دوست شوهرم که تو عروسی ما یه گند حسابیی بالا آورد و حسابی رید تو اعصاب شوهرم و مراسم، چند روز دیگه عروسیشه و ما رو دعوت نکرده :)))))))))))))))))))
@Twittfarsi
من جدی تا همین امروز فکر میکردم قهوه های کانادا یکم مزه ی ماتیک میدن.
ینی برام کامل عادی شده بود که از هر ۳ تا قهوه ۲ تاش یه ته مزه ی ماتیک طور داره!
امروز فهمیدم علتش اینه که دوست دخترم برق لب بی رنگ میزنه و وقتی از قهوه هام میخوره، در لیوان رنگی نمیشه اما طعم ماتیک میگیره :))
@Twittfarsi
دوستم صبح از خواب بيدار ميشه ميبينه يه تار موي شرابي اون گوشه زيرتخت آويزونه
آماده جيغ و زاري و چُسونه واويلا بازي كه اين مال كيه ميشه كه یهو يادش ميوفته ديروز موهاشو رنگ كرده:))))))
@Twittfarsi
اینقد بدم میاد تو این فیلم ترسناکا وقتی یه صدایی از یه سوراخ سنبه تاریک میاد، میرن پیگیر میشن ببینن چیه
خو مرتیکه مگه میخاری؟
@Twittfarsi
دهه‌ی پنجاه شهیار قنبری با زیدش می‌ره ایتالیا. اونجا دعواشون میشه و یکی می‌خوابونه تو گوش خانمی. خانمی هم برای همیشه از زندگی آقایی می‌ره. آقایی با یه ترانه خودشو نفرین میکنه و اسمشو می‌ذاره “نفرین‌نامه”. بعدم می‌ده به داریوش که بخونه. داریوشم می‌خونه و ساواک می‌گیرتش. =))))))
@Twittfarsi
من یه بار سر کلاس ریاضی دبیرستان خوابم برد. بعد که بیدارم کردن معلم‌مون چون میدونست من شیرازی‌ام یه جوک نژادی گفت که واقعا خندیدم.
گفت میدونید شیرازی‌ها چجوری عَلَم‌کشی می‌کنن؟ علم رو میذارن پشت وانت، هر ده دقیقه یه بار راننده رو عوض می‌کنن =))))))
@Twittfarsi
دختره اومد اورژانسی بخره ! یه جوری بلند با ذوق گفت کل داروخونه برگشتن نگاش کردن خنده ش گرفت خودش :)))) بعد گفت یه چیزی برا افزایش میل جنسی هم دارین ؟ 😂 اینبار هم خودش خنده ش گرفت هم همه ی حضار خندیدن !
یه لحظه همه مون از ماتریکس ایرانی بودن خارج شدیم :)))))
@Twittfarsi
مادربزرگم واقعا آیکانیک هست
رفته آزمایش بده و حس کرده از اسمش خوشش نمیاد گفته اسمم مریمه :))))))) out of nowhere بعدم کلا نتونست جواب آزمایش رو بگیره وای😭😭😭😭😭😭 یکهو تصمیم گرفت تغییر هویت بده
@Twittfarsi
پسری که رسوندتت خونه و وایساده پشت سرت تا از درِ خونه داخل رفتنت رو هم نگاه کنه قطعا عاشقته، البته این احتمال هم هست که داره پشتت رو دید میزنه :)) کار پسرا اصلا معلوم نمی‌کنه. :))))
@Twittfarsi
یه سری فامیلی رفته بودیم عیادت پدر بزرگ خدابیامرزم که روزای آخرش بود، یه دفعه بابابزرگم همونطور درازکش وسط جمع یه باد شکم صدا داری زد، نوه‌ی خالم شروع کرد با تعجب نگاه کردن، خالمم برا اینکه یوقت حرف زشت نزنه گفت: چیزی نیست شیکم باباجون قورباغه داره، بچه هم نامردی نکرد گفت عجب قورباغه گوزوییه
@Twittfarsi
بینوایان نیازی به نوشتن اسم‌هاش نداشت چون ویکتور هوگو معمولاً آدم‌ها رو با اتفاقات خطاب میکنه:))) مثلاً میگه «همون سناتوری که فلانی باهاش جروبحث کرد». حالا روس‌ها توی صفحهٔ ۶۵۷۶ می‌نویسن ایوانوویچ وارد شد. حالا ایوانوویچ کیه؟ صفحهٔ ۸۶ صرفاً از کنار میخائیلیچ رد شده بود.
@Twittfarsi
دوباره یکم از استانبول براتون بگم :)
امروزم تو نوبت بانک ۱۰ نفر بودیم ۷ تامون ایرانی ۳ تامون ممد. :))))
@Twittfarsi
اينجا از ٢٠ روز پيش اعلام كردن كه امروز قراره آب قطع بشه
منم به ياد ايران از ديشب ١٠ تا ديگ و تشت پر از آب كردم كنار گذاشتم 😅
كلا ٢٠ دقيقه آب قطع شد :))))
آخه لاشياااا :))) اين چُسونه واويلا بازيا چيه آروم بگيريد خب :))))💔
@Twittfarsi
به دوست آمریکاییم گفتم من خیلی دوس دارم انگلیسی رو Nativeطور صحبت کنم؛ هرموقع یه چیزی رو اشتباه گفتم، اصلاحم کن.
الان هر ۴ ثانیه یه بار اصلاحم میکنه.
@Twittfarsi
من اصولا از کرم پودرای تیره تر از پوستم استفاده میکنم
امروز اون کرم پودر روشن تره رو زدم و یکی از بیمارا گفت به به خانوم دکتر چقدر تمیز و خوشگل شده
تمییییز عوضیای سفید پرست😂😂😂😂😒😒؟؟؟؟
@Twittfarsi
این خانمی که میاد برای نظافتِ خونه کمک میکنه، دو سه هفته‌ست وقت نکردم باهاش هماهنگ کنم که بیاد.
الان پیام داده:
خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد، بخشنده ست و بخشندگی را دوست دارد، پاكيزه ست و پاكيزگى را دوست دارد.
(پیامبر اکرم)
فردا بیام؟
ـ :)))))))))))))))))
@Twittfarsi
⚽️مهمترین بازی‌های امروز⚽️
💯 ١٠٠درصد تضمین بالاترین ضرایب بین تمامی سایت های دنیا
⚡️بالاترین سرعت انتقال برداشت⚡️
💵۷٪ شارژ بیشتر برای شارژ با روش رمزارز💵
💻 ورود به سایت 👇
⭐️ https://cnjawueyqos.shop/fa/affiliates/?btag=914641_l303106
⭐️ کانال رسمی ما در تلگرام 👇
⭐️ /channel/BerryBetOfficial
دیروز، روز آخر مدرسه‌ی دختر بزرگه بود.دم مدرسه اکثر دوستهاش احساساتی شده بودند و همدیگه رو بغل میکردند و بعضاً گریه می کردند.
دخترم مثل فشنگ از در مدرسه پرید بیرون،رروپوش مدرسه رو درآورد، پرت کرد هوا و با بلندترین صدای ممکن داد زد:«آآآزززااادددییی از مدرسه، سلاممم بر کِرم بودن»
@Twittfarsi
چند درصد احتمال داشت منی که برای اولین بار تو این بیمارستانه میرم، تو بخشم یه پرستار ایرانی باشه و وقتی باهاش حرف میزنم وسطش از لفظ “دعوا گرفتن” استفاده کنه و من شاخکام تیز بشه و بپرسم ببخشید شما رشتی‌این؟ و بگه آره؟ بعدش دربیاد که هم کلاسی دانشگاه مامانم بوده؟ :))))))))
@Twittfarsi
با یه دختر آلمانی دیت رفتم، میگه ببخشید انگلیسیم خوب نیست. بعد من اینجوری بودم که چرا من ببخشم، تو باید ببخشی که هنوز نتونستم زبانتونو یاد بگیرم، و مجبوریم به یه زبان ثالث صحبت کنیم.
در نهایت هم زبان انگلیسیش یذره پایینتر از شکسپیر بود:/
@Twittfarsi
من سه چهار سالم بود از میگو بدم میومد
مامانم چیکار کرد ک من میگو رو بچشم و خوشم بیاد ؟
مامانم منو برد تو بالکن گفت یا این میگو رو میخوری یا پرتت میکنم پایین :)))))
@Twittfarsi
به مامانم میگم استانبول یه نصرت مهمونمون کن
میگه اونو خواهر یوروییت باید مهمون کنه
نه ننه ریالیت:)))))
@Twittfarsi
دوتا از همسایه هامون یکی دکتر اون یکی مهندس با هم دعواشون شده.تو اوجِ اوج دعوا دکتره گفت خیلی بی ادبی
مهندسه گفت خودت چقد بی ادبی. بخدا کیف کردم از دعواشون😂 تمیس و با کلاس
@Twittfarsi
زنگ زد که از رادیو تماس می‌گیرم و در قرعه کشی برنده شدید و الان وزیر ارتباطات داخل برنامه هستن و ارتباط شما برقرار میشه و ….
پرسیدم چند سالته؟
با تعجب گفت: من؟ ۴۲
گفتم : تا کی میخوای پول حروم بخوری؟
قطع کرد:)))
@Twittfarsi
دانشگاه که قبول شدم بابای من و هم‌اتاقیم تا ترمینال اومدن بدرقه‌مون کنن، دم رفتن بابای هم‌اتاقیم به دوستم گفت: دانشگاه قدم خیلی بزرگی برای آینده‌ست، یجوری زندگیش کن که باعث افتخار خونوادت شی ومراقب خودتم باش.
بابای منم گفت: پسرم کاسه خورشتی رو گم نکنی که مامانت جفتمونو دار میزنه
@Twittfarsi
من داستان این خوراکی‌های چندین ساله رو نمی‌فهمم. « سیر ۱۳ ساله » « شراب ۵ ساله »
این همه سال می‌دونستید یه خوراکی وجود داره و بهش دست نزدید؟ چه قدر خوددارید آخه😭
خونه‌ی ما عمر خوراکی‌ها نهایتا ۲۷ دقیقه باشه.
@Twittfarsi
مامان بابام بحثشون شده بود
بابام رفت خوابید و بیشتر از تایم معمول طول کشید مامانم هی میگفت برو ببین نفس میکشه،چیزیش نشده باشه بیدارش کن دیگه
بیدار که شد سر اینکه چرا زیاد خوابیده مامانم یه دور از مشکلات اول ازدواجشون دوباره باهاش دعوا کرد:))))))
@Twittfarsi
توی اسکله‌ی انزلی یه گروه پسر مزاحم من و دوستم شدن، من گفتم ما تمایل نداریم صحبت کنیم لطفا برید.
بعد ادامه دادن، برگشتم گفتم ما گفتیم تمایل نداریم اگر ادامه بدید کارتون مصداق مزاحمته. حاجی پاره شدن از خنده راه می‌رفتن و میگفتن مصداااق🤣🤣🤣
واقعا کاش خفه شم با این ادبیاتم :)))
@Twittfarsi
مامان بابام بحثشون شده بود
بابام رفت خوابید و بیشتر از تایم معمول طول کشید مامانم هی میگفت برو ببین نفس میکشه،چیزیش نشده باشه بیدارش کن دیگه
بیدار که شد سر اینکه چرا زیاد خوابیده مامانم یه دور از مشکلات اول ازدواجشون دوباره باهاش دعوا کرد:))))))
@Twittfarsi
الان یادم اومد بچه بوديم زیاد شلوغ میکرديم خالم سریع یه ماشین حساب می‌آورد ميگفت ساکت میشید یا جذر همتونو بگيرم؟!
ما هم احمقانه دو ساعت التماس که نه جذرمونو نگير بچه خوبی ميشیم
@Twittfarsi
