پیام آخر به #شاخالشعرا❤️
ای شاخ که از شوخی ما رنجیدی
از شاخه خاردار ما، گل چیدی
در هزل نپیچ زین سپس یا در هجو
شاید که به وقت گوز، بد پیچیدی!
#روابط_عمومی_خاردار
@xaarda
امروز به یاد تو به وجد آمدهام
از فهم و سواد تو به وجد آمدهام
در شعر تو نام خویشتن را خواندم
وز پیشنهاد تو به وجد آمدهام
-------------------
در دیدۀ من عیب نسا هم هنر است
فلفل چو بریزند به کامم شکر است
دل نوکر خانهزاد مهرویان است
هر وقت که وا کنند در، پشت در است
-------------------
در کوچه جوانمرد فداکاری هست
حمّال برای بردن باری هست
یک وقت مبادا که تعارف بکنید
در خدمتم آماده اگر کاری هست
#بیشعور
@xaarda
#جوابیه
شکسته پای شاخ شاعران چون
لگد میزد به سنگینی به تخمم
هوا گر میکند قمبل، مهم نیست
به خاک ار مینهد بینی، به تخمم
اگر کونلخت میگردد به کیرم
و گر پوشیده بیکینی به تخمم
بر او ریدم به عشقت، ابنشیرین،
تو یبسی و نمیرینی به تخمم
#درزی_بفشار
@xaarda
در نصیحت عیب النساء
لئیم را چو رفیقانه دست اندازی
به پاسخ تو چنین میکند ز عنبازی
خبر ندارد وی شاخ بودن شعرا
به نزد ماست کم از باد معده تازی
به مدح و ذم کسانی که جنبهشان کیریست
زبان خویش میالای گرچه طنازی
رفیق در این دوران مخواه جز ساقی
منوش پیش کسی غیر حضرت رازی
اگر مراد تو دادن بود خودم هستم
مرو سراغ چنین بیشعور ناسازی
چو #بیشعور پسندی یکی همینجا هست
به غیر و دور مده، ای که فتنه و نازی
من آن نیم که حلال از حرام نشناسم
حلال باشد ریدن به آدم فازی
#ابن_شیرین
@xaarda
این هم پیشکش به برادرمان در روابط عمومیِ خارداران:
برادر بزرگوار بومی!
که یا به مستراح یا حمومی
تویی که مثل شیخ روی شاخی
تویی که عین شاخ روبهرومی
تویی که از طریق دادن کون
رسیدهای به ثروتی نجومی
روابط خصوصیات به من چه
کـیرم تو این روابط عمومی
#شاخالشعرا
@xaarda
شاید به سوی خلوت پاییز رفتهاست
دستش به سوی دلبرکی لیز¹ رفتهاست
شاید که شاخ وی همهاش حرف مفت بود
مأبون شده است در پی پرویز رفتهاست
در جمع تیز داده و از شرم این خطا
از جمع خاردار بسی تیز رفتهاست
یا اهل لیس بوده و بعد از سکوت من
دیدهاست رفتهام من و او نیز رفتهاست
شاید پس مشاعرهی نـاتـمـامـمـان
خورده زمین و تا به ابد خیز رفتهاست
پایان تلخ شاعری از جنس شاخ! حیف
هر طور رفتهاست غم انگیز رفتهاست
#عیبالنساء_لاهیچی
۱-مراد گلنار است.
@xaarda
#هندیوانه
آگهی چوب خدا کی، چه صدا خواهد داد؟
آآآخ! آنگه که به ماتحت تو جا خواهد داد
هرکسی کار به دست دگران داد بدان
کیر دستش به یقین دور قضا خواهد داد
کون خود سفت نگه دار جهان آن باغیست
که اگر وا بدهی توت بلا خواهد داد
پاره چون پارچه یک عمر دهان نگشودیم
لیک جر خوردن ما صوت رسا خواهد داد
فارغ از رنج حسابیم که مفلس شدهایم
باغ را جلوهی تاراج صفا خواهد داد
رایگان دادی و مفتت ندهد کس چون دهر
آنچه مفت از تو بگیرد به بها خواهد داد
ای که انگشت به معشوقهی مردم کردی
زود بینی که زنت کی و کجا خواهد داد
«گر نگهدار من آنست که من میدانم»
شیشه را در بغل پنبه بگا خواهد داد
#ابن_شیرین
@xaarda
زیــبــارویـان وفــا نــدارنــد آری
عنتر! تو چرا ز مهر هستی عاری؟
#ابن_شیرین
@xaarda
#نقیضهگایی
مثل بیماری که بالاجبار خوابش میبرد
مرد اگر عاشق شود دشوار خوابش میبرد
#اصغرعظیمیمهر
✧✧✧
مثل دامادی که در تالار خوابش میبرد
کـیر هم گاهی میان کار خوابش میبرد
کـیر قبراقم که روزی خشتکم را میدرید
حال بیحال است و در شلوار خوابش میبرد
آنکه در شبزندهداری، شهره آفاق بود
روزگاری هست که بسیار خوابش میبرد
روزگاری بیپدر در خانه هم، بر پای بود
حال مادرمرده در بازار خوابش میبرد
با که گویم بلبل بیچارهام در وقت گل
خوار گشته، گوشه گلزار خوابش میبرد؟
گرچه تا این لحظه از خود، ناامیدم هم نکرد
در هراسم بیگمان این بار خوابش میبرد
✧
ادعا دارد زمانی شاخ هر کهسار بود
حال اما در میان غار خوابش میبرد
کافری که تا سحر بیدار میماند -ای دریغ-
حال پای سفرهٔ افطار خوابش میبرد
#سپوخی_تبریزی
#شاکیر
@xaarda
#مرد_زننما
آن مرد زننما که ترانهست نام او
صد رستم رشید فتاده به دام او
شش هفته ناتوان ز نشستن شد آن کسی
کو داد در محله جواب سلام او
میلش نماز و روزه بود لیک از لواط
باطل شود مدام وضو و صیام او
--------------
گر عاقلی به سوی وی ای بوالهوس مرو
یک بار چون گریختهای از کنام او
وقتی ترانه ساز دگرگونه میزند
بنگر که چیست آلت لهو و مقام او
یا ایهاالرشید! هی انْشَدَتْ نشید
هش دار و اعتماد مکن بر کلام او
تنصیف و مهر و شیربها را به او بده
محفوظ دار کون خود از انتقام او
---------------
بر جای آنکه کام بجویی از او، بترس
افتی خودت به دام وی از بهر کام او
#درزی_بفشار
#ابن_شیرین
#سپوخی_تبریزی
@xaarda
مثل دیوانگان این دنیا
نه به داغ و درفش میجنگم
تنبهتن، با تو تا توان دارم
زیر نور بنفش میجنگم
#سپوخی_تبریزی
@xaarda
#👎
کـیرِ ما شاعرانِ هزلسرا
در هر آن عقدهایِ کـونداده،
که لجوجانه زیر هر پستی
جمله بیلاخ سرنگون داده!
#عقرب_الشعرا
@xaarda
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
#حافظ
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سرو دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد زمال خویش می بخشد
نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارا را
#صائب
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
هر آنکس چیز میبخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که میبخشد سرو دست و تن و پا را
سرو دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را
#شهریار
✧
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
چرا باید به او بخشم فلان چیز و فلان جا را؟!
سمرقند و بخارا نه، سر و دست و تن و پا نه
نه حتی شهریارانه، تمام روح و اجزا را
برای ختم این چالش، به جای سایش و مالش
به آن ترک فلان بهمان، که اسکل کرده دنیا را،
سپوخی چیزی ار بخشد، کلفت لیزی ار بخشد
به روی تخت میبخشد، گشاید چون که لاپا را
#سپوخی_تبریزی
@xaarda
در بیان گدابازی طرف:
از شکافش، بخیهاش را هم نداد
نقد که نه، نسیهاش را هم نداد
شیر خر، جای خودش، ماچهالاغ
دست بنده، خصیهاش را هم نداد!
#سپوخی_تبریزی
@xaarda
#نقیضهگایی
#پاییزیه
هوایِ دلکش پاییز خوشتر
اگر باران زند یکریز خوشتر
در این دنیایِ بیرحمی که دانی
شرابِ نابِ شورانگیز خوشتر
#شهریار_طاووسی_همراز
✧✧✧
هوایِ جاکش پاییز خوشتر
چو کـیرت را نماید تیز خوشتر
بگو با وی که ای خوابیده از تیر
به وقتِ مهرگان برخیز خوشتر
#ابن_شیرین
✧
بساطی شور و شعفانگیر خوشتر
وگر بسطی بیابی نیز خوشتر
پس از آن دلبری با وازلینی
که موضع را نماید لیز خوشتر
#ابن_شیرین
✧
ممه از گونه نوکتیز خوشتر
دو رانِ فربه و لبریز خوشتر
اگر پرسی چه در پاییز خوشتر:
کـس و کـون نشاطانگیز خوشتر
#سپوخی_تبریزی
✧
ممه در مهر، از هر چیز خوشتر
کلان خوباست امّا ریز خوشتر
به کــون گنبدین گر راه خواهی
ترنجِ سینه دستاویز خوشتر
#درزی_بفشار
✧
خوش است آن کار و در پاییز خوشتر
و گر دولّا شوی بر میز خوشتر
مگو «رفتم» عزیزم، مهرماه است
و صرفِ فعلی از «آمیز» خوشتر
#بیشعور
@xaarda
#جوابیه
یک سکس خوب را به دو دنیا بها مکن
اما کمی زیادهروی شد، دلا، مکن!
«دوری و دوستی» که ز پیران شنیدهای
یعنی لب آشنا به لب آشنا مکن
در وقت نزع، پند چنین داد دون ژوان:
جز یار خویش با کس دیگر زنا مکن
با بیشعور تخمسگ رند، گو ز من:
فلفل چو هست قصهٔ عیب النسا مکن!
#فلفل_خاتون
@xaarda
ای آن که تخصصت به جز کفلمه¹ نیست
گنجایش تخم ارزنت اینهمه نیست
جوگیر مشو رجز مخوان پیش عمو
آن چیز که دادهام به دستت قمه نیست
#ابن_شیرین
۱-لغت ترکی به معنای جلق
@xaarda
#جوابیه
🔺️عندرز به ابنشیرین
اگر شادی و شیرینی به تخمم
اگر تلخی و غمگینی به تخمم
اگر چون کـیر خر بالانشینی
اگر چون خایه پایینی به تخمم
اگر بیدار و بیماری... دریغا
اگر در خواب سنگینی به تخمم
اگر خوشچهرهای یا خوشصدایی
اگر فرزاد فرزینی به تخمم
لواطالدولهای یا جندهبازی
اگر آنی اگر اینی به تخمم
اگر در گندهگوزی اوستادی
وگر مشغول تمرینی به تخمم
اگر در شعر تخمی پیشوایی
اگر شاخ ورامینی به تخمم
اگر تبعیدی دروازه رشتی
اگر کاندار قزوینی به تخمم
الاغ عاقلانی؟ شرم بر تو
خر دارالمجانینی به تخمم
اگر با جندههای رُند بازار
دمادم سر به بالینی به تخمم
اگر بین نساءِ صاحبِ حُسن
فقط عیبالنسا بینی به تخمم
پسر جان! با نزاکت باش نگذار
بگویم: ابنشیرینی، به تخمم!
#شاخالشعرا
@xaarda
وقت است به خود علامت «بس» بدهی
هر چیز ربودهای ز من پس بدهی
با دل صنما بکن مدارا که دل است
کس نیست که هر روز به شش کَس بدهی
#درزی_بفشار
@xaarda
#جوابیه
خوش ندارم غزل سطحی و تهییجی را
به جهانی ندهم حالِ خوشِ گیجی را
"گمجِ دالِ وسطخوس"* بکش از من بیرون
ورنه بسیار کنم رو به تو آرپیجی را
نه فقط فوج مسلمان ز تو سیراب شده
سیر دادی بکنِ بدبدن فیجی را
شرح دادی کـس خود را به هزاران شیوه
بس کن این فاجعهی علمی و ترویجی را
توبه کردم که دگر کـس نکنم در همه عمر
مگر آن روز که خواهم کـس لاهیجی را
#شاخالشعرا
*سه فحشِ آبدار گیلانی
@xaarda
پیام به #شاخالشعرا
شاخ شعرا به آن کسی باد
"شاخالشعرا" به خود لقب داد
آن شاخ چه شد؟ کجا فرو رفت؟
صد حیف که شاخ هم ز رو رفت
ای شاخ بگو کنون کجایی؟
ای شاخ بزرگ، شاخ مایی
باز آ که بدون شاخ، خوش نیست
افسوس، دریغ، آخ، خوش نیست!
#روابط_عمومی_خاردار
@xaarda
#نقیضهگایی
مرا حوالی فصل بهار دفن کنید
به وقت خندهٔ دنبالهدار دفن کنید
#امیرپیمان_رمضانی
مرا اوایلِ فصلِ خیار دفن کنید
کنار لانه سگهایِ هار دفن کنید
مرا که زنده به گوری لجوج و جانسختم
برای این که بمیرم، دوبار دفن کنید
به گل امید ندارم، اقلکم یک مشت
کنار تخمِ چپم، تخمِ خار دفن کنید
مرا که نسل قدیمم، چه جایِ آیپاد است
برای آنکه برقصم، نوار دفن کنید
ندار بودهام و هم ندار دیده بسی
مباد باز به جمعی ندار دفن کنید
اگر که قبر مرا ایزوگام هم نکنید
نبرده در وسط موش و مار دفن کنید
در این جهان چو نیامد ریال بر کارم
برای دادن رشوه، دلار دفن کنید
برای آنکه به بختم مدام ریده شود
مرا میانِ دو ریل قطار دفن کنید!
#سپوخی_تبریزی
@xaarda
در مملکت برادر و دوست ببین
این گینه استوایی، الگوست ببین
در حضرت بالتازار نیکو بنگر
اسطوره زنده، بیگمان اوست، ببین!
#عقرب_الشعرا
✧
از کرده و ناکرده پشیمان نشده
با هیچ کسی نبوده عریان نشده
با این همه کارآمدی و کارآیی
صد حیف که او وزیر ایران نشده!
#سپوخی_تبریزی
@xaarda
#نقیضهگایی
جماعِ ممنوع
جماعِ پنج کس ممنوع باشد
نگردد گرد ایشان مردِ هشیار
یکی زآنها زنِ پیر است و دیگر
صغیر و حایض و بدشکل و بیمار
#یوسفی_هروی
✧✧
لواطِ ممنوع
لواطِ پنج کس ممنوع باشد
"نگردد گِرد ایشان مرد هشیار"
یکی زآنها گشاد است و بقیه
چروک و مشکی و بدبو و مودار
#سپوخی_تبریزی
@xaarda
#قصیده_کانونیه
(با تلخیص)
بر دهان هر بیانی قفل فولادی گذاشت
بنگر این کانون چهسان در کون آزادی گذاشت
بنگر این بی حصر و استثنای آزادی چهسان
پای بر هر رسم و راه آدمیزادی گذاشت
کیر کانونی برون از شورت کانونی کشید
پیش آزادی درید و در پس رادی گذاشت
جای گلشیری و سیمین جای مختاری ببین
شخص کاکاوندِ گُه را بهر شیادی گذاشت
جای شوی آیدای راستین آن شرزه شیر
آیدای کاذبی را با چه [استادی] گذاشت
جای آزاد و سپان و نصرت آن قوم سترگ
روزبهْ سوهانی خر را به صد شادی گذاشت
آن که نه تخم علی بود و نه احلیل اسد
شکر لله در مسیر شغل اجدادی گذاشت
کرد منصوبش ز مفعولی و با کون خراب
روی تخت کوندهی در صدر آبادی گذاشت
رغم آن پاینده و پوینده بی یک ذره شرم
زاهدی را و حکیمی را در این وادی گذاشت
هم بدینسان هر کجا قوّاد بیآزرم دید
زود جای شاعر خوشگوی وقّادی گذاشت
شخص آگاهی چنان هشیار را اخراج کرد
راه انسانی برید و رسم شدّادی گذاشت
جای آن هشیارها از لشگر بدکارها
هوچیان پوچِ یکسر دادوفریادی گذاشت
اکبر معصومبیگی نیز با آن عر و تیز
بی گمان حیف است جای اکبر رادی گذاشت
#سعید_اسکندری
@xaarda
#نقیضهگایی
نه قهرمان کسیاَم، نه جانِ هیچکسی
نه مهربان و نه نامهربانِ هیچکسی
#سحر_هادیان
✧
چه روزها که نخوردم فلان هیچکسی
نبوده کـون و کـسم، میزبان هیچکسی
نبوده هیچ زمان، پیش از این چنان گاراژ
برای آمد و رفتی، دهان هیچکسی
چنان که رفت مامانم، به خانه شوهر
نرفته خانه شوهر، مامان هیچکسی
✧
در این طویله سوارم کسی نخواهد شد
چرا که من نشدم مادیان هیچکسی
✧
چنان که پاره شدم من ز حسرت گایش
نگشته پاره خدایی فلان هیچکسی
✧
زبان شعر من اینگونه خشک شد زیرا
به من نخورده اخیراً زبان هیچکسی
#سپوخی_تبریزی
#ابن_شیرین
#شاکیر
#درزی_بفشار
@xaarda
ممه هر رنگ که باشد، همه را خواهم خورد
کور هم گر بشوم من، ممه را خواهم خورد
طیف خاکستری و صورتیاش یکسان است
مثل یک گرگ گرسنه، رمه را خواهم خورد!
#سپوخی_تبریزی
@xaarda
"دیر شد دیر شد چه باید کرد"
مغزمان کیر شد چه باید کرد
بسکه خوردیم نفت و مشتقات
عنمان قیر شد چه باید کرد
آن که کون داده بُد به زیرزمین
خواجه و میر شد چه باید کرد
سر برون شد ز خمره کفتار و
شیخ تدبیر شد چه باید کرد
ماند چندان اسیرِ جهل خود و
جان ما تیر شد چه باید کرد
هرکه بانگی برآمدش که چرا
زود تکفیر شد چه باید کرد
شیر و ببر و پلنگ در دامِ
خوک و خنزیر شد چه باید کرد
کاروان وطن پس از عمری
مسخ و شبگیر شد چه باید کرد
عاشق مهبتی که ایران است
آه گرپیر شد چه باید کرد
عقل و تدبیر و فلسفه مُرد و
همه تحمیر شد چه باید کرد
#بینام
@xaarda
شرایط جنگی
زره از پشت ببندید که در قزوینیم
بر سگک رمز گذارید که بد میبینیم
پشت، در معرکه زنهار به دشمن نکنید
موتور وسوسه اولیٰست که روشن نکنید
گرچه دار ند و سر گردن ما را دارند
بر سر گردنه تا کردن ما هشیارند
ای پسر قاعدهٔ جنگ دگرگون شده است
سطح دیوثی و نیرنگ نگر چون شده است
حکایت
بود جاسوسی و با کل یگان بازی کرد
خاص با توپّ سردار دهانبازی کرد
شاد بودند که با داف به پستو رفتند
بیخبر زان که به دامان پرستو رفتند
فیلم شد پخش و به گا داد سر تیپی را
چون نبستند سر وقت فقط زیپی را
* * *
این نه غرناطه و این جنگ نه با مورمونهاست
بلکه در تخت میان بدن و هورمونهاست
هموطنها کمک جنسی و نقدی بدهید
همه در حد توان صیغه و عقدی بدهید
شب حمله است بیارید کلاهکها را
تا بکوبید در این مرحله چاهکها را
زیر آن نقطه که رینند، شما مین بنهید
توی آن که عضو که شاشند، شما این بنهید
گر نه کذاب و نه لفاظ و همه گر بزنید
عمق دشمن بشناسید و به آن ضربه زنید
دام بگذاشته و خصم به گائین آرید
همزمان پرچم و شلوار به پایین آرید
خشتکش را پس از این واقعه پرچم بکنید
خود او را جلوی چشم همه خم بکنید
الغرض یکسره در حد توان باید کرد
هرکسی را دم دست است همان باید کرد
#ابن_شیرین
@xaarda
در خطابِ عتاب با گشت عرشاد:
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
فقط تویی که بر این عیش و نوش میرینی
به شاهدی دو تومن خرج کردهام دیوث
برون بکش که سزاوار لعن و نفرینی
کنون که اسب مرادم به زیر ران آمد
به رشوه خواهی از من لگام یا زینی
برای مزه کمی پول داشتم، سگ خورد
بیا بگیر و ببر، سگ نهای، بتر زینی
ز ریش و پشم خودت شرم کن، نمک به حرام!
که بعد از این نکنندت به شهر تمکینی
سیاهبختی مستان ز رویت رخ توست
دعا کنم که به خاک سیاه بنشینی
جلای باده رخ ماه دلبری است لوند
خلای روده رخ چون شما شیاطینی
هر آنکسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
حقیقتاً ز شما یافتهست تلقینی
شما کهاید؟ خنازیر درفکنده به گُه
شما چهاید؟ گُه باب طبع خنزیری
چهاید؟ موی دماغید، انکرالوجهید
چهاید؟ زیر پی گوسفند سرگینی
#بیضهالشعرا
@xaarda