xaarda | Unsorted

Telegram-канал xaarda - اشعار خاردار

-

اشعار زیرخاکی را از ما بخواهید!📖 هزلیات و هجویات خود را برای ما بفرستید تا در کانال منتشر کنیم. راهِ ارتباط مشروع با ما: @andarooni_bot

Subscribe to a channel

اشعار خاردار

خبر از غایبان اگر دارید
جملگی را به خاردار آرید

گر قلندر، وگر که شاکیر است
بازگردد سریع، چون دیر است

ورنه قطعا سراغ او گیریم
جشن وی نیز با پتو گیریم!

#سپوخی_تبریزی
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#مجابات

0⃣

جمله اعضا تو را درود دهند
کار دستت دمِ ورود دهند

بهر تو جشن با پتو گیریم
قبلِ گاییدنت وضو گیریم!


* بعدالتحریر:
کـ‌ون ناشناس‌میرزا، جا برای مجابات یَک‌یَکِ اعضای خاردار دارد؛ فلذا چیزی از وی دریغ نورزید:

رفقا، وقت را سپاس کنید
کـ‌یر در کـ‌‌ون ناشناس کنید

کـ‌ونِ هرکس به خارخار افتد
کاش راهش به خاردار افتد!

#سپوخی_تبریزی

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

صبح است غزل بار کنم نوش کنیم؟
یا چای بیاورم، بنان گوش کنیم؟

با چای و بنان و با غزل می‌چسبد
رخصت بدهی اگر کمی توش کنیم

تا خوردنشان لذت وافر بدهد
اول بگشای سینه تا بوش کنیم

از کـ‌یر رقیب دم‌زدی، اذن بده
این کـ‌یر خر دراز را روش کنیم

ما خرقه و دلق را درانداخته‌ایم
مِن‌بعد ز کرست تو تن‌پوش کنیم

از گشتنِ آفاق و به گلگشت‌شدن
بهتر که میان پات آغوش کنیم

در من بتنی، عرق بریزیم و سپس
باهم به حمام رفته و دوش کنیم

هرچند که کار ساده‌ای نیست، ولی
تا دسته درون لانه‌ات موش کنیم

غم نیست شبیه مادر هوشنگی
چون ما به خیال، کـ‌ون گوگوش کنیم

#م_میرزا
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#ممدلی‌نامه

ممدلی آن زمان شگردی داشت
بدن صاف و ک‌ون گردی داشت

هـمـه بودند مـاتِ باسـن او
مــو هـویـدا نبود در تـن او

شعردزدی همیشه کارش بود
سرقت شعر، افتخارش بود

منزوی بود در نخَش یکچند
تا زند تقّه‌اش به هر ترفند

آن قدَر دَم زد از لطافتِ او
که درآمد خود از خجالتِ او

ممدلی را به شعر، رسوا کرد
روغن آورد و از عقب جا کرد

ممدلی میرزای قصه‌ی ما
_که ببخشاید ایزدان او را_

رفت و در خاکِ خود قرار گرفت
مغز ارواح را به کار گرفت

در تغزل نبود اگر بارَش
شعرخوانیست همچنان کارش

شد روانش معذب و غُر زد
ممدلی را خدا بیامرزد

#جامد_میرزا
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

در این زمانه‌ی از های‌ و هوی‌ گوز پُر آن
خوشـا به حال شما نان‌به‌نـرخ‌روزخوران

بدرود آقای
#بهمنی

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

ای سوسک که گهخور نظامت بینم
وز گهخوری ایام به کامت بینم
امروز به مستراح نعمت خوش باش
فردا ته چاه انتقامت بینم

دمپایی پابرهنگان بر سر تو
یک گوشه‌ی مستراح ریزد پر تو
در چاه مکافات سپس شوت شود
اندر کفنی ز گند و گه پیکر تو

در دیگِ حلیمِ گه درافتی از هول
غائط بخوری غذا و نوشابه‌ی بول
تا با خط بول بر پِهِن نقل کنند
از دفتر من به سنگ قبرت این قول:

مانند اسید ترش، شیرینش خورد
بلعید و به شیوه‌ای نمادینش خورد
آن سوسک که خورد پشک و سرگین همه‌عمر
دیدی که چگونه پشک و سرگینش خورد؟

#سید‌حامد_احمدی
@xaarda
@sokhanshahi

Читать полностью…

اشعار خاردار

#مجابات

قلیان را کاشکی فرو می‌کردی
در آن بکنِ رندِ دورو می‌کردی

نی نی ای کاش چون زدی بر فرقش
از عرض فرو به ک‌ون او می‌کردی

#ابن_شیرین
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

در مرکز تهران به سرش کوبیدم
با شیشهٔ قلیان به سرش کوبیدم

گفتم که بیا به خواستگاری، نه گفت
از بابت تاوان به سرش کوبیدم

#عیب‌النساء_لاهیچی

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

از قصه تلخِ کــ‌ونِ هندی
خواهم به تو داد، نیک پندی:

ای رفته‌ به گای مارماهی
بنمای حذر ز سکس، گاهی

هر چیزِ کلفت و لوله‌مانند
نتوان به درونِ مقعد افکند

فرق است میان ک‌ون و انبار
پس مقعد، باغ وحش مشمار

دارد به سرش اگرچه یک چَشم
کـ‌یر است نه ماهی، آن پر از پشم

کـ‌ونی که به خارخار افتد
حیف است کنام مار افتد

تا کـ‌یر در این جهان به پای است
ماهی به درون کـ‌ون، نه جای است


#سپوخی_تبریزی
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

به رفیق ناباب که مسبب اعتیاد و خانه‌خرابی کوسه شد


شاشمایش* مواد داد نشان
تا گرفتی دو دود با کوسه

رفته‌ای کون لخت در دریا
بکنی نشئه نود** با کوسه؟

از کف بحر تا چکاد سما
ای که کردی صعود با کوسه

خفه خواهد شدن برون از آب
آی فوری فرود با کوسه

خوارکسده چگونه دود زدید
زیر دریا و رود با کوسه؟

فندک تو چگونه روشن شد؟
یافتی چون وَقود با کوسه؟

هر که کک زد سریع هورنی شد
حال هورنی چه سود با کوسه؟!

خبر آمد پلیس دریایی
دستگیرت نمود با کوسه

داشتی زیر آب پول و سند
یا وکیل و شهود با کوسه؟

یا به دریا، به کمپ افتادی
از خماری خمود با کوسه؟

کاش صد ضربه تازیانه خوری
تا بگردی کبود با کوسه

کوسه معتاد گشت و دشمن‌شاد
بی‌پدر! این چه بود با کوسه!!؟

#ابن_شیرین

*هم‌آمیزی شاش و آزمایش
**چنان که افتد و دانی همان nude است

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#خارخار
در حسرت و رنج و دود و دم زیسته‌ایم
غم نیست اگر حقیر و کم زیسته‌ایم

اندوه من این است که از دور زمان
در دوره اصحاب کلم زیسته‌ایم

#عقرب_الشعرا
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

هم مست سزا نیست بشر با عرقی
هم شیره و بنگند مخلان شقی

خوش باد همیشه دولت آنکه دوید
با لوله پی دوا به هر زرورقی

#کاوه_خارگا
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

" ای بی‌خبران راه نه آنست و نه این"
بنگ است فقط راه خلاص از غم و شین

فردا تو به فردوس برین خواهی دید
لب بر لب بنگی بنهد حورالعین

#شرم‌الدین
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

با لاله‌رخی، باده خوش نوش بکن
اندوه جهان، به کل فراموش بکن

هرکس به تو گفت تل بکش، باده ننوش
وافور وی از حقه آن، توش بکن

#سپوخی_تبریزی
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

این زندگی پوچِ منِ بی‌هنر سگی‌ست
هم مرگ این من تهی از سیم و زر سگی‌ست

حتی به سایت سکس برازرز هم خودم
دیدم که کتگوری مهمش پسر! سگی‌ست

یکبار در طویله خری راست کرده بود
دیدم به چشم خویش که هی!  سکس خر سگی‌ست

دختر که پاچه‌ی ننه را می جود مدام
اخلاق خوب پور به نزد پدر سگی‌ست

با خانواده رفته ای آیا سفر عزیز ؟
خُلق عیال نیز میان سفر سگی‌ست

هرشب سگی سیاه که نامش فسردگی‌ست
گوید به من که زندگیت بی‌هنر! سگی‌ست

#شرم‌الدین
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#مجابات
#ارسالی

1⃣

چون نداند که جمله اعضا را
باید از کـ‌ونِ خویش سیر کند

میرزا ناشناسِ کـ‌ون‌بچه
سنجدش را خطابْ کـ‌یر کند!

#اخوان_ثانی

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#ورودیه

گذرم سوی "خاردار" افتاد
پس سروشی بحق ندا درداد:

جز مِهین تازه‌واردِ استاد
ک‌یر در ک‌ونِ جمله اعضا باد!

#ناشناس_میرزا
(هنوز شاعر نام یا تخلص هزل خود را‌ ارسال نکرده.)

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#نقیضه‌گایی
پیچیده بوی سوختن دانه‌ی بلوط..
فریاد باش زاگرس خسته از سکوت!

حرفی ببار و شاکله‌ات را فرو بپاش
ای آسمانِ غرق در اندوه لایموت...
#سحر_هادیان


هر کس گذاشت لای تو مغزش کشید سوت
این چاک را کم است بخوانم اگر کلوت*

ترسم سرش برون بزند ناگه از تهت
این‌گونه که عمیق فرو رفته در گلوت

آری سزاست پاره شدن از تلنبه‌ها
وقتی طرف زرنگتر است و تو نیز شوت

پیراهنی‌ست نازک و گلدار بر تنت
کردم دراز چوب که چینم گریپ‌فروت

لبهات رفته‌اند فـرو ساک کم بزن
جبران بکن گذشته مافات را به فوت

گفتم که احمدا بنویسم چو احمقا
ربطیست بین نیمهٔ مرداد و پنج اوت

از خنده رو به موتم و زود است جر خورم
قصدم‌ نبود مسخره کردن، قسم به موت

*کلوت: عارضه‌ای طبیعی در کویر به شکل دره

#ابن_شیرین
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#محمد_میرموسوی

عورتِ ظلم عیان است و شما کوردلان
روز و شب در پیِ پوشاندنِ مویید هنوز!

#محمدرضا_طاهری

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#هجو

نیست مرا از فضول فلسفه در یاد
لاف زن امردی چو «..... ...اد»*

فاحشه‌ی پامنار و گود عرب‌ها
روسپی لاله‌زار  و یاخچی آباد!

شهره‌ی دروازه‌غار و شوش و دزاشیب
شاهد سوهانک و دروس و فرحزاد

اینت مخنث که رفته صیت سرینش
از ری و قزوین به سوی بصره و بغداد

خارشک او را قرین و علت ابنه
سفت‌زن او را علاج و نسخه‌ی قواد

بلغم شورش دلیل حکه‌ی مزمن
زهره‌ی تلخش شوند آتشک حاد

کاسبیـش وامدار مایه‌ی ماتحت
زندگیـش  ذمه‌ی کمیته‌ی امداد

هرزه‌درایی دریده، همچو «....ی»*
مشک پر از فاضلاب و خیک پر از باد

غایت فضلش، ادای تیز به تازی
اوج کمالش، کشیدن کت استاد!

#افشین_احمدپور

*شاعر نام دو مهجو را از ما هم نهان کرد.
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

منقل و جنس مهیاست، بیا تا برویم
سیخ و سنجاق هم آن‌جاست بیا تا برویم

حاجت ای اهل عمل، باید از این باب گرفت
پس بگیرید که گیراست، بیا تا برویم

قُلقُلی نغمه شاد عربی می‌خوانَد
در سرش غلغله برپاست، بیا تا برویم

برحذر باش که در موکب طوسی نروی
چون وی آن‌جا به کمین‌گاست، بیا تا برویم

روی تریاک بزن چای عراقی و ببین
نشئه در کوفه چه زیباست بیا تا برویم

موکب اهل عمل «سوختگان» دارد نام
محفلش یکسره برپاست بیا تا برویم

آنچه فرعی‌ست ولی نقش اساسی دارد
زیرشلوار و متکیٰ‌ست بیا تا برویم

#سپوخی_تبریزی
#ابن‌_شیرین

پی‌نوشت: دریغ و درد که این خبر کذب بود و پس از انتقال #ابن_شیرین به اردوگاه الکمپ متوجه آن شدیم.

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#آلن_دلون
#احمد_جنتی

"اسطوره زنده"، پیش خاموشان رفت
آری "دلون" آن یگانه دوران رفت

آن روز که "جنتی" بمیرد، گوییم:
"اسطوره بی‌مرگ" هم از ایران رفت!

#سپوخی_تبریزی

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

[رئیس فرقه در حال معجزه انگشتی و شفا‌دادن پس از آن]

هم ریخت پرِ ادیسون از این اعجاز
هم رید به خود مخترعِ پنکه‌‌بساز

با کولر گازی چو نماید معجز
لابد بکند محفظه‌اش پر از گاز!

#سپوخی_تبریزی
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

معتقدم خود #ابن_شیرین رفیق ناباب کوسه است و با هجو قصد فرا‌فکنی دارد


از ریــودوژانـیــرو تـا بـه پـراگ
جن و انس و وحوش، موش و فراگ

گشت و چون تپه‌ای نریده نیافت
زد به دریا، به کوسه داد دراگ

#الف_هزالی
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

این تست اعتیاد نه از کارِ کوسه‌ است
بلکه دوباره از بشر خوارکوسه است

شاشیدن مداوم اهل عمل به یم
بی‌شک دلیل حالت بیمارِ کوسه است

#سپوخی_تبریزی
@xxarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

باید به فراتر از فضا پل بزنم
در چشمِ تمام داوران زل بزنم

تا جام جهانی شود از آنِ خودم
هرقدر میسرم شود گل بزنم

#صاد
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

صد راه اگرچه پیش پای بشرست
از بین لذایذ که برای بشرست

بالتجربه همچو ابن شیرین دانم
دود است که یار و رهنمای بشرست

#رامین‌دود
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

به حکم خیرالامور اوسطها و کلاهما، و محض الأمر جامع الأمرین بین #ابن_شیرین و #سپوخی_تبریزی (لعنة‌الله و الملاٸکة علیهما)


گر نشئه و گر مست، مپیما ره کین
با چشم خرد بطری نوشابه ببین

گه قُلقُلی است و گاه حاوی عرق
تا پند دهد «راه هم آنست و هم این»


#درزی_بفشار


@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#مواعظ

دنیا گذران بدون منقل نکنی
پیمانهٔ عمر خالی از تل نکنی

با بی‌خردی که گفت: تریاک مکش
کل‌کل نکنی و خود معطل نکنی

#ابن_شیرین
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

جناب گاو مرا برتر از خودش دانست
خر مراد مرا خرتر از خودش دانست

در آن طویله مرا گاو شیرده با ذوق
ز مهربانی مادرتر از خودش دانست

درازگردنِ زرافـه‌سـان ز بـی‌عـقـلـی
مرا درازتر و سرتر از خودش دانست

گلی که بود به طوفان و برگ‌ریز خزان
مرا شکفته و پرپرتر از خودش دانست

زبان‌پریش سخن‌باف بی‌حیا من را
ز بی‌حواسی بهترتر از خودش دانست

نخی ز گیسوی آن دلبر میان چون مو
مرا تکیده و لاغرتر از خودش دانست

درون کوچه و بازار شر خر مزدور
به پوزخند مرا شرتر از خودش دانست

الاغ جفتکی انداخت بعد از آن من را
درون دشت مُعَرعَرتر* از خودش دانست

درون پورنوگرافی کچل عمو جانی
مرا برای زنان نرتر از خودش دانست

خلاصه هر صفت نازلی به هر کس بود
مرا در آن صفت آن‌وَرتر از خودش دانست

#واشر_اصفهانی

*عرعرکننده‌تر
@xaarda

Читать полностью…
Subscribe to a channel