Zanan Emrooz is a monthly Persian-language journal on women's issues Contact: zananemroozonline@gmail.com —————————- www.zananemrooz.com Instagram:zananemrooz Telegram:@zanan_emrooz —————————- WhatsApp: 09391367724
لیلی افشار نخستین زن دنیاست که موفق به دریافت مدرک دکترا در رشتۀ نوازندگی گیتار شده. اما این تنها دلیل مطرح شدن او در عرصۀ موسیقی نیست؛ دریافت جوایز متعدد بینالمللی در رشتۀ تحصیلی، حضور در کلاس درس آندره سگویا (پدر گیتار کلاسیک)، ارائۀ پایاننامۀ دکترا با موضوع جنجالیِ «قطعات نوشتهشدۀ تدسکو روی آثار نقاش معروف اسپانیایی، گویا» – که از آن بهعنوان کشف یک گنج یاد میکند – و برپایی سالانه بیش از ۴۰ کنسرت در نقاط مختلف دنیا از دیگر دلایل شهرت اوست.
لیلا قبادی در آخرین روز سال ۱۳۷۹، یکروز پیش از بازگشت افشار ، با او گفتوگویی داشته است.
این گفتوگو را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
http://zananemrooz.com/article/یک-ساز،-یکجهان-صدا/
@zanan_emrooz
این فیلم جدال آذر، سرپرست خانه بهداشت و عضو شورای روستای دستجرد با حاج کمال، رئیس شورای روستا را به تصویر میکشد.
آذر منتخب مردم روستا در شورا، میکوشد حاج کمال را که پیرمردی با تجربه، پایبند به سنتها و دارای نفوذ در میان ارگانهای دولتی است، به جلسات شورا بکشاند. اما حاج کمال حاضر نیست حضور هیچ زنی را در شورا بپذیرد.
تهیهکننده و کارگردان: محمدرضا مقدسیان
نمایش مستند «گفتوگو در مِه» با حضور آذر زینلی، شخصیت اصلی مستند.
پنجشنبه، ۲۸ مهر ساعت ۱۸:۳۰
رزرو در تلگرام: @shak_space
خبری بس تکاندهنده و فاجعهبار؛ داریوش مهرجویی، یکی از ستونهای اصلی سینمای معاصر ایران، و همسرش وحیده محمدیفر (که در برخی آثار اخیرش همکار فیلمنامه بوده) در خانهشان به قتل رسیدهاند؛ قتلی خشونتآمیز شبیه به سلاخی.
داریوش مهرجویی نامی شناخته شده است، آنقدر که برای معرفیاش نیازی نیست از فیلمهایش نام ببریم، هر کسی در این سرزمین حتمًا یا گاو را دیده، یا هامون یا اجارهنشینها یا مهمان مامان...
چندگانهاش درباره زنان (سارا، پری، بانو و لیلا) معرف حضور همه زنان، علاقمندان سینما و هر مخاطب دیگری است که خواسته باشد فقط چند فیلم از سینمای ایران ببیند.
مهرجویی فقط یک شهروند، یک فیلمساز یا یک فیلسوف نیست، خودش به تنهایی تعریفی از سینمای ایران است و ردی که از حضور او در ذهن و زندگی چند نسل از ایرانیان بهجامانده غیر قابل انکار است. او تکهای از هویت و هنر ایران است و مرگش در این شکل و شمایل یک عزای تاریخی است.
جایزه صلح نوبل ۲۰۲۳ برای نرگس محمدی که ماند و مقاومت کرد، برای او که در زندان صدای زنان زندانی و در بیرون از دیوارها صدای دادخواهان شد، مبارک بر ما و بر همه مقاومتهایی که صدا نداشتند تا شنیده شوند، رنگ نداشتند تا دیده شوند.
Читать полностью…میگوید: «اگر بخواهی درماندگی مردمی را ببینی، میدانی کجا باید تماشایشان کنی؟ پشت در اوین. آنجا همه جور آدمیهست. ضعیف و فقیر، پولدار، مذهبی، هنرمند، سیاسی. همه هستند و همه مستاصلاند. وقتی سراغ زندانی خودت را میگیری، میگویند روی یک تکه کاغذ شماره ملی اش را بنویس. میرویم دنبال برگه خریدن. پیدا کردن خودکار. بعد گویی مجبوریم گدایی کنیم. بدبخت و گرفتار، یک تکه کاغذ را مدام نگه میداریم پای پنجرۀ فلزی کوچک که شاید بالاخره آن را از ما بگیرند و در همین حال مدام تکرار میکنیم: آقا بچه ام کجاست؟»
«در زندگی ام آنقدر تحقیر نشده بودم. هر روز این خرد شدن را میدیدم. من آدم خاصی نیستم. اما همۀ آدمها شخصیت دارند، آدم اند. آنجا همه محترم بودند. همه جور خانواده. آدمهای بسیار معمولی. و سرگردان… بی اطلاع پشت درهای خاکستری بسته. گرسنه و هیچ چیز نخورده و منتظر، در سوز و سرمای تپۀ شمالی. یک بار همه را ده تا ده تا وارد یک سالن بزرگ کردند. که آنجا هم بسیار سرد بود و هیچکس حق نداشت روی زمین بنشیند. ساعتها به قامت درختهای مومن و امیدوار با بادی که میوزید، میلرزیدند، میایستادیم و باید از یکدیگر فاصله میگرفتیم. برای فهماندن همین دستورها به ما بسیار تحقیرآمیز سرمان فریاد زده میشد. با خودم فکر میکردم که نمیشد به جای این همه تحقیر خانوادهها محترمانه بیایند در سالن بزرگ روبه رو، که درش بسته بود، بنشینند و بچههایشان را ببینند یا کارشان را پیگیری کنند؟»
بریدهای از گزارش مبارکه مرتضوی دربارهٔ مادرانِ بازداشتشدگانِ سال گذشته.
zananemrooz.com/article/در-انتظار-گشودگی/
@zanan_emrooz
تاریخنگاری کورجنس
الگوهای حذف زنان در تاریخنگاری معاصر ایران
نوشته المیرا بهمنی
امتناع از فروختن اجناس به زنان و حملات خیابانی و فحاشی به آنان، که این روزها شاهد آنیم، نه امری جدید که میراث پدران و گذشتگان است. گذشتگان دلواپسی که غیرت رنجورشان در بازههای متعددی از تاریخ تجدد ایرانی به غلیان درآمد تا خشم خود از همۀ مظاهر تجدد را بیش و پیش از هر چیز بر سر زنانی خالی کنند که علیه نظم جنسیتی زمانه شوریده بودند. این خشونتها در سالهای مختلف اشکال تکرارشوندهای به خود میگرفت. نفروختن اجناس به آذرمیدخت نیکروان و روسپی خطاب کردن او و دیگر مدیران مدارس دورۀ قاجار، حملۀ شبانه به خانۀ فخرآفاق پارسا و تکفیر او، سنگاندازی به افضل وزیری و مهرتاج رخشان به بهانۀ طراحی پوششی به جای چادر، حمله به منزل صدیقه دولتآبادی و مستوره افشار، درج اعلان خودداری از فروش محصولات به زنان بیحجاب در اوایل دهۀ بیست شمسی، چاقو کشیدن بر زنان حاضر در تظاهرات ۸ مارس ۱۳۵۷ و آزار جنسی زنان در خیابان و اسیدپاشی بر صورت آنان در سالهای بعد، همگی تکرار الگوی از پیش موجودی است متکی بر تعیین میزان «تحرک» اجتماعی زنان برپایۀ حد وحدود دلواپسی مردان سنتپناه. جنبشهای اجتماعی بزرگ در ایران همواره حمایت زنان را پشت سر خود داشتهاند. زنان فعال گاهی توانستند حقوق خود را بر گفتمانهای تفوقیافتۀ زمان تحمیل کنند و گاه امکان این شکل از جرح و تعدیل را نیافتند. گاه با نوشتن و فریاد زدن اجازه ندادند که حقوقشان در میانۀ «خیر جمعی» و «وحدت کلمه» فراموش شود و گاه همراه با گفتمان ضد امپریالیستی زمانه از حقوق خود چشم پوشیدند. در نهایت، این حضور فعال یا سکوت عمدی را میتوان با نگاه به چگونگی بهکار افتادن گفتمان فمینیستی در هر دوره و درک و دریافت گفتمانهای سکولار از مسئلۀ جنسیت در سایۀ رویکرد تاریخنگارانهای بررسی کرد که جنسیت را نه امری پیشپاافتاده، بلکه جزئی ضروری در تحلیل مناسبات اجتماعی و گفتمانهای سیاسی زمانه میبیند.
این مطلب را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
http://zananemrooz.com/article/تاریخنگاری-کورجنس/
@zanan_emrooz
بیانیهی جمعی از کنشگران مدنی و فعالان حقوق زنان در محکومیت بازداشتهای اخیر فعالان در گیلان
در آستانه سالگرد کشته شدن ژینا امینی، فشارها بر فعالین مدنی و خانوادههای دادخواه در سراسر کشور افزایش پیدا کرده است. تهدید، احضار و بازداشت اعضای خانواده جانباختگان خیزش ژینا در روزهای اخیر، حاکی از آن است که حاکمیت تمامی ابزارهای سرکوبگری خود را در جهت جلوگیری از برگزاری مراسم برای جانهای عزیز از دست رفته و ممانعت از گرامیداشت یاد و نام آنها در خانهها و خیابانها به کار گرفته است.
از طرف دیگر، علیرغم تبلیغات گسترده پیرامون «عفو عمومی»، پروندهسازیها و صدور و تایید احکام حبس طولانیمدت و اجرای احکام برای تعدادی از بازداشتشدگان خیزش ژینا به طور بیوقفه ادامه دارد. نیروهای امنیتی در سراسر کشور با یورش به منازل فعالان سیاسی و مدنی که با شکستن در خانه، تفتیش و ضبط لوازم الکترونیکی همراه بوده است، سناریوسازیهای خود را پیش بردهاند.
بازداشت جمعی از فعالان حقوق زنان و فعالین سیاسی در گیلان (متین یزدانی، جلوه جواهری، شیوا شاهسیاه، نگین رضایی، زهره و زهرا دادرس، یاسمین حشدری، فروغ سمیعنیا، آزاده چاوشیان، واحده خوشسیرت، سارا جهانی و هومن طاهری) و تکرار سناریوهای بیاعتبار درباره آنها توسط وزارت اطلاعات و رسانههای وابسته به نهادهای امنیتی، از جمله فشارهای اخیر بر فعالان مدنی است که به وضوح از هراس نزدیکشدن به سالگرد خیزش ژینا نشات میگیرد و با هدف انتقامجویی علیه خیزش درونزای «زن، زندگی، آزادی» ادامه دارد. طی این مدت، تنها «واحده خوشسیرت» و «نگین رضایی» با تودیع قرار وثیقه بهصورت موقت آزاد شدند و دیگر بازداشتشدگان، کماکان در بند نیروهای امنیتی هستند.
خانوادههای بازداشتشدگان گیلان تا چندین روز از محل نگهداری آنها بیخبر و سرگردان و بلاتکلیف نگه داشته شده بودند. وزارت اطلاعات، در اطلاعیهای در حالی مدعی شد «دو نفر از سرکردگان این تیم تشکیلاتی در دورههای براندازی نرم که توسط سرویسهای اطلاعاتی دشمن در خارج از کشور برگزار شدهاند آموزش دیدهاند» که این افراد سوابق روشن و شفافی در حوزه کنشگری فمینیستی مستقل دارند و نامهایی شناختهشده در میان جامعه مدنی ایران هستند.
اگرچه فشار وارده بر کنشگران اجتماعی زخم جدیدی بر تنِ جمعیِ فعالان برابری جنسیتی است اما، همانطور که بازداشتها و کشتار گسترده پس از آغاز خیزش، موجب عقبنشینی مردم و بویژه زنان از خواستههایشان نشد، بدیهی است که پروندهسازیهای جدید نیز جوش و خروشی را که به نام ژینا برپا شده، خاموش نخواهد کرد.
ما جمعی از کنشگران مدنی و فعالان حقوق زنان این روند را محکوم میکنیم و خواستار توقف پروندهسازی و سناریوبافی و آزادی بیقید و شرط تمامی فعالان بازداشتشده هستیم. ما اعلام میکنیم که تا روز رهایی، آنها را نام میبریم و صدایشان هستیم.
لینک امضای بیانیه:
https://docs.google.com/forms/d/1FiUVkSzZ5fs6nuXhA5UUZO3vSCcX37UPM_7MCZPZ--A/edit
🔺️اینجا بدون تو
روایتی از بیش از دهماه بازداشت موقت و گفتوگو با نیلوفر و الهه و خانوادههایشان
بیش از ۱۰ ماه است که الهه و نیلوفر جایی هستند که نباید باشند. جای شان در تحریریه و خانواده خالی است. دو خبرنگار از دو رسانه رسمی کشور که به خاطر رسالت حرفهایشان در تلاش بودند کاری را بکنند که باید. حالا اما دیواری بین آنها با دنیای حرفهایشان فاصله انداخته است.
«اینجا بدون تو...» روایتی از الهه محمدی و نیلوفر حامدی است. نیلوفر حامدی و الهه محمدی هم در این گزارش به مناسبت روز خبرنگار از حال و روزشان گفتند، از روزهایی گفتند که عمرشان پشت میله های زندان گذشت، از دلتنگی برای خانواده و دوستان و تحریریه. از کار خبرنگاری که بی قرارش هستند.
در آستانه روز خبرنگار، «شبکه شرق» تلاش کرد تا این دوری را به تصویر بکشد.
سایت
یوتیوب
@sharghdaily
sharghdaily.com
لباس برتن: پرستش وطن
آداب لباس پوشیدن به طرز جدید
🖋️ فردوس شیخالاسلام
لباسْ این نزدیکترین شیء به ما، با تحولات اجتماعی گره خورده است. در آستانۀ قرن چهاردهم خورشیدی، تجددگرایی که با افزایش سطح سواد، پیشرفتهای حوزۀ پزشکی، گسترش شهرنشینی، تربیت ملت و بهطور کلی ایجاد تحولاتی در جمعیت، مکانها و تلقی از زمان متعین شد، با بازتعریف زن خوب/ مرد خوب پیوند داشت و در آرایش تنها، ژستها و پوششها بازتاب یافت. لباسی که با تفکیک جنسیتیِ حداکثری آن دوران نسبت داشت،
نمیتوانست در دورۀ تأسیس تئاترها و سینماها، مدارس نوین، رواج عکاسی، پزشکی مدرن، شکلگیری خیابانها، گسترش وسایل حملونقل عمومی و ازدواجهای رمانتیکْ با تنهای درحالِتحول هماهنگ شود.
بسیاری صاحبنظران اجماع دارند مسئلۀ سبکهای پوشش در مناقشات سیاسی-فرهنگی جامعة ایران زمانی محوریت یافت که رضاشاه لباسهایی را که طی سالیان دراز با تن مردان و زنان خو گرفته بودند، تغییر داد.
اما باید پرسید تصمیم او در چه زمینهای سروشکل یافت و آیا ارادۀ دولت بهتنهایی دستاندرکار بود؟
برای فهم جریانهای اجتماعیْ پرداختن به تاریخ تفکر و سوژههای انسانیِ استیلایافته مانند پادشاهان و فرماندهان جنگی کافی نیست.
لازم است نگاه را به سوی ابژههایی همچون اشیا که زبانِ سلطه/ مقاومت میشوند و نیروهای اجتماعی را تعین میبخشند نیز چرخاند تا بتوان گذشته و اکنون را به شکلهای دیگر هم نگریست.
اشیا قدرت دارند، چون واسطه و ابزاری برای اِعمال قدرت، شکلگیری شکافهای طبقاتی و مقاومتهای سیاسیاند.
خروج زنان از پرده نیز صرفاً مجموعهای از اندیشههای انتزاعی حول آزادی و تحصیل و مشارکت زنان نبود، بلکه موقعیتهای عینی زندگی در پی تحولات اجتماعی-فیزیکی حیات روزمره، چالشهایی را پیش میکشیدند و احساسات تازهای به بدنها میدادند که حفظ چادر و روبنده را لاأقل در همان مدلهای محدودِ رایج، ناممکن یا دشوار میکردند.
بههرحال در میانۀ مناقشاتِ جاری، تغییراتِ آهسته و پیوستهای در پوشش برخی زنان شهرنشین ایجاد میشد مانند کوتاه شدن قد چادرها، رواج کفشهای پاشنهبلند، جورابهای نازک، پیچه یا نقاب به جای روبنده و استفادۀ محدود زنان طبقات ممتاز از کلاههای بلندی که سر را میپوشاندند. حتی زمانی که رضا پهلوی حتی هنوز رئیس دولت نشده بود، بعضی زنان تهران لباسهای ابتکاریشان را که ترکیبی از پوشاک ایرانی و فرنگی بود، به تن میکردند. این نکته نشان میدهد که در تحلیل تغییرات اجتماعی مانند کشف حجاب، نباید به روایت اقدامات دولت اکتفا کرد و حرکتهای خودجوش و خلاقانۀ زنان را به فراموشی سپرد.
جالبست که اغلب لباسهایی که آن هنگام دلالت بر کشف حجاب داشتند اتفاقاً به فهم امروزِ ما از حجاب بسیار نزدیکاند، این لباسها متشکل بودند از پالتو یا پیراهنی گشاد و بسیار بلند، با یقهای بسته که تا بالای گردن و گاه گوشها را میپوشاند، کلاهی که بخش اعظم گیسوان را دربرمیگرفت و همگی در سادهترین شکل ممکن.
این مطلب را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
http://zananemrooz.com/article/لباسِ-بر-تن-پرستشِ-وطن/
@zanan_emrooz
«شرقشناسی و مسئله حجاب»
🖋️ مریم رضایی
در یک قرن اخیر در تاریخ معاصر ایران هرجا سخن از زن و زنان میشود مسئله رد یا وجوب حجاب زن نیز مطرح است؛ این مساله در تاریخ سیاسی ما آنقدر اهمیت داشته است که دو مقطع مهم تاریخ یعنی مدرنیزاسیون رضاشاهی و انقلاب ۵۷ را میتوان ذیل دو برنامهی کشف و اجبار حجاب خواند.
خلط مفهوم پوشش (که کلمهای عام و قابل اطلاق به انواع لباس است) با کلمهی حجاب (که یک کلمه حقوقی-فقهی- عرفانی است) تا امروز مصدر چالشهای سیاسی-اجتماعی گستردهای در ایران بوده است که خود، برآمده از نوعی خوانش شرقشناسی از پوشش زنان ایرانی است.
اغلب سفرنامهنویسان غربی از پوشش کامل بدن زنان سخن میرانند و این پوشش را یکسان میبینند، این درحالیست که بر طبق برخی از گزارشها زنان در طبقات، مناطق و اقلیمهای مختلف در ایران پوششهای متنوعی داشتهاند. تعارض در جایی خود را نشان میدهد که همین سفرنامهنویسان وقتی در مورد اقوام و طوایف بادیهنشین صحبت میکنند آنها را بیحجاب توصیف کردهاند.
از طرف دیگر، ما در این یک قرن تکاپو در مورد چیستی حجاب، شاهد تلقیهای متفاوت و متنوعی تحت نام حجاب و بیحجابی بودهایم. تلقیهایی که در هر دوره تغییر کرده است: در دورهی قاجار برداشتن روبنده و آشکار شدن صورت بهتنهایی کشف حجاب بوده است.
در دورهی رضاشاه برداشتن چادرهای سنتی کشف حجاب به حساب میآمد ولی استفاده از کلاههایی به سبک غربی با مانتوها و پالتوهای بلند حجاب تلقی نمیشد. حتی پیش از آن مهرتاج رخشان، موسس مدرسه امالمدارس، که برای آزاد بودن دستهایش لباسی شبیه مانتوهای بلند و پوشیده امروز طراحی کرده بود که آنرا با کلاه و روبنده می پوشید، به این دلیل توسط پلیس احضار و مواخذه می شود که چرا بیحجاب در انظار عمومی حاضر شده است؟ درحالیکه شیوهی پوشش او امروزه در جامعه ایران زیادهروی در مستوری تلقی خواهد شد.
پس از انقلاب نیز تلاشهای طولانی برای شناسایی حدود حجاب صورت گرفت و تا امروز مجموعه ی واژگانی وسیع تحت نام شل حجاب، بدحجاب و بی حجاب برای کدگزاری وضعیت پوشش زنان تولید شده است. بنابراین تبارشناسی واژه حجاب ما را با طیف وسیعی از نامگزاری شیوههای پوشش زنان در طول تاریخ معاصر روبهرو میکند که نشان میدهد این واژه تاچه حد با معیارهای سلیقهای در هر دوره تعریف شده است. مواجههی سلیقهای در مورد این واژه تاحدیست که ذیل کشف حجاب و بدنبال آن حجاب اجباری، بخش زیادی از الگوهای پوشش محلی و عرفی و سنتی مردم و بویژه زنان از دست رفته است.
در این یادداشت به این مسئله میپردازیم که ایدئولوژی حجاب چگونه در واکنش به یک خوانش شرقشناسی شکل گرفت و بدنبال آن به نابودی طیف وسیعی از سنتهای پوشش و تولید پارچه و لباس ایرانی انجامید.
این یادداشت را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
http://zananemrooz.com/article/شرقشناسی-و-مسئلۀ-حجاب/
@zanan_emrooz
فراتر از مرزهای وطنی و تَنی
نگاهی به همبستگی شبکهای با جنبش
«زن، زندگی، آزادی»
🖋️ شیما وزوایی
در نوجوانی من، تعبیری طنز و طعنهآمیز در مورد توقع مردان ایرانی از زن ایرانی رایج بود که با اندام جنیفر لوپز و مدرک دکتری در آشپزخانه قورمهسبزی بپزد ــ میخ کردن موقعیت زن ایرانی در نقطهای دلخواه اما غیرممکن، و همزمان ترویج کلیتی برساخته از «مرد ایرانی». آیا امروز مسئلۀ زن ایرانی از دوگانههای متناقض متصورشده برای او فراتر رفته؟ در خارج از مرزهای ملی چطور؟
آیا قاب دلخواهی که برای زن ایرانی ساخته شده از میل به دوگانۀ زنِ سرکوبشدۀ مسلمان و همزمان زنِ یاغی و اگزوتیک خاورمیانهای فراتر رفته است؟ در این مقاله، با نگاهی گذرا به دو گفتمان ایدئولوژیک «استثناگرایی ایرانی» و «نجات دادن زن مسلمان» در سطحی بینالمللی، ماهیت شبکۀ همبستگی ایجادشده حول خواستِ غیرایدئولوژیک «زن، زندگی، آزادی» در تقابل با هردو گفتمان بررسی میشود. به نظر میآید شبکۀ همبستگی ایجادشده در جنبش ژینا فضا و گفتمانی را ایجاد کرده که «مسئلۀ زن ایرانی» را در موقعیتی جدید و پیشرو و در پیوند با جنبشهای مشابه فراتر از مرزهای «ملی» و، به تبع آن، موقعیت زن ایرانی را در وضعیت رهایی از تلاقی ایدئولوژیهای محدودکننده قرار داده است.
این مطلب را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
http://zananemrooz.com/article/فراتر-از-مرزهای-وطنی-و-تَنی/
@zanan_emrooz
به مناسبت هشتم مارچ، روز جهانی زنان، شماره ۴۶ مجله زنان امروز، ویژهی بهار ۱۴۰۲ را به شما تقدیم میکنیم.
با یاد الهه محمدی و نیلوفر حامدی، روزنامهنگاران صادق و مسئولی که پاییز و زمستان را در زندان گذراندند.
به امید آزادیشان در آستانهی بهار...
صاحبامتیاز، سردبیر و مدیر مسئول: شهلا شرکت
دبیران:
|جامعه: آتنا کامل
|تاریخ: مریم رضایی
|هنر: فرشته حبیبی
|ادبیات: شورای نویسندگان
|ویرایش: لیلا صمدی، هایده عبدالحسینزاده
|سایت و شبکههای اجتماعی: رابعه حیدرنژاد
|عکس: رامتین جیحون
طراحی گرافیک: استودیو مرکزی، سعید فروتن، مریم ترابی
موشن گرافیک: میثم خاوری
لینک خرید این شماره:
store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۴۶/
احساسات منصفانه
نوشته: سارا احمد
ترجمه: آتنا کامل
این متن ترجمۀ فصل آخر کتاب «سیاستفرهنگی احساس» نوشتۀ سارا احمد است. او در این کتاب بر نقش احساسات در شکلدهی به بدنهای جمعی تمرکز میکند؛ بهویژه در پیوند هویتهای ملی و دیگریهای به حاشیهراندهشده. او به تجربۀ مشترک احساساتی مانند ترس، خشم، درد، نفرت، شرم و عشق علاقمند است و بر احساس به عنوان مفهومی جامعهشناختی و کرداری اجتماعی تأکید دارد تا امری روانشناختی. سارا احمد پرسش خود را از احساس چیست؟ فراتر میبرد و در عوض میپرسد: احساس چه میتواند بکند و چطور ما را به تحرک و غلیان وا میدارد؟ او معتقد است با فشرده شدن احساس و درد، بدنها و جهانها سر و شکل میگیرند؛ درد وقتی جزئی از بدن شود، ارتباط ما با بدنمانرا تغییر میدهد و ناچار شکل تازهای به آن میدهیم. او از امکان درد سخن میگوید؛ وقتی احساسات ما را در اینجا و اکنون به بدن دیگران متصل میکند: «درد منفرد است اما هرگز خصوصی نیست». سارا احمد در این کتاب همچون سایر آثارش تلاش میکند اثرگذار و برانگیزاننده باشد و نه فقط ذهن و درکمان که پوست و گوشتمان را درگیر کند. از آنجا که متن پیشرو فصل نتیجهگیری کتاب است، در جایجای آن به سایر فصول ارجاع داده شده و مختصری از بحث و ادعای اصلی آنها را بازگو کرده که میتوان به چشم امکانی برای پیگیریهای آتی به آنها نگریست.
در ابتدا تصمیم نداشتم این متن را نعلبهنعل ترجمه کنم؛ ایدۀ خامی دربارۀ سیاست احساسات و رخدادهای شگفتِ اخیر در ایران داشتم که پراکندگیها، اضطرابها و تفکرات مغشوش مانع از آن شد که به قلم درآید. فصل را که شروع به خواندن کردم تکهتکه به فارسی برگرداندم. بهخودم آمدم دیدم تقریبا تمام بخشهایش ترجمه شده. ترجمۀ این سطور پناه و مأمن این روزها شد.
پیشکش به زنان دادخواه
این مطلب را در سایت زنان امروز بخوانید:
zananemrooz.com/article/احساسات-منصفانه/
@zanan_emrooz
زنانگی علیه کنترل،
زندگی علیه اعدام،
آزادی علیه تنبیه
🖋️شیما وزوایی
چرا زنان همیشه جلودار نهضت مبارزه با مجازات اعدام بودهاند؟ شاید نباید از لفظ «مجازات» برای اعدام استفاده کرد. «تنبیه» به مراتب واژه بهجاتری است. اعدام عمیقترین و فجیعترین شکل دیگریسازی است. اعدام حذف ِکامل دیگری، و تنبیه دیگران است. اعدام با حذف لحظهی حال، گذشته را نیز مخدوش میکند و تصور آینده را ناممکن میسازد. از این رو، مبارزه با تنبیهِ اعدام در اکنونیت خود اساساً مسئلهای زنانه است. زنان در تاریخ، سیاست را معطوف به زندگی دیدند و در جنگ و تقلا در فضا و زمانِ سیاست با هر شکلی از سیاستِ مرگ مخالفت ورزیدهاند.
زنان توانمندِ صدادار و بیصدا، وکلا، فعالان، دانشمندان، قاضیان، مادران و خواهران و دوستان و شرکای قربانیان اعدام (بله، اینجا دیگر باید بگوییم قربانی. اعدام بازماندهای ندارد) دههها موسس و مشارکتکننده در خطِ اول جنبش لغو اعدام بودهاند.
بیست سال پیش مقاله اِیمی ای با نام «نگاهی فمینیستی به مجازات اعدام» منتشر شد. او مدعی است و از عموم میپرسد که چرا هیچکس تاکنون به اعدام به عنوان مسئلهای فمینیستی نگاه نکرده است؟ به نظر او نگرشی فمینیستی به مسئله اعدام به گفتگوی واقعی برای لغو آن کمک خواهد و فضاهای جدیدی برای استدلال خلق خواهد کرد. اعدام را باید علیه زنانگی و علیه زندگی دید. زنان به عنوان قشری که به صورت تاریخی و در تمامی اعصار و قرونْ دیگریسازی شدهاند، با گردهمآوردن تمامی اقشارِ دیگریسازی شده، میتوانند در برابر این شکل خشن از ناپدیدسازی انسانها ایستادگی کنند.
ایمی ای چنین مینویسند: «اعدام بیان کردن روش سنتی مردانه و دید محدود و ذرهبینی آنها به جهان است. آنها خود را در نژاد و طبقه حاکم در نقطهای سفید تصور کرده و دیگران را سیاه میبینند. آنها حتی گاهی توانایی سیاه و سفید دیدن جهان را ندارند.» و بنابراین اراده به قدرتِ آنها نماینده سیستمی است که از اساس بر پایه انحصار قدرت شکل میگیرد. این سیاست بر دیگریها سلطه میورزد و آنها را تحت نظارت درمیآورد و به اراده خویش زندگیِ دیگران را نابود میکند.
آنجلا دیویس معتقد است دستان پلیس همان دستان زندان، و همان دستانی است که بر بدنِ زن، خشونت ورزیده و آن را به کنترل درآورده و درمیآورند. تا روزی که دستان ِ سفید «مراقبت و تنبیه» بر بدن زنان است، اعدام و دیگر اشکال خشونت علیه دیگریها نیز ادامه خواهد یافت.
امروز، روز جهانی منع خشونت علیه زنان است. خشونت و تعرض در راهپیماییهای اعتراضی یکی از شدیدترین اشکال خشونت است که توسط نیروهای سرکوبگر دولتی در جهان به زنان روا داشته میشود.
یادداشت پیشرو تلخیصی از بخشهایی از کتاب «زنان میدان» نوشته شرین حافظ است. در این یادداشت میخوانیم که چگونه معانی مرتبط با نقشهای جنسیتی در میدان مبارزه، دستکاری و معکوس میشوند و دولتها چگونه با زدن انگ خطاکار، فاسد و ظالم به معترضان میتوانند اعتبار کسب کنند و سیاست مرگ را، که گویا «حق» انحصاری حاکمیت و نشانگرِ قدرت اوست، پیادهسازی کنند.
در این یادداشت از زنان مبارز و شجاعی میگوییم که در اعتراضات به حقشان قربانی خشونت نیروهای نظامی شدهاند.
https://zananemrooz.com/article/%D8%AC%D9%86%D8%B3%DB%8C%D8%AA-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%84
امروز سالروز درگذشت پروین پایدار (۱۳۸۴-۱۳۲۸) نویسنده، جامعه شناس و فمینیست ایرانی است.
رُزا افتخاری در آذر ۱۳۸۴، مصاحبهای با او داشته که در شماره ۱۱۵ مجله زنان به چاپ رسیده است.
این مصاحبه را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
zananemrooz.com/article/جنبش-زنان،-گذار-از-فرقهگرایی-و-اقتدا/
زینت دریایی، بهیار تجربیِ روستای سلخ در جزیزه قشم است که برای بهورز شدن و پوشیدن لباس کار کشف برقع کرده است. او از نخستین زنان جزیره است که علاوهبر خانهداری، بیرون از خانه هم کار میکند.
او تنها زنی است که در اولین انتخابات شهر و روستا در اسفند ۱۳۷۷ نامزد شورای ده سلخ میشود. «زینت، یک روز بخصوص» به وقایع و بحثهای پیرامون نامزدی زینت به عنوان یک زن در روز انتخابات میپردازد.
نمایش مستند «زینت، یک روز بخصوص»
با حضور ابراهیم مختاری، تهیهکننده و کارگردان
جمعه، ۲۸ مهر ساعت ۱۶:۰۰
رزرو در تلگرام: @shak_space
فهرست پخش مستندها:
«هَمجا»
به کارگردانی مهدی قنواتی
با موضوع چندهمسری وزندگی قبیلهای
پنجشنبه ۲۰ مهر ساعت ۱۶:۰۰
«قارلی داملار»
به کارگردانی هایده مرادی
با موضوع تجرد غیر انتخابی
پنجشنبه ۲۰ مهر ساعت ۱۸:۳۰
«عروسکها نمیدانند»
به کارگردانی نوا رضوانی
با موضوع کودک همسری
جمعه ۲۱ مهر ساعت ۱۶:۰۰
«بی بی جان»
به کارگردانی نرگس جودکی و ایمان پاک نهاد
با موضوع کودک همسری و قتل ناموسی
جمعه ۲۱ مهر ساعت ۱۸:۳۰
«طرقه»
به کارگردانی محمد حسن دامن زن
با موضوع موسیقی نزد زنان خراسان شمالی
پنجشنبه ۲۷ مهر ساعت ۱۶:۰۰
«گزارشی درباره مینا»
به کارگردانی کاوه مظاهری
با موضوع زندگی یک زن خیابان خواب
پنجشنبه ۲۷ مهر ساعت ۱۸:۳۰
«زینت، یک روز بخصوص»
به کارگردانی ابراهیم مختاری
با موضوع تجربه حضور در انتخابات شورا
جمعه ۲۸ مهر ساعت ۱۶:۰۰
«گفتوگو در مه»
به کارگردانی محمدرضا مقدسیان
با موضوع تجربه اجتماعی حضور در شورا
جمعه ۲۸ مهر ساعت ۱۸:۳۰
به کوشش پادکست «رایبُن»
و با همراهی مجله «زنان امروز»
قیمت بلیت برای هر سأنس: ۶۰،۰۰۰ تومان
رزرو: @shak_space
🖋️ آرمین اعتمادی
جذابیت مستند کشور خیالی من در این است که در زمانی ساخته شده که نتیجۀ مبارزات تا حد زیادی مشخص شده. در انتهای فیلم، کموبیش با یک آیندۀ ملموس و یک نتیجۀ عینی طرفیم. جانهای بیقراری که در ابتدای اثر آنطور خود را به آب و آتش میزدند، گویی در دقایق پایانی آرام میگیرند و نتایج زحماتشان را به نظاره مینشینند. پس از دو سال تداوم بیوقفۀ اعتراضات، ابتدا شوراهای عمومی تشکیل میشود و مردم از طریق آنها و همچنین مباحثه و گفتوگو با یکدیگر، خواستههایشان را واضح و شفاف بیان میکنند. این شوراها به مکانی برای زنده نگاه داشتن امید و بازنمایی و بازتعریف هرروزۀ اهداف پیشِ رو تبدیل میشوند. در ادامه، کار به جایی میرسد که دولت مجبور به عقبنشینی میشود و از رفراندوم سخن میگوید. همان دولتی که رئیسجمهور وقتش در سال ۲۰۱۹ معترضان را دشمنانی سازمانیافته خوانده و در کل کشور وضعیت اضطراری اعلام کرده بود، حال با برگزاری رفراندوم بهعینه میبیند که هشتاد درصد رأیدهندگان به پایان قانون اساسی پینوشه و تدوین قانون جدید رأی دادهاند.
لینک ادامه مطلب:
https://zananemrooz.com/article/یک-انقلاب-عاشقانه
نقد دیدگاه «تجاوز، سرنوشتی بدتر از مرگ»
🖋️غنچه قوامی
به آن سوی دیوارهای سیمانی، به الهه محمدی که کلماتش کاشف کاریزهای زندگی و درد است.
زن یک روز معمولی را آغاز کرده و در آشپرخانه مشغول کار است که ناگهان مردی در مقابلش ظاهر میشود. مرد جوراب سیاه بر صورت کشیده و اسلحهای در یک دست و خنجری در دست دیگرش دارد. زن فریاد میزند. مرد اسلحه را روی سر و خنجر را روی پهلوی زن میگذارد و میگوید: «راه بیفت!» زن را به اتاقی میبرد که دو فرزند ۹ و ۱۱ سالهاش در آن خوابیدهاند. آنها بیدار میشوند و در شوکاند و خیره به مادر و مرد سیاهچهره زل زدهاند. مرد میگوید:
«اگر از جایتان تکان بخورید مادرتان را میکشم.» زن را به اتاقی دیگر میبرد. به او میگوید: «اگر اجازه بدهی کارم را بکنم، با خودت و بچههایت کاری ندارم. اما اگر مقاومت کنی، هرسهتایتان را میکشم.» مرد چاقو و اسلحه را کناری میگذارد و دستش را به سمت شلوار خود میبرد. زن مقاومت میکند، مرد را هل میدهد و فرزند ۱۱ساله را به کمک میطلبد.
فرزند سر میرسد. سه نفر درگیر میشوند. جان زن و فرزندش در خطر جدی قرار میگیرد. حتی تیر شلیک میشود اما هردو زنده میمانند. در نهایت، سلسله رویدادهایی به بازداشت مرد ختم میشود.
شلیر رسولی که برای گریز از تجاوز خود را از پنجره بیرون انداخت و جان باخت، پرسشی را از گذشته دوباره برایم مطرح کرد. چطور مادرم میان مرگ و تجاوز، مرگ را انتخاب کرد؟ چطور از جانش دست شست و در برابر مردی اسلحهبهدست تصمیم به مقاومت گرفت؟ به نوجوانی که رسیدم تازه متوجه شدم اتفاقی که زندگیمان را تا مرز ویرانی کشاند از چه قرار بوده است. یعنی چندین سال از واقعه گذشته بود که مادرم برایم تعریف کرد در آن اتاقخواب چه اتفاقی افتاد. صراحتاً گفت: «آن لحظه مصمم بودم که بمیرم اما نگذارم به من دست بزند.»
▪️ادامه این مطلب را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
http://zananemrooz.com/article/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-
این روزها باری دیگر شاهد موجی از تعلیق و اخراج استادان دانشگاه هستیم که زنان نیز علیرغم درصد ناچیزشان در هیأتهای علمی دانشگاهها از این روند حذفی بینصیب نماندند. به این بهانه به سراغ مقالۀ «بیگانهای در میان: تجربه زنانه جذب در نهاد دانشگاه» رفتیم که مینا عزیزی و شقایق یوسفی مقدم به طور مشترک نوشتهاند.
عنوان مقاله؛ «بیگانهای در میان»، متأثر از تجربه شخصی پاتریشیا هیل کالینز، استاد زن سیاهپوست از تدریس در فضای دانشگاهی آمریکای دهه هشتاد است و به این نکته اشاره دارد که زنان سیاهپوست حتی پس از ورود به حرفه دانشگاهی نیز موقعیت فرودستی را تجربه میکنند که حاصل تقاطع جنسیت، طبقه و نژاد است. در این مقاله نقلقولهایی از دانشجویان دکتری، استادان تازه جذب شده و فارغالتحصیلانی که تجربه شرکت در فراخوانهای جذب هیات علمی را داشتند، در کنار تحلیلشان آمده است.
این مطلب را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
zananemrooz.com/article/بیگانهای-در-میان-تجربۀ-زنانۀ-جذب-در-ن/
شماره ۴۷ مجله «زنان امروز» منتشر شد.
لینک خرید این شماره:
http://store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۴۷/
صاحبامتیاز، سردبیر و مدیر مسئول:
شهلا شرکت
دبیران:
|جامعه: آتنا کامل
|تاریخ: مریم رضایی
|هنر: فرشته حبیبی
|ادبیات: شورای نویسندگان
|ویرایش: هایده عبدالحسینزاده
|وبسایت و شبکههای اجتماعی:
رابعه حیدرنژاد
|عکس: امیر جدیدی
طرح جلد: سعید فروتن
طراحی گرافیک: استودیو مرکزی،
مریم ترابی، عاتکه احمدی
موشن گرافیک: فائزه صادق
این مطلب گزارشی است مردمشناختی از سیر تغییرات لباس زنان الموتی در یک قرن گذشته:
http://zananemrooz.com/article/ناموسپوشان/
زنان ایرانی چه میپوشیدند؟
بررسی پوشش زنان در دوران صفوی و قاجار
🖋️ مریم دژمخوی
ایران در عصر صفوی، همانند بخش عمدۀ اعصار پیش و پس از آن، سرزمینی با تنوع بالای فرهنگی و دینی بوده است. رشد تجارت و شکوفایی صنعت، افراد و گروههای مهاجر مانند تجار و صاحبان حرف و صنایع و اروپاییان را به سوی ایران میکشاند. با اعلام رسمی شدن مذهب شیعه، ایران همچنان تنوع فرهنگی و دینی خود و رواداری نسبت به خارجیان و مهاجرانی را که برای فعالیتهای اقتصادی در ایران حضور داشتند حفظ کرد.
تنوع و رنگارنگی ایران عصر صفوی در اسناد، بهویژه سفرنامهها و طراحیهای سیاحان و سیاستمدارانی که از ایرانِ آن دوره بازدید کردهاند، بهخوبی نمایان است، همچنین تنوع و وجود انواع لباس و سربند در پوشش زنان. برخی پژوهشگران معتقدند که زنان طبقات بالای اجتماع به واسطۀ پایگاه اجتماعی خود محدودیتهای بیشتری را تحمل میکردند، حال آنکه زنان معمولی از آزادی و تحرک بیشتری برخوردار بودند. تصویر کردن زنان بیروبنده و نقاب و با لباسهای زیبا و لطیف در سنت نقاشی و مینیاتور عصر صفوی رواج داشت...
▪️ادامه این مطلب را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
http://zananemrooz.com/article/زنان-ایرانی-چه-میپوشیدند؟/
🖋️ سعیده کشاورزی
سر برآوردن شعار «زن، زندگی، آزادی» در تجربۀ اعتراضی اخیر اما به ما این امکان را داد که گستردگی و فوریت مطالبات زنان را در بستر پرتلاطم اعتراضات ببینیم و بفهمیم ثانوی فرض کردن چنین مطالباتی تا چه اندازه خطا بوده است. اکنون که موضوع زنان چنان ضرورت یافته که در شمایل شعاری زندگیخواه پا به میدان میگذارد و همۀ تصورات معمول از وضعیت را بههم میریزد، میتوان نگاهی دقیقتر به همۀ آن پرسشهایی داشت که در هر بزنگاه، دوگانۀ اولویت این یا آن موضوع را پیش میکشیدند و با توسل به چنین سیاستی، از مسائل مربوط به زنان اولویتزدایی میکردند. اکنون میتوان گفت اولویت همواره اولویت ندارد، و به چه دلیل.
این یادداشت را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
http://ananemrooz.com/notes/ما-خود-را-ضروری-میکنیم/
@zanan_emrooz
مقالاتی که در بخش تاریخ این شماره از مجله میخوانید:
▫️شرقشناسی و مسئلهی حجاب به قلم مریم رضایی به سیاسی شدن پوشش زن در یک قرن اخیر در واکنش به نگاه شرقشناسان غربی به پوشش زنان ایرانی میپردازد. اینکه نگاه یکدستکنندهی غربیان به شیوهی پوشش زنان ایرانی چگونه محور سیاستگذاری سلالب کشف حجاب و حجاب اجباری شد.
▫️لباس بر تن، پرستش وطن؛ آداب لباس پوشیدن به طرز جدید، به قلم فردوس شیخ الاسلام با نگاهی پدیدارشناختی به تغییرات لباس و پوشش زنان ایرانی در دورهی کشف حجاب پرداخته است. او نشان میدهد که این کشف حجاب بر بستر چه جهانبینی و تغییراتی در زندگی ایرانیان استوار بود.
▫️زنان ایرانی چه میپوشیدند؟ بررسی پوشش زنان در دوره صفویه و قاجار، به قلم مریم دژمخوی به تنوع پوشش در بین زنان ایرانی و اقوام و مذاهب مختلف پرداخته است.
▫️ناموسپوشان، به قلم فرشته بهرامی، گزارشی مردمنگاری در مورد الگوی پوشش زنان در الموت و برخی از تغییرات آن ارائه میدهد.
لینک خرید این شماره:
http://store.zananemrooz.com/محصول/نسخه-چاپی-شماره-۴۶/
@zanan_emrooz
چرا سهم داوران زن از جامجهانی یک مسابقه بود؟
🖋️افسون حضرتی
استفانی فراپار فرانسوی به همراه نئوزا بک از برزیل و کارن دیاز مدینا مکزیکی برای اولین بار در تاریخ جامجهانی فوتبال مردان، مسابقه آلمان مقابل کاستاریکا در مرحله گروهی را قضاوت کردند تا با گذشت ۹۲ سال و ۹۴۲ مسابقه و ۲۲ دوره از شروع جام-جهانی، نگرش متولیان فوتبال به زنان اندکی تغییر کند.
فدراسیون جهانی فوتبال (فیفا) برای این دوره از بازیها ۶ داور (سه داور وسط و سه کمک داور) زن را انتخاب کرده بود که تنها یک مسابقه بعد از ۱۲ روز از شروع بازیها سهم آنها شد. شاید اگر اتحادیه فوتبال اروپا (یوفا) پیش از این قضاوت فینال سوپر جام اروپا بین تیمهای چلسی و لیورپول و بازی یوونتوس و دیناموزاگرب در لیگ قهرمانان اروپا مردان را به فراپار واگذار نکرده بود، فیفا آنقدر جسارت نداشت که از ۶ داور زن برای این مسابقات دعوت کند. علیرغم اینکه بعد از بازی آلمان و کاستاریکا مربیان دو تیم از نحوه عملکرد تیم داوری رضایت داشتند، اما این مسابقه نقطه پایانی برای قضاوت زنان به عنوان داور وسط در جام جهانی ۲۰۲۲ بود تا دو داور دیگر «سلیما موکانسانگا» از روندا و یوشیمی یاماشیتا از ژاپن هم قضاوتی نداشته باشند.
پیر لویئجی کولینا داور کهنهکار ایتالیایی و رییس کمیته داوران فیفا درباره انتخاب داوران زن برای بازیهای جامجهانی میگوید: «آنچه برای ما اهمیت دارد کیفیت داوران است نه جنیست آنها.» اما آیا واقعا فیفا به برابری جنسیتی اعتقاد دارد و به آن اهمیت میدهد؟
▪️این یادداشت را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
zananemrooz.com/article/چرا-سهم-داوران-زن-از-جامجهانی-یک-مساب/
زهرا جلیلیان، دانشجوی دکتری مهندسی برق دانشگاه تهران، در محیط دانشکدهاش دست به خودکشی میزند. خودش را پرت میکند پایین. میگویند این اقدام را بعد از مشاجرهای با استاد راهنمایش کرده. ما نمیدانیم دقیقا بین او و آن استاد چه گذشته. زهرا خشونتی را که بر او رفته، با اعمال آن بر بدن خودش در تیررس دید ما میگذارد. زهرا میمیرد. ما اما خشونت بر زهرا را میبینیم؟ خشونت رفته بر زهراها را؟ زنانی که بدنشان بارها و بارها در ساختارِ تنشزای دانشگاهی، زیر بار تکنیکهایِ مختلف خشونت پنهان و آشکارِ خم میشود.
روز دانشجو است و اعتراضی گسترده علیه هر آنچه رنگوبویِ تبعیض میدهد در جریان است. هر آنچه که از سلسلهمراتبِ سلطهگر دفاع میکند و منقادانی بیزبان و بیتوان میطلبد. بدون شک بدن زهرا جلیلیان به بدنِ همهی آنهایی که این روزها در نبردند و جانشان را کف دستشان میگیرند، گره میخورد. رنجی که بر بدنِ زهرا جلیلیان رفته، رنجی مکرر است که بر بدنِ همهی آنهایی که در این اعتراض عمومی دست به خطر زدهاند، رفتهاست. اعتراضی که بنیادش ضدِ تحقیر و ضدسلسلهمراتب اجتماعی است، قلدری و خشونت پنهان و آشکار آن را در هیچ عرصهای تاب نمیآورد و برای مبارزهی هرروزهاش با نمودهای آن کمر همت میبندد.
تمرینِ برآشفتن بر قلدرمأبی، یک تمرین هرروزه است: در تمامِ مواجهاتی که شأن ما در گفتار را زیر سئوال میبرد و با ما چون زیردستانی که کاری جز آریگویی به امر نوشتهشده و یا درحال اجرا بلد نیستند، رفتار میکند. زهرا جلیلیان یک بدنِ جمعی است. ماجرای او ماجرایِ یک فرد نیست و آنچه او تحمل کرده، فردی نبودهاست. هرگونه تقلیل آن به ویژگیِ خاصِ رفتاریِ «آن» دانشجو یا «آن» استاد، گمکردنِ آدرسِ وحشتآفرینی جنسی/جنسیتیست که در تاروپودِ سیستم مستقر نفوذ کرده و سلول به سلول آن را تغذیه میکند. این تمرینِ مشقتبارِ هرروزه تنها به یُمنِ ادراکِ عمیق آنچه که در جریان است، ممکن میشود. آیا حواسمان به اندازهی کافی حساس است؟ آیا بهاندازهی کافی عریان از پیشفرضهایِ سلسلهمراتبی هستیم تا خشم مابهازایِ عینی در رفتارهای روزمرهمان داشته باشد؟
مقالهی پیشرو به قلم مهسا اسدالهنژاد تجربۀ زنانهای را از دانشگاه در چند سطح مختلف توصیف میکند: فضاهای غیررسمی میان دانشجویان، فضاهای کمتر رسمی در تشکلهای دانشجویی، فضای کلاس درس، ارتباط با استاد، ارتباط با حراست دانشکده/دانشگاه و دوران پس از دانشجویی.
این مطلب را در سایت «زنان امروز» بخوانید:
https://zananemrooz.com/article/%D8%AA%D8%AC%D8%B1%D8%A8%DB%80-%DB%8C%DA%A9-%D8%B2%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87
خبرنگاری چیست جز تهیه و نشر گزارش از وقایع، رخدادها و افراد که توصیفی بهروز یا تحلیلی روشنگر از جامعه بدست دهد؟ سفر کردن، عکس برداشتن و نوشتن از وقایعِ پیرامون چطور به دامنۀ وسیع جرایم پیوست؟
الهه محمدی و نیلوفر حامدی در جایگاه خبرنگار دست به قلم بردند و از مهسا امینی و درد رفته بر خانوادهاش نوشتند. «در جایگاه» خبرنگار بودن، آنها را از مسئولیتی شخصی جدا و به تعهدی عمومی پیوند زد؛ تعهدی اجتماعی در قبال بحرانهای جامعه؛ چشم ناظر و گوش شنوای مردم بودن. کاری که اعتبار و شرف خبرنگاری است و هر دو به گواه تاریخی که بر آنها میرود به خوبی از پس کار برآمدند.
در پی بیانیه مشترک نهادهای امنیتی درباره این خبرنگاران، مدیر مسئول روزنامه شرق گفت: «انتشار عکس و خبر توسط خبرنگار و نشریه ما کار درستی بوده و رسالت خبری خود را انجام دادهایم. خانم حامدی در همه مراحل با من هماهنگ بود و اتهام آموزش خبرنگار شرق در خارج از کشور کذب است.»
انجمن صنفی روزنامهنگاران نیز در بیانیهای اعلام کرد که اتهامات وارده به این دو خبرنگار، از نظر شكلی و ماهوی، ايرادات حقوقی گوناگونی دارد و با بیان اینکه بر اساس بیانیهٔ دو نهاد اطلاعاتی، همه روزنامهنگاران متهم و حتي مجرم محسوب میشوند، به مقامات قضایی پیشنهاد کرد روزنامهنگاری را ممنوع کنند!