نسٱلكم الدعاء عند الكاظمين ومشهد المقدسة🙏
Читать полностью…
قصه قصیره وحلوه ومفیده
فد یوم النجار خلص عمل ثانی
چان اخر الاسبوع وقرر یعزم صدیق اله للعشه ابیته
وکت الي النجار وصدیقه وصلوا للبیت
قبل الدخول النجار وکف ساکت کم دقیقه گدام شجره بالحدیقه
بعدهه لزم بادیه اغصان الشجره
وجهه بسرعه تغیر ودخل للبیت یضحک
اسقبلوه زوجته واولاده وگال القصه لاولاده
من بعد العشه الخفیف والگصیر وی صدیقه راحوا للحوش ( للشرفه ) حتی سویه یدردشون ویسولفون الذکریات التعدت ویشربون چای
ومن هناک یگدرون یشوفون الشجره
صدیقه بعد ما گدر یوگف فضوله
وسال عن سبب وتصرف النجار
گال های الشجره مشاکلی
ای وکت الشغل مشاکل اهوای تجی
بس های مشاکلی ومالهه علاقه بزوجتی واولادی
وکت اوصل للبیت اعلگ مشاکلی علی اغصان هذیچ الشجره وبعدها ادخل للبیت ببتسامه
والیوم الثانی وکت ارید اروح للشغل مره ثانیه اخذهن من الاغصان
الجمیل هذا انو وکت الصبح اروح صوب الشجره
حتی اخذ مشاکلی اهوای من المشاکل بعد ماکو اهناک والبقیه هم اهوای أخف یصیرن
قصه قصیره وحلوه
الثعلب والجمل
فد ثعلب سال جمل
شگد عمق هذا النهر ؟
الجمل جاوب لحد الرکبه
بس لمن الثعلب طفر بمای النهر
المای تعده راسه وهمینه چان یضرب برجلیه وادیه
وگال للجمل
انت مو گلت لحد الرکبه
الجمل جاوب ای لحد رکبتی مو رکبتک
ملاحظه وکت الي ناخذ نصیحه من شخص
او نرید التوجیه ( ندلي ، نرشد )
لازم ناخذ راي ظروف الطرف المقابل
ومو لازم کل تجارب الاخرین مناسبه النا
یوم من الایام نبي الاسلام چان یعبر من منطقه
شاف مجموعه من الشباب یتسلون بمسابقة رفع الاثقال اهناک چان حجر چبیر الي کل واحد منهم چان یشیل بقدر قوته
سال رسول الله ص واله شنو تسوون ؟ گالوا
نختبر قوتنا حتی نعرف منو منا الاقوی
جاوب تحبون اگول منو منکم الاقوی
گالوا اي یا رسول الله
شنو الاحسن رسول الاسلام یگول
منو الشخص اقوی من الکل
رسول الاسلام ص واله گال
الشخص الاقوی من الکل الي وکت عجبه شی
ما یجبره باهتمام هذاک الشی علی الذنب وسلب الحق وکلما صار عصبی ما اطلعه عاصفة الغضب
عن مسار الحق
وما تطلع کلمه چذب او سب علی لسانه
وکلما صار مقتدر ما یطاول ( یتعده) علی اکثر من حقه
عید_مبعث آغاز_رسالٺ
رسول مهربانى مبارڪ🌹
┄┄┄┅┅❅♥️❅┅┅┄┄┄
@Vataallmoolll
┄┄┄┅┅❅♥️❅┅┅┄┄┄
۲۵
زنگ لغت🛎
اسائه ادب
إسائة الادب،عدم مراعات الآداب
اسب
حسان،فرس،خيل
اسباب
اثاث،آلات و ادوات،لوازم و حاجيات
اسباب كشى
نقل الاثاث من المنزل الى آخر
اسب سوار
الفارس،راكب الخيل
اسپند
الحرمل
استدعا كردن
الطلب،الرجاء،الاستدعاء،الالتماس
اِستِكان
قدح الشاي،الكوب
اُستُوار
محكم،ثابت،شجاع
اسكلت
هيكل
أشرقَت شَمسُ الأميرِ وفاحَت الدنيا بالعَبيرِ مُبَارك عليكُم ميلادِ وصيِّ الهَادي البَشيرِ🤍 .
روزمرد وپــــــدر رو به همـه ےآقایون وپـدرهاى ڪانال تبریڪ میڪَم...
ان شااللہ همیشه سلامت باشــید🌹
┄┄┄┅┅❅♥️❅┅┅┄┄┄
@Vataallmoolll
┄┄┄┅┅❅♥️❅┅┅┄┄┄
قصه قصیره وجمیله ومفیده
حضرت موسی ع چان گاعد بفد مکان
فجأه ابلیس اجه یم موسی ع بفد شفقه ملونه چانت علی راسه
وشال شفقته بأدب وگف یم موسی ع
موسی ع گال : انت منو ؟
ابلیس گال انا ابلیس
موسی ع گال انت ابلیس ؟
الله یبعدک عنا وعن الاخرین
ابلیس گال : انا جای لخاطر المقام لعندک الي قریب عند الله
اسلم علیک
موسی ع گال : های شنو الشفقه الي علی راسک
ابلیس گال :
بالوان های الشفقه الي تتلامع اچذب علی گلوب الناس
موسی ع الگال :
گلی عن الذنب الي اذا الانسان سواه
انت تسیطر علیه وکل مکان ترید تقتله
ابلیس گال :
اذا اعجبته نفسه واستکثر عمله واستصغر فی عیبه وذنبه
ثلاث ذنوب الي اذا الانسان یبتلا بیهن انا اسیطر علیه
۱_لمن هو یتفائل وینعجب بنفسه
۲-لمن هو اهوای یحسب عمله
۳_لمن ذنبه یصغر بنظره
49# فعل (اِنتَظَرَ) انتظار كشيد( منتظر بود)
ماضي 👇
انا انتظرت ، من انتظار كشيدم
انتَ انتظرت، تو انتظار كشيدي
انتِ انتظرتي، تو انتظار كشيدي ( خانم)
هو انتظر ، اون انتظار كشيد
هي انتظرت، اون انتظار كشيد( خانم)
احنه انتظرنا ، ما انتظار كشيديم
انتم انتظرتوا، شما انتظار كشيديد
هم انتظروا، اونها انتظار كشيدند
هن انتظرن، اونها انتظار كشيدند( خانم ها)
مضارع👇
انا انتظر ، من انتظار ميكشم
انت تنتظر ، تو انتظار ميكشي
انتِ تنتظرين،تو انتظار ميكشي( خانم)
هو ينتظر، اون انتظار ميكشه
هي تنتظر، اون انتظار ميكشه( خانم)
احنه ننتظر، ما انتظار ميكشيم
انتوا تنتظرون،شما انتظار ميكشيد
هم ينتظرون، اونها انتظار ميكشند
هن ينتظرن، اونها انتظار ميكشن( خانم ها)
الامر 👇
انت انتظر، تو انتظار بكش
انتِ انتظري ،تو انتظار بكش خانم)
انتوا انتظروا، شما انتظار بكشيد
انتن انتظرن ، شما انتظار بكشيد( خانم ها)
💫🌙داستــــــــــان شـــــــــب...🌴
روزی سوداگری بغدادی از بهلول سوال نمود من چه بخرم تا منافع زیاد ببرم؟ بهلول جواب داد آهن و پنبه. آن مرد رفت و مقداری آهن و پنبه خرید و انبار نمود اتفاقا" پس از چند ماهی فروخت و سود فراوان برد.
باز روزی به بهلول بر خورد. این دفعه گفت بهلول دیوانه من چه بخرم تا منافع ببرم؟ بهلول این دفعه گفت پیازبخر و هندوانه.
سوداگر این دفعه رفت و سرمایه خود را تمام پیاز خرید و هندوانه انبار نمود و پس از مدت کمی تمام پیاز وهندوانه های او پوسید و از بین رفت و ضرر فراوان نمود. فوری به سراغ بهلول رفت و به او گفت در اول که از تو مشورت نموده، گفتی آهن بخر و پنبه، نفعی برده. ولی دفعه دوم این چه پیشنهادی بود کردی؟
تمام سرمایه من از بین رفت. بهلول در جواب آن مرد گفت روز اول که مرا صدا زدی گفتی آقای شیخ بهلول و چون مرا شخص عاقلی خطاب نمودی من هم از روی عقل به تو دستور دادم . ولی دفعه دوم مرا بهلول دیوانه صدا زدی، من هم از روی دیوانگی به تو دستور دادم . مرد از گفته دوم خجل شد و مطلب را درک نمود
❀🪴❀࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
🌤داستـــــــــان كوتاه زيبا و مفيداست🌤
روزی یکی از پادشاهان به سیر و سیاحت رفت ،تا این که به روستایی رسید ،کمی در آنجا توقف کرد،تا قدری استراحت کند.
پادشاه به همراهان خود گفت :بساط طعام را آماده کنید کمی توقف می کنیم و سپس به راه خود ادامه می دهیم.
پادشاه گفت:آن پیرمرد هم که در حال کار کردن هست را بگویید تا بیاید(و با تعجب با خود زیر لب می گفت:چگونه این شخص با این کهولت سن هنوز سر پاست)
پیر مرد جلو امد و گفت :بله ،با من کاری بود!پادشاه گفت:ببینم تو چند سال از عمرت سپری شده؟
پیر مرد گفت:یکصد و بیست سال ،
پادشاه :و هنوزسر پا هستی و کار می کنی.
پیر مرد:بله.
پادشاه:ما با داشتن وسایل عیش و نوش و استراحت،نصف عمر شما را هم نداریم !!شما دهاتی ها که وسایل عیش و نوش به قدر ما ندارید ،چطور این همه عمر می کنید؟
پیرمرد در جواب پادشاه گفت:هر یک از انسانها سهم مشخصی از اطعام را دارند . هیچکس در این دنیا بیشتر از اندازه خود نمی تواند مصرف کند .شما در عرض چند سال با پر خوری و زیاده روی ،سهم خود را مصرف می کنید .
بنا بر این و قتی که تمام شد ۀدیگر سهمی ندارید و می میرید،ولی ما چون سهم خود را کم کم مصرف می کنیم .بیشتر از شما عمر می کنیم ،قربان!!
❀ 🪴❀࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
⚽️ .. منتخبنا الوطني يهكر الكومبيوتر الياباني ويحقق فوزاً تاريخياً بنتيجة 2-1 ويتأهل الى دور الـ 16 من كأس آسيا
Читать полностью…
قصه قصیره وجمیله ومفیده
سال رجلا ما ملک عن اختلاف الجنه والنار
قال له الملک
تعال حتی اریک جهنم
ثم دخلوا الباب کلاهما معا
مجموعة ما کانوا قد جلسوا حول اناء کبیر
جیاع وعطاشی وآیسین وحیاری
وکل شخصا منهم کانت فی یده ملعقه ذات قبضه طویله اطول من ایدیهم
طویله جدا بحیث ولا شخص کان یستطیع ان
یضع تلک الملاعق فی افواههم
کان عذاب رهیب ومخیف
ثم قال الملک بعد لحظات
الان تعال اریک الجنه
ثم دخلوا کلاهما غرفة اخری
بالضبط تشبه الغرفه الاولی
وکذلک نفس الاناء الطعام الکبیر ومجموعه حوله ونفس المعالق ذات القبضات الطویله
لکن هناک الکل کانوا فرحین ومسرورین
قال الرجل انا لم افهم
کیف من الممکن فی هذه الغرفه الکل یکونوا فرحین وفی تلک الغرفه حزینین
فی حال ان شروط کل الغرفتین احدهما تشبه الاخری
الملک ابتسم وقال الامر بسیط
هنا الناس متعلمین ان یعطون الطعام الی بعظهم
🌤داستـــــــــان كوتاه زيبا و مفيداست
وقتی از آستانه پنجاه سالگیم گذشت فهمیدم هر چه زیستم اشتباه بود !
هر چه برایم ارزش بود کم ارزش شد .
حالا می فهمم چیزی بالاتر از سلامتی، چیزی بهتر از لحظه حال ، با اهمیت‌تر از شادی نیست حالا میفهمم دستاوردهایم معادل چیزهایی که در مسیر به دست آوردن همان دست آوردها از دست دادم ، نیستند
حالا می فهمم استرس، تشویش ، دلهره، ترس از آزمون کنکور و استخدام، اضطراب سربازی، ترس از آینده ، وحشت از عقب ماندن ، دلهره تنهایی ، نگرانی از غربت، غصه های عصر جمعه ، اول مهر ، ۱۴ فروردین ، بیکاری و . . . .
هرگز نه ماندگار بودند و نه ارزش لحظه های هدر رفته ام را داشتند .
حالا می فهمم یک کبد سالم چند برابر لیسانسم ارزشمند است. کلیه هایم از تمامی کارهایم ، دیسک کمرم از متراژ خانه ، تراکم استخوانم از غروب های جمعه ، روحم از تمام نگرانیهایم ، زمانم از همه ناشناخته‌های آینده های نیامده ام ،شادیم از تمام لحظه های عبوسم ،امیدم از همه یاس هایم ، با ارزش تر بودند.
حالا می فهمم چقدر موهایم قیمتی بودند
و چقدر یک ثانیه بیشتر کنار فرزندم زنده بمانم ارزش تمام شغل های دنیا را دارد .
هیچگاه به دنبال خبرهای بد و حرفهای اعصاب خُردی نباشید چون تمامی ندارد ...
دنبال شادی باشید ...
بگذارید ذهنتان نفس بکشد ...
❀ 🪴❀࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
زنگ تفريح ٦ 🛎😁
نمیدونم چرا هر وقت پدال مازراتی رو فشار میدم 🤔🤔
پام از زیر پتو میزنه بیرون 😅😂😂
😅😂
😂
پتو..... بطانية
🌙✨داستـــــــــان كوتاه زيبا و مفيداست
نجار، یک روز کاری دیگر را هم به پایان برد. آخر هفته بود و تصمیم گرفت دوستی را برای صرف شام به خانه‌اش دعوت کند.موقعی که نجار و دوستش به خانه رسیدند.
قبل از ورود، نجار چند دقیقه در سکوت، جلو درختی در باغچه ایستاد. بعد با دو دستش، شاخه‌های درخت را گرفت.
چهره‌اش بی‌درنگ تغییر کرد. خندان وارد خانه شد، همسر و فرزندانش به استقبالش آمدند، برای فرزندانش قصه گفت، و بعد پس از صرف شامی ساده و مختصر با دوستش به ایوان رفتند تا با هم گپی بزنند از خاطرات گذشته بگویند و چای بنوشند.
از آنجا می‌توانستند درخت را ببینند. دوستش دیگر نتوانست جلو کنجکاویش را بگیرد و دلیل رفتار نجار را پرسید.نجار گفت: این درخت مشکلات من است.
آری موقع کار، مشکلات فراوانی پیش می‌آید، اما این مشکلات مال من است و ربطی به همسر و فرزندانم ندارد.
وقتی به خانه می‌رسم، مشکلاتم را به شاخه‌های آن درخت می‌آویزم و بعد با لبخند وارد خانه‌ام می‌شوم. روز بعد، وقتی می‌خواهم سر کار بروم، دوباره آنها را از روی شاخه بر می‌دارم.
جالب این است که وقتی صبح به سراغ درخت می‌روم تا مشکلاتم را بردارم، خیلی از مشکلات، دیگر آنجا نیستند و بقیه هم خیلی سبک‌تر شده‌اند.
❀🌴❀࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
🌤داستـــــــــان كوتاه زيبا ...
روباه_ و شتر
روباهی از شتری پرسید :
عمق این رودخانه چه اندازه است؟
شتر جواب داد : تا زانو
اما وقتی روباه در آب رودخانه پرید،
آب از سرش هم گذشت و همین طور که دست و پا می‌زد به شتر گفت :
تو که گفتی تا زانو !!
شتر جواب داد : بله، تا زانوی من، نه زانوی تو!
نکته : هنگامی که از کسی مشورت می‌گیریم یا راهنمایی می‌خواهیم باید شرایط طرف مقابل و خودمان را هم در نظر بگیریم. لزوما هر تجربه‌ای که دیگران دارند برای ما مناسب نیست !
❀ 🪴❀࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
"ولقائك قرّةُ‌عیني"
وَدیدارت ، نورِ‌دیدگانِ‌من است، یابن‌‌الزهراء.
┄┄┄┅┅❅♥️❅┅┅┄┄┄
@Vataallmoolll
┄┄┄┅┅❅♥️❅┅┅┄┄┄
امشب، شب عزای امام عالمین است
دل را هوای قبر غریب کاظمین است
باب الحوائج امشب، حاجت روا گردیده
مهدی(عج) به یاد جدش، صاحب عزا گردیده
شهادت_امام_کاظم(ع) بر_شیعیان_جهان_تسلیٺ_باد💔
┄┄┄┅┅❅🥀❅┅┅┄┄┄
@Vataallmoolll
┄┄┄┅┅❅🥀❅┅┅┄┄┄
🌙✨داستـــــــــان شـــــب
روزى پيامبر اسلام از محلى مى گذشت ، مشاهده كرد گروهى از جوانان سرگرم مسابقه وزنه بردارى هستند. آنجا سنگ بزرگى بود كه هر كدام آن را به قدرى توانايى خود بلند مى كردند. رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدند: چه مى كنيد؟ گفتند:
- زورآزمايى مى كنيم تا بدانيم كدام يك از ما نيرومندتر است ؟ فرمود: مايليد من بگويم كدامتان از همه قويتر و زورمندتر است ؟
عرض كردند: بلى ! يا رسول الله صلى الله عليه و آله . چه بهتر كه پيامبر سلام بگويد چه كسى از همه قويتر است ؟ پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:
از همه نيرومندتر كسى است كه هرگاه از چيزى خوشش آمد علاقه به آن چيز او را به گناه و خلاف حق وادار نكند و هرگاه عصبانى شد طوفان خشم او را از مدار حق خارج نكند. كلمه اى دروغ يا دشنام بر زبان نياورد و هرگاه قدرتمند گشت به زياده از اندازه حق خود دست درازى نكند
❀ 🪴❀࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
🌹110 گل محمدی
از باغ ولایت علی علیه السلام
🌹تقدیم به دوستداران و عاشقان
🌹مولا علی علیه السلام
ولادت با سعادت شاه مردان حضرت علی علیه السلام مبــــارک بــــاد
🌤داستـــــــــان كوتاه زيبا و مفيداست💎
حضرت موسی (علیه‌السلام) در جایی نشسته بود، ناگاه ابلیس که کلاهی رنگارنگ بر سر داشت نزد موسی آمد. وقتی که نزدیک شد، کلاه خود را برداشت و مؤدبانه نزد موسی (علیه‌السلام) ایستاد.
موسی (علیه‌السلام) گفت: تو کیستی؟
ابلیس گفت: من ابلیس هستم! موسی (علیه‌السلام) گفت: آیا تو ابلیس هستی؟ خدا تو را از ما و دیگران دور گرداند! ابلیس گفت: من آمده‌ام به خاطر مقامی که در پیشگاه خدا داری، بر تو سلام کنم! موسی (علیه‌السلام) گفت: این کلاه چیست که بر سر داری؟
ابلیس گفت: با رنگ‌ها و زرق و برق‌های این کلاه، دل انسانها را می‌ربایم.
موسی (علیه‌السلام) گفت: به من از گناهی خبر ده که اگر انسان آن را انجام دهد، تو بر او چیره می‌شوی و هر جا که بخواهی، او را می‌کشی.
ابلیس گفت: اذا اعجبته نفسه و استکثر عمله، و استصغر فی عیبه ذنبه؛
سه گناه است که اگر انسان گرفتار آن بشود، من بر او چیره می‌گردم:
1- هنگامی‌که او، خودبین شود و از خودش خوشش آید؛
2- هنگامی‌که او عمل خود را بسیار بشمارد؛
3- هنگامی‌که گناهش در نظرش کوچک گردد.
❀ 🪴❀࿐ྀུ༅࿇༅═┅─
یوم من الایام تاجر بغدادی سال بهلول
انا شنو اشتری حتی اخذ منفعه ( ربح ) اهوایه ؟
جاوبه بهلول :
الحدید والگطن
هذاک الرجال راح واشتره کمیة من الحدید والگطن وخزنهه
بالمناسبه باع من وره چم شهر وحصل ربح
مره ثانیه یوم من الایام هم التقی ابهلول
وهای المره گال بهلول المجنون انا شنو اشتری حتی اخذ فایده ؟
بهلول های المره گال اشتری بصل ورجي
التاجر های المره راح واشتره بکل راس ماله بصل ورجي وخزنه
من بعد فتره گصیره تعفن کل البصل والرجي ماله
وختفئ وتضرر اهوای
بسرعه راح یم بهلول وگاله بالاول استشاریت منک وگلت اشتری حدید و گطن واخذ منفعه
بس المره الثانیه هذا شنو چان من اقتراح سویته ؟
کل راس مالی اختفئ
بهلول بجوابه گال للرجال الیوم الاول صحتلي وگتلی یا حضرت الشیخ بهلول ولان خاطبتنی بشخص عاقل انا هم امرتک(جاوبتک) علی عقلک
بس المره الثانیه صحتلی بهلول المجنون وانا هم امرتک( جاوبتک) علی جنونک
الرجال استحه من حچیه الثانی وفهم المعنی
قصه گصیره وحلوه ومفیده
یوم من الایام واحد من الملوک راح للسفر والسیاحه
لحد ما وصل لفد قریه
وگف اهناک لفتره من الوکت حتی یستراح شویه
الملک گال لمرافقیه
جهزوا سفرة الطعام شویه نتوقف وبعدین نستمر بطریقنا
گال الملک گولوا لهذاک الرجال الي موجود یشتغل
حتی یجي وگال وي نفسه
شلون هذا الشخص بهای الشیخوخه بعده واگف علی حیله
الرجال الچبیر اجه گدامه وگال
چان عندک شغل ویای ؟
گال الملک : اسمحلی انت چم سنه فاتت من عمرک ؟
گال الرجال الچبیر میه وعشرین سنه
الملک : وبعدک واگف علی حیلک وتشتغل
الرجال الچبیر ای
الملک احنا بامتلاک وسایل الراحه والترفیه هم ما عدنا نص عمرک
وانتم القرویین ما عدکم وسایل الراحه والترفیه بقدرنا
شلون تعمرون کل های الفتره ؟
جاوب الرجال الچبیر الملک وگال
کل واحد من الناس عنده حصة معینه من الطعام
ولا شخص بهاي الدنیا یگدر یستهلک اکثر من حصته
انت بکم سنه راح تستهلک حصتک بالتبذیر
لهذا لمن یخلص کالشي وبعد ما عدکم نصیب
وتموتون
وبس احنا لان نستهلک شویه شویه من حصصنا
نعمر اکثر منکم یا سیدي
🌼الامام الكاظم عليه السلام:-
رجب شهر عظيم يضاعف الله فيه الحسنات ويمحو فيه السيئات.
🌼امام کاظم علیه السلام:
رجب ماه بزرگى است كه خداوند [پاداش] نيكى ها را در آن دو چندان و گناهان را پاك مى كند.
📗من لایحضره الفقیه ج۲ ص۹۲
┄┄┄┅┅❅♥️❅┅┅┄┄┄
@Vataallmoolll
┄┄┄┅┅❅♥️❅┅┅┄┄┄
لا تنسونا من خالص دعائكم في هذه الليلة المباركة👐
#ليلة_الرغائب
┄┄┄┅┅❅♥️❅┅┅┄┄┄
@Vataallmoolll
┄┄┄┅┅❅♥️❅┅┅┄┄┄
زنگ تفریح ۷🛎😁
فراموش کرد.... نسیت
رمز.... رمز
21#صرف فعل( آنَ- يأُونُ) ون- یون... ناله كرد
ماضي 👇
انا ونيت، من ناله كردم
انتَ ونيت، تو ناله كردي
انتِ ونيتي، تو ناله كردي( خانم)
هو ون، او ناله كرد
هي ونت، او ناله كرد( خانم)
احنه ونينه، ما ناله كرديم
انتوا ونيتوا، شما ناله كرديد
هم ونوا ، آنها ناله كردند
هن ونن، آنها ناله كردند( خانم ها)
مضارع👇
انا اون، ناله ميكنم
انت تون، تو ناله ميكني
انتِ تونين، تو ناله ميكني( خانم)
هو يون، اون ناله ميكنه
هي تون، اون ناله ميكنه( خانم)
احنه نون، ما ناله ميكنيم
انتوا تونون، شما ناله ميكنيد
هم يونون، اونها ناله ميكنن
هن ين، اونها ناله ميكنن( خانم ها)
الامر 👇
انت ون، تو ناله كن
انتِ وني، تو ناله كن( خانم)
انتوا ونوا، شما ناله كنيد
انتن ونن، شما ناله كنيد( خانم ها)
20#صرف فعل راح... رفت
ماضي 👇
انا رحت، من رفتم
انتَ رحت، تو رفتي
انتِ رحتي، تو رفتي( خانم)
هو راح، او رفت
هي راحت، او رفت( خانم)
احنه رحنه، ما رفتیم
انتوا رحتوا، شما رفتید
هم راحوا، آنها رفتند
هن راحن، آنها رفتند( خانم ها)
مضارع👇
انا اروح، من میرم
انت تروح، تو میری
انتِ تروحين، تو میری( خانم)
هو يروح، اون میره
هي تروح، اون میره ( خانم)
احنه نروح، ما میریم
انتوا تروحون، شما میرید
هم يروحون، اونها میرن
هن راحن، اونها میرن( خانم ها)
الامر 👇
انت روح، برو
انتِ روحي، برو ( خانم)
انتوا روحوا، برید
انتن راحن، برید ( خانم ها)
