xaarda | Unsorted

Telegram-канал xaarda - اشعار خاردار

-

اشعار زیرخاکی را از ما بخواهید!📖 هزلیات و هجویات خود را برای ما بفرستید تا در کانال منتشر کنیم. راهِ ارتباط مشروع با ما: @andarooni_bot

Subscribe to a channel

اشعار خاردار

برای قزوه

در شعر عجم اگرچه از بن عربی
در ماله‌کشی سرور اهل ادبی

با هر متر و تراز و هر معیاری
مهران رجبی‌تری ز مهران رجبی

#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

زود است که پرچم بشود خشتکتان
ملت بنوازد به لگد یا چکتان

تنها سخنم به گنده و کوچکتان
این است که کس خواهر یَک‌یَک‌تان

#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

حکایت اندر لیمیتد تایم بودن توبه

شنیدم یکی داف‌باز زرنگ
به کون سپیدش فلک برد چنگ

بیفتاد کیـ‌ر و سبیلش بریخت
عنش خشک شد، پشم و پیلش بریخت

چو دیدند فرزانگان حالـتـش
که برناید از خفتگی آلـتـش

طریقی نهادند در پیش پای
که در سلک اهل کلیسا درآی

چو شد از تو امکان آن قضیه فوت
ثوابت بیفزای تا روز موت

شنیدم که می‌گفت آن بی‌پدر
سرشکش روان همچو پیشاب خر

که ای مستشارانِ کونی‌سرشت
مرا حق چنین سرنوشتی نوشت

نبودی بکن همچو من در زمین
زدم مرد و زن، خشک و تر بر زمین

کنون رو چو آرم به‌سوی اله
که افتاده آلت، ز فرط گناه؟

نبخشد به منْ بنده، رب جلیل
که از کیـ‌ر گشتم ذلیل و علیل

بدان گه که خرزه مرا بود شق
ببایست توبه به درگاه حق

کنونم که ابزار عصیان شکست
ره توبه دست قضایم ببست

درِ توبه باز است بر بلهوس
بدانجا که هستش به آلت، نفس!

#ابن_شیرین با تصحیح و تغییر جناب #سپوخی_تبریزی
#اشعار_خاردار

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

"در سوگ یلدا"

امسال با لطف شما یلدا نداریم
در جشنِمان جز حسرتِ فردا نداریم

با اشک‌و آه از سفره‌های سرد و خالی
آنقدر غم خوردیم دیگر جا نداریم

در چشممان هر صبح یک کابوسِ تازه‌ست
در دوزخیم و قطره‌ای رؤیا نداریم

امشب بجایِ جشن یلدا حجله بستیم
"نان"‌و‌"نفس" می‌خواستیم اما نداریم

ما کارگر، ما کولبر، ما گورخوابیم
جز جانمان نقدی در این دنیا نداریم

با خونِ دل پُر می‌کنیم این ‌جام‌ها را
مایی که مثلِ حاکمان تقوا نداریم

از صبرمان سر می‌زند روزی سپیده
جایی برای این سیاهی‌ها نداریم..

#شروین_سلیمانی
#یلدا
@ShervinSoleimani

Читать полностью…

اشعار خاردار

#فوتبال

بعد از برزیل جام خالیست
مرگ هیجان فوتبالی است

دیدار هلند و آرژانتین
گویی ماداگاسکار و مالی است

#مازی_مار
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

تاریخ! نه قطره بلکه باران بنویس
یک نام میان بی‌شماران بنویس

همّت کن و محسن شکاری را هم
در دفتر ثبت سربه‌داران بنویس


#خواهر_ماری_کوری
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

هم کار بدش در سر وی می‌پیچد٭
هم اول و هم آخر وی‌ می‌پیچد

این باد که در کله شیخ افتاده
شک نیست که در معبر وی می‌پیچد!

#سپوخی_تبریزی

٭ " آن کار بد در سر وی بپیچید." (بیهقی).
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

جلقدرزنامه ۲

بزن لیک در پشت میزت نزن
سر کار دستت به چیزت نزن

پسر لااقل زیر آن دوربین
تفت خود به آن چیز لیزت نزن

چو‌ تکیه به جای بزرگان زدی
دگر دست بر دول ریزت نزن

کمی صبر کن خانه‌ات دور نیست
در آن دفتر ننگ‌خیزت نزن

بزن لیک از دین و اخلاق و عشق
دگر حرف با چشم هیزت نزن

به هم خورد حال همه، در علن
به جان خود ناعزیزت نزن

#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#خارخار

آن فشاری که به ملت ز عقب می‌آید
ظلم و جوری که هم از میرغضب می‌آید

کاش بر ملت ما ثابت و روشن بشود
همه با یاری اصلاح‌طلب می‌آید

#سپوخی_تبریزی
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#بیت

روبـاه نـمــود پـشـت این مـوش دوتا
سوراخ شش است لیک درپوش دوتا
 

#نیروی‌واکنش‌سریع‌اشعارخاردار

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

نکـردنـد رغـبـت هــنـــرپــروران
به شادی خویش از غم دیگران

#اشعار_خاردار در روزهای ۲۴،۲۵،۲۶ آبان با سکوت خود کنار مردم است.

@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

برای برادرم #خدانور_لجه‌ای

حـاشـا کـه دگــر بـبـیـنـد آرامـــش را
سـرکـوب کـنـد گـلـولـه‌اش جنبش را

باشد که به خونخواهی تو از این تیر
پـایـیـن بکـشـیـم پـرچـم جـاعـش را

#ابن_شیرین
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#مجابات

هرچند که آدمی ولی عینِ خری!
دنبالِ مناسباتِ زیرِ کمری

از شیوهٔ سکس گفتنت معلوم است
خود کُس‌دِه عالمی ولی بی‌خبری!

#قلندر
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

ایضاً له

از هر دو طرف دوکـ‌یره باید گایید
بعد از دو سه بست شیره باید گایید

این بی‌وطنان و این وسط‌بازان را
با طایفه و عشیره باید گایید

#ابن_شیرین
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#هجو_بنگ


نیستی در خورد نام آدمی
کیر ما در اصل و فرع‌ات خاتمی

بشکهٔ گه را تو هستی محتوا
پرچم عن را تو میل پرچمی

زیرخواب و خایه‌خوار زور و زر
از جنایت شاد و ز آزادی غمی

پیش ظالم موش کور مرده‌ای
پیش مظلوم اژدها و ارقمی

همچو خر از شیر و گوز از کون خر
از عدالت می‌جهی و می‌رمی

دستمالی لیک صد تا خورده‌ای
دستهٔ بیلی ولی سست و خمی

راستش را گو به ماها، سخت نیست
قمبل و کرنش بدین‌سان دائمی؟

خوب می‌دانم که از فریاد ما
رفته در کون تو چوب محکمی

خایه‌مال کس‌کشانت خوانده‌ام؟
نه، تو شاه کس‌کشان عالمی

افخمی گفتند از تو خوب گفت
کیر در کون تو بعد از افخمی

مرکز اسلامی هامبورگ را
تا کنم در کون تو، من بایمی!

کور خواندی گر چنین پنداشتی
پاره‌کونان را شیاف مرهمی

می‌شود با همت ایران ما
از تو و امثال تو خالی زمی

خود تو را و جمله اقوام تو را
گادخواهم، گادمی و گایمی
*
در دهان تو نه تنها کیر ما
بلکه باید کرد کیر عالمی

بچه‌ها در کوچه‌ها خون می‌دهند
تو همان"من تا ابد می‌مالم"ی

من یکی باور ندارم واقعا
حاصل یک ارتباط سالمی

جای تو در دفتر تاریخ چیست؟
زیرخواب کوسه‌ای چون هاشمی

در رساله خوانده‌ام درباره‌ات
مثل سنبل‌خان همه جا محرمی

سست‌عنصر! کنده شد، کمتر بمال
تو فقط در خایه‌مالی محکمی

بس که فحشت داده ملت، واقعا
باورم گشته است که تو عممی

در تمام عمر شغلت بوده‌ است:
عضویت در حزب باد موسمی

خارش کون تو مانع می‌شود
هجو بگذارم، بیاسایم دمی

قطره و دریا بشاشد بر رخت
(مصرع قبلی به یاد یاسمی)

تا تو و امثال تو پاینده‌اید
این جهان هرگز نبیند خرمی
*
کسکش بی‌خایهٔ خوش‌خایه‌خور!
واقعاً که خایه‌مال اعظمی

بر پروستاتش تو رحمی کن، گذار
خایهٔ آقا بیاساید دمی

آن معظّم خایه را انداخت چون
توی پاستور خایه‌خوار مُعظمی

نه، بخاری نیست در تو قدر ‌عن
بی‌اثرتر از لبو و شلغمی

ریده روی کله‌ات کل نظام
باز هم در کوره آن می‌دمی؟

خایه‌مالان نظام ار برکه‌اند
در میان این جماعت چون یَمی

کل ایران فرش شد از خون‌ ما
از غم بیچارگان تو بی‌غمی

آبرو؟ یک روز دریا داشتی
حال اما مانده قدر شبنمی؟

خاک عالم بر سر ما که شدیم
یک زمان امیدوار تو کمی

آدمیت شرم دارد از چو تو
حیف که نام تو باشد آدمی

نیست، دانم، از شما دیوث‌تر
در کتاب بیهقی و بلعمی
*
کون روباهی مخنّث چون تو را
هم بباید شیر نر گاید‌همی

کاش می‌شد پیش از این و بیش از این
بر سراپای تو ملعون، ریدمی!
*
گشت دنیا بر علیه این سگان
تو کماکان خوک پست بی‌غمی

#درزی_بفشار
#ابن_شیرین
#شاکیر
#سپوخی_تبریزی
#عموجان_جانی
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

کرده جان و تن من، میل به دود ای ساقی
برسان جنس که غم روی نمود ای ساقی

برسان جنس که آن دلبر طناز و ظریف
رفت و آرامش من را بربود ای ساقی

خم زلفانش و سیبیل مرا چشم زدند
بترکَّد تَتَرَق چشم حسود ای ساقی

برسان زود هم اکنون که شکست عشق مرا
دیرتر گر برسانیش چه سود؟ ای ساقی

موشکی دِه که رسانَد به ثریا ما را
و نیاییم از آن اوج فرود ای ساقی

مرکبی ساز چموش از تنِ این دودِ سَبُک
تا بگوییم که بر دود درود، ای ساقی!

#قزل‌_دششاق
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#وصف_حال

سپوخی را تفنگی کهنه بودا
شکار آهوان با وی نمودا

تفنگش مانده بر جای و دریغا
فشنگش چرخ بازیگر ربودا!

#سپوخی_تبریزی
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

به بهانه مرگ #پله

در عدن عدم آدم و انعام یکی‌‌ست
سیمرغ و وزغ، نامی و گمنام یکی‌ست

چون گوز رحیل و روز تحویل رسد
جای پله و بنده و خیام یکی است

#ابن_شیرین
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#یلدا_نداریم

آسـمـان غـرق دود و گرد و غبار
خـون بـه دلـهـا به جای آب انـار

بـشـنـود کـاش گـلّــه‌ی کـفــتـــار
شـب دراز است و مردمان بیدار


#ابن_شیرین
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#خارخار


شرف ای کاش اکتسابی بود
کاش آخوند اسب‌آبی بود

کاش در کلّ مجلس و دولت
یک نفر آدمِ حسابی بود

گر فروغی نه، دست‌کم آنجا
مویی از عزّتِ سحابی بود

کاش یکباره ریشه‌کن ز وطن
جُرمِ تخمیِ بی‌حجابی بود

کاش همچون حجاب، در این ملک
کونِ آخوند انتخابی (۱) بود

آن زمان انتخابِ من حتماً
یک دو آخوندِ کون‌گلابی بود

کارِ آخوند و مادر آخوند
از ازل تا ابد خرابی (۱) بود

شهرت شیخ و مفتی و طلبه
نه همیشه به زودخوابی بود؟!

دِه بخواب ای بنا، که از اوّل
برج و باروی تو حبابی بود

دیدم و سستی بنای ستم
آشکارا و آفتابی بود

در مصافِ سوال‌ها ای شیخ
عرّ و تیزت ز بی‌جوابی بود

ای غبار فلک ببین ملّت
گوهر آمد اگر خلابی (۲) بود

شیر و خورشید پشتوانهٔ ما،
سگ هارت اگر سرابی (۳) بود

کون و چشم تو کیری و ککه‌ای
گردنت کاشکی طنابی بود

می‌شوی قیمه‌قیمه زود، ای کاش
گوشت کون تو کبابی بود

همچو گیسوی دخترت آن روز
دیدم و ریشِ تو شرابی (۱) بود

دیدم و توی کارِ گادن تو
مسلم و صابئی و بابی بود

دیدم و جملهٔ وطن غیر از
دزد و پفیوز، انقلابی بود

دیدم و جز دو خایه‌مالِ پلشت
همه بازارْ اعتصابی بود

دیدم و گرچه سخت و ناهموار
آخرِ راه، کام‌یابی بود


#درزی_بفشار
#اشعار_خاردار

@xaarda
@Befshar

۱- «خرابی» به دو معنی «خرابکاری و تخریب (کارخرابی ضمناً معنی «ریدن» هم می‌دهد)» و «خراب و جنده بودن» به کار رفته و «شرابی» یک بار رنگ مو است و یک بار «چیزی که به شراب و دُرد آموده و اندوده و آلوده‌اند». ولی «انتخابی» در مشبّه و مشبّهٌ‌به دقیقاً به یک معنی به کار رفته: «خواستی بذار، نخواستی بردار»
۲- «جوهر (گوهر) اگر در خلاب (گِلزار و لجنزار) افتد همچنان نفیس است و غبار اگر بر فلک رود همان خسیس (پست و بی‌مقدار)» - گلستان سعدی
۳- سگ سرابی نژادی از سگ است که به پاچه‌گیری و ول‌نکنی شهره است

Читать полностью…

اشعار خاردار

#پند

چون عمر به سر رسد چه نازک چه کلفت
چون وقت تمام شد چه تنها و چه جفت

حساس مشو چو بعد تو صدها سال
شاشند به خاکی که در آن خواهی خفت

#ابن_شیرین
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#گفتگو

شیخ فرمود هر که گفت دروغ
باید او‌ را گرفت و زندان کرد

با لگد زیر تخم‌هایش زد
گاز‌گازش به نیش دندان کرد

مثل من حین گفتگو او را
درب و داغان به ضرب قندان کرد

گفت رندی: به حوزه این فتوا
هیچ‌طوری قبول نتوان کرد

گر بگیرند هر دروغ‌زن و
کارها را چنین فراوان کرد…

یک نفر شیخ را پس از این حکم
باز پیدا توان در ایران کرد؟

#شاکیر
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

یک عمر برای ما دم از حق می‌زد
پیشِ رؤسای خود مُعلّق می‌زد

از شدت با بصیرتی در همه حال
در خلوت خالصانه‌اش جق می‌زد!

#قلندر
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#هجوگایی
#خارخار

نکو دانم قلم برداشتن، من
قدم بر حلقتان بگذاشتن، من

به هر هجوی که گویم، لازم آید
شما را تخم خود انگاشتن، من

دریغ آید یکی را از میانْتان
نگاییده به جا بگذاشتن، من

ز خوک و سگ، شوم شرمنده، گاهِ
شما را خوک و سگ پنداشتن، من

ندانم حیله ملت را به غیر از
عنان را سویتان برگاشتن، من

نبینم چاره‌ ایران را به غیر از
شما را از میان برداشتن، من!

#عقرب_الشعرا
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

در برههٔ حساس کنونی چه کنیم؟
با این همه ردّ پای خونی چه کنیم؟

فردا که وطن به دست مردم افتاد
با بی‌وطنانِ بچه‌کونی چه کنیم؟!

#قلندر
#اشعار_خاردار
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#چیستان

آنان که درازریش و بزدیدارند
پروانه‌ی شغل زن‌به‌مزدی دارند

در سابقه‌شان غارت و زندان‌سوزی،
کودک‌کشی و جنازه‌دزدی دارند

#ابن_شیرین
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#خارخار

جز مدح و پاچه‌خاری سلطان چه می‌کنی؟
بی‌خایه! زیرِ خایهٔ خاقان چه می‌کنی؟

یک‌مشت کاسبند همه گرمِ لِفت و لیس
شاعر! تو در میانهٔ ایشان چه می‌کنی؟

از نای تو دریغ! که یک داد برنخاست
مسعودِ سعد مُرد به زندان، چه می‌کنی؟

حجت تمام گشت پس از مرگِ آبتین (۱)
آنجا کنارِ ماربه‌دوشان چه می‌کنی؟

آن‌کو نریخت دُرِّ دَری را به پایشان
آواره شد به گوشهٔ یمگان، چه می‌کنی؟

توجیهِ ظلمِ  آلِ امیه پس از حسین؟ ...
گندش درآمده‌ست مسلمان! چه می‌کنی؟

خلوت‌گزینِ عاقلِ سنگینِ باوقار!
پس در میانِ معرکه‌گیران چه می‌کنی؟

خود را در این معامله ارزان فروختی
حالا که دکه‌ات شده دکان، چه می‌کنی؟

بستند و دوختند و شکستند و سوختند
جز غفلت و تجاهل و کتمان چه می‌کنی؟

وقتِ خطر، چه‌ ژرف و چه کم‌حرف می‌شوی (۲)
در عافیت گشاده‌دهان، هان! چه می‌کنی؟

با زخم‌های کهنهٔ هشتاد وهشت، هیچ!
با زخم‌های تازهٔ آبان چه می‌کنی؟

مه‌سا ستاره بود و درخشید در ظُلام (۳)
حالا تویی و این مَهِ تابان... چه می‌کنی؟

ما و خطای قافیهٔ شایگان، صحیح!
تو در میانِ قافیه‌بازان چه می‌کنی؟

#جواد_زهتاب


(۱) آبتین نام پدرِ فریدون است که مغزش خوراک مارانِ ضحاک شد. همچنین بکتاشِ آبتین نام شاعر و زندانی سیاسی است که زمستانِ ۱۴۰۰ مظلومانه در زندان درگذشت.
(۲) در برخی نسخ به جایِ ژرف، تنگ ضبط شده.
(۳) وارطان ستاره بود
یک‌دم در این ظلام
درخشید و جست و رفت
«شاملو»


@javad_zehtab
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

#مجابات
[در پاسخ به رباعی قبل]

ای منزل و مقصد تو در عالَم سکس
منظور تو از استرس و از غم سکس

من دکتریِ پست‌‌شناسی دارم
مقصود تو از قیام باشد هم سکس!

#دمر_ایام
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

ایضاً له

ای تف به پلیدی و عن‌آقایی ذاتی‌ت
ریدم به سراپای عبای شکلاتی‌ت

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم
با آن سخنان هدر و قاتی و پاتی‌ت

با شیوهٔ درمانی کسشعرتراپی‌ات
با آن‌همه روباهی و دیوث‌صفاتی‌ت

با چِرت تو در چُرت تو این عمر به گا رفت
با حرف به ظاهر خفن اما قروقاتی‌ت

با ملغمهٔ گند دموکراسی‌دینی
با آن مرض هم‌ردهٔ ایدز و هپاتیت

با آن عن روبان‌زده: اصلاح و تمدن
با آن سم آدمکشت آن وعدهٔ آتی‌ت

با هفت‌خط افتادی از آن روز به جانم
با ظاهر نویابِ معمم_کراواتی‌ت

از حوزه برون آمده‌ای با کت و شلوار
از بشکه شدی خارج؛ از آن بند لواطی‌ت

خوش‌صحبت و خوش‌پوش و هزاران خوش دیگر
گشتی که‌ مگر گم شود آن تیپ جواتی‌ت

هی خایهٔ عظمی بخوری بلکه بمانی
تا بگذرد ‌امروز فقط عمر‌ نباتی‌ت

این فحش که ریزد سر تو چون صلوات است
پس کم نگذاریم ز فحش صلواتی‌ت

این‌بار رسیده به وطن نسل جدیدی
که قطع کند یَک‌یَک رگ‌های حیاتی‌ت

تا بلکه بخندد به دمکراسی دینی‌ت
تا بلکه بریند به عبای شکلاتی‌ت

*
ریموتِ تو یک عمر به دستِ "دگری" بود
با آن سر و شکلِ یخی و تیپ رُباتی‌ت…

#شاکیر
#قلندر
@xaarda

Читать полностью…

اشعار خاردار

اربعین دختر ایران را تسلیت می‌گوییم

مگر به صافی گیسویت هوای خویش بپالایم
در این قفس که نفس در وی همیشه طعم لجن دارد

#حسین_منزوی
@xaarda

Читать полностью…
Subscribe to a channel