xaarda | Unsorted

Telegram-канал xaarda - اشعار خاردار

-

اشعار زیرخاکی را از ما بخواهید!📖 هزلیات و هجویات خود را برای ما بفرستید تا در کانال منتشر کنیم. راهِ ارتباط مشروع با ما: @andarooni_bot

Subscribe to a channel

اشعار خاردار

این‌هم حاصل دورهمی‌های زورکی عید و مجالست با برخی اقوام تخمی:

ای صاحب آن روی قبیح و تن عفریت
بدریخت‌تر از قیف و بداندام‌تر از پیت

از بهر خدا منمای آن روی دل‌آشوب
کاز کثرت چربی شده چون کاسه‌ی تیلیت

با پیرهن شیک مزیّن نشود خیک
رَو چاره‌ی آن دنبه کن ای کسخل قزمیت!

از کثرت غایط به دهانت نرود کیر
از فرط کثافت به دماغت نرود کیت

باری! گذر از قبح ظواهر شدنی بود
در باطن تو حسنی اگر می‌شد تثبیت

ذات تو کریه است، چه سود ار که تو را بود
اندام رونی‌کلمن و سیمای بردپیت

طبعت ز تراویدن گه بازنشیند
گر منصرف آید ملک‌الموت ز تمویت

ای نافی اخلاق پسندیده و معروف
ای ناهی آداب سخن گفتن و توقیت

ای تپه‌ی گه روده‌درازی مکن این‌قدر
با آنهمه حرف خنک و بی‌مزه و شیت

در حق من ای حاسد بدطینت در جمع
بد گفتی و بر عادت مألوف شدی خیت

از بخت بدت یاور من با تو چنان کرد
کاز داعش و جاعش بنرفته‌ست به تکریت

با حمق تو هرچند خیالی‌ست عبث، لیک
امّید همی دارم حرفم شده حالیت

در هجو تو دیگر نکنم بیهده افراط
چون قافیه هم روی نهاده‌ست به تفریط


#کاشف_العورات
#اشعار_خاردار


@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#رویت_ماه

گویند هلال ماه رویت نشده
عکسی ز جمال ماه رویت نشده

اما ممه‌ای که بنده دیشب دیدم
در جلوه، مثال ماه، رویت نشده!

#سپوخی_تبریزی
#اشعار_خاردار

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#خارخار
#حجاب_اجباری

تو را ای شیخ نه عقل و نه شرمی
درشتی با تو می‌سازد نه نرمی

زمستان بود و جر خوردی کم‌وبیش
هوا هم که نهاده رو به گرمی!

#سپوخی_تبریزی
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

سیزده‌به‌در

گفتم امسال سمندی بخرم خیر سرم
خائنان خیر نبینند، نشد خر بخرم

خودروساز از طرفی چوب به چرخم کرده
دول دولت ز دگر سوی فرو رفته درم

این تورم چغر و بدبدن و فن‌بلد است
بد درآورده دمارم که نموده دمرم

سی‌وشش سال شب و روز شده کیرم راست
زر و زن هیچ ندارم، پی کون پسرم

لیک آن ناز پسر هم که مرامی می‌داد
دیگر از فرط نداری، ندهد جز به دِرَم

پیِ وی‌پی‌ان‌ ام از اول شب تا دم صبح
تا الکسیس ز تگزاس بیاید به برم

لیک نت حرص چنان داد که کیرم خوابید
آب جاری نشد الا که از این چشم ترم

گفتم امسال سمندی و عروسی...، افسوس
به همه پهنه‌ی گیتی چو یکی کیرخرم

"سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهَم کز همه عالم به درم"

#مازی_مار
#اشعار_خاردار
*همه می‌دانیم که بیت آخر شعر سروده شهریار عزیز است.

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#پست_موقت

دیوانه اگر که کاسه‌ٔ ماست به‌دست
آن کاسه زد و بر سر مردم بشکست

بر بی‌خردیش راه تکرار ببند
باید فی‌الفور ماست‌بندی را بست

#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#خارخار


خامش منشین! گوش ستم را کر کن
آزاد برقص و نغمه‌ای نو سر کن

با ماست اگر امر به معروف شدی،
با شیشهٔ شیر نهی از منکر کن

#بانوی_دوزخ
#اشعار_خاردار

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#هجو

هر روز به این کوچه خری می‌آمد
می‌رفت چو آن خر، دگری می‌آمد

دانی که دلیل آن ترافیک چه بود؟
دنبال زن تو مشتری می‌آمد

#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#نوروزیه
#نقیضه‌گایی

ز کون یار می‌آید نسیم باد نوروزی
چو یارت وقت کون‌دادن، دهد بر کیر تو گوزی

به تن تا عُرضه‌ای داری، بکن تا خرزه‌ای داری
که خسران بیش از این نبْود که بتْوانی و نسْپوزی

سخن از پرده می‌گویم، اگر شد پاره باکی نیست
که نزد درزی دکتر*، به طرزی نغز می‌دوزی

به کار خود گر استادی، بکن در کون دانشجو
مگر این گونه بتْوانی که بر وی دانش آموزی

برای آن که در جیبش نباشد سکه‌ای امسال
به جای ماه خودسازی، رسیده ماه کون‌سوزی

ز فکر زهد بيرون آ که نسپردند و نسپارند
عنان خویش را رندان به هر دیوث پفْیوزی

سپوخی روزه خود را به جام می بکن افطار
همین را هم فلک شاید بگیرد از کَفَت روزی


#سپوخی_تبریزی
#اشعار_خاردار

*با درزی بفشار که از قضا وی نیز داعیه طبابت داشت، مشتبه نشود که از وی، بر خلاف نامش، جز دریدن به دید نیامده.

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

یک عمر مخالفِ همه ساز زدی
گفتیم که زر نزن! ولی باز زدی

از غُرّشِ دخترانِ ما کونَت سوخت
در مدرسه‌های دختران گاز زدی!

#قلندر
#مسمومیت
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

ای که بر تخت خویشتن زده ای
تکیه بر روی بالش نرمت

کاش می‌شد بگویمت بادا
از غزل های رنجکش شرمت!

#عقرب_الشعرا
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

از فلز باشد و یا چوب و پلاستیک و سفال
در مجارستان و انطاکیه یا چین و نپال

هرچه، هرجا یافت گردد، بر طریق احتمال
هست ابزار فروکردن، به
قصد عشق و حال!

#سپوخی_تبریزی
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

یک جرعۀ مَی ز ملک کاوس به است
وز تخت قباد و ملکت طوس به است

هر ناله که رندی به سحرگاه زند
از نعرۀ زاهدان سالوس به است
منسوب به #خیام


#نقیضه
یک کس به کی‌یف ز ملکت روس به است
اوراد مخوان که بر لبش بوس به است

گفتم به خرد که «من به ملّا چه کنم؟»
گفتا «چو نهی ورا درِ موس به است» (۱)


#درزی_بفشار


@Befshar
@xaarda

۱- خرد درزی مازندرانی است و در زبان طبری «موس» یعنی کون

Читать полностью…

اشعار خاردار

پاسداشت استاد

نـزد اسـتـاد مـبــرّز بروید
ترک، هندی به عرب یاد نداد

ابن شیرین که به ما شاگردان
غیر اسباب طرب یاد نداد

غیر بی‌قیدی و بی‌تدبیری
مردک رند جلب یاد نداد

هرچه در درس جلوتر رفتیم
هیچ مطلب ز عقب یاد نداد

روزها مکتب او بود خمود
وانهادیم به شب، یاد نداد

نه فقط علم و هنر بلکه به ما
اندکی نیز ادب یاد نداد

#خواهر_ماری_کوری
#الف_هزالی
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#مجابات

عجب شعری که سوزد عمق جان را
سپوخد بی‌گمان  شیر ژیان  را

بجای تیر می‌باید، سپوخی
به ک‌یر خود بگاید آهوان را

#احسان_ناصر
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

شعر کوهی

[توضیح شاعر:] چند تن از رفقا رفته‌اند کوه و یکی از ایشان این را گفت و فرستاد:

گر چه کاری‌ست بس نشاط افزا
- در هوایی چنین - صعود به کوه

لیک دشواری صعود آرد
شاعر خوش‌قریحه را به ستوه...

چند هفته‌ست از برودت و دود
ساکن و سوت‌وکور گشته گروه

زود باشد که باز با جمعی
هنری و عزیز و علم‌پژوه

توی پارکینگ بام جمع شویم
و به شادی بدل کنیم اندوه

و من قافیهٔ قطعه‌اش را ردیف کردم و #بداهه چنین پاسخ دادم [پایان توضیح کسشعر شاعر و آغاز شعرش]:


گرچه کاری‌ست بس نشاط‌افزا
در هوایی چنین صعود به کوه

من صعودی چنین نخواهم‌کرد
گر نگیریم یک دو دود به کوه

بر دماوند منقلی دیدم
از هوا آمدم فرود به کوه

چای و تریاک را مهیا کن
بزنیم ای عزیز زود به کوه

نه، متکا نیار، چون سازند
بالش از کون تو رنود به کوه

کمرم سفت شد، ببخشا گر
کونت ای یار شد کبود به کوه

هود و صالح کنار هم خفتند
لیک صالح نبود هود به کوه

می‌نهم -فرصت ار به دست آید-
کون عاد و کس ثمود به کوه

سیل خواهدفکند در صحرا
چشمه‌هایی که رخ نمود به کوه

سپرت را به عدل خواهدکافت
این منصّف که شد عمود به کوه

دیده‌ای کس به کوه ناسفته؟
دیده‌ای کون نابسود به کوه؟

رستم کیر را بنه از کون
بر کلاهک کلاهخود به کوه

تنگ‌تر از کس بز کوهی
جُستم و کس دگر نبود به کوه

سر سودا چو داشتی ای دوست
کون سرِ مایه است و سود به کوه

تا که هم‌سنگشان کند خالق
از کست کاست، برفزود به کوه

آن سوی بومهن به صحرا داد
یار و این سوی جاجرود به کوه

شورت دلبر ز پای او کندیم
بر خودش بست برگ تود به کوه

قبله‌اش هست کیر و پشت بدان
یار ما می‌کند سجود به کوه

که جوانان جودپیشه، جوان
اینچنین می‌کنند جود به کوه
*
«سوزمانی‌پناه»! خون کم ریز
هُش که جاری شده‌ست رود به کوه

#شیخ_سوزمانی‌پناه
@Befshar
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

اگرچه خیل کفتاران، نشسته در کمین من
به سگ‌لرزند سرتاپا، ز شیرِ خشمگین من

اگر دین شما لامذهبان بر تار مو بند است
به گیسوی زنان بند است هم ایمان و دین من

به چشم مادران باید، به روی دختران شاید
که بیند روی شادی را دگر نسل حزین من

اگرچه سرد و خاموشم، به وقت خویش بخْروشم
چنان که در هلاک آرد، شمایان را طنین من

اگرچه گَردِ شومی‌تان،  نشسته بر سر و رویم
شما را سرنگون کردن نوشته بر جبین من

تو را در خاک و خون خواهم کشید ای شیخ تردامن
اگر یک مو شود کم از زنان سرزمین من!

#عقرب_الشعرا
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

«گویند تمنایی از دوست بکن سعدی»

مپسند بمیرم من و کـ‌ونت نگذارم
من طاقت این جور و‌ جفا از تو ندارم

سیخ است مرا سیخ برایت به قیامت
ناکرده اگر سر ز دل خاک برآرم

کاندوم به کفن بندم و در حسرت کونت
با شق حشر پای به محشر بگذارم

این بار امانت که همه عمر کشیدم
خوب است به صندوق تو اینک بسپارم

تا قصهٔ ما در دل تاریخ بماند
بر غار تو نقشی ز شکاری بنگارم

هم خواهش قلبی است مرا هم همه مردم
گویند بکن! از همه سو تحت فشارم

#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

درخواست از رئیس

شنیدم کشک‌سایی ماست‌بندی
بگفتا با رئیسی: می‌پسندی

به من با این تخصص‌های حاضر
دهی در کار خود حکم مشاور؟

که من چون ماست‌بند و کشک‌سایم
به‌طور قطع همکار شما‌یم

کنون گر خدمت آقا رسیدم
دلیل این بود کز مردم شنیدم 

که تصمیمات آن سرکار عالی
همه کشکی بوَد یا ماستمالی

#احسان_ناصر
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#خارخار
خطاب به زنان میهنم در سیزده‌به‌در:


جوش آورده‌ست زندگی خونش را
رقص تو پرانده چُرتِ افیونش را

تو باش و سخن بگو، بخند و بنویس
خود بودن تو پاره کند کونش را

#درزی_بفشار
@befshar
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#هجو_بنگ
#بداهه


کسی که بایدم امروز در دهانش ریست
بنا به گفته‌ی احباب، مصطفی عبدی‌ست

همان الاغِ دونبشی‌ست کاندر آن سوپر
دُمی تکاند، چو خواهی بدانی این عن کیست

چو صنفِ بی‌شرف و بی‌تمیزِ بی‌‌وطنان
اساس یافت، نوشتند نام وی در لیست

به شاهراهِ خریّت، همیشه غلت زده
چهارنعل دویده بدونِ دیدنِ «ایست»

بر آن نجاستِ سیّار، کونِ خر خندید
به حالِ آن مخِ معیوب، مرغِ پخته گریست

ز نخبگی‌ش همین بس که امتحان کردند
ضریبِ هوشی او بود یک ممیّز بیست

چو مُرد، نَقر نمودند روی سنگِ مزار:
الاغ آمد و قاطر برفت و گاو بزیست

بخوان خلاصه‌ی «تشخیص بچّه‌شیعه»ی من:
ببین که کیست که هم بیشعور و هم حشری‌ست

بگو به بی‌شرفِ پاچه‌خار این معنی:
جوابِ ملّتِ بیدار ماست‌مالی نیست

هر آن که ماست زند بر سرِ زنان باید
فرو کنند به او سطلِ ماست را در پیست



#درزی_بفشار
#ابن_شیرین
#شاکیر
#قلندر

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

در پاسخ طعنه‌های خلقی گمراه
این‌گونه بفرمود "رئیسی" ناگاه:

بر كلّ عناوین شما می‌چربد
این مدرک ابتدایی دوره شاه!

#حسین_پورقلی
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

تفأل نوروزی

شقی به هشت بهشتش اگر برند شقی است
چنان که اهل دوا تا ممات زرورقی است

پهن اگر به فضا هم رود پهن ماند
تقی اگر چه دونالدش صدا زنند تقی است

به بام کعبه نشانی چو‌ جنده را بدهد
جقی اگر همه عالم به او دهند جقی است

به جای فقر و بلا حکم وطی می‌خواند
که جای متن سر شیخ توی پاورقی است

به شعر بنده تفأل مزن در این نوروز
که حال مردم ما رو به رخوت و دمقی است

#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#تذکر_لسانی
#حجاب_اجباری

گروهی کسخلِ فاطی کماندو
پس از رفتن به آن گایی که دانی

به طرزی مضحک و شکلی مزخرف
به زعم خود، به رفق و مهربانی

به راه افتاده در کوی و خیابان
تذکر می‌دهند آن هم لسانی

که یعنی خوردنِ گه فرق دارد
به این شکل جدید و خوش‌زبانی

ولیکن غافلند از این حقیقت
که گویندش حکیمان: این همانی

سر ِخود را به هر شکلی که باشد
درون کـ‌ون ملت گر تپانی،

نتیجه گوز بر ریش تو باشد
به هر نامی که بر آن می‌نشانی!

#عقرب_الشعرا
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

به مناسبت رونمایی از توحش جدید حضرات علیه مدارس دختران ما

چـون گـلـهٔ گـاوهـا هیاهـو دارید
رفـتـار الـاغ و فـهـم یـابـو دارید

جز این همه در مزرعـهٔ حیوانات
چندیست خبر شدیم راسو دارید

#عیب‌النساء_لاهیچی
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#اعلام_وضعیت

آمد چو بسی فشار بر ما مردم
هر روز ز پیش زارتر ما مردم

راندید قطار پیشرفت اما حیف
رفته‌است فرو قطار در ما مردم

#ابن_شیرین
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

[یحتمل خبر دارید که سروش اخیراً بافته‌هایی سر هم کرده است که در فرج هیچ حماری یافت نمی‌شود]

کنون درزیا گرچه کم دیده‌ایم
که گیرد ز پفیوز ایراد راد،

برین روی عبدالکریم سروش
-که در کوته‌اندیشگی داد داد-

که از نازنین و ز گلشیفته
نیایدْش ازین پس ز بنیاد یاد

ز پرچینِ این باغ جَسته‌ست و حال
گُهی می‌خورد پشتِ شمشاد شاد

اسیر است در کُند و زنجیرِ جهل
چو ما گرچه از مادر آزاد زاد
*
سروشا سخن‌هات باد هواست
که خود حاصلِ عمرِ تو باد باد

خدا هم نداند تو را داد عقل
که آن کلّهٔ پوک را «گاد» گاد

#درزی_بفشار
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

مرغی دیدم نشسته بر بارهٔ طوس
در پیش نهاده کلّهٔ کیکاوس

با کلّه همی‌گفت که «افسوس، افسوس!
کو تاج مرصّع و کجا نالهٔ کوس»
منسوب به #خیام (۱)


#نقیضه
کیری دیدم نشسته بر بارهٔ کون
بر دیده نهاده سنده می‌گرید خون

با سنده همی گفت که «افیون، افیون»!
کس‌خل شده‌بود کیر بدبخت زبون


#درزی_بفشار


@xaarda

@Befshar


۱- این رباعی در منابع مختلف با ضبط‌های دیگری آمده که کسّ خوار تمامشان.

Читать полностью…

اشعار خاردار

#مجابات

سپوخی بیش و کم پیر است، کسخل
نه از کردن ولی سیر است، کسخل

مرادش از فشنگ و تیر دانی!؟
تفنگ وی، همان ک‌یر است، کسخل!

#سپوخی_تبریزی
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

به سرباز کف ارتش سپارند
که جاعش‌ها‌ همان داعش‌تبارند

ته لندن گوهی خورده‌است گویا
الهی کـ‌ون این جاکش گذارند

#شاکیر
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

همی‌دونُم بریطانی چو ماره
که دیو از آستینش دربیاره

ولی حالا که مارش سر برون کرد
الهی کون این جاکش بذاره

#بابافاکر_عریان
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…
Subscribe to a channel