انتخاب با توست
صبح كه ميشود ميتوانى بگویى:
صبح بخير خدا جون
يا بگويى:
خدا بخير كند، باز صبح شد...
#صبح_پنجشنبهتون_بخیر ✨❤️✨
@yavaashaki 🍃🌺
شب شد
خدا بخیر کند
شبی را که تو از
به خیر کردنش گذشتی ...
#شبتون_بیغم ✨💫✨
@yavaashaki 🍃🌺
به مردی که دیر به خانه میآید
در آغوشم نمیگیرد
نوازشم نمیکند
شعری نمیگوید
شعری نمیخواند
مرا نمیبیند
مرا نمیخواهد
به مردی که دیگر مثلِ قبل دوستم ندارد بگویید
با وعدههای سالیانِ پیشِ ما چه کرده است ..؟
#نیکی_فیروزکوهی
@yavaashaki ✍
مراقب آدمهایی باشید که پا به پای شما آمدن را بلدند
برای همه کوه غرورند و برای شما احساسی ترین آدم ممکن می شوند
کسی که حال بدتان را از عوض شدن حالت چشمانتان میفهمد و تمام دغدغه اش خوب شدن شماست
این آدمها رفتن بلد نیستند
حتی وقتی تلخی ببینند ذره ذره آب شدن کنارتان را به رفتن ترجیح میدهند
اگر زخمی شدید و خواستید آدم قبل نباشید و سرد وسنگی شوید با همه
با این آدمها مثل خودشان باشید
چون اینها مظلوم ترین آدم زندگی هستند که برای همه مرهم بودند ولی آنها به محض خوب شدن یادشان رفت زخم هایشان به دستهای چه کسی خوب شد
وبه راحتی رهایشان کردند...
#پریسا_خان_بیگی
@yavaashaki ✍
#تووییت 🌐
شرایط جوری شده که اگه کسی بهمون خوبی کرد؛
باید بلافاصله بپرسیم:
خب حالا باید چیکار کنم...؟
@yavaashaki ✍
خستگی و حوصله نداشتن که به معنای دوست نداشتن نیست ،
آدمها حق دارند گاهی کلافه باشند و دلشان تنهایی بخواهد ،
مگر مادرها وقتی از شیطنت و لجبازی بچه هایشان خسته میشوند و میگویند دیگر دوستت ندارم چیزی از دوست داشتنشان کم میشود؟
یا پدرها که گاهی یادشان میرود با بچه هایشان بازی کنند و آنهارا ببوسند دوست داشتنشان تمام شده است؟
من هم دوستت دارم ، حتی وقتی یادم میرود در طول روز با پیام های عاشقانه حالت را خوب کنم یا گاهی که چایَت را داغ میخوری فراموش میکنم چشم غٌره بروم و مجبورت کنم برای سرد شدنش صبر کنی یا وقتی لباس جدیدت را نشانم میدهی و نمیگویم چرا بی من برای خودت خرید کرده ای...
تمام عصرهایی که آمدی و در آغوش نگرفتمت ، بد اخلاق بودم و دلم تنهایی میخواست ، تمام شب هایی که برایت شعر نخواندم و بیدار نماندم که بخوابی و نگاهت کنم ...
تمام این وقت ها عشقت مثل باران بر سرم میبارید اما جانِ دلم ، آدم گاهی یادش میرود عاشقی کند ، نه اینکه عاشق نباشدها اتفاقا خیلی عاشق است اما حالِ حوصله أش ابریست و ترجیح میدهد عشق را پشت ابرِ اندوهش پنهان کند تا آفتاب سرزندگی و نشاط دوباره بتابد.
اینجور روزها برای همه ی آدمها اتفاق می افتد چون هیچکس آنقدر قدرتمند نیست که حالَش همیشه خوب باشد و دوست داشتن را مدام زمزمه کند ،
کاش حال بدِ هم را درک کنیم و خستگی و بی حوصلگی را پای بی علاقگی نگذاریم...
راستی جانِ دلم
حتی وقتی حال حوصله ات ابریست
دوستت دارم...
#نازنین_عابدین_پور
@yavaashaki ✍
❤️محبت ها هیچوقت
فراموش نمیشن.
❤️محبت کردی اونقدر میچرخه
تا یه روزی
یه جایی
که روحتم خبر نداره
بهت برمیگرده
❤️محبت کن بی توقع...
https://t.me/joinchat/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
صبح است
دلم هوای باران دارد
یک چشمه پر از شعر پریشان دارد
درسینه دلی گرم تر از خورشید است
این دل به تو و مهر تو ایمان دارد
#فاطمه_لشگری
#صبحتون_دلانگیز 😊✨😊
@yavaashaki 🍃🌺
#بگو_سیب
#به_قلم_زهرا_ارجمند_نیا
#پارت_173
مایکی که از قبل آماده کرده بودم برداشتم و با شیطنت براش ابرو بالا انداختم.دستاش و توی جیبش فرو کرد و با یه نگاه مات و مهربون و لبخند ریز خیره شد توی چشمام.مایک و جلوی دهنم گرفتم و سعی کردم خراب نکنم:
اگه اون روز بارونی سروقت به قرارم می رسیدم.
اگه از یه مسیر دیگه می رفتم تورو هیچ وقت نمی دیدم.
شب و بارون و ترافیک..
من و سمت تو کشوندن.
شب و بارون و خیابون..
مارو به هم دیگه رسوندن.
نمی دونست نگاهم کنه همچنان یا لبخند وسیعش و کنترل کنه ، رسما سرش و کلاه گذاشته بودم.سری به چپ و راست تکون داد و با لبخند عمیق کتش و از تنش با یک حرکت بیرون آورد و پرت کرد روی پیانو و بعد روی صندلی پیانو نشست و با همون لبخند و نگاه عاشق خیرگی نگاهش و از سر گرفت.با تمام هیجان و عشق و شیطنتم جلو رفتم و خودم و آویزون پیانو کردم ، موهام ریخت جلوی صورتم و من با لبخند عمیقم ادامه دادم:
یه شام رمانتیک ، یه لبخند فوق العاده..
یه سوپرایزه شیرین ، یه حلقه ی ازدواج ساده..
یه شب پر از عشق که با تو خوابم نمی بره.
یه ماشین قرمز واسه یه شمال دو نفره.
لبخندش محو شده بود ، تنها اثرش یک انحنای نرم و زیبا و غیرقابل تشخیص روی لب هاش بود.دستاش و روی سینش گره زد و با نگاهش باعث شد شیطنت از لحنم رخت ببنده ، من کلمه به کلمه ی این قسمت و از ته لب می زدم.توی نگاهی مردی که جز عشق چیزی درونش دیده نمی شد..
اسمت تو هر نفسمه.
بهت دل بستم یه عالمه.
بهت دل بستم یه عالمه.
غرورمو می شکنم و می گم عاشقتم..
پیش همه..
حواسم و پیشت جا می زارم.
شبا از فکر تو بیدارم...
من هیچ کس و مثل تو این جوری از ته دل دوست ندارم.
نگاهش پر شده بود از برق..عقب رفتم و پشت تک میز گرد وسط سالن نشستم، میزی که پر بود از غذاهای اهوازی معروف و یک گلدون پر از گل های نرگس.انگشت حلقم و بالا آوردم و با چشمکی جلوی چشمش گرفتم.
یه شام رمانتیک..یه لبخند فوق العاده.
یه سوپرایز شیرین ، یه حلقه ی ازدواج ساده.
یه شب پر از عشق که با تو خوابم نمی بره.
یه ماشین قرمز واسه یه شمال دونفره..
لب هام از جنبیدن باز موندند ، موزیک اما همچنان داشت از استریو پخش می شد.لبخند جذابی روی لباش نقش بست ،بلند شد و با اون پیراهنی که توی نبود کتش عجیب عضلاتش و به چشم می کشید نزدیکم شد.کف دستاش روی میز نشست ،بوی عطرش با عطر نرگس ها قاطی شد.دلم سر خورد جایی میون رویاهام.خم شد طرفم ،چشماش جادوم کردند و لب هاش روی فرق سرم نشست.نگاه من به دستای روی میزش موند و اون وقتی جدا شد با همون دستا ،به کمرم چنگ زد و وادارم کرد بلند شم.ایستادم اما این اختلاف قد دلم و براش به بلندی کشوند.توی چشمای هم خیره شدیم ، جدی تر از هروقتی بود:سرم و کلاه می زاری خوشگله؟!
لب گزیدم.خب کلاه گذاشتنم بود اسمش واقعا ، گفتم خودم می خونم اما رسما فقط روی آهنگ اصلی لب خونی کردم.لبخند اولشم بابت همین شیطنتم بود.من اون قدر از صدام مطمئن نبودم که خودم بخوام بخونم.لب هام باز شد تا جوابی بهش بدم که گل نرگسی رو از ساقه جدا کرد و میون موهام فرستاد و آروم وپر عشق نجوا کرد: سورپرایز بی نهایت زیبایی بود.
و بعد من میون عشقش زنده شدم گمونم.میون عشقی که از لب هام به وجودم ریخت و عطشی که در عین ملامیت حس می شد.چشمام باز موندند چون می خواستند صیدش کنند.پوریایی که انگاربه آرامش رسیده بود.روز اول دیدارمون پیش چشمم باله رقصید ، آشفتگی اون لحظات و بی حسی نگاهش و یادم اومد و آرامش این لحظش شد هدیه ی این عشق.
این مرد..آقای خواننده ی من بود.عشق من...و منم برای اون خانم عکاسی که اوج هنرش ثبت کردن مهر نگاه این مرد بود.فقط این مرد.
گاهی لازمه دریچه ی دوربینت فقط چشمات باشن ، چشمایی که باید ببینن ،حس کنن و بعد بدون لرزش و خطا عشق و برات به ثبت برسونن.چشمام تو اون لحظه شدن اون دوربین فوق العاده ، پوریا رو ثبت کردند ،پوریایی که موهاش روی صورتس ریخته بود ، چشماش بسته بود و داشت من و سیراب می کرد از عشق..پوریایی که کافی بودفقط بگه سیب تا من بشم حوایی که به قیمت رونده شدن از بهشت ، سیب و گاز بزنم.
پوریایی که تو این نقطه انگار صرف نظر از شهرت وجایگاهش فقط مرد من بود..چشمام کم کم بسته شدند ، می خواستم خودمو به جریان این عشق بسپارم ،جریانی که عطر نرگس ،عطر پوریا و عطر عشق داشت معطرش می کرد..
و خواننده هنوز می خوند
یه شام رمانتیک..یه لبخند فوق العاده..
یه سوپرایز شیرین..یه حلقه ی ازدواج ساده..
اهواز دیدنی ترین نقطه ی دنیا توی چشمای منه..
شهرم با وجود همه ی بی مهری های که در حق خودش ، مردمش و هواش می شد با این حال مثل یک نگین می درخشید.خیابونای اهواز ، فلافل فروشی های همیشه شلوغش ، پل رنگین کمان و طبیعتش ، باغ گل هاش ، کارون پر شکوهش همه طور دیگه به دل آدم می نشستند وقتی پوریا همراهم بود.بعد شامی که از قبل تو کافه آماده شده
#ادامـه_دارد
@yavaashaki 📚
#تووییت 🌐
بعد از کات کردن، طرفت یجوری مراحل ترقی رو طی میکنه انگار تنها سد پیشرفتش تو بودی :|
@yavaashaki ✍
#دیالوگ
مهران مدیری : عاشق شدی ؟
حسین وفایی : خب بله هر کسی عاشق میشه !
مهران مدیری : چی شد ؟
حسین وفایی : رفت ...
مهران مدیری : چقدر عجیبن، رفت ! چی شد ؟ چی گفتی آخه ؟
حسین وفایی : والا چیز خاصی نگفتم !
مهران مدیری : همون ! شاید باید یه چیزی میگفتی که نگفتی ... !
@yavaashaki ✍
کفش پاشنه بلند میخواهم چه کار!
بگذار پاهایم با لب هایم
برای بوسیدن تو همکاری کنند...
#آیدا_رنجبر
@yavaashaki 🍃🌺
آرزو میکنم 🙏🏻
عصر امروز همچو عطر گلها
دلنشین و عاشقانه باشید
از محبت و مهربانی لبریز
#عصرتون_شیرینتر_از_عسل
زندگیتون زیباتر از برف
و دلتون گرم از آتش عشق
@yavaashaki 🍃🌺
#تووییت 🌐
خاطرهها هیچوقت از بین نمیرن
فقط زیر خاطرههای جدیدتر دفن میشن...
@yavaashaki ✍
آقایونی که موفق نشدین واسه ولنتاین بپیچونین!
سوپرایزتون از این مدلیها باشه
☺️❤️🎁❤️☺️
@yavaashaki 🍃🌺
🔺 هشت سال گشت
آغاز هشتمین سال فعاليت بانک گردشگری
برای انتخاب بانک گردشگری به عنوان بانک برگزیدهی خود، در جشنوارهی بانک محبوب من شرکت کنید.
👇
http://festival.banki.ir
@iran_tourismbank