vaj_hay_eshgh | Unsorted

Telegram-канал vaj_hay_eshgh - واج های عشق

6999

کپی ممنوع⛔ فوروارد متن باذکر اسم نویسنده و کانال مجاز است. شماره ثبت شما:8700353

Subscribe to a channel

واج های عشق

به يه مغازه سلمونی می رفتم که آرايشگرش هميشه موقع کار، يه سيگار گوشه لبش بود، تا آخرشب هرجا ميرفتم، همه می گفتن: تو سيگار میکشی؟

هفته پيش به یه مغازه عطرفروشی رفتم، فروشنده يه ادکلن رو به لباسم زد گفت اين ماندگاری اش فوق العاده است. با اينکه خريد نکردم، تا همين دو سه روز پيش هرجا می رفتم، میگفتن: چه بوی خوبی میدی

ارتباطها خيلی مهمن!
وقتی با افراد مودب و فهميده در ارتباطیم، یا وقتی که با افراد آلوده ای در ارتباطیم، خواه ناخواه از این روابط تاثير می گیریم.

@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

اگر لازم است کسی را متقاعد کنید که دوستتان داشته باشد، هرگز شما را دوست نخواهد داشت.
اگر لازم است به کسی باج بدهید تا به شما احترام بگذارد، هرگز به شما احترام نخواهد گذاشت.
اگر لازم است کسی را متقاعد کنید تا به شما اعتماد کند، در حقیقت هرگز به شما اعتماد نخواهد کرد.

با ارزش‌ترین و مهم‌ترین چیزها در زندگی، ذاتا ماهیتی غیرمعاملاتی دارند و تلاش برای مذاکره سرِ آنها بلافاصله نابودشان می‌کند.
نمی‌توانید برای رسیدن به خوشبختی توطئه‌چینی کنید؛ غیرممکن است.

#مارک_مانسون



@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

اگر می توانستم یک بار دیگر به دنیا بیایم، کمتر حرف می زدم و بیشتر گوش می کردم.
دوستانم را برای صرف غذا به خانه ام دعوت می کردم حتی اگر فرش خانه ام کثیف و لکه دار و یا کاناپه ام ساییده و فرسوده شده بود.
درسالن پذیرایی ام، ذرت بوداده می خوردم و اگر کسی می خواست که آتش شومینه را روشن کند، نگران کثیفی خانه ام نمی شدم.
پای صحبت های پدربزرگم می نشستم تا خاطرات جوانی اش را برایم تعریف کند و در یک شب زیبای تابستانی، پنجره های اتاق را نمی بستم تا آرایش موهایم به هم نخورد.
شمع هایی که به شکل گل رز هستند و مدت ها روی میز جا خوش کرده اند را روشن میکردم و به نور زیبای آنها خیره می شدم. با فرزندانم بر روی چمن می نشستم بدون آنکه نگران لکه های سبزی شوم که بر روی لباسم نقش می بندند. با تماشای تلویزیون کمتر اشک می ریختم و قهقهه خنده سر می دادم و با دیدن زندگی، بیشتر می خندیدم.
هر وقت که احساس کسالت می کردم، در رختخواب می ماندم و از اینکه آن روز را کار نکردم، فکر نمی کردم که دنیا به آخر رسیده است.
اگر شانس یک بار زندگی دوباره به من داده می شد، هر دقیقه ی آنرا متوقف می کردم، آن را به دقت می دیدم، به آن حیات می دادم و هرگز آنرا پس نمی دادم..
اگر یک بار دیگر به دنیا می آمدم...

#ارما_بومبک


@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

کاش در روزگار دیگری دوستت می‌داشتم.
روزگاری مهربان‌تر، شاعرانه‌تر 
اما افسوس دیر رسیده‌ایم،
ما گل عشق را می‌کاویم 
در روزگاری که عشق را نمی‌شناسد ...

#نزار_قبانی


@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

#پارت_شصت_یکم

تکه های مرغ و گوشت را با آب نمک چند بار شست و برای بستن راه هر بهانه‌ای به سراغ ادویه‌هایی رفت که مادر احمد برایش خریده بود و او از سر لجبازی بی‌استفاده گذاشته بود. مرغ‌ها را با ادویۀ مناسب و ماهیچه‌ها را با پیاز فراوان تفت داد. برنج را آبکش کرد تا قد بکشد. سوپ جو را هم بار گذاشت اما اول سینۀ مرغ‌ را گریل کرد و سبزیجات را تفت داد و در آخر خامۀ پرچرب را به سوپ اضافه کرد و برای تزیین آن پیاز را کاراملی کرد، عالی شده بود و این‌ها فوت کوزه‌گری مادر احمد برای پختن سوپ جو بود که یک بار تصادفی دیده بود. بعد به سراغ سالادشیرازی رفت. سعی کرد خیار، گوجه و پیاز را یک‌دست خرد کند و با چاشنی مخصوصی که از تبسم یاد گرفته بود مزه‌دار کرد و در یخچال گذاشت و به سراغ دسر رفت.
برای اولین بار زیباترین ظرف‌هایش را از کمد کنسول بیرون آورد و روی میز چید. شمع‌های ارغوانی و شمعدان نقره را انتخاب کرد. دستمال‌سفره‌ها را به شکل گل رز طوری تزیین کرد که جای خالی گلدان‌گل را پر کرده و زیبایی میز را کامل می‌کرد. عطر پلو‌ زعفرانی و عطرخورش‌‌ها در خانه پیچیده بود. سوگند نفسی بیرون داد و راضی از نتیجۀ زحمت‌هایش چرخی در خانه زد. برای اولین بار حس خوبی را تجربه می‌کرد مثل حس زندگی، با خودش زمزمه کرد:
- کار خدا رو چه دیدی! شاید به زودی راه عشق و محبت به این خونه زندگی هم باز بشه.
برای رفع خستگی لیوانی چای ریخت، تلویزیون را روشن کرد و بعد از مدت‌ها با خیالی آسوده به تماشای فیلم مشغول شد بعد انگار چیزی یادش آمده باشد به سمت اتاق خواب رفت. صندوقچۀ منبت‌کاری شده را بیرون آورد و باز کرد. قاب‌‌های کوچک و بزرگ از عکس‌های عروسی و تنها سفر دو نفره به مشهد و در ماه عسل‌شان را بیرون آورد و روی میز خالی خاطره در کنج پذیرایی چید و در انتظار آمدن احمد دوباره به تماشای تلویزیون مشغول شد.
چند ساعتی گذشته بود که کلید در قفل در چرخید. سوگند به سرعت از جا بلند شد تا به استقبال برود، ضربان قلبش بالا رفته بود و نمی‌دانست احمد با دیدن ظاهر جدیدش چه عکس‌العملی نشان می‌دهد....

 احمد به آرامی وارد شد. سوگند چند بار چشم‌هایش را باز و بسته کرد. قلبش مثل پرنده‌ای اسیر در قفس به سینه می‌کوبید. سعی کرد به خودش مسلط شود و آرامش ظاهرش را حفظ کند، گونه‌هایش تبدار بود، اما نوک انگشت‌هایش از هیجان چیز نامعلومی که در انتظارش بود یخ کرد.

ادامه دارد...

#رمان_تبسمی_خاموش
#اجتماعی_عاشقانه
#نویسنده‌ها
#زهرا_علیزاده
#محبوبه_چریکی
#مینا_ازقندی
@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

من مشکلات را حل نمی‌کنم.
من افکارم را درست می‌کنم،
سپس مشکلات خودشان حل می‌شوند...


✍ #لوئیس_هی



@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

راز شادابی و سلامتی🫀

Читать полностью…

واج های عشق

خداوند هرگز قولی نداده که ما را از مشکلات دور نگه می دارد. ولی گفته که در دل طوفان ،به ما آرامش می دهد. خداوند این را آرامشی بالاتر از درک و فهم ما می نامد. به این معنی که با وجود مشکلات زندگی، شما هنوز آرامش خود را دارید.
مثلا گزارشات پزشکی خوب نبود، اما من نگران نیستم چون میدانم که خدا حواسش به من هست
من آن مقامی که برایش زحمت کشیدم را نتوانستم کسب کنم ولی ناراحت نیستم چون می دانم که خداوند مقام بالاتری برایم در نظر گرفته
من نتوانستم به عشقم برسم اما مهم نیست چون حتما او گزینه های بهتری برای من در نظر گرفته

📕 چگونه با آرامش و بدون نگرانی زندگی کنیم

✍🏻 #جول_اوستین



@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

📗متن های زیبا بخوانیم😍

Читать полностью…

واج های عشق

از صدایتان برای فریاد مهربانی
از گوشتان برای غمخواری

از دستتان برای نیکوکاری
از ذهنتان برای راستی و

از قلبتان برای عشق استفاده کنید.


‌  ‌‌@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

دانی که حروفِ عشق
را معنی چیست؟

عین عابد و شین شاکِر و قاف است قانع


✍ #حضرت_مولانا


‌  ‌‌@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

گوشه‌گیری اگر موقت باشد
برای اندیشه ارزشمند است.
چرا که مجبورش می‌کند که در خود فرو رود؛
اما به شرطی که از آن بیرون بیاید.
تنهایی رنگ بزرگ منشانه‌ای دارد
اما برای کسی که در وی نیروی آن نیست که بتواند خود را از آن بیرون بکشد، کشنده است.
باید با زندگی زمان خود را اگر چه پرهیاهو و ناپاک باشد، زندگی کرد.

📖ژان کریستف

👤رومن رولان



‌  ‌‌@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

#پارت_شصتم

بعد از خداحافظی با مادرش احساس کرد همۀ توانش را از دست داده. سرش را میان دست‌هایش گرفت و چند دقیقه به همان حالت باقی ماند. اتفاقات چند روز گذشته و پیام‌های احمد مثل فیلمی روی دور تند در سرش تکرار شد. باورش سخت بود در چنین مخمصه‌ای گیر افتاده باشد که نه راه پس داشته باشد و نه راه پیش. هیچ راه میانه‌ای هم نبود. شاید حق با مادرش بود و باید کوتاه می‌آمد و از بین بد و بدتر یکی را انتخاب می‌کرد. طلاق و جدایی برایش غیرممکن بود و اگر هم موفق می‌شد شک نداشت برگشت به خانۀ پدری او را در شرایطی سخت‌‌تر از این که بود قرار می‌داد. پس تصمیم گرفت برای نجات زندگی نیمه‌جانش، خودش را قانع کند تا پاپس نکشد و برای آرامش خودش هم که شده از در آشتی با احمد وارد شود. دلش نمی‌خواست بعد از چند روز دوری، احمد چهرۀ درهم و عبوس او را بهانه کرده و باز هم در خانه آشوب به پا کند، حوصلۀ بحث و مشاجره با او را نداشت. تا آمدن احمد چند ساعت وقت داشت. نفس عمیقی کشید. از جا بلند شد و برای انگیزه دادن به خودش به اطرافش نگاهی انداخت، همه چیز داشت. خانه‌ای شیک و دلباز، پرده‌های مخمل اعلا، فرش‌های دست‌بافت کاشان، مبلمان کنده‌کاری شدۀ سفارشی و لوازم لوکس چشمگیر که آرزوی هر دختر دم‌بختی بود. به خودش نهیب زد:
- دست از گذشتت بردار و دیگه بچسب به زندگیت.
بدون معطلی دست به کار شد. دوش گرفت و فر موهایش را مرتب کرد، بعد از مدت‌ها آرایش زنانه‌ای به صورتش داد و رو‌به‌روی آینه به چپ و راست چرخید. پیراهن حریر فیروزه‌ای خیلی خوب به تنش نشسته بود و زیبایی صورتش را بیشتر نشان می‌داد. به تصویر خودش در آینه لبخند زد و بر خلاف میلش به خودش فهماند که باید سرنوشتش را قبول کند، شاید تقدیر برای او هم مثل هزاران زن دیگر این طور صلاح دیده بود تا داغ حسرت‌ نگاهی عاشقانه که براندازش کند و زیبایی خدادادی او را با کلمات محبت‌آمیز تحسین کند تا ابد بر دلش بماند. سعی کرد فکرهای بیهوده را از خودش دور کند و به خیالات واهی اجازه ندهد تا دوباره او را از تصمیمش پشیمان کند.
به سمت آشپزخانه رفت. یادش آمد دور از چشم پدر و برادرش دو سال قبل روز تولدش سیما‌خانم، او و تبسم را به رستورانی دعوت کرد. با دیدن مردهایی که با ولع غذا می‌خوردند کلی شوخی کرده و خندیده بودند و سیما‌خانم گفته بود:
- دخترا چرا تعجب می‌کنید؟ میگن از شکم مردا میشه به قلبشون راه پیدا کرد!
بی‌اختیار لبخند زد و به سمت فریزر رفت،  مواد لازم را بیرون آورد و پیش‌بند را بست. قصد داشت امشب میزی شیک و خاص بچیند. به ساعت روی دیوار نگاه کرد هنوز تا شب خیلی مانده بود و آن‌قدر وقت داشت که غذاهای رنگارنگی بپزد. می‌دانست احمد به غذاهای ایرانی علاقه بیشتری دارد و چند بار برای طعنه زدن به سوگند گفته بود:
- هیچ‌ کس مثل مامانم نمی‌تونه زرشک‌پلو مرغ رو عالی بپزه، چلو ماهیچۀ مامانم بی‌نظیره. سوپ جوی مامان مثل معجزه‌ست...
خیلی برای احمد رو نکرده بود، اما دست‌پخت خوبی داشت و می‌خواست امشب با کاری بی‌نقص او را غافل‌گیر کند و از این راه هم شاید به قلب او نفوذ کند. گوشی را باز کرد و چند دقیقه‌ای در پیج‌های آشپزی چرخید.
باید وسواس به خرج می‌داد، احمد قبلاً چند بار میز را ترک کرده و به عمد ایراد گرفته بود که:
- غذات بوی زخُم می‌ده، حیف این همه مواد غذایی که خراب کردی!

ادامه دارد...

#رمان_تبسمی_خاموش
#اجتماعی_عاشقانه
#نویسنده‌ها
#زهرا_علیزاده
#محبوبه_چریکی
#مینا_ازقندی
@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

منتظر این نباشید که حس و حال کار را پیدا کنید. منتظر آن حس جادویی که کارتان را برایتان انجام می‌دهد نمانید.
فقط عمل کنید.
افکارتان را کنار بگذارید و حرکت کنید. نیازی نیست خودتان را از لحاظ روانی آماده کنید. نیازی نیست همه چیز برای کارتان آماده و مهیا باشد. فقط عمل کنید. زود باشید. نه یک دقیقه دیگر. همین حالا!


@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

افکار ما نیز مانند گوشی‌ هایمان
هر روز به کمی شارژ نیاز دارند؛

کمی تمرکز، کتاب خواندن و تفکر
چیزیست که ما را در مسیر آگاهی
و موفقیت نگه می‌ دارد...


@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

#شعر🌹

#نزار_قبانی



تا زمانی که از عمق دوست داشتن
طرف مقابل‌ات مطمئن نشدی
عمیقانه دوست نداشته باش
چرا که عمق عشق امروز
همان عمق زخم فردای توست

@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

باور کن همان چیزی که از دست دادنش برای انسان سخت‌ترین کارهاست، سرانجام همانی است که دیگر رغبتی به آن ندارد. پس برای ماندن کسی و انجام کاری اصرار نکنید!

✍🏽 #آلبر_کامو

📗 مرگ خوش

@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

در این روزگار، که ما بیش از هر چیز به امید و ایمان احتیاج داریم، مگذار ناامیدی، روزنی به اندازه سر سوزنی در قلبت پیدا کند و از آنجا هجوم بیاورد.امید را برای روزهای بد، ساخته‌اند؛ چراغ را برای تاریکی.
انسان اگر با مشقّت و درد و مصیبت روبرو نمی‌شد، نه به چیزی ایمان می‌آورد، نه به آینده‌ای دل می‌بست، و نه از امید، سلاحی می‌ساخت به پایداری کوه.

#آتش_بدون_دود

#نادر_ابراهیمی


@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

برای یافتن زمینه فعالیتی که عمیقا با وجود ما هم‌ راستا باشد، باید ابتدا به لحظاتی رجوع کنیم که گذر زمان را فراموش کرده‌ایم؛
جایی که خستگی معنایی نداشت.

به جای اینکه دنبال علاقه بگردیم، در حقیقت باید دنبال آن لحظه‌ای بگردیم که انجام کاری، ما را از “نیاز به انگیزه” بی‌نیاز کرده است.

پرسیدن این سؤال کلیدی است:

«اگر هیچ‌کس تشویق ‌مان نکند و انگیزه های ابتدایی رایج کنار رود، آیا باز هم حاضریم کاری مشخص را انجام دهیم؟»

اکثر آدم‌ها علاقه را با تحسین دیگران یا سود مالی اشتباه می‌گیرند، اما علاقهٔ اصیل، از جنس میل خاموش اما سرسخت و مستمر است.

گاهی رد علاقه در کودکی‌ پنهان است؛ در بازی‌هایی که با جدیتِ یک دانشمند انجام می‌دادیم.

و مهم‌تر از یافتن علاقه، ایجاد بستر ذهنی برای عمیق‌تر شدن در آن است؛ چون علاقه سطحی، با اولین شکست می‌میرد.

پس علاقهٔ واقعی نه کشف می‌شود، نه به ما الهام می‌شود؛ بلکه ساخته می‌شود، در مسیر درگیری واقعی با خودِ اصیل‌مان

قدرت نامحدود

@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

معلمم در سيزدہ سالگى،
سؤالى پرسيد و گفت
انتظار ندارم بتوانے بہ سؤال من پاسخ دهی...
اما اگر در پنجاہ سالگى هم نتوانے پاسخى براى آن بيابی،
در اين صورت، حتم بدان ڪہ زندگے را ضايع ڪرده‌ای...

《بہ خاطر چہ چیزے بايد از شما ياد كنند؟》

#پیتر_دراڪر


@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

اگر دلت می‌خواهد کتابخانه‌هایت را قفل کن!
اما با هیچ دری، با هیچ قفلی و با هیچ زنجیری نمی‌توانی ذهن مرا به بند بکشی.

#ویرجینیا_وولف



@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

من هیچگاه به کسانی که خودشان را دوست ندارند و به من می گویند دوستت دارم اعتماد نخواهم کرد. یک ضرب المثل آفریقایی هست که می‌گوید:"مراقب باشید زمانی که  یک فرد برهنه به شما پیراهن میدهد.."


✍ #مایا_آنجلو


@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

بعضی آدم‌ها مثل شکلات شیرین‌اند،
طعم مهربانی‌شان هیچ‌وقت از خاطر نمی‌رود.
دو دختربچه...
یکی با دست‌های پر، یکی با قلبی مهربان اما بی پول،
و فروشنده‌ای که فرق نداشت برایش چه کسی دارد و چه کسی ندارد؛
فقط می‌بخشید...
بی‌چشمداشت، بی‌انتظار.
گذشت، و او رفت،
اما روی صندلی یک پارک،
عکس لبخندش و کیسه‌ای پر از شکلات
شاهد بود بر جاودانگی مهربانی‌اش.
هر رهگذری شکلاتی برمی‌داشت،
و زیر لب می‌گفت:
"خدا بیامرزد کسی را که شیرینی بخشید، حتی وقتی خودش دیگر نبود."
مهربانی، جاودانه است...


‌  ‌‌@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

خوب کردن حال خودت در شرایطی که
هیچکس کنارت نیست رو یاد بگیر
چون آدمی که قوی شدن در تنهایی رو یاد بگیره
توانایی رو به رو شدن با هر طوفانی
رو در زندگی خودش پیدا میکنه...


‌  ‌‌@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

🔥برترین کانال VIP در تلگرام🔥

👈🏻 ادبیات 👉🏻

👈🏻 قانون جذب 👉🏻

👈🏻 آموزش زبان 👉🏻

👈🏻 علمی👉🏻

👈🏻 موسیقی👉🏻

👈🏻 حقوقی 👉🏻

👈🏻 روانشناسی 👉🏻

👈🏻 درمانی 👉🏻


💥پیشنهاد ویژه امشب😍👇🏻👇🏻

تغذیه سالم


♦️لطفا عضو این فولدر جامع و کامل بشید♦️

Читать полностью…

واج های عشق

و اگر کسی را دوست دارید،
تاریکی او را نیز دوست داشته باشید،
نه فقط نور او را...

همه‌ی آدما یه نیمه‌ی تاریک دارن یه نیمه‌ی روشن.
یعنی تو وجود همه، خوبی هست بدی هم هست؛
حالا کم و بیشش تو هرکسی فرق داره ولی از هردو هست.
این چیزییه که ما در کسی که دوستش داریم باید بپذیریم؛
بپذیریم که هیچ انسانی در دنیا کامل نیست؛ و اگه روزی حس کردیم عاشق یک‌نفر شدیم باید همه شخصیت، که شامل عیب و نقصهاشم میشه بپذیریم♥️

Movie: Death on the Nile


‌  ‌‌@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

تنهاییِ آدم ها بزرگ است!
خیلی بزرگ، شاید هم به وسعت یک دریاست...
اما برای پر کردنش یک لیوان محبت کافی‌ست..!


✍ #گابریل_گارسیا_مارکز



@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

🔖عادات عجیب نویسندگان برتر جهان🖍

Читать полностью…

واج های عشق

طبیعت، یک عاشق کامل واقعی است چرا که هرگز خود را تکرار نمی‌کند دو پاییز همرنگ، دو بهار همسان، دو تابستان همگون، دو زمستان مثل هم، هرگز، در تمام طول حیات انسان پیش نیامده است.

از کتاب 📕یک‌عاشقانه‌ی آرام

#نادر_ابراهیمی


@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…

واج های عشق

هیچ چیز مانند مستقل بودن و قوی بودن، شخصیت یک زن را زیبا نمی‌کند؛
اما بزرگ ترین ایراد مستقل بودن و قوی بودن این است که هیچ کس نگران شما نمی‌شود چرا که همه می‌دانند در نهایت شما از پس همه چیز بر می‌آیید.

@vaj_hay_eshgh

Читать полностью…
Subscribe to a channel