فوری :
ناآرامی بار دیگر به داغستان روسیه بازگشت
افراد ناشناس بار دیگر به نیروهای امنیتی حمله کردند.
پی نوشت کوتاه:
آیا پروژه ناامن سازی روسیه از درون کلید خورده است؟
/channel/urasmid
ناآرامی در داغستان روسیه
طی ساعات اخیر شهر دربند و ماخاچ قلعه واقع در جمهوری داغستان روسیه شاهد ناآرامیهای پراکنده اما مرگبار بوده است. مطابق مشاهدات اولیه، گروهی مسلح با حملههای هماهنگ اما جداگانه به یک کلیسا و یک کنیسه یهودی حمله کرده و در یک تهاجم خیابانی نیز پلیس محلی را مورد هدف قرار داده اند.
سرگی ملیکف فرماندار ناحیه مذکور حادثه را اینگونه توصیف کرده است:
"طی ساعات آخر امروز بعد از ظهر امروز، مردان مسلح ناشناس در دربند و ماخاچ قلعه در پی ناآرام کردن منطقه بودند. درگیریها بین نیروهای امنیتی و مهاجمان ادامه دارد، مهاجمان شناسایی شدهاند و در میان آنها تلفاتی نیز وجود دارد"
کمیته تحقیقاتی روسیه این درگیریها را یک حمله تروریستی توصیف کرده است. اخبار متناقضی از تلفات از سوی پایگاههای خبری روسی و بینالمللی در حال انتشار است اما مطابق آنچه که سانههای روسی منتشر کردهاند ۶ نیروی پلیس و یک کشیش ارتودکس تا اکنون کشته شدهاند و نزدیک به ۲۰ زخمی نیز وجود دارد. شایان ذکر است که جمهوری داغستان روسیه در سالهای ۱۹۹۹ و ۲۰۰۱ نیز شاهد چنین درگیریهایی بوده است و طی ماههای اخیر نیز گزارشاتی مبنی بر فعالیت شاخه داعش خراسان در منطقه گزارش شده است. صاحب نظران تمرکز روسیه بر جنگ اوکراین را عاملی تضعیف کننده در امور امنیتی منطقه وصیف کردهاند. همچنین مشاهدات میدانی حاکی از افزایش و تشدید احساسات ضد یهودی در منطقه حکایت دارد.
درگیری بین نیروهای امنیتی و مهاجمان در خیابانهای دو شهر مذکور ادامه دارد.
جمهوری داغستان با کمی بیش از ۵۰ هزار کیلومتر مربع وسعت و جمعیتی بالغ بر ۳.۲ میلیون نفر در شمال جمهوری آذربایجان قرار دارد. علی رغم کاهش جمعیت روس تبارها در این جمهوری (کمی بیش از ۳ درصد)، داغستان یکی از مناطق پرجمعیت روسیه با رشد جمعیت مثبت شناخته میشود. این جمهوری یکی از مناطقی بود که پس از فروپاشی شوروی خواهان استقلال بود اما به دنبال جنگ چچن، این جمهوری به حیات سیاسی خود در داخل مرزهای فدراسیون روسیه دامه میدهد.
/channel/urasmid
نیروهای یمنی نیز طی ساعات آینده بیانیه مهمی منتشر خواهند کرد
ناگفته پیداست که در صورت جنگ اسرائیل با حزب الله که درصد احتمال آن به بالای ۹۰ درصد رسیده است نیروهای یمنی نیز در جنگ اشتراک خواهند یافت.
چنین وضعیتی به معنای درگیری اسرائیل با سه جبهه متفاوت خواهد بود که پای آمریکا و انگلیس را به منطقه بار دیگر باز خواهد کرد و در صورت فشار مضاعف بر اسرائیل ( تلفات بالا ) استفاده این کشور از سلاح های کشتار جمعی ممنوعه از جمله بمبهایی هستهای در مقیاس کوچک دور از انتظار نیست...
/channel/urasmid
پدیده "مشارکت پایین" در ایران
تحلیل:
روندهای سیاسی و به تبع آن انتخابات و همچنین فرایندهای سیاست خارجی ایران طی چند دهه اخیر پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستخوش تغییرات فراوان و کلانی شدهاند به گونهای که برخی از صاحب نظران با توجه به مقیاس تغییر، آن را تغییر از اصول و مبنا نیز تفسیر کردهاند. همچنین فرایندهای سیاسی و انتخاباتی ایران با پدیدههای مهمی نیز روبرو بوده است که باعث پیدایش بحث و گاهاً تضعیف گفتمانهای سیاسی خاصی شده است.
اما یکی از پدیدههای مهم دهه اخیر در فرایند انتخاباتی سیاسی جمهوری اسلامی ایران "مشارکت پایین و روند نزولی آن "میباشد، به گونهای که نرخ مشارکت طی سه دهه اخیر دست کم ۳۵ درصد کمتر شده است.
سوال اساسی این است که چرا مردمی که چند دهه پیش برای کشور و نظام از جان خود و فرزندان خود نیز میگذشت، هم اکنون در یک روز آرام و تعطیل پای صندوقهای رای حاضر نمیشود؟
دلایل مختلفی برای این امر برشمرده شده است؛ از جمله تضعیف گفتمانهای انقلابی و اصلاح طلب به عنوان ۲ عنصر پیش برنده تحولات سیاسی ایران. اما از دید نگارنده، آنچه که پدیدآورنده پدیده عدم مشارکت میباشد در توسعه دریافتگی ایران نهفته است. دلیل آن را صرفاً نباید در زد و بندهای شکلگیری احزاب و پویشهای مردمی، بلکه دلیل اصلی را با میبایست در لابهلای صفحات روزنامههای اقتصادی و همچنین اعداد و ارقام جست.
در یک ادعای کلی میتوان گفت که ایران یک کشور توسعه نیافته است که از لحاظ زیرساختهای زیربنایی و روبنایی با قافله تمدن بشری فاصله زیادی دارد. افلاطون بر این باور بود که بهترین نوع یادگیری مقایسه است و به لطف تکنولوژیهای اخیر، مردم ایران نیز نه تنها به مقایسه آماری میپردازند بلکه تفاوت را به عین نیز میبینند. برای مثال ایران با نزدیک به ۱.۶۵ میلیون کیلومتر مربع مساحت و منابع غنی زیرزمینی و رو زمینی و جمعیتی نزدیک به ۹۰ میلیون نفر، بنابر آمار صندوق بینالمللی پول IMF , دارای حجم اقتصاد کمتر از ۳۸۰ میلیارد دلار میباشد که این کشور را در جایگاه ناشایسته چهل و دوم جهان قرار میدهد. در یک نگاه مقایسهای، کشور کره جنوبی که تنها کمی بیش از نصف ایران جمعیت دارد و مساحت آن از استان اصفهان ایران نیز کوچکتر است بیش از ۴.۵ برابر ایران تولید ناخالص ملی دارد و این در حالی است که این کشور جنگلی و صخرهای در یک بیان کلی فاقد هرگونه منابع میباشد. در مقایسه دیگر، کشور همسایه ایران یعنی ترکیه با کمتر از نصف مساحت ایران و فقر منابع زیرزمینی و دارای جمعیت مشابه با ایران، حجم اقتصادی بیش از ۳.۵ برابر ایران دارد. با نگاه به سبد اقتصادی دو کشور مذکور و مقایسه با ایران میتوان گفت که کره جنوبی در حال تکمیل فرایند صنعتی شدن خود میباشد و ترکیه نیز فرایند صنعتی شدن خود را آغاز کرده و با گامهای افتان خیزان اما رو به جلو در حال حرکت است. همچنین این دو کشور تنوع بسیار بالایی از واردات و صادرات دارند که نشان از پویایی اقتصادی این دو کشور میباشد. برای مثال ترکیه از لحاظ دلاری، ۵ برابر ایران صادرات و نزدیک به ۷ برابر ایران واردات دارد و این تراز بازرگانی دامنه وسیعی از ماشین آلات، منسوجات، محصولات کشاورزی و خدمات تکنولوژیک را در بر میگیرد و این در حالی است که اقتصاد ایران هنوز هم وابسته به انرژی است و در بیانی ساده چیزی برای تولید و فروش ندارد. از سوی دیگر زیرساختهای اقتصادی ایران بسیار فرسوده، ناکارآمد و منحصر به مناطق خاصی میباشند. در این راستا وضعیت کشورهای عربی همسایه ایران بحثی متفاوت است این کشورها اگرچه که فرایند صنعتی شدن خود را طی نکردهاند و در یک بیان اقتصادی صرفاً رشد کردهاند و نه توسعه، اما در سایه مدیریت فروش منابع انرژی خود به رفاه بالایی رسیده اند که قابل مقایسه با ایران و ترکیه نیست.
بهره سخن:
نگارنده بر این باور است که پدیده مشارکت پایین در ایران پدیدهای واقعی و ملموس میباشد و دلیل آن را نه در جذابیت یا عدم جذابیت گفتمانهای سیاسی بلکه در درآمد سرانه زیر ۵۰۰۰ دلاری و حداقل حقوق ۱۳۰ دلاری و همچنین وضعیت نگران کننده بیکاری پنهان (کار با درآمد ناکافی) و .....جستجو کرد
/channel/urasmid
جناب پزشکیان:
پروفسور ادوارد سعید با فاصله گرفتن از مفهوم اصلی شرق شناسی به عنوان علم مطالعه شرق، اورینتالیسم یا همان شرق شناسی را نوعی گرایش سیاسی میدید که غرب طی قرون اخیر برای خود توسعه داده است. مطابق این دیدگاه، هر آنچه که مستند به غرب است نجیب، زیبا و درست است و هر آنچه که به شرق مستند است ناپخته، غیرمنطقی و زشت است. مطابق این دیدگاه، غرب به شرق برتری دارد. سعید بر این باور بود که این صرفاً یک دیدگاه سیاسی نبوده بلکه محافل آکادمیک غرب به ویژه آمریکا نیز در آن سهیم هستند و بخشی از آموزش غرب را نیز شکل میدهند. سعید بر این باور است که غرب صرفاً در پی برتری سیاسی و اقتصادی نبوده و در مقوله معنا نیز به دنبال برتری بوده است؛ غرب به دنبال معنا بخشی به پدیدههای جهان از دیدگاه خود بوده و شرق را عاری از این معنا میبیند. در این نگاه شرقیها انسانهایی تروریست، زن ستیز، دیکتاتور، ناآگاه و..... ترسیم میشوند و در مقابل نیز یک انسان غربی، متمدن، مدرن و آزادیخواه است. به گونهای که، برگرفته از این حس خودبرتربینی، غرب به خود اجازه میدهد که شرق را تصحیح کند؛ هر جنگ که به قیمت کودتاها، جنگها و قتل عامها باشد.
چنین نگاه مشابهی در ایران نیز قابل مشاهده است. پس از کودتای انگلیس و سقوط قاجاریه، ترکهای ایران به عنوان حاکمان بیش از ۹۴۰ سال از تاریخ ۱۳۰۰ ساله پس از اسلام توسط حکومت پهلوی و نویسندگان پیرامونش و همچنین نظام آموزشی و رسانه منتسب به وی به حاشیه رانده شدند. در نگاه جدید، یکی از اقوام ساکن ایران صاحب آن معرفی شد و بقیه با کلیشههایی مانند مهاجر، غارتگر، خشن و جاهل به تصویر کشیده شدند، به گونهای که برای گریز از این ننگ، این قوم میبایست اسم عوض کند و برای اثبات ایرانی بودن خود را آذری بنامد. کلیشههایی مانند ترک تازی، شاهان بیکفایت قاجار، ترکان غارتگر، غلامان ترک و حتی نسبتهای حیوانی نیز مرسوم شد. مطالعه دانش آفرینی و تولید محتوا در ایران طی ۱۰۰ سال اخیر نشان میدهد که بخش اعظم آموزش و رسانه بر پایه آسیمیلاسیون فرهنگی میچرخد، به گونهای که رشادتهای آذربایجان در دوره قاجاریه در مقابل قوای عظیم روس ادیده گرفته میشود و این مردم و حاکم وقتش به بیکفایتی و بیغیرتی نیز متهم میشوند. برای مثال، گفتمان حاکم بر مرکز که متاسفانه تاثیر چندانی نیز از انقلاب اسلامی نیافته است هیچگاه اجازه مطالعه سالهای تاریک ۱۸۱۲_۱۸۲۸ راه نمیدهد و به بیکفایتی شاهان قاجار بسنده میکند و این در حالی است که ارتش روسیه در آن دوره دو امپراتوری عظیم جهان در آن دوره یعنی ناپلئون و عثمانی را شکست داده و به دلیل بسیج عمومی نزدیک به یک میلیون مرد جنگی را در اختیار داشت ( برخی منابع تعداد نیروهای روس در سال ۱۸۱۲ را ۱.۷میلیون نفر نیز نوشتهاند که پس از لغو دعوت عمومی پس از شکست ناپلئون این تعداد به سرعت کاهش یافت). حتی جانفشانیهای ترکهای ایران در دوره جنگ تحمیلی برای حفظ یکپارچگی مرزهای ایران نیز تاثیری در این نگرش نداشته است.
شکست یک گفتمان و تغییر در دیدگاهها بسیار سختتر و زمانبرتر از وقایع مهمی مانند جنگ و تغییرات اساسی در نحوه حکومت کشورها میباشد. جناب پزشکیان؛ شما هم اکنون وظیفه همی را گردن گرفتهاید. میدانیم که ایجاد تغییرات بزرگ، دشوار و حتی ناممکن است اما میتوانید بخشی از معادله گفتمان غالب_ مغلوب ( مرکز_پیرامون) را تغییر دهید، اگر بخواهید...
/channel/urasmid
انتخابات ایران و ملاحظات
(تحلیل)
جمهوری اسلامی ایران خود را برای انتخابات غیر منتظره پس از حادثه سقوط بالگرد حامل رئیس جمهور این کشور آماده میکند. مطابق ساختار سیاسی ایران، نامزدهای بلندپایهترین پست اجرایی کشور برخاسته و نماینده احزاب نیستند و پس از ارائه یک لیست نسبتا سرگشاده، نامزدهایی که از سوی شورای نگهبان قانون اساسی مورد تایید قرار میگیرند وارد عرصه رقابت انتخاباتی میشوند.
چنین فرایندی در انتخابات پیش رو نیز شگفتیهای خود را داشته است. شگفتی اول حذف چهرههای سرشناس از گردونه رقابتها میباشد و افرادی که در سطوح بالای سیاسی کشور از جمله مقام ریاست جمهوری و ریاست مجلس حضور داشتهاند از حضور در کمپین انتخابات منع شدهاند. شگفتی دیگر نیز که تعیین کننده سرنوشت انتخابات خواهد بود حضور مسعود پزشکیان در این انتخابات است.
اگرچه که در نگاه اول، رقابت میان قالیباف و مسعود پزشکیان میتوانست باشد اما نگاهی به فضای سیاسی و رسانههای اجتماعی ایران نشان میدهد که بزرگترین شاخصه انتخابات حضور پزشکیان است چرا که نظرسنجیهای انجام گرفته در سطوح مختلف رسانهای و کانالهای مختلف سیاسی حاکی از پیشتازی احتمالی وی میباشد.
حضور پزشکیان در انتخابات پیش رو از چالشها و تضادهای گفتمانی و ایدئولوژیکی خاص خود برخوردار است. پر واضح است که علی رغم تاکید پزشکیان بر تداوم خط مشهای اصلی سیاسی جمهوری اسلامی ایران ،وی برخاسته ۲ گفتمان اصلاحات و دیدگاههای قومی میباشد که علاوه بر همپوشانیهای خاص خود از تضادهای جدی نیز برخوردارند. وی یکی از بازماندگان و وفاداران جبهه اصلاحات در ایران بوده و در موارد حساسی همانند ناآرامیهای داخلی ایران طی سالهای اخیر بر مواضعی تاکید داشته است که چندان خوشایند حکومت مستقر در تهران نمیباشد و دیدگاههای وی آیینه تمام قد اصلاح طلبی در ایران بوده است. شایان ذکر هست که افراد شاخص اصلاح طلبی در ایران یکی پس از دیگری از وی اعلام حمایت کرده و ریاست ستاد انتخاباتی وی را بر عهده گرفتهاند.
از سوی دیگر پزشکیان برخاسته از منطقه آذربایجان و نماینده ۵ دوره تبریز است. وی جزء معدود نمایندگان آذربایجانی بوده که از اصل برابری قومیتها موسوم به اصل ۱۵ قانون اساسی در ایران دفاع کرده و در کرسی مجلس از آن یاد کرده است و همچنین در اقدامی مهمتر وی پدر معنوی فراکسیون نمایندگان مناطق ترک نشین ایران میباشد. این فراکسیون که در آبان ۱۳۹۵ با ابتکار عمل وی و با امضا بیش از ۱۰۰ نماینده تشکیل شد توانست علی رغم خودداری برخی از نمایندگان آذربایجان، امضای نزدیک به ۳۵ درصد نمایندگان مجلس را جذب کند که بازه وسیعی از شمال غرب ایران، تهران، خراسان و حتی نواحی مرکزی ایران را در بر میگرفت. این فراکسیون تنها و بزرگترین تشکیلات درون مجلسی ایران بر پایههای قومیتی میباشد و دستور کار آن جامعیت بخشیدن به درخواستهای فرهنگی اقتصادی اجتماعی ترکهای ساکن ایران بود که با دستور مستقیم رهبر ایران و بر پایه عدم سازگاری با ساختار واحد سیاسی یکپارچه ایران ملغی اعلام گردید.
با توجه به دو رویکرد اخیر میتوان چالش گفتمانی زیر را نیز مطرح کرد: پزشکیان در حالی از در هم جبهه اصلاحات وارد گود ماجرا شده است که آبشخور اصلاح طلبی در ایران با ناسیونالیسم مرکزگرا و تفکرات ایرانشهری عجین شده است، و در کنار آن از مطالبه حقوق اتنیک در ایران نیز سخن میگوید. وجود چنین تضاد گفتمانی باعث سردرگمی جایگاه اجتماعی ۲ گفتمان شده است. با توجه به اصلاح طلب بودن وی مناطق ترک نشین آن به ویژه بخش اعظم فعالین سیاسی و مدنی آن وی را در گفتار خود صادق نمیبینند، و از سوی دیگر نیز اصلاح طلبان وی را متعهد به صل تمامیت ارضی ایران نمیبینند. وی در گفتههای خود بر فدرالیسم اقتصادی و حتی مدیریتهای محلی تاکید کرده است، امری که با اصول و مبانی ایرانشهریها در تضاد کامل است...
بهره سخن:
با توجه به مشارکت پایین عمومی در انتخابات اخیر، نامزدی فردی مانند مسعود پزشکیان دارای اهمیت ویژه است؛ برخی از اصلاح طلبان انتخابات امسال را با خرداد ۷۶ مقایسه میکنند، و برخی دیگر نیز وی را تجزیه طلب و حتی نسخه مدرن پیشهوری معرفی میکنند. در سوی دیگر، در حالی که برخی وی را فرصتی استثنایی برای مطالبه حقوق مدنی غیر مرکز میدانند ، برخی دیگر نیز وی را ادامه مرکزگرایی در قالب متفاوت میبینند و حب و بغض نسبت به حضور وی در انتخابات تعیین کننده و پیش برنده این امر سیاسی مهم خواهد بود.
/channel/urasmid
فوری:
طرح بایدن برای آتش بس غزه با ۱۴ رای مثبت و رای ممتنع روسیه به تصویب شورای امنیت سازمان ملل متحد رسید
/channel/urasmid
مهم :
جنگ غزه در حال سرایت به سایر مناطق مجاور است و سران اسرائیل با هماهنگی انگلیس از قریب الوقوع بودن حمله گسترده به جنوب و حتی تمامی مناطق لبنان خبر میدهند. مقامات امنیتی و نظامی اسرائیل اعلام کردند که به نقطه حساس تصمیم گیری و نقطه غیر قابل بازگشت در معادلات امنیتی رسیدهاند.
تحلیل کوتاه: اگرچه که طی ۸ ماه اخیر جنگ غزه سرائیل دهها بار به جنوب لبنان حمله کرده و نزدیک به ۳۰۰ نفر از نیروهای حزب الله شامل برخی از فرماندهان ارشد این تشکیلات سیاسی- نظامی را هدف قرار داده است, مطالعه میدانی حاکی از آن است که این حملات ماهیت نقطهای و تقابلی داشته و هیچگاه تبدیل به جنگ بزرگ با لجستیک پایه نشدهاند.
در زبان سیاست و مسائل امنیتی عبارات نقطه غیر قابل بازگشت و نقطه سرنوشت ساز تصمیم دارای اهمیت فراوان است و به نوعی نشانگر آمادهسازی اذهان منطقه با سبک و سیاق زبان سیاسی برای مجادله بزرگ و فراگیر است.
باید دید آیا اسرائیل در اعتراض به آتش بس احتمالی با فشار آمریکا و افکار عمومی جهان دست به ایجاد جنگ جدید و به تبع آن ایجاد وضعیت جدید خواهد بود یا نه...
/channel/urasmid
گام بلند کردهای سوریه برای خودمختاری
(مهم)
خبر و تحلیل:
در حالی که خاورمیانه با مسئله فلسطین و در ابعاد جزئیتر آن بر روی مسئله رفح متمرکز است در مرکز خاورمیانه جریانات سیاسی مهم دیگری نیز در جریان است. نیروهای کرد حاضر در شمال سوریه اعلام کردهاند که خود را برای انتخابات محلی در تاریخ ۱۱ ژوئن آماده میکنند. این انتخابات در ۶ ناحیه و «مستقل از دمشق» برگزار خواهد شد. ناظران سیاسی بر این باورند که این انتخاباتی مشابه رفراندوم سال ۲۰۱۷ در اقلیم کردستان عراق میباشد و میتواند مبنای خودمختاری کردهای سوریه و جدایی از این کشور را در پی داشته باشد.
شایان ذکر است که کردهای سوریه تحت حمایت آمریکا هم اکنون حدود یک چهارم مساحت ۱۸۵ هزار کیلومتر مربعی این کشور را در اختیار دارند و با توجه به دسترسی آنها به منابع نفتی و گازی و همچنین دشتهای پایین دستی رود فرات، میتوان این مناطق را مهمترین ناحیه سوریه قلمداد کرد. اگرچه که این انتخابات با اصرار نیروهای ی پ گ و همراهی و حمایت آمریکا صورت میگیرد اما شواهد میدانی نشان میدهد که این انتخابات دارای زمینههای کافی برای انتخابات مدنی و مردمی نخواهد بود. در شش ناحیه ذکور حدود ۳ میلیون نفر زندگی میکنند که ۷۶ درصد آن را اعراب سوریه تشکیل میدهند و ۲۴ درصد مابقی نیز ترکیب نامتجانسی از کردها، ترکمنها و سایر اقلیتهای دینی سوریه میباشد. اگرچه که آمریکا اعلام کرده است که چنین انتخاباتی بر پایه اصول دموکراتیک ستوار نیست اما مبرهن است که چنین امر سیاسی مهمی صرفاً با حمایت و تلاشهای میدانی آمریکا ممکن بوده است. برت مک گرک یکی از شاخصترین افراد امنیتی آمریکا که در کابینه ۳ رئیس جمهور آمریکا حضور داشته و یکی از کلیدیترین افراد آمریکا در بحث داعش در سوریه بوده طی یک ماه اخیر سفرهای بیشماری به اربیل و سلیمانیه داشته و هماهنگ کننده این انتخابات تلقی میشود. بسیاری از تحلیلگران وی را لاورنس جدید خاورمیانه می خوانند.
تصمیم به برگزاری چنین انتخابات جنجالی به لحاظ زمانی نیز مهم است. ایران به عنوان یکی از کشورهایی که به صورت جدی از عواقب چنین امر سیاسی متضرر خواهد بود خود را برای انتخابات پیش رو و تشکیل کابینه جدید اماده میکند. توجهات جهانی نیز به سه مسئله جنگ غزه و بمباران رفح، جنگ روسیه و اوکراین که در حال سرریز شدن به سمت کشورهای اروپایی و احتمال دخالت ناتو و همچنین محاصره تایوان از سوی چین معطوف میباشد و آمریکا و سران گروههای کردی در سوریه و هماهنگی با بافل طالبانی فرزند جلال طالبانی بر این امید هستند که در سایه چنین تحولات مهم جهانی به خواستههای خود از طریق انتخابات برسند.
شایان ذکر است که ترکیه به عنوان بزرگترین بازنده این امر در صفحه ژئوپلیتیک خاورمیانه واکنش تندی به تحولات اخیر و درخواست انتخابات از سوی نیروهای ی پ گ نشان داده است و شواهد میدانی نشان میدهد که ترکیه خود را برای آغاز عملیات نظامی گسترده در منطقه آماده میکند.
به تحلیل این امر مهم بیشتر خواهیم پرداخت.
/channel/urasmid
سخنگوی ارتش چین:
" سر هواداران استقلال تایوان را خواهیم شکست و خون به پا خواهد شد"
خبر و تحلیل:
اگرچه که حوزه آسیا پاسیفیک و چین در حوزه مطالعات ما نمیباشد اما به دلیل اهمیت موضوع پرداختن به آن خالی از لطف نیست.
جمله کوتاه و خارج از عرف دیپلماتیک سران نظامی چین که در بالا ذکر شد بدون شک یکی از بارزترین شکل تهدیدات طی سالهای اخیر میباشد و حتی در کشورهای در حال جنگ نیز چنین ادبیات خشنی معمولاً به کار گرفته نمیشود. طی روزهای اخیر ارتش چین طی یک رزمایش نسبتاً گسترده با حضور نیروهای دریایی و هوایی خود به شکل مشکوک و پیچیدهای جزیره تایوان را در محاصره خود قرار داده است. کارشناسان نظامی بر این باورند که نوع آرایش جدید رزمایش در ارتش چین شکل بارزی از آمادگی برای حمله و تصرف نظامی میباشد. همچنین مشخص نیست که منظور ارتش چین از هواداران استقلال تایوان صرفاً دولت حاکم بر این کشور میباشد یا اشاره مستقیمی نیز به آمریکا دارد. در پاسخ به این تحرک نظامی چین، اگرچه که ارتش تایوان نیز اعلام کرده است که خواهان جنگ نیستیم اما برای دفاع از وطن آمادهایم و قدرت لازمه را نیز در دست داریم، اما آنچه که اهمیت موضوع را صد چندان کرده این است که نیروهای نظامی آمریکایی مستقر در تایوان و حوزه اقیانوس آرام به حالت آماده باش کامل و سطح رزمی بالا درآمدهاند. در اقدامی نسبتاً بیسابقه نیز ژاپن اعلام کرده است که از تایوان دفاع خواهد کرد.
کنار هم نهادن قطعات پازل در صفحه اقیانوس آرام حاکی از آن است که این آبها در حال گرم شدن است و سران کشورها نیات جدی و مخربی در سر دارند. بدون شک موضوع حمله چین به تایوان مستقل از جنگ اوکراین نیست و سفر اخیر پوتین به چین را نیز میتوان شاخصه اصلی چنین تحولی دانست. آنچه که پیداست این است که چین و روسیه علی رغم داشتن اختلافات ژئوپلیتیک جدی، در وضعیت نظام بینالملل کنونی کنار هم و در برابر آمریکا ایستادهاند و در حال یارگیری از سایر کشورهای منطقه از جمله پاکستان و ایران نیز میباشند. جالب اینجاست که علی رغم همکاریهای گسترده میان آمریکا و هند حتی در سطح همکاریهای امنیتی و هستهای،هند نیز اشارات جدی درباره تمایل این کشور برای همراهی با چین و روسیه نشان داده است.
در تحلیل اولیه این موضوع میتوان گفت که دلیل اصلی چنین امری گذر جهان از جهان تک قطبی به رهبری آمریکا به سمت جهان چند قطبی با چند مرکز محوری میباشد. تاریخ روابط بین الملل نشان داده است که در وضعیت جهان چند قطبی و تضعیف قدرت واحد و به عبارت دقیقتر «اختلال در ثبات هژمونیک»، جهان وارد دورههای مهمی از ناامنی شده و حتی تحلیلگران جنگ جهانی اول را نیز حاصل چنین معادلهای میدانند. آمریکا و اروپا دیگر توانایی اعمال قدرت حداکثری در تمامی نقاط جهان را ندارند و کشورهای رقیب با ایجاد بلوکهای قدرتمند که دارای تعادلهای تکنولوژیکی و اقتصادی نیز میباشند، چنین قدرت هژمونیک را به چالش میکشند. بدون شک در محوریت چنین بلوکی، چین را خواهیم دید که در کنار برتری جمعیت بلامنازع خود، در حال کسب برتری در زمینههای تکنولوژی نظامی نیز میباشد.
در صورت تداوم تنش و عملی شدن تهدید چین مبنی بر تصرف تایوان، آمریکا با چالش بسیار بزرگی روبرو خواهد بود چرا که در صورت حمایت علنی از تایوان وارد جنگی فراگیر و جهانی خواهد شد که به گفته روزنامه دیلی تلگراف انگلیس، میتواند دهها تریلیون دلار به اقتصاد جهان صدمه وارد کند و سبب مرگ میلیونها انسان شود. کوچکترین آسیب چنین اقدامی، ضربه بزرگ در تدارک قطعات الکتریکی و الکترونیکی جهان و تراشههای حساس خواهد بود که میتواند تکنولوژی جهان مدرن در عرصه خودروسازی، موبایل و کامپیوتر را به طور کامل فلج کند.
از سوی دیگر برداشت ما نیز بر این پایه استوار است که با حرکت جهان به سمت جهان چند قطبی و احتمال افزایش نزاع در سطح جهانی،تنشهای منطقهای و رقابت منطقهای مانند آنچه که میان ایران و ترکیه، ایران و اعراب، ترکیه با اعراب و... نیز افزایش یافته و حالت گسار گسیختگی اجتناب ناپذیر خواهد بود.
/channel/urasmid
روز تاریخی برای فلسطین:
ایرلند، نروژ و اسپانیا دولت فلسطین را به رسمیت شناختند
آیا بایدن تمکین میکند ؟
خبر و تحلیل:
سه کشور مهم اتحادیه اروپا و بخشی از تمدن غرب، در یک اقدام مهم دولت فلسطین را به عنوان یک دولت مستقل مورد شناسایی قرار دادند. دولت فلسطین به عنوان یک حکومت مستقل در سال ۱۹۸۸ اعلان موجودیت کرد اما تنها توسط ۷۵ کشور جهان مورد شناسایی قرار گرفت. این دولت شامل بخش شرقی بیت المقدس، نوار غزه و کرانه باختری رود اردن میباشد و امروز تعداد کشورهایی که دولت فلسطین را به رسمیت شناختهاند به عدد ۱۴۳ از ۱۹۳ عضو سازمان ملل رسید. این عدد به لحاظ آماری بسیار مهم است چرا که بیش از دو سوم کشورهای عضو سازمان ملل متحد و به صورت آماری دقیقتر نزدیک به ۷۱ این کشورها فلسطین را به رسمیت شناختهاند. در این راستا، از آنجایی که رای گیری در مجمع عمومی سازمان ملل متحد همواره با شرط دو سوم آرا شناخته میشود این ارقام اهمیت خود را نشان میدهد. شایان ذکر است که شناسایی رسمی فلسطین به عنوان ۱۹۴مین دولت از سوی آمریکا وتو شده بود.
اما آنچه که این اعداد و ارقام را معنادارتر میکند نقشه شناسایی فلسطین است. عمده کشورهای آسیایی و اروپایی و همچنین آمریکای لاتین، فلسطین را به رسمیت شناختهاند و کشورهای اروپایی و آمریکا و کانادا مهمترین کشورها در عدم شناسایی رسمی هستند. اقدام ایرلند، نروژ و اسپانیا گامی مهم تلقی میشود چرا که این شناسایی برای اولین بار وارد نقشه کشورهای اروپایی و تمدن غرب شده است. گفته میشود کشور سوئد نیز خود را برای ین اقدام آماده میکند و کشورهای فرانسه و انگلیس نیز در حال بررسی ابعاد مسئله هستند، هرچند که فرانسه با لحنی مملو از "اما و اگر"به ماجرا مینگرد و موضع بریتانیا نیز در هالهای از ابهام است.
میتوان گفت که وقایع پس از هفت اکتبر ۲۰۲۳ و استفاده نامتقارن اسرائیل از قدرت نظامی علیه فلسطینیان و اشغال بخش شمالی نوار غزه مهمترین عامل در این رابطه میباشد و در سطح افکار عمومی جهان نیز بازتابهای گستردهای داشته است. هم اکنون هزاران استاد و دانشجوی آمریکایی در دانشگاههای آمریکا به دلیل اعتراض به حمایت آمریکا از اشغال فلسطین در بازداشت به سر میبرند و این تحرک سیاسی در حال تبدیل به یک جنبش در آمریکا میباشد. شایان ذکر است که علی رغم حمایت همه جانبه آمریکا از اسرائیل، دولت بایدن عمیقاً نگران تحولات منطقه است و به صورت پیدا و پنهان مخالفت خود با اقدامات نتانیاهو را اعلام میکند. برخی ناظران نزدیک به کاخ سفید بر این باورند که مخالفت آمریکا با نتانیاهو به سطح انزجار رسیده است و کابینه بایدن آنچه که در منطقه میگذرد را نه یک خواست سیاسی برای آمریکا و حتی اسرائیل بلکه مطامع شخصی نتانیاهو و قشر افراطی کابینه او میبیند.
در این راستا آمریکا خود را از دو ناحیه تحت فشار میبیند
الف:
اعتراض به تحولات خونین منطقه ابعاد جهانی گرفته و افکار عمومی جهان به نوعی آمریکا را شریک جرم تلقی میکند، امری که باعث آسیب جدی به حیثیت بین المللی آمریکا خواهد شد. این موج به اروپا یعنی خواستگاه تمدنی آمریکا نیز رسیده است.
ب:
از سوی دیگر و مرتبط با این امر، کشورها و افکار عمومی جهانی بیشتر به سمت بلوک رقیب آمریکا یعنی محور روسیه و چین سوق داده خواهد شد، چنین امری برای آمریکا بیش از حد مهم و حیاتی میباشد و آثار و تبعات آن برای این کشور زیانبار خواهد بود. آمریکا همواره در تلاش بوده است تا خود را به عنوان ناظر و ناظم امنیت جهانی معرفی کند، اما این امر با محدودیتهای بسیاری روبرو بوده است. در جنگ اوکراین نیز آمریکا نتوانسته است به خواستههای خود برسد. روسیه پیش از گذشته کشورهای مهمی مانند چین و ترکیه را در کنار خود میبیند و در اتفاقی نادر و جالب پاکستان نیز علام کرده است که همکاریهای نظامی خود را با روسیه ( علیرغم مخالفت آمریکا) افزایش خواهد داد. تقویت چنین بلوکهایی مطمئناً هژمونی جهانی آمریکا را به صورت جدی به چالش خواهد کشید و دولت بایدن به ناچار میبایست در پی ترمیم وجهه خود و آمریکا باشد.
/channel/urasmid
فوری :
اسرائیل فاز دوم جنگ غزه را در ناحیه رفح شروع کرد
پی نوشت کوتاه:
این ناحیه در جنوب غزه و نزدیکی مرز با مصر قرار دارد و به لحاظ ژئوپلیتیک از حساسیت ویژهای برای مصر برخوردار است.
اگرچه که سران حماس طی ساعات اخیر موافقت خود با آتش بس اعلام کرده بودند و در اسرائیل نیز چنین توافقاتی بر سر زبانها بود، کابینه اسرائیل و جلسه ویژه امروز سران این کشور به آغاز جنگ در رفع رای کامل داد.
بدون شک درگیری جدید در منطقه رفح اوضاع غزه را پیچیدهتر خواهد کرد چرا که بخش اعظم آوارگان بخشهای شمالی غزه در این منطقه به سر میبرند.
/channel/urasmid
بازخوردهای انتخابات شهرداریهای ترکیه
تحلیل:
پس از ورود ترکیه به دوره چند حزبی در سال ۱۹۴۶، در کنار انتخابات ریاست جمهوری و نمایندگان مجلس، انتخاب شهرداریها یکی از تعیین کنندگان اصلی آرایش سیاسی ترکیه طی دهههای اخیر بوده است، به گونهای که مطابق یک اصل نانوشته و مناقشه برانگیز فاتح انتخابات شهرداری استانبول فاتح تمامی عرصههای سیاسی ترکیه خواهد بود.
در سایه چنین القای فکری، میتوان انتخابات شهرداریهای ترکیه در ماه اخیر را حائز اهمیت قلمداد کرد. اگرچه که با انتخاب مجدد اردوغان به عنوان رئیس جمهور و عملکرد نسبتا درخشان حزب عدالت و توسعه در انتخابات مجلس، تا ۴ سال دیگر هرگونه تغییر بنیادین در سیاستهای کلان ترکیه مورد انتظار نیست اما برای اولین بار طی ۲۲ سال اخیر، حزب عدالت و توسعه در جایگاه دوم انتخابات شهرداریها در کل کشور قرار گرفت و آراء حزب جمهوریخواه خلق از آنها پیشی گرفت. حزب جمهوریخواه خلق توانست علاوه بر شهرداری شهرهای تعیین کننده مانند استانبول و آنکارا، تمامی کلان شهرهای مهم این کشور را تسخیر کند و رای حزب عدالت توسعه به مناطق مرکزی ترکیه و بخشی از دریای سیاه محدود شد.
چنین آرایش سیاسی جدید کافی بود تا حزب CHP دورخیز بلندی برای آینده بردارد. در دیدگاه آنها با حذف اردوغان از سیاست به دلیل کهولت سن حزب عدالت و توسعه در سراشیبی و انحطاط خواهد بود،از سوی دیگر حتی در حضور اردوغان نیز این حزب محبوبیت گذشته را ندارد. در این راستا ۳ عضو شاخص حزب جمهوریخواه یعنی اکرم ایمام اغلو شهردار فعلی استانبول، منصور یاواش شهردار آنکارا و ازگور ازل دبیر حزب وارد یک رقابت پنهان شدهاند.
شایان ذکر است که مراجع نظرسنجی معتبر ترکیه با مراجعه به آرای عمومی دلایل شکست حزب اردوغان در انتخابات شهرداریها را مورد ارزیابی قرار دادهاند. دامنه دلایل نارضایتی به شکل زیر میباشد (منابع مختلف):
-۵۲_۶۴ درصد دلایل اقتصادی از جمله تورم
-رنجش بازنشستگان ۱۰-۱۶ درصد
- نامزدهای ضعیف ۱۰-۱۴ درصد
-پناهجویان ۱_۵ درصد
-مسئله تجارت با اسرائیل ۱ درصد
- و مسایل متفرقه
اردوغان اعلام کرده است که نتایج نظرسنجیها را از نزدیک دنبال میکند و برای جبران آن برنامهریزی خواهد کرد.
در سایه تحولات اخیر و بازگشت امید به اردوگاه سیاسی حزب جمهوریخواه به عنوان قدیمیترین حزب ترکیه، از هم اکنون سرنخهای چینش سیاسی این کشور در حال پدیدار شدن است. ایمام اغلو حماس را یک «گروه تروریستی» خواند و این در حالیست که تنها یک هفته قبل از او اردوغان حماس را معادل «قوای ملی» ترکیه در دوران جنگ استقلال این کشور دانسته بود. همچنین شهردار فعلی استانبول میزبان مقامات سطح بالای کشورهای اروپایی از جمله آلمان بوده است و این در حالی است که مطابق اصول دیپلماسی و قانون اساسی ترکیه، مخاطب سران کشورها حکومت این کشور است و نه شهردار استانبول. چنین تحول بحث برانگیزی حاکی از آن است که حزب جمهوریخواه در حال فرستادن سیگنال به شرکای غربی و استمداد از آنها برای انتخابات سالهای آتی ریاست جمهوری میباشد.
با توجه به موارد ذکر شده انتخابات سالهای آینده ترکیه در هر سطحی که باشد بر پاشنه سه اصل پویایی اقتصادی، مسئله پناهندگان و نامزدها خواهد چرخید، امری که چالشی بزرگ برای حزب عدالت و توسعه محسوب میشود. این حزب مهرههای وفادار و اساسی خود را از دست داده است و و در یک نگاه کلی رهبری این حزب قائم به شخص شده است و نخبگان اقتصادی و سیاسی جدید تولید نمیکند. در عرصه اقتصادی نیز علی رغم موفقیتهای نسبی در صادرات و رشد اقتصادی مردم این کشور با تورم فزاینده دست به گریبان هستند. از سوی دیگر این حزب نشان داده است که علاقهای به بازگرداندن پناهندگان سوری و ارائه راه حل فراگیر برای مسئله پناهجویان ندارد.
/channel/urasmid
مفاهیم دموگرافی و آینده منطقه
تحلیل:
اگرچه که تحولات سیاسی بر پایه نزاعها و یا همسوییهای ایدئولوژیک تعیین کننده بخش اعظم سیاست بینالملل بوده است اما امروزه در جهان به ویژه در اروپا و همچنین بخشهایی از خاورمیانه با عنصر دیگری مواجه هستیم که تاثیر آن مطمئناً کمتر از ایدئولوژیهای سیاسی نخواهد بود. نقش دموگرافی به عنوان یکی از مباحث شناخته شده علوم اجتماعی بسیار فراتر از آن چیزی است که می بینیم. در نگاه کلی دموگرافی به معنای کیفیت جمعیت میباشد که مباحث مختلفی از جمله نرخ سواد، میزان دسترسی به بهداشت، امید به زندگی و دهها شاخص دیگر را در بر میگیرد.
اما از میان چنین شاخصهای مهمی، نرخ باروری زنان یکی از تعیین کننده گان چینش و آرایش سیاست در جهان خواهد بود. مطابق تعریف، نرخ باروری به تعداد فرزندان به دنیا آورده شده توسط زنان یک جامعه در طی سالهای بارداری محتمل میباشد. جامعه شناسان سیاسی بر این باورند که برای پویایی جمعیت و تداوم حیات آن این شاخص نبایست کمتر از ۲.۱ فرزند برای هر زن باشد، این شاخص در سالهای ۷۰ و ۸۰ میلادی و در سایه تحولات گسترده در علم پزشکی و کاهش مرگ و میر کودکان زیر ۵ سال به اعداد بزرگی مانند ۵ و حتی ۵.۵ فرزند برای هر زن رسید که باعث ایجاد انفجار جمعیتی در اقصی نقاط جهان شد. اما این فرایند به جز مناطقی در جهان همواره در حال کاهش بوده و متوسط جهانی به زیر ۲ رسیده است. اما آنچه که ابعاد مسئله را پیچیدهتر و مهمتر میکند این است که این شاخص برای تمامی کشورها و گروههای قومی یا مذهبی یکسان نیست و در حالی که برخی از کشورها با ارقام بسیار پایینی مانند ۱.۴ فرزند برای هر زن روبرو هستند در برخی از نقاط جهان این شاخص هنوز بالای ۳ فرزند برای هر زن میباشد، امری که توازن جمعیتی را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد و تبع آن توزیع قدرت نیز به همان اندازه متاثر خواهد شد.
برای مثال در جنگ جهانی دوم اروپا ۲۵ جمعیت و ۴۰ درصد اقتصاد جهان را در دست داشت، اما هم اکنون این قاره تنها ۷ جمعیت و ۲۵ درصد اقتصاد جهان را در اختیار دارد، بررسیها نشان میدهد که به موازات این کاهش نقش در جمعیت جهانی قدرت اروپا نیز رو به افول بوده است و دیگر اروپا تعیین کننده مسائل مهم بینالمللی نیست و حتی برای تامین امنیت خود ناچار به مماشات با آمریکا و اتحادهای نظامی مانند ناتو میباشد. در سوی دیگر جهان و ژاپن، هم اکنون علی رغم مدیران اقتصادی موفق و بنیه علمی بزرگ این کشور به شدت با کاهش حجم اقتصادی خود روبرو گشته است به گونهای که هم اکنون حجم اقتصاد این کشور در رتبه چهارم جهان و کمتر از آلمان قرار دارد و کارشناسان اقتصادی عدم پویایی جمعیت نسل جوان را عامل اصلی این کاهش میبینند. مثال دیگر و مهم نیز تقویت گروههای شیعی در دهههای ۱۹۶۰ در لبنان میباشد، شیعیان در سالهای مذکور به لحاظ تعداد جمعیتی در حالت اقلیت نسبت به گروههای سنی و مسیحی قرار داشتند اما با افزایش نرخ فرزندآوری و همچنین افزایش نرخ شهرنشینی آنها توانستند تبدیل به یکی از عناصر اصلی عرصه سیاسی لبنان شوند،هرچند که نقش انقلاب اسلامی ایران را نیز نمیتوان انکار کرد.
اما نکته اساسی این است که کشورهای مذکور در حوزه اروپا و ژاپن به دلیل سیاستهای مهاجرتی سختگیرانه توانستهاند ترکیب جمعیتی خود را حفظ کنند و به بیانی ساده میتوان گفت که این کشورها کاهش قدرت ملی را به افزایش جمعیت حاصل از مهاجرت بیرویه ترجیح دادهاند. اما این قضیه برای کشورهای خاورمیانه فاقد اعتبار است و نرخ زاد و ولد پایین در کشورهایی مانند ایران و ترکیه در کنار نرخ باروری بسیار بالای مهاجران به یک معضل اساسی در این کشورها طی سالهای آینده تبدیل خواهد شد. برای مثال نرخ باروری مهاجران سوری در ترکیه به طور متوسط بیش از دو برابر مردم بومی ترکیه میباشد، به گونهای که مهاجران اهل سوریه درصد بالایی از جمعیت ساکن کنونی استانهای جنوبی ترکیه را تشکیل میدهند. در طی سالهای آینده چنین جمعیتی میتواند خود را از حاشیه به متن آورده و با مهندسی انتخابات چهره سیاسی و جغرافیایی منطقه را تماماً تغییر دهد.
چنین روند نگران کنندهای برای ایران نیز صادق است، مطابق برخی گمانه زنیهای رسانهای هم اکنون بیش از ۸ میلیون نفر از اتباع افغانستان در ایران زندگی میکنند و هر روز ۱۰ هزار نفر به صورت متوسط به این تعداد افزوده میشود. البته مقامات امنیتی و از جمله وزیر دفاع ایران تعداد اتباع افغانستان در ایران را ۵ میلیون نفر اعلام کردهاند، رقمی که هنوز هم قابل توجه میباشد. همچنین این نابرابری در نرخ رزندآوری در استانهای ایران نیز مشاهده میشود به گونهای که با توجه به تضعیف گفتمانهای مرکز و تقویت گفتمان هویت محور، استانهایی مانند آذربایجان غربی با تغییرات بسیار عمده جمعیتی و سیاسی در سالهای آینده روبرو خواهند بود.
/channel/urasmid
بخش دوم
مسئله آب:
یکی از مهمترین خواستههای عراق در این زد و بند سیاسی درخواست این کشور از ترکیه برای بازبینی سیاستهای آبی خود در زمینه رود فرات و دجله میباشد. ترکیه خود را کشور بالادست و سرچشمه این رودها میداند و بحث حوزههای آبخیز را مسئله امنیتی و حاکمیتی تلقی میکند و نشان داده است که حاضر به عطای امتیاز و نرمش در این زمینه نمیباشد.
بنابر دیدگاه ترکیه کشورهای خاورمیانه در حوزه حاکمیتی خود نفت دارند و هر نفتی که از داخل این کشورها تولید میشود از آن خود آن کشورهاست و این مسئله برای آب در ترکیه نیز صادق است، هر آبی که در حوزه حاکمیتی ترکیه وجود دارد و سرچشمه میگیرد از آن ترکیه است. شایان ذکر است که عراق با مشکل کم آبی بسیار جدی روبرو میباشد و مطابق تحقیقات انجام گرفته از سوی چند وزارتخانه این کشور اگر تغییرات جدی در میزان آب و الگوی مصرف صورت نگیرد حداقل ۶.۵ میلیون نفر مجبور به مهاجرت داخلی و یا احتمالاً خارجی خواهند بود. در دیدار صورت گرفته،علی رغم اذعان به اصول توافقات درباره آب مشترک میان دو کشور مقامات ترکیه بیشتر بر تصحیح الگوی مصرف عراق و کمک ترکیه در این زمینه تاکید داشتهاند، به واقع هیچ داده معتبر درباره ماهیت توافقات آبی به بیرون درز نکرده است.
/channel/urasmid
چند خبر:
پوتین :
"ناتو به خود جرات میدهد ما را تهدید کند.
یک انتقام ویژه به آلمان بدهکاریم
تمامی کشورهای ناتو به جز ترکیه را به تاریخ میسپارم
ما ۱۰ هزار سلاح هستهای را برای نمایش در موزه تولید نکردیم"
هاکان فیدان وزیر خارجه ترکیه:
"خطر جنگ جهانی سوم وجود دارد، دنیا به دو قسمت تقسیم شده است"
/channel/urasmid
نمادگرایی در کمپین انتخاباتی پزشکیان
رنگها سابقه دیرینه در تداعیات سیاسی و اجتماعی بشر داشتهاند و هر رنگی بسته به فرهنگ موجود، نماد و تداعی کننده مفاهیم خاصی هستند. اگرچه که در انتخابات اخیر انتخاب رنگها برای نامزدهای حاضر به صورت علنی دیده نمیشود اما طی روزهای اخیر شاهد استفاده نامزدها از رنگهای متمایزی میباشیم که در این میان انتخاب رنگ فیروزهای از سوی مسعود پزشکیان قابل توجه است. اگرچه که خود وی و هیچ کدام از دستاندرکاران فعالیت تبلیغاتی و رسانه ای وی توضیحی درباره گزینش این رنگ ارائه ندادهاند و حتی رنگگرایی نیز رسانهای نمیشود اما انتخاب وی متمایز و قابل تحلیل است. رنگ فیروزهای دو کاربرد اصلی دارد:
الف:
کاربرد روانشناختی: رنگ فیروزهای به عنوان یک رنگ ترکیبی از آبی و سبز، نماد "تعادل" میباشد. همچنین رنگ فیروزهای نماد "آرامش طبیعی و همچنین انرژی مجدد" میباشد. در بیان دیگر این رنگ نشانگر "خلاقیت و انرژی برگرفته از تفکر ناب و پر انرژی" است. در روانشناسی رنگها رنگ فیروزهای نماد صمیمیت بوده و به عنوان یک رنگ سرد از آن برای مداوای انرژی منفی و افسردگی استفاده میشود. در نگاه غیرعلمی و اساطیری نیز، این رنگ نماد زبان قلب است؛ به گونهای که قلب میخواهد از طریق این رنگ با دیگران ارتباط برقرار کند. نمادگرایی این رنگ در عرصه سیاست در نگاه اول تنش زدایی و دعوت به آرامش به نظر میرسد که با سمت و سوی سیاست خارجی و همچنین وظایف احتمالی ایشان در عرصه بینالمللی همخوانی دارد.
ب:
کاربرد سیاسی؟؟ این رنگ نمادگرایی دیگری نیز دارد و در فرهنگ سیاسی ملل جهان با رنگ ترک ناخته میشود. با وجود اینکه در دوره عثمانی برای تجارت این سنگ که عموماً از نواحی خراسان و آسیای مرکزی به دست میآمد، ترکها از واژه "فیروزه" استفاده میکردند اما به دلیل رایج شدن این تجارت، فرانسویها و برخی دیگر از ملل اروپایی این رنگ را Turquoise خواندند که به معنای سنگ ترک میباشد. رنگ فیروزهای یکی از نمادهای سنتی اقوام ترک در آسیای مرکزی و روسیه کنونی و همچنین منطقه سینکیانگ چین به شمار میرود و هزاران مناره مساجد و سایر بناهای تاریخی با این رنگ تجلی یافتهاند. در ترکیه نیز رنگ فیروزهای نماد ملی گرایی است و پرچم مشترک سازمان موسوم به تشکیلات کشورهای ترک نیز به این رنگ میباشد.
یادآوری: تاکنون هیچ گونه بیانیه یا تفسیر رسمی از سوی ستاد آقای پزشکیان نسبت به گزینش چنین رنگی ارائه نشده است و مطالب مذکور برگرفته از برنامه تبلیغاتی ایشان نمیباشد و درباره معنادار یا تصادفی بودن انتخاب چنین رنگی نیز اطلاعات کافی موجود نیست.
/channel/urasmid
خاورمیانه بیش از هر زمان دیگری به یک جنگ جدید نزدیک شده است.
با بالا گرفتن احتمال جنگ میان اسرائیل و حزب الله خروج اتباع خارجی از لبنان شدت گرفته است و تقریبا تمامی کشورها از اتباع خود خواسته اند خاک لبنان را " هر چه زودتر" ترک کنند.
لازم به توضیح است که علیرغم عدم وجود درگیری مستقیم بین حزب الله و اسرائیل، از ۷ اکتبر سال پیش تاکنون نزدیک به ۴۰۰ تن از نیروهای حزبالله در حمله های ریز و درشت اسرائیل کشته شده اند که بخش مهمی از آن را فرماندهان میان رده و ارشد حزب الله تشکیل میدهند. این تهاجمات هدفمند ادامه دارد
/channel/urasmid
ناتو سلاحهای هستهای خود را به صحنه میآورد
استولتنبرگ دبیرکل ناتو اعلام کرد که در پاسخ به حرکات هستهای روسیه، اتحاد نظامی ناتو سلاحهای هستهای خود را از انبارهای خود خارج کرده و در حالت آماده باش قرار میدهد. وی همچنین اعلام کرد که بخشی از سلاحهای هستهای ناتو در کشورهای عضو، شامل کشورهای جدید پخش خواهد.
شایان ذکر است که آمریکا ۴۸۰ کلاهک هستهای خود را در چهارچوب طرح ناتو در کشورهای اروپایی و ترکیه پیش از این مستقر کرده است.
تحلیل کوتاه:
اگرچه که ناتو مبنای چنین تصمیمی را بازدارندگی و نه تهاجم اعلام کرده است و فعالیتهای روسیه را آدرس چنین تصمیم مهمی اعلام کرده است اما آنچه که به واقع این اتحاد نظامی بزرگ را به حرکت برآورده است فعالیتهای هستهای چین و همکاری احتمالی این کشور با مسکو میباشد. روسیه در سال اخیر و پس از رود جنگ اوکراین به سال سوم خود بخشی از نیروهای هستهای خود را در بلاروس و کالنینگراد مستقر کرده است، امری که باعث نگرانی فزاینده در اتحاد ناتو به ویژه جناح شرقی آن شده است. اما به واقع نگرانی اصلی ناتو از تشدید فعالیتهای هستهای چین میباشد. چین هم اکنون اعلام کرده است که نزدیک به ۳۰۰سلاح هستهای در اختیار دارد؛ اما منابع تحقیقاتی ناتو نشان میدهد که چین با سرعت سرسامآوری در حال افزایش سلاحهای هستهای خود میباشد، به گونهای که این کشور در هر سال مابین ۲۰۰ تا ۲۵۰ سلاح هستهای جدید تولید کرده و بعد موجودی خود میافزاید. این امر برای ناتو از ۲ دیدگاه نگران کننده میباشد: از یک سو چین تا چند سال آینده وارد باشگاه "چند هزار سلاح هستهای" خواهد شد؛ هم اکنون تنها دو کشور روسیه و آمریکا دارای یش از ۱۰۰۰ سلاح هستهای هستند و ضلع سوم در حال شکلگیری است. در کنار آن و در بعدی نگران تر، چین به شدت در حال توسعه موشکهای بالستیک و دوربرد و سوپرسونیک/ هایپرسونیک خود با قابلیت حمل سلاح هستهای میباشد. افزایش بیسابقه بودجه نظامی چین نیز بخش مهمی از ابعاد مسئله را شکل میدهد. بودجه نظامی چین در حال نزدیک شدن به ۳۰۰ میلیارد دلاری میباشد؛ اگرچه که این رقم در مقابل بودجه ۸۵۰ میلیارد دلاری نظامی آمریکا رقمی کوچک به نظر میرسد اما صاحب نظران بر این باورند که با توجه به هزینه پایین تحقیق و توسعه و همچنین تولید متریال در چین، برآیند این بودجه با بودجه نظامی آمریکا برابری میکند و حتی میتواند به تولیدات بیشتری نیز بینجامد. برای مثال چین به صورت همزمان در حال ساخته سه ناو هواپیمابر بزرگ در ابعاد ناوهای آمریکایی میباشد. همچنین چین قابلیت Delivery یا رساندن موشک به هدف را به طور چشمگیری توسعه داده است و میتواند به صورت همزمان از جنگندهها، انواع موشکها و حتی زیردریاییهای خود شلیک کند.
بهره سخن:
اگرچه که تولید سلاحهای هستهای صرفاً جنبه بازدارندگی داشتهاند و به اصطلاحی سادهتر برای "شلیک نشدن" ساخته میشوند و نه استفاده در جنگ، اما نتیجه هر چه که هست این رقابت جهان ما را خشنتر و ناآرامتر کرده است.
/channel/urasmid
دو خبر مهم و تحلیل
الف: استقرار ۱۰۰ سلاح هستهای روسیه در کالنینگراد
وزارت خارجه لهستان اعلام کرده است که روسیه احتمالاً یکصد سلاح هستهای را در کالنینگراد مستقر کرده است. شایان ذکر است که کالینینگراد به عنوان بخشی از خاک روسیه از خاک اصلی این کشور جدا بوده و در محدوده جغرافیایی میان لهستان و لیتوانی قرار دارد. استقرار ۱۰۰ سلاح هستهای در منطقهای محصور میان کشورهای عضو ناتو میتواند تعیین کننده جنگ احتمالی باشد. این سلاحها تنها چند صد کیلومتر با آلمان فاصله دارند.
ب: تشدید دلارزدایی
عربستان سعودی اعلام کرده است که قرارداد ۵۰ ساله با آمریکا مبنی بر فروش نفت این کشور انحصاراً بر پایه دلار را تمدید نخواهد کرد و از این پس این کشور نفت خود را به سایر ارزها از جمله یورو و یوان چین نیز ارائه خواهد کرد. چنین امری برای تضعیف جایگاه دلار حائز اهمیت خواهد بود. از سوی دیگر روسیه نیز استفاده از دلار در تبادلات تجاری خود را تا اطلاع ثانوی به حالت تعلیق درآورده است و اعضای بریکس نیز در پی جایگزین کردن ارز دیجیتال با محوریت و پشتیبانی اقتصاد چین میباشد. برداشت میدانی این تحولات تا بدانجا پیشرفته است که برخی از صاحب نظران اقتصاد آمریکا نیز دلار این کشور را جز «سرمایهگذاری مورد اعتماد » محسوب نمیکنند
/channel/urasmid
تمایل ترکیه به عضویت در بریکس
تحلیل:
در کنار تحولات بزرگی مانند انتخابات ریاست جمهوری ایران و جنگ غزه، تحولات سیاسی مهم دیگری نیز در منطقه وجود دارند که شایان توجه میباشند. هاکان فیدان وزیر امور خارجه ترکیه اعلام کرده است که ترکیه به جد ورود به اتحادیه بریکس را بررسی میکند. بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که دیدار فیدان از چین طی هفته گذشته در کنار حاشیههای مهمی مانند دیدار از منطقه ترک نشین سین کیانگ، بیشتر بر پایه مذاکرات اقتصادی و عضویت بریکس بوده است.
در نگاه اول، اولویت دهی ترکیه به بریکس ممکن است ابعاد ناملموسی در درجه اول داشته باشد اما برداشتهای سیاسی آن به لحاظ ژئوپلیتیک جهانی بسیار مهم است.
وزیر امور خارجه ترکیه که کشورش از سال ۱۹۵۲ یکی از اعضای اصلی و مهم ناتو بوده است طی دیدار خود از چین اعلام کرده است که همکاریهای اقتصادی با چین میتواند یک «آلترناتیو خوب» برای «اتحادیه اروپا» برای ترکیه باشد. همچنین فیدان از «پایههای هویتی» سیاست ورزی در اروپا انتقاد کرده است. چنین گرایشی را میتوان در ۲ مولفه مهم بررسی کرد؛ ترکیه از سال ۱۹۶۷ خواهان ورود به اتحادیه اروپا بوده و علی رغم باز شدن باب مذاکرات برای ورود رسمی از سال ۲۰۰۴ هیچگونه پیشرفتی در مذاکرات حاصل نشده و حتی فرایند ناممکنتر نیز شده است. از سوی دیگر اروپا جذابیت و قدرت استراتژیک خود را تا حد زیادی از دست داده است و مقامات ترک به خوبی میدانند که قدرت جهانی از سمت غرب به شرق در حال حرکت است. شایان ذکر است که مقامات چین و روسیه نیز به نوبه خود بدون اظهار هرگونه جمله شرط،از این تحول استقبال کردهاند. تحلیلگران حوزه اتحادیه اروپا نیز با «شگفتی مورد انتظار» از این مسئله یاد کردهاند.
با تفکر در ابعاد مسئله،چنین گرایشی پچیدهتر هم میشود. ترکیه پس از آمریکا دومین ارتش بزرگ ناتو را در اختیار دارد و پایه شرقی این اتحاد نظامی بزرگ محسوب میشود. ترکیه پایههای نظریه چنین گرایشی را بیشتر بر پایه اساس پیشرفت اقتصادی و تکنولوژیک اعلام کرده است،امری که نشان میدهد ترکیه خواهان گسست کامل از محور غرب و ناتو نیست. اما از سوی دیگر، سیاست ورزی در محور بریکس متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی بر پایه «مقابله با هژمونی آمریکا و پایان دادن به سلطه دلار» میباشد. ۳ کشور مهم این اتحادیه یعنی چین روسیه و هند در حال به حداقل رساندن نقش دلار در معادلات تجاری میان خود میباشند و دو کشور چین و هند با سرعت سرسام آوری در حال خرید طلا هستند، امری که نشان میدهد این کشورها خود را برای پایه پولی غیر دلار و احتمالا مبتنی بر طلا آماده میکنند.
شایان ذکر است که فیدان به عنوان راس سیاست خارجی ترکیه تنها یک هفته پس از دیدار از چین امروز به روسیه و دیدار پوتین خواهد رفت. در حاشیه این دیدار نیز فیدان در اجلاس وزرای خارجه اعضای بریکس نیز شرکت خواهد کرد. اگرچه که ترکیه هنوز رسماً درخواست عضویت را اعلام نکرده است اما تحرکات دیپلماتیک این کشور نشان میدهد که ترکیه در این امر صرفاً به تمایلات بسنده نخواهد کرد و اقدامات عملی نیز در راه است.
/channel/urasmid
نگاهی به سیاست خارجی جدید ترکیه
( تحلیل ):
در یک نگاه کلی میتوان سیاست خارجی کشورها را بر پایه میزان مشارکت و سطح تاثیرگذاری در سیاست بین الملل در سه رده کلی مورد بررسی قرار داد. کشورهایی که از وزن سیاسی و اقتصادی و جمعیتی بالایی برخوردار نیستند عموماً سیاست خارجی واکنشی( reactive)دارند به گونهای که همواره خود را مجبور به وفق دادن به شرایط منطقه میبینند. نمونه بارز آن را میتوان کشورهای کوچکی مانند گرجستان و ارمنستان در قفقاز مشاهده کرد. از سوی دیگر و در سطحی بزرگتر، کشورهای دارای سیاست خارجی فعال (active) را شاهد هستیم که بخشی از اعتلافهای بزرگ منطقهای بوده و علاوه بر تامین امنیت خود در پیشبرد سیاستهای کلی منطقهای و سازمانهای معطوف خود نقش فعال دارند، اما تعیین کننده خط مشی سیاسی نیستند. کشورهایی مانند لهستان و حتی آلمان و فرانسه را نیز میتوان در این جایگاه مورد بررسی قرار داد. در سطحی دیگر نیز کشورهای دارای سیاست خارجی پیش برنده (proactive)قرار دارند که در یک نگاه کلی نقش کلیدی در تعیین خط مشی سیاسی سازمانهای منطقهای و جهانی دارند و علاوه بر فعالیت، در اجرای آن نقش نظارتی نیز ایفا میکنند. کشورهای آمریکا و روسیه را میتوان در این رده مشاهده کرد و ناگفته پیداست که کشورهایی مانند هند و چین نیز از محاسبات پیشین خود فاصله گرفتهاند و هم اکنون تعیین کننده تحولات در سطح منطقه خود میباشند.
اما یکی از کشورهایی که طی سالهای اخیر همواره در صدد باز تعریف سیاست خارجی خود بوده است ترکیه میباشد. این کشور بنابر اقتضائیات سیاست بین الملل در دوران اول ریاست جمهوری، خود را در یک انزوای ناخوانده قرارداد و پس از ورود به اتحاد ناتو یکی از اعضای فعال این سازمان نظامی امنیتی بود. این کشور همواره سعی داشت که معماری امنیتی خود را در چهارچوب امنیتی غرب تعریف کند. تلاش برای نقش فعال در ناتو و همچنین نزدیکی به اتحادیه اروپا را میتوان مصداق بارز این امر تعریف کرد. اما این کشور طی سالهای اخیر درک متفاوتی از سیاست خارجی خود را بروز داده است. دستاندرکاران سیاست خارجی ترکیه بر روی این اصل تاکید دارند که ترکیه به اندازه کافی از وزن سیاسی اقتصادی و نظامی برخوردار میباشد و نیازی به غرب ندارد. از سوی دیگر ترکیه در یک تلاش نسبتا جاه طلبانه در حال تدوین سیاست خارجی خود بر پایه اصول پیش برندگی (proactive ) میباشد. مهمترین نمود عینی این امر را میتوان در سیاست خارجی مستقل این کشور در قبال تحولات جنگ روسیه و اوکراین یافت. ترکیه به تحریمهای غرب علیه روسیه نپیوست و همواره بر سیاست توازن و دیالوگ میان هر دو گروه تاکید کرد. ترکیه هم اکنون رئیس سازمان کشورهای ترک میباشد که حضور ترکیه در قفقاز و آسیای میانه را تقویت میکند. ترکیه هم اکنون عنصر پیش برنده این اتحاد نوین میباشد که بیش از ۲۰۰ میلیون نفر جمعیت و ۵ میلیون کیلومتر مربع مساحت دارد. چنین امری در تئوری گذار مرکز ثقل قدرت جهان از غرب به شرق نقش کلیدی خواهد داشت.
در بعدی دیگر نیز ترکیه با در دست گرفتن دیپلماسی فعال در جنگ غزه نگاهی به سردمداری جهان اسلام نیز دارد. رسانهها و مقامات ترکیه عالی ترین نقش در بازگویی جنگ غزه داشتهاند و موضعگیریهای صریح و گاهاً جنجالی مقامات ترکیه باعث جذب نگاهها به این کشور شده است. رئیس جمهور این کشور به صراحت از سران جهان اسلام دعوت کرده تا در استانبول گرد هم آمده و برای توقف جنگ غزه عملا اقدام کنند و در اقدامی عملی نیز طی روزهای گذشته دیپلماسی فعال از طریق گروه دی ۸ متشکل از ۸ کشور بزرگ اسلامی را فعال کرده است.
بهره سخن:
اگرچه که ترکیه در باز تعریف سطح سیاست خارجی خود با چالشهای بزرگی همانند روسیه و آمریکا و چین و همچنین در ابعاد منطقهای به ویژه در خاورمیانه مرکزی با نفوذ ایران مواجه خواهد بود اما سیاست خارجی اعلانی و اعمالی ترکیه حاکی از نیت جدی این کشور برای اعمال سیاست ورزی در سطحی بزرگتر در سیاست بینالملل در سالهای آینده میباشد.
/channel/urasmid
طرح سه مرحلهای بایدن برای پایان جنگ غزه
( اما و اگر ها)
خبر و تحلیل:
جو بایدن رئیس جمهور آمریکا اعلام کرده است که طی یک طرح سه مرحلهای به جنگ غزه پایان خواهد داد.
الف: در مرحله اول آتش بس ۶ هفتهای اعلام میشود و در طی این ۶ هفته، ارتش اسرائیل از نواحی پرجمعیت و مراکز شهری نیروهای خود را بیرون میکشد و فلسطینیان غیرنظامی حق بازگشت به مناطق خود را دارند. همچنین در این مرحله اسیران «غیرنظامی» نیز تبادل میشوند.
ب: در مرحله دوم اسیران جنگی و نظامیان میان حماس و اسرائیل تبادل میشوند
ج: در مرحله سوم نیز با مشارکت کشورهای خاورمیانه و سازمانهای بینالمللی بازسازی غزه شروع میشود.
پی نوشت و تحلیل:
اگرچه که هر دو طرف اسرائیل و حماس پالسهای مثبتی نسبت به این طرح سه مرحلهای نشان دادهاند اما مسائلی وجود دارند که میتواند فرایند موجود را پیچیدهتر کند. برخلاف ادعا و درخواست اسرائیل هیچ گونه بحثی در رابطه با پایان دادن به فعالیت نظامی حماس در این طرح دیده نمیشود، اسرائیل همواره پایان حماس را شرط توقف جنگ نامیده است. رضایت کامل اسرائیل در این باره در هالهای از ابهام قرار دارد؛ اگرچه که نخست وزیر این رژیم اعلام کرده است که ممکن است جنگ غزه را به مدت ۴۲ روز متوقف کند. وی هفته پیش اعلام کرده بود که توقف جنگ به معنای پایان جنگ نیست و پایان جنگ صرفاً با پایان حماس ممکن خواهد بود. از سوی دیگر نیز مرحله دوم این طرح که تبادل اسرای جنگی را در بر میگیرد موضع حماس را در موقعیت ضعف قرار میدهد. چرا که در طی جنگ ۸ ماهه اخیر بزرگترین امتیاز و اهرم فشار حماس در دست داشتن اسرای نظامی اسرائیل بوده و با تحویل آنها هیچ ضمانتی مبنی بر عدم تداوم جنگ وجود ندارد. به عبارت دیگر، پس از تسلیم اسرای جنگی اسرائیل این رژیم میتواند با خیالی آسودهتر به بمباران مناطق مختلف غزه با بهانههای جدید ادامه دهد. شایان ذکر است که حماس از این طرح استقبال کرده است و گفته میشود که قبل از اعلان طرح، با مقامات حماس مذاکراتی نیز ( از سوی آمریکا و احتمالا ترکیه) انجام گرفته است، امری که در نوع خود بینظیر و قابل توجه است. حماس این تحول را نتیجه و تداوم مقاومت خود و شرایط بین المللی حاکم بر افکار عمومی جهان میداند.
تحلیل ما بر این است که در صورت آغاز این طرح، به دلیل توقف کشتار درصد بسیار بالایی از افراد بیگناه به ویژه در نوار غزه، این امر را میتوان تحولی مثبت و مبارک دانست اما با توجه به نوع اختلاف و رفتار میدانی بسیار خشونت آمیز طرفین و همچنین عدم اعتبار به متعهد بودن اسرائیل به تعهدات خود، نظر قطعی درباره موفقیت طرح نمیتوان ارائه داد.
/channel/urasmid
رقابت تسلیحاتی جهانی جدید
(مطالعه موردی ترکیه)
تحلیل:
تنشها و جنگها همواره مضر بودهاند اما مطالعه تاریخ بشر نشان میدهد که هیچ چیز مانند جنگ در سمت و سو بخشی به حرکت تمدنی بشر مهم نبوده است. به گفته هگل فیلسوف شهیر آلمانی «تاریخ ارابه خود را بر روی جسد مردگان میراند»
اما برخی از جنگها هستند که قابلیت سرایت به کشورهای دیگر و حتی ابعاد جهانی دارند. در این میان جنگهایی که «پیشینه تمدنی و یا اهمیت ژئوپلیتیک بالا» را دارند را میتوان حساسترین نوع جنگها دانست. هم اکنون در جهان معاصر دو جنگ بزرگ در حال قوع میباشد. یکی جنگ اوکراین که به لحاظ ژئوپلیتیک حساسیتهای اروپا را برانگیخته است و دیگری جنگ غزه که حساسیت خاورمیانه را دوچندان کرده است، اما زمزمههایی از جنگ دیگری نیز به گوش میرسد که بزرگترین تمدنهای جهان درگیر آن خواهند بود و آن هم در آبهای جنوبی چین. چین در پی آن است که با استفاده از جو حاصل در جنگ اوکراین و غزه مطامع سیاسی خود را عملی کرده و نه تنها جزیره استراتژیک تایوان بلکه بخشهایی از جنوب آسیا در فیلیپین را نیز تحت کنترل خود درآورد.
ناگفته پیداست که چنین جو متشنجی که حاصل از فضای چند قطبی در سیاست بین الملل و تضعیف ثبات هژمون میباشد حساسیت تسلیحاتی و تدافعی کشورهای جهان را در پی داشته است. مطالعات نشان میدهد که کشورهای جهان با سرعت فزاینده به سمت رقابت تسلیحاتی بزرگی در حال حرکت هستند و کشورهای آرام و صلح طلب نیز از این قاعده مستثنا نیستند. مقامات دفاعی انگلیس هشدار دادهاند که در صورت عدم بازبینی سیاستهای نظامی بریتانیا، این کشور شانسی برای بقا در نظام بینالملل جدید نخواهد داشت و آلمان نیز بخش اعظم تفکر و تولیدات صنعتی خود را به سمت تسلیحات سوق داده است. گفته میشود آلمان بیش از یکصد میلیارد یورو برای بازسازی ارتش خود اختصاص داده است و از جنگندههای اف ۳۵ آمریکا گرفته تا پهپادهای ترکیه را در لیست خرید خود قرار داده است.
در این میان آنچه که توجه ما به عنوان بخشی از ژئوپلیتیک خاورمیانه را به خود جذب کرده است تحرکات نظامی ترکیه است. ترکیه در حال بازبینی استراتژی نظامی خود است و بحث بسیج عمومی این کشور به جد مطرح شده است. در تعریف بسیج عمومی کشورها میخوانیم که اگر کشور «در حالت جنگی یا تنش داخلی جدی قرار گیرد» میتواند به بسیج عمومی مراجعه کند و مردم خود را مسلح کند. این کشور با سرعتی فزاینده در حال تبدیل به یک مرکز تولیدات نظامی میباشد و علاوه بر افزایش بودجه دفاعی خود از ۱۵ میلیارد دلار به ۴۰ میلیارد دلار،گفته میشود دهها میلیارد دلار دیگر را نیز صرف توسعه تجهیزات نظامی خود کرده است.
در این باره میتوان اهداف ترکیه را از ۳ زاویه مورد بررسی قرار داد.
الف: خطر فزاینده روسیه؛ اگرچه که علی رغم مشکلات فراوان، دو کشور دوران ماه عسل روابط سیاسی خود را میگذرانند اما تاریخ دو کشور غیر قابل انکار است و روسیه همواره مهمترین تهدید برای ترکیه بوده است،با تبدیل اوکراین به بخشی از خاک روسیه به ویژه تصاحب سواحل آن،ترکیه خود را با تهدیدی جدی مواجه خواهد دید و این کشور به خوبی میداند که روی اروپا و ناتو نمیتوان حساب باز کرد. شایان ذکر است که ناوگان دریایی ارتش ترکیه به سرعت در حال مدرن سازی و افزایش موجودی قطعات نظامی خود در دریای سیاه میباشد.
ب: بحث فلسطین: علی رغم حضور نهادهای سکولار قدرتمند در ساختار سیاسی ترکیه و غربگرایی این کشور در دوره جمهوریت،ترکیه همواره خود را وارث امپراطور عثمانی به عنوان نیرومندترین واحد سیاسی جهان اسلام می بیند. اردوغان در اظهاراتی عجیب اعلام کرد که "کمکهای ترکیه به حماس بسیار بیشتر از آنیست که دیده میشود, حماس صرفاً برای فسطین نمیجنگد, برای ما (ترکیه) نیز میجنگد و فلسطین خط دفاعی ما میباشد و هم اکنون بیش از ۱۰۰۰ تن از افراد حماس در ترکیه در حال مداوای پزشکی میباشند."در تحلیل این امر میتوان اضافه کرد که قطع روابط اقتصادی ترکیه با اسرائیل و صرف نظر از تجارت ۷ میلیارد دلاری، درآمدی برای تنشهای بزرگتر میباشد. همچنین مطرح شدن ادعاهای ارض موعود از سوی اسرائیل و بزرگنمایی آن در مطبوعات ترک نیز قابل توجه است.
ج: ترکیه علاوه بر دو مورد یاد شده در سوریه و عراق نیز با چالشهای امنیتی خود روبرو میباشد و به خوبی میداند که در صورت غفلت از مسائل امنیتی دو کشور یاد شده، یکی از بازندگان اصلی ماجرا خواهد بود، ترکیه با تقویت روابط خود با حکومت مرکزی عراق و همچنین دیدگاه ملایمتر نسبت به حکومت مرکزی سوریه در کنار تقویت نیروهای تحت امر خود در شمال این کشور میخواهد تاثیرات نگاه سیاسی آمریکا در مناطق یاد شده مبنی بر اعطای خودمختاری به گروههای کردی در دو کشور مذکور را به حداقل رساند، امری که در نگاه سیاسی ترکیه جز با حضور نظامی فعال ممکن نخواهد بود.
/channel/urasmid
اعتراضات در مستعمرات فرانسه
مقامات فرانسوی: جمهوری آذربایجان و ترکیه پشت پرده این حوادث هستند.
خبر و تحلیل:
طی روزهای اخیر یکی از مستعمرات فرانسه شاهد صحنههای خشونت آمیز درگیری میان مردم و نیروهای امنیتی بوده است، به گونهای که فرانسه مجبور شده است برای آرام کردن وضعیت موجود نیروهای امنیتی و ارتش خود را اعزام کند. این درگیریها که ۵ کشته نیز داشته است مورد توجه رسانههای منطقه قرار گرفته است اما نه به دلیل حساسیت خود موضوع بلکه به دلیل اتهام زنی فرانسه به جمهوری آذربایجان برای دست داشتن در اغتشاشات.
منطقه کالدونیای جدید یکی از نواحی مستعمره یا اصطلاحا مناطق فرا سرزمینی فرانسه میباشد و به لحاظ حقوقی بخشی از خاک فرانسه محسوب میشود. این ناحیه با مساحت ۱۸ هزار کیلومتر مربع کمتر از ۳۰۰ هزار نفر جمعیت دارد و به فاصله بیش از ۱۱ هزار کیلومتر در مجاورت استرالیا قرار دارد و اکثریت مردم آن را بومیان کاماک تشکیل میدهند. طی درگیریهای اخیر مردم بومی منطقه خواهان استقلال از فرانسه میباشند.
مقامات فرانسوی، جمهوری آذربایجان را به دلیل برگزاری یک کنفرانس با شرکت مستعمرات سابق و کنونی فرانسه و برخی دیگر از کشورهای اروپایی متهم میکنند، مطابق ادعای آنها، هدف جمهوری آذربایجان از تشکیل چنین کنفرانسی که با حمایت و هماهنگی ترکیه نیز همراه بوده است، شعله ور کردن احساسات ضد استعماری و استقلالیابی می باشد. شایان ذکر است که مقامات کالدونیای جدید پس از این کنفرانس طی نامهای به سران فرانسه خواهان جدایی کامل این منطقه از فرانسه شدهاند. همچنین مقامات امنیتی فرانسه ادعا دارند که سرویس امنیتی ترکیه نیز در این اغتشاشات دست دارد.
اما آنچه که اغتشاشات اخیر را در این منطقه شعلهور کرده است دلایل دیگری نیز دارد. طبق قانون جدید انتخاباتی فرانسه، فرانسویهای ساکن در منطقه کالدون با شرط اقامت بیش از ۱۰ سال میتوانند در فرایندهای انتخاباتی منطقه شرکت کنند, امری که با واکنش جدی مردم محلی منطقه روبرو شده است. بومیان منطقه بر این باورند که چنین تغییرات در قانون انتخابات ادامه سیاستهای فرانسوی سازی این منطقه و به حاشیه راندن بومیها صورت میگیرد، شایان ذکر است که جمعیت بومیان منطقه نسبت به مهاجران فرانسوی در حال کاهش بوده و ناظران محلی میگویند که به زیر ۵۰ درصد رسیده است. همچنین بومیان منطقه اعتقاد دارند که فرانسه در سایه سیاستهای قومیتی سالهای اخیر، نه تنها بومیان را از سرنوشت سیاسی خود محروم کرده بلکه در پی حذف فیزیکی آنها نیز بوده است و بسیاری از بومیان منطقه مجبور به مهاجرت به جزایر یا کشورهای دیگر از جمله استرالیا شدهاند. در پی چنین تحولاتی فرانسه دست خود را در استفاده از منابع عظیم انرژی در داخل سرزمین و فراساحل کالدونیا بازتر خواهد دید.
ناگفته نماند که مقامات جمهوری آذربایجان نیز به ادعاهای مطرح شده از سوی مقامات فرانسوی واکنش داده و این ادعاها را رد کردهاند. مقامات و ناظران سیاسی ترکیه نیز با بیاهمیت خواندن این ادعاها آن را بخشی از سیاست داخلی فرانسه خواندهاند.
/channel/urasmid
آیا توافق جدید در راه است ؟
تحلیل
جنگ غزه هم اکنون وارد هفتمین ماه خود شده است و همان گونه که بسیاری از صاحب نظران منطقه باور دارند این جنگ خط بطلانی بر توافق احتمالی میان سران کشورهای عربی خاور بر سر مسئله فلسطین میباشد. مطابق طرح موسوم به اتحاد ابراهیمی کشورهای عربی در پی توافق با آمریکا، اسرائیل را به رسمیت شناخته و در آن سوی میدان نیز اسرائیل راه را برای حکومت. شدن فلسطین هموار میکرد
اما همانگونه که در نوشتههای قبلی نیز بیان شد جنگ هفتم اکتبر غزه تمامی این توافقهای احتمالی را به کما برد.
اما مشاهدات میدانی و دیپلماتیک نشان میدهد ایالات متحده آمریکا عربستان سعودی و همچنین اسرائیل در پی توافق جدیدی در منطقه میباشند. و در این کارزار مذاکراتی نقش عربستان سعودی بسیار برجسته میباشد. درباره درباره مفاد قطعی این مذاکرات هنوز اطلاعات دقیقی در دسترس نمیباشد اما کارشناسان بر این باورند که مفاد مذاکرات جدید با طرح ابراهیمی تشابهات بسیاری دارد. مطابق این طرح جدید مذاکرات چند لایه و مهمی را با آمریکا به انجام میرساند. آمریکا از عربستان سعودی میخواهد که راه را برای شناخته شدن رسمی اسرائیل در منطقه باز کند و همچنین از پروژههای مشترک صدها میلیارد دلاری خود با چین دست بکشد. گفتنی است که پس از تحولات اخیر، سران کشورهای خاورمیانه با فشار فزاینده افکار عمومی خود روبرو هستند و نوعی غرب گریزی در حال سرایت از اقشار ملت به سمت سران دولتها در حوزه عربی خاورمیانه میباشد. در مقابل نیز عربستان از آمریکا میخواهد کم و کاستهای امنیتی این کشور به ویژه در حوزه سپر موشکی را کامل کند و در تکمیل پروژههای اتمی خود عربستان را یاری کند. گفتنی است که عربستان ابتدا خواهان همکاری آمریکا در زمینه برنامه هسته ای غیر نظامی می باشد اما مقامات سعودی از آمریکا میخواهند که مانع توسعه برنامه هستهای غیرنظامی این کشور نباشد.
در تحلیل چنین رویدادهای مهم این میتوان گفت که آمریکا نگران از دست دادن جایگاه خود در خاورمیانه ای که به مدت طولانی حیات خلوت خود میخواند میباشد و در پی ایجاد یک اتحاد مثلث گونه میان اسرائیل عربستان و آمریکا است, در این راستا عربستان به عنوان نمادین انتخاب شده است چرا که عربستان سعودی نماینده کل اعراب منطقه مورد خطاب قرار میگیرد و هرگونه توافق با آنها به معنای توافق با کلیت عربی خاورمیانه میباشد. پایه دوم این توافقات نیز در کنار تلاش برای پیدا کردن راه حلی برای بحران غزه ایجاد یک اتحاد قوی میان کشورهای یاد شده با اتحاد میباشد. نتایج این مذاکرات برای عربستان بسیار هم میباشد چرا که با دسترسی به صلح در غزه مانع از متشنج شدن افکار عمومی خود نسبت به کشتار عمومی مردم فلسطین خواهد شد و از سوی دیگر نیز گامی مهم در راستای رقابت هستهای با ایران خواهد برداشت. عربستان بر این امید و باور است که همانند مدل پاکستان پیش برود، پاکستان برنامه هستهای مقدماتی خود را با کمک غرب توسعه داد سپس در سایه رقابت با هند و عدم همکاری با چین و با چشم پوشی آمریکا تبدیل به یک کشور اتمی شد.
/channel/urasmid
امانوئل ماکرون:
اروپای زیبای ما ممکن است بمیرد
خبر و تحلیل:
امانول ماکرون رئیس جمهور فرانسه طی دو هفته اخیر با حضور در جلسات دانشگاهی و کرسیهای مختلف دولتی این کشور، نگرانی خود از کاهش نفوذ اروپا در سیاست بینالملل را به "مرگ قاره زیبا" تشبیه کرده است جملات وی به لحاظ مطالعات سیاست بینالملل حائز اهمیت است.
به اعتقاد ماکرون اروپا در سه حوزه بسیار مهم نه تنها جایگاه خود را از دست داده است بلکه وابسته نیز شده است.
الف: به لحاظ امنیتی و دفاعی
اتحادیه اروپا دیگر قادر به تولید سلاحهای استراتژیک و تعیین کننده در سطح بینالملل نمیباشد و به لحاظ امنیتی وابسته آمریکا شده است. وی ابراز داشت که علی رغم اتحاد عمیق اروپا و آمریکا، اتحادیه اروپا اولویت آمریکا نیست چرا که آمریکا تنها دو اولویت دارد اولویت نخست خود کشور امریکا میباشد و اولویت دوم نیز مهار چین است. او با انتقاد از وضعیت کنونی ابراز داشت که اتحادیه اروپا vassal آمریکا نخواهد بود، (این اصطلاح اشاره به وضعیت پادشاه نشینان در قرون وسطی دارد و واسال ها وابستگان و مطیعان پادشاه بودند). به اعتقاد وی در وضعیت کنونی، آمریکا در موقعیت پادشاه و اروپا در موقعیت واسال قرار دارد. در عموم کشورهای اروپایی هزینه دفاعی کمتر از ۲ درصد تولید ناخالص ملی کشورها میباشد و در تصویر کلی, اروپا بدون آمریکا قادر به تامین امنیت خود نمیباشد.
ب: حوزه انرژی
به گفته ماکرون اتحادیه اروپا روز به روز نسبت به منابع انرژی به ویژه گاز روسیه وابستهتر شده است و علی رغم اختلاف جدی در بحث اوکراین و حتی رویارویی نانوشته بین ۲ گروه، اتحادیه اروپا عمیقاً به گاز روسیه وابسته است و روزی که شیر گاز روسیه به روی اروپا بسته شود، این اتحادیه قادر به تامین نیازهای خود نخواهد بود. شایان ذکر است که وابستگی اقتصادی به ویژه در سطح انرژی، همواره سیاست خارجی کشورها را عمیقاً تحت تاثیر قرار داده است.
حوزه اقتصاد:
ماکرون در بخش دیگری از سخنان خود ابراز داشت که اقتصاد اروپا در حال تبدیل شدن به یک وابسته به اقتصاد چین میباشد. اتحادیه اروپا به دلیل هزینه پایین سرمایهگذاری در مرحله تولید، بخش اعظم سرمایه خود را در چین انجام داده است و تولیدات اتحادیه اروپا به نوعی در چین صورت میگیرد. اما چنین وضعیتی صرفاً یک پیش درآمد به یک بحران بزرگ است چرا که چین با استفاده از مهندسی معکوس صنایع و تکنولوژی اروپا، خود تبدیل به یک غول فناوری و تولیدات صنعتی جهان شده است که خود صنایع اروپا را تهدید میکند. برای مثال هم اکنون نزدیک به ۲۰ شرکت خودروسازی چین با به روز رسانی فناوری و ارتقای کیفیت محصولات خود در حال بلعیدن بازارهای جهانی هستند و سهم کشورهای غربی در محصولات تکنولوژیک مانند خودروهای الکتریکی به سرعت در حال کاهش میباشد.
توصیههای ماکرون برای جلوگیری از مرگ اروپا:
ماکرون بر این باور است که برای بازیابی نقش اروپا در سیاست و اقتصاد بینالملل، این قاره میبایست تحولات اساسی و عمیق در سیاست و تجارت آغاز کند. به اعتقاد وی اتحادیه اروپا، میبایست صدها میلیارد یورو در ۵ حوزه هوش مصنوعی، کوانتوم، فضا، بیوتکنولوژی و انرژیهای جدید سرمایهگذاری کند، در غیر این صورت «مرگ اروپای زیبا» اجتناب ناپذیر خواهد بود.
/channel/urasmid
جمهوری آذربایجان و چالشهای جدید
تحلیل:
یکی از مهمترین وظایف سیاست خارجی شناخت محیط سیاست بینالملل و همسو کردن منافع ملی با آن میباشد و جمهوری آذربایجان نیز از این قاعده مستثنا نیست. از آنجایی که محیط سیاست بینالملل همواره در حال تغییر میباشد تعریف منافع و تدوین راهکار برای مقابله با چالشها نیز دچار تغییر میشوند. تغییر سیاست ر عرصه بین المللی و منطقهای میتواند بازخورد عواملی مانند جنگهای منطقهای با پتانسیل سرایت به مناطق دیگر باشد و یا ممکن است از طریق تغییرات آرام مانند تحول در نتایج انتخابات در کشورهای دوست و دشمن صورت گیرد.
اگرچه که جمهوری آذربایجان با بازپسگیری مناطق اشغال شده قره باغ طی سالهای اخیر و از طریق چند دوره جنگ و عملیات نظامی موفق به اهداف خود رسیده و بحران قرهباغ را به عنوان بزرگترین چالش سیاسی و منش ملی خود حل کرده است اما این کشور نیز مانند سایر کشورها از ماهیت چالش انگیز محیط بینالملل در امان نیست و سران این کشور میبایست تعاریف جدیدی در منافع ملی خود جای دهند. در این راستا:
الف:
یکی از مهمترین و بنیادیترین مسائل جمهوری آذربایجان این است که این کشور درگیر نزاعی بوده است که ۲ حوزه فرهنگی بزرگ یعنی اسلام و مسیحیت را درگیر کرده است، به اصطلاح روابط بین الملل این کشور بر روی «گسل فرهنگی ویا به تعبیر ساموئل هانتینگتون در مرزهای فرهنگی» قرار دارد. در طول اشغال ۳۰ ساله قرهباغ با وجود اینکه کشورهای جهان و کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل بر اشغالگری ارمنستان صحه گذاشته و قطعنامههایی مبنی بر لزوم خروج نیروهای ارمنی از این مناطق تاکید داشتهاند اما در عمل هیچ گونه پیشرفتی در حوزه دیپلماتیک حاصل نشد و جنگ گرم تعیین کننده نتیجه بازی بود. چنین چالش ژئوپلیتیک هم اکنون نیز و حتی با شدت بیشتری ادامه دارد. کشورهایی مانند هند به دلیل دشمنی با پاکستان، یونان به دلیل دشمنی با ترکیه و سابقه دینی ارتودوکس و همچنین فرانسه به عنوان یکی از سردمداران مسیحیت غرب در حال چالش آفرینی در منطقه میباشند. اگرچه که تلاشهای فرانسه در ایجاد روابط و تسلیح ارمنستان را میتوان در چهارچوب گسترش ناتو نیز بررسی کرد اما ماهیت تنش بیشتر بر پایه مقابله با جمهوری آذربایجان و ترکیه است و نه صرفاً علیه روسیه. به واقع ارمنستان بر پایه رقابتهای دینی و ایدئولوژیک به دنبال یارگیری از متحدین احتمالی میباشد، امری که میتواند امنیت ملی جمهوری آذربایجان را با چالش جدید و جدی روبرو کند.
ب:
در سایه چنین تحولاتی و همچنین رویارویی نسبتا شدید روسیه با غرب در زمین شطرنج اوکراین،سران جمهوری آذربایجان به دنبال راهکارهایی برای مقابله با تهدیدات احتمالی هستند. در این راستا خط مشهای کلی و اساسی مانند اجتناب از ایجاد و تشدید جدی با روسیه و ایران قابل مشاهده است. الهام علیف برخلاف سردمداران این کشور در اوایل فروپاشی شوروی و تشکیل جمهوری آذربایجان نوین بر طبل قوم گرایی مستقیم و بیپرده نمیکوبد، و به دنبال مصون ماندن از سیاست ساندویچ یعنی فشار مضاعف از سوی همسایههای شمالی و جنوبی خود می باشد. در این رابطه، حفظ روابط با روسیه برای جمهوری آذربایجان حیاتی است. همچنین جمهوری آذربایجان نیز به یارگیریهای سیاسی و نظامی خود ادامه میدهد و همکاریهای امنیتی و تسلیحاتی خود با کشورهایی مانند ترکیه، پاکستان، روسیه، اسرائیل و حوزه ترکی آسیای مرکزی را گسترش میدهد. دستیابی به سلاحهای استراتژیک و تعیین کننده اسرائیل، و همچنین ادغام تشکیلات ارتش این کشور با ترکیه را میتوان مهمترین گامها در این راستا دید. جمهوری آذربایجان در حال تبدیل شدن به یکی از تولید کنندگان سلاح میباشد و بودجه تحقیقات و توسعه تسلیحات مدرن با همکاری ترکیه به شدت در حال افزایش میباشد. ناگفته نماند که منش سیاسی احزاب حاکم ترکیه برای جمهوری آذربایجان بسیار حیاتی میباشد؛ الهام علیف توانست بیشترین بهره را از اتحاد سیاسی دولت باغچلی ( ملی گرا) و اردوغان را ببرد. اگرچه که انتخابات اخیر شهرداریهای ترکیه حاکی از سمت و سوی جدید در آینده سیاسی این کشور میباشد، اما باور ما بر این است که با توجه به معماری امنیتی جدید منطقه، در هر صورت ، علی رغم برخی نوسانات، روابط جمهوری آذربایجان با ترکیه در عالیترین سطح خود ادامه خواهد داشت.
/channel/urasmid
اردوغان در بغداد، امیدها و چالشها
خبر و تحلیل:
اردوغان رئیس جمهور ترکیه در صدر هیئتی بلندپایه و پرتعداد وارد بغداد پایتخت عراق شد و پس از دیدارهای فشرده با رئیس جمهور و نخست وزیر این کشور به اربیل مرکز اقلیم کردستان عراق رفت. نتیجه این دیدار امضای ساخت پروژه موسوم به جاده توسعه به همراه ۲۶ سند همکاری دیگر در زمینههای متفاوت بود.
اگرچه که این دیدار کوتاه بود اما جزئیات فراوانی دارد که مکن است تا هفتهها مورد تحلیل ناظران بین المللی قرار گیرد.
بدون شک مهمترین دستاورد این دیدار امضای ساخت پروژه جاده توسعه میباشد. طراحان این پروژه ادعا دارند که با سرمایهگذاری مشترک امارات، قطر، عراق و ترکیه یک بزرگراه ترانزیتی مهم به همراه دو خط ریلی از بندر فاو عراق شروع شده و با گذر از شهرهای اصلی عراق به مرزهای ترکیه برسد و کالا و خدمات و همچنین انرژی این حوزه را از طریق بنادر ترکیه در دریای سیاه دریای مدیترانه و استانبول به نقاط مختلف اروپا و حوزه بالتیک و روسیه برساند. در سایه این پروژه ۱۷ میلیارد دلاری، بندر فاو عراق در بصره به یکی از بزرگترین بنادر کل خاورمیانه تبدیل خواهد شد.
یکی از نکات برجسته این پروژه ماهیت رقابتی آن است، به لحاظ زمانی و مکانی احیای تفکر ایجاد این پروژه حائز اهمیت است چرا که این پروژه نیز همانند سایرین، ایران را دور میزند و یک آلترناتیو جدی برای طرح ارائه شده از سوی هند برای ایجاد زیرساخت ترانزیتی با مشارکت کشورهای عربی خاورمیانه برای رسیدن به یونان و سایر کشورهای اروپایی میباشد.
ناگفته پیداست که اهمیت استراتژیک و مزایای این طرح قابل توجه است و با استقبال کشورهای منطقه مواجه شده است اما همانند هر طرح دیگری چالشهای خود را نیز دارد.
الف: تفاهم امنیتی
ترکیه به عنوان عنصر پیشرانه این پروژه انتظارات امنیتی جدی از عراق دارد. ترکیه از عراق میخواهد که پ ک ک را به عنوان یک گروه تروریستی شناسایی کند و در مبارزه علیه آن با ترکیه همکاری کند. اگرچه که در نشست امنیتی اخیر میان وزیر امور خارجه، وزیر دفاع و رئیس تشکیلات استخبارات ترکیه و مقامات معادل عراقی آن، عراق این گروه را یک گروه غیرقانونی اعلام کرد اما ناظران سیاسی و امنیتی بر این باورند که این شناسایی یک شناسایی کامل به معنای تروریستی خواندن این گروه نمیباشد. در دیدار اردوغان با السودانی نیز این درخواست از سوی اردوغان مطرح شد اما نخست وزیر عراق بدون اشاره به نام پ ک ک اظهار داشت که فعالیت تمامی گروههای تروریستی در منطقه به ویژه مرز ترکیه را از بین خواهد برد. برداشتهای متفاوتی از این سخنان میتوان داشت اما با توجه به ساختار سیاسی غیر منسجم عراق و تلاش این کشور برای حفظ یکپارچگی تمامی گروهها قابل درک است،اما توافقهای لازم برای مبارزه جدی با پ ک ک و توافق ضمنی عراق برای همکاری صورت گرفته است و انتظار میرود ترکیه عملیاتهای جدیدی را در منطقه پی ریزی کند.
اگرچه که این پروژه میتواند همکاری منطقهای را افزایش داده و مباحث امنیتی را به حاشیه براند اما بزرگترین چالش این پروژه، بحث خود امنیت است. عراق پس از اشغال توسط آمریکا در سال ۲۰۰۳ به مدت نزدیک به دو سال فاقد حکومت بود و در این دوره گروههای مذهبی و قومی بسیار متنوعی پدید آمدند. برای درک درک موضوع میتوان گفت اگرچه که قانون اساسی عراق به صراحت اعلام میدارد که تنها سازمانی که میتواند سلاح در اختیار داشته باشد ارتش این کشور است، و هرگونه دستیابی و حمل سلاح توسط افراد و تشکلها ممنوع است،مطابق بررسیهای انجام گرفته هم اکنون ۱۰۴ گروه مسلح در این کشور فعالیت دارند که بنابر تعریف قانون اساسی عراق مصوب سال ۲۰۰۵ همه این گروهها غیرقانونی محسوب میشوند. دامنه بسیار بلند و متفاوتی از این گروهها بر پیچیدگی مسئله میافزاید. برای پیچیده تر کردن مسئله این را نیز باید در نظر داشت که این ۱۰۴ گروه در قالب گروههای متخاصم با گرایشهای رقیب و عموماً متخاصم هستند. برای مثال کردها دارای ۳ نوع گرایش هستند و در بازهای از همکاری با ایران و همکاری با ترکیه در حرکتند، جمعیت ۲.۵ تا ۳ میلیونی ترکمنها نیز میان ایران و ترکیه تقسیم شدهاند ( بحث تشیع و تسنن)، دهها گروه شیعی با گرایشهای ملیگرایانه (نجف محور) و نزدیک به ایران (قم محور) نیز در این معماری امنیتی حضور دارند.
در این راستا میتوان ایران را یکی از
«ناخرسندان» این توافق خواند و بازخورد حضور و تاثیر بسیار گسترده ایران در معمای امنیتی عراق میتواند قابل توجه باشد.
ادامه دارد ...
/channel/urasmid