هر گوشه را که می نگرم ذکر خیر توست آقای من! عبادتِ عالَم "علی علی" است..، @ahf1001 @dadjoooo
هر کسی یک شاخه از سروِ تو را برداشت برد
گرچه غارت شد تنت! خوش قدّ و بالایی هنوز.،
😭
قرار بود خرابش کند اَمان نامه
چه لحظه ها به خودش در کنارِ من پیچید!
همین که رفت، نشستم به رویِ دست زدم
خدا به خیر کند! کار و بارِ من پیچید!
دخیلِ طفل رباب، مرا نشانه گرفت
همین که تیر به مَشکِ نگارِ من پیچید
سرش که ریخت سَرِ شانه اش،به دنبالش...
صدایِ گریه یِ بی اختیارِ من پیچید.،
#عباس
سیزده ، چهارده ساله بود .
پدرش نگذاشته بود برود میدان.
با خودش گفته بود یک روز جبران می کنم.
.
.
بیست و چهار ، پنج ساله بود.
برادرش نگذاشته بود شمشیر بکشد، وقت ِ هجوم ِ تیرها به تابوت ِ برادر ِ بزرگترشان
با خودش گفته بود یک روز جبران می کنم .
.
.
سی و سه ، چهار ساله بود.
مَشکش را که زدند ؛
حسرت ِ جبران کردن به دلش ماند...
#عمے_العباس #حضرت_عشق
🏴 @yaali0000
و خُسِفَ القَمرَ
و ماه بي نور گرديد ...
قيامة/٨
#قمرالعشیره
🏴 @yaali0000
#صبح_هشتم_محرم
#کربلای_معلی
#باب_القبله_امام_حسین_علیه_السلام
🏴@yaali0000
روضه ی امشب؛ روضه ی شرمندگی ست
روضه ی مرد رشید و با ادبی که
آب شد کنار آب و همانجا ماند....
در مزاری کوچک
#روایت_نهم ...
روایت مردی که حساب بلد نبود
می شد تشنه از سر شط بلند نشود . وقتی گفتند آب بیاور ، می شد سیاهی هایی که دو سوی نهر ، پشت درختها بودند را بشمارد و حساب کند که نمی شود . شب پیش که پنهانی امان نامه آوردند ، می شد کمی فکر کند قبل از اینکه سرشان داد بزند : « می گویید من در امانم ، پسر فاطمه در امان نیست ؟ » . زیرک و شجاع بود و هوای همه چیز را داشت . پرچم را برای همین داده بودند دستش . می شد به او تکیه کرد .
فقط پای برادرش که به میان می آمد وضع فرق می کرد ، حساب یادش می رفت . یادش میرفت با دندان نمی شود مشک را این همه راه برد . یادش میرفت همه ی سیاهی های پشت درختها تیر دارند و عمود آهنی . یادش میرفت بی چشم و دست ، اسب را نمی شود برد سمت خیمه ها . می شد تشنه از سر شط بلند نشود . می شد آب را نریزد روی آب ولی پای برادرش که به میان می آمد ....
عباس بن علی بن ابیطالب
#ساقی_العطاشا #عمی_العباس #حضرت_عشق
🏴 @yaali0000
جای عبا باید که گهواره می آوردم
از تو درآمد اکبرم چندین #علی_اصغر .،
#اکبر_لیلا
#اربا_اربا
🏴@yaali0000
صد علی خواسته بودم ز خدا، آخر داد.،
#اربا_اربا
#علی_اکبر
🏴@yaali0000
مَرد در کودکی هم داغِ جوان دیده بود، آنجا اما، نشد برای #مادر_جوانش سیر گریه کند، آستینْ در دهان و صورت به کفِ پای مادر -بیصدا- گریست. اینجا هم که از داغِ #پسر_جوانش، هایهایْ گریهاش بلند شد، بهجای تسلیِ خاطر، به او خندیدند... بلند بلند -هم- خندیدند.
دشمن، شاد شد!.،
#علی_اکبر
🏴@yaali0000
تاول زده است رویِ تو ای خاک بر سرم
شرمندهات شُدیم عروسِ برادرم...
#رباب
شرمندهام کنارِ تو از رویِ مادرم
شرمندهات شدیم عروسِ برادرم....
#رباب
تو را از واهمه در قامتِ #عباس میبیند
اگر تیر سهشعبه کرده پیشت عرضِاندامی...
اَلا یا قَوم اِن لَم تَرحَمونی فَارحَمو هذَا ...
بُرید این جمله را ناگاه تیرِ نابههنگامی!
چنان سرگشته شد آرامشِ عالم که برمیداشت
به سوی خیمهها گامی، به سوی دشمنان گامی.،
#آه_حسین
#آب_بی_آبرو
#دست_و_پا_میزنی_انگار_بغل_میخواهی 😭
#عباس
بیعلَم، بیدست، بیسر هم علمدار منی
گرچه افتادی، ستونِ خیمهی مایی هنوز.،
سَرِ عمود سرش را به هر طرف می بُرد
زِ بَسکه رفت و به گیسویِ یارِ من پیچید....
گَهِ فُرود که برگشت، علّتش این بود
رِکابِ اسب به پایِ سوارِ من پیچید
کنار علقمه وقتی رویِ زمین افتاد
صداش بیشتر از انتظار من پیچید
شکستنش کَمَرَم را شکست و جار زدند
قدم،قدم، خبر اِنکسارِ من پیچید!.،
#الان_انکسرت_ظهری_و_قلت_حیلتی
#یا_اخا_ادرک_اخاک
چه قدر زود به زانو درآمدی با مشک
درست مثل بنایی که شد خراب از آب.،
😔
#آب_بی_آبرو
#عباس_ابن_علی
🏴@yaali0000
#صبح_هشتم_محرم
#کربلای_معلی
#باب_القبله_امام_حسین_علیه_السلام
🏴@yaali0000
به فرض اینکه مرا سمت خیمه ها بردی
اگر سکینه به من گفت آب کو چه کنم؟.،
#آب_بی_آبرو
#عباس_ابن_علی
🏴@yaali0000
آب دریا حریف آتیشِ قلبم نمیشه
این تَنی که من میبینم یه روزه جمع نمیشه.،
#اربا_اربا
#علی_اکبر
🏴@yaali0000
واژه واژه روی خاکِ این زمینی غزلم
مثل بچگیت دوباره جا شدی تو بغلم.،
#اکبر_لیلا
#اربا_اربا
🏴@yaali0000
به سر نعش علی اکبر او می خندند...
این "جوان مرده" همین خنده زدن را کم داشت.،
#اکبر_لیلا
🏴@yaali0000
نه اکبرش به سر و نِی به بَر علیاصغر...
غمِ #علی ز دلِ آن جنابْ تاب گرفت
یکی ز پشتِ عقاب و یکی ز آغوشش
فلک صغیر و کبیرش چه با شتاب گرفت!.،
#آه_حسین
🏴@yaali0000
معمولاً تا قبل از شش ماهگی به بچههای شیرخوار آب یا مواد غذایی دیگری داده نمیشود. یعنی باید شش ماه صبر کنید و بعد از آن به فرشتهی کوچکتان آب دهید. تا این دوره، شیر برای رفع نیازهای نوزاد کافی است. با این حال زمانی که هوا خیلی گرم است یا نوزاد تب دارد در این صورت اشتهایش کم میشود و بهتر است در روز چند مرتبه به #میزان_کم به او آب بدهید تا بدنش دهیدراته نشود یعنی آب بدنش از بین نرود.کودکان تازه متولد شده نمیتوانند تشنگیشان را به زبان بیاورند برای همین نیز در معرض دهیدراته شدن قرار میگیرند، به جز تشنگی دهیدراته شدن علائم دیگری نیز دارد مثل بیقراری، آشفتگی، گود رفتن چشمها و خشک شدن دهان.،
#رباب #رضیع_الحسین #عطش
ای خاکِ تمامِ کربلا بر سرِ آب..
🏴 @yaali0000
شد خانهام خراب بُرو سوختی رُباب
از زیرِ آفتاب بُرو سوختی رُباب...
همواره در مراسم تدفین، به این فکر می کنم که آیا میشود خاطره ها را هم با پیکر دفن کرد؟! بعضی وقت ها آدم دوست داشت ْ ممکن بود این ناممکن!
خدا به دادِ دلِ خاطرات او برسد...
چه ميكشند خيالات انزواي رباب.،
#شش_ماه_خاطره_با_رباب
#رضیع_الحسین
🏴@yaali0000
آه آهـ
...فرمود:
مَنّو عَلینا
.....
#روایت_هفتم #رضیع_الحسین #شش_ماه_خاطره_با_رباب
🏴 @yaali0000
حسین ماند و غمی نونهال در آغوش
چه غنچه ای است در آغوش گل گلاب شده.،
#شش_ماهه