قلمرو زبانی https://t.me/zabanfarsiva
#فیلم_آموزشی
#واژگان_دو_تلفظی
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#قید
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#معانی_متفاوت_افعال
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#انواع_حذف
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#گروه_اسمی
#وابسته_های_پسین
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#نقش_تبعی
#بدل
#معطوف
#تکرار
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#گروه_اسمی
#وابسته_های_پیشین
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#دو_حرف_اضافه_برای_یک_متمم
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#وضعیت_چهارگانه_واژگان
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#معانی_متفاوت_افعال
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#دستور_زبان_فعل
🔴 ➖ فعل " گذشته آیندگی " و " ملتزم "
🔴 ➖ فعل " گذشته آیندگی " :
⭕️ ➖ در گذشته هر گاه می خواسته اند سخن از وقوع فعلی به میان آورند که آن فعل در هنگام وقوع فعل یا افعال دیگر هنوز واقع نشده بوده ولی در آینده نزدیکی انجام گرفتنی و از این رو نسبت به زمان فعل یا فعل های دیگر ، موخّر و مستقبل ( آینده ) بوده است ، ساخت ویژه ای از فعل به کار می برده اند که نام " گذشته آیندگی " ، " آینده در گذشته " ، فعل " مقاربه " و ... " بر آن نهاده اند مانند :
" آن گاه آگاه شدند که غرقه خواست شد "
☆ ➖ از این فعل در دستورهای رسمی نامی برده نشده است ، استاد بهار و استاد مینوی با نام فعل " مقاربه " به آن اشاره دارند و دکتر ریاحی به آن " صیغه مستقبل در ماضی " نام داده است ، دکتر مشکور و کسروی که برای نخستین بار آن را به عنوان فعل خاص با دید و شناخت و ساخت روشنی مطرح کرده است " گذشته آیندگی " نامیده اند
⭕️ ➖ این فعل در آثار ادبی به صورت های زیر نمود دارد :
۱ ➖ با صرف ماضی ساده از " خواستن " + بن ماضی ( مصدر مرخم ) از فعل مورد نظر مانند :
خواستم رفت ، خواستی رفت و ...
۲ ➖ با صرف ماضی ساده از " خواستن " + مصدر فعل مورد نظر مانند :
خواستم رفتن ، خواستی رفتن و ...
☆ ➖به این دو شیوه " گذشته آیندگی ساده " یا " آینده در گذشته ساده " و ... نیز گفته می شود
۳ ➖ با صرف ماضی استمراری یایی از " خواستن " + بن ماضی ( مصدر مرخم ) از فعل مورد نظر مانند :
خواستمی رفت ، خواستیی رفت و ...
☆ ➖ به این شیوه " گذشته آیندگی استمراری " یا " آینده در گذشته استمراری " و ... نیز گفته می شود
⭕️ ➖ امروزه برای بیان این مفهوم و زمان فعل ، صیغه خاصی وجود ندارد و به مقتضای کلام ، ترکیب ها و جمله های گوناگونی برای ادای مقصود می آورند که فعل " ملتزم " نمونه ای از آن است
🔴 ➖ فعل " ملتزم "
🔴 ➖ ماضی " ملتزم "
⭕️ ➖ شیوه ساخت :
صرف ماضی استمراری از " خواستن " + صرف مضارع التزامی از فعل مورد نظر مانند :
می خواستم بروم ، می خواستی بروی و ...
🔴 ➖ مضارع " ملتزم "
⭕️ ➖ شیوه ساخت :
صرف مضارع اخباری از " خواستن " + صرف مضارع التزامی از فعل مورد نظر مانند :
می خواهم بروم ، می خواهی بروی و ...
☆ ➖ آنچه که امروز به عنوان فعل ملتزم یا ماضی و مضارع ملتزم نامیده می شود در دستور زبان های رسمی و معتبر ، فعل مستقلی محسوب نشده و اغلب این گونه فعل ها را ، ترکیب دو فعل دانسته اند
☆ ➖ منابع اصلی :
۱ - دستور زبان فعل ، دکتر احمدی گیوی
۲ - دستور نامه ، دکتر مشکور
۳ - مقدمه مرصادالعباد ، تصحیح دکتر ریاحی
۴ - سبک شناسی ، استاد بهار
☆ ➖ تدوین از :#جهانگیر_عظیمی
نشانه های اختصاری
اِ اسم
اِخ اسم خاص
اِصوت اسم صوت
اِفعل اسم فعل
اِمرکب اسم مرکب
اِمص اسم مصدر
ج جلد
ج، جمع (پیش از لغت جمع)
ج جمعِ... (پیش از لغت مفرد)
جَج، جمعَ الجمع
جج جمع الجمع
چ چاپ
ح حاشیه
حامص حاصل مصدر
حبط حبیب السیر چاپ طهران
حفان حاشیه فرهنگ اسدی نخجوانی
رض رَضِیَ الله عنهُ
ره رحمه الله علیه
س سطر
(س) سلام الله علیه (علیها)
ص صفحه (پیش از عدد)
ص صفت
(ص) صلّی اللهُ علیه و آله و سَلَّم
صص صفحات
ص نسبی صفت نسبی
ظ ظاهراً
ع عربی
(ع) علیه السلام (علیهما السلام، علیهم السلام)
فان فرهنگ اسدی نخجوانی
ق قید
ق . م . قبل از میلاد
م . میلادی
مص مصدر
مص مرکب مصدر مرکب
ن تف نعت تفصیلی (اسم تفصیل، صفت تفصیلی)
نف نعت فاعلی (اسم فاعل، صفت فاعلی)
ن ل نسخه بدل
ن مف نعت مفعولی (اسم مفعول، صفت مفعولی)
هـ . ش . هجری شمسی
هـ . ق . هجری قمری"
تسويه _ تصفيه
تسویه به معنای برابرکردن بستانکاری و بدهکاری و تصفیه به معنای پاک کردن. اگر مراد پاک کردن حساب باشد که دیگرکسی طلبکار و بدهکار نباشد. «تصفیه حساب» درست است و اگر به معنای تعادل و موازنه درحساب باشد « تسویه حساب» درست است.
* شناخت افراد و اعتماد کار خود را میکرد و حسابها به مرور تسویه میشد.
* گویی عجله داشت تا هر چه زودتر حساب همه را تصفیه کند...
البته علاوه بر معنای اصلی، به مجاز گاهی «تسویه حساب» به معنای انتقام گیری هم به کار میرود.
*بعد از ماجرای خونین که مبنی بر تسویه حساب های شخصی بود...
آداب درست نویسی
📕📕فعل ربطی(اسنادی)
📕فعل ربطی یا فعل اسنادی فعلی است که نشاندهندهٔ رابطهٔ اسناد میان نهاد و گزاره است.فعلی ربطی فعلی است که معنایش بهوسیله صفت اسنادی یا کلمهای که جانشین آن است، تمام شود؛ مانند: «ابنسینا دانشمند بود»، «فریدون را خردمند میپنداشتم». صفت یا کلمهای که معنی فعل ربطی را تمام میکند نیز مسند یا مکمل نام دارد.
📕افعالی مثل «است، بود، شد، گشت، گردید، شود، باشد، باد، هست، نیست،بُود و…» فعل ربطی محسوب میشوند.
👈 نکته: اگر فعل "است"، "هست"، "نیست" و"بود" و"بودن"به معنی"وجود نداشتن" و "وجود داشتن"به کار برون اسنادی نیست.
📕فعل ربطی، علاوه بر زمان حال میتوان به صورت زمان گذشته یا آینده نیز بیان شود؛ مانند «هوا طوفانی بود.»، یا «هوا طوفانی خواهد شد».
📕«است» و «نیست» رابط غیرزمانی نامیده میشود، زیرا محمول را بهطور مطلق برای موضوع اثبات، یا از آن سلب میکند و نسبت حُکمیه را به زمان خاصّی مقیّد نمیسازد. در حالی که وقتی فعل در زمان گذشته یا آینده بیاید، زمان در نظر گرفته میشود.
📕فعل ربطی میتواند ایجابی و مثبت باشد، مانند مثال «هوا طوفانی است» و میتواند سلبی و منفی باشد، مانند: «هوا طوفانی نیست.». ایجابی بودن یا سلبی بودن یک قضیه را «کیف» یا «کیفیت» آن قضیه مینامند. قضیهای که فعل ربطی آن ایجابی باشد، «موجبه» و قضیهای که فعل ربطی آن سلبی باشد، «قضیه سالبه» نامیده نمیشود.
📕منابع
🔹فرشیدورد، خسرو؛ دستور مفصل امروز، سخن، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۲. ۴۴۵–۴۴۴.
🔹 ظرفیت فعل و ساختهای بنیادین جمله در فارسی امروز، امید طبیبزاده، تهران: نشر مرکز، ۱۳۸۵.
📗کانال آموزش دیداری-شنیداری ادبیات
شماره تلفن و آیدی استاد #مسلم_ساسانی جهت خرید جزوه های شرح کامل فارسی ساسانی
👈 جهت ثبت سفارش، و نیز برخورداری از تخفیف در سفارشهای گروهی با این شماره هماهنگ کنید:
@Sasani_thshem
📲09111797573
شماره سفارش جزوه در ایتا و شاد:
09398557573
تماس و پیامک غیرفعال است.
#فیلم_آموزشی
#نقش_دستوری
#ضمایر_پیوسته
#ضمایر_متصل
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#معلوم_و_مجهول
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#انواع_فعل
#زمان_افعال
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#پایه
#پیرو
#هسته
#وابسته
#پیوند_هم_پایه_ساز
#پیوند_وابسته_ساز
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#انواع_را
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#گروه_اسمی
#وابسته_های_پسین
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#گروه_اسمی
#هسته
#وابسته
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#ممال
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
#فیلم_آموزشی
#روابط_معنایی_واژه_ها
#روش_های_پی_بردن_به_معنای_واژه
●استاد آرش یاری، دبیر ادبیات کرمانشاه
مرزِ مرض
در گفتوگوهای روزانه و عامیانه، خیلی وقتها واژهها را بهجای همدیگر به کار میبریم و ممکن است چندتا مترادف را هم پشتسرهم ردیف کنیم. این کار خیلی وقتها نه به دقتِ کلام آسیبی میزند، نه برای گوینده و شنونده مهم است.
ولی در عالَمِ علم، نزدِ عالِم واژهها هویتِ کاملاً شناختهشده و حسابشدهای دارند؛ هر واژه گستره و ژرفای مختصِ خودش را دارد و بهکاربردنِ هر کدام در جای آن دیگری میتواند معنای کلام را عوض کند یا مختل نماید.
در ادامه، چند واژهی حوزهی پزشکی را آوردهام. همان واژههایی که بین ناپزشکان هممعنا تلقی میشوند و بهراحتی بهجای هم به کار میروند، نزد پزشکان هریک دایرهی معنایی و محدودهی کاربردیِ معینی به خود گرفتهاند.
بدحالی: بدترشدنِ حالتها و کارکردهای جسمی و اجتماعی و عاطفی و ذهنی فرد در مقایسه با وضعیت قبلی او
برابر انگلیسی: illness 2
بیماری: هر نوع وضعیتِ غیرِطبیعی در ساختار یا کارکردِ بافتها یا اعضا یا دستگاههای بدن که با مجموعهای از علائم و نشانهها مشخص میشود
مترادف: مرض
برابرهای انگلیسی: disease, malady, illness 1
ناخوشی: حالتی که در آن فرد اندکی از حالتِ سلامت خارج میشود
برابرِ انگلیسی: sickness
منبعِ واژهها:
هزارواژۀ پزشکی، ج۱، چ۱، گروه واژهگزینی، فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مدخلهای «بدحالی» و «بیماری» و «ناخوشی».
معین پایدار، ۲۲ اسفند ۱۴۰۱
♻️چگونه واژه های فارسی را از غیرفارسی تشخیص دهیم
زبانها معمولاً کلماتی را از هم دیگر قرض میگیرند و به هم دیگر قرض میدهند. در این بین زبان عربی در طول قرون گذشته و زبانهای اروپایی در یکصد سال گذشته بیشترین واژگان قرضی را در زبان فارسی وارد کردهاند. بر همین اساس با توجّه به ویژگیهای زیر شما میتوانید واژگان اصیل فارسی را از واژگان عربی تشخیص دهید.
❇️کلماتی که حروف «ث، ح، ص، ض، ط، ظ، ع، ق» در آنها دیده میشود معمولاً از عربی (و برخی ترکی) وارد فارسی شدهاند و این حروف در کلمات اصیل و خالص فارسی وجود ندارد.
مثال: اثر، محترم، مخصوص، مضارع، طلبه، ظاهر، علم، تقریر
❇️در مقایسهی واژگان عربی و فارسی، کلماتی که حروف «گ، چ، پ، ژ» در آنها استفاده شود فارسی هستند، چون این حروف در زبان عربی استفاده نمیشود.
مثال: تپش، ژاله، چراغ، گرگ
❇️همزه (أ- ؤ- ئ – ء) از حروف زبان عربی است و معمولاً در کلمات فارسی از این حروف استفاده نمیشود.
مثال: مؤمن، مسئول، قرآن، تأکید
❇️در بعضی از کلمات فارسی نیز به جای «ی» از «ئـ» استفاده میشود که صحیح نیست.
مثال: پائین، پائیز، آئینه، راهنمائی
❇️در پایان بعضی از کلمات عربی نیز تنوین «اً» به کار میرود که به صورت «ن» تلفّظ میشود.
مثال: مثلاً (مثلن)- لطفاً (لطفن)
❇️به کارگیری کلمات فارسی و غیرعربی با علامت تنوین توصیه نمیشود.
مثال: خواهشاً، گاهاً، زباناً، تلفناً، جاناً، ناچاراً، سوماً
❇️بعضی از کلمات عربی که وارد زبان فارسی شدهاند در پایان خود «یٰ» دارند که به صورت «ا» تلفّظ میشود.
مثال: عیسی (عیسا)- کبری (کبرا)- عظمی (عظما)- هوی (هوا)
❇️تشدید « ّ» از ویژگیهای زبان عربی است و معمولاً در کلمات عربی استفاده میشود.
مثال: معلّم، مؤدّب، محرّم، مقدّس.
❇️در بعضی از کلمات فارسی به خاطر تغییر در تلفّظ و تأکید بر روی یک حرف به اشتباه از تشدید استفاده میشود:
تپّه (پ: در عربی کاربرد ندارد)
غرّش (بن مضارع غریدن + = ش)
❇️و کلماتی مثل دوّم و سوّم و امیّدوار و برّان که کلمات اصیل فارسی هستند. به اشتباه با تشدید نوشته میشود.
❇️یکی از ویژگیهای کلمات عربی وجود کلمات هم خانوادهی واژگان براساس سه حرف اصلی است که در فارسی این قاعده کاربرد ندارد.
مثال: رحیم، مرحوم، رحمت، مراحم، (ر ح م)
شرکت، مشترک، شریک، اشتراک، (ش ر ک)
❇️وجود بن ماضی یا مضارع در ساختمان کلمه میتواند دلیلی بر فارسی بودن آن باشد
عزیزپور گرمی
چند جایگزین خوب فارسی
زوال فروپاشی
سابقه پیشینه
راسخ استوار
سایرین دیگران
ضمیمه پیوست
عدیده پرشمار
صدمه آسیب
طبق برپایه
قابلتوجه چشمگیر
فارغالتحصیل دانشآموخته
فاکس دورنگار
قبلا پیشتر
آداب درست نویسی
یک نکته ویرایشی
می
«می» پیشوند فعل و نشانه ماضی استمراری و مضارع اخباری است و به فعل پس از خود نمیچسبد.
آسمان غرب کشور از فردا ابری میشود. (نادرست)
آسمان کشور از فردا ابری میشود. (درست)
آداب درست نویسی
در مبحث دستور، شناخت انواع (را) و آشنایی با کاربرد هر یک اهمیت زیادی دارد. برخی از انواع مهم (را) عبارتند از:
نشانۀ مفعول: این (را) پس از مفعول میآید.
مثال: بلبل مست راه در بستان یافت / روی گل و جام باده را خندان یافت
فعل (یافت) در مصراع دوم چهار جزئی گذرا به مفعول و مسند است و (روی گل و جام باده) مفعول آن.
حرف اضافه: (را) گاهی در متون گذشته به عنوان حرف اضافه بهکار میرفته است.
مثال: در خواب بُدم مرا خردمندی گفت / کز خواب کسی را گل شادی نشکفت
برای کسی در خواب گل شادی شکوفا نشد.
گویند قرابه گر مسلمان نبود / او را تو چه گویی که کدو میسازد
چرا به او میگویی.
فک اضافه: این (را) میان مضاف و مضافالیه فاصله میاندازد و معمولا باعث میشود که مضافالیه بر مضاف تقدم یابد.
مثال: بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم / فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
سقف فلک را بشکافیم.
تا سلسلۀ ایوان بگسست مداین را / در سلسه شد دجله چون سلسله شد پیچان
سلسلۀ ایوان مداین بگسست.
علاوه بر موارد ذکرشده، موارد دیگری نظیر ( نشانۀ مالکیت، نشانۀ قید، نشانۀ قسم و...) نیز وجود دارد.
و به عنوان نکتۀ پایانی میتوان گفت که توجه به نوع گذر و یا ناگذر بودن فعل جمله، تا حدودی به تشخیص نوع (را) کمک میکند.
شاد و پیروز باشید
محمدجواد قورچیان / مسئول درس ادبیات گروه آزمون
#آرایه
تا در دلِ سنگ خود اسیری ای کوه
از غربت خویش ناگزیری ای کوه
آن رودِ زلال، عاقبت ترکت کرد
باشد که دگر سخت نگیری ای کوه
#میلاد_عرفانپور
#تشخیص #استعاره_مکنیه #مراعات_نظیر #کنایه #حسن_تعلیل (دليل جارى شدن رود از كوه غير واقعى بيان شده) #ايهام (دل سنگ)
سعید بهابادی