هر گوشه را که می نگرم ذکر خیر توست آقای من! عبادتِ عالَم "علی علی" است..، @ahf1001 @dadjoooo
حسین کودک خود را گرفت از مادر
شتافت سمت فراتی که خود سراب شده
برای قطرهی آبی به دشمنش رو زد
گرفت آب؟ نه اما حسین آب شده.،
#آب_بی_آبرو
حسین گفت:برادر! حدیث طوبی را
بخوان دوباره برایم به یادِ مادرمان
بیا دوباره بگو از دلیلِ خَلقِ جهان
بیا دوباره بگو از شکوهِ باورمان!
از آن درخت که رنگِ خزان نخواهد دید
به باغبانیِ ذریه ی مطهرمان
کجاست مادرمان تا که افتخار کند
به شور قاسممان و به نورِ اکبرمان
چه شاعرانه در این خانه نجمه و لیلا
گذاشتند دو آیینه در برابرمان
بیا دمی به تماشای خویش بنشینیم
که جلوه کرده در آیینه نیمِ دیگرمان
قسم به زینب کبری که زینتِ پدرست
علیِ اکبر و قاسم شدند زیورمان
زبرجد است و به یاقوت سرخ می آید
کنار هم چه شکیل اند درّ و گوهرمان
وضوی عشق به اهل سما می آموزند
شبیه کودکیِ از خدا سراسرمان...
حدیث شوکتشان را کشیده ایم به دوش
چنانکه دوش نبی بوده است منبرمان
پسرعموی هم و بیقرار هم هستند
درست مثل پدر پیش جدّ اطهرمان
درست مثل من و تو به پیشگاهِ علی....
ببین چقدر ادب می کنند محضرمان
به پشتوانه اولاد خویش مثل پدر
چه باک اگر که نباشد زره به پیکرمان
من و تو پیش هم انگار مرتضی هستیم
چنانکه اکبر و قاسم شُبیر و شبَّرمان
به ذوالفقار قسم تیغمان دودم شده است
که یاعلی ست دمِ این دوتا دلاورمان
دوچشمه ای که به تفسیر نور می جوشند
به کوری همه ی دشمنان ابترمان
یکی به ناز رسانده به جاممان انگور
یکی به شوق، عسل ریخته به ساغرمان
ستاره های حرم نور چشمِ عباس اند
چه عاشقانه رفیق اند با برادرمان
کنار دستِ علمدارمان قسم خوردند
که تا همیشه بمانند یارو یاورمان
و گفته اند: که آیین سروری این است
غلام فاطمه ایم و علیست سرورمان
همین که دیدمشان در کنار هم گفتم
هزارشکر که آماده است لشکرمان
یکی، نقاب شود قامتش برای حرم
یکی، رکاب بگیرد برای خواهرمان
به فتح قله ی احلی من العسل رفته
بدون واهمه پرمی زند کبوترمان
شکسست بغض زمان و شکست قلب زمین
حسین گفت رسیده ست روز آخرمان
و گفت: آه برادر! یکی دوساعتِ بعد
بیا به دیدن جسم به خون شناورمان
میان اشک من و خط به خطّ نامه ی تو
رسید رایحه ی آشنای مادرمان
حسین پلک زد و نامه ی حسن را بست.،
#علی_اکبر_علیه_السلام
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
#ششم_محرم
🏴@yaali0000
تا بماند سنگباران گشتنش در یادها
نُقل پاشیدن سرِ دامادها مرسوم شد.،
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
🏴@yaali0000
السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ
.
مقتل نوشته نوجوان رفت و جوان برگشت
قاسم به میدان زد، علی اکبر از آن برگشت
مانند خیلیها پس از نابودی ازرق
از جنگ با این یل پشیمان شد، سنان برگشت
تیری که در راه گلویش بود وقتی دید؛
ابروی قاسم را به آغوش کمان برگشت
تا خویش را ثابت کند پیش عمو صدبار؛
تا لب رسید اما به جسمش زود جان برگشت.،
سخت شرمنده ست زینب از حسینِ خویش که؛
با علی ها ،هدیه های او برابر نیستند.،
#قربانیان_زینب_کبری
#شب_چهارم
🏴@yaali0000
شب سوم محرم
روضه حضرت رقیه سلام الله علیها
مکتب الحسین علیه السلام
(خیلی دیره...)
#حمید_علیمی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🏴 @yaali0000
@yaali0000
خدا هیچ عزیزى را
در معرض طوفان ذلت قرار ندهد.
خدا هیچ شکوهمندى را دچار اضطرار نکند.
چه کسى را صدا کردى ؟
از چه کسى مدد خواستى ؟
آن کیست در عالم که خواهش #مضطر را اجابت کند...؟!
همْ او در گوشت زمزمه مى کند که از این پس ، ضمیر مرجع امن یجیب تو باش. هر که از این پس در هر کجاى عالم ، لب به امن یجیب باز کند، دانسته و ندانسته تو را مى خواند و دیده و ندیده تو را منجى خویش مى یابد.
خدا نمى تواند زینبش را در اضطرار ببیند.
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ
#امان_از_دل_زینب
#قبله_ی_خاص
#شب_دوم_محرم
🏴 @yaali0000
"سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خداکند که نباشد سر برادر زینب"
رسیده ناقه* کجایی امیر لشکرِ زینب.،
*در مقاتل آمده است،امام سجاد علیهالسلام میفرمایند که ناقهی عریان من لنگ و علیل و ناقهی عمه مان لاغر و استخوانی بود.
🏴@yaali0000
رسید و دید بلا را ....شنید همهمهها را
نشست و ریخت به معجر غبارِ کرب و بلا را
به گریه گفت مَرو... آه ...حسین! از سرِ زینب.،
#پناه_عالمیان_خواهرت_پناه_ندارد
🏴@yaali0000
حمایل است برایش دو تیغِ اَبروی عباس
نشسته نقشِ قدومش به رویِ زانوی عباس
به سینه است دو دستش همیشه در بَرِ زینب.،
#عمه_جانم
🏴@yaali0000
دستی کشید بر سر و بر یالِ ذوالجناح
آهسته زیر لب به خودش گفت: کربلاست.،
#واحسیناه💔
🏴@yaali0000
#حسین_جان
به هم میریزی ای دَرهَم شده مَبنای عالم را.،
#به_دهر_هر_خبری_هست_زیر_پرچم_توست
رباب بود و غمی که سرش خراب شده
صدای گریه ی اصغر غم رباب شده
خراب کودک او عالم است و یک لحظه
رباب خیر ندید از همین خراب شده.،
#آخ_رباب
صورتش وقت به میدان رفتنش معلوم بود
وقت برگشتن به دارالحرب نامعلوم شد.،
الله
شد از درون برعکس اکبر اربا اربا که؛
با روکشی از پوست مشتی استخوان برگشت.
شرمنده بودن از حسن شد باعث اینکه؛
ارباب از تشییع جسمش قدکمان برگشت.،
#الا_لعنة_الله_علی_القوم_الظالمین
#قاسم_ابن_الحسن
حسین را دیدیم بر سر آن پسر ایستاده،
گفت « به خدا سوگند، به عمّ تو سخت گران آید که تو او را بخوانی و اجابتِ تو نکند یا اجابتِ او تو را سودی ندهد. امروز کینهجوی بسیار است و یاور اندک.»
او را برداشت بر سینهی خود،
و گویی اکنون می نگرم ...
با خود گفتم می خواهد چه کند.
او را آورد و نزدیک پسرش، علی ابن حسین، نهاد – با کشتگان دیگر از اهل بیت خود.
پرسیدم «این پسر کیست؟»
گفتند:
« #قاسم ابن الحسن ابن علی ابن ابی طالب.»
ششمْ شبْ ➖ مومِ عسل
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
#حضرت_عشق
🏴 @yaali0000
#روایت_چهارم
شب قربانیان زینب کبری ...
قدیمی ترهای تهران روضه ی جناب حر هم میخواندند
ما اما کاش وارثان همه شان باشیم
چکمه به گردن
پشیمان و سر به زیر
قربانی قدمهای حسین بن علی شویم.،
🏴 @yaali0000
یادش به خیر آن شبِ جشنِ سه سالگیش
#بابا دو گوشواره ی زیبا خریده بود
آورد سینه ریزِ قشنگی #عمو براش
خوشبخت تر ز او به خدا کس ندیده بود
حالا نه گوشواره به گوش و نه سینه ریز ....
#اخ_رقیه
🏴 @yaali0000
خلاصه قافله ی غم در آفتاب رسید
علیِاصغر ششماهه با #رباب رسید.،
🏴 @yaali0000
امروز دخترکْ سر دوش عمو ولی
شام دهم به گریه که عمه گُلِ سرم.،
🏴@yaali0000
به ناله گفت نخندید به خاک و خون ننشانید
به داد گفت نَدُزدید به هر طرف نکشانید
زد آنقدر زِ جگر داد .... سوخت حنجرِ زینب.،
#ای_شکسته_ترین_دل_دنیا
🏴@yaali0000
گذشت... روزِ دهم شد، دو طفلِ سوخته گُم شد
دوباره شانهی خانم اسیرِ زخمِ صدم شد
میانِ خیمه و گودال دویده یکسره زینب.،
#زینب_زینب
🏴@yali0000
صدای اکبرش آمد دَمِ اذان که رسیدیم
قدم گذار بر این خاک عمه جان که رسیدیم
دلش گرفت از اینجا... دلِ مطهر زینب.،
#امان_از_دل_زینب
🏴@yaali0000
چقدر خوب که جمعِ بزرگ ها جمع است
تمامِ قافله پروانه #عمه هم شمع است.،
#کربلا
🏴@yaali0000
#حسین_جان
سگ این آستان آوارهی اینجا و آنجا نیست
کنار صاحبش هرجا که شد از لانهاش راضیست
حسین از کِردگارش بیشتر دلداده دارد، چون
از او هم عاقلش راضیست هم دیوانهاش راضیست.،
#سر_سال_است_مرد_مسکینم
هان خبر دار! این سپاه علیست
مست از جذبه ی نگاه علیست
کودک و پیر در پناه علیست
تحت فرماندهیِ ماهِ علیست
او که با ذوالفقار میآید.،
#ماه_علی
#کربلاء
🏴@yaali0000