الان یادم اومد سر دیت اول به یکی این جوکو گفتم که فضا عوض شه :
«میدونستی اولین زن فضانورد کِی رفت فضا؟
وقتی بشقابای پرنده نیاز به شسته شدن داشتن.»
واقعا نمیدونم تو ذهنش چه اتفاقی افتاد که قضیه به دیت دوم کشید :))))))
@Twittfarsi
یه بار خونه یکی از دوستامون دورهمی گرفته بودیم، پلیس اومد زنگ خونه رو زد گفت: یکم یواشتر همسایه پاچهخوارتون سرویس کرد انقدر زنگ زد گزارش داد😂
@Twittfarsi
تو خیابون داشتم راه میرفتم یه گربه هم کنارم بود، یه دختره از پشت گفت پیس پیس گوگولیییی و من سرمو چرخوندم نگاهش کردم، خندید گفت چرا تو سرتو میچرخونی؟
گفتم: میووو میووو :)))))
@Twittfarsi
خواهرم به خانواده نگفته اومده ایران، چند روز پیش من میمونه تا بعد با هم بریم بقیه رو سوپرایز کنیم.
امروز مامانم زنگ زد بهش، خواهرم هم واسه اینکه کارو در بیاره داشت داستانسرایی میکرد که آره اینجا خیلی گرمه، گاز نداریم و … که یهو یه ماشینی اومد تو کوچه گفت: شیرآلات کهنه خریداریم😂
@Twittfarsi
هفته پیش به دوست روسم گفتم من خیلی دوس دارم مسکو رو ببینم، ولی چون شرایط کشورتون خوب نیست، جرات نمیکنم سفر کنم روسیه.
جام شرابش رو گذاشت زمین، یه لبخند تلخ زد و گفت: هیچوقت فکرش رو هم نمیکردم یه ایرانی یه همچین حرفی بهمون بزنه :)))))
@Twittfarsi
من اگه هرروز هم به این مرد زرشکپلو با مرغ بدم باز فرداش بپرسم چی بپزم میگه خیلی وقته زرشکپلو با مرغ نخوردیم!! شاید باورتون نشه ولی شنبه پیش تا امروز چهار وعده زرشک پلو با مرغ خورده!! بیرون بود بهش گفتم یه چیزی بگیر برا شام، حالا اومده دیدم برا خودش زرشکپلو با مرغ گرفته 😶
@Twittfarsi
دوران نامزدی شوهرم بهم گف مامانم از ترکیه یه پیرهن مشکی شاین کوتاه واست خریده و کلی ذوق کردم، عیدش اومدن خونمون مامانش گف از ترکیه واست لباس خریدم باز کردم دیدم ی تیشرت و شلوار معمولیه حتی شوهرمم تعجب کرد!یه سال از ازدواجمون میگذره هنوزم خبری از پیرهنه نیست😂
@Twittfarsi
شنیدم بابابزرگم داشت به مامان بزرگم میگفت پیری و هزار دردسر، هیچکس تو این خونه نمیاد بهم بگه دردت چیه مرگت چیه
چیزی لازم داری نداری.
رفتنی گفتم باباجون من دارم میرم بیرون چیزی لازم نداری؟ گفت گوه خوریش به تو نیومده
@Twittfarsi
یه بار یه سمینار موفقیت برگزار کردم، بهشون گفتم یا موفق میشید یا سمینار بعدی مثل سگ میزنمتون. اکثر دکتر مهندسایی که الان میبینید توی اون سمینار بودن
@Twittfarsi
بچه که بودم تو تیم ورزشی مدرسه انتخاب شدم برم اصفهان نمیدونستم خانوادم قبول میکنن یا نه
خواهرم گفت بیا شبیهسازی کنیم مثلا من بابام تو بگو من بگم برخوردش چجوریه
گفتم من دلم میخواد برم اصفهان، یهو کمربند بابامو برداشت تو هوا چرخوند چنان ضربهای خوردم که دیگه به بابام نگفتم قضیهرو😅
@Twittfarsi
حدس بزنید چی باعث شد دیشب پشمام به معنای واقعی بریزه
شیش تا موتور سوار، همه دو ترک!
با فاصله ی کم از همدیگه مثل خر داشتن گاز میدادن تو خیابون
یه لحظه دقت کردم دیدم همه ترک نشینا تفنگ ابپاش دستشونه دارن به هم شلیک میکنن
میانگین سنی ۲۵ الی ۳۰
حقیقتا نمیتونستم نخندم😂
@Twittfarsi
توی یه دعوایی خانمه به شوهرش میگفت « فلان فلان فلان تویی و همه کسوکارت». آقاهه یکم مکث کرد و گفت «همه کسوکارم تویی.» خانمه قفل کرد و من حس میکنم با یکی از محشرترین دوپهلوهای زندگیم مواجه شدم.
@Twittfarsi
دخترخالهام بچهشو ختنه کرده، هر روز عکس از محل ختنه میگرفته و واسه دکتر میفرستاده، دیگه روز پنجم دکتره گفته خانم فلانی خیلی عالیه، نیازی نیست هر روز عکس بدید :)))) واقعا اضطراب تازهمادری عقل انسان رو زایل میکنه :)))
@Twittfarsi
الان دوستی فامیلیم رو پرسید تا تو گوشیش سیو کنه؛ گفتم «قرهباغی»؛ گفت: «با ق دوچشم؟!»
قرهباغی هستم، با «ق» دو چشم!
@Twittfarsi
یه مگس از اراک اومد تو ماشین و تهران پیادش کردیم،امیدوارم که پیشرفت کنه و خانوادش نگرانش نباشن🤲🏿
@Twittfarsi
الان روبروی اداره پست دیدم ی خانمی داره جک میزنه زیر ماشین
گفتم کمک لازم دارید؟
گفت نه خودم بلدم…
چرخ جلو پنچر شده بود
جک زده بود عقب ماشین رو برده بود بالا!
@Twittfarsi
من با بقیه فرق دارم، تا خودت نخوای بهت دست نمیزنم.
دو روز بعد ...
دلم گرفته توام که خونه ام نمیای یه کم حرف بزنیم، فکر نکنم مناسب هم باشیم 🤣🤣
@Twittfarsi
تو مترو نشسته بودم بغل دستیم گفت: بیخیال داداش.
گفتم چی شده مشتی؟
گفت داری تو تلگرام با نامزدت دعوا میکنی؟ بیخیال، گناه داره؛ اون بالا هم گفته بود دوستت داره اذیتش نکن.
@Twittfarsi
پلاژ بانوان بوشهر خیلی جالب شده
با دوستم خوابیده بودیم تو ساحل زنه اومده میگه عزیزم ببخشین الان تایم افتاب گرفتن نیست برین تو آب
میگم منظورت چیه ؟
لاشی مگه مهد کودکه الان زنگ خمیر بازی نیست زنگ شعر خوانیه
@Twittfarsi
صبح رفتم دکتر پوست و مو،داروهاش شده ۴میلیون و۷۰۰
و من تازه الان فهمیدم به ریال نبوده.
حالا ظهرش اون یکی دکتر یه قرص ضدافسردگی داده هزار و پونصد تومن.
حالا اون هزار تومنیه نمیذاره واسه اون پنج تومنه گریه کنم :))))))
@Twittfarsi
یادمه ۱۸ سالم بود یه دوس دختر داشتم ۲۴ سالش بوده...
یه بار بهم گفت: دوس دارم یه شب با هم بخوابیم...
فردا شبش بهش پیام دادم من دارم مییخوابم تو هم بگیر بخواب...🤣🤣🤣
@Twittfarsi
مشهد یه سهراه داره که به «سهراه کاشانی» معروفه.
الان یه مدته چهارراه شده، موقع آدرس دادن میگن: «چهارراه سهراه کاشانی» :)))
@Twittfarsi
ماشالله بچه های ایران عربی شون نسبت به سال قبل خیلی بهتر شده
زائر ازم پرسید: السرویس؟
@Twittfarsi
مادر کمالگرام به میوه فروش گفت من دارم با دخترم تلفنی صحبت میکنم حواسم به کیفیت میوهها نیست، شما ولی میوه خوب بهم بدید، اونم گفت مگه من هیچ وقت به شما میوه بد دادم؟ مادرم فرمودن خیر، من ولی یادآوری کردم که با یک اشتباه سابقه خوبترو خراب نکنی:))))
@Twittfarsi
دوستم با خواستگارش رفتن بیرون که بیشتر آشنا بشن
سرظهر یارو پرسیده گشنتون که نیست؟
اینم طبیعتا گفته نه
پسره گفته چه خوب،آخه ما نهار آبگوشت داریم مامانم گفته حتما برگرد خونه 😑😑😑😑
@Twittfarsi
من بچه بودم خیلی بد غذا بودم، یبار رفتیم خونه داییم مرغ داشتن گفتم من نمیخورم. داییم خواست از پسرش تعریف کنه گفت از ممد یاد بگیر، هر گهی میذاریم جلوش با اشتها میخوره :)))))))
@Twittfarsi
یارو ۶۰ سالشه اومده توچشای مننگاهمیکنه میگه داروخونه ام خوب پول مفتیه ها ! یهچیزو ۱۰ هزار تومن میخرید میفروشید ۱۰۰ تومن !
یهلبخند حق به جانب حرص درار زدم بهش گفتم نه بابااا اگه از این کارا میکردیم که درامدمون خیلی بیشتر از ۷۰۰-۸۰۰ تومن در ماه میشد .
@Twittfarsi
طرف اومده میگه قرص ضد بارداری می خوام.
میگم چی میخوای؟ کدوم نوعش؟ میگه همونایی که جلو بارداری رو میگیره. میگم اورژانسی می خوای؟ میگه نه جواب آزمایش مثبته، الان قرصی میخوام که جلو بارداری رو بگیره!🙄
اختلافنظرمون فقط تو نقطه شروع بارداری بود 😂
@Twittfarsi
دوست آلمانیمون اومده بود خونه و تو صحبت ها گفت چه خبر ؟ گفتم هیچی این گرامراتون سرویسم کرده :))
گفت مشکلت چیه ؟ بیار ببینم
گرامرا رو نشون دادم با مثال هاش برگاش ریخت :))
میگه من تا به امروز همچین چیزهایی نشنیدم شاید مادربزرگهامون با این ساختار حرف میزدن :)))
@Twittfarsi