yavaashaki | Unsorted

Telegram-канал yavaashaki - یواشکی دوست دارم

99756

برای تبلیغ ارسال کلمه ی #تبلیغ به @Banoyeemrozi_ad @ad_yavaashaki ﻣﻦ ﻫﻨوز ﮔﺎﻫﯽ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ  ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ  ﺻﺪﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ  ﺑﯿﻦ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﻣﺎﻣﻦﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮﺭﺍ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ اینستاگرام یواشکی دوست دارم https://www.instagram.com/yavaashaaki

Subscribe to a channel

یواشکی دوست دارم

خداوند با ذهن های آرام،
حرف میزند.


@yavaashaki 🍃🌺

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

Once you choose hope, everything's possible.

یه بار که امیدواری رو انتخاب کنی،
همه‌چیز ممکن می‌شه


@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

.#خمار_مستی
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_215

ارسلتن_ببخش که سرت داد زدم خیلی نگرانت بودم عشقم داشتم دق م یکردم
نکنه پشیمون شده باش ی ازاینکه منو انتخاب کرد ی
باگالیه نگاهش کردم وخواستم بگم بیخودکرد ی درباره من همچی ن فکر ی کرد ی
که با شنیدن جمله ی بعدیش ازای ن همه حس مالکیت و عشق تو ی چشماش
زبونم قفل کرد
ارسالن_اما ای ن فسقل خوب موقع ی خودشونشون داد رزا بااومدن ای ن فسقل
دیگه توتاابد تازمانی که من نفس میکشم کنارم ی اخ رزا هیچ ی برام مهم
ترازاین نیست که تو مال من ی فقط من
با بهت نگاهش م یکردم کنارشقیقه های متورم شده بود ومشخص بودچقدر
داره حرص می خوره مطمئنم داره به اون.......فکرمیکنه نه نبایدبه اون فکرکنه با
عشق صداش زدم
_ارسلا
سریع به خودش اومد منوسفت تواغوشش گرفت وگفت
ِارسلان ارسلان؟جونم قشنگم
_جون
بانازدستش رو تودستم گرفتم
_بااومدن این فسقلی چیزی که تغییرنمیکنه؟میکنه؟
بالبخند لبش رومماس گوشم اورد وگفت
ارسالن_هرگلی یه بویی داره ولی تو تمام هست ی من ی مگه میشه چیزی جای
توروبگیره اصن ممکن نیست عشقم
نفس عمی قی کشی دم
_اخیش خیالم راحت شد
کمرم رو کم ی فشارداد
ارسلان_قربون دل کوچولوت بشم من
_ارسلان؟
ارسلان_جانم خانومم؟
_به نظرت بابا هما یون و مامانت نمیگن چقدر هول بودیم؟اخه خیلی زود
بود....
ناخوداگاه توگلوم بغض نشسته بود
ارسالن_نظرهرکس ی تایه جایی برام مهمه ،من تصمی م میگیرم کی وقت بعضی
چیزاست این مسئله هم ازاون دسته ست بعدشم پدرمادرمن اونقدر تواین
چندوقت عذاب کشیدن که الان این خبربراشون شبی ه یه نفس دوباره س
توقلبم پربوداز دلهره اما باوجود ارسلان بقیه چیزا ب ی معنابود هیچ ی به اندازه
داشتن ارسالن توزندگیم مهمتر نبوده ونخواهدبود بنابراین بی خیال بقیه
دستم رو روی شکم برجسته م کشی دم ونفس عمیق ی کشیدم باپاگذاشتن توماه
هشتم بارداری راه رفتن خیل ی برام سخت شده بود و کلی تپل شده بودم شده
بودم همون رزای قبل اشنایی باارسلان باتفاوت اینکه الان توبطنم صاحب یه
دختر خوشگلم یه دختر که تمام هستی منو پدرش شده پدری که دیوانه
وارعاشقشم وبادنیاعوضش نمیکنم توتمام این مدت هرثانیه ارسالن حواسش
به من بوده وهست منتظره ببینه من چی می خوام تاهمون بشه به خاطرشرایط
من چندماه که فقط هفته ای دوبار علی رومیبره خونه حاجی و خودش زود
برمیگرده چون م ن به جز ارسالن وعلی نمیتونم بو ی هیچکس روتحمل کنم
ازاون ویار شد یدام که تاروز اخر بارداریم ای ن ویار همراهمه هنوزم مثل ماه های
اول صبحم با تهوع شروع میشه وپزشکم بالبخندمنو به ارامش دعوت میکنه
ومیگه که باید تحمل کنم ودلداری م میده که بعض ی مامانا شرایطتشون مثل من
هستش وداشتن یه فرشته کوچولو سخت یای خودش روداره سع ی میکنم زیاد
خودم رواذیت نکنم اما خب نمیشه بیش ازاندازه وابستگی م به ارسلان
بیشترشده وگاهی فکرمیکنم نکنه ارسلان اخرش پسم بزنه اماارسلان یه بار منو
نرنجونده فقط گاهی اوقات شبیه هاپوها عصبی میشه مثل روزی رفتیم لباس
زیر بگیرم اخه هی چکدوم ازلباس زی رام اندازم نبود وازشانس بد من فروشنده یه
مردجوون بودکه وقتی سایزم روگفتم بالبخندگفت
_بعد زایمان وقت ی بچه ش ی ربخوره کم کم کوچیک می شه فعالبه خاطرحجم شیر
انقدربزرگ وگردترشده
اون لحظه ارسلان حتی فراموش کردکه من چی زی نگفتم چنان عصبی شد که
ازترس زهره ترک شدم کوبیدتودماغ مرده وباعث شدمن ازحال برم و این قضیه
باعث شد چندروزباهاش قهرکنم که حساب کاردستش اومد یاوقتی واسه پیاده
روی میریم بیرون به خاطرگرما ی زیاد من سع ی میکنم لباس کم وخنک بپوشم
که ارسلان همش گیرمیده وغرمیزنه ومنم چون بیش ازحدحساس شدم
چشمام خیس می شه که ارسلان بدجوری ناراحت میشی

#ادامه_دارد

@yavaashaki 📚

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

داشت ماشینشو میفروخت
توی توضیحات اینقد از ماشینش تعریف کرد
که پشیمون شد و نفروخت!
خواستم بگم قبل از اینکه کسیو کنار بذاریم
به خوبیاشم فکر کنیم؛
شاید پشیمون شدیم...

@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

مرا در آغوش گرفت
و یادم رفت
شب چقدر دلگیر است..
قسط هایِ خانه عقب افتاده
و یک ماه است
دوستت دارم به من نگفته..
من را در آغوش گرفت و
من هرچیزی جز آغوشش را
از یاد بردم...

@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

گاه چه پرتوقع میشویم و گاه چقدر خنثی !
گاه چه بی‌رحمانه تنها میشویم و گاه چقدر بی‌اختیار شلوغ..
ما در دنیای انعکاس و نقطه زندگی می‌کنیم، پس دلیل این‌همه غم که به خود بی‌انصافانه روا میداریم، چیست؟!
شاد باشیم و سرکش، یا غمگین و افسرده، هرگز، ساعتِ زمان بخاطر حالِ ما متوقف نخواهد شد
می‌گذرد، بی شک
تنها چیزی که بجا میماند ماییم و یک سر پر از خاطرات تلخ و شیرین که موی سپید میکنند و عمر را تباه.
ما می‌توانیم بسازیم، لحظه ها را آنگونه که می‌خواهیم .!.


@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

شب
قراردادی ست
که من برای بوسیدن تو گذاشتم
و چه زیباست
نجابت آفتاب
که خودش را به خواب میزند


#شبتون_عاشقانه ✨❤️✨


@yavaashaki 🍃🌺

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

لاستيك صاف به درد هيچ ماشينی نميخوره ؛
حالا فهميدی چرا هميشه تعويضت ميكنن؟
آخه تو خيلی صاف و ساده‌ای!!!


‌‌‌ ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

#خمار_مستی
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_213

حاج خانوم_قربون چشمات بشم قشنگم چراانقدر خودتواذیت میکنی
مادر؟امیرم رفته ولی اونم راضی نیست این حال توروببینه ها
راستی رزا جان یه چیزی ازت بپرسم ناراحت نمیشی
نگاهش کردم بدجوری استرس گرفتم بودم باوحشت لب زدم
_چیشده
حاج خانوم نگاه ازم دزدی دوگفت
حاج خانوم_چرا......اوممم چطوری بگم
دست حاج خانوم رومحکم فشردم
_حاج خانوم توروخدا راحت حرفتونو بزنید بعضی وقتافکرمیکنم ازوقتی من
وارسلان باهم ازدواج کردیم شما بامن خیلی سنگین شدید چرا؟اونموقع
هابیشترهواموداشتید اماالان....چی شده
حاج خانوم_رزا جان چرا انقدر به علی بی تفاوت شد ی نکنه ازعلی خسته شدی
نکنه الان که باارسلان ازدواج کردی ازعلی بدت میاد
بابهت دستم رو روی قلبم گذاشتم حاج خانوم چطور این فکر به ذهنش رسیده
مگه من چیکارکرده بودم که مستحق چنین حرفیم من عاشق علیم اره منکراین
نمیشم که یه مدته یکم نسبت بهش سردشدم اما خدا می دونه هنوزم عاشقشم
اماچیکارکنم نمیدونم چه مریضیه لاعلاجی گرفتم که این علائمشه اما پشیمون
ازداشتن علی هرگز من هنوزم عاشق علیم
چنان هق هق می کردم که حاج خانوم باوحشت به طرف یخچال رفت ویه لیوان
اب برام اوردوبه طرفم گرفت که باسکسکه گفتم
_من...عا..عاشق علیم چرا این فکروکردید
بادیدن ارسلان هق هقم بیشترشدکه همون لحظه حاج همایون به همراه علی
که دست تودست حاجی بود وارد اشپزخونه شدن خواستم علی روبغل کنم که ارسلان دادزد
ارسلان_بغلش نکن برات خوب نیست
باچشمای پرنگاهش کردم مگه من چمه که برام خوب نباشه
ارسلان به طرفم اومدوگفت
ارسلان_چندوقته؟
گنگ وسردرگم نگاهش میکردم که دادزدکه شونه هام ازترس پریدبالا علی به
گریه افتادکه سرم به طرف علی چرخیدخواستم بغلش کنم که ارسلان مانع
شدوبا اخم وعصبانیت نگاهم کردوگفت
ارسلان_مگه من باتونیستم؟میگم بغلش نکن میخوای بازم به خونریزی بیوفتی
اب شدم ازخجالت با خجالت اروم صداش زدم که باز دادکشید
ارسلان_چراوقتی عادت ماهیانه ای این بچه ارو بغل میکنی ؟ میخوای بازم به
خونریزی بیوفتی چندوقته داری مثل شمع اب میشی هرچی بهت میگم بریم
دکترنمیای هرروز بیشتر حالت بدمی شه
ازاینکه جلوی پدرمادرش اینطور درموردمسائل خصوصیم صحبت میکرد بدجور خجالت کشیدم حاجی علی رو بغل کردوازاشپزخونه خارج شد حاج خانوم هم
ازاشپزخونه رفت که با گریه لب زدم
_من خوبم
دادزد
ارسلان_رنگت زردشده چندوقته همش حالت بده بی حوصله ای افسرده ای
چرااین موضوع روازمن پنهون میکنی هاننن چرا ازمن خجالت میکشی من
شوهرتم رزا چرا مثل غریبه هاباهام رفتارمیکنی ؟
هق زدم وروی سرامیک اشپزخونه نشستم که سریع منوبغل کردو توصورتم دادزد
ارسلان_نشین رو سرامیک بدترمیشی
خودموازاغوشش جداکردم
_من عادت ماهیانه نیستم ارسلان ولم کن ابروم وبردی جلوخونوادت
نذاشتم چیزی بگه وازاشپزخونه بادوو خارج شدم وارد اتاقی که کلی ازش
خاطره داشتم شدم وبیجون روتخت درازکشیدم اماهمش توجام غلت می خوردم
لعنت ی بدعادتم کرده بودجزتواغوشش خوابم نمیبرد والان درحال جون کندن
بودم دلم می خواست برم تواغوشش و عطرش رونفس بکشم

#ادامه_دارد

@yavaashaki 📚

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

بیرون کشیدن از رابطه‌ای که اعصابتو خورد میکنه مثل خرید جنس تو ایران میمونه ، هر چی دیرتر براش اقدام کنی به امید بهتر شدن اوضاع ، بیشتر باید بهاشو بپردازی!🤌🏼


@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

@yavaashaki 🎧

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

#یک_عاشقانه_برای_تو


@yavaashaki 🍃🌺

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

برای حذف کردن آدم‌های سمی هیچوقت احساس گناه، خجالت و پشیمونی نکنید؛ فرقی هم نمیکنه از بستگانتون باشه یا کسی که دوسش دارید یا یه آشنای تازه! مجبور نیستید کسی که باعث ناراحتی شما میشه جایی تو زندگیتون داشته باشه..

@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

اردیبهشت ماهی عزیز 🎈🎂🎈
تولدتون هزاران هزار بار مبارک 🎊
ان شاء الله همیشه سلامت و شاد باشید 😊💖
به بهترین های زندگی برسید🌸🍃
در کنار عزیزانتون 😊

برای دوستان اردیبهشتی بفرستید🌸🍃

@yavaashaki 🍃🌺

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

@yavaashaki 🍃🌺

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

اونجا که آغوز آتای نویسنده‌ی ترک میگه:

اگر چیزی که جدایمان کرد مرگ نیست،
پس خیلی حیف شده‌ایم...

@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

دانلود تیزر و آهنگ جديد "رضا فروتن" به نام نرو

@yavaashaki 🍃🌺

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

وکیل توماج صالحی: دادگاه انقلاب اصفهان #توماج_صالحی را به اعدام محکوم کرد

امیر رئیسیان، وکیل دادگستری:  شعبه یک دادگاه انقلاب اصفهان، در اقدامی که در نوع خود بی سابقه است، حکم دیوان عالی کشور درباره پرونده سال ۱۴۰۱ توماج صالحی را اجرایی نکرد و با «ارشادی» خواندن این حکم و تاکید بر استقلال دادگاه بدوی، توماج صالحی را به اتهام افساد فی الارض، به اشد مجازات یعنی اعدام محکوم کرد.

@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

▶️  میترسم

‎خوبِ من با هر لبخندت
‎کبوترِ عشق از قفس رها میشود
‎و به زیبایی جهان اضافه میکنی ❤

@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

#خمار_مستی
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_214

اونقدر بیقراری کردم تاخوابم برد صبح باسردرد وحشتناکی بیدارشدم ازجام
بلندشدم وبعد شستن دست وروم لباسام روبا لباس مشکی عوض کردم ازاتاق
خارج شدم همه چی همونی بودکه باید میبود
اشک دوباره از چشمم چکید خیلی زودهمه مهمونا اومدن شیرین بغلم کردوگفت
شیرین_حالت خوبه اجی ؟
سرم روباغم به معنی نه تکون دادم
کنارهم نشسته بودیم و با شنیدن مداحی فوق العاده غمگین ازگریه زیاد بی
جون شده بودم که شیرین با نگرانی شونه م رو ماساژمیدادوگفت
شیرین_رزا جونم اجی یه ذره اروم باش ارسلان داره سکته می کنه ازاول مراسم
اونجاایستاده نگران توئه
داره پس میوفته رنگش شده عین گچ
اشک ازچشمم فروچکی دولبام رو ترکردم
_نمیتونم
وبعدچنان زجه ای میزدم که همه ارو به گریه انداخت وقتی مداح درباره تازه
دامادی امیرعباس نوحه خوند دنیابرام تیره وتارشدو دیگه نفهمیدم چی شد
صدای جیغ خانوم هاو داد ارسلان اخرین چیزی بودکه شنیدم
باحس سوزش دستم اروم چشمام روبازکردم که بابرخوردنورشدیدچشمام
روسریع بستم ودوباره بازکردم بادیدن اتاق فهمیدم بیمارستانم به سرم تودس
نگاه کردم بادیدن ارسلان که روصندلی نشسته بودوسرش روتخت بود اروم لب
زدم
_ارسلان
سریع سرش بالااومدونگاهم کرد
ارسلان_جان...جان دلم عمرم توکه منو کشتی زندگیم قربون چشمای خوشگلت
بشه ارسلان
دستش روکه رو ی تخت کناردستم بود تودستم گرفتم ولب زدم
_خدانکنه....ببخشید مراسم امیرعباسو خراب کردم
انگشت اشاره ش رو روی لبهام گذاشت وگفت
ارسلان_هیششش این حرفودیگه نزنیا
سرم روباغم تکون دادم که پیشونیم رو بوسیدوگفت
ارسلان_خدایاشکرت
باتعجب لب زدم
_چیشده ارسلان؟
نگاهم کردچشماش برق می زد وقلبم رونااروم میکرد
ارسلان_نگران نشو فدات شم....
_وای ارسلان توروخدابگو استرس گرفتم!
ارسلان لبخند پتوپهنی رولبش نشست ودستش رو روی شکمم کشید
ارسلان_داری مادرمیشی
حس کردم دنیامتوقف شد صدای ارسلان توگوشم اکومیشد
داری مادرمیشی
داری مادرمیشی
داری مادرمیشی
قلبم مثل تبل میکوبید با ناباوری ولبای لرزون لب زدم
_چ..چی
ارسلان دستم روتودستش گرفت وگفت
ارسلان_داری مادرمیشی ....دارم پدرمیشم ....وا ی خدا یه بچه از تو .....خدایا
شکرت....نمیدونی چقدرخوشحالم رزا
_ازکجا....فهمیدی؟
ارسلان_وقتی اوردیمت بیمارستان وعلائمت روبه دکترگفتم ازت ازمایش گرفتن
ومشخص شدبارداری
باحسی عجیب درامیخته باترس و شوق لب زدم
_چندوقته؟
باذوق لب زد
ارسلان_دوماه ونیم
_ارسلان من می ترسم
ارسلان_ازچی عمرم؟
باوحشت لب زدم
_ زایمان خیلی درد داره من می ترسم ارسلان
ارسلان باعشق دستش رو توموهام فروکرد
ارسلان_من کنارتم خانوم کوچولو...وای رزا حس میکنم روابرام ازاینکه تومادر یه
موجود کوچولو که از وجود منو توباشه نمیدونی چقدر لذت داره برام
باعشق نگاهش م یکردم مردمن چقدر خوشحاله قلبم پرشد از عشق دستم
رونوازش وار رو ی شکمم کشیدم و تودلم گفتم
مامانی خوش اومدی به زندگی منو بابا ارسلانت قول میدم مادرخوبی برات
باشم فندوق مامان
سرم روکمی بلندکردم و رو سینه ارسلان گذاشتم و بینیم روچسبوندم به یقه
پیراهن مشکی رنگش که بوی خوش عطرش مسخم کردوبی اختیارلب زدم
_اومممم عاشق عطرتم ارسلان
روی موهام رو بوسید وکنارگوشم پچ زد

#ادامه_دارد

@yavaashaki 📚

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

شب دوشین‌ که مرا لب به لب نوشین بود.
شب که از عمر شمردیم شب دوشین بود.

#قاآنی

‌#شبتون_آروم ✨❤️✨


@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

اگر در عربستان بدنیا می امدید
قطعا مسلمان میشدید،
اگر در اروپا بدنیا می امدید
احتمال زیاد مسیحی
اگر شما در اسراییل بدنیا می آمدید
به احتمال زیاد یهودی میشدید،
و اگر در ژاپن بدنیا می امدید
شینتو میشدید،
دین پدیده ایست که جغرافیا برای شما تعیین میکند.
پس تعصب برای چیست...
- آنچه مهم است
اخلاق و انسانیت است
که به جغرافیای زمان ومکان
محدود نیست
آدم هایی که روح بزرگی دارند،
شعور بیشتری دارند و مهربانی بیشتری...


@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

برای خوشبختی و ارامش باید..
توکل به خدا داشت.
به وسعت عالم..
تفکر مثبت داشت.
به تعداد هر فکر..
تدبیر مناسب داشت.
به تعداد هر اقدام..
صبر و تحمل داشت.
و در کل مسیر زندگی کرد.


@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

#خمار_مستی
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_212

امااینبارکوتاه نمیام هرفکری که میخوای راجبم بکنی مهم نیست من کنارارسلان
میمونم وباهاش ازدواج میکنم
و مامان خیلی راحت ازم گذشت ورفت بارفتنش روی زمین افتادموزدم زیرگریه
خدایا چرادردا ی من تمونی نداره چرا
تواغوش امن عشقم فرو رفتم باچشمای خیسم به صورتش نگاه کردم بادیدن
صورت قرمزش قلبم فشرده شد دست لرزونم روبه طرف صورتش بردم وروی
گونه اش کشی دم وباهق هق لب زدم
_بم...بمیرم برات خیلی دردمیکنه؟
ارسلان مچ دستم روبه ارومی تودستش گرفت و بوسیدو وهمونطورکه
توچشمام زل زده بودگفت
ارسلان_نه زندگیم دردنمیکنه
سرش روبه گوشم نزدیک کردوگفت
ارسلان_ازاینکه انتخابم کردی هیچوقت پشیمونت نمیکنم
وارسلان این جمله ارو بهم ثابت کرد
مشغول چیدن خرماها تودیس گرد بودم و اشک ازچشمم سرازیر بوداز یه طرف
خاطراتی که برا ی چندماه پیش بودازطرفی داغ امیرعباس برادرم که جوون مرگ
شده بودوالان سالگردش بودبدجوربهم فشار اورده بود دوباره غرق گذشته شدم
خاطراتی که برا ی پنج ماه پیش بود وقتی حاج همایون با بابا حرف زده بود
وبابا یه جمله به حاجی گفته بود من توتمام این سالها برا ی رزا پدری نکردم
پس نمی تونم براش تصمیم بگیرم اگه خودش راضی به این ازدواجه پس منم
میام و رضایت میدم تاحداقل یه بار ازم خاطره خوب داشته باشه
واومد سرسفره عقدو چقدراومدنش قلب شکسته م رو شادکردباتموم بدی هایی
که بهم کرده بود وقتی اومدوبالبخند بهم تبریک گفت خوشحال شدم
اما مامان ونیلوفرنیومدن وثابت کردن که برای همیشه من براشون مردم!قطره
اشک سمج ی ازچشمم سرخورد روگونه م
اه عمیقی کشیدم
به خواست من جشن عروسی نگرفتم بااینکه بارهاحاجی وحاج خانوم قسمم
دادن اما دلم رضانمیداد اخه واسه چی جشن بگی رم هنوز سالگرد داداش جوون
مرگم نشده بعدمن بخوام عروسی بگیرم جداازاین قضیه من که هیچکس
وندارم پس واسه چی عروسی بگیرم اینجوری که بهم میخندن میگن عروس بی
کس وکاره چرا همه بایدبدونن من بی کس وکارم؟ بهترین ارایشگاه رفتم
وبهترین مدل لباسی که دوست داشتم همون لباس عروس پفی دنباله دار یقه
پرنسس ی باتاج پرنسسی ورژ سرخ اتیشی وموهای مشکی شنیون بازوبسته
همه وهمه همونی بودکه همیشه میخواستم همه رو بهش رسیدم وبه خواست
خودم به همراه ارسلان رفتیم اتلیه وعکس و فیلم فرمالیته و هرچی که یه
عروس وداماد انجام میدن برامون انجام شد اما بدون جشن ومنو ارسلان مال
هم شدی م پنج ماه که کنارش به ارامش رسیدم و دنیا روی خوشش روبهم
نشون داده اما امروزیکی ازبدترین روزهای عمرمه روز یه که تنهابرادرم برای
همیشه ازاین دنیارفت خرماهای گردوزده روتو د یس میچیدم واشک میریختم
هق هقم بندنم ی اومد چندوقتی بودکه خیلی بهونه گیرشده بودم فردا مراسم
امیرعباس بودو من ازچندروزقبل خودم به تنهایی مشغول اماده کردن لوازم
موردنیاز مراسم بودم و تواین چندروز ازغم درحال مرگ بودم
حالم خیلی بدبود نمیدونستم این حال بدم واسه چیه سرم مدام گیج میرفت و
دهنم تلخه و وحشتناک گرممه تاجایی که من ی که هیچوقت جلو ی حاجی
وحاج خانوم لباس بازنمیپوشیدم یه چندوقت یه هروقت میام خونه اشون یه تاپ
استین لبه دار وشلوار خنک نخی پامه ارسلان خیلی نگرانمه خودمم نگرانم اخه
چه مرگم شده به همه چی حساس شدم ویه چندوقته که بدجوری بهونه
گیرشدم
ازگریه داشتم هلاک میشدم بیچاره حاج خانوم با نگرانی وارد اشپزخونه
شدوبادیدن من گونه ش روچنگ گرفت ولب گزید
حاج خانوم_خدامرگم بده.....رزا جان دخترم چیزی شده؟مشکلی داری باارسلان؟
سرم رو رو ی میزگذاشتم هق ازته دلی زدم مگه ارسلان کاری هم کرده که ازش
دلخوربشم یکم زیادی خواه و حساس هست اما هی چوقت تواین پنجماه
زندگی مشترکمون ازگل نازک تربهم نگفته
عشقم خودشو خوب بهم ثابت کرده که اشتباه نکردم توانتخابش اما
دردخودمونمیدونم حس میکنم زیردلم نبض میزنه خدایا مریضی ناعلاج گرفتم
به گمونم؟!
دستم که فشرده شد باگریه سرم رواز میزبلندکردم ونگاهش کردم که حاج خانوم
لب زد

#ادامه_دارد

@yavaashaki 📚

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

چرا اونی که همیشه باید درک می‌کرد من بودم؟
چرا نگفتم گند زدید به زندگیم؟
چرا نگفتم حالم ازتون به هم می‌خوره؟
چقدر فشار آوردم به دهنم که جای فریاد، لبخند بزنه!
من تیکه پاره کردم شخصیت خودمو، که احترامشون خط برنداره. اونا بدهکار من شدن وُ من پیش خودم ضمانت‌شونو کردم که کار به تلافی نکشه !
من نتونستم ببخشم. فقط خودمو زدم به فراموشی
اگه تسویه می‌کردم تصفیه می‌شدم !
نَکَردم! ریختم توو خودم
انقدر ریختم توی خودم، که الان سه قلو باردارم!
یه قُل خشم، یه قُل نفرت، به قُل هياهو !

@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

#شبتون_عاشقانه ✨❤️✨


@yavaashaki 🍃🌺

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

اگه مُردیم؛
به خدا میگیم چقدر اذیتمون کردید.


@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

لبخند بزن
به تمام آدمهايی كه آمدند
لايقت نبودند
و رفتند
به همين راحتی...
اندوه تو آنها را خوشحال تر می کند
آدم ها اغلب دنبال بدبخت تر از خود میگردند تا به خود ثابت کنند خوشبختند

#علی_قاضی_نظام


@yavaashaki

Читать полностью…

یواشکی دوست دارم

#خمار_مستی
#به_قلم_فاطمه_بامداد
#قسمت_211

حاج همایون_قضاوت کارخداست شک ندارم اما نمیتونم نمی تونم جلوی این
دل لامصبو بگیرم توچطور مادری هستی که تو روی ما دخترت روبه فر یب دادن
متهم کردی؟ اگه دخترت اهل فریب دادن بود الان شمااینجابودی؟روی این
صندلی نشسته بودی؟چرا قلب دخترت روباحرفات خون میکنی ؟نکن نگار خانوم
نکن خواهرمن نکن به والله که گناه داره قلب شکستن تاوان داره دل دخترتو
امروز بدشکوندی من بااینکه هرگز قلب امیرم رونشکستم اماهمش دل نگرون
اینم نکنه جایی خطایی ازم سرزده باشه و امیر ازم رنجیده باشه
رزا بادختر نداشته من هیچ فرقی نداره رزا اولادمنو توبغلش بزرگ کرد براش
مادری کرد و برای من وخانوادم دختری بودکه هرگزنداشتیم ارسلان عاشق
دخترت شده و من ازاین بابت روابرا س یرمیکنم اما اجازه نمی دم به دخترت انگ
بزنی
مامان با خشم ازجاش بلندشدوباپوزخندنگاهم کرد
مامان_خوب مظلوم نمایی کردی ومثل موم تودستت گرفتیشون....امامثل
همیشه احمقی اخه توچی داری که اینطوری سنگتوبه سینه میزنن هیچی
بیچاره تونه قیافه زیبایی داری نه هیکل انچنانی نه خونواده پولداری که بخوای
بگی بخاطراونه که انتخاب شدی.....دلیل انتخابت فقط یه چیزه تویه
دخترمجردبایه شناسنامه سفیدی و اون مردی که میبینی ادعای عاشقیت روداره
یه پسر یک سال وخورده ای داره و یه مهرطلاق توشناسنامه ش خورده.
خدایا میشه همینجا تموم شه زندگیم؟ چرامادرم بایدانقدربیرحم بشه
مامان_پاشو گورتو گم کن جمع کن لوازمتو بریم
ارسلان با صورتی که به رنگ خون بودورگ گردنی که بدجوربادکرده بود روبه روی مامان ایستادوگفت
ارسلان_اره شمادرست میگی من یه مرد بایه بچه کوچیکم که زنش ولش کرده
رفته اما من دخترتو به خاطر اینکه مجرده نمیخوامش من عاشق دخترتم تمام
وجود من رزاس.....رزا بود که باعث شدمن به بچه خودم برگردم فهمیدم رزا یه
فرشته س که خدابرام فرستاده تامن باهاش ارامشی که سالها ازش دوربودم
روتجربه کنم هرچی راجب من قضاوت کرد ی حلالت اما
دندوناش روجوری بهم می سایید که دلم خالی شد
ارسللن_اما به خاطرحرفای ناحقی که به عشقم زدی و قلب زخمیش رو زخمی
ترکردی هرگزنمیبخشمت
مامان پوزخند صداداری زدوکوبید تو صورت ارسلاگ که بابهت جیغ خفه ای زدم
و دستم روجلوی دهنم گرفتم که مامان به طرفم اومدودستم روتودستش
گرفتومحکم فشاردادکه تمام تنم دردگرفت
مامان_گمشو سلیطه برو وسایل بی صاحاب شده ت روجمع کن بیا بریم که من
خون تورومیریزم
دستم رو باته مونده ی جونم ازتودستش خارج کردم وباگریه وجیغ لب زدم
_مامان بس کن تمومش کن تاکی میخوای اینقدر عذابم بدی چرامثل زمانی که
نیلوفرخواستگار داشت رفتارنمیکنی وقتی شوهرنیلوفرهم اومدخواستگاری
اینقدر خوردش کردی زدی توگوشش واسه چی دست روارسلان بلندکردی مگه
چه گناهی کرده اون فقط عاشق شده همین
چرا هیچوقت برام مادری نکردی مامان چرا؟؟
هق هق میکردم که مامان بانفرت نگاهم کردوگفت
مامان_یامیری لوازمتوجمع میکنی همراه من میای یادیگه من دختری به اسم توندارم
به ارسلان که باغم و ترس نگاهم می کردنگاه کردم واشک ازچشم پرت شدروصورتم
به چشمای عصبی مامان نگاه کردموگفتم
_میخوام باارسلان ازدواج کنم مامان میخوام جای تمام بی محبتی ها وبی مهری های شما به ارسلان تکیه کنم میخوام منم زندگی کنم
مامان باحرص لب زد
مامان_پس انتخابت وکردی باشه مشکلی نیست زنش شو ولی دراینده نچندان
دور میفهمی چه حماقتی کردی این مرداگه خوب بود زن اولش نمیرفت
به ارسلان نگاه کردم که تمام صورت ازغم فریادمیزد مامان عشقمو جلوی
پدرمادرش سکه یه پول کردچه خوب که پسرم خواب بودوص دای مامان رونشنید
_مامان تمومش کن سگ ارسلان شرف داره به ادمای دوروبرت یه تارموی گندیده ارسلان روبه تمام ادمایی که به ظاهرباهام نسبت دارن نمیدم
پوزخندزدم ولب زدم
_مثل همیشه به جای اینکه کنارم باشی پشتم باشی روبه روم بودی

#ادامه_دارد

@yavaashaki 📚

Читать полностью…
Subscribe to a channel