یه بار تو پادگان فرمانده گفت تحصیل کرده شیمی داریم اینجا؟
چند نفر دست بلند کردن
گفت شماها برید جوهر نمک و اسید رو به نسبت مناسب با هم ترکیب کنید کل توالت های پادگان و بشورید
میخوام بگم علم همه جا هم بدرد نمیخوره😂
@Twittfarsi
امروز یه مسیریو باید پیاده میرفتم، دختر کوچیکمم همرام بود داشتم تند تند میرفتمو به صورتم ضدآفتاب میزدم یه ۲۰۶ بیست بار این مسیرو رفت و برگشت تا سوارم کنه، دخترم گفت: مامان چرا محل نمیذاری کارت بی ادبیه گناه داره انقدر رفت و اومد 🤦♀️😂
@Twittfarsi
یکی اومده میگفت خانمم عمل پروستات کرده و الان خیلی میره دستشویی، ایا دارویی هست که اینهمه زیاد نره؟
گفتم مریض اقاس؟
گفت نه خانممه!
گفتم اخه خانمها که پروستات ندارن
گفت حالا تو کاریت نباشه اقاس یا خانم دارو رو بده
قبلا ها میومدن میگفتن دوستم، ماشالا الان گردن زنشون میندازن 🤣
@Twittfarsi
مشتری صبح با عصبانیت اومده میگه: شیری مشمایی که دیشب ازت بردم صبح جوشوندم ترش بوده، گفتم برو پاکت خالیش رو بیار تاریخش رو ببینم، رفته آورده میبینم ب جای شیر مشمایی از تو یخچال دوغ مشمایی برده بوده، حالا جوشونده میگه ترشه😂😂
@Twittfarsi
خانوم پرادعای فامیل تو گروه فامیلی نوشت، واقعا بچههای شما نسل جدید قراره چی بشن، یه مشت بهونهگیر توقعی تحویل جامعه میدید. داشتم میگشتم دنبال جواب واسش که نوهی خودش نوشت، همین شما خوبی که چهار تا عقدهایش رو تحویل جامعه دادی.
فعلا سکوت وهمانگیزی گروه رو فرا گرفته.
@Twittfarsi
دلم شوهر میخواد
دوست دارم هی بگم: شوهرم داره میاد، شوهرم برام خریده، شوهرم درست کرده، شوهرم گفته، شوهرم دوس داره، شوهرم اومد، شوهرم رفت.
@Twittfarsi
مامانم زنگ زده میگه این عکسایی که استوری کردی فیلتر داره؟ گفتم آره، فیلترای اسنپچته. میگه آها یه لحظه تعجب کردم که چرا انقد خوشگل افتادی :)))))))))))))))))
بختم :)))))))))))))
@Twittfarsi
مامانم زیره داده بود یکی واسمون از ایران بیاره، زنگ زدم گفتم مرسی مامان فلانی رسوند بسته رو. میپرسه تشکر کردی ازش؟
نه مادر من منو مگه نمیشناسی؟ ریدم دهنش
@Twittfarsi
با پسرخالم و زنش که تازه ازدواج کرده بودن رفتیم پارک، بعد رو ساندویچ خانومش دو تا مگس نشست یهو باهم گفتن عه این دوتام تازه ازدواج کردن دارن تو یه ظرف غذا میخورن.
@Twittfarsi
یهبار داشتم تو خیابون (برلین) میرفتم یه پلیس زن جلومو گرفت گفت چرا اینقدر مضطرب و ناراحتی؟ چند دقیقهست دارم نگاهت میکنم انگار ترسیدی، با استیصال داری در و دیوار رو نگاه میکنی، کمک میخوای؟ و اون لحظه همه استرس و استیصال و نگرانیم این بود که کیکفروشی مد نظرم کیک شکلاتی داشت من چیزکیک میخواستم، که روم نشد بهش بگم.
@Twittfarsi
پسره زنگ بده به هلاکویی میگه آقای دکتر من هیچ میل و علاقه ای به کار کردن ندارم هلاکویی گفت عزیزم منم ندارم :))))))))
@Twittfarsi
دیت اول دوستم با خواستگارش اینطوری شده که: پسره گفته چیزی میخوری؟ اینم گفته، نه مرسی.پسره رفته برا خودش یه پرس جوجه گرفته، نشسته پیش این خورده :)
@Twittfarsi
قبل از ازدواج حتما دقت کنید که همسرتون از سوسک، مارمولک، جن، رعد و برق، تاریکی و ... بترسه.
دستش به طبقه بالای کابینت نرسه. زورش نرسه در مربا و ترشی و... رو باز کنه.
باباش کارخونه داشته باشه.
@Twittfarsi
با سبیل، تیشرت متالیکا و و زنجیر شلوار رفتم سوپر مارکت، اومدم صحبت کنم زبونم نچرخید گفتم سفره یه بار مصلف دارین؟
واقعا خوشحالم که طرف نگفت آره خوجمل دالیم.
@Twittfarsi
پسرک از موز و ترشی متنفره. بهش میگم فرض کن رفتی فضا و سفینهت تو یه سیارهای خراب شده که دیگه نمیتونی درستش کنی. سیاره میمونها که فقط موز دارن با ترشی. تو چی میخوری؟ میگه میمونها رو!
@Twittfarsi
جالبترین نویسندهای که تو عمرم دیدم دخترداییم بوده. یه رمانِ آبگوشتیِ عاشقانهی جنگی نوشت و با پول باباش چاپ کرد. پونصد نسخه کتاب رو هیچکس نخرید و همش تو زیرزمین خونه مامانبزرگم انبار شد. تنها فایدش هم این بود از اون روز به بعد تو بایو اینستاش نوشت: نویسنده😂
@Twittfarsi
دیشب در اوج بیحوصلگی رفتم داروخونه گفتم یه سودوفدرین میخوام
طرف یهو طنز داروسازیش گل کرد گفت صد آفرین بدم؟
گفتم ها؟
گفت ما به شوخی به سودوفدرین میگیم صد آفرین
من هیچ واکنشی نشون ندادم، حس کرد کافی نبوده، گفت به متوکلوپرامید هم میگیم متوکلِ پُر اُمید
@Twittfarsi
یه دوست خیلی صمیمی داشتم لباس خواستگاریشو از من گرفت صندلش رو از یه دوست دیگه!!!
پسشون که نداد بماند، عروسیشم دعوتمون نکرد🤣
@Twittfarsi
پسرداییم ۱۶سالشه (متاهله)
داییم زنشو ازش گرفته
چون امتحانا داره شروع میشه🤓🤓😂😂😂
@Twittfarsi
امروز بابام میگفت یه پیرمرده اومده داروخونه گفته (یک خانم دکتر "مقبولی" میامد اینجه، چرا دیگه نیست) =)))))))))) میبینید دوستان؟ آمارم رو پیرمردهای شهرستان میگیرن، واقعا برای پسرهای خوشگل متاسفم.
@Twittfarsi
زنه در کمدش خراب میشه، هر وقت از جلو خونشون اتوبوس رد میشده کلی صدا میداده، میره تعمیرکار میاره، یارو میگه مشکلش از لولای داخلشه، من میرم تو کمد هروقت اتوبوس رد شد بگو، میزنه و شوهر زنه میرسه خونه و میره در کمد رو وا میکنه و میگه: مرتیکه اینجا چیکار میکنی؟ یارو میگه حاجی بگم منتظر اتوبوسم باور میکنی؟😂
@Twittfarsi
یه بار توی تاکسی داشتم به مسابقهی رادیویی گوش میکردم، مجری از یارو پرسید اسمت چیه؟
طرف گفت: علی فلانی، نه ببخشید محمّد فلانی
مجری گفت چرا اوّل گفتی علی؟
یارو گفت خودم رو با داداشم اشتباه گرفتم :)))))))))))))))))))))))))))))))
@Twittfarsi
یکی از دلایلی که میخوام لاغر شم اینه که شوهرم در آینده راحت بتونه بگه «در تن نازکت خدا پیداست»
الان زیاد نازک نیستم، ممکنه معذب شه.
@Twittfarsi
همهی جوونای ایرانی یه بار تیزهوشان قبول شدن نرفتن، یه بار کنکور هنرو الکی شرکت کردن رتبشون دو رقمی شده، یه بارم شب تا صبح با یه دختر تنها بودن بهش نگاهم نکردن
@Twittfarsi
بهشون گفته بودم از زبون گربهی حیاط انشا بنویسن، نوشته به من «چس مثقال» گوشت میدهند. 😭😭😭😭
@Twittfarsi
زنگ زدم به پدربزرگم
خیلی سرسنگین صحبت میکرد
گفتم باشه پدرجون کاری نداری گفت نه به فلانی سلام برسون
فهمیدم منو با دختر خالم اشتباه گرفته
گفتم من فلانیم پدرجون
بعد یهو ۱۸۰ درصد عوض شد کلی شعر خوند و خندید و صحبت کرد
بعد مامان من هنوز عقیده داره پدرش عدالتو بین نوه هاش رعایت میکنه
@Twittfarsi
یارو سرویسکاره ویدیوی ماشین منو گذاشته و نوشته نذارید انقدر کار کنه بعد برای تعویض روغن اقدام کنید، ملت اومدن زیرش نوشتن مالکش عن سواره و گاو گوسفند فروخته ماشین خریده=)))))))
@Twittfarsi
شما یادتون نمیاد ولی ما یه زمانی میخواستیم یه استیکر بفرستیم تو گروه کلاس، کل پکش رو باید چک میکردیم یه وقت استیکر بدی توش نباشه =)))))))))))
@Twittfarsi
تسلط به اعصاب فقط بابام...
تو ترافیک ماشین بغلی کلی حرف رکیک زد بابام در انتهای تمام اون حرفا با لبخند گفت حالا اصل حالت چطوره؟ آب معدنی بدم؟ خنکه...
@Twittfarsi
دوستم با یه پسره آشنا شده بود
یارو گفته بود اینستا ندارم
یه مدت گذشت به دوستم یه عکس دادم گفتم: استوری کن لینکشو براش بفرست، بگو: عه یادم نبود اینستا نداری
خلاصه تو سین استوری پیج پسره رو دیدیم که بایوش♥️# گذاشته 😂
لطفا منو ببرید FBI ممنون.
@Twittfarsi