tomashghulemordanatboudi | Unsorted

Telegram-канал tomashghulemordanatboudi - تو مشغول مردنت بودی

13394

Instagram: mohammadreza.farzad دریچه‌ای به شعر، عکس و موسیقی جهان

Subscribe to a channel

تو مشغول مردنت بودی

زن اگر تنهایی‌اش را  پر کند
تمام واگن‌های قطارهای دنیا
بی‌مسافر می شود
هیچ‌کس نزدیک دریا نمی‌رود
و در فکرهایش غرق نمی‌شود

زن‌ها خواب‌های‌شان را در بیداری می‌بینند
در بیداری به خواب می‌روند
و یک پرنده‌ی کوچک را
روی انگشت‌های‌شان تا ابد نگه می‌دارند
 
بعد از توفان به بیرون نگاهی بینداز
پرنده اگر مرده بود
شاید یک زن
در آستانه‌ی تنهایی‌اش ایستاده است.


رویا الفتی

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

کلمات نه میخ‌اند
نه برگ.
اما ایستاده‌اند
دربرابر سندان
دربرابر باد

کلمات، گلوله‌اند
بعضی به هدف می‌نشینند
بعضی نه.
و تیر خطا که همیشه
خطای شکارچی نیست.

میخالیس گاناس
ترجمه: محمدرضا فرزاد

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

Photo: Brassai
@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

غم و غم


صبح بخیر برف همراه
برای تنهائی ام چه آورده ای ؟!
غمی سپید.

ظهربخیر نم نم باران غریبی !
برای تنهائی ام چه آورده ای ؟!
غمی خیس.

عصربخیر باد بی پناه !
برای تنهائی ام چه آورده ای ؟!
غمی شتابان.

شب بخیرپرنده تاریکی !
برای تنهائی ام چه آورده ای ؟!
خوابی
که نه برف درآن می خوابد و
نه باران و
نه باد و
نه تنهائی و
نه چشم های شاعری !

شیرکو بی کس
ترجمه: مختار شکری پور
@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

برونا کَرَم/برزیل
@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

بخوان نوشته‌ام را!
از زمان دیگری آمده‌ام
از سوسنی
که لای کتاب بود.

«عبدالله سالم»
ترجمه: عذرا جوانمردی

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

لیوا بَند/ایران

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

بگذار پستان‌هایم ترا برآشوبند
دلم هوس‌های تو می‌خواهد
دلم چشمانت را درشت می‌خواهد
گونه‌های گود افتاده‌ات را سفید
دلم شانه‌های تو می‌خواهد
ترا دویده میان ران‌هایم
بگذار هوس‌هایم بی‌شرم
در خاک حاصلخیز تنت بنشیند


جویس منصور
ترجمه: محمدرضا فرزاد

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

https://www.instagram.com/reel/C29jJBjtIYT/?igsh=cjJwajl1MGVhbGV3

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

خودخواهانه دوستم دارد
دوست دارد بزاق شبانه‌اش را بنوشم
دوست دارد لب‌های نمکین‌ام را
بدوانم بر ساق‌های فربه‌اش
بر پستان‌های نگونسارش
دوست دارد شب‌های جوانی‌ام را زار زار بریزم به پایش
و او در آن میانه عضلاتم را آب کند
عضلات در خود نشسته از رنج این هوس‌های نابجا

جویس منصور
ترجمه: محمدرضا فرزاد

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

کلینت منسل/انگلیس

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

از یاد رفته
خواننده: بیتا

آهنگساز: فضل الله توکل
شاعر : معینی کرمانشاهی
تنظیم : واروژان

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

نامه و روزنوشت‌ و یادداشت را فقط یک و تنها یک نفر می‌نویسد. مکتوبی است قائم به یک فرد. و غالباً گزارش ایام و احوال شخص می‌دهد. از تجارب شخصی می‌گوید و وضع و حال روزگار، حالا گیریم به شکوه و شکایت. حدیث نفس و غم ایام. و گاه این بیان شخصی را در چند گزین‌گویه به فکری بلندتر درباره‌ی خویشتن خویش و زمان و زمانه پیوند می‌دهد. مثلا روزنوشت‌های بارت و سونتاگ.
همین تکینگی و استوار بودن بر درونیات و مکنونات یک فرد، همین پیوند شخصی و عمومی، روزمره و استعلایی، حدیث نفس و تامل در نفس، وجه مشترک این گونه نوشتارها با جستار است. هر چند این مکتوبات الزامی بر تامل ندارند. در عالم نظریه، این دست نوشته‌ها را جستارانه می‌خوانند. فیلم‌ها نیز از زمره‌ی متون‌اند و فیلم‌یادداشت‌ها‌، ویدئونامه‌ها، فیلم‌روزنوشت‌ها را نیز فیلم‌های جستارانه می‌دانند.
غالب تجربیات پازولینی در عرصه سینمای مستند، وجهی جستارانه دارند و از این منظر به تازگی مورد توجه بسیاری از نظریه‌پردازان عالم سینما واقع شده‌اند. فرم‌هایی باز و پاره‌پاره، بی‌ادا و پذیرای ماوقع و امور جاری و پیش‌پاافتاده. بیش‌تر در شکل تک‌گویی و خطاب به خود. و به‌منظور ثبت و گزارش روند یک تفکر یا نگارش یک طرح و برنامه ( ساخت فیلمی در آینده). آثاری خودبازتابنده و جستارانه. اسکیس سینمای آینده. - محمدرضا فرزاد

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

انغام/مصر

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

جلسه‌ی یک | ۷ بهمن (رایگان)
پیر پائولو ‌پازولینی: زندگی در شعر
نمایش ویدیو‌ی پازولینی به روایت پازولینی (۲۰۲۳)
با محسن طاهرنوکنده
+ رونمایی از کتاب نمایشگاه «حقیقت نه یک رویا، که رویاهاست: هزار و یک ‌شبِ پازولینی به روایت عکس‌های روبرتو ویلا»

جلسه‌ی دو | ۱۴ بهمن
پازولینی و میراث نئورئالیسم: پاستیش، آلایش و تفسیر مولفانه
درباره‌ی فیلم ماما روما* (۱۹۶۲)
با نوید پورمحمدرضا

جلسه‌ی سه | ۱۵ بهمن
پازولینی و فیلم‌جستار
درباره‌ی فیلم‌های جستجوی لوکیشن در فلسطین (۱۹۶۵) و خشم (۱۹۶۳)
با محمدرضا فرزاد

جلسه‌ی چهار | ۲۱ بهمن
پازولینی، شاهد زمانه
درباره‌ی مستند مجالس عشق (۱۹۶۴)
با آنتونیا شرکا

جلسه‌ی پنج | ۲۸ بهمن
پازولینی نظریه‌پرداز
درباره‌ی فیلم تئورما (۱۹۶۸)
با مازیار اسلامی

جلسه‌ی شش ‌| ۲۹ بهمن
پازولینی و مصیبت‌خوانی: ترجمه‌ی رادیکال انجیل به زبان سینمای شعر
درباره‌ی فیلم انجیل به روایت متی (۱۹۶۴)
با صالح نجفی

‌می‌توانید از طریق دایرکت و تلگرام (لینک در بیو) با ما در تماس باشید.

* کپی آثاری که در این جلسات نمایش داده می‌شود نسخه‌های مرمت‌شده توسط سینماتک بلونیا هستند.

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

بام بَند/یونان
@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

وقتی رفتی
شوریده‌‌گوزنی دیدم
در جنگل برفی

سم‌کوبان سالسا می‌رقصید
و ماغ می‌کشید

دیوانه‌وار
انبار
برف شاخه‌های لخت را
با شاخ‌هاش می‌درید
انگار
تنش هوس تیر داشت
و من چه کمان فرسوده‌ای بودم
سیگار بر لب و یخ‌زده قلب
فرسنگ‌ها فرسنگ
با شکارچی کمین‌کرده‌اش غریبه بودم
فرورفته در خوابی زمستانی
خوابی
زمستانی…


نوید سیدعلی‌اکبر

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

فکر نکن
نمی‌دانم
که موقع حرف زدن با من
دست خیالت
دارد نامحسوس
جوراب ساق‌بلندم را در می‌آورد
و با کورمال زیرکانه‌ای
از ران‌هایم بالا می‌رود.

فکر نکن
نمی‌دانم
که می‌دانی
هر حرفی که می‌زنم
خودش یک‌تکه لباس است.

آنی استیونسون
ترجمه: محمدرضا فرزاد

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

اسفند من درد می‌کند بابا
و جای پارسال من هنوز خوب نشده‌
بهار دست تو نزدیک است
-سبزه پشت سنگ سیاه-
و من که سرخ،
لب می‌زنم و می‌گردم می‌گردم
سرگردان به تنگ تُنگ خود: بابا بابا بابا
به خواب رفته‌ای سر تحویل سال
کنار دست تو جدول
این بار جدول سیمان

بابا بلند شو که عید است
عید پاکت خالی
این کت خالی
در دست‌های منتظر مامان



* چند شب پیش در خواب همدیگر را می‌بوسیدیم. دیشب که کرایه‌خانه می‌دادم دیدم اول ماه است و اسفند چه دردی داد حالا. این چند خط را نوشتم

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

لونا کرَم/لبنان

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

ساندرا برناردو (اسپانیا) & ناتالیا دُکو (آرژانتین)

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

دست‌دوم
آندرس نومان
ترجمه: محمدرضا فرزاد

هوا بوی چرم می‌داد. یک نور کمِ تعمدی هم دیدنِ درست چیزها را سخت کرده بود. تقریبا وضع همه کت‌ها درست و درمان بود. عینکش را روی بینی سفت کرد. داشت به سلیقه‌ی غیرقابل‌پیش‌بینی شوهرش فکر می‌کرد، یک سلیقه‌ای بین معمولی و اجق وجق. یک‌هو بدجور هوس سیگار کرد. آن شب، یا خانه‌ی آخرش فردا صبح، پریودش شروع می‌شد: ضربت بی‌وقفه خنجری به زیر ناف و حس چندش از هر چیزی که چشم را به سوی خود می‌کشید.
کت چرم قهوه‌ای چهاردکمه‌ای را از آویز جدا کرد. لحظه‌ای به‌دقت وارندازش کرد. دوباره سرجای اول آویزانش کرد، بعد یکی را برداشت که سیاه بود و یقه‌ی تیزی داشت. آن را هم آویزان کرد و یک کت خاکستری بلندتر را که سرشانه‌های پهن‌ داشت، پایین آورد. با بدجنسی خاصی پیش خودش گفت، زیادی مردونه‌س. همین‌طور که داشت به جالباسی برش می‌گرداند ، دستی برد به یک ژاکت جیر تیره و نگاه خریدانه‌ای به‌ش کرد: به سلیقه‌ی املی شوهرش می‌آمد. با وضوح کاملی ژاکت را بر تن شوهرش تصور کرد، انگار آن را قبلا توی تنش دیده، انگار اصلا مال خود او بوده. اما راستش الان که به کت فکر می‌کرد می‌دید تقریبا عین همانی است که خودش کریسمس پیرارسال برایش خریده بود. ولی محال ممکن بود. سعی کرد مطمئن شود. دوخت و جادکمه‌ها و آستین‌هایش را خوب ورانداز کرد. عین همان بودند، ولی خب مگر می‌شد که شکل دقیق دکمه‌ها و اسم برند انقدر خوب یادش مانده باشد؟ همان سایز بود، هر چند شوهرش هم همان سایزی را می‌پوشید که اکثر مردها می‌پوشند. دید سر آرنج‌هایش هم اصلا ساییده نشده: هم می‌شد خودش باشد، هم نباشد.
پایی سست کرد که سبک‌سنگین کند. آخر چه‌طور می‌توانست سر از این جا درآورده باشد؟ چرا شوهرش باید هدیه کریسمس پیرارسالش را جایی گرو گذاشته باشد؟ درست است که پارسال همچین با هم خوب و خوش نبوده ‌ند ولی انقدرها هم بد نبوده است. شاید فقط از کت متنفر بوده (ولی اولش که از ذوق فریاد کشید که چه شیک، نمی دونی چقدر همچین چیزی احتیاج داشتم) یا نتوانسته بهانه‌ای برای نپوشیدنش پیدا کند و تصمیم گرفته بفروشدش و بعدا وانمود کند که گم‌اش کرده ( اصرار هم داشت که چقدر هم به‌م می‌آد). با این حال شوهرش که حرفی از گم کردن کت نزده بود. و خودش هم یادش نمی‌آمد که آن را تن او دیده باشد، جز همان روزی که توی خانه پوشیدش. نمی‌دانست همان کت است یا نه. حس کرد دوباره خنجر دارد در شکمش پیچ می‌خورد و دردی در سرش می‌پیچید و به ستون فقراتش فشار می‌آورد. تمام روز، تمام عمر، سر پا بوده است. آخرین بار کی با هم سفر رفته بودند؟ یک سفر واقعی، دو نفره؟ یا پولش را نداشتند یا اصلا دلیلی برای رفتن پیدا نکرده بودند؟ ولی آن ژاکت جیر تیره، سر و کله‌اش از کدام گوری پیدا شده بود؟ توی جیب‌هایش را گشت بلکه سندی برای تایید سوءظنش پیدا کند. خالی بودند.
دوباره از آویز پایین آوردش، رفت سراغ شاگرد مغازه که داشت پشت پیشخان ناخن‌هایش را لاک می‌زد و به پره بینی‌اش یک ستاره، نگین کرده بود. پرسید آیا یادش است که کی این کت را به‌شان داده. دختر سرش را بالا آورد و گوشه لب بالایی‌اش را تابی داد و با صدای تودماغی جواب داد که من از کجا بدونم عشقم، کلی آدم این‌جا می‌آن می‌رن. شاگرد مغازه شانه‌ای بالا انداخت، باز نگاهش را پایین انداخت و فرچه را فرو برد توی شیشه‌ی لاک. ول کن نبودم؛ پرسیدم، نمی‌دونین هم چند وقته این کت اینجاست؟
دختر فرچه را توی شیشه لاک رها کرد، آهی کشید و کت را از دست او قاپید تا برچسبش را چک کند. از ژانویه‌ی پارسال، حله؟ و دوباره رفت سراغ ناخن‌هایش. همین‌طور که کت را از روی پیشخان برمی‌داشت و از آویز جدایش می‌کرد گفت، من این رو برمی‌دارم. واسه هدیه‌ی تولد شوهرم، می‌خوام سورپرایزش کنم.

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

نیکلاس پاشبورگ/آلمان

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

کارپات/فرانسه

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

حتی لحظه‌ای فکر نکرد
که باغ درست پشت اتاق اوست
که آن زنی که هر شب در آپارتمان مجاور تنها به خواب می‌رود
هر شب شام سردی درست می‌کند برای دو نفر
شمعی می‌افروزد
و بعد نور چراغ‌ها را کم می‌کند تا صداها
دزدانه بلغزند در بسترش
و بخوابد لای چین و چروک‌ها

زن به همان سیاق مراجعین‌اش را انتخاب می‌کند که رویاهایش را
به همان سیاق که سیراب می‌کند هوس‌هایش را

در از برای کلید است
پله از برای بوی آن غریبه
که غیاب، حضورش را دوچندان می‌کند
و حصار، سرشت پستان‌هایش
خوی عشقش
خوی آن چمن‌های دوردست و آدم‌های دنیای پربهانه‌ای
که در آن هر زمانی را صدایی هست و
هر آرزو را بالی

و حتی لحظه‌ای فکر نکرد
که پنجره را باز کند
پنجره‌ای که در پسش
گل‌های حیرتزده
بی هیچ انتظار
مثل رویای نیمروز
بر درختان سیب جا خوش کرده بودند

غسان زقطان
ترجمه: محمدرضا فرزاد

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

حالا که داری به من فکر می‌کنی
زمان را روی پنج‌شنبه نگه دار
برف ببارد
از لای سفیدیِ‌ها به سمتم بدوی
خیابان زیر پاهایمان لیز بخورد و
حالِ آدم‌برفی‌ها خوب شود

حالا که داری به من فکر می‌کنی
عطر قهوه را بریز روی فالِ میز
دریا از کافه سرریز کند و
ماهی‌ها به سلامت از مرز بگذرند

حالا که داری به من فکر می‌کنی
نور را کم کن
صدای خنده‌هایمان بپاشد بر کفِ اتاق
ستاره‌ها بچسبد به سقف و
درهای آسمان به روی پرنده‌ها باز شود

حالا
از خواب‌هایم بپرس که چقدر تو را دیده‌اند
از چشم‌هایم
که چقدر تو را چکیده‌اند
از قدم‌هایم
که چقدر تا تو رفته‌اند

حالا که داری به من فکر می‌کنی
خواب‌هایم از مرز گذشته‌اند
عطر قهوه بر میزِ کناری ریخته است
پرنده‌ها ماه را دوره کرده‌اند و برف
برف
برف بر حالِ من نشسته و
پنج‌شنبه است.


روجا چمنکار
@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

در خواب او بی‌نوا زنی‌ست
منزوی‌زنی اسیر فکرهای ساده و
زلم زیمبوهای غیرلازم
زنی که تا خوابش می‌برد می‌آید توی اتاق و
و زل می‌زند به قلب او
درست قلب او
و گلی برمی‌بردارد از گلدان
پیش از آنکه او از خواب برخیزد
به شمردن گل‌های یکی کمتر

هر بار که به خواب می‌رود
خود را سرگردان می‌بیند در طاق‌گذرهای بی‌انتها
در راه‌های آبرنگ
چسبیده به عطر گرم غیاب یک زن
گویی پرسه می‌زند در خاطره‌ی گل‌های مفقود

امروز
پنج و نیم صبح
زن ایستاد پشت شیشه
زل زد به چشم‌های او

و او خواب نبود این بار.

غسان زقطان
ترجمه‌: محمدرضا فرزاد

@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

سینما آرگو | نمایش فیلم، نشست و گفت‌وگو

پازولینی و فیلم‌جستار:
درباره‌ی فیلم‌های «جست‌وجوی لوکیشن در فلسطین» (۱۹۶۵) و «خشم» (۱۹۶۳)

با محمدرضا فرزاد

یک‌شنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ | ساعت ۱۹
لطفاً برای نام‌نویسی به لینک زیر مراجعه کنید.

https://maghaaze.pejman.foundation/fa/product/cine-argo-pier-paolo-pasolini-poet-theoretician-author-and-filmmaker-panel-3-fa/

اطلاعات‌ بیش‌تر:

/channel/cineargo_support

آدرس: خیابان فردوسی، خیابان تقوی، کوچه بهداشت، کارخانه آرگو

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

کوآرتت ایبِن (فرانسه) & لوث کاسال (اسپانیا)
@tomashghulemordanatboudi

Читать полностью…

تو مشغول مردنت بودی

| نشست و گفت‌وگو
پازولینیِ شاعر، پازولینیِ نظریه‌پرداز، پازولینیِ نویسنده و پازولینیِ سینماگر

در ادامه‌ی نمایشگاه «حقیقت نه یک رویا، که رویاهاست: هزار و یک ‌شبِ پازولینی به روایت عکس‌های روبرتو ویلا» که سال گذشته در کارخانه آرگو برگزار شد، جلسات نشست و گفت‌وگو درباره‌ی منتخبی از آثار پیر پائولو پازولینی برای شناخت زوایای فعالیت‌های او به‌عنوان شاعر، نظریه‌پرداز، نویسنده و سینماگر در سینما آرگو و به هدایت رضا حائری برگزار خواهد شد.

لطفاً برای نام‌نویسی در این برنامه به لینک زیر مراجعه کنید. تهیه‌ی اشتراک برنامه (شامل تخفیف) و نام‌نویسی به‌صورت مجزا برای هر یک از جلسات میسر است. جلسه‌ی اول رایگان است.

https://maghaaze.pejman.foundation/fa/product/cine-argo-pier-paolo-pasolini-poet-theoretician-author-and-filmmaker-fa/

Читать полностью…
Subscribe to a channel