هرچه انسان با وضوح بیشتری بشناسد و هوشمندتر باشد درد نیز بیشتر میشود. شخصی که در او نبوغ یافت شود بیش از همه رنج میبرد.
جهان همچون اراده و تصور
آرتور شوپنهاور
@tribunesarzaminman
خانهام آتش گرفته است، آتشی جانسوز
هر طرف میسوزد این آتش
پردهها و فرشها را، تارشان با پود
من به هر سو میدوم گریان...
خانهام آتش گرفتهست، آتشی بیرحم
همچنان میسوزد این آتش
نقشهایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار
در شب رسوای بیساحل.
وای بر من، سوزد و سوزد
غنچههایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدانها
روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان، شاد.
دشمنانم موذیانه خندههای فتحشان برلب
بر منِ آتش به جان ناظر
در پناه این مُشَبّک شب
من به هر سو میدوم گریان ازین بیداد
میکنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد!
وای بر من
همچنان میسوزد این آتش
زان دگر سو شعله برخیزد، به گردش دود
تا سحرگاهان
که میداند که بود من شود نابود!
سوزدم این آتش بیدادگر، بنیاد
میکنم فریاد، ای فریاد! ای فریاد!
#مهدی_اخوان_ثالث
@tribunesarzaminman
آگهی های دردناک: عدالت اجتماعی در حکومت “اسلامی”
عکسی از دو آگهی تبلیغاتی بر روی دیوار یکی از خیابانهای تهران مورد توجه قرار گرفته است. مقایسه آگهی تبلیغاتی فروش قلب یک جوان ۳۳ ساله و یک خانه به ارزش ۳۱ میلیارد به خوبی فاصله طبقاتی را در جمهوری اسلامی نشان میدهد. (عکس زیر)….
در همین حال نماینده ولی فقیه در استان هرمزگان از توقف اجرای احکام قطع انگشتان سارقان در ایران انتقاد کرده و از مقامهای قوه قضائیه پرسیده چرا این حکم اسلامی را اجرا نمیکنند؟
آخوند نعیمآبادی گفته: وقتی امنیت در جامعه با قطع شدن چندین انگشت دست برقرار میشود، چرا به این حکم اسلامی عمل نمیشود؟ اگر به جرم دزدی دست یکی دو نفر از دزدان جامعه قطع شود، برای سایرین عبرت و امنیت برقرار میشود.
به گفته امام جمعه بندرعباس، نظام جمهوری اسلامی بر مبنای اجرای احکام اسلامی پایه گذاری شده، اما شرایط جهانی مانع اجرای چنین احکامی شده است.
@tribunesarzaminman
شب است،
شبی آرام و باران خورده و تاریک
کنار شهر بی غم خفته غمگین کلبهای مهجور
فغانهای سگی ولگرد میاید به گوش از دور
به کرداری که گویی میشود نزدیک
درون کومهای کز سقف پیرش میتراود گاه و بیگه قطرههایی زرد
زنی با کودکش خوابیده در آرامشی دلخواه
دٙوٙد بر چهرهٔ او گاه لبخندی
که گوید داستان از باغ رؤیای خوش آیندی؛
نشسته شوهرش بیدار، میگوید به خود در سکوت پر درد
گذشت «امروز» ، «فردا» را چه باید کرد؟
کنار دخمهٔ غمگین
سگی با استخوانی خشک سرگرم است
دو عابر در سکوت کوچه میگویند و میخندند
دل و سرشان به می، یا گرمی انگیزی دگر گرم است.
شب است٬
شبی بیرحم و روح آسوده، اما با سحر نزدیک
نمیگرید دگر در دخمه سقف پیر
و لیکن چون شکست استخوانی خشک
به دندان سگی بیمار و از جان سیر
زنی در خواب میگرید
نشسته شوهرش بیدار
خیالش خسته، چشمش تار
#مهدی_اخوان_ثالث
@tribunesarzaminman
نخستین پیروزی در جبهه هوش مصنوعی
فدراسیون کارگران آمریکا- کنگره سازمانهای صنعتی- با شرکت “مایکروسافت” قرارداد امضا میکند.
نوشتهٔ مارک گروئنبرگ، نشریه “دنیای مردم”، ۲۷ آذرماه ۱۴۰۲ (۱۸ دسامبر ۲۰۲۳)
واشنگتن- با اعتصابهای موفقیتآمیز اخیر انجمن بازیگران سینما و فدراسیون هنرمندان تلویزیون و رادیو آمریکا (SAG-AFTRA) و انجمن نویسندگان آمریکا علیه طرحهای کارفرمایان در استفاده از “هوش مصنوعی” ( (AI در جایگزین کردن کارکنانشان با هوش مصنوعی (زامبیها یا مردگان متحرک)، فدراسیون کارگران آمریکا و کنگره سازمانهای صنعتی (AFL-CIO) [این تشکیلات کارگری با بیش از ۱۲ میلیون عضو بزرگترین، پرقدرتترین، و سیاسیترین فدراسیون اتحادیههای کارگری در آمریکاست] درحال انجام اقداماتی هستند تا کوشش کنند این مشکل را پیش از سختتر شدنش برای همیشه حل کنند. این فدراسیون با عقد قراردادی جدید با شرکت “مایکروسافت”، امیدوار است با تعیین استانداردهایی بهمنظور انجام مذاکره کارگران با کارفرمایان، نیازهای کارگران را در ارتباط با توسعه و کاربرد هوش مصنوعی پیشبینی کند و در نظر گیرد.
بهنظر می رسید این قرارداد اتفاقاً برای کارکنان بخش ارتباطات نیز که در عرصه هوش مصنوعی پیشگام بودهاند مفید واقع شود. “با توافق بر یک قرارداد بیسابقه آزمایشی، تعداد ۳۷۶ نفر از اعضای اتحادیه کارکنان زنیمکس (ZeniMax)- یک شرکت زیرمجموعه مایکروسافت- توانستند استفاده از هوش مصنوعی در محل کار را در کنترل خود بگیرند.” بهگفته این اتحادیه، “این توافقنامه، شرکت زنیمکس را متعهد میکند تا از هوش مصنوعی انسانمحور و شش اصل راهنمای توسعه و استفاده از آن را استفاده کند.”
در بیانیه مشترک فدراسیون کارگران آمریکا-کنگره سازمانهای صنعتی- و شرکت مایکروسافت آمده است: “این مشارکت در نوع خود نخستین همکاری بین یک تشکیلات کارگری و یک شرکت فناوری است که بر هوش مصنوعی تمرکز میکند و سه هدف را دنبال میکند:
۱- بهاشتراک گذاشتن اطلاعات وسیع با رهبران اتحادیه و کارکنان در مورد روندهای فناوری هوش مصنوعی، ۲- بهکارگیری دیدگاهها و تخصص کارکنان در توسعه فناوری هوش مصنوعی، و ۳- کمک به شکلدهی به سیاستی عمومی که از مهارتهای فناوری و نیازهای کارکنان خط مقدم پشتیبانی میکند.”
این بیانیه همچنین مایکروسافت را مجدداً به بیطرفی این شرکت در سازماندهی اتحادیهها، این بار در محل های مورد تمرکز هوش مصنوعی، متعهد میکند. لیز شولر، رئیس فدراسیون، گفت: “جنبش کارگری مایل به همکاری با مایکروسافت است تا نقش کارگران در ایجاد طراحیهای کارگرمحور، آموزش نیروی کار و شیوههای قابلاعتماد هوش مصنوعی را گسترش دهد.” چارچوب بیطرفی مایکروسافت و پذیرش تخصص کارگران نشان میدهد که این عصر جدید هوش مصنوعی میتواند آغاز دوران جدید مشارکتهایی سازنده بین مدیریت و نیروی کار را نیز تسریع کند.
این مشارکت با آموزش تواناییها و مشکلات هوش مصنوعی از سوی مایکروسافت به رهبران اتحادیهها و کارگران آغاز خواهد شد. منابع دیجیتالیِ همیشه دردسترس وجود خواهند داشت که کارگران میتوانند آنها را بهصورت آنلاین دریافت کنند. این مشارکت با اتحادیه معلمان(AFT) برای تهیه برنامههای آموزشی فنی و حرفهای کار خواهند کرد تا کارگران کنونی و آتی (در آینده) بتوانند خود را برای آیندهای با هوش مصنوعی آماده کنند...
@tribunesarzaminman
و میرفتم و میرفتم و میرفتم
از روزی به روزی
از شهری به شهری
زیر آسمان وطنی
که در آن فقط مرگ را
به مساوات تقسیم میکردند!
#حسین_پناهی
@tribunesarzaminman
آنچه من میبینم
ماندنِ دریاست
رستن و از نو رستن باغ است
کشش شب به سوی روز است
گذرا بودن موج و گل و شبنم نیست.
گرچه ما می گذریم،
راه میماند.
غم نیست.
اسماعیل خویی
@tribunesarzaminman
فریبم میدهدآسودگی، ای شوق، تدبیری!
به رنگ غنچه خوابی دیدهام،ای صبح، تعبیری!
ندانم دل اسیر کیست، امّا اینقدر دانم
که درگردنفس پیچیده است آواز زنجیری
َ#بیدل_دهلوی
@tribunesarzaminman
🗓۱۴۰۲/۱۰/۱۷
لطفا تا آخر ببینید چون این تصویر دیگر تکرار نمیشود...
@tribunesarzaminman
فسادهایی که هزینهاش از جیب ملت ایران پرداخت میشود و پایانی ندارد!
اکبر اعلمی
طبق اخبار و شواهد موجود؛ در پرونده کرسنت ۱ که در دیوان لاهه مورد رسیدگی قرار گرفته، محکومیت ایران به پرداخت جریمه ۲.۴۳۰ میلیارد دلاری، به شرکت اماراتی قطعی شده است. برمبنای این حکم، منابع ایران به نفع شرکت کرسنت پترولیوم مصادره خواهد شد.
گفته میشود که رقم احتمالی محکومیت ایران در بخش دوم قرارداد #کرسنت نیز حداقل ۱۰ میلیارد دلار خواهد بود. با درنظر گرفتن نرخ فعلی دلار (۵۰هزارتومان)، فقط در پرونده کرسنت۱، جریمه ایران معادل ۱۲۱.۵۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ تومان تومان است.
حال اگر جریمه احتمالی کرسنت۲، مصادره اموال ایران در خارج از کشور بویژه در آمریکا، خسارتهای ناشی از فساد در پروندههای؛ چای دبش، ۹۲ هزار میلیارد تومان فولاد مبارکه، اختلاس هزار میلیاردی در سازمان بازنشستگی و شستا، فساد ۳۱۸ میلیارد و ۶۳۷ میلیون و ۲۷۵ هزار تومانی مرجان شیخالاسلامی آلآقا در پتروشیمی، اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی بانک صادرات، اختلاس ۸ هزار میلیارد تومانی از صندوق ذخیره فرهنگیان، ناپدید شدن ۲۰ هزار میلیارد تومان در دوران شهرداری قالیباف، فساد ۳هزار میلیارد تومانی موسوم به مهآفرید امیرخسروی، فساد پرونده بنیاد شهید و امور ایثارگران و در دوران مدیریت مسعود زریبافان، اختلاس ۱۳ هزار میلیارد تومانی بابک زنجانی، اختلاس ۹۴ هزار میلیارد تومانی محسن پهلوان مدیر شرکت پدیده شاندیز و صدها پرونده اختلاس و فساد دیگر را به این رقم اضافه کنیم، میتوان به حجم فسادهای اقتصادی در ایران پس از انقلاب و مبلغی که از جیب هر ایرانی بابت این فسادها و خسارتهای تحمیلی پرداخت میشود، پی برد. به قول حسن روحانی؛ "علی برکتالله"!!
طرفهآنکه؛ همه این فسادها که پایانی ندارد، نتیجه ناکارآمدی و معیوب بودن سیستم و ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکم است و تا دیرتر نشده باید به اصلاحات ساختاری در قانون اساسی تن داد.
@tribunesarzaminman
حیدر رامبد رفیق دیرین و از یاران همیشگی و سرشناس فداییان خلق ایران اکثریت در شهر لاهیجان روز سهشنبه دوازدهم دی ماه دیده از جهان فرو بست. کتابفروشی او در همه این سالها و در سختترین شرایط محفل دائمی دوستداران مرام و اندیشههای مردمی بود.
یادش گرامی
@tribunesarzaminman
نه زحمتکشان به اعدام
در حالیکه نهادهای حقوق بشری نسبت به اجرای قریبالوقوع حکم اعدام مجاهد کورکور و رضا رسایی هشدار میدهند، تشکلهای اجتماعی و کارگری بار دیگر گامهای خود را در مسیر لغو مطلق مجازات اعدام محکم میکنند.
نهادهای حقوق بشری از اجرای قریبالوقوع حکم اعدام مجاهد کورکور و رضا رسایی ابراز نگرانی میکنند. همزمان هر روز زندانیان سیاسی و عمومی، به بهانههای مختلف، و بدون آنکه روند دادرسی عادلانهای طی کرده باشند، به وکیل انتخابی دسترسی داشته باشند، با خانواده دیدار کرده باشند یا از زمان اجرای حکم باخبر باشند، اعدام میشوند.
در چنین شرایطی تشکلهای اجتماعی و کارگری بار دیگر با انتشار بیانیههایی هنوز در مسیر لغو مطلق مجازات اعدام حرکت میکنند.
در فوریترین کارزار به راهافتاده، فعالان حقوق بشر و مدنی و کارگری در حال اعتراض و اطلاعرسانی برای مقابله با اعدام قریبالوقوع رضا رسایی و مجاهد کورکور هستند. آتنا دائمی در توئیتی نوشته است:
طی روزهای گذشته، دو بیانیه علیه حکم اعدام منتشر شده است. یکی از سوی «تشکلهای کارگری و اجتماعی» شامل «اتحاد بازنشستگان ایران»، «انجمن برق و فلز کرمانشاه»، «سندیکای نقاشان البرز»، «شورای بازنشستگان ایران»، «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت»، «شورای سازماندهی اعتراضات کارگران غیررسمی نفت(ارکان ثالث)»، «شورای هماهنگی اعتراضات پرستاران»، «گروه بازنشستگان مستقل تهران»، «ندای زنان ایران»، و «نهاد دادخواهان» و دیگری از سوی «سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه».
مبارزه علیه حکم اعدام، بدون آنکه سازماندهی مشخص و متمایزی داشته باشد، سالهاست که در ایران شروع شده است. تا پیش از شروع قیام ژینا و حتی پس از آن، عمدهی اعتراضات به صدور احکام اعدام «ظالمانه» و روند ناعادلهی صدور احکام مربوط بود. اشارهها عمدتا به روند ناعادلانهی گرفتن اعتراف اجباری با استفاده از شکنجه، و صدور احکام اعدام برای جرائمی بود که عمدتا سیاسی به حساب میآمد.
با اینحال، از شروع قیام ژینا مبارزه علیه اعدام هم رفته رفته منسجمتر و مطلقتر شده است. معترضان طنابهای دار را در خیابانهای شهر، در دانشگاهها و خانهها به آتش کشیدند، و با آویختن آن در فضاهای دانشگاهی، شهری و عمومی، به حکم اعدام اعتراض کردند و در کنشگریهایی فردی به سیاق حرکت «دختران خیابان انقلاب»، با طناب داری در دست در معابر اصلی شهرها ایستادند. رفتهرفته اعتراضها به حکم اعدام جمعیتر و سازمانیافتهتر شدند...
@tribunesarzaminman
در خوابم
گلی شده بودم
دخترکی چید گلبرگ هایم را
و لای دفترش خشک کرد مرا
خدایا
ای خدای من ، سپاس
همان بس
نشدم گلوله ای
که در جنگی
نشیند بر قلبی
و سیاه کند پیراهن مادری را
لطیف هه لمت شاعر معاصر کرد
ترجمه : بهروز حسن زاده
@tribunesarzaminman
دلم میگیرد
وقتی در آب
گم میشوم
اینه ای
نمی بینم
تا آنکه آب نباشد!
آب را
دریابید
که منشا حیات
از آن است و
باقی همه
هیچ و
پوچ
مهدی باقری
@tribunesarzaminman
اشغال وحشیانه پاسدار نابرابری طبقاتی اسرائیلیها و فلسطینیها
مصاحبه با عوفر کاسیف، عضو پارلمان اسرائیل و عضو هیئت سیاسی حزب کمونیست اسرائیل
منبع: وبسایت حزب کمونیست اسرائیل، ۲۶ دسامبر ۲۰۲۳
رفیق عوفر در مصاحبهای با تالیا بارونچلی، گزارشگر وبسایت theAnalysis.news ، در مورد جنگ در غزه صحبت کرد و به ارتباط مستقیم آن با بنبست سیاسی کنونی در اسرائیل و تلاشهای بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر راستگرای افراطی، برای حفظ سلطهاش بر کشور اشاره کرد. همچنین، او چشمانداز حزب کمونیست اسرائیل را برای پایان دادن به درگیری جاری توضیح داد و اولویت پایان دادن به اشغال را نخستین گام در راه رسیدن به راهحلی عادلانه برجسته کرد. در ادامه، گزیدهای از این گفتوگو را میخوانید.
تالیا بارونچلی: شاهد آنیم که اوضاع در غزه بهتدریج وخیمتر میشود. به گفتهٔ سازمان ملل متحد، بیش از 90 درصد جمعیت غزه بهزور و با اِعمال خشونت آواره شدهاند. به گفتهٔ دیدهبان حقوق بشر، اسرائیل اکنون از گرسنگی بهعنوان ابزار جنگی استفاده میکند و شمار کشتهها به حدود ۲۰هزار فلسطینی رسیده است که ۹هزار نفر از آنها کودک و نوجوان بودهاند. به نظر شما، برای پایان دادن به این چرخهٔ خشونت چه باید کرد؟
عوفر کاسیف: پیش از هر چیز، باید از شرّ بذرهای [علتهای ریشهیی] این قتلعام خلاص شد که راهحلی صلحآمیز برای این وضع است. سالهاست، از سال ۱۹۶۷ و بهویژه در سالهای بعد از آن، که میگوییم تنها راهحل [این مسئله] سیاسی است، نه نظامی. این به معنای پایان دادن به اشغال و محاصره است. تنها راهی که این دو ملت ساکن این سرزمین، یعنی اسرائیلیها و فلسطینیها، عربها و یهودیان و دیگران، میتوانند با یکدیگر و در صلح و امنیت و رفاه زندگی کنند، این است که در درجه اول به اشغال [سرزمینهای فلسطینی و دیگران] پایان داده شود.
فلسطینیها، بهعنوان ملت، حق دارند کشور مستقل خودشان را داشته باشند. این مصالحه، این مصالحهٔ تاریخی، از راه تقسیم زمین در کنار کشور اسرائیل محقق میشود: ایجاد کشور فلسطین مستقل و خودمختار در سرزمینهایی که اسرائیل در گذشته، در ژوئن ۶۷ اشغال کرد.
این یعنی نوار غزه، اورشلیم شرقی و کرانه باختری [برای کشور فلسطین]. در درازمدت، راه دیگری وجود ندارد. ای کاش در کوتاهمدت شدنی بود. اما این راهحلی است که باید برای تحقق آن بکوشیم. هیچ راهحل دیگری وجود ندارد. دو طرف باید درک کنند که ما همیشه اینجا خواهیم بود. تنها راه زندگی با هم، نه کشتن یکدیگر، بلکه زندگی کردن با یکدیگر، در کنار یکدیگر، مثل همسایگان خوب، با مناسباتی خوب است.
البته، در کوتاهمدت، آنچه باید صورت گیرد متوقف کردن جنگ است. همانطور که پیشتر گفتید، متأسفانه جنگ با جنایتهای جنگی همراه است. کاری که حماس در ۷ اکتبر کرد جنایت جنگی و جنایت علیه بشر بود. کشتار وحشیانهٔ غیرنظامیان بیگناه، کودکان، زنان، سالمندان، و دیگران، که حماس در ۷ اکتبر مرتکب آن شد، چیزی است که هیچکس نمیتواند توجیه کند، هرچه هم که اوضاعِ پیش از آن بوده باشد. حتی جنایتهای [اسرائیل در] اشغال و محاصره [سرزمینهای فلسطینی] نمیتواند چنین کشتاری را توجیه کند. در عین حال، کشتاری که حماس مرتکب شده است نمیتواند قتلعامی را توجیه کند که اسرائیل علیه فلسطینیها در غزه مرتکب شده است.
همانطور که پیشتر گفتید، شمار کشتهها باورنکردنی است. گمان نمیکنم این رقم فقط ۲۰هزار یا تقریباً ۲۰هزار نفر باشد، چون عدهٔ زیادی مفقود شدهاند و متأسفانه حملهها همچنان ادامه دارد. البته من شمار [قطعی تلفات] را نمیدانم، اما بهگمان من، شمار کشتهها اکنون بسیار نزدیک به ۲۵ تا ۳۰هزار است. همانطور که گفتید، و منتشر هم شده است، حداقل ۷۰درصد از کشتهها از غیرنظامیان بیگناه، بهویژه کودکان و زنان بودهاند. این چیزی است که نمیشود تحمل کرد. متأسفانه جامعهٔ بینالمللی هیچ کاری برای متوقف کردن آن نمیکند. [این کشتار] باید فوری متوقف شود...
@tribunesarzaminman
نگاه
من ندانم به نگاه تو چه رازی است نهان
که من آن راز دیدن و گفتن نتوان
یکی از انتقاد هایی که به رفتار اجتماعی مردم ایران می شود ، اینست که ما حتی نگاه کردن را نیاموخته ایم مثلاً هزار کیلومتر، از شهری به شهری دیگر میرویم و وقتی به خانه برمیگردیم، چند خط نمیتوانیم دربارۀ آنچه دیدهایم بنویسیم. چرا؟ چون در واقع " ندیدهایم" .
آیا واقعا ما نگاه کردن را نیاموخته ایم ؟ آیا ما واقعا مناظر اطرافمان را ندیده ایم که نمی توانیم مثلا مسافرت چند صد کیلومتری خود را برای دیگران بازگویی کنیم ؟ یا دیده ایم و نمی توانیم شرح دهیم وبنویسیم و یا می توانیم بگوییم و نمی خواهیم بیان کنیم؟
به نظر می رسد که ما همه چیز را می بینیم ، اما از دریچه چشم خودمان و با روشهایی که در طول زمان و غالبا به صورت غیر مستقیم ، آموخته ایم. وقتی ماشین ما در شهری توقف می کند از گوشه چشم گریبان زنی را که در پیاده رو خیابان رد می شود " دزدکی " می بینیم و در خیال خود هزار راه نرفته را می رویم . از کنار رستورانی که می گذریم با خود کلنجار می رویم که نهار امروز را چگونه تامین کنیم . به مناظر که نگاه می کنیم ، محدودیت های ذهنی و فکری خود را با آن ها ترکیب می کنیم و در خیال خود استعاره هایی می سازیم که هرگز ممکن است به ذهن دیگری خطور نکند. و وقتی از ما می خواهند که آنچه را که دیده ایم باز گو کنیم ، طبعا همه را نمی توانیم بگوییم . لال می شویم ، زبانمان بند می آید . با جملاتی کوتاه و کلی از کنار همه آنچه دیده ایم و در باره آن فکر کرده ایم ؛ می گذریم. ما نگاهی به بیرون داریم و دنیایی در درون.
یکی از مهمترین ویژگی های فرهنگ ایران نیز همین است. ما لایه های متعددی از فرهنگ را در جامعه مان داریم. وقتی سطوح قابل مشاهده را کنار بزنیم به لایه هایی پنهانی می رسیم که گاهی در تناقض و حتی در تضاد آشکار با لایه های سطحی است.
نوع نگرش مردم هر جامعه تابعی است از جهان بینی ، نوع معیشت ، شیوه زندگی ، تاریخ ، جغرافیا ، اخلاق ، مجموعه فرهنگ و... آن جامعه . بدیهی است که تغییر در نوع نگاه کردن مردم در یک جامعه مستلزم تغییر در عوامل فوق است. به همین دلیل اگر همه نظام آموزشی را هم دگرگون کنیم ، نمی توانیم تغییر اساسی در نوع نگرش مردم ایجاد کنیم.
در وهله اول ما باید این طرز تلقی را کنار بگذاریم که آیا این نوع نگاه و نگرش خاص جامعه ما " درست " است یا " نادرست ". و این واقعیت " نگاه خاص " مردم هر جامعه را علی رغم فرصت ها و تهدیدهای آن بپذیریم. سپس با رویکرد توانمند کردن " نگاه مردم " به زندگی و جامعه ، فرصت های موجود در نوع نگاه مردم را در جهت بهبود مستمرزندگی ، تقویت کرده و از تهدیدهای آن بکاهیم.
امروزه دنیا در آستانه ورود به عرصه ی کاملا نوینی از انقلاب ارتباطات و تعاملات جهانی قرار دارد. ما در آینده بسیار نزدیک به جایی خواهیم رسید که مردم جهان فارغ از زبانهای مختلف در گفتگوی رودررو با همدیگر قرار خواهند گرفت. ما در این عرصه چه چیزی برای عرضه کردن داریم؟ اگر دستمان خالی باشد ، به سرعت در فرهنگ جوامع و ملل دیگر بلعیده می شویم.
یادمان نرود که زیبایی جهان به تنوع آن است. اگر به درستی تمام تلاشمان را برای حفظ تنوع زیست محیطی انجام می دهیم و برای جلوگیری از انقراض گونه های مختلف گیاهی و جانوری دل می سوزانیم. آیا نباید برای حفظ تنوع اجتماعی و فرهنگی خودمان هم تلاش کنیم ؟ خطر انقراض فرهنگی و اجتماعی دور نیست.
بهروز حسن زاده
@tribunesarzaminman
پیامد خصوصیسازی: اخراج ۳ هزار تن از کارکنان شرکت هواپیمایی «آلیتالیا»
روند اخراج حدود ۳۰۰۰ کارگر توسط شرکت آلیتالیا خبری دور از انتظار نبود: این فقط پایان یک کشتار واقعی است که از سال ۲۰۲۱ / ۱۴۰۰ با ایجاد “شرکت هوایی ایتالیا” (آی تی ا)، خطی هوایی که دولت ایتالیا صد درصد مالک آن بوده است، و این امر بهدنبال توافقی امضا شده در۲ دسامبر/۱۱ آذرماه توسط اتحادیههای همکاری کننده که تمامی شرایط اعمالی و توهینآمیز آقای دراگی، نخستوزیر و مدیر آلتاویلا، را قبول کردند. این اتفاق بعد از سالها مبارزات شدید کارکنان شرکت آلیتالیا رخ داد و آنان توانسته بودند برای مدتی طولانی جلو چنین اقدامهایی را بگیرند و این درست در زمانی اتفاق افتاد که کنفدراسیون عمومی کارگران ایتالیا (سی- جی- آی-آل) و کنفدراسیون اتحادیههای ایتالیا (سی-آی-اس-ال) و اتحادیه کارگری ایتالیا (یو آی ال) تسلیم شدند.
تحت نام قانون؛ عدم ادامه برنامه که توسط ورستاگر، کمیسر “ضد انحصار” اتحادیه اروپا، با پیروی از منطق شرکتهای “خوب” و “بد”، کارگران آلیتالیا توسط مدیران “بهاصطلاح انتخاب” شدند تا هواپیماهای خود را و با یونیفورمها و سازماندهی خودشان بهپرواز دربیاورند، از سیستم تبعیض آمیز و مبتنی بر روابط در شرکت آلیتالیا آسیبهایی جدی دیدند و نصف پرسنل کار و شغل خود را از دست دادند. از همان موقع هزاران کارمند آلیتالیا در چارچوب طرح حمایت از درآمد شرکت ازکار بیکار شدند و در مرحله نخست ۸۰ درصد و در مرحله دوم به ۶۰ درصد در سال ۲۰۲۳ / ۱۴۰۲ رسید. همان طرح ادامه یافت و در ادامه این تغییرات خدمات سرویس دهی به شرکت وسویس پورت و خدمات تعمیراتی به شرکت آتیتک واگذار گردید. بهرغم شکایت هزاران کارگر بهدلیل عدم توانایی استفاده از حمایتهای اجتماعی مقرر در قوانین اتحادیه اروپا، همراه با اعتراضات انجام شده توسط یو-اس- بی و دیگر اتحادیههای مبارز، سرانجام دولت ملونی عملیات شرکت آی- تی- ا را پذیرفت و حمایت مالی را تا ۳۱ اکتبر ۲۰۲۴ /آبان ۱۴۰۳ تمدید کرد. با ادامه این روشها درواقع برای ۳ هزار کارگر باقیمانده تا اول نوامبر ۲۰۲۴ / آذر ۱۴۰۳ نامههای اخراجی صادر خواهد شد.
صدور اعلامیه حمایتی از طرف اتحادیههای سه گانه (سی- جی- آی-آل، سی-آی-اس-ال، یو آی ال)، که چنین فاجعهای راموجب گشتهاند، نپذیرفتنی و مشمئز کننده است.
هنوز هزاران درخواست از طرف کارگران در دادگاههای ایتالیا برای درخواست حمایتهای اجتماعی نیمهتمام مانده است که قرار است تا فوریه سال ۲۰۲۴ / اسفندماه امسال حکم صادر شود؛ قضات همچنین باید تصمیم بگیرند که آیا “تفسیر معتبر” صادر شده توسط دولت از طریق فرمان قانونی را بپذیرند یا نه، قانونی که طبق آن دولت تلاش میکند قرارداد فروش داراییهای چند ده میلیونی را بهمبلغ ۱ (یک) یورو اعلام کند و درواقع شرکت را منحل کند.
مقاومت شدید کارگران آلیتالیا سزاوار نهایت احترام است و نه اعلامیههای ریاکارانه؛ اگر این بازیگران واقعاً میخواهند این وضعیت جنجالی را تغییر دهند باید در این شرایط رسوا کارهایی مشخص انجام دهند. هیچ وقت برای تغییر مسیر دیر نیست، اما زمان اقدام بهسرعت رو به اتمام است. برای کارگران آلیتالیا زمان اقدام اکنون است همانطور که اتحادیه یو- اس- بی در طی دو سال گذشته هرگز اقدامهای اعتراضیاش را متوقف نکرده است.
شروع روند اخراج را میتوان آخرین اقدام در تاریخ آلیتالیا دانست، شرکت هواپیماییای که از سال ۱۹۴۷ / ۱۳۲۶ در تاریخ این کشور حضور داشته توسط سیاستهای دولت مردان ایتالیا دچار خفگی شده است تا بازار حملونقل هوایی ایتالیا را دراختیار رقبای اروپایی خود قرار دهند، آنانی که سالهاست از این راه از بازارهای ایتالیا دهها میلیون یورو سود بردهاند.
[منبع نقل و برگردان به فارسی: سایت “فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری” – ۲۳ آذرماه ۱۴۰۲].
@tribunesarzaminman
اینجا هوا برای نفس کشیدن کم است
هر ساله با آغاز فصل سرما و شروع فرایند مازوتسوزی یافتن مقصر برای آلودگی هوا آغاز میشود و موضوع به انجام چند مصاحبه خبری خلاصه میشود. در نهایت با پایان یافتن فصل سرما و یا بارش باران، موضوع به فراموشی سپرده میشود. اما این بار گروهی از شهروندان اراک در اعتراض به استفاده از مازوت در نیروگاه حرارتی شازند که به آلودگی شدید هوای این کلانشهر منجر شده در روز سهشنبه ۱۲ دی ماه و متعاقب آن در روز سهشنبه ۱۹ دی ماه در محوطه باغ ملی این شهر تجمع کرده و اعتراض سکوت برگزار کردند
عدم مازوتسوزی مطالبه به حق مردم شهر اراک است
یک فعال مدنی نیز با بیان اینکه موضوع عدم مازوتسوزی مطالبه به حق مردم شهر اراک است، گفت: مطالبهای مبنی بر اینکه که در جوار یک کلانشهر آلوده مانند اراک که از یک سو صنعتی است، از سوی دیگر تعداد زیادی خودرو در آن تردد دارد، مهمتر اینکه در فصل زمستان با پدیده وارونگی دما مواجه است و آلودگیهای بسیاری را متحمل میشود، مازوت سوزانده نشود. مردم شهر اراک این موضوع را حق خود میدانند که این مطالبه را داشته باشند تا نیروگاه حرارتی شازند در فصل زمستان از سوخت مازوت استفاده نکند.
علی بیگی افزود: موضوع اصلی این است که سوخت مازوتی که نیروگاه حرارتی شازند استفاده میکند در بدترین حالت خود قرار دارد و بیکیفیتترین نوع مازوت محسوب میشود. این نوع مازوت که در نیروگاه شازند سوزانده میشود، قابل اشتعال نیست. پالایشگاه شازند مازوت استاندارد را که به عنوان سوخت به کار میرود و قابل اشتعال است و غلظت بسیار کمی دارد و در نوع خود استاندارد محسوب میشود، به مجموعه کشتیرانی میفروشد!
وی ادامه داد: برای سوختن مازوت در کورههای نیروگاه حرارتی شازند، این مجموعه از سهمیه مختصر گاز که در اختیار دارد استفاده میکند و با استفاده از گاز موجود مخازن مازوت را داغ میکند تا از غلظت مازوت کاسته شود و به وضعیت اشتعال برسد. این فرایند آلودگی عجیب و فاجعهباری در هوا منتشر میکند که معلوم نیست چه میزان آلایندههای ناشی از گوگرد، دیاکسیدگوگرد، روغن و … دارد. در این فرایند روزانه در حدود ۵۰۰ تن گوگرد وارد هوای شهر اراک میشود و شهروندان اراک آن را تنفس کرده و به ریههای خود وارد میکنند.
این فعال مدنی اظهار داشت: دودی که از دودکشهای نیروگاه حرارتی شازند در هوا منتشر میشود به دلیل سنگین بودن به جای آنکه به سمت بالا حرکت کند، کاملاً به سمت پایین میرود و در جهت شهر اراک حرکت میکند. شهر اراک نیز یک دشت است و در ارتفاع کمتری نسبت به اطراف خود قرار گرفته است و به همین سبب آلودگیهای ناشی از مازوتسوزی و فعالیتهای نیروگاه حرارتی شازند بر روی شهر مینشیند.
بیگی تصریح کرد: بر فرض اینکه کمبود گاز و یا کمبود برق در کشور وجود دارد و نمیتوان به میزان لازم گاز و برق تولید کرد تا ناترازی در کشور جبران شود. اما پرسش اینجاست که آیا سلامت مردم و شهروندان آنقدر ارزش ندارد که دولت بخشی از درآمد خود و بودجه را به این موضوع اختصاص دهد که از کشورهای دیگر گاز یا برق وارد کرده و خریداری کند، تا مازوتسوزی نه تنها در شهر اراک، بلکه در تمام کشور متوقف شود...
@tribunesarzaminman
در عشق سلیمانی من همدم مرغانم
هم عشق پری دارم هم مرد پری خوانم
زین واقعه مدهوشم باهوشم و بی هوشم
هم ناطق و خاموشم هم لوح خموشانم
فریاد که آن مریم رنگی دگر است این دم
فریاد کز این حالت فریاد نمی دانم
زان رنگ چه بی رنگم زان طره چو آونگم
زان شمع چو پروانه یا رب چه پریشانم
گفتم که مها جانی امروز دگر سانی
گفتا که بر او منگر از دیده انسانم
یا عاشق شیدا شو یا از بر ما واشو
در پرده میا با خود تا پرده نگردانم
هم خونم و هم شیرم هم طفلم و هم پیرم
هم چاکر و هم میرم هم اینم و هم آنم
هم شمس شکرریزم هم خطه تبریزم
هم ساقی و هم مستم هم شهره و پنهانم
#مولانا
@tribunesarzaminman
با دمِ نمناکِ سردت،
ای نسیم صبح بیداری!
چشمِ مستانِ مرا
بیدار کن،
رفتند هشیاران
#مهدی_اخوان_ثالث
@tribunesarzaminman
المیادین از حمله به ۲ کشتی اسرائیلی در آبهای اقیانوس هند خبر داد
المیادین لبنان بامداد سهشنبه به نقل از منابع آگاه از حمله به ۲ کشتی اسرائیلی در تاریخ چهارم ژانویه ۲۰۲۴ (۱۴ دی) خبر داد.
به گزارش ایرنا از المیادین، کشتی نخست با نام ( CHEM CILICON) اسرائیلی و متعلق به شرکت ACE با پرچم لیبریا در حال تردد بوده که در شمال غرب جزایر مالدیو در اقیانوس هند مورد حمله قرار گرفته است.
همچنین بر اساس این گزارش، کشتی دوم نیز با نام (PACIFIC GOLD) در مالکیت اسرائیل و وابسته به شرکت استرن بوده و در نزدیکی بندر کوچی هند هدف حمله قرار گرفته است.
@tribunesarzaminman
آنچه من میبینم
ماندنِ دریاست
رستن و از نو رستن باغ است
کشش شب به سوی روز است
گذرا بودن موج و گل و شبنم نیست.
گرچه ما می گذریم،
راه میماند.
غم نیست.
اسماعیل خویی
@tribunesarzaminman
فاجعهٔ جانباختن پنج کارگر در تلمبهخانهٔ کوهدشت لرستان: جان کارگر بیبهاست؟!
رئیس روابط عمومی شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران خبر اسفناک جان باختن پنج کارگر شاغل در شرکت پیمانکار “ارگ سازان ناوه” را در ۱۹ آذرماه ۱۴۰۲ اطلاعرسانی کرد. بار دیگر در اثر عدم وجود شرایط ایمنی در محیط کار در میهن ما پنج کارگر جوان که با هزاران امید به زندگی و آینده و شوق بازگشت به آغوش خانوادهشان پس از پایان تلاش و کار روزانه عازم محل اشتغال خود شده بودند، در همان روز در محل کار جان خود را باختند. این کارگران جوان در حین لایروبی مخزن ۲۰ میلیون لیتری نفت خام در ایستگاه تلمبهخانهٔ نفت “برداسپی” در کوهدشت لرستان ( واقع در منطقه شیراوند) در اثر نبود شرایط ایمنی ازجمله وجود نداشتن تجهیزات مناسب ایمنی بهمنظور استفاده صحیح از آنها برای ورود به فضاها و مخزنهای پوشیده که غالباً حاوی گازهای سمی هستند، در اثر استنشاق گاز سمی سولفید هیدروژن جان خود را از دست دادند. در ابتدا دو کارگر پس از ورود بدون تجهیزات ایمنی به مخزن نفت خام بیهوش شدند و جان باختند و سه کارگر دیگر هم که بدون تجهیزات ایمنی به کمک آنان شتافتند نیز جان باختند.
قاعدتاً میباید بخش سلامت، ایمنی، و محیط زیست کارفرمای اصلی یعنی شرکت خطوط لوله از نوع تجهیزات لازم و پیگیری شرایط لازم برای جلوگیری از بروز چنین حوادثی مطلع بوده باشد. شرایط لازم برای ایمنی لایروبی مخزنهای نفت خام شناخته شده است که ازجمله آنها شناخت از فراوردههای پاکسازی در پاکسازی قبلی، شرایط و شکل ظاهری مخزن، توانایی رهاسازی بخار، گاززدایی، هوادهی مخزن، و عملیات لازم در این زمینه است. همچنین اطمینان میباید یافت که سنجش درصدِ بخارات اشتعالپذیر انجام شده است. از آزمایشهای دیگر برای ورود به مخازن برای لایروبی این است که فرد واجد صلاحیت را به پایش هوای بیرون و درون مخزن درحین گاززدایی و هوادهی بهجهت اطمینان از نبودن میزان بخارات سمی و اشتعالپذیر بالاتر از حدود مجاز و پذیرفتنی ملزم کند.
در تمام این گونه موارد وجود شرایط ایمنی از مسئولیتهای شرکت پیمانکار و شرکت خطوط لوله نفت است. شرکت پیمانکار “ارگ سازان ناوه” که صرفاً یک شرکت خصوصی پیمانکاری است و بخش اصلی هیئت مدیره آن را خویشاوندان رئیس هیئت مدیره تشکیل میدهند، قبل از هر اقدامی میبایست از عملکرد کارکنان طبق شرایط ایمنی مطمئن میشد و در نبود این شرایط، در هیچ حالتی ورود کارگران به مخزن نفت خام نباید انجام میگرفت. از طرفی دیگر شرکت خط لوله نفت باید توضیح دهد که چرا این بخش از وظایف کاری بسیار پرمخاطره را به شرکت پیمانکار محلیای فاقد تخصصهای لازم ارجاع کرده است؟ چه روابطی باعث شده است که شرایط ایمنی برای کار و جان کارگران جوان فدای سوداندوزی پیمانکار بیمسئولیت و نالایق شود؟ اصولاً در چنین شرایطی کارفرما مستقیماً مسئول جان باختن کارگران است، چرا که با وجود تجهیزات ایمنی و مدیریت لازم برای کاربرد صحیح این تجهیزات جلوگیری از چنین فاجعهای امکانپذیر است.
مطابق ماده ۹۱ قانون کار، کارفرماها و مسئولان واحدهای موضوع ماده ۸۵ این قانون مکلفند بر اساس مصوبات شورایعالی حفاظت فنی برای تأمین حفاظت و سلامت و بهداشت کارگران در محیط كار وسایل و امکانات لازم ایمنی را تهیه و در اختیار آنان قرار داده و چگونگی کاربرد وسایل فوقالذکر را به آنان بیاموزند و در خصوص رعایت مقررات حفاظتی و بهداشتی نظارت کنند. افراد مذکور نیز به استفاده و نگهداری از وسایل حفاظتی و بهداشتی فردی و اجرای دستورالعملهای مربوط به كارگاه ملزم هستند. شواهد موجود و اخبار منتشر شده نشان میدهد که حادثه کوهدشت یک واقعهای منحصر بهفرد و استثنایی برای کارگران در بخشهای صنعتی میهن ما نبوده و نیست و همواره با نمونههایی گوناگون از اجرا نشدن حتی محتویات قانون کار فعلی در مورد شرایط ایمنی در محیط کار روبرو هستیم. برای نمونه، در ۲۱ آذرماه فقط چند روز پس از واقعه کوهدشت، حادثه گاز گرفتگی در واحد تولید آرکوپال (کارخانه ظروف ملامین) در راوند کاشان خبرساز شد، حادثهای که طی آن نیز دهها نفر از کارگران زن در دو روز متوالی به مسمومیت تنفسی دچار شدند. همه این فجایع ناشی از اجرای برنامه تعدیل ساختاری و خصوصیسازیهای گسترده است که طی آن امنیت شغلی و جان کارگران و زحمتکشان مطلقاً اهمیتی قائل نمیشوند.
@tribunesarzaminman
سیاستهای کارگرستیزِ تعیینِ حداقل دستمزد بر اساس منطقه، صنف، و سن وسالِ کارگر
باید به اندازهای باشد تا زندگی یک خانواده، که تعداد متوسط آن توسط مراجع رسمی اعلام می شود را تأمین نماید”. حقیقت این است که گزارش اتاق بازرگانی همانند رویکرد شورایعالی کار در تعیین حداقل دستمزدها با بندهای اول و دوم ماده ۴۱ همین قانون کار ناقص هم قرابتی ندارد و با ارائه گزارشی تجریدی و درنتیجه بیفایده، مسئله نیاز به ترمیم حداقل دستمزد به نسبت هزینه سبد معیشت را مخدوش میکند.
نوعی از سیاست تعیین حداقل دستمزد بر اساس سن هم که طبیعتاً بیشتر متوجه کارگران و زحمتکشان جوان است را در احیای نظام استاد – شاگردی در ابتدای اشتغال کارگران جوان میتوان دید. طبق “برنامه هفتم توسعهٔ” دولت رئیسی، نوجوانی که بهعلت وضع سخت معیشت خانوادهاش به ترک تحصیل مجبور گشته است، بهدلیل کارآموزی سه ساله برای کارگری، فقط نیمی از حداقل دستمزد و مزایای مصوب در شورایعالی کار را دریافت میکند و محاسبه سنوات او نیز بر مبنای ۵۰ درصد از این مدت انجام میگیرد. علاوه بر آن، کارفرما میتواند در طی این دوره سه ساله کارگر جوان را بیمه نکند و اخراج کند و کارگر جوان دیگری را برای مدت مشابهی دیگر به همین نحو استثمار کند. این سیاست نیز نمونه مشخصی از تأمین امنیت برای سرمایه همراه با کاهش هرچه بیشتر دستمزد زحمتکشان است. در نتیجه خصوصیسازیِ نظام آموزشی و کالاییکردن آن و وضعیت اسفناک معیشت زحمتکشان، شمار زیادی از فرزندان خانوادههای محروم بهجای ادامه دادن به تحصیلاتشان مجبور هستند هر شغلی را با حداقل دستمزد بپذیرند. کاهش دستمزد بر مبنای سن و نظام استاد – شاگردیِ دولت رئیسی استثمار آنان را تشدید میکند و هزینه کارآموزی را به گردن آنان میاندازد. از این راه از یک طرف استثمار زحمتکشان جوانی که از تحصیل محروم شدهاند تشدید میشود و با برداشت هزینه کارآموزی از دستمزد ناچیزشان سود کارفرما افزایشی بیشتر پیدا میکند.
در رابطه با سیاست تعیین حداقل دستمزد بر اساس سن، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی یکی دیگر از “راهکار”های “برنامه هفتم توسعه” را برای رفع معضل بیکاری ارائه کرده است. در این “راهکارِ” واهی، کاهش حداقل دستمزد بهویژه در مورد افراد زیر ۲۰ سال و بدون سابقهٔ بیمه به میزان ۷۰ درصد حداقل دستمزد منظور شده است [بهنقل از “فردای اقتصاد”، ۱۰ آبانماه ۱۴۰۲]. مرکز پژوهش مجلس با این ادعا که ۳۷ درصد از جمعیت شاغل را جوانان ۱۵ تا ۳۴ ساله تشکیل میدهند و در حدود ۶۷ درصد از جمعیت بیکار از این گروه سنی هستند، و به این بهانه که در بسیاری از کشورها بهمنظور مقابله با بیکاری و اشتغالزدایی برای جوانان “استراتژی تعیین حداقل دستمزد به صورت [بر اساس] سن” در نظر گرفته شده است، پیشنهاد میکند که برای این گروه سنی حداقل دستمزد کمتری در نظر گرفته شود و آن را برای “تقویت ورود نیروی کار جوان و بیتجربه به بازار کار راهگشا میداند”. اگر این استدلال عجیب مرکر پژوهش مجلس عملی شود، نه تنها شاغلین جوان هرچه بیشتر استثمار میشوند، بلکه از ابتدا هرگونه انگیزه در مسیر یک زندگی پرثمر و پرتلاش در آنان از بین میرود.
افزون بر این که تعیین دستمزدی کمتر از دستمزد حداقلیای عادلانه برای مشاغلی در صنایعی خاص پذیرفتنی نیست و به استثمار مضاعف زحمتکشان منجر میشود، در مواردی که نوع کار زیانآور است، قانون کار صریحاً برای کارهای سخت دستمزد و مزایایی بیشتر تعیین میکند. کارهای سخت و زیانآور عامل فشارهایی جسمی و روانیای فراتر از حد معمول هستند و عبارتند از کار در: معدن، ارتفاع، کورههای ذوب، دامداری و پرورش طیور، جوشکاری، ارتفاعات و مناطق دوردست، نزدیک ارتعاشات خطرناک، و کامیون حمل بار، و بسیاری کارهای سخت و زیانآوری دیگر. علاوه بر این، طبق ماده ۸۳ قانون کار، ارجاع کارهای سخت و زیانآور به جوانان ۱۵ تا ۱۸ ساله ممنوع است. طبق ماده ۵۶ قانون کار، ساعت کار کارگران مشاغل سخت نباید بیش از ۶ ساعت در روز و ۳۶ ساعت در هفته باشد. ازجمله شرایط و مزایایی دیگر که باید بر اساس قانون کار برای کارهای زیانآور منظور شوند عبارتند از: منع اضافهکاری در کارهای سخت طبق ماده ۶۱ قانون کار، دریافت حق بیمه بیشتر، و امکان بازنشستگیای زودتر با حداکثر مزایا.
نفی سیاستهای ضد کارگری رژیم ولایت فقیه ازجمله تعیین دستمزدهای حداقل براساس منطقه، صنف، و سن کارگر، و خواست ترمیم دستمزدها و تعیین دستمزد حداقلیای عادلانه متناسب با نرخ تورم روزافزون و افزایش هزینه سبد معیشت، حق مسلم کارگران و زحمتکشان میهن ما است.
@tribunesarzaminman
شکست راستگرایان شیلی در همهپرسی قانون اساسی
روز ۲۶ آذر (۱۷ دسامبر) همهپرسی دیگری برای تصویب قانون اساسی جدید شیلی برگزار شد. قانون اساسی جدید قرار است جایگزین قانون اساسی زمان دیکتاتوری آگوستو پینوشه شود. این دومین پیشنویس قانون اساسی جدید در چند سال گذشته بود که رأیدهندگان شیلیایی با اکثریت آرا رد کردند. روز بعد از رأیگیری، «ال سیگلو»، نشریهٔ کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست شیلی، در سرمقالهاش نوشت: «به هدف مهمی دست یافتیم. اکثریت مردم پروژهٔ واپسگرایانهٔ محافظهکاران و نولیبرالهایی را که میخواهند حقوق مردم شیلی را از آنها بگیرند متوقف کردند. درصد چشمگیری از شهروندان جلوی پیشنهادی را که حاوی خودکامگی، خصوصیسازی، انحصارطلبی، پدرسالاری، تاریکاندیشی، و پسرفت بود گرفتند. نتیجهٔ این همهپرسی دستاوردی برای دفاع دموکراسی، تحول، همهشمولی، برابری، حقوق بشر، و حقوق اجتماعی بود.» برای آشنایی مختصر با رخدادهای شیلی در ارتباط با برگزاری همهپرسی برای تصویب قانون اساسی جدید شیلی، ۳۳ سال پس از برکناری دیکتاتوری پینوشه، تحلیلی از رفیق مارکوس بارازا گومز، عضو هیئت سیاسی حزب کمونیست شیلی، میخوانیم که روز شنبه ۲۳ دسامبر (۲ دی) در نشریهٔ ال سیگلو منتشر شد.
*
شکست انتخاباتی این پروژهٔ انحصارطلبانه، فریبکارانه، و خصمانه همچنین شکست فرهنگی و ایدئولوژیک گفتمانی سیاسی است که آشکارا برای تقلید از روندی طراحی شده است که در جریان انتخاب بولسونارو [در برزیل] یا اخیراً در انتخاب میلِئی [در آرژانتین] رخ داد. آن عده از ما که بخشی از حزبهای حاکم هستیم وظیفه داریم برنامهٔ اجتماعی قدرتمندی را ترویج کنیم و پیش ببریم. برای این کار، به سمتگیریها و اقدامهای جدّی دولت با چشمانداز مدیریت مؤثرتر و مناسبتر مسائل مبرم شهروندان نیاز است.
یکشنبه گذشته [۲۶ آذر]، شهروندان جلوی پیشنهادی برای قانون اساسی را گرفتند که هدفش بازگشت به تاریخ گذشته و محروم کردن مردم از حقوق به دست آمده پس از فرایندهای طولانی مبارزه بود.
به همین دلیل، این نتیجه بهنفع شهروندان است و در عین حال شکستی سنگین برای راستگرایان است، که در آن دو جنبه برجسته است. در وهلهٔ اول، رأیدهندگان با متنی مخالفت کردند که اکثریتی دست راستی [در مجلس مؤسسان] بدون هیچ وزنهٔ تعادلی تهیه کرده بودند و محتوایی را که به شیوهای متعادل و توانمندکننده در «کمیتهٔ کارشناسان» تهیه شده بود نادیده گرفته بودند. آنچه کمیتهٔ کارشناسان تدوین کرده بود امکان ایجاد توافقهای متقابل را فراهم میکرد، البته اگر ارادهٔ این کار وجود میداشت. دوم اینکه برخلاف آنچه در همهپرسی قبلی رخ داد، که در آن راستگرایان به شعارپردازی مبتنی بر “عشق” متوسل شدند، در این همهپرسی آنها بار دیگر و آشکارا پرچمهای معمول انحصارطلبی را بلند کردند که کار همیشگی آنها در این عرصهٔ سیاسی است. اگر بخواهم بیپرده بگویم، آنها از عباراتی استفاده کردند که دیگر نه بر عشق، بلکه بر خود “آنها” متمرکز بود.
شکست انتخاباتی این پروژهٔ انحصارطلبانه، فریبکارانه، و خصمانه همچنین شکست فرهنگی و ایدئولوژیک گفتمانی سیاسی است که آشکارا برای تقلید از روندی طراحی شده است که در جریان انتخاب بولسونارو [در برزیل] یا اخیراً در انتخاب میلِئی [در آرژانتین] رخ داد. فراتر از آن، [این گفتمان] خواهان بازسازی نولیبرالی قانون اساسی متکی بر اولترا-لیبرالیسم اقتصادی و همزیستی فرهنگی بنیادگرایانه و محافظهکارانهٔ افراطی است. به عبارت دیگر، اینها مدافعان الگوییاند که قادر به پاسخگویی به خواستهای شهروندان نیست و با فرمولهای عوامفریبانهٔ راست افراطی با بحران اجتماعی روبهرو میشود تا از ضعفهای نظام سیاسیای استفاده شود که برخورد کارایی با فوریتهای شهروندان ندارد و پاسخ مؤثری نمیتواند به آنها بدهد...
@tribunesarzaminman
اینجا سرزمینم
می سوزدو
سوخته است
باران درهوا
می میرد
زمین شکاف برمیدارد
ناگهان و امکان
شده حتم و مسلم و
بالفعل
اینجا دگر
به پیشتر
سلامی نیست
شعله ها ،
روزبروز برفراز آسمان و
زمین منطقه فرود می آید و
حتمی است
برویم هیزمها را
برباییم
تا اتشی دیگر
خانه ما را
ویران نکند
یا که
لباس رزم برتن
کنیم
ویاکه ،
چه گویم
مانده ام
ویا از کجا اغازکنیم
برای خاموشی شعله های
خانمانسوز!
ویا پیش
کدام خدا رویم
خدای آسمان
ویا خدای روی زمین?
اما همینکه فقط
می دانم
ثروت و قدرت و سلاح
خدای روی زمین هست و
آسمان .
مهدی باقری
اعتصاب و تجمع اعتراضی کارگران فولاد پارس و بازنشستگان کارگری شوش مقابل فرمانداری
شماری از کارگران کارخانه فولاد پارس هفت تپه و بازنشستگان تامین اجتماعی شهرستان شوش مقابل ساختمان فرمانداری شوش تجمع کردند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، گروهی از کارگران کارخانه «فولاد پارس هفت تپه» که در محدوده شهرک صنعتی شوش واقع شده است، مقابل ساختمان فرمانداری تجمع کردند. آنها مدعی هستند سطح حقوق کارگران شاغل در مجتمع فولاد پارس نسبت به کارگرانی که در سایر کارخانههای تولیدکننده آهن و فولاد فعالیت دارند، پایینتر است.
این کارگران خواستار رسیدگی به موضوع تبعیض و نیز بهبود وضعیت شغلی و مزایای دریافتی خود با اجرای طرح طبقهبندی مشاغل هستند.
شماری از بازنشستگان تامین اجتماعی شهرستان شوش نیز در ادامه پیگیریهای صنفی خود تجمعی اعتراضی در مقابل ساختمان فرمانداری برپا کردند.
آنها با اشاره به مطالبات صنفی بازنشستگان تامین اجتماعی شهرستان شوش و هفت تپه، خواستههای خود را ترمیم مستمری براساس خط فقر، بهبود خدمات درمانی، مدیریت صندوق توسط شرکای اجتماعی و افزایش خدمات رفاهی عنوان کردند.
@tribunesarzaminman
تأملی کوتاه بر اعتصاب کارگران ذوبآهن و اهمیت آن
اعتصاب کوتاهمدت کارگران ذوبآهن از مهمترین رخدادهای مرتبط با جنبش مردمی در چندهفته اخیر بود. کارگران ذوبآهن اصفهان برای اعتراض به وضعیت حقوق و دستمزد خود و پس از گذشت سالها از عدم اجرای کامل طرح طبقهبندی مشاغل توسط مسئولین، در مقابل ساختمان مدیریتِ این مجموعه تجمع کردند. از آن جایی که اجرای طرح طبقهبندی مشاغل در دستمزدهای دریافتی کارگران ذوبآهن تأثیرگذار است برای آنان از اهمیتی بهسزا برخوردار است. خواست کارگران ذوبآهن برای تجدیدنظر در طرح طبقهبندی مشاغل با وجود سودآوری قابل توجه ذوبآهن اصفهان مدتها است که مورد توجه جدی مسئولین قرار نگرفته است. در ادامه تجمع و اعتراض کارگران ذوبآهن، پس از فقط یک روز در ۱۲ آذرماه نیروهای یگان ویژه برای سرکوب کارگران وارد محوطه ذوبآهن شدند و عده ای از کارگران معترض را بازداشت کردند. قبل از این نیز در ۶ اسفندماه سال ۱۴۰۱ کارگران ذوبآهن ضمن اعتراض و بیان همین خواستها که شامل افزایش دستمزد، اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، و توقف برنامه آزادسازی اقتصادی است، دست به اعتصاب زده بودند. پاسخ مسئولین در آن زمان هم بدون کوچکترین درنگ، دستگیری دهها تن از کارگران بهوسیلهٔ نیروهای امنیتی رژیم بود. این بار نیز در آذرماه ۱۴۰۲ کارگران ذوبآهن ضمن اعتراض به این حرکت ضد کارگری رژیم ولایت فقیه بار دیگر بر ضرورت رسیدگی به خواستهای صنفی خود درمورد اجرای صحیح طرح طبقهبندی مشاغل، و پرداخت دستمزد ها متناسب با طبقهبندی صحیح مشاغل کارگران، همسان سازی دستمزد ها با سایر صنایع فولاد، و بهرسمیت شناختن حق ایجاد شورای کارگری که خواستی قانونی است، تأکید دارند. شواهد امر نشان میدهد که کارگران ذوبآهن مدتها است که خواستهای صنفیشان را بدون دریافت هیچ پاسخ منطقی مطرح میکنند و طی تجربه پیگیری خواستهایشان به ماهیت ضد کارگری حکومت جمهوری اسلامی و اهمیت برخورداری از حقوق سندیکایی بهعنوان ابزار اصلی رسیدن به خواستهایشان پی بردهاند. حرکتهای اعتراضی چندباره کارگران ذوبآهن نشان میدهد که مدیریت ذوبآهن و مسئولان رژیم علیرغم داشتن فرصتهای متعدد در مورد هیچکدام از خواستهای آنان پاسخگو نبودهاند و در مقابل، حرکتهای سرکوبگرانه و ضرب و شتم کارگران ذوبآهن نشانه آن است که نه فقط مدیریت ذوبآهن، بلکه سران نظام و دستگاههای امنیتی در ترس دائم از واکنش کارگران و زحمتکشان بهسر میبرند. در شرایطی که طبقه کارگر و زحمتکشان میهن ما هرچه بیشتر با فشارهای شدید اقتصادی و معیشتی مواجه هستند، اعتراضها و اعتصابها در صنایع کلیدی و سودآور ازجمله ذوب آهن اصفهان بخش عمدهای از مبارزات عمدتاً صنفی زحمتکشان در تمام بخشهای صنعتی است. در نتیجه ناتوانی رژیم ولایت فقیه از حل معضلهای اقتصادی و پاسخگویی به مطالبات صنفی- معیشتی طبقه کارگر و زحمتکشان، و توسل به سرکوب اعتراضها، بدیهی است که این اعتراضها ادامه خواهند داشت و همراه با ترکیب مبارزات صنفی و سیاسی و در پیوند با مبارزه برای آزادیهای سیاسی و اجتماعی، در کنار جنبش مردمی و رویارویی با رژیم ولایت فقیه قرار خواهند گرفت. از این زاویه است که میباید اهمیت اعتصاب کارگران ذوبآهن و دیگر رشتههای راهبردی را مورد توجه قرار داد.
@tribunesarzaminman
پاییز
بسیار دیر آمدی.
سال های زیادی است در سرزمین من،
باد سیاه ، شاخ و برگ ها را شکسته است؛
دار و درخت ها ویران شده است.
دیگر برگی برای زرد شدن ،
گلی برای پژمردن ،
بارانی برای باریدن ،
نمانده است.
بهار و تابستان ، سالهاست
در روزشمار این سرزمین ،
به سر آمده است.
شیرکو بیکس
ترجمه: بهروز حسن زاده
@tribunesarzaminman
لایحهٔ بودجهٔ سال آینده، فشار بیشتر به معیشت زحمتکشان و سال اهمیت تشدید مبارزه است
مجلس کلیات لایحه اصلاحیه بودجه سال ۱۴۰۳ را با ۱۵۴ رأی موافق، ۶۰ رأی مخالف و ۵ رأی ممتنع بهتصویب رساند. مجلس پیش از این کلیات این لایحه بودجه را رد کرده بود. تحولهای صحنه سیاسی و گسترش اعتراض و اعتصابهای کارگری همراه با نارضایتیهای ژرف اجتماعی هراس و نگرانی سران رژیم را برانگیخته است. رد و سپس تصویب کلیات لایحه اصلاحیه بودجه سال آینده حرکتی در میانه کشمکش جناحهای حکومتی بر سر سهم بیشتر از غارت ثروت ملی و چگونگی اجرای برنامه راهبردی حفظ نظام ارزیابی میشود.
کلیات اصلاحیه لایحه بودجه بهلحاظ ماهیت و مضمون با کلیات قبلی که در مجلس رد شده بود تفاوتی ندارد. یک روز پیش از تصویب اصلاحیه کلیات لایحه خاندوزی، سخنگوی اقتصادی دولت، با تأکید یادآوری کرد ساختار اقتصادی اصلاح میشود. افزایش مستمری بازنشستگان در لایحه اصلاحیه مشروط به افزایش یک درصدیِ مالیات بر ارزش افزوده است. بهعلاوه، در متن اصلاحیه لایحه بودجه، سقف افزایش دستمزدها برای سال آینده ۱۸ درصد تعیین گردیده است. بیدلیل نبود که قالیباف پس از تصویب کلیات لایحه اصلاحیه بودجه اعلام کرد: “جهتگیریها و تصمیمات ما باید در مسیر برنامه هفتم توسعه باشد. از سوی دیگر سیاستهای کلان ابلاغ شده است” (ایسنا، ۲۹ آذرماه، ۱۴۰۲).
این جهتگیریها و تصمیمات چیست و چگونه منافع آنی و آتی طبقه کارگر و زحمتکشان را زیر تأثیر مخربش قرار میدهد؟ نخست اشاره کنیم تنها واقعیتی که در نتیجه بررسی کلیات لایحه اصلاحیه بودجه سال ۱۴۰۳ همراه با ماده ۸۶ قانون مالیاتهای مستقیم و تبصره ۱ این ماده، تبصرهای که بر اساس آن مالیات بر حقوق را جزو مالیاتهای تکلیفی۱ محسوب میکند، بهدست میآید، ادامه افزایش فشارهای اقتصادی و معیشتی برای طبقه کارگر و دیگر لایههای زحمتکشان میهن ما است.
همانند بسیاری از برنامههای اقتصادی- اجتماعی ضد کارگری رژیم ولایی، اصلاحیه کلیات بودجه سال ۱۴۰۳ و سیاست ویرانگر اصلاح قانون مالیاتهای مستقیم، فشارهای معیشتی را بیش از پیش متوجه زحمتکشان و بهخصوص طبقه کارگر میهن ما کرده است. در شرایطی که نرخ تورم بیش از ۴۰ درصد است، افزایش ضریب حقوق همه گروههای حقوق بگیر ۱۸ درصد و حقوق بازنشستگان و مستمریبگیران صندوقهای بازنشستگی نیز بههمان میزان ۱۸ درصد همراه با یک سقف خالص پرداختی ۶۵ میلیون تومان تعیین شده است.
در موارد متعدد دیگری نیز بررسیای اجمالی نشان میدهد فرضهایی که از طرف دولت و مجلس در مورد درآمدها منظور شدهاند، هیچگونه قرابتی با واقعیات ندارند. در اصلاحیه لایحه بودجه سال ۱۴۰۳ شاهد افزایش سقف معافیت مالیاتی به ۱۲ میلیون تومان هستیم. درحالی که سبد هزینه معیشت ماهانه برای یک خانواده ۳۰ میلیون تومان در تهران و ۲۵ میلیون تومان در شهرستانها میباشد، این سیاستهای مالیاتی بدان معنی است که حتی کارگری که فقط ۱۴ میلیون تومان در ماه درآمد دارد، یعنی کمتر از نیمی از هزینه سبد معیشت، باید طبق سیستم مالیات پلهای ۴۰۰ هزار تومان از درآمد ناچیزش را بابت مالیات پرداخت کند. منطقی است که حداقل دستمزدها کمتر از هزینه سبد معیشت نباشد، و در هر صورت مالیات از این درآمد ناچیز هم کسر نشود. ولی واقعیت کلیات اصلاحیه بودجه سال ۱۴۰۳ خلاف آن را نشان میدهد: علاوه بر آن، برای این که یک کارگر دستمزدی معادل هزینه سبد معیشت، یعنی یک درآمد بخور و نمیر داشته باشد، باید دستکم نزدیک به ۴ میلیون تومان از یک دستمزد ۳۴ میلیون تومانی خود را به عنوان مالیات به دولت ولایت فقیه پرداخت کند تا بتواند فقط در حد بسیار محدودی بخشی از نیازهای زندگی خود و خانوادهاش را تهیه کند. این گونه است که نظام ضد کارگری ولایت فقیه عملاً بهجای اخذ مالیات از درآمد و سودهای هنگفت سرمایهداران تجاری، نهادها، و بنیادهای انگلی بیشمار خودی و وابسته به ولی فقیه و معاف از پرداخت بخشی و یا کل مالیات، درآمد مالیاتی دولت را از دسترنج ناچیز طبقه کارگر و زحمتکشان و همچنین آسیبپذیرترین لایههای تهیدست جامعه تأمین میکند...
@tribunesarzaminman