.
✅کانال داستـانهای واقعی
✅واقعیت های دنیا وآخرت
✅داستان کوتاه
✅پست های پندآموز
✅تلنگر
✅عکسنوشته های برتر و زیبا
✅کانال ایده آل شما👌
لینک ورود به کانال اصلی 👇
https://t.me/joinchat/UPMjjXFLfU5Hgohu
#همه_چیز_از_یک_هوس_زود_گذر_شروع_شد_و_پیامکی_برای_همسر_برادر_خانمم_فرستادم
وقتی همسرم گوشیاش را به من داده بود تا برنامه برایش نصب کنم از فرصت استفاده کردم و پیامکی برای همسر برادرش فرستادم و از او خواستم که برای خرید به بازار برویم او هم قبول کرد و قرار شد که به خانه ما بیاید، من سر ساعت مقرر همسرم را به جایی فرستادم و بعد خودم منتظر ماندم. شوهر رویا او را رساند و رفت.
وقتی رویا وارد خانه شد از پشت او را گرفتم و بعد نقشه شیطانیام را اجرا کردم و از ترس او را خفه کردم.چون میدانستم برادر زنم به ماجرا مشکوک میشود به او تلفن کردم و گفتم من در هشتگرد هستم و خودرویم خراب شده و نیاز به کمک دارم و او را با این نقشه به 20 کیلومتری هشتگرد کشاندم...