#چالش
قسمت سوم
دهانت را می بویند
مبادا گفته باشی دوستت می دارم.
دلت را می بویند
روزگار غریبی ست نازنین!
و عشق را
کنار تیرک راه بند
تازیانه میزنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
در این بن بست کج و پیچ سرما
آتش را
به سوخت بار سرود و شعر
فروزان می دارند
(به اندیشیدن خطر مکن)
روزگار غریبی ست نازنین!
آن که بر در میکوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است.
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابان اند
بر گذرگاه ها مستقر
با کُنده و ساتوری خون آلود
روزگار غریبی ست نازنین
و تبسم را بر لب ها جراحی می کنند
و ترانه را بر دهان.
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
کباب قناری
بر آتش سوسن و یاس
روزگار غریبی ست نازنین
ابلیسِ پیروزْمست
سورِ عزای ما را بر سفره نشسته است.
خدا را در پستوی خانه نهان باید کرد...
(احمد شاملو)
بهترین شعری که شنیدم:)
مرسی ازتون❤️
قسمت پنجم فصل دوم از پادکست خرقه را بشنوید
📜داستان زندگی و زمانهی مولانا از بلخ تا قونیه
📜 دیدار نه چندان دلچسب مولانا و سعدی در قونیه
بهبهانهی یک اردیبهشت روز شیخ اجل
📂منابع / این قسمت: شمس تبریزی/ استاد محمد علی موحد / مناقبالعارفین. افلاکی/ شرح زندگی مولانا. بدیعالزمان فروزانفر/
🖋به روایت: #محسن_بوالحسنی
🎬مدیر هنری: بهاءالدین مرشدی
🎚میکس و مستر: سهیل سرائیان
🪕 موسیقی متن: کیوان ساکت
#پادکست_خرقه
@tu_loco🌱
#چالش
قسمت اول
🔹 من این بیت رو خیلی دوست دارم: الا یا ایهاالساقی ادر کاسا و ناولها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
🔹خواهی که فلک به حکم و فرمان تو باشد
خواهان کسی باش ،که خواهان تو باشد
🔹دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از مرگ چه ماند باقی؟
عشق است و محبت است و دیگر همه هیچ
مرسی که انقدر همراهید ❤️
@tu_loco🌱
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکيه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم :
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
!!!هیچ
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
#سهراب_سپهری
@Tu_loco 🍁
بهترین و قشنگترین شعری که شنیدی چی بوده رفیق؟
لطفا برامون بفرستین به این آی دی 👇
@loco_admin
که بدون اسم خودتون بذاریم تو کانال و کنار هم دیگه از خوندنشون لذت ببریم 😍😍
مرسی که مثل همیشه همراهید ❤️
#چالش
@tu_loco🌱
آرام باش عزیز من
آرام باش
حکایت دریاست زندگی
گاهی درخشش آفتاب ،
برق و بوی نمک ، ترشح شادمانی
گاهی هم فرو میرویم ،
چشمهای مان را میبندیم ،
همه جا تاریکی است
آرام باش عزیز من
آرام باش
دوباره سر از آب بیرون می آوریم
و تلالو آفتاب را می بینیم
زیر بوته ای از برف
که این دفعه
درست از جایی که تو دوست داری ،
طالع می شود
.
#شمس_لنگرودی
@tu_loco🌱
"لاستیک چرخ دوچرخه ام که باد نداشت، تلمبه را برمی داشتم و بادش می کردم، گاهی باز کج و کوله می شد، خالی می شد. می فهمیدم خاری، میخی، تیغی چیزی فرو رفته و تایر را سوراخ کرده، دل و روده ی لاستیک را می ریختم بیرون، توی تشت آب بالا و پایین اش می کردم تا آن حباب های ریز پیدا شود و سوراخ را پیدا کنم. توی جعبه ابزار بابا همه چیز پیدا می شد، از شیر مرغ تا جان آدم. اول از یک چسب مایع استفاده می کردم، بعد آن یکی که شبیه چسب زخم بود، پروسه ی عجیبی داشت این پنچرگیری، من خوب بلدش بودم. در واقع اول که بلد نبود، نیاز باعث شد یادش بگیرم، نمی شد هر بار که دوچرخه پنچر می شد منتظر بمانم بابا دوچرخه را پشت ماشین بار بزند و ببرد پنچرگیری کند و به خانه برگرداند، صبرش را نداشتم، همین شد آستین بالا زدم و به هر جان کندنی بود یادش گرفتم.
زندگی هم گاهی چرخش پنچر می شود، یکهو توی وجودت چیزی خالی می شود، مثل موبایل که شارژ خالی می کند، یک روزهایی پُر می شوی از غصه، بی انگیزگی، فکر های مزخرف. سخت است همت کردن، آستین بالا زدن و آن سوراخ را پیدا کردن، اما شدنی است، شما که کمتر از یک دختر بچه ده یازده ساله نیستید، هستید؟...
#مریم_سمیع_زادگان
@tu_loco🌱
میدونید "کاریزما" چیه؟
بعضی انسانها هستند که:
انرژی مثبت دارند! مهربونن و با عاطفه
غصه دارند اما اونو قصه نمیکنند تا خُلق بقیه تنگ نشه،
به زمین و زمان محبت میکنند
همه هم اونارو با عشق دوست دارند.
«کاریزماتيك باشید...»
@Tu_loco 🍁
مسافرِ دی
چمدانِ برفی اش را
روی آخرین پلّه ی پاییز باز می کند؛
پای سرما به شهر باز می شود،
وَ من راه می افتم
که دلم را
برای زندگی کردن گرم کنم...!
⠀
خوب می دانم
از پسِ تمامِ سیاهی ها
رو سفید بیرون خواهم آمد...!
#مینا_آقازاده
@Tu_loco 🍁
#چالش
قسمت دوم
🔹ضامنم باش ای رضا
مانند آهو بی پناهم
🔹ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
🔹اگر بر جای من غیری گزیند دوست حاکم اوست/ حرامم باد اگر من جان به جای دوست بگزینم
🔹من همیشه این قسمت گلستان سعدی رو زمزمه می کنم.
منت خدای را عزّوجل، که طاعتش موجب قربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون برمی آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و در هر نعمتی شکری واجب.
از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش به درآید؟
روز دفاع کارشناسی ارشدم هم اول ارائه پاورپوینت این رو خوندم.🙂🙂🙂
ممنون که انقدر ماهید❤️
@tu_loco🌱
رفقا
پادکستی رو براتون در نظر گرفتیم که هر پنجشنبه توی کانال پست میشه.
این پادکست ، خرقه نام داره و داستان زندگی و زمانه شمس و مولانا است که با صدای محسن بوالحسنی به صورت کاملا مستند و به دور از هر گونه جانبداری یا خیالپردازی روایت میشه.
پادکستی است شیرین و بسیار شنیدنی😍
به شدت پیشنهاد میشه
امیدواریم که لذت ببرید❤️
#پادکست_خرقه
دوستان شما میتونید با لمس هشتگ پادکست خرقه در همین پیام و یا سرچ کلمه خرقه (بدون هشتگ) به تمام قسمتهای این پادکست شنیدنی دسترسی پیدا کنید.
@tu_loco🌱
جلوی در منتظر بودیم که اسنپ برسد... سوار شدیم... پسرک یک کمی مریضاحوال بود، سرش را تکیه داد به بازویم و من آرام از دکتر مهربانی حرف میزدم که منتظرماست تا شیرینترین دارو را به او بدهد...
موبایل مرد راننده زنگ خورد... میدانستم که اگر جواب بدهد وقتی از مطب برگشتیم خانه، بعد از اینکه با دقت ساعت قرص و شربتها را چک کردم، گوشی را برمیدارم و صفحهی امتیازدهی اسنپ را باز میکنم و به بیرحمیِ آلمان نازی به او یک ستاره میدهم...
زنگ سوم برداشت... با صدای آهسته حرف میزد... ناخودآگاه میشنیدم...
(آره... بهترم... عالیام... یه سراومدم بیرون چیزمیز بخرم.... گفتم که خودم مییام برات ردیفش میکنم... نگرانش نباش... )
طول کشید... میتوانست واقعا وقتی مسافر داخل ماشین است کوتاهتر کُنَد مکالمهاش را و شش دانگ حواسش را بدهد به رانندگی... عصبانی شدم ... عصبانیتر... چون کسی نیست که نداند ناخوش بودن بچه چقدر میتواند اعصاب یک مادر را به فنا بدهد... و او با مکالمهی طولانیاش داشت بدترم میکرد...
( نمیکِشم... خیالت راحت... به جان خودم... اصلا سیگار نخریدم خیلی وقته... )
بعد از خداحافظیاش از آینه نگاه کوتاهی به صندلی عقب انداخت و گفت: عذر میخوام، مادرم بود، به خودم قول دادم توی هر شرایطی بودم تلفنش رو جواب بدم چون ازم دوره و نگران میشه)...
رسیدیم... مطب خلوت بود... به جز من دو مادر دیگر هم بودند...یکیشان دخترکی حدودا دوساله روی زانویش نشانده بود و موهایش را ناز میکرد... و آن یکی دنیا دنیا سوال داشت از گریههای گاهوبیگاه نوزاد چند روزهاش... من و مادر دخترک از هرچه در چنته داشتیم، استفاده کردیم برای ساختن یک تصویر آسوده از دوسه ماه آینده... مادر دخترک گفت زود میگذرد... خوابش درست میشود... دل دردهایش به مرور کم میشود... من هم تایید کردم و گفتم: نگران نباش... خیالت راحت!
یکدفعه یادِ (خیالت راحت) گفتنِ آن مرد چهلواندی ساله افتادم ... به حسودانهترین شکل ممکن دلم از آن قولها خواست... یک قول که نگذارد نگران شوم... بگوید عالیام حتی اگر رنگورو پریده باشد... بگوید سیگار نمیکشم حتی اگر وینستون اولترایش کنار دنده افتاده باشد... بگوید آمدهام چیزی بخرم حتی اگر مسافر میبرد...
به خودخواهانهترین حالت ممکن دلم خواست هیچوقت نگرانشان نباشم.... نگرانم نکنند...
دوتا مادر دیگر را نگاه میکردم... نوزاد رفت پیش دکتر... دختر کوچولو زیر انگشتان نوازشگر مادر خوابش بُرد...
پسرک را به محکمترین شکل ممکن چسباندم به خودم... موبایلم را گرفتم روبه رویش... گفت: چندتا ستاره بدم؟
گفتم: همشووو....
تعجب کرد و پرسید: واقعنی؟
گفتم: آره نفسم، چون اون واقعنی یه مردِ پنجستاره بود...
#فاطمه_شاهبگلو
@tu_loco🌱
گاهی وقت ها فقط خودت میتونی حالت رو بهتر کنی
خودت رو بیشتر دوست داشته باش🤗
روزت بخیر😉
@tu_loco❄
اگر این دنیا غریبه پرور است، تو آشنا بمان.
تو پای خوبی هایت بمان.
مردم حرف می زنند، حرف باد می شود می وزد در هوا و تو را دور تر می کند از تمام کسانی که "باور" برایشان یک چهار حرفی نا آشناست.
اگر کسی معنای عاشقانه هایت را نفهمید بر روی عشق خط نکش!
عاشقانه هایت را محکم در آغوش بگیر و بگذار برای داشتنش آغوشت را بفهمند.
دنیا خوب، بد، زشت، زیبا فراوان دارد
تو خوب باش...
تو زیبا بمان و بگذار با دیدنت هر رهگذر نا امیدی لبخند بزند، رو به آسمان نگاه کند
و زیر لب بگوید:
هنوز هم عشق پیدا می شود...
#نادر_ابراهیمی
@tu_loco 🌸
آدمهایی را دیده ام که هر روز حال خوب خیرات میکنند. همان هایی که غصه هایشان را برای خودشان نگه میدارند و شادی هایشان را تقسیم میکنند، ترجیح میدهند هر روز صبح انرژی های مثبتشان را زودتر از خود بیدار کنند و انرژی های منفی شان را رها کنند تا بخوابند.
از قلب مهربانشان، پرنده ها کنارپنجره شان لانه میکنند و هر روز صبح برایشان از عشق میخوانند...
همانهایی که لبخندشان را از دختر بچه ی ماشین کناری دریغ نمی کنند،
از کنار پیرزن عابر بی تفاوت نمیگذرند.
حتی مورچه ها و گربه های کوچه شان هر روز از مهربانیشان سهم دارند.
گمان کنم خدا هرشب بالای سرشان اسپند دود میکند و صبح ها با نوازش پروانه ها بیدار میشوند...
#ناهید_آقاطبا
@tu_loco🌱
عادت همیشگی ام بود... از همان کودکی به این سوال فکر می کردم...
چه کسی از همه خوشبخت تر است؟!
در کودکی فکر می کردم آن مردی که سر خیابان اسباب بازی فروشی دارد حتما خوشبخت ترین انسان دنیاست... اما چند سال بعد که از خواب بیدار شدم بروم به مدرسه نظرم عوض شد و فکر کردم پسر شش ساله ی همسایه مان از همه خوشبخت تر است چون مدرسه نمی رود و می تواند چند ساعت بیشتر بخوابد...
نوجوان که بودم فکر می کردم حتما خوشبخت ترین انسان دنیا یکی از سوپر استارهای سینماست یا یک ورزشکار معروف... آن روزها خوشبختی را در شهرت می دیدم...
مدت ها گذشت و معنی خوشبختی هر روز برایم عوض می شد... بستگی به شرایط داشت گاهی خوشبختی را در ثروت می دیدم و وقتی که بیمار می شدم در سلامتی...
سال ها گذشت و زندگی به من ثابت کرد خوشبختی برای هر انسانی یک تعریف دارد...
گاهی ما در زندگی به اتفاقی که آن را خوشبختی می دانیم می رسیم ولی باز احساس خوشبختی نمی کنیم...چون گذر زمان و تغییر شرایط تعریف ما از خوشبختی را عوض کرده...
کاش بدانیم خوشبختی واقعی داشتن "آرامش" است.
خوشبختی ای که نه گذر زمان و نه تغییر شرایط نمی تواند آن را از ما بگیرد
دنیا پر است از انسان هایی که همه چیز دارند به جز آرامش...
کسانی که هرگز خوشبخت نمی شوند
#حسین_حائریان
@tu_loco🌱
حرف قبل از #خواب
کلمه ها و اندیشه ها
دارای امواجی نیرومند هستند
که به زندگی مان شکل میدهند.
ما می توانیم با استفاده از
کلمه ها وجملات محبت آمیز
عشق رابین همه
پخش کنیم.
پس اين كلمات را از يكديگر دريغ نكنيد.
شبتون بخیر رفقا ❤
@tu_loco 🌸
یک روز یکی از دانشجویانم گفت: "من می دونم چرا همیشه غمگین و نا امید هستم، به خاطر اینکه دلم میخواهد همه منو دوست داشته باشند و این توی زندگی آدم ها غیر ممکنه، شاید من خوشمزه ترین و درشت ترین هلوی دنیا باشم، ولی واقعیت اینه که خیلی ها به هلو حساسیت دارند، اونقدر زیاد که ترجیح می دن من شلغم باشم و هلو نباشم."
بدبختی ما موقعی تماشایی می شود که شلغم هستیم، ولی می خواهیم به هر ضرب و زوری که هست هلو بشویم.
چه سالاد میوه شلم شوربای افتضاحی بهتر نیست به آدم ها بگوییم:
✍"متاسفم ! اگر امکانش بود، دوست داشتم برای شما هلو باشم، ولی من یک شلغم هستم و کاریش هم نمی تونم بکنم."
.
✍می دانید موضوع چیست؟ صبر ندارید. اگر به اندازه کافی صبر کنید، بالاخره یک کسی پیدا می شود که دیوانه ی شلغم باشد، آنوقت می توانید تمام عمرتان را شلغم باشید و مجبور نیستید مثل یک هلو زندگی کنید و بیهوده انرژی خود را برای هلو بودن از دست بدهید!
📗ترسوها عاشق نمى شوند
#لئو_بوسکالیا
@tu_loco🌱
حال دلت که خوب باشد ،
پاییز می شود قشنگترین فصل سال
هرچه خواهی آرزو کن
فصل ، فصلِ قصه هاست
@Tu_loco 🍁