پایانی برای قصه
نیست:چرا که نه گوسفندان عاقل میشوند،و نه گرگها سیر!
Channel | اتوپیا
نظم یک جسارت بی معنا است!
تمام آنچه به جهان حیات و معنی بخشید در بی نظمی پدید آمد.
Channel | اتوپیا
آدمِ زودرنج طرد میشود. مثل یه بیمار از او فاصله میگیرند. آدمِ زودرنج شاید قابل تحمل نباشد، اما او پر از زخم است. هر کجای روانش را لمس کنی، دستت به زخمی میخورد، دردش میآيد و آدمی که درد دارد، نمیتواند "آخ" نگوید.
#معین_دهاز
Channel | اتوپیا
#برش_کتاب
احساس میکنم از کتابها میترسم. هر وقت خود را در میان کتابها میبینم با صراحت بیرحمانهای احساس نادانی میکنم. جهل! هیهات! با این جهل ثقیل و انبوه چگونه میتوان زندگی کرد؟ چگونه میتوان زندگی را شناخت و توجیه کرد؟ چگونه میتوان در سرنوشت آن دخالت داشت؟
#نون_نوشتن / محمود دولتآبادی
Channel | اتوپیا
همین دلی،
که پُر است از شکایت و
گله دارد،
برای از تو شنیدن
هنوز حوصله دارد …
Channel | اتوپیا
آدم دیر رازهای جهان را میفهمد؛ آدم کلاً دیر میفهمد؛ آدم نبردهای بزرگی میکند برای فتح هیچ، فتح باد.
#احسان_عبدیپور
Channel | اتوپیا
خوشبختی چیزی نیست که بخواهی
آن را به تملک خود درآوری.خوشبختی
کیفیت تفکرست،حالت روحیست
خوشبختی، وابسته به جهان درونِ توست.
Channel | اتوپیا
حس میکنم توخالیام. مدام به این مسئله فکر میکنم، به خلأ درونم. به خودم میگویم اگر میتوانستم به اعماق بدنم نفوذ کنم، قلب و سرم را بشکافم و داخلش را ببینم احتمالا چیزی نمیدیدم. هيچچیز. جز باد، بیابان و زمین یخزدهای که در آن هیچ جنب و جوشی نیست.
Channel | اتوپیا
خواستم گریه کنم قلب صبورم نگذاشت
وقت زانو زدنم بود غرورم نگذاشت
#احسان_افشاری
Channel | اتوپیا
هر لحظه مزن در،که در این خانه کسی نیست
بیهوده مکن ناله،که فریاد رسی نیست
شهری که شه و شَحنه و شیخش همه مستند
شاهد شکند شیشه که بیم عَسَسی نیست
آزادی اگر می طلبی،غرقه به خون باش
کاین گلبن نو خاسته بی خار و خسی نیست
دهقان رَهد از زحمت ما یک نفس اما
آن روز که دیگر ز حیاتش نفسی نیست
با بودن مجلس بود آزادی ما محو
چون مرغ که پابسته ولی در قفسی نیست
گر موجد گندم بود از چیست که زارع
از نان جوین سیر به قدر عدسی نیست
هر سر به هوای سر و سامانی ما را
در دل بجز آزادی ایران هوسی نیست
تازند و برند اهل جهان گوی تمدن
ای فارس مگر فارس ما را فَرسی نیست
در راه طلب فرخی ار خسته نگردید
دانست که تا منزل مقصود بسی نیست
Channel | اتوپیا
وكل عينٍ تشوفك ليتها عيني!
و همهی چشمهایی که تو را میبینند، کاش چشمهای من بودند!
#علی_مساعد
Channel | اتوپیا
شنیدهام یک جایی هست
جایی دور
که هروقت از فراموشیِ خوابها دلات گرفت
میتوانی تمامِ ترانههای دختران میْخوش را
به یاد آوری
میتوانی بی اشارهی اسمی
بروی به باران بگویی
دوستت میدارم..
#سیدعلی_صالحی
Channel | اتوپیا
#برش_کتاب
اغلب به نوری فکر میکنم که نمیتوانم بی آن سر کنم.
#خطاب_به_عشق / آلبرکامو
Channel | اتوپیا
#برش_کتاب
گاهی از یک شوخی میرنجیم. علت این رنجش چیست؟ توضیحات رولان بارت (کتابِ سخن عاشق) دربارهی نحوهی تاثیر و ضربهی شوخیها قابل تامل است:
مقاومت چوب بسته به جایی که میخ را در آن فرو میکنیم فرق میکند: چوب بافت همسانی ندارد؛ و من نیز.
من نیز "نقاط حساس" خود را دارم. نقشهی این نقاط را فقط خود من میدانم. و با توجه به این نقاط است که مسیر خود را تعیین میکنم. و با راهنمایی یک مشاور بیرونی مرموز، از برخی نقاط احتراز کرده و به دنبال برخی نقاط میگردم. حتما مایلم این نقشهی سوزندرمانی اخلاقی، به شکل پیشگیرانه، آشنایان جدیدم را هم زیر پوشش بگیرد [تا به من آسیب نزنند]. آشنایانی که البته از این نقشه میتوانند برای بیشتر رنجاندن من استفاده کنند.
برای پی بردن به بافت چوب فقط باید میخی را در آن فرو کنیم و ببینیم راحت فرو میرود یا نه. برای کشف نقاط حساس خود هم ابزاری وجود دارد که مثل میخ عمل میکند: این ابزار شوخی است: رنجش من از شوخیها رنجشی سطحی نیست.
Channel | اتوپیا
بگذار چیزی بهت بگویم ماری!
زمین زیر پای ما، خیلی محکم بهنظر میرسد؛
اما اگر اتفاقی در زندگیت بیافتد،
زیر پایت راحت خالی میشود.
#هاروکی_موراکامی
Channel | اتوپیا