست. باید اتفاق بیفتد؛ نمی تواند دعوت شود.
مراقبه بازی ذهن نیست، بازی خواستن و لذت نیز نیست.
تمام اقدام های برای مراقبه خود انکار آن است.
#کریشنامورتی
قهرمان زندگی من کسی است که لابلای شلوغی های روزمره ذهنش گمم نمی کند و به بهانه ترافیک پرازدحام زندگی مرا انتهای کوچه بن بست جا نمی گذارد. قهرمان زندگی من جسارت راستگو بودن به چشمانم را بلد است و برای فرار از نديدن دروغ هایش به سایه ها پناه نمی برد. قهرمان زندگی من در پی احتمال داشتن فرصت های بهتر، مرا میان بود و نبودش محک نمی زند زیرا او کاشف منست نه بر هم زننده ام و من تا کنون کسی را نیافته ام که توانا به کشف و نواختن قطعه وجودم و شنیدنش باشد، از این رو قهرمان زندگیم خودم بوده ام و هستم.
Читать полностью…رهایی...
رهایی طلبِ خواستهای نیست، رهایی جستحوگری برای رسیدن به فرمی بعنوانِ احساسِ رهاییِ در معنویت هم نیست. بلکه آن پایان یافتنِ تمام داستانهایِ جستجوهای منیتوارِ ما و آفرینش تضادهای موجودِ این رویایِ موهوم است. رهایی حسِ عمیقی است که هر لحظه، زنده، پویا، جاریست و درست همینجا در بطنِ لحظهی به لحظهی تجلیِ این رویا در حال روی دادن است. شناوریِ محضِ قایقِ خالی بر سطح و بستر رودخانهایست که همزمان مواج و آرام اما پیوسته جاری است، رهایی کاملترین شکلِ حضور در بیشکلی و بودشِ ژرفِ شگرف است، پایانی بر قانونهای خطیِ احمال شدهی محدود در دوگانهگی ذهن و رهیافتِ به وادی ذهنِ واحد است!
#معصومه_عابديني🦋
اکثر شما ااز چیزهایی میترسید به آنها فکر کن. مثلاً ازمریض شدن میترسی،
از فقیر شدن، از طلاق گرفتن، از ازدواج کردن.
هر چیزي که از آن میترسی، مفهومی است
که توسط ذهن تو خلق شده. اصلاً چیزي با مفهومِ «باید ازدواج کنم یا نکنم»،
وجود ندارد.
اصلاً مهم نیست.
چیزي که مهم است، واکنشِ تو نسبت به آن است،
نگاهی که تو به آن داري، انتظارِ تو.
این براي تمام جنبه هاي زندگی تو صادق است.
این چیزي است که از همان کودکی به ما آموزش داده شده که باور کنیم.
از کودکستان شروع شد.
معلمهاي تو، خانواده تو، دنیاي بیرونی، سیستم های اعتقادی ، همه تو را شستشوي مغزي دادند،
و بفرما، حالا این شدي.
تو مملو از ایده ها، مفاهیم، تفکرات،
احساسات، نگرشها، و چیزهایی هستی که تو را چیزي که هستی کرده اند...
اکثر شما ااز چیزهایی میترسید به آنها فکر کن. مثلاً ازمریض شدن میترسی،
از فقیر شدن، از طلاق گرفتن، از ازدواج کردن.
هر چیزي که از آن میترسی، مفهومی است
که توسط ذهن تو خلق شده. اصلاً چیزي با مفهومِ «باید ازدواج کنم یا نکنم»،
وجود ندارد.
اصلاً مهم نیست.
چیزي که مهم است، واکنشِ تو نسبت به آن است،
نگاهی که تو به آن داري، انتظارِ تو.
این براي تمام جنبه هاي زندگی تو صادق است.
این چیزي است که از همان کودکی به ما آموزش داده شده که باور کنیم.
از کودکستان شروع شد.
معلمهاي تو، خانواده تو، دنیاي بیرونی، سیستم های اعتقادی ، همه تو را شستشوي مغزي دادند،
و بفرما، حالا این شدي.
تو مملو از ایده ها، مفاهیم، تفکرات،
احساسات، نگرشها، و چیزهایی هستی که تو را چیزي که هستی کرده اند...
#رابرت_آدامز
@Roohe_bartar
اگر شما از نظر معنوي در شادماني و نشاط بسر برده
ولي به زندگي مادي و ذهني خود توجه زيادي نداشته باشيد، اين نشاطي عاريه ايست كه بجاي شناخت كامل بر توهم استوار است.
وقتي با روح الهي تماس تمام عياري برقرار ميكنيم تمام نيازهايمان در تمام طبقات اجابت ميشود اين نشاطِ بارز در زندگي معنوي، بيشتر بر اساس سطوحِ فوقاني عواطف استوار است تا أگاهي معنوي
يكي شدن معنويت با خدا به معني تمتع در تمام طبقات است، چون دريچههاي بهشت بر روي همه و براي همه باز هستند
كسانيكه به غلط گمان ميكنند عواطف برتر صرفا جريانهاي بيصداي آگاهي معنوي هستند، ناكامي خود را در تامين نيازهاي مادي به اين ايده منسوب ميكنند كه خدا اراده كرده آنها در زندگی مادي محروم باشند
اما خدا قدرت معنوي بلاتغيير است
قادرِ مطلق ، هميشه حاضر و ازلي و ابدي،" مشيتِ او تغيير ناپذيراست و بر اين قرار دارد كه آدمي در آغوش او التذاذ يافته به آرزوهاي قلبي خود دست يابد ، نه بعنوان پاداشي براي انسان، بلكه صرفا به اين علت كه امكان ندارد برقراري تماس با آن، وفورِ نعمت را بدنبال نداشته باشد
اين دركي باشكوه است كه بدانيد هيچ چيزي نميتواند شما را از خدا جدا كند
📒ني نواي الهي
🖌پال توييچل
آدمی ، نرم و لطیف زاده می شود و به گاه مرگ ، خشک و سخت می شود ... گیاهان چون سر از خاک بیرون می آورند نرم و منعطف اند و هنگام مرگ خشک و شکننده ... پس آنکه سخت و خشک است مرگش نزدیک و آنکه نرم و منعطف است ، سرشار از زندگی است ... تائو تچینگ
عشق❤️
وقتی ارتباطت با سکون درونت را از دست میدهی، ارتباط با خودت را، از دست می دهی
#اکهارت_تول
#مراقبه
@Roohe_bartar
عشق ؛ بدون شک موجب زیبایی انسان میشود ، اما زیبایی معلوم نیست که حتماً به عشق بیانجامد ... همهی عشق هایی که در عالم ورزیده می شود ، رو به سوی معشوقِ حقیقی دارند ، خواه آن عشق زمینی باشد و خواه آسمانی ، چرا که عشق به صورت تعلق نمی گیرد بلکه به معنی تعلق می گیرد ... صورت و معنی به منزله ی جام و باده هستند ، آنچه مستی می آورد باده است نه جام ... مثنوی معنوی شریف
عشق❤️
برای شروع شناخت خودت ، ابتدا خودت باش و برای اینکه خودت باشی ، باید تصور این یا آن شدن را ، متوقف کنی فقط ناظر باش ... بگذار تا ماهیت حقیقی ات پدیدار شود ... روشی برای تمرین روشن بینی وجود ندارد ، پس ذهن ات را با جستجو آشفته نکن بیطرفانه به ذهنت نگاه کن ... همین برای آرام کردنش کافی ست ، تمام وقت مشغولش نگه ندار ... زیرا تفکر مدام ، ذهن را فرسوده میکند ... اگر بر افکار ت ناظر باشی ، آرام میشود ، آنگاه خلوص و قوت اش را باز می یابد ... با هشیاری متوقف اش کن و "فقط باش" ... وقتی ذهن ساکن شد ، میتوانی به فراتر از آن بروی ... نیسارگاداتا
عشق❤️
آیا رهایی با فیض الهی رخ میدهد یا با تلاش فرد؟ - #روپرت_اسپایرا
*ادراک عمیق این موضوع میتواند پاسخگوی سوالات زیادی باشد.
این اوست که در تمامی عالم،
در تمام حالات هستی،
در تمام فرمها وجود دارد.
تمام نامها، نام اوست.
تمام شکلها، شکل اوست.
تمام صفات و حالات هستی حقیقتاً از آنِ اوست.
تو خودت همان خویش آشکار و مبرهنی. جستجوها و یافتنها تمامشان درون خودت است.
#آناندامایی ما
In the whole universe, in all states of being, in all forms is He. All Names are His names. All shapes His shapes, all qualities and all modes of existence are truly His.
You are yourself the self-evident atma: seeking and finding is all in you.
#Anandamayi Ma
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم
آنکه آورد مرا باز برد تا وطنم...
#مولانای_جان
@Roohe_bartar
اندوه، اندوهِ تو را شفا میدهد
تو را از هویت گرفتن با "کسی که اندهگین است" شفا می دهد
یا از "کسی که میخواهد از غم رها باشد".
تو را به زندگی نزدیک می کند. تو را با "اآنچه که هست" هم راستا می کند.
قلب شکسته ات را به سوی عشق گشاده می کند
خشم، خشمِ تو را شفا میدهد
خشم در آن مرکز سوزانش، به تو نشان می دهد که هیچ "فرد خشمگین"ی وجود ندارد. تنها یک نیرو است؛ زندگی. انرژیِ خالصی که ما آن را "خشم" می نامیم و از آن ناآگاهانه فرار می کنیم. خشم به تو ارزش عمیقت را یادآوری میکند. کمکت می کند تا صدای ناب خود را بشنوی.
ترس، ترسِ تو را شفا می دهد.
تو را از داستانِ "من میترسم" آزاد می کند. ترس یک انفجار زندگی است. یک نگهبانِ عالی است که به درستی شناخته نشده است. ترس، هیجانِ حرکت به سمت ناشناخته را می شناسد.
شرم، شرم تو را شفا می دهد.
زمانی که شرم به سراغمان می آید، دلیلی برای شرمگین بودن وجود ندارد. شرم فقط میخواهد با یک عشق بدون شرط، در آن حضور گرمی که تو هستی، در برگرفته شود. و در آنجا، به آرامی به سمت منبع خود باز می گردد. فقط سعی می کند تا تو را محافظت کند.
به سادگی، از این باور که باید احساسات خود را شفا دهید، شفا یابید.
تمام احساسات در بطن خود، بی تقصیرند. آنها با یک درس، با یک هدیه به سراغمان می آیند. اگر فقط اجازه دهیم در ما جاری شوند...
جف فاستر
پس من نه شاد باشم نه غمگین؟چه خسته کننده پس زندگی چه جذابیتی می تواند داشته باشد؟
#پاسخ: انسانِ عزیز، چه نیازی داری که حتما چپ یا راست باشی؟ و در هر لحظه پایین و بالا بروی؟ اگر تو با این "دو نیرو" (غم و شادی)می خواهی بازی کنی آزاد هستی اما مسئولِ رنج ها و درد هایت هم باش.
تو نمی توانی هنگامِ بازی فقط روی شادی را ببینی.این قانون است! تو غم را هم تجربه خواهی کرد.
اگر موفقیت و شادی و غم تعریف نمی شد، گرچه آن را داشتی و لذت می بردی اما نمی دانستی که این یعنی خوشبختی یا آن یعنی بد شانسی، ما همه چیز را تعریف کرده ایم و موفقیت و شادی هایمان همانند یکدیگر است.
به شما نگفته اند که هیچ شادی و موفقیتی مطلق نیست اینکه اگر
می خواهی برنده باشی در انتظارِ شکست هم باید باشی،ما در مقابلِ آن طرفِ سکه گارد می گیریم و با زندگی
لج می کنیم.ما نمی خواهیم بازی را یاد بگیریم تا در عین ِ "پذیرش" و لذتِ از آن، متوجه شویم ما نباید با این دو نیرو بالا و پایین شویم.
آنچه که مطلق و بی نیاز است در بینِ این دو نیرو می باشد که آن نه چپ است و نه راست، نه بالا نه پایین فقط "اینجا" است.
از آنچه اکنون در "اینجا" ظاهر شده لذت ببر با تمام وجودت لذت ببر اما نچسب.
آن هر چقدر هم که خوب باشد نمی تواند مانا و ابدی تو را شارژ کند.آن فقط راهنمایی است که تو را به درون ببرد و بگوید: آنچه می خواهی این بیرون نه،ولی در "درونِ" توست به آن وصل شو و در یگانگی با حضورت باش!
بگذار آنچه "هست" باشد به دور از آنکه حسِ بودنت را از آن تغذیه کنی...
بخشی از کتاب "دو نیرو"
نویسنده: سوفیا ساناندا
#سوفیا_ساناندا🦋
دروغ گفتن هنری است که مانند هر هنر دیگر همه نیروی آدمی را می طلبد. باید خودت را تمام و کمال در اختیارش بگذاری. دروغ را باید اول خودت باور داشته باشی تا بتوانی ديگران را متقاعد کنی. لازمه دروغ گفتن، آتش شوق است، به این علت دروغ بیش از آنچه می پوشاند، آشکار می کند. این کاری است که من از عهده اش بر نمی آیم، این است که فقط یک پناهگاه دارم و آن حقیقت است. کافکا
Читать полностью… دو کارما وجود دارد که توسط کائنات زندگی انسان را به خاک سیاه میکشاند؛
یک: کودک آزاری
دو: حیوان آزاری
معصومترین، پاکترین، بی دفاع ترین شگفتی خلقت؛
کودکان و حیوانات هستند.
اگر هوشیار باشی آنها استاد زندگی تو هستند.
آنها در لحظه حال زندگی میکنند.
سرشار از شوق زندگی هستند و هیچ قضاوتی در مورد هیچ کس و هیچ چیز نمی کنند.
@Roohe_bartar
در دنیای این روزهای ما که از یکسو علم و تکنولوژی و از سوی دیگر متافیزیک و ماورالطبیعه در ابعاد مختلفش از عرفان و تصوف گرفته تا یوگی و جوکی و مرتاض تا سوشیانت و بودائیسم و ادیان ابراهیمی و کتب مقدس و .....و اذعان به یقین سفر روح و واقعیتهای جایگاه و منزلت ابدی روح بقول مایکل نیوتن در سفر روح.... قبول اینکه روح دچار حلول و نسخ و تناسخ و دون های عدیده میشه خیلی مسخره بنظر میرسه و حقیقت یکی ست و اتکه روح در مسیر کمال بعد از عبور از ففس تن این مرغ باغ ملکوت به جایگاه ابدیت تعلق خواهد گرفت
لطفا از نشر اکاذیب تناسخ و امثالهم اجتناب کنید بقول خودتان کارمای اون شما رو خواهد گرفت
قبلا از ترس فرا می کردم
و ترس، کنترل مرا در دست داشت
سپس او را همچونکودکی در آغوش گرفتم
و با شجاعت، وارد طوفان شدم
اکنون هم ترس دارم، اما ترس،
مرا ندارد!
"چگونه یک جنگجو شدم"
شعری از #جف_فوستر، درباره ی مسیر معنوی که پیموده است
@Roohe_bartar
سخنان آغازین #جیم_نیومن
در جلسه نادوگانگی فنلاند
@SimplyThisMain
تا زمانی که به جهان عشق نورزی
نمیتوانی آفریننده باشی.
زندگی تنها زمانی زندگی است که چراغ عشق در درون وجودت بسوزد. آنگاه که شعلههای عشق تو چنان شعلهور باشند که گرداگرد تو را روشن سازد، به دیگران سرایت کند و دیگران بتوانند آن را احساس کنند.
آنگاه که عشق تو چنان ملموس باشد که دیگران بتوانند آن را لمس کنند. آنگاه عشق نه فقط به خودت، بلکه به همه کس برکت خواهد رساند.
انسان راستین همواره جهان و هستی را غنیتر میکند. او از خود چیزی به هستی میبخشد. و تا زمانی که تو چیزی از خود نبخشی، هرگز احساس شادمانی نخواهی کرد.
از راه بخشیدن به هستی است که در کار آفرینش مشارکت میکنی، زیرا آنگاه تو یک آفریننده میشوی. آفرینندهبودن، جزئی از خدا بودن است. هیچ راه دیگری غیر از این نیست.
#اوشو
#آفریننده_بودن
در انتظار معجزه ، فصل به فصل رفتهام ... هم از خزان تكيدهام ، هم از بهار خستهام ... به گرد خويش گشتهام ، سوار اين چرخ و فلک ... بس است تكرار ملال ، ز روزگار خستهام ...
عشق❤️
سامادهی چیست؟ - #روپرت_اسپایرا
مطلب مرتبط:
تمثیل جان اسمیت و شاه لیر
چطور میتوانم جهان را به عنوان آگاهی درک کنم؟ - #روپرت_اسپایرا
*دوستان عزیز این ویدئوی بسیار مهم میتواند پاسخ بسیاری از سوالات شما باشد پس لطفا با دقت زیاد چندین بار آن را ببینید.
مطالب مرتبط:
ماهیت حقیقی ما چیست و چه چیز مانع ادراک آن شده است؟
آگاه بودن از آگاهی
تمثیل مری و جین
فضای خودآگاهِ آگاهی
شرحی بر مراقبه فضای خودآگاهِ آگاهی
وقتی در مراقبه احساسات متعالی را در خود پرورش میدهید، در واقع دارید جلوتر از محیط به ژنهای خود سیگنال میدهید. بدن بین احساسی که از تجربهای در محیط بیرون ناشی میشود و تجربهای که در درون خود و با ایجاد احساسات متعالی به وجود میآورید، تفاوتی قائل نیست. پس وقتی آن احساس متعالی را در خود ایجاد کرده و بزرگتر از آن احساس محدودکنندهای که شما را در گذشته به دام انداخته بود فکر میکنید، بدنتان از نظر شیمیایی خود را برای آینده آماده میکند (چون فکر میکند آن آینده همین حالا در حال رخ دادن است). به بیان دیگر، اگر مراقبه را به قدر کافی و به درستی انجا دهید، بدن طوری واکنش نشان میدهد که گویی شفا یافتن یا هر چیز دیگری که میخواهید در محیطتان محقق شود از قبل محقق شده است.
.
📙 کتاب ماورای طبیعی شدن از جو دیسپنزا
.
#Book 📚
💎تمرین قطعه نوستالژیک «بچههای کوه آلپ» به رهبری مجید انتظامی
@almas_bozorgan
اگر نمیتوانی تنها باشی (تحمل تنها بودن را نداری)، آن رابطهات غلط است.
آن فقط حیلهای برای دوری از تنها بودن است، نه چیزی بیشتر.
#اشو
#روابط_دیگران
شوقِ زندگي داشتن،
یعنی با آگاهی کامل، خاضعانه در برابر
قوانين بی پیرایهی هستي حاضر و ناظر ماندن...! شوقِ زندگي همان معنای دیگرِ شعورِ چگونه زیستن و چطور دیدن است.
#معصومه_عابدینی🦋