کانال وارثون؛ کانال عکس، اخبار، مطالب و نکات اخلاقی علما و بزرگان تشیع است. ارتباط با ادمین کانال: @varesoon_ir
☑️آیت الله کربلایی حاج سید احمد نجفی
▪عزت دنیا و آخرت میخوای وارد دستگاه امام حسین(علیه السلام) شو
@varesoon
«رفع گرفتاریها»
پرسش:
چند سال است که در کارهایم دچار مشکل میشوم و راهها به رویم بسته میشود، از جمله در زمینه اشتغال و ازدواج، و هر چه از خدا طلب یاری میکنم، راه مساعدی گشوده نمیشود؟
آیتالله محمدتقی بهجت:
بسمهتعالی
زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید: «أستغفرالله ». هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آنها هم بگویید، برای اینکه امثال آنها پیش نیاید. و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه ندادهاید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفتهاید. واللهالعالم.
@varesoon
@varesoon_bahjat
به نیت زیارت حضرتش در هر روز :
صلی الله علیک یا أباعبدالله الحسین
صلی الله علیک یا أباعبدالله الحسین
صلی الله علیک یا أباعبدالله الحسین
صلی الله علیک و رحمة الله و برکاته
#زیارت قبول
▪️@varesoon
🔸آیت الله دوست محمدی، شاگرد علامه:
یک روز که پیاده میآمدیم، رسیدیم چهار راه شهدا که یک داروخانه نبش آن بود. به این جا که رسیدیم یک جوانی یا عمدی یا غیر عمدی تند میرفت، شانهاش خورد به علامه و نزدیک بود علامه بیفتد در جدول کنار خیابان!
.
🔸من دو دستی علامه را گرفتم. گریه ام گرفت! بعد دویدم به او گفتم"میدانی با چه کسی برخورد کردی؟ با همه دنیا برخورد کردی. با همه هستی برخورد کردی."
او هم گفت"ببخشید" و رفت.
بعد آقا فرمودند: "آقای شیخ هادی در خود نگهداری هم، بیش از این قوی باش!"
@varesoon
🔸آیت الله سید علی قاضی:
«من لنگه کفش انسان های کامل هم نمی شوم.»
@varesoon
#لحظات_ماندگار
قم و حرم حضرت معصومه در حوالی سال ۱۹۲۰ میلادی
@varesoon
به نیت زیارت حضرتش در هر روز :
صلی الله علیک یا أباعبدالله الحسین
صلی الله علیک یا أباعبدالله الحسین
صلی الله علیک یا أباعبدالله الحسین
صلی الله علیک و رحمة الله و برکاته
#زیارت قبول
▪️@varesoon
روضهخوانی مرحوم آیت الله شیخ محمد علی اسماعیل پور
@varesoon
🏴 امان از شام!
☑️ از امام سجاد (علیه السلام) پرسیدند:
🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟
▫️ در پاسخ سه بار فرمودند:
🔸 الشّام، الشّام، الشّام...
امان از شام!
در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
۲. سرهای شهداء را در میان کجاوههای زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم چارپایان قرار میگرفت.
۳. زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند:
«ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند:
اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند و امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم...
⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
@varesoon
به نیت زیارت حضرتش در هر روز :
صلی الله علیک یا أباعبدالله الحسین
صلی الله علیک یا أباعبدالله الحسین
صلی الله علیک یا أباعبدالله الحسین
صلی الله علیک و رحمة الله و برکاته
#زیارت قبول
▪️@varesoon
⚫️ سوال شد چرا قبر حضرت عباس کوچک است؟
علامه بحرالعلوم فرمودند:
🖤به قدری شمشیر و تیر و نیزه بر حضرت عباس وارد شد که بدنش را قطعه قطعه نمود و آن قامت بلند به قطعاتی کوچک تبدیل یافت.
🖤هر یک از شهیدان، هنگامی که هدف تیر قرار می گرفتند، با دستهای خود تیر را از بدن بیرون می آوردند یا ممکن بود بیرون آورند، ولی آن کس که دستهایش را قطع کرده اند و در برابر چهار هزار تیر انداز قرار گرفته چه حالی خواهد داشت؟!
🖤ای قمر بنی هاشم، هنگامی که تو از پشت اسب بر زمین افتادی، تیرها که بر سینه و پهلو و سایر اعضای تو نشسته بودند در اعماق بدن نازنین تو فرو رفتند و أمعاء و احشای تو را پاره پاره ساختند
📚کتاب «سوگنامه ی آل محمد» به نقل از کتاب معالی السبطین
@varesoon
✍🏻آیـتﷲ شیخ محمد کوهستانی:
امام حسین (علیهالسلام)
هرچه داشت در راه خدا داد.
هرکس به خانه امـامحسین
برود امـام او را رها نمیکند.
همه چیز به او میدهد..!
@varesoon
از مرحوم علامه امینی پرسیده بودند چه موقعی حال تان خوب نمی باشد ؟
فرموده بودند: زمانی که «السلام علیکم نماز» را می گویم، زمانی که از نزد خالق به سمت مخلوقین میآیم.
@varesoon
💠آیت الله سعادت پرور:
🔸اصلی ترین دستور مرحوم علامه سید علی قاضی به شاگردانش مراقبه بود.
@varesoon
مرحوم مقرم ، در باب دفن بدن مطهر قمر بنی هاشم ( سلام الله علیه ) توسط حضرت علی بن الحسین ، زین العابدین(علیه السلام ) چنین نقل کرده :
ثمّ مشى إلى عمّه العبّاس (عليه السّلام) فرآه بتلك الحالة التي أدهشت الملائكة بين أطباق السّماء وأبكت الحور في غرف الجنان ووقع عليه يلثم نحره المقدّس قائلاً : «على الدنيا بعدك العفا يا قمر هاشم ، وعليك منّي السّلام من شهيد محتسب ورحمة الله وبركاته».
وشقّ له ضريحاًً وأنزله وحده كما فعل بأبيه الشهيد ....
سپس به سوی عمویش عباس (علیه السلام) رفت و او را در آن حالت دید که فرشتگان میان طبقات آسمان را به حیرت انداخته و حوریان بهشتی را به گریه درآورده بود. به او روی آورد و به گردن مبارک او بوسه زد و گفت: « ای ماه هاشم، پس از تو وای بر دنیا! و از من بر تو سلام، از شهیدِ محتسب ، و رحمت و برکات خدا.»
و برای او مقبره ای حفر کرد و او را به تنهایی در آن نهاد، همانطور که با پدر شهیدش چنین کرد ...
مقتل الحسين عليه السلام ؛ سید عبدالرزاق مقرّم، ج 1 ص 320
@varesoon
.
🔸آیت الله العظمی بهجت:
چند نفر از علمای عامه که معتقد بودند شیخین از ظلم خود به حضرت فاطمه علیهاالسلام توبه کرده بودند، از بغداد به کربلا آمده بودند تا با علمای شیعه بحث و مناظره کنند.
.
🔸یک نفر شبانه نزد آخوند دربندی رحمهالله رفت و جریان را به اطلاع ایشان رسانید. ایشان همان شب در مجلسی که علما در آن اجتماع کرده بودند، به بالای منبر تشریف برد و فرمود: «أَللهُم الْعَنِ الأول!» علمای عامه بسیار ناراحت شدند. ایشان بعد از مدتی فرمود: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ» طولی نکشید فرمود: «أَللهُم الْعَنِ الثانِی!» دوباره استغفار کرد. باز فرمود: «أَللهُم الْعَنْ فُلانَة!» بار سوم استغفار کرد و از منبر پایین آمد و از مجلس خارج شد.
در محضر بهجت، ج۲، ص۱۸۶
@varesoon
@varesoon_bahjat
📗 ماه محرم و صفر در گذر تاریخ (جلد دوم)
وقایع ماه محرم درگذرتاریخ
✍🏻مرحوم حاج شیخ عباس حاجیانی
@hajiani_133
@varesoon
بسم الله الرحمن الرحیم.
صلی الله علیک یا بقیة الله.
اخلاقی شگفت انگیز و عاقبتی عجیب:
مترجم تفسیر بسیار مهم « المیزان » ، استاد بزرگوار حضرت آقای سید محمد باقر موسوی همدانی ، در روز جمعه شانزدهم شوال 1413 ساعت 9 صبح در شهر قم حکایت زیر را برای این عبد ضعیف و خطاکار مسکین نقل کرد:
در منطقه گنداب همدان که امروز جزء شهر شده ، مردی بود شرور ، عرق خور و دایم الخمر به نام علی گندابی.
او در عین اینکه توجهی به واقعیات دینی نداشت و سر و کارش با اهل فسق و فجور بود ، ولی برقی از بعضی از مسایل اخلاقی در وجودش درخشش داشت.
روزی در یکی از مناطق خوش آب و هوای شهر با یکی از دوستانش روی تخت قهوه خانه برای صرف چای نشسته بود.
هیکل زیبا ، بدن خوش اندام و چهره باز و بانشاط او جلب توجه می کرد.
کلاه مخملی پرقیمتی که به سر داشت بر زیبایی او افزوده بود ، ناگهان کلاه را از سر برداشت و زیر پای خود قرار داد ، رفیقش به او نهیب زد : با کلاه چه می کنی ؟ جواب داد : اندکی آرام باش و حوصله و صبر به خرج بده ، پس از چند دقیقه کلاه را از زیر پا درآورد و به سر گذاشت . سپس گفت : ای دوست من ! زن جوان شوهرداری در حال عبور از کنار این قهوه خانه بود ، اگر مرا با این کلاه و قیافه می دید شاید به نظرش می آمد که من از شوهرش زیبایی بیشتری دارم ، در آن حال ممکن بود نسبت به شوهرش سردی دل پیش آید : نخواستم با کلاهی که به من جلوه بیشتری داده گرمی بین یک زن و شوهر به سردی بنشیند.
در همدان روضه خوان معروفی بود به نام شیخ حسن ، مردی بود باتقوا ، متدین ، و مورد توجه . می گوید : در ایام عاشورا در بعد از ظهری به محله حصار در بیرون همدان برای روضه خوانی رفته بودم ، کمی دیر شد ، وقتی به جانب شهر بازگشتم دروازه را بسته بودند ، در زدم ، صدای علی گندابی را شنیدم که مست و لا یعقل پشت در بود ، فریاد زد : کیست ؟ گفتم : شیخ حسن روضه خوان هستم ، در را باز کرد و فریاد زد : تا الآن کجا بودی ؟ گفتم : به محله حصار برای ذکر مصیبت حضرت سیّدالشّهدا علیه السلام رفته بودم ، گفت : برای من هم روضه بخوان ، گفتم : روضه مستمع و منبر می خواهد ، گفت : اینجا همه چیز هست ، سپس به حال سجده رفت ، گفت : پشت من منبر و خود من هم مستمع ، بر پشت من بنشین و مصیبت قمر بنی هاشم (سلام الله علیها) بخوان !
از ترس چاره ای ندیدم ، بر پشت او نشستم ، روضه خواندم ، او گریه بسیار کرد ، من هم به دنبال حال او حال عجیبی پیدا کردم ، حالی که در تمام عمرم به آن صورت حال نکرده بودم . با تمام شدن روضه من ، مستی او هم تمام شد و انقلاب عجیبی در درون او پدید آمد !
پس از مدتی از برکت آن توسل ، به مشاهد مشرفه عراق رفت ، امامان بزرگوار (سلام الله علیهم اجمعین) را زیارت نمود ، سپس رحل اقامت به نجف انداخت.
در آن زمان میرزای شیرازی (رضوان الله تعالی علیه) صاحب فتوای معروف تحریم تنباکو در نجف بود ، علی گندابی جانماز خود را برای نماز پشت سر میرزا قرار می داد ، مدتها در نماز جماعت آن مرد بزرگ شرکت می کرد.
شبی در بین نماز مغرب و عشاء به میرزا خبر دادند فلان عالم بزرگ از دنیا رفته ، دستور داد او را در دالان وصل به حرم دفن کنند ، بلافاصله قبری آماده شد ، پس از سلام نماز عشا به میرزا عرضه داشتند : آن عالم گویا مبتلا به سکته شده بود و به خواست حق از حال سکته درآمد ، ناگهان علی گندابی همان طور که روی جانماز نشسته بود از دنیا رفت ، میرزا دستور داد علی گندابی را در همان قبر دفن کردند !
منبع: کتاب، عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان.
ص: ۳۲ تا ۳۴.
@varesoon
💠 فقیهی سیاستمدار که با صلابت، تحفه انگلیسی ها را رد کرد.
🔹شب 13 محرم الحرام سالروز رحلت آیت الله شیخ محمد انبوهی؛ فقیه سیاستمدار و بصیری که هوشمندانه توطئه فتنه انگیز کاردار انگلیس در عراق را خنثی کرد و برای همیشه آنان را از خود دور نمود.
🔹 آیت الله شیخ محمد انبوهی؛ فرزند آیت الله شیخ احمد، فقیه و مجتهد سیاستمداری بود که در زمینه فقه و اصول، تفسیر قرآن، اخلاق و سیر و سلوک و ... تالیفاتی ارزشمندی برای جامعه علمی به یادگار گذاشت و در جمعآوری بسیاری از ادعیه و مباحث عرفانی نیز اهتمام ویژهای داشت. معظم له در عین زهد و پارسایی از بصیرت بالای سیاسی و اجتماعی برخوردار بود و از طرفداران مشروطیت در ایران به حساب میآمد.
🔹این فقیه پارسا در نجف اشرف محضر آیات عظام: آخوند خراسانی، میزرا حبیبالله رشتی، و عالمانی چون: شیخ محمد حرز الدین، شیخ شعبانعلی دیوشلی، میرزا حسین خلیلی و دیگر اعاظم و در ایام جوانی به درجه والای اجتهاد نائل آمد و از معتمدین فقهی آیتالله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی مرجع زمان خویش گردید.
🔻زندگی ساده و زاهدانه
این عالم ربانی دارای زندگی ساده و بدون تجملات بود و در همان ایام عسرت، وجوهی که از زادگاه و منطقه خود به عنوان وجوهات شرعیه به دست ایشان میرسید، در منتهای سخاوت و تقوی از آن در حد نیاز روزانه اش استفاده میکرد، و بقیه را بین مستمندان تقسیم میکرد.
هزینه ارثیه مادری برای تهیه جهیزیه نو عرس ها در اوج تنگدستی
معظمله تا آخر عمر منزل شخصی نداشتند و با مشقت فراوان معاش روزانهاش تهیه میشد. روزی از ایران خبر رسید که داییهای ایشان تصمیم دارند چهار هکتار مزرعه چای که از ارث پدرشان به مادر معظمله رسیده به آیهالله شیخ محمد انبوهی بدهند. معظمله وقتی مطلع شدند، پیام دادند به حمدالله قوت روزانه بنده در نجف مهیا است تمام زمینهای مادری را صرف تهیه جهزیه نوعروسها، تهیه مسکن، و امور عامالمنفعه کنید.
*منزل اهدائی ام را در اختیار زوار قرار دهید
این عالم ربانی با وجود آن که از داشتن خانه مسکونی محروم بود، خانهای را که یکی از خیرین به ایشان داده بود، به شخص دیگری واگذار کردند و خود مستأجر شدند. و به افردا خیری که اصرار داشتند که منزل مسکونی مناسبی برای او فراهم نمایند به آنان می فرمودند: این خانهها را برای زوار و عاشقان حضرت امیر(ع) و حضرت اباعبدالله(ع) بسازید تا این بزرگواران و مسافران عرشی از آنها استفاده کنند و شما ثواب و اجر چند برابر ببرید.
🔻بصیرت سیاسی و اجتماعی
آیتالله انبوهی در عین زهد و پارسایی از بصیرت بالای سیاسی و اجتماعی برخوردار بودند و سیاست را با دیانت عجین دانسته، و با استبداد نیز سرناسازگار داشت و خطر آن را به دیگران گوشزد می کرد و در انقلاب مشروطه از مدافعان مشروطیت در ایران بودند.
🔻دست رد به تحفه انگلیسی
🔹 نقل است که معظم له به سبب اشتغال فراوان به مطالعه و درس و تالیف، بینایی دوچشم خود را از دست داده بودند و کشور عراق هم مستعمره انگلستان بود، یکی از کارداران انگلیس در عراق به نزد ایشان آمد و گفت:چرا شما باید چنین فقیرانه زندگی کنید تا جایی که حتی هزینه معالجه چشمان خود را نداشته باشید، من حاضرم حقوق ماهیانه و منزل مسکونی و همچنین هزینه معالجه و درمان چشمان شما را در خارج از کشور عهدهدار شوم. آیتالله انبوهی خطاب به او گفت: در مقابل این همه محبت چه کاری باید انجام دهم؟ او جواب داد: تقاضا دارم که اگر در مجلسی از مجالس علما علیه انگلیس حرفی زده شد، شما به دفاع از انگلیس بپردازید و...
آن عالم وارسته پاسخ داد: «من استعان بغیرالله ذلّ»، من نه محتاج کمکهای شما هستم و نه نیازمند دلسوزی هایت و او را از خود طرد کرد.
🔻ارتحال
🔹روح ملکوتی آیتالله محمد انبوهی سرانجام در شب سیزدهم محرم الحرام سال 1362 قمری به سوی عالم قدس پرکشید و پیکر پاکش در صحن مطهر حضرت علی(ع) آرام گرفت. روحش شاد.
🔰@varesoon
در جريان دفن پيکر مقدس حضرت امام حسين، (عليهالسلام) آمده است که فرزند داغدارش، حجت خدا، علي بن الحسين، (عليهالسلام)، پس از آنکه جسد مبارک را وارد قبر نمود، گونهي مبارک خود را بر گلوي مقدس پدر نهاد و با چشم گريان فرمود:
طوبي لأرض تضمنت جسدک الشريف اما الدنيا فبعدک مظلمة و الاخرة بنورک مشرقة أما الحزن فسرمد و أما الليل فمسهد حتي يختار الله لاهل بيتک دارک التي انت مقيم بها و عليک مني السلام يابن رسول الله و رحمة الله و برکاته؛
خوشا به حال زميني که پيکر شريف تو را در آغوش گرفته است، اين دنيا بعد از تو تيره و تار است ولي آخرت، به نور تو تابندگي دارد، اما حزن و اندوه ما بعد از تو دايمي و مستمر است و شبها را با بيداري بايد به صبح آوريم تا آن زمان که خداوند، سرمنزلي را که تو مقيم آن شدهاي، براي اهل بيت و خاندانت اختيار کند. اي زادهي رسول الله، سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو باد
محمد مهدي؛ معالي السبطين، ج 2، ص 40
مقتل الحسين عليه السلام ،مرحوم مقرم ج 1 ص 320
@varesoon
🔺تُنشر لأول مرّة، صورة شهيدنا الأقدس في يوم عاشوراء وهو حاسر الرأس مفجوع بمولاه الحسين (علیهالسلام)
@varesoon_ar
🎙آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
🔸روضه اسارت خاندان رسالت از زبان امام سجاد(علیه السلام)
@varesoon
مرحوم آیت الله حق شناس تهرانی میفرمودند:
یک روز بنده در دهه اول محرّم ، در یکی از حُجره های مسجد جامع تهران نشسته بودم با یکی از رفقا قرار گذاشته بودیم که درسی را مباحثه کنیم و بعد هم در مراسم عزاداری شرکت کنیم.
همین که مشغول مطالعه شدم، چُرتم گرفت، آبی به صورتم زدم اما باز خوابم گرفت. در همین حال دیدم که دیوار حجره شکافته شد و هفت خانم که در مقابل آنها، بانوی محترمهِ رشیدهای بود، وارد شدند.
تشخیص دادم که ایشان حضرت زینب کبری(س) هستند. حضرت به بنده فرمودند:
چرا در عزاداری شرکت نمیکنید؟
عرض کردم:
هم مباحثه میکنیم و هم در عزاداری شرکت میکنیم
فرمودند: در این دهه مباحثه را تعطیل کنید و فقط در عزاداری شرکت کنید!
در این هنگام به طرفِ در حرکت کردند و قبل از این که به آن برسند، کلونِ در افتاد و در، باز شد.
وقتی از خواب بیدار شدم دیدم دو تن از دوستان مشغول عزاداری هستند.
در عزاداری اباعبداللّه (ع) شرکت کنید! حسین است!عزیزِ خداست، داداش جون! مبادا نسبت به این مجالس کوتاهی کنید!
@varesoon
نقل شده که ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻜﻴﻨﻪ - ﺩﺧﺘﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ، ﭼﻮﻥ ﭘﺪﺭش ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﺁﻥ ﺑﺪﻥ ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮفت ، ﭼﺸﻢ ﻣﺒﺎﺭﻛﺶ ﺍﺯ ﮔﺮﻳﻪ ﻣﺠﺮﻭﺡ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﻱ ﺧﻮﺩ ﺳﻴﻠﻲ ﻣﻲﺯﺩ، ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺷﻨﻴﺪ ﻛﻪ ﻫﺎﺗﻔﻲ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: ﺑﻜﺖ ﺍﻟﺄﺭﺽ ﻭ ﺍﻟﺴﻤﺎﺀ ﻋﻠﻴﻪ ﺑﺪﻣﻮﻉ ﻏﺰﻳﺮﺓ ﻭ ﺩﻣﺎﺀﻳﺒﻜﻴﺎﻥ ﺍﻟﻤﻘﺘﻮﻝ ﻓﻲ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺑﻴﻦ ﻏﻮﻏﺎﺀ ﺃﻣﺔ ﺃﺩﻋﻴﺎﺀﻣﻨﻊ ﺍﻟﻤﺎﺀ ﻭ ﻫﻮ ﻣﻨﻪ ﻗﺮﻳﺐ ﻋﻴﻦ ﺍﺑﻜﻲ ﺍﻟﻤﻤﻨﻮﻉ ﺷﺮﺏ ﺍﻟﻤﺎﺀ
ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﺎ ﺍﺷﻚ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﻭ ﺧﻮﻥ ﺑﺮ ﺍﻭ ﮔﺮﻳﺴﺘﻨﺪ. ﮔﺮﻳﻪ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ ﺑﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﻛﺮﺑﻠﺎ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﭘﺴﺖ ﻭ ﺑﺪﮔﻬﺮ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ. ﺁﺏ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﻨﻊ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺁﺏ ﺑﻮﺩ.
ﺍﻱ ﭼشم! ﮔﺮﻳﻪ ﻛﻦ ﺑﺮ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻧﻮﺷﻴﺪﻥ ﺁﺏ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺷﺪ
سحاب رحمت : صفحه ۶۵۴
@varesoon
.
⚫️ تفسیر آیه مبارکه
إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
در کلام مرحوم آیت الله حاج شیخ محمدصادق سعیدی کاشمری
@varesoon
🔺 قمر منیر بنی هاشم (سلام الله علیه)
در بیان مرجع فقید آیت الله سید محمد
حسینی شاهرودی
@varesoon