-
اشعار زیرخاکی را از ما بخواهید!📖 هزلیات و هجویات خود را برای ما بفرستید تا در کانال منتشر کنیم. راهِ ارتباط مشروع با ما: @andarooni_bot
چون ک‌یر سیاه پیرها خم هستیم
در حسرت شق شدن پر از غم هستیم
گر کون سفید می‌دهد معنی شانس
ما ک‌ون‌سیاه هر دو عالم هستیم
#فولادزره
@xaarda
دیـروز تـبــر ز کـشـتـن بـرگ گذشت
صـیـاد ز جـان صاحب ترگ گذشت*
کـ‌یـری‌کـ‌یـری نـزد بـه پـیــری تـیـری
اینگونه ز بیخ گوش او مرگ گذشت
#ابن_شیرین
*شکاریم یکسر همه پیش مرگ
سری زیر تاج و سری زیر ترگ
#والامقام_فردوسی
@xaarda
چون شیخ گرفته‌ای به دستت فانوس
در شهر بگردی و بجویی فالوس*
سگ از تو اگر که خواستگاری بکند
من یورتمه می‌روم کرج تا چالوس
*قضیب
#الف_هزالی
@xaarda
دخول شخص سادس به بحث😳
مثل یک سوتینِ اسفنجی
زیر شورت تو نباشد گنجی
ورنه آن را بخریدم از تو
تا نبینم که دگر در رنجی
#یک_رهگذر_شاعر
@xaarda
ورود رابع
خودم دیدم که رفتی زیر بارون
پریدی از سر جوی خیابون
اگر آن شورت در پایت نمی‌بود
یقینا پاره میشد جای اون کون
#صدر_المتجلقین
ابن شیرینا بگو زی درزوی
کسخل در کنج محنت منزوی،
کآمدی زیر سپوخی، تخمیک
لاجرم شد کون گردت بیضوی
#درزی_بفشار
@xaarda
هر منتخبی در این چهل آمده‌است
از بخت سیاه من دبل آمده‌است
امروز مرا امید رل آمده‌است
چون دولتمرد سینگل آمده‌است
#عیب‌النسا_لاهیچی
@xaarda
#بداهه
من تو را آزموده‌ام، زین روی
مطمئن نیستم که خر نشوی
لیک اگر خر شدی بکوش که تا
خر بی خایه و ذکر نشوی
گر شدی اخته لااقل دیگر
خر آرام باربر نشوی
گر شدی باربر بکوش و بایست
سعی کن با تشر دمر نشوی
گر دمر هم شدی بزن جفتک
خر کونی نگر، پسر، نشوی
روی پایت اگر نشست و سپوخت
هش که غافل ز تیز و عر نشوی
گرچه دانم که پند «درزی» را
نشنوی و ز نو بشر نشوی،
در همه حال، ای رفیق خَرَم
خر بی‌خاصیت نگر نشوی
#درزی_بفشار
@xaarda
پیامک‌باران
نه می‌شود آنکه بکنم مسدودت
نه قدرت آن که لغو یا محدودت
اینقدر برای من پیامک نفرست
ک‌یرم دهن سعیدت و مسعودت
#فولادزره
@xaarda
پی بردن شاعر به فقر شرف‌شکن و شورت‌بکن #ابن_شیرین پس از دیدن آگهی وی
من حدس زدم که وام لازم داری
یـا ضـامـن و الــتــزام لازم داری
نی نی غلطم که از لباست پیداست
یک لقمه‌ی نـان و شـام لازم داری
#الف_هزالی
@xaarda
کیـ‌رم به میانِ رأی مشروطِ شما
وین ک‌یر به کونِ پیرِ فرتوتِ شما
اندر سر هر بیضه زبان می‌مالید
وان ک‌یر به کامتان شود سوتِ شما
#تخمیک_درزوی
@xaarda
#خارخار
قاتل و جاهل و علاف و دغل
همره مرده‌خور و دزدِ محل
چشمشان بر رهِ تو شش‌نفری
تا دهی رأیی و لذت ببری!
#هادی_خورسندی
@xaarda
رفیق فسیقمان شرم‌الدین و الدنیا، این‌بار شرم را به یک‌ورش حوالت نموده و سراغ شاهکار استاد ایرج رفته، البته نه به طریق مجابات و نقیضه و بینامتنیت و این صحبت‌ها، که به شیوه عینامتنیت؛ یعنی گویی فارع از شرم، بر روی پای ایرج نشسته و گزارش‌گونه‌ای از عارف‌نامه‌اش، پیشکش وی و شما کرده. با این که می‌توان گفت: چه کاریه آخه؛ ولی باشد که شما را قبول افتد و وی را عبرت افزاید.
بنام خدایی که جان آفرید
که او عارف عشق "کان" آفرید
همان کس که ایرج به یک شعر ناب
از او نام برد و نمودش کباب
به نیش قلم راهمان باز کرد
بخوان و ببین ایرج اعجاز کرد
بفرمود کـ‌ون کـردن عـارفان
چو جلق است و گند و گهش درمیان(۱)
به اصل وطن "کس" اشارت نمود
به حب وطن هم دلالت نمود(۲)
به شعر حجابش به زن پند داد
زنان را نجاتی ز روبند داد
خری گفتش آن زن که بودش حجاب
و کردی تو او را به زور و عتاب
اگر خواهی او را شناسی بدان
که او خواهرت بُد، کنون شد عیان
بگفتش گرفتم که او خواهرم...
بُد و من نفهمیدم ای بوالکرم
نه این خود ز عیب حجاب است و بس
که خواهر بگایید و نشناخت کس؟
تو را هم حجابش نه گمره نمود؟
که او مادرت بود و خواهر نبود؟
کنون رازت از پرده بیرون فتاد
ننت را چه خوش داد ایرج به باد
خدایا به ایرج به دیگر سرای
بده حور و غلمان و اجرش فزای
#شرم‌الدین
(۱) بُوَد کون کردن اندر رای ک‌سکن
چو جلقی لیک جلق با تعفن . عارفنامه
(۲) تورا اصل وطن کُ‌س بود کون چیست؟
چرا حبّ وطن اندر دلت نیست؟ عارفنامه
@xaarda
#نقیضه‌گایی
خبر:
یوهان فلودروس سوئدی که در جریان تبادل زندانیان، از زندان ایران آزاد شد، در فرودگاه از دوست‌پسرش خواستگاری کرد!
[مبارک باشد؛ چنین کنند کونیان ....]
"چون که بی‌رنگی اسیر رنگ شد"٭
کـ‌س‌کشی با کـ‌ونی‌ای در جنگ شد!
#خوش‌کیر
*مولانا
@xaarda
شهری‌ست پر ز فتنهٔ دزدان زشت‌خو
چیزی که هست من متنفر ز هر ششم
@xaarda
افـکــار مــخــرب پـلـیــدی دارد
در پشت نقاب خود یزیدی دارد
ده تیر به او زدنـد و تأثیر نکرد
دیوث عجب کون سفیدی دارد*
#دمل_خیام
*کون‌سفیدی کنایه از شانس است.
@xaarda
ای جنده ز کوی تو سحر می‌گذرم
از خانهٔ فسق در به در می‌گذرم
من یاد کـ‌س گشاد تو می‌افتم
هر وقت که از زیرگذر می‌گذرم
#سیخکی_یزدی
@xaarda
جناب #ابن_شیرین پس از ملاحظه جنگ و جدل شعرا در باب شورت عتیقه به ارزش واقعی جنس پی برد و از فروش آن به ثمن بخس پژمان شد.
جنگ و دعوا بر سر آن تار و پود
می‌نماید كآن لباس ارزنده بود
مفت دادم رفت و حسرت می‌خورم
چرخ گردون شورت از پایم ربود
می‌ندانستم که هر سوراخ او
روزنی از معرفت بر‌می‌گشود
ظاهر بی‌رنگ‌ورویش می‌گذاشت
مانعی بر آفت چشم حسود
کاش می‌پرسیدم از خود؛ مشتری
از چه رو پیدا شده اینقدر زود؟
بی چک‌وچانه چرا پرداخت کرد
قیمت آن گنج پنهان با نقود؟
در جهان بعد از نئاندرتالها
کودنی چون من نیامد در وجود
پروریدم سالها آن پاره را
عاقبت دلالها بردند سود
ای دریغا ای دریغا ای دریغ
در عزایش پیرهن کردم کبود
#ابن_شیرین
@xaarda
ورود طوفانی نفر خامس
شرت جر جر بدیدمی ناگه
در همان گه شدم کمی آگه
که بکردند سیر و پر آن خر
نه به یک بار، دستکم صد ره
#ابن_بکن_اصفهانی
@xaarda
ورود ثالث به بحث #ابن_شیرین و #الف_هزالی
شورت تو کس آن را نخرد جز ابلیس
این پاره ز تو کس نبرد جز ابلیس
آن زیر هم آنچه من بدیدم از تو
آن چرک سیه کَس ندَرَد جز ابلیس
#شرم‌الدین
@xaarda
ای مردکِ کس‌مشنگِ گربُز
ای کونِ خر، ای درزوی بز
چیزی بنگو که از سرِ خشم
با هجو کنم به تو تجاوز
#سپوخی_تبریزی
@xaarda
کافیست هرآنچه گفته‌اید از کس‌وشر
وز یاوه و کس‌گویه و از بس زر زر
خب کـ‌یر خر نر به دهانت بادا
کس‌کش، شده شورت کهنهٔ تو جر جر
#تخمیک_درزوی
@xaarda
این ناز کشیدنا واسه دادنمه
قربون صدقه‌ش، با هدف باسنمه
اونقدر صمیمی شده با من مسعود
کم مونده پیامک بزنه چی تنمه!
#خواهر_ماری_کوری
@xaarda
دفع فقر
در هـم نـکـشـی قـیـافـهٔ کـ‌یـری را
روشـن نـکـنـی آتـش درگــیــری را
وقتی برسد خبر به مردم کز فـقـر
من شورت فروختم تو آن زیری را
#ابن_شیرین
@xaarda
#آگهی
لباس زیر نو در حد صفر
(فقط خریدار واقعی تماس بگیرد)
هـم کون بـدهـی و هـم بـگـوزی راحت
اوراق خ‍ــری ســـپـــس بـــدوزی راحت
این شورت کهن بود و نبودش چو یکیست
بـا داشـتـنـش هـر شــب و روزی راحت
#ابن_شیرین
@xaarda
#رای_مشروط
#خارخار
در حیرتم از جماعت شوت شما
مانده‌ست جهان یک‌سره مبهوت شما
رو نیست که سنگ پای قزوین باشد
سگ تر بزند به رای مشروط شما!
#عقرب_الشعرا
@xaarda
بر جعبه و میز و نیمکت می‌خوابد
بی شکوت و نخوت و نُکَت می‌خوابد
زنهار که این ستاد اگر برخیزد
یکپارچه کار مملکت می‌خوابد
#ابن_شیرین
@xaarda
#غزل
در آغوشت مرا می‌گیری و از عشق بیزاری
مسلم شد مرا کس می‌دهی از درد بیکاری
چو دیدم عشوه‌هایت را چو دیدم غمزه‌هایت را
من از آن روز اول نیک دانستم که می‌خاری
دو لنگت باز کردم رو به بالا روی دوش خود
تو اما همچنان مشغول عشوه، کم نمی‌آری!
من از تو خواستم عشق و تو کس دادی به من ناکس
فقط دنبال پولی، گوییا حقّ‌العمل‌کاری
مرا از زندگی انداختی پولم ز کف بردی
مرا بردی به دنبالت به خوش‌باشی و بی‌عاری
تعجب می‌کنم گاهی چقدر آخر تو پررویی
مرا سرکیسه کردی عاقبت، حقّا که روداری
تو را من لایق عشق خودم پنداشتم اما
تو چیزی نیستی بیش از زناکارِ مکان‌داری
برایت شعرها گفتم که سِرّ عشق وا گویم
تو با من آن‌چنان لاتی سخن گفتی ز بیزاری
بیا! این پول! اما لحظه‌ای فکر دل من باش
ندیدم مثل تو لامصّب ای دلبر جفاکاری!
نه خواهانم که بار دیگری گایم تو را جنده
نه می‌خواهم که باشد بین ماها هیچ دیداری
#ابوالفرج_کونی
@xaarda
[در #هنگامه انتخابات یادتان باشد چون هنگامه معتقد است که گزارش مربوط به وزارت است، فلان ویراستار جاسوس است]
سعی کن پیش‌داوری نکنی
هیچ اظهار دیگری نکنی
مجلس لوطیان رسوا را
گرم با رقص انتری نکنی
روی هر تپه دیگران ریدند
تو بر آن سفره‌گستری نکنی
این کثافت بذات مسموم است
بهتر آن که فراوری نکنی
گه گه‌خور مخور دگر، زنهار
بر در سفله نوکری نکنی
#ابن_شیرین
@xaarda
#گــاف
این که ما کج رفته‌ایم از پایِ ناصافِ شماست
مشکلِ ما نیست این درجا زدن، گافِ شماست
خطِ فقری را که می‌گویند اهلِ اقتصاد
خطِ فرضی از دهانِ خلق تا نافِ شماست
انعطافی را که ما داریم زیر هر فشار
بیشتر از انعطافِ جیبِ کِشبافِ شماست
خرمگس‌های جهان سبقت گرفتند از همه
همچنان سیمرغِ ما در حسرتِ قاف شماست
این که غرقِ مشکلیم و مثل جُلبک ساکتیم
جزءِ دستاوردها و جزءِ اهداف شماست
شک ندارم که به اوجِ قُلّه نزدیکید چون
پنج شش تا کرکس آن بالا در اطرافِ شماست
ما به شُل‌کن سفت‌کُن‌های شما خو کرده‌ایم
مانده‌ام دنیا چرا اینقدر علّافِ شماست
شیخ بر منبر صفاتِ مُشرکین را می‌شمرد
با تعجب دیدم این فهرستِ اوصاف شماست!
قدردانِ یَک‌یَکِ عالیجنابانیم ما
چون بهشتِ حاضر از آثارِ الطاف شماست
#شروین_سلیمانی
@ShervinSoleimani
@xaarda