Telegram-канал toop_secreet - TOP SECRET: Unsorted

TOP SECRET

28 Oct 2024 11:30

سلام دوستای گلم
راستش من اصلا تاحالا در مورد این چیزایی که می‌خوام بگم فکر نمی‌کردم و حس خاصی بهش نداشتم اما چنده روزه نشخوار ذهنی دارم و همش فکر میکنم و یه احساس عذاب وجدان حسرت نمی‌دونم چی وجودمو میگیره خودمم نمی‌دونم دقیقا چه حسیه
چند روزه حالم خوب نیست و همش فکرم درگیره حس بدی گرفتم به زندگیم شده ۲۲ سالم ولی نه کار دارم نه پول دارم نه تفریح کردم نه رابطه دارم نه شرایط زندگیم رو به رواله و الان این حس رو دارم که چقدر تنهام و چقدر زندگیم رو به پوچی رفته 😔 این فکر مثل خوره افتاده به جونم که اشتباه کردم چند سال پیشا که کلی خواستگار داشتم ازدواج نکردم و خانوادم میگفتن یه روز پشیمون میشیا انگاری الان چند روزه پشیمون شدم با اینکه قبلنا اینطور فکرایی نداشتم به شوهر فکرم نمی‌کردم میگفتم حالا حالاا تن به ازدواج یا حتی رابطه نمیدم چون هدف و برنامم اینا نبودن فعلا عجیبه که چرا چند روزه اینطوری شدم🥺 دلم داره میترکه انگاری یه آدم دیگه کنارم دلم میخواد میگم نکنه واقعا کار اشتباهی کردم این همه خواستگار رو رد کردم که واقعا یسریاشون موقعیت خیلی خوبی داشتن از هر لحاظ انکاری دلم آرامش و آسودگی میخواد کنار یه آدم یه حس بدی گرفتم که نمی‌دونم پشیمونیه چیه ولی اون ته ذهنم یه صداهایی میاد که اگر یه شریک عاطفی خوب کنارم بود احساس تنهایی نمی‌کردم زندگیم اینطوری بی هدف و پوچ نمی‌رفت جلو تجربه های جدیدی برام رقم می‌خورد چیزای قشنگی رو توی زندگی جدیدم تجربه میکردم آرامش داشتم توی این حجم از مشکلاتی که الان هستم نبودم
اونموقع اصلا به این چیزا فکر نمی‌کردم تا خواستگار میومد بند دلم پاره میشد که نه اگه در آینده پشیمون شم از ازدواج چی الان چند روزه این فکر مثل خوره افتاده تو جونم احساس تنهایی امونم رو بریده
نمی‌دونم حقیقتش نمی‌دونم الان کجای زندگیم وایسادمو چی می‌خوام فقط می‌دونم خیلی خستم به ستوه اومدم این فکرام داره جونمو میخوره
تو وجودم پره ترسه حوصله شروع ندارم قبلا دلم میخواست مستقل باشم رو پای خودم وایسم الان دلم اینو نمی‌خواد هم نمی‌خواد نمی‌خوام اصلا پاشم شروع کنم پاشم کار کنم پاشم راه جدید بسازم میترسم از شروع میترسم از اینکه توی این راه تنهام میترسم دلم میخواد یکی کنارم باشه
دیونه شدم اصلا انگاری یه بچه کوچیک درونم داره گریه می‌کنه و گیر افتاده
انگاری همه اون باورایی که قبلا داشتم یک شبه عوض شدن حالا چیزای دیگه ایی می‌خوام
منی که از ازدواج سنتی بیزار بودم و میگفتم ازدواجم باید عاشقانه و عاقلانه با انتخاب خودم باشه حالا چند روزه میگم جای راه و فکر کردن میزاشتی بین یکی از همون خواستگارات
همشم این فکرا میاد تو سرم نکنه واقعا اشتباه کردم که ازدواج نکردم و ریسک زندگیم رو کم نکردم و حق با حرفای اطرافیانم بوده که میگفتن یه روز پشیمون میشی هر چیزی یه وقتی داره
اصلا حالم خوب نیست نمی‌دونم این فکرا یهو از کجا سر و کله شون پیدا شد و این حسای مزخرف رو انداختن به جونم
ولی ته دلم جدا از تنهایی خسته شده دلم یه انسان درست کنارم میخواد انگار توان تنهایی جلو رفتن رو ندارم دوست دارم تو این مسیر یکی کنارم باشه و هوامو داشته باشه 🫠🫠🫠
#ناشناس
🆔 @TOOP_SECREET
جهت ارسال پیام ناشناس روی پیام کلیک کنید