میرزا تقیخان امیرکبیر
سپهسالار شهید امیر کبیر را، حدود صد و هفتاد و دو سال پیش در بیستم دی ۱۲۳۰ در حمام فین کاشان رگ زدند.
قتل امیر همچنان واقعهای نمادین است. اجزای این روایت، هر کدام به تنهایی ارزش داستانی و بارِ دراماتیک دارند و طبیعتا قرار گرفتنشان در کنار هم، وجه فراتاریخی ماجرا را تشدید میکند.
آمر قتل، شاه جوانی است که پیروزیاش بر مدعیان را مدیون تدبیر همین وزیر است و آنقدر به او علاقه داشته که خواهرش را به ازدواج او درآورده بود. این زن (عزتالدوله) چنان امیر را دوست داشت که بعد از خلع امیر هر جا امیر میرفت با او همراه بود و هر غذایی برای امیر میآوردند، اول خودش از آن میخورد مبادا مسموم باشد، و برای همین بود که امیر را در حمام عمومی کشتند. حتی روش قتل هم داستانی است. به جای خفه کردن و سر بریدن و سایر روشهای مرسوم (به پیشنهاد خود امیر) رگهای مچ دست مرد را بریدند و مرد، نشست و ذره ذره رفتن مایۀ حیات از جانش را تماشا کرد.
عزتالدوله بعدها جسد امیر را هم به کربلا فرستاد. اما مهدعلیا مادر زن امیر، چنان کینهای از امیر داشت که بعد از قتل امیر، دخترش را به زور به ازدواج پسر دشمن امیر و صدراعظم جدید، میرزا آقاخان نوری درآورد.
آقاخان نوری که در شلوغیهای بعد از مرگ محمدشاه، از ترس به سفارت انگلیس رفته و شهروندی انگلیس را قبول کرده بود در زمان امیر سمت درباری داشت، ولی بیشتر میخواست. پس علیه امیر توطئهها کرد تا او را از چشم شاه انداخت و ایشان به کاشان تبعید شد. درست دو هفته قبل از قتل امیر، آقاخان همراه شاه به افتتاح مدرسۀ دارالفنون رفته و اقدام بزرگ امیر را به اسم خودش زد. ...
میرزا آقاخان کسی را برای قتل امیر فرستاد به اسم علیخان حاجبالدوله. سرانجام امیر را به شهادت رساندند و به تلگرافی استناد کردند که هرگز مخابره نشده بود...
@zafaeran
🌹🍀
گفت:
ما نسلی هستیم که
هم به ده ریالی گفتیم
یک تومن،
و هم به یک میلیارد تومن گفتیم
یک تومن،
و این نُه صفر عمر ما بود...
گفتم:
عمرت دراز باد
شاید هنوز
در نیمه راه باشی ...
حمید
شهریور ١٤٠٣
@zafaeran
🌱 بایزید بسطامی و مورچگان
نقل است که
بایزید چون از مکّه می آمد،
به همدان رسید.
تخم مُعَصفَر خریده بود.
اندکی در خرقه بست و به بسطام آورد.
چون بازگشاد،
موری چند در آن میان دید.
گفت:
«ایشان را از جای خویش آواره کردم».
برخاست و ایشان را بازِ همدان بُرد،
و آن جا که خانه ایشان بود،
بنهاد.
تا کسی در مقام التعظیم لأمر الله
در غایت نبُوَد،
در عالَمِ الشَّفقَةُ علی خَلقِ الله
بدین درجه نباشد.
عطار_نیشابوری
تذکرةالاوليا
#قصه
@zafaeran
بازسازی خانه پدری
۴۰۳۰۶۱۳
در این روزهایی که
تعطیلات زیاد بود،
اکثر عموها به مسافرت رفته بودند،
ما بچه ها هم از فرصت استفاده کردیم
و دست به دست هم دادیم
و آستین ها را بالا زدیم
و دستی به سر و روی خانه پدری
کشیدیم
البته کارگر هم از بیرون گرفتیم
و در و پنجره ها را شستیم
و غبار دیوارها را زدودیم و آنرا پاک کردیم.
درخت های باغچه را هرس کردیم و ...
عموها که برگشتند،
همه نگران بودیم چه خواهند گفت ...
آخر
عموها با تغییرات مخالفند
ولی گاهی چاره ای نیست.
پدر و مخصوصا مادر البته
از اینکه ما بچه ها،
دستی به سر و روی خانه کشیده بودیم،
خیلی خوشحال شده بودند.
مادر دعا می کرد
می گفت من از اینکه
در و پنجره و دیوار و حیاط خانه پریشان بود
و از اینکه ما برای هر کاری
دستمان جلوی همسایه ها دراز شده بود،
خجالت می کشیدم
مگر ما چه کم داریم از همسایه ها
بچه ها از اینکه پدر و مادر
یکبار هم شده به آنها اعتماد کردند،
خوشحال بودند.
برادرم شروع به صحبت کرد
و گفت:
کارها را باید به موقع انجام داد
زمان خیلی مهم است.
مخصوصا برخی کارها،
اگر امروز انجام نشود، فردا دیر است.
تا چراغ سبز است
باید از چهار راه عبور کرد.
چراغ که قرمز شد،
عبور از همان چهار راه،
ممنوع و موجب جریمه
و خسارت مادی و معنوی می شود.
نباید اسیر توهمات شد.
گاهی برخی
در انجام کار سنگ اندازی می کنند
تا کار به دست خودشان انجام شود
ولی وقتی نوبت آنها می رسد
دیگر دیر شده است.
بحث که به اینجا کشید
خواهرم گفت:
اصل مشکل ما آنست که ما
در تصمیم گیری مشکل داریم
همیشه می گوئیم باید اجماع باشد.
در حالی که برای هیچ کاری،
هیچ وقت، اجماع حاصل نمی شود.
باید مشورت کرد، بله
باید مطالعه کرد، بله
باید کار را به کاردان سپرد، بله
اما سرانجام باید
عزم خود را جزم کنیم
و توکل بر خدا کنیم
و پای در راه نهیم
و خود راه بگویدت که چون باید رفت.
از قدیم گفتهاند
با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود
نمی توان تا ابد الابدین منتظر ماند
تا همه همراهی و موافقت کنند
البته نباید بدون گدار به آب زد
در عین حال نباید
با آدم های ترسو مشورت کرد
و مهمتر آنکه
نباید کار را به دست آدمهای ترسو سپرد.
تصمیمات بزرگ آدم های بزرگ می خواهد...
پدر از اینکه ما با وحدت و همدلی
کار را پیش برده ایم، خوشحال بود،
گفت:
آفرین بر شما بچه های خوبم
کار بزرگی کردید.
گاهی شما جوانان کارهایی می کنید که
از دست ما ساخته نیست.
سن انسان که بالا می رود،
محافظه کار می شود
دست و بالش در تغییر، می لرزد
بویژه اگر آدمی باشد که از جوانی هم
آدم محافظه کاری بوده باشد.
فرزندان خوبم
یک نصیحت به شما می کنم
اولا همواره با هم باشيد
به یکدیگر به چشم برادر و خواهر نگاه کنید
و تفرقه را هرگز به خانه راه ندهید.
ثانیا از دیگران عبرت بگیرید
و هرگز نگذارید عبرت دیگران شوید
این همسایه شمالی یادتان هست
چطور فروپاشید؟
همسایه غربی یادتان هست
چطور تصاحب شد ؟
همسایه شرقی،
چطور در جهل و نادانی بسر می برد؟
همسایه های جنوبی
چطور غارت می شوند؟
همسایه های دورتر، چطور تکه تکه شدند؟
تلاش کنید از انها عبرت بگیرید
و نه اینکه عبرت دیگران شوید ...
حرف های دیگری هم دارم
ولی چون خسته اید
می گذارم برای
شاید وقتی دیگر
اگر خدا خواست ...
حمید
کوچکترین فرزند خانه پدری
@zafaeran
🌹🌹
لطف شیر و انگبین عکس دلست
هر خوشی را آن خوش از دل حاصلست
پس بود دل جوهر و عالم عرض
سایهٔ دل چون بود دل را غرض
مولانا
@zadaeran
🌹🌹
جهل و گمراهی
به پدر عرض کردم:
پدر جان،
در باب حسین
چیزی بفرمایید تا دل من
کمی جلا پیدا کند.
پدر گفت:
فرزندم
از آنچه در زیارت اربعین آمده،
بالاتر نمی شناسم.
عرض کدام را می فرمایید؟
پدر گفت:
آنجا که امام صادق علیه السلام،
می فرماید:
وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ
لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ
وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ
و جانش را در راه تو بخشید
تا بندگانت را از جهالت
و سرگردانی گمراهی نجات بخشد.
پدر افرود:
هدف اصلی امام،
نجات امت جدش
پیامبر صلی الله علیه وآله،
از جهل و نادانی
و حیرانی گمراهی، بود.
اگر می خواهیم حسینی شویم،
باید در جهت نجات خود و مردم،
از جهل و گمراهی،
تلاش کنیم...
حمید
اربعین ۱۴۰۳
@zafaeran
امروز، روز هشتم شهریور است
محتشم آمد، ولی اینجا محل رفتن است
حمید
هشتم شهریور ۱۴۰۳
@zafaeran
🌹
بیایمان کسی است که
وقتی جاده تاریک میشود،
سخن از وداع پیش بکشد ...
ارباب حلقهها، جلد اول
@zafaeran
الیوم یئس الذین کفروا
خانه پدری ۴۰۳۰۵۳۱
در خانه پدری نشسته بودیم.
ایام محرم و صفر
و عزاداری اباعبدالله بود.
در مصائب امام و یارانش،
همگی عزادار بودیم،
اما از اینکه دور هم بودیم خوشحال ...
بیشتر از این خوشحال بودیم که
توانسته بودیم
در مورد اداره خانه پدری
به توافق برسیم.
مادر رو کرد به پدر و گفت:
نگفتم
با تعامل با یکدیگر
می توان گره بسیاری از امور را باز کرد؟
در خانه و حتی بیرون خانه ...
با دعوا کاری از پیش نمی رود...
دعوا فقط
با کسی که دعوا می کند و بس ...
از قدیم گفته اند:
گرهی که با دست باز می شود،
با دندان باز نمی کنند...
پدر ضمن تائید حرف مادر گفت:
خواجه شیراز می فرماید:
چو غنچه گرچه فروبستگیست کارِ جهان
تو همچو بادِ بهاری گره گشا میباش
گره گشایی
و باز کردن گره از کار مردم،
عمل صالح محسوب می شود.
و خدای ما
از همین رو فتاح است.
گشایشگر است ...
و از همین رو
باید
از گره زنندگان در گره ها،
و از دمندگان در گره ها،
به خدا پناه برد.
خدای مهربان در آیه ۶۴ سوره مائده
می فرماید:
... كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ، أَطْفَأَهَا اللَّهُ ...
هر بار كه آتشى براى جنگ برافروختند،
خدا آن را خاموش ساخت ...
آنها اهل برپا کردن جنگ هستند،
و خدای ما آتش نشان است ...
و آتش نشانی،
به سفارش خدای مهربان،
باید شغل ما باشد ...
به نظر من
روش دوستی
حداقل در داخل خانه،
بیشتر جواب می دهد.
خدای مهربان در آیه ۳۴ سوره فصلت
می فرماید:
وَلَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ
ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ
فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَبَيْنَهُ عَدَاوَةٌ
كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ
و نيكى با بدى يكسان نيست
بدی را با آنچه بهتر است دفع كن.
آنگاه كسى كه با تو دشمن است،
گويى دوستى يكدل تو می شود.
به قول حافظ:
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا
پدر ادامه داد:
فرزندان خوبم
دختران و پسران،
روزی که شما با هم هستید،
یوم الله است ...
روز خداست
و آن روز
شبیه روزی است که
فرمود:
الیوم یئس الذین کفروا ...
حمید
کوچکترین فرزند خانه پدری
@zafaeran
وقتی مذاکراتی به شکست می انجامد، در بیانیه نهایی، در مورد زمان و مکان جلسه بعدی، توافق می کنند...
#مذاکرات_آتش_بس_غزه
٢٦ مرداد ١٤٠٣
@zafaeran
ارزش خانه به آدم های خانه است
خانه پدری 4030515
با پدر و مادر
و برادران و خواهران
زیر درخت توت خانه پدری
نشسته بودیم.
به پدر عرض کردم
ابوي
باید بچه ها را داشت
نمی شود با کمترین بهانه ای آنها را طرد کنیم.
یادم هست، سالها پیش،
یکی از بزرگان گفته بود:
آدم بد کسی است که
نتوان عیوب او را شمرد.
منظور او این بود که آدم خوب،
کسی است که عیب های او قابل شمارش باشد.
نه اینکه عيب نداشته باشند...
در حال گفت و گو بودیم که
مادر چای خوشرنگی آورد و پرسید:
چی میگید شما اینجا دور از ما؟
عرض کردم: مادر جان!
بحث تحمل بچه ها بود.
مادر گفت:
تازه چیزی شده؟
عرض کردم: جناب والده!
ما عادت داریم
هر روز یکی را طرد می کنیم...
مادرم گفت:
شما که می دانید،
من راضی به
طرد هیچ یک از بچه ها نیستم.
و این کار را درست نمی دانم.
مگر آنها که چرتکه می اندازند
و عيب های بچه ها را می شمارند،
خود بی عیب هستند؟
اتفاقا یکی از عیوب ما،
که عيب بزرگی است.
همین خودشیفتگی
و توهم نداشتن عيب
و خود همه چیز پنداری است...
پدر که تا آن لحظه آرام نشسته بود،
گفت:
شما می دانید که من
به این کارها راضی نیستم.
حالا که حرف به اینجا کشید،
تا شما چای را با پولکی می خورید،
من برای شما قصه ای نقل می کنم:
در سال هفتم هجری،
پیش از نبرد خیبر،
پیامبر ص فرستاده ای به حبشه فرستاد،
و ضمن قدردانی از نجاشی،
خواستار بازگشت مهاجرین شد.
جعفر بن ابیطالب و مسلمانان
زمانی وارد مدینه شدند که
رسول خدا ص و مسلمانان
پیروزمندانه از نبرد خیبر
به مدینه بازگشته بودند.
آن حضرت،
از شنیدن خبر بازگشت جعفر و مسلمانان،
بسیار خوشحال شد،
به استقبال جعفر رفت،
و در حالی که اشک شوق می ریخت،
او را در آغوش کشید
و میان چشمانش را بوسید و فرمود:
نمی دانم
به کدام یک خوشحال تر باشم:
به آمدنت
یا به فتح خیبر به دست برادرت؟
حمید
کوچکترین فرزند خانه پدری
@zafaeran
شهید والا قدر دکتر مصطفی چمران از زبان منصور قدر آخرین سفیر شاه در بیروت ...
@zafaeran
🌹🌹
یاد داری
که ز مستی
با خرد استیزه بستی؟
چون کلیدش را شکستی،
از که باشد فتح بابت؟
در غم شیرین نجوشی
لاجرم سرکه فروشی
آب حیوان را ببستی
لاجرم رفتهست آبت
بوالمعالی گشته بودی
فضل و حجت مینمودی
نک محکِّ عشق آمد،
کو سؤالت؟ کو جوابت؟
مولانا
@zadaeran
🌎🌍
آنان که مُدَبِّرند سرگرداناند
اَجْرام که ساکنانِ این ایواناند
اسبابِ تَرَدُّدِ خردمنداناند
هان تا سرِ رشتهٔ خرد گم نکنی
کآنان که مُدَبِّرند سرگرداناند
حکیم عمر خیام،
🍀🌹🍀
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آن که چون تو پاک نیست
چون که گل رفت و گلستان درگذشت
نشنوی زآن پس ز بلبل سرگذشت
جمله معشوق است و عاشق پردهای
زنده معشوق است و عاشق مردهای
چون نباشد عشق را پروای او
او چو مرغی ماند بیپر وای او
مولانا
@zafaeran
🌹🌹
بزرگترها
خانه پدری۴۰۳۰۶۱۲
به پدر عرض کردم
پدر جان
خاطر شریفتان هست که
خواجه شیراز می فرماید:
ساقی به نورِ باده برافروز جامِ ما
مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما
ما در پیاله عکس رخِ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذتِ شُربِ مدامِ ما
ادامه دادم
به نظر شما
این جشن مربوط به چه زمانی است؟
پدر که گوئی خوشحال شده بود که
چنین سوالی کرده بودم،
مکثی کرد و گفت
پسرم زمانی که شما با هم باشید،
بهترین روزهای پدر و مادر
و خانه پدری است.
و هنگامی که شما بچه ها
با هم اختلاف داشته باشید
و خدای ناکرده با هم خوب نباشید،
بدترین روزهای خانه پدری است.
عرض کردم پدرجان!
میشه من کمی صریح صحبت کنم؟
پدر گفت
بله پسرم بگو
مادر که همواره بیشتر طرفدار بچه ها است
آمد و نشست و با نگرانی منتظر ماند
تا من حرفم را بزنم.
معطل نکردم و عرض کردم
پدر جان
بچه ها زمانی با هم مشکل پیدا می کنند که
بزرگترها با هم مشکل داشته باشند
اگر بزرگان خانه پدری با هم خوب بودند
ما بچه های خانه پدری هم
با هم خوب بودیم ...
پدر و مادر اشک در چشمانشان حلقه زد
و سکوتی سنگین خانه را فرا گرفت ...
مادر آهسته از اتاق بیرون رفت
و پدر آستین بالا زد
و رفت برای وضوی نماز ...
بچه ها سر من خراب شدند که
این چه حرف ناپخته ای بود که زدی
گفتم مگر دروغ گفتم ؟
گفتند نه ولی
هر حرفی را که به این صراحت نمی زنند
به قول خواجه شیراز
صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ، بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخنِ سخت به معشوق نگفت
راستش خیلی خجل شدم
ولی دیگر تیر از چله خارج شده بود
و عرق سردی بر پیشانی ام نشست ...
بلند شدم و دست مادر و پدرم را بوسیدم
و از آنها عذر خواهی کردم
مادر گفت پسرم
ناراحت نشو
حرف بدی نزدی
ما ناراحت نمی شویم
ما چون گوشمان سنگین شده
گاهی که سمعک نمی زنیم
حرف شما را نمی شنویم
هر چه مادر بیشتر می گفت
من بیشتر خجل می شدم
یادم آمد که
عمه در وصف صفت مادری گفته بود:
فرزندی مادرش را کتک زده بود
مادر نزد همسایه آمده بود
همسایه می پرسد چرا ناراحتی؟
مادر می گوید:
برای فررندم ناراحتم
نمی دانم چه مشکلی برایش پیش آمده که
ناراحت شده بود و با من تند حرف زد ...
حمید
کوچکترین فرزند خانه پدری
@zafaeran
🌹🌹
به غیر دل، همه عالم سراب حرمان است
ز کعبه، روی به هر سو کنی، بیابان است
#صائب_تبریزی
@zafaeran
🌹🌹
و چون آدم گناه کرد،
حق تعالی آدم را
از بهشت بیرون کرد.
حق تعالی به آدم گفت که
«ای آدم، چون من بر تو گرفتم
و بر آن گناه که کردی زجر کردم،
چرا با من بحث نکردی؟
آخر تو را حجت بود نمی گفتی که
"همه از توست و تو کردی.
هر چه تو خواهی در عالم آن شود
و هرچه نخواهی هرگز نشود.
این چنین حجّت راست مبین واقع داشتی،
چرا نگفتی؟
گفت:
یا ربّ،
می دانستم.
الاّ ترک ادب نکردم در حضرت تو،
و عشق نگذاشت که
مواخذه کنم.
#فیه_ما_فیه
@zafaeran
الغُربة!؟
هي أن تفقد حديث من تحب…
غربت
یعنی از دست دادن همصحبتیِ کسی که دوست داری …
غسان كنفانی
@zafaeran
دوره فتح و نصرت؟
خانه پدری۴۰۳۰۲۲۳
هوای پردیسی اردیبهشت بود
و ما زیر درخت توت خانه پدری،
نشسته بودیم.
بین خواهران و برادران،
بحث داغی درگرفته بود.
بحث در مورد یاری و نصرت الهی،
و فتح و پیروزی بود ...
برخی می گفتند،
ما در دوره فتح و پیروزی،
و نصرت و یاری خدا هستیم.
ولی جوانترها
عقیده دیگری داشتند...
پدر که در باغچه مشغول کار بود،
دست ها را شست، و پیش ما آمد.
پرسیدم:
پدر جان
نظر شما چیست؟
پدر مکثی کرد و گفت:
خدای مهربان می فرماید:
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ
چون يارى خدا و پيروزى فرا رسد،
وَرَأَيْتَ النَّاسَ
يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ
أَفْوَاجًا
و ببينى كه مردم
دسته دسته در دين خدا درآيند
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ
وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا
پس پروردگارت را ستایش کن.
و از او آمرزش بخواه
كه او توبه پذير است.
شما ببینید،
اگر
مردم دسته دسته،
در حال پیوستن به ما هستند،
ما، در دوره نصرت و یاری خدا،
و فتح و ظفر هستیم؛
وگرنه، نه ...
وحدت و همدلی،
نشانه دیگری از
دوره نصرت و یاری خداست،
و برعکس،
تفرقه، شقاق و اختلاف،
نشانه دوری از خدا ...
وحدت و همدلی آنقدر مهم است که
خدای مهربان می فرماید:
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا
وَلَا تَفَرَّقُوا
وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ
إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً
فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ
فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا ...
و به ريسمان خدا چنگ زنيد
و پراكنده نشويد
و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد
آنگاه كه
دشمنان يكديگر بوديد
پس ميان دلهاى شما الفت انداخت
تا به لطف او با یکدیگر برادر شديد ...
الفت و برادری
نعمت خدای مهربان است.
نعمتی که مامور به یادآوری آن هستیم.
همچنین می فرماید:
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ
أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ
محمد پيامبر خدا
و كسانى كه با اويند
بر كافران سختگير و با همديگر مهربانند
حالا ببینید
اگر مردم
دسته دسته به ما می پیوندند،
و ما با یکدیگر،
وحدت داریم،
و نسبت به هم،
رحیم و مهربان هستیم،
ما در دوره فتح و نصرت هستیم.
حمید
کوچکترین فرزند خانه پدری
@zafaeran
وَ قَالَ عليهالسلام:
إِذَا لَمْ يَكُنْ مَا تُرِيدُ فَلاَ تُبَلْ مَا كُنْتَ.
اگر به آنچه كه مىخواستى نرسيدى،
از آنچه هستى نگران مباش.
حکمت ۶۹ نهج البلاغه
@zafaeran
کدام یک؟
ترامپ دیروز گفت:
«من دنبال اینکه با ایران بد باشم نیستم. امیدوارم با ایران دوستانه باشیم. شاید…شاید هم نه…ولی دوستانه خواهیم بود با ایران..امیدوارم دوستانه باشیم…ولی بمب هستهای نباید داشته باشند…»
٢- دولت آمريكا با کمک قطر و مصر به دنبال ایجاد آتش بس در غزه هستند.
این سوال مطرح است که کدام یک از دو رئیس آتی بیشتر به ضرر ملت ایران است؟
خانم هریس یا آقای ترامپ؟
کدام یک ممکن است بتواند تحریم ها را لغو کند ؟
ترامپ یا هریس؟
ما با کدام یک، احتمال بیشتری دارد که بتوانیم به توافق برای رفع تحریم یا احیای برجام برسیم؟
حمید
٢٦ مرداد 1403
@zafaeran
🌹🌹
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیدهور شدم
شیخ اجل سعدی
@zafaeran