اندیشه، آگاهی، اعتماد به نفس. مطالبی درباره ی زنان، برای همگان. کلیه متون اثر نویسنده زنان آگاه. بازنشر با ذکر لینک کانال و منبع آزاد. . *بدون تبلیغ.
«با جاش می دزدند»
فردین علیخواه
-مدیر اداره برق شهر و روستا میگوید: تجهیزات و سیمهای برق را میدزدند.
-مدیر مخابرات میگوید: سیمها و کابلهای تلفن را میدزدند.
-پلیس راهور میگوید: تابلوها و دوربینهای راهنمایی و رانندگی کوچهها و خیابانها را میدزدند.
-مدیر آب و فاضلاب میگوید: درپوشهای آهنی سطح خیابانها را میدزدند.
-شهردار میگوید: تجهیزات روشنایی و اقلام آهنی پلهای سواره و پلهای پیادۀ شهر را میدزدند.
میدزدند، میدزدند و میدزدند.
-از مدیر امور عمومی یک اداره میپرسم: چرا دستشوئیهای ادارهتان مایع دستشویی ندارد؟ میگوید: میگذاریم ولی با جاش میدزدند.
-رئیس کمیته امداد می گوید: پول های صندوق صدقات را با جاش می دزدند.
-در پارکهای عمومی و دستشوئیهای بین راهی، شیرهای آب را با زنجیر جوش دادهاند به دیوار. از متصدّی دلیل را میپرسم. میگوید: میدزدند. حفاظ گذاشتهایم تا ندزدند ولی باز هم میدزدند.
گذاشتن حفاظ آهنی و قفل برای بطری مایع دستشویی در مکان های عمومی یک نشانه، و کاملا نمادین است. این نشانه زوال را جدی بگیرید.
نمایندگان مجلس این کشور اما، به فکر آشکار شدن موهای زنان این سرزمین در خیاباناند.
مردم از دزدها میترسند و نمایندگان این کشور برای آشکار شدن موی زنان قوانینی شگفت انگیز می نویسند.
ای کاش نمایندگان نیز از آنچه مردم از آن میترسند اندکی میترسیدند. یک کشور باید به چه نقطهای از بحران برسد تا نمایندگان مجلساش ذرهای نگران مسائل جدی و مشهود آن بشوند.
شاید طنز باشد ولی اگر به همین منوال پیش برویم من نگران آن هستم تا نمایندگان مجلس این کشور را نیز با جاش بدزدند.
بیدار شوید لطفا. شاید دیر شود.
@fardinalikhah
.......................................................................
[url=https://uploadkon.ir/uploads/4a4202_24pic-1.jpeg][img]https://uploadkon.ir/uploads/thumbs/4a4202_24pic-1.jpeg[/img][/url]
جدول معرفی انواع بد رفتاری های جنسی
به مناسبت ۲۵ نوامبر
روز جهانی حذف خشونت علیه زنان
#noexcuse
پنهانکاری آماری علیه زنان /حقوقدانان و فعالان حوزه زنان از فقدان آمار رسمی خشونت علیه زنان میگویند
هم میهن نوشت:
🔹در غیاب آمارهای رسمی مربوط به خشونت علیه زنان، این گزارشهای غیررسمی است که تصویری از وقوع این خشونتها به دست میدهد.
🔹گزارش اخیر نشان داد که در سهماه نخست سالهای ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ دستکم ۸۵ زن و دختر از سوی شوهر، پدر، برادر و مردان نزدیک به آنها، کشته شدهاند
🔹کتایون مصری، پژوهشگر مطالعات زنان و جنسیت: در کشور ما آمارهای شفافی نیست و اگر هم باشد ناقص است؛ چون بسیاری از خشونتها پنهان میماند. در بهار امسال 16264 نفر با انگیزه یا ادعای همسرآزاری به پزشکی قانونی مراجعه کردهاند که از این رقم 15764 مورد را زنان تشکیل میدادند.
🔹شهیندخت مولاوردی، حقوقدان و معاون اسبق امور زنان و خانواده ریاست جمهوری: این فشارهای روانی یک بحران جمعی را رقم زده است. نباید فراموش کنیم که این حوادث در خلا اتفاق نیافتاده و اگر میخواهیم در کنترل آن موثر باشیم باید به این عوامل توجه کنیم. به درستی و به صورت دقیق برای ما ثابت شد که خشونت علیه زنان همه مرزهای تحصیلات، طبقه، مذهب، فرهنگ و ... را درنوردیده و متغیرهایی چون تحصیلات و طبقه بالا مصونیت در برابر خشونت ایجاد نمیکند
@AsreFori
وقتی از «زن کشی» و «خشونت علیه زنان» صحبت میشود مردان و زنانی هستند که ترجیح میدهند «هیومانیست» باشند و ادعا میکنند باید به «خشونت زنان علیه زنان» بیشتر پرداخت تا خشونت «مردان» علیه زنان.
آمار و دادههای رسمی جهانی هم تاثیری در این روحیه «هیومانیستی»! شان ندارد. دقت کنید مدعی هیومانیسم هستند اما مدام در حال توجیه مردان و تخریب زنان.
تنها در یک هفته اخیر پنج زن در نقاط مختلف سوئد توسط یکمرد که عموما از نزدیکان زن بوده کشته شدند. پنج زن کشته شدند نه بخاطر خشونت زنان علیه زنان بلکه بخاطر خشونت مردان. بخاطر اینکه در سالهای اخیر تفکرات ضد فمینیستی به بهانههای مختلف افزایش پیدا کرده و آنهایی که خشونتشان را پنهان میکردند حالا وقیحانه خشونت میورزند و «هیومانیست» ها در خواب خوش به سر میبرند که «انسان را رعایت میکنند».
زنان هترو که توسط شریک زندگی یا پدر و برادر ومردان فامیل مورد خشونت قرار میگیرند در کشوری مثل سوئد، ناچار میشوند برای زندهماندن نام و نشان خود را از بین ببرند و با هویتی دیگر در مکانی دیگر زندگی کنند اما نه با امنیت کامل چرا که خشونتگر حتی بعد از طی کردن دوران محکومیت دست از خشونت برنمیدارد و به جستجو میپردازد تا قربانی اش را پیدا کند.
این ها بحثهای داغ این روزهای سوئد است. اما «هیومانیستها»ی وطنی در حالی که هیچ قانون حمایتگری برای تامین امنیت زنان نداریم، برایشان مهم است فمینیستها نگویند «خشونت مردان علیه زنان»، برایشان مهم است که نگوییم مردان چرا که همه مردان خشونت نمیکنند!
زن کشی رخ میدهد توسط «مردان» و ما بیش از هر زمان دیگری به فمینیسم نیاز داریم.
شما مردان هیومانیست! تنها اعلام انزجار از خشونت همجنسانتان کافی نیست، شما «وظیفه» دارید همجنسانتان را تغییر بدهید. به جای اینکه وقت خودتان را بگذارید که به فمینیستها حمله کنید وقت بگذارید تا این خشونت کثیف میان همجنسانتان را از بین ببرید.
شما مردانیکهخود را « صد در صد برابریخواه» میخوانید و مراقبید به ازای هر یک صحبت از حق زن یکصحبت از حق مرد شود! اگر خیلی مدعی برابریخواهی هستید به جای اینکه برای ما زنان از شرمنداشتن دردوران پریود با کپیبرداری از تحربیات زیسته خودمان بگویید و نگران پرداخت دنگ رستوران، برای آموزش همجنسان خشونتگرتان وقت بگذارید.
و شما زنان، شمایی که بیشتر نگران خشونت زنان علیه زنان هستید، فقط میتوانم بگویم: شرم بر شما! که خودتان با این روش بیشترین خشونت را بر همجنسانتان روا میدارید.
مرمر مشفقی
خانم فیلی مدیر مدرسه شهید هاشمینژاد الیگودرز درحال پیچ کردن سنگ نمای دبستان برای جلوگیری از ریزش آن ها برروی دانشآموزان!/ تابناک
@zanAneAgah
مخاطبین افراد مشهور رو چون مدام جلوی دوربین دیده اند و از هنرشون لذت برده اند، بهشون علاقه پیدا می کنند.
وقتی یه فرد ناشناس میاد و اعلام می کنه که توسط یک فرد مشهور قربانی شده و مورد آزار قرار گرفته، خیلی طبیعیه که مغز ما اول طرف شخص شناخته شده رو بگیره. چون بهش حس داره یا مثلا سال ها خاطره داره از آثار هنریش. اما به فرد ناشناس حسی نداره. به همین راحتی بهش اعتماد نمی کنه و می گه "لابد می خوان جلب توجه کنند یا اخاذی بکنند و دروغ می گند و..." .
احساسات ما می تونند به راحتی شرایطی رو ایجاد کنند که حق رو ناحق و جامعه رو ناامن کنیم.اما کافیه فکر کنیم که فرزند یا عزیز ما یا خودمون، توسط یه فرد شناخته شده و مورد علاقه جامعه، قربانی آزار جنسی بشه. و هیچ کس باورمون نکنه.
به قلم زنان آگاه @zanAneagah
سم میلز، نویسنده و روزنامهنگار تحقیقی کتاب تازهای منتشر کرده که به نظر میرسد به یکی از کتابهای پرفروش فمینیستی تبدیل شود و واژهی تازهای را به ادبیات فمینیستی و مطالعات جنسیت اضافه کند. نام این کتاب Chauvo-Feminism, On Sex, Power and #Metoo است. میلز در این کتاب موشکافانه به بررسی دستهای از مردان پرداخته که نام chauvo feminist (فمینیست شوونیست) بر آنها نهاده است و انتظار میرود همین واژه در ادبیات فمینیستی حسابی جا خوش کند.
مردان فمینیست شوونیست چه کسانیاند؟ وقتی کتاب میلز را بخوانید میبینید آنها از رگ گردن نیز به تک تک ما نزدیکترند. این مردان، آنقدر هوشیار و حواس جمع هستند که بدانند زمانه دیگر عوض شده، دیگر نمیتوان رک و راحت حرفی زد که شائبهی ضدزن بودن دارد. آنها با ششدانگ حواس جمع، مراقباند و میدانند که ضدیت علنی با زنان میتواند دیگر برای شغل، اعتبار و موقعیت اجتماعی آنها سنگین تمام شود. بنابراین علنی و در عرصهی عمومی هرگز وارد بساط ضد زن نمیشوند.
آنها در باطن ضدزناند. اما ضدیت آنها با زن پیچیدهتر از این حرفهاست. میلز توضیح میدهد که این مردان بلدند این ضدیت با زن را کجا هدف بگیرند، حواسشان هست که با زن شجاع و قوی و آگاه و مستقل نباید دست خود را رو کنند. زنستیزی آنها گزینشی است. آنها در برابر این زنان اغلب سرتاپا گوشاند، احترام ظاهری میگذارند و آنها را تایید میکنند. طعمههای آنها زنانیاند که به هر دلیلی در موقعیت آسیبپذیر، شکننده و فرودست قرار دارند. زنانی که به اندازهی این آقا، تحصیلکرده نیستند یا مرعوب دانش و مدرک دانشگاهی و موقعیت شغلی مهم او میشوند. زنانی که تازه از یک موقعیت عاطفی شکننده بیرون آمدند که پای زنی هم وسط بوده و الان مستعد خشم از زنان و یاوههای «زنان علیه زناناند»، زنانی که خانواده یا شبکهای از آدمهای حامی ندارند. زنی که وسط مرداب روانی و فکری و غیره گیر افتاده است.
رفتار آنها با این طعمهها بهغایت پیچیده و کنترلگر است. فمینیست شوونیست ما یک روز در خلوت با کنترلگری موذیانهی خود این زن طعمه را آزار عاطفی میدهد، فردا صبح که زن بیدار میشود میبیند آقا یک استاتوس یا رشته توئیت کوبندهای در لزوم فمینیسم، برابری جنسیتی، توانمندسازی زنان و دفاع از زنان آزاردیده نوشته است. این مردان مدام زنان را در این موقعیت قرار میدهند که به خودشان، احساسشون، عقلشون و برداشتشون شک کنند. از خود بپرسند «لابد من بدبینام و اشتباه میکنم» و «او واقعا مرد حامی زنان و بینظیری است. من انقدر زخمخوردهام که بدبین شدم.»
تمام این مردان یک ویژگی مشترک دارند: لشکری دوست زن دارند که خیلی از آنها زنان فمینیست، مستقل و آگاهی هستند. این زنان، جز خوبی و همراهی و حمایت هیچی از فمینیست شوونیست ندیدند( چرا که آقا همیشه در برابر آنها حواساش جمع است و هرگز نه چیز ضدزنی میگوید نه کاری میکند که شائبهی ضدیت با زن داشته باشد.) این زنان حامی دوست مرد خود هستند و گواهی میدهند که او مردی ضدزن نیست.
ویژگی کتاب میلز اینجاست که دنبال چوب و چماق نیست. لحن و واژههای کتاب او بیش از هرچیز در این راستا است که «فمینیسم شوونیستی»، یک وضعیت روانی بهغایت آزار دهنده برای خود مرد هم هست. او را مدام در موقعیتی قرار میدهد که نقش بازی کند، نه تنها دارد آزار میرساند و زخم میزند، بلکه دارد خودش را هم آزار میدهد. یکی دیگر از دهها جلوهی مردسالاری است که زهر را فقط به زندگی زنان سرازیر نمیکند، زندگی خود مرد را هم مسموم کرده است.
میلز کتاب را با تجربهی شخصی خودش از مردی مصداق فمینیست شوونیست روایت میکند، نکتهی مهم دیگر کتاب او این است که صرفا در حد گفتن از رنج باقی نمیماند. به دنبال راهحلهایی برای این معضل و بحث جدیتر دربارهی این مردان نیز که خاموش در هر جمعی هستند، میرود. کتاب او این حس شیرین را دارد که به عنوان یک زن ناگهان میبینید در تجربهی این دست از مردان تنها نیستید، «زیادی حساس و بدبین و درگیر توهم» نیستید، این مردان وجود دارند. مردانی که در عموم همراه و حامی و همصدای زناناند و چون به خلوت میروند، با بعضی زنان رویهی دیگری دارند.
@FarnazSeifi
📽 یک بانوی معترض : چرا وطن مارو فروختید؟ چرا دریای خزر رو فروختید به روسها؟
کاظم غریبآبادی نماینده ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی : برو گمشو!
@IRanBidar
علف و دهن بزی :)
اولین مرد وقتی وارد زندگیم شد که دو تا گل مژه زده بود چشمام به چه بزرگی. آرایش خاصی هم نمی کردم. با این حال، یار خوش صدای کم سن و سالم که صورتی پر از جوش های غرور جوانی داشت، برام شعری کم قافیه سرود که از یادآوریش خنده م می گیره. چیزی درباب شنا کردن در دریای عشق تا رسیدن به "من" و این حرف ها.
وقتی با "خجالتی" یار اروپاییم آشنا شدم همون طوری بودم که همیشه دلم می خواست. چهره م خیلی فرق کرده بود با نوزده سالگی و زمان گل مژه های متورم و زشت... موهام طلایی بود و به بلندترین اندازه ی زندگیم رسیده بود . وزنم از همیشه کم تر و اندامم متناسب تر بود... یک جوری که فکر می کردم مگه می شه یار اروپایی نخواد روزهای داغ تابستونی رو با من بگذرونه؟! بله شد، و نخواست. و به طرز مسخره ای از هم خداحافظی کردیم.هنوز یک ماه از بازگشتم به ایران هم نگذشته بود که برام عکس های تازه فرستاد، دست به گردن با نامزد کلمبیایی جدیدش. دختری لاغر و شدیدا سبزه رو با خط چشم سبز رنگی که بهش نمیومد.
چند سال بعد، موهای طلایی و دکلره شده سوخت. ناچار شدم همه رو کوتاه و تیره رنگ کنم. احساس زشتی می کردم. چون در تمام سال های بچگیم از موهای کوتاه مشکی کنار چهره خودم متنفر بودم و عزمم جزم بود که در بزرگسالی هرطور شده موهایی بلند و طلایی داشته باشم مثل پرنسس اورورا در کارتون زیبای خفته، پرنسس محبوبم... نشد و در هر صورت موها سوخت. باز حال و حوصله ی آرایش نداشتم. به مهمونی که می رفتم به موهای بلند و دو متری دخترها نگاه می کردم و از موهای کوتاه و سوخته ی خودم احساس خجالت می کردم. کلیپسی با پوستیژ بلند و حالت دار به سرم می زدم تا کسی متوجه کوتاهی موهام نشه. پاییز اون سال چند باری سرما خوردم و طبق معمول، زمان سرماخوردگی بدون آرایش به محل کار و غیره می رفتم. (کلا آرایش زمان آبریزش بینی و ریزش اشک چشم کار اشتباهیه )... خلاصه همه چیز برای این که هرچه بیش تر احساس زشتی کنم مهیا بود.
همون روزها بود که معشوق فوق العاده ی دوران جوانیم "اخمالو" رو ملاقات کردم. بعدها بهم گفت که دقیقا دیدن من در زمان سرماخوردگی دلش رو برده و مخصوصا از شنیدن صدای خسته و دورگه شده ی من احساس کرده چقدر خواستنی هستم... شش ماه بعدی انگار زیباترین روزهای عمرم بود. هنوز موهام سوخته و کوتاه بود، اما احساس زیبایی می کردم. گاهی دو تا خط مشکی توی چشمام می کشیدم اما اون می گفت بدون این خط ها هم زیبا هستم. گاهی هم اخم می کرد و می گفت آرایش فقط باعث آلرژی من می شه... و این که "اگر به خاطر خوشامد منه، مجبور نیستی آرایش کنی. چون من برای دوست داشتنت نیازی به آرایش چشم هات ندارم." و البته سخت نیست که بفهمیم چه زمانی به دروغ ازین حرف ها می زنند تا محدودمون کنند و چه زمانی حقیقت رو می گند. من در محل کار اخمالو، می دیدم که روزی پنجاه دختر و خانم رنگ وارنگ و از همه رنگ و یکی از یکی قشنگ تر رفت و آمد می کنند و به میزش مراجعه می کنند. و همیشه دیده بودم که اخمالو، با همه خشک و جدی و رسمی صحبت می کنه و حتی سرش رو بالا نمیاره. تا جایی که مدت ها به اشتباه فکر می کردم شاید ایشون به شدت مذهبیه در حالی که این طور نبود. هرگز چشم چرانی نمی کرد و به هیچ زنی هم اجازه نمی داد از حد فضای کاری و رسمی پا رو فراتر بذاره. (قابل توجه کسانی که معتقدند مرد جماعت قدرت خویشتن داری نداره و گناه و اشتباهی اگر صورت بگیره فقط گردن زن هاست. مردهای شرافتمند خیلی هم خوب حد و مرزها رو رعایت می کنند و به هزار و یک چراغ سبز ، تابلوی ورود ممنوع می دند.اگر کسی شرافتمند نیست لطفا به جنسیت و چندین میلیون هم جنس خودش تعمیم نده چون این جور شیطنت ها هیچ جوره توجیه نداره.) حالا چند سالی از اون زمان گذشته و... بین موهای طلایی و دکلره شده ی رویاییم و موهای بلند اما سالم تر دومی رو انتخاب کرده م.
همه ی این ها رو گفتم که بگم، به خاطر این و اون خودتون رو تغییر ندید. به خاطر خوشامد مردها تتو یا دکلره یا تزریق لب یا هر کوفت دیگه ای انجام ندید. به خاطر دل خودتون انجام بدید. چون مردها اگه نخوان شما رو، هرچقدرم زیبا یا متناسب یا خوش تیپ باشید بازم نمی خوان تون. و اگر بخوان، هرچقدرم که خسته، بی آرایش یا با موهای سوخته باشید، یا جفت چشماتون دو تا گل مژه زده باشه، یا بینی تون از سرماخوردگی شبیه گوجه فرنگی شده باشه... بازهم می خوان تون و شما رو دوست می دارند...
پ.ن: واضحه که این متن در راستای ترویج شلختگی و عدم آراستگی نیست دیگه؟ شما همون نکته رو بگیرید که علف خودش رو عوض نمی کنه که به دهن بزی شیرین بیاد 😉💐
به قلم زنان آگاه @zanAneAgah
در این مملکت یک مشت آدم، 99/5 درصد باقیمانده را طوری تربیت کردهاند که در بندگیِ ابدی زندگی کنند؛ و این رابطه بندگی چنان محکم است که ممکن است کلید آزادیِ یک نفر را توی دستش بگذارید و او ناسزایی بگوید و آن را پرت کند توی صورتتان.
ببر سفید/ آراویند آدیگا
پ.ن: زنان ضد حقوق زنان رو می گه :)
زنان آگاه @zanAneAgah
سخنان زيباى خانم منيبا مزارى
"ما شکست می خوریم دوباره بلند می شویم. یاد می گیریم خودمان باشیم. اما تسلیم نباید شد. هرگز"
اين خانم بعنوان يكى از ٣٠ شخصيت برتر دنيا در سال ٢٠١٦ انتخاب شده است.
به هيچ عنوان این فیلم رو از دست نديد نکات بسیار عالی داره تاکید میکنم.
☝️☝️☝️
متنی که چند سال پیش درباره آزاده نامداری نوشتم...
اما بیاییم امروز درباره آن چه که واقعا مهم است حرف بزنیم:
ترکمنچین .
اشتباه اول رابطه چی بود؟
وقتی کسی ابتدای رابطه ازتون می خواد که با دوستاتون قطع رابطه کنید و شما قبول می کنید، یا وقتی که می بینید دارید کنترل می شید و نادیده می گیرید، و فقط به به دست آوردنش فکر می کنید.
باید بدونید یک مدت که بگذره و هیجانات اولیه فروکش بکنه دوباره می خواید خودتون باشید! و تازه به این فکر می کنید که چقدر چیزی که از خودم نشون دادم با کسی که هستم فرق داره!
ولی دیر شده چون دیگه اون فرد نمی پذیره!
چون انتظاراتش رو این گونه پرورش دادید. چون فکر کردید با محبت و فداکاری به دستش میارید و با این کار هم به خودتون و هم به طرف مقابلتون آسیب زدید.
هیچ وقت به خاطر به دست آوردن کسی بهش باج ندید و از اصول و استانداردهای خودتون فاصله نگیرید.
حامد توکلی، روانشناس.
@zanAneAgah
https://www.instagram.com/p/CMzxN0MpTAF/?utm_source=ig_web_copy_link
دوره رایگان برای ساکنین اروپا و ایران.
انتخاب هنرجویان براساس رزومه کاری و آثار قبلیشان انجام میشود، و علاقمندان میبایست رزومه خود را هرچه سریعتر به نشانیهای روی این پوستر، ایمیل یا واتساپ، بفرستند. درخواستها بررسی و از بین علاقمندان، تعداد محدودی انتخاب میشوند. پس این کلاس مخصوص دوستان مبتدی نیست.
@zanAneAgah
اولین هنرپیشه زن سینمای ناطق ایران، صدیقه (روح انگیز) سامی نژاد بازیگر فیلم دُختر لُر. او به خاطر بازی درفیلم دختر لُر، تاوان سنگینی را در طول زندگی اش پرداخت.
او نخستین بازیگر زن ایرانی در سوم تیر ماه سال ١٢٩۵ در شهرستان بم زاده شد. ١٣ ساله بود که به همسری مردی به نام دماوندی در آمد و با او به هندوستان مهاجرت نمود. دماوندی در استودیو امپریال فیلم بمبئی شغلی گرفت. چندی بعد که سپنتا در بمبئی اقدام به ساختن فیلم دختر لر کرد، صدیقه را برای ایفای نقش گلنار برگزید. صدیقه بیشتر از این رو برگزیده شد که هیچ زنی قبول نمیکرد جلوی دوربین برود تا تصویرش بر پرده بیافتد. چرا که هنوز زنان درحجاب کامل بودند. اما صدیقه پذیرفت و با سپنتا قرار داد چهل روزهای را امضا کرد. ولی به دلیل نهایی نبودن فیلمنامه، دیالوگها و امکانات فیلمبرداری ، کار ساختن فیلم به هفت ماه کشید و در ضمن سپنتا بخاطر لهجهی غلیظ کرمانی سامی نژاد ناچار شد داستان فیلم را بگونهای تغییر دهد تا موضوع آن مربوط به ایالات و قدرت حکومت مرکزی ایران باشد. سامی نژاد بعد از دختر لر در فیلم شیرین و فرهاد که آن هم ساخته سپنتا بود، بازی کرد و پس از آن بعد از ١٨ سال به ایران باز گشت و مورد انتقاد و سرزنش شدید خانوادهاش قرار گرفت. پس سرخورده از این تجربه، ناگزیر شد خود را از دید مردم پنهان بدارد و سالهای بسیاری را در انزوا بگذراند.
وی در سال ١٣۴٩ هنگامی که در مقابل دوربین محمد تهامی نژاد برای فیلم مستند «سینمای ایران از مشروطه تا سپنتا» نشست، بر مصائبی که در طی آن دوران بر او گذشته بود، به تلخی گریست. صدیقه در ایران تا سیکل اول به تحصیل ادامه داد و چندی بعنوان پرستار در وزارت بهداری مشغول به کار شد. او پس از جدایی از همسرش دماوندی، که در هندوستان اتفاق افتاد، مدتی به همسری نصرت الله محتشم در آمد که از او نیز جدا شد و در ازدواج سوم با یکی از بستگانش نیز شکست خورد و چون فرزندی هم نداشت نزدیک به سی سال تا پایان عمرش را تنها زندگی کرد.
صدیقه سامی نژاد روز دهم اردیبهشت سال ١٣٧۶ در سن ٨١ سالگی، در شرایطی که بسیاری از مورخان سینمایی تصور میکردند سالهاست درگذشته است، درتنهائی چشم از جهان فرو بست و در بهشت زهرا به خاک سپرده شد.
@zanAneAgah
از اول چیز خوبی نبوده که آخوند خرابش بکنه. از اولش خراب بوده.
Читать полностью…⭕️ کارگروه مطالعات جنسیت و سکسوالیته انجمن انسانشناسی ایران
با همکاری انجمن جامعهشناسی ایران و انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار میکند:
همایش
“خشونت جنسیتی؛ چالشها و ابعادِ نوظهور”
پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳
از ساعت ۸:۳۰ الی ۲۰
دبیر همایش: شیوا علینقیان
خانه اندیشمندان علوم انسانی
تهران، بلوار کریمخانزند، استاد نجاتاللهی، نبش ورشو
حضور برای همه آزاد و رایگان است
“خشونت جنسیتی به عنوان یکی از پیچیدهترین و چندلایهترین معضلات اجتماعی، تاریخی و سیاسی، در قلمروهای متنوعی رخ میدهد که نیازمند بررسیهای چندبعدی و تقاطعی است.
۲۵ نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان، بهانهای است تا نگاهی گستردهتر به پدیده خشونت داشته باشیم و به روابط درهمتنیدهای که خشونت جنسیتی را به اشکال متنوع سلطه و نابرابری متصل میکند، فکر کنیم. از منظر تقاطعی، خشونت نه تنها امری متاثر از جنسیت، بلکه محصول تلاقی نابرابریهای نژادی، طبقاتی، جنسی، قومیتی و حتی زیستمحیطی است”
ایجادِ شغلِ فرزندآوری
یا
سردرگمی قانونگذاری
✍ عباس عبدی
🔻 اعتماد ۳۰ فروردین ۱۴۰۰
✅هنگامی که به عملکرد این مجلس نگاه میکنیم به کلی از آینده ناامید میشویم. چگونه ممکن است که جمعی از افراد به نام نماینده مردم به خود حق دهند، غیر منطقیترین مصوبات را برای تنظیم امور مردم بنویسند، بدون اینکه حداقلی آیندهنگری در آن باشد؟ آخرین مورد طرحی است که با عنوان «جوانی جمعیت و حمایت از خانواده» از سوی کمیسیون مشترک مجلس تصویب شده و اکنون در مرحله رسیدگی در شورای نگهبان است متأسفانه از آنجا که این مصوبه براساس اصل ۸۵ قانون اساسی و از طریق کمیسیون مشترک تصویب شد، به صحن علنی مجلس نیامد، تا در باره آن گفتگو شود.
✅ابتدا تاکید کنم که بارها نوشتهام مسأله جمعیت مهم شده و باید برای آن فکری کرد و برنامه داشت، ولی اقدامات اینچنینی مصداق فکر و برنامه نیست. مصوبهای با ۷۴ ماده و صدها بند و تبصره و بیش از ده هزار کلمه نوشته شده است ولی در عرصه عمومی به نحو مناسب و شایسته مورد بحث قرار نگرفته است.
✅این طرح را به طور خلاصه میتوان این چنین نامید که: «تشکیل خانواده به مثابه تأسیس یک بنگاه اقتصادی است که کالای تولیدی آن فرزند است و هزینههای آن را تا بدو تولید از جیب ملت میپردازند، بعد از آن هم به امان خدا رها میشود، هر که دندان دهد، نان دهد.»
✅نویسندگان طرح و تصویبکنندگان آن ذرهای تأمل نمیکنند که به جای تخصیص این همه امکانات برای ازدواج و فرزندآوری، که عموماً هم نسیه و بیفایده است، اگر فرزندآوری را شغل تعریف نمیکردند و برای پدران و مادران و جوانان شغل ایجاد میکردند، خودشان بلد هستند که ازدواج کنند و فرزند بیاورند. همچنان که پیشینیان آنان چنین کردهاند. مگر در دهه ۱۳۶۰ یا ۱۳۷۰ به فرزندآوری پول میدادند که مردم زاد و ولد بالایی داشتند؟
✅این طرح بدین معنا است که کل نهادهای کشور اعم از نهادهای تبلیغی و فرهنگی (وزارت فرهنگ و صداوسیما و آموزش و پرورش و علوم و...) نهادهای اقتصادی (بانک مرکزی و بانکها، وزارت اقتصاد و دارایی، سازمان برنامه، وزارت صمت)، نهادهای استخدامی (بیمهها، امور استخدامی، تأمین اجتماعی و...) امنیتی (اطلاعات، کشور و...)، بهداشتی (بهداشت و درمان، تعاون و کار و رفاه و اجتماعی)، وزارتخانههای پایه (راه و شهرسازی، نفت، نیرو) و حتی شرکتهای خصوصی مثل خودروسازان و خلاصه، همه و همه در خدمت فرزندآوری قرار دارند.
✅لحظهای هم فکر نمیکنند که اگر مشکل فرزندآوری مسایل مالی است، پس چرا همه این نهادها را در خدمت افزایش اشتغال و تولید بسیج نمیکنید؟ بجای این امکانات کافی است به آنان شغل مولد دهید.
✅کافی است به چند قلم وامهای تکلیفی در این مصوبه اشاره شود. حداقل ۷۰ و حداکثر ۱۰۰ میلیون وام به هر یک از زوجهای اول پرداخت میشود. تعداد ازدواج در سال ۱۳۹۸، حدود ۵۳۰ هزار بوده است. اگر ۴۰۰ هزار مورد آن ازدواج اول باشد، به طور تقریبی اگر به هر زوج به طور متوسط ۱۷۰ میلیون تومان وام پرداخت شود، فقط ۷۰ هزار میلیارد تومان وام ازدواج سالانه باید پرداخت آن هم به صورت قرضالحسنه ده ساله با ضمانت سهم یارانه که در بهترین حالت سالانه یک میلیون تومان میشود، یعنی کلاً شوخی است.
✅روشن است که به سرعت ازدواجهای صوری رواج پیدا میکند. این تازه بخشی از وامهای تکلیفی است. برای فرزندآوری نیز ارقام بسیار کلانی تصویب شده که معلوم نیست، این منابع از کدام منبع باید تأمین شود. از جاهایی که قبلاً برای هزینههای دیگر تأمین شده است!!
✅جالبترین بخش این قانون ایجاد موانع پیش روی غربالگری است. به طوری که صدای نهادهای مربوط را در آورده است. برای فهم ماجرا کافی است گفته شود که از سال ۱۳۹۲ تا کنون یعنی طی ۹ سال ۷۳۰۰ مورد سقط درمانی انجام شده یعنی سالانه ۸۱۰ مورد، در حالی که فقط در بهار و تابستان سال ۱۳۹۹ نسبت به فصلهای مشابه سال پیش از آن ۳۴ هزار کاهش موالید داشتهایم و در مقایسه با سال ۱۳۹۴، ۲۱۸ هزار مورد برای دو فصل کاهش موالید داشتهایم که ۲۷ درصد رشد منفی است!! آن وقت برای تعداد اندکی که معمولاً معلول متولد میشوند، چنین مقرراتی را وضع میکنند، آن هم در جامعهای که معلول آن برای بهبود شرایط عبور و مرورش باید خودش دست به کار تغییر و اصلاح خیابان شود و بعد هم کتک بخورد و دستبند به دستش زده شود! این مصوبه بر تارک مجلس برآمده از نظارت استصوابی خواهد درخشید و تاریخی خواهد شد.
@kherad_jensi
مشاور امور اپلای و بورسیه تحصیلی
تنظیم cv
ویرایش sop و توصیهنامه
جهت دریافت اطلاعات بیشتر و وقت مشاوره اولیه از یکی از راههای زیر با ما ارتباط برقرار کنید:
@parastook
09940615722 WhatsApp
@parastook_bot
نفع فردی یا نفع جمعی
در مهد كودك های تمام کشورها 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن هر كي نتونه سريع براي خودش يه جا بگيره باخته و بعد 9 بچه و 8 صندلي و ادامه بازي تا يك بچه باقي بمونه. بچه ها هم همديگر رو هل ميدن تا خودشون بتونن روي صندلي بشينن.
در مهد كودكهاي ژاپن 9 صندلي ميذارن و به 10 بچه ميگن اگه يكي روي صندلي جا نشه همه باختين. لذا بچه ها نهايت سعي خودشونو ميكنن و همديگر رو طوري بغل ميكنن كه كل تيم 10 نفره روي 9 تا صندلي جا بشن و كسي بي صندلي نمونه. بعد 10 نفر روي 8 صندلي، بعد 10 نفر روي 7 صندلي و همينطور تا آخر.
با اين بازي ما از بچگي به كودكان خود آموزش ميديم كه هر كي بايد به فكر خودش باشه.
با اين بازي اونا به بچه هاشون فرهنگ همدلي و كمك به همديگر و كار تيمي رو ياد ميدن.
🌷🌷🌷 زنان اگاه @zanAneAgah
نابرابری جنسیتی در ایران به شهادت اعداد و ارقام
✍دکتر فاطمه موسوی ویایه
عضو گروه مطالعات زنان
✅ وقتی از نابرابری جنسیتی و عدم دسترسی زنان به استقلال مالی، قدرت سیاسی و غیره سخن میگوییم مخالفان به نوعی درباره مهریه و سربازی سخن میگویند انگار تبعیض جنسیتی و مردسالاری شعاری ساخته فمنیستهاست در حالی که نابرابری جنسیتی همانند نابرابری طبقاتی، واقعیت اجتماعی و قابل سنجش با اعداد و ارقام است. مجمع جهانی اقتصاد هرساله روند پیشرفت جهانی در زمینه تحقق برابری جنسیتی را در چهار حوزه دستاوردهای آموزشی، سلامت و بقا، فرصت و مشارکت اقتصادی و توانمندسازی سیاسی در کشورهای جهان را مورد بررسی قرار میدهد.
✅ مجمع جهانی اقتصاد در پانزدهمین گزارش خود وضعیت شکاف جنسیتی در ۱۵۶ کشور را در سال گذشته ارزیابی کرده و نشان می دهد بیشترین نابرابری جنسیتی در سطح جهان در حوزه مشارکت سیاسی و اقتصاد رخ میدهد به طوری که در حوزه مشارکت سیاسی ۷۵ درصد و در حوزه مشارکت اقتصادی ۴۲ درصد شکاف جنسیتی وجود دارد. با این حال تعدادی از کشورهای جهان نزدیک به هشتاد تا نود درصد برابری جنسیتی را متحقق ساختهاند. این کشورها لزوما کشورهای توسعهیافته نیستند، نامبیا، رواندا، لیتوانی، نیکاراگوئه و کاستاریکا در رتبه پانزده کشور اول دارای بالاترین برابری جنسیتی قرار دارند.
✅ ایران از نظر برابری فرصتها میان زنان و مردان یکی از بدترین کارنامهها و رتبه ۱۵۰ (بین ۱۵۶ کشور) را داراست. تنها کشورهای کنگو، سوریه، پاکستان، عراق، یمن و افغانستان نسبت به ایران رتبه پایینتری دارند. با آنکه ایران از نظر توسعه یافتگی در رده کشورهای متوسط جهان است اما نسبت به کشورهای دیگر که سطح اقتصادی پایینتری دارند نابرابری جنسیتی بیشتری دارد. آذربایجان با رتبه ۱۰۰، ارمنستان با رتبه ۱۱۴، تاجیکستان با رتبه ۱۲۵، لبنان با رتبه ۱۳۲ و عربستان سعودی با رتبه ۱۴۷ کارنامه بهتری دارند.
✅ بررسی وضعیت شاخصهای ایران در گزارش سال ۲۰۲۱ نشان میدهد که نسبت به سال ۲۰۰۶ (اولین گزارش شکاف جنسیتی) که ایران رتبه ۱۰۸ را به دست آورده بود نه تنها پیشرفتی حاصل نشده که در بعضی شاخصها از جمله سلامت و آموزش اندکی پسرفت داشته است. علیرغم رتبه خوب ایران در پیشگیری از مرگ نوزادان و مراقبت بارداری، به دلیل پایینتر بودن امید به زندگی زنان از میانگین جهانی در شاخص سلامت و بقا رتبه ۱۲۹ را داراست.
✅ ایران از نظر شاخص آموزش رتبه ۱۱۹ را دارد، از نظر نرخ باسوادی زنان نسبت به مردان رتبه ۱۱۳ و در دسترسی دختران به تحصیلات ابتدایی و متوسطه به ترتیب به رتبه ۱۱۰ و ۱۱۷ دست یافته است. از نظر تحصیلات دانشگاهی نیز رتبه ۱۱۵ را کسب کرده است. در مولفههای آموزشی بهترین وضعیت، مربوط به نرخ تحصیلات ابتدایی و متوسطه دختران است که اندکی بالاتر از میانگین جهانی است اما نابرابری در انتخاب رشتههای تحصیلی دانشگاهی و مقطع دکترا پابرجاست و کمتر از میانگین جهانی.
✅ مولفه مشارکت سیاسی شکاف جنسیتی در بالاترین سطوح تصمیمگیری سیاسی را از طریق بررسی نسبت زنان به مردان در مؤلفههای موقعیت وزارتی، جایگاه پارلمانی و سنوات در اختیار داشتن مهمترین مقام اجرایی در پنجاه سال گذشته، تعیین می کند. ایران در مولفه مشارکت سیاسی زنان ضعیف و پایینتر از میانگین جهانی است و رتبه کلی ۱۵۱ را کسب کرده است.
✅ شاخص مشارکت اقتصادی زنان در ایران نگرانکنندهترین شاخص است. نرخ اشتغال زنان یکی از پایینترین نرخها در میان کشورهای جهان با رتبه ۱۵۲ است. زنان ایرانی در کسب مناصب مدیریتی رتبه ۱۲۳ و کسب مشاغل تخصصی رتبه ۱۲۱ را دارند، در ایران مالکیت زمین و شرکتهای تجاری توسط زنان بسیار ناچیز است. در حالی که نرخ اشتغال زنان در کشورهای توسعه یافته بالای پنجاه درصد است (نرخ اشتغال زنان در ترکیه ۳۸.۵، ارمنستان ۵۱ درصد، آذربایجان و اسرائیل ۷۰ درصد)، این نرخ در ایران کمی کمتر از نوزده درصد است، آمارهای داخلی نشان میدهد با شیوع کرونا و از دست رفتن مشاغل خرد، نرخ اشتغال زنان کمتر شده است و در کمتر از دو سال اخیر نزدیک به یک میلیون زن بیکار شدهاند.
✅ سیاست اجتماعی در ایران همچنان بر الگوی «مرد نانآور و زن خانهدار» تاکید دارد و علیرغم فرصت زنان برای تحصیل در دانشگاه، فرصت اشتغال آنها در مدیریت نظام اداری و حتی در بازار کار دوگانه و مشاغل پاره وقت بسیار محدود است. این در حالی است که تجربه تاریخی سایر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه نشان میدهد توسعه پایدار و رفاه اجتماعی با حضور فعالانه زنان در عرصه عمومی و اشتغال آنان تحقق مییابد.
@kherad_jensi
https://www.instagram.com/women.studies/
@womenstudiesisaorg
حیف نیست به سیستمی که چنین نماینده هایی داره رای ندیم؟! گناه دارند خب.
Читать полностью…✍🏼مدتی قبل مطلبی با عنوان « اومد اومد نیومد من می رم» نوشتم که زمینه بحث های چالش برانگیزی را فراهم کرد.
آنچه در ادامه می آید در واقع تکمله ای بر آن نوشته است:
-ازدواج و فرزندآوری در دنیای جدید یک انتخاب فردی است. اینکه بسیاری از آدم ها از نظر آماری ازدواج می کنند یا خود را در موقعیت پدر/مادری قرار می دهند دلیلی بر خوب یا بد بودن این پدیده ها نیست. زمانی که جوامع به تدریج از سنت ها فاصله می گیرند تصمیم های فردی پررنگ تر می شوند و اهمیت می یابند. در این شرایط طبیعتا اضطراب زندگی هم بیشتر می شود چون بار مسئولیت بر دوش فرد قرار می گیرد. البته نهادهای اجتماعی، محققان و کارشناسان با بحث های خود می توانند در تصمیم گیری به افراد کمک کنند.
-خانواده از ابتدای تاریخ اشکال مختلفی داشته است. آشناترین آن در تاریخ معاصر ایران خانواده پرجمعیتِ گسترده بود که به خانواده کم جمعیت هسته ای تغییر شکل داد. اگر صد سال قبل فردی می گفت که در آینده ای نزدیک شاهد والدینی خواهیم بود که تنها یک فرزند دارند دیگران تصور می کردند که حواس درستی ندارد و نمی داند چه می گوید. اگر می گفت شاهد زوج هایی خواهیم بود که ترجیح می دهند فرزندی نداشته باشند حتما او را به نزدیک ترین تیمارستان می رساندند. غلبه آماری خانواده کوچک هسته ای در شرایط فعلی به معنای آن نیست که شکل خانواده در پنجاه سال دیگر هم به همین شکل خواهد بود. همانطور که هم اکنون در برخی از جوامع 28 نوع خانواده به رسمیت شناخته می شود. ما دقیقا نمی دانیم که 50 یا 100 سال دیگر غلبه با کدام شکل از خانواده خواهد بود.
-معمولا در رسانه ها می خوانیم که اگر خانواده نباشد جامعه از هم می پاشد. در اینجا باید پرسید که کدام نوع خانواده؟ آیا منظور خانواده کم جمعیت هسته ای است؟ برای مثال بسیاری از کشاورزان در فصولی از سال محل سکونت خود را ترک می کنند و به عنوان کارگر فصلی به شهر می آیند. آیا جامعه مبدأ آنان از هم می پاشد؟ نکته آنکه، به ندرت جامعه شناسان فقدان خانواده را مساوی فروپاشی جامعه قلمداد می کنند. خانواده از شکلی به شکل دیگر تغییر می یابد. خانواده با گذشت زمان می تواند اشکال مختلفی به خود گیرد ولی نتیجه این تغییرات لزوما فروپاشی جامعه نیست.
-طی دهه اخیر در جامعه ایرانی « خود» به معنای جامعه شناختی آن تبدیل به پروژه زندگی شده است. افراد در حال کشف خودشان و رسیدگی به آن و پیشبرد آن هستند. این خود نه در عرض زندگی بلکه در طول آن قرار گرفته است. به همین دلیل شاید در آینده ای نه چندان دور کمتر بتوان از مادر / پدر یا همسر فداکار صحبت کرد. جمله اخیر نه به معنای سرزنش یا نقد، بلکه توصیف یک وضعیت است. خود، اهمیت یافته است و همین اهمیت می تواند باعث شود تا افراد ازدواج را به تأخیر بیندازند یا اساسا قید آنرا بزنند. این می تواند باعث شود تا افراد به محض آنکه احساس کنند شریک زندگی شان می خواهد در مقابل « شکوفایی خود» بأیستد از او جدا شوند. این تغییر در جامعه ایرانی را باید با اهمیت دید: خود به مثابه پروژه زندگی.
-در جامعه ایرانی زنان بیش از پیش « خود» را تبدیل به پروژه زندگی کرده اند. با متزلزل شدن ساختار جامعه مردسالار، آنان در حال بازسازی « خودی» هستند که شاید زیر تلی از خاک پنهان شده بود. این روزها زنان با دوستان شان یا به تنهایی به سفر می روند، به کافه های شهر می روند، کوهنوردی می کنند ، دورهمی های زنانه دارند، کسب و کار شخصی شان را راه می اندازند، برای تحصیل به سایر کشورها می روند، برای کسب تجارب جدید در زندگی به تنهایی مهاجرت می کنند. برخی از محققان این تغییرات را «فردگرایی زنانه»(1) می نامند. باز هم تأکید می کنم که توصیف این تغییرات به معنای منفی یا مثبت دیدن آنها نیست.
-برخی از خوانندگان تبدیل خود به مثابه پروژه زندگی را گسترش خودخواهی به ویژه در بین زنان تلقی کردند. به نظر نمی رسد که اینگونه باشد. شاید سریع بودن تغییرات اجتماعی در ایران به شکل گیری چنین برداشت هایی منجر شده باشد. شکوفایی خود، پیشرفت فردی و استقلال برای زنان اهمیت یافته است. ظاهرا جامعه ایرانی هنوز نمی خواهد با چنین تغییری کنار بیاید.
امیدوارم با گسترش چنین مباحثی به سمت جامعه ای برویم که در آن تغییرات سریع اجتماعی، کمترین صدمه را متوجه افراد نماید.
✅ فردین علیخواه|جامعه شناس
▪️▪️آدرس کانال: @fardinalikhah
.........................................................
(1) female individualization
"برای پسرم می خوام"
وارد مغازه ميشوم و يك سرى استكان نعلبكى و قورى سبز رنگ اسباب بازى انتخاب مى كنم. فروشنده ميگويد:خانم صورتيشو ببريد دخترونه تره. ميگم: برا پسرم مى خوام.
با تعجب به من نگاه ميكنه و ميگه: اگه پسره ماشين بگيريد يا جعبه ابزار، هواپيما يا چراغ قوه. پسر كه آشپزى نميكنه.
با خودم مرور ميكنم در دنيايى كه زنهايش پا به پاى مردها كار مى كنند مردهايش بايد ياد بگيرند خستگى را با چاى از تن همسرشان درآورند. در دنيايى كه زنهايش با مفهوم چك و قسط و وام عجين شده اند، شرم دارد مردهايش با دستور قورمه سبزى و ته ديگ ماكارونى بيگانه باشند. من براى فرزندم همسرى قدرتمند آرزو ميكنم زنى كه تنها دغدغه اش نهار ظهر و شام شب نباشد. زنى كه تمام لذتش در خريد خلاصه نشود. زنى كه سياست را بفهمد، شعر ببافد، كتاب بخواند و از دنياى اطرافش بى خبر نباشد.براى انكه پسرم شايسته چنان زنى باشد بايد ياد بگيرد چاى دارچينى درست كند. ياد بگيرد آشپزى كند. لالايى بخواند. نوازش كند و جملات عاشقانه بگويد.
دانيال سه ساله ام استكان اسباب بازى سبز رنگ را به طرفم مى گيرد.
من نگاهش مى كنم و او مى گويد: بخور ، چاى دارچينى برات پختم .
از #دكتر_الميرا_لايق
#مادران_پدران
#کارخانگی
زنان آگاه @zanAneAgah
"خوب تو ناراحتی ازدواج نکن!!"
یک انتقادی دارم به بخشی از افرادی که در زمینه زنان می نویسند و وقتی بحث به قوانین ناعادلانه ی ازدواج به سبک ایرانی-اسلامی می رسه، تهش می گند
"خوب هرکی مشکل داره با این مسایل و قوانین بد ازدواج نکنه".
مثل همون قضیه ست که "هرکی از شرایط ایران ناراحته بذاره بره".
بدون در نظر گرفتن این که گاهی حتی مستقل ترین آدم ها هم روحیات عاطفی دارند.
یا با روحیات عاطفی رشد کرده اند و در بزرگسالی با رسیدن به کمی آگاهی سعی کرده اند زندگی شون رو عوض بکنند. اما در نهایت همون انسان عاطفی هستند که از کودکی بوده اند و این انتظار بی جاییه که یهو با جادو یا معجزه ، بگیم هر اونچه که بر لوح وجودت از کودکی حک شده عوض کن! نمی تونیم انکار کنیم که رابطه ی عاطفی جدی ، همون طور که برای خیلی ها نیست و خیلی ها به قول معروف اصولا "کالای ازدواج نیستند" ، برای خیلی ها هم "هست". خیلی چیزها رو با منطق می شه عوض یا قبول کرد اما بحث عاطفی قضیه چی؟
در ایران متاسفانه "ازدواج سفید" جوابگو نیست و کار نمی کنه. چه بالا بریم و چه پایین بیاییم، زندگی دونفره ی غیرقانونی تبعات سنگین قانونی و فرهنگی و روانی می تونه داشته باشه و تا زمان اصلاح قانون نمی شه مردم رو بهش تشویق کنیم. (1)
همون طور که مردم حق دارند بدون ترک وطن در کشوری با قوانین و شرایط بهتری زندگی کنند، حق دارند ازدواج کنند اما با قوانین صحیح و عادلانه و البته اصلاح فرهنگ. مثلا تا نام مهریه میاد (مهریه: چیزی که فقط پنج درصد از زنان موفق به دریافتش می شند و البته تا ابد به خاطر گرفتن این یگانه حق اسلامی تف و لعنت هم می شند. وای چه زن پول پرستی که پس از چند سال زندگی مشترک حقش رو گرفت!) همه داد و فغانشون بالا میره که وای چقدر ظالمانه! ولی احدالناسی حرفی از ظلم رسم جهیزیه نمی زنه (جهیزیه: هزینه ای سنگین برای خانواده دختر که عملا و علنا و نقدا همون اول ازدواج پرداخت و دریافت می شه! جهیزیه یک وعده نیست و کسی هم براش چک و چانه نمی زنه. و از اون جایی که تامین کنندگان جهیزیه والدین زن هستند، در سطح توان خودشون بهترین ها رو فراهم می کنند و کم نمی ذارند.پس از طلاق احتمالی ارزش مادی جهیزیه به عنوان اجناس دست دوم فوق العاده ناچیز می شه).
در هر صورت من معتقدم ازدواج با قوانین و فرهنگ اصلاح شده و عادلانه برای هر دو طرف، حق آدم هاست و باید در این راستا اقدامات قانونی از بالا صورت بگیره و خانواده ها هم بی ترس از قضاوت شدن تغییر رویه بدند. چون بازهم نمی تونیم انکار کنیم که در ایران مبحث ازدواج یه امر دو نفره نیست و بسته به فرهنگ محل تولد زوجین، روابط خانوادگی در هم پیچیده ای وجود داره و خانواده ها نقش قوی دارند در سر گرفتن یک وصلت یا ایجاد جدایی. و مثال زدن موارد استثنایی که به چشم دیدیم، بیش تر دال بر "استثنا" بودنشون هست نه رایج بودنشون.
در کل نسخه ی "خب هرکی ناراحته ازدواج نکنه" یه نسخه ی غلط و سوخته ست. به جای پیچیدن این نسخه بهتره درباره حقوق طبیعی طرفین فرهنگ سازی بکنیم تا ثبت شروط ضمن عقد عادی و تبدیل به وظیفه بشه، نه شکستن شاخ غول و موضوعی که بابتش زوجین و خانواده ها دچار قهر و آشتی طولانی بشند. تا اون زمان مسیر برای تغییر قوانین بد ازدواج هم هموار خواهد شد.
1- چرا تبعات روانی داره: اگر هر آن بدونید که کسی-همسایه ی فضولی و... به اماکن اطلاع می ده و با اثبات نامحرم بودن (که کار سختی نیست چون سند ازدواجی وجود نداره) حکم نود و نه ضربه شلاق می دند و حتی صاحب خانه رو هم (اگر ملک زندگی شون اجاره ای باشه) احظار می کنند و.... مشخصا آگاهی از این مسایل فشار روانی ایجاد می کنه.
به قلم زنان آگاه @zanAneAgah
2- https://www.mashreghnews.ir/news/857623/%D9%85%D8%AC%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%AA-%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%AC-%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA
"جایزه ورزشکاران زن هرگز داده نمی شود"
پیش نوشت: در روزگاری که با اخبار لحظه به لحظه بمباران می شویم، بسیاری از خبرها و مسایل مهم به گونه ای از یاد می رود گویی هرگز اتفاق نیفتاده اند. اما من علاقه مندم پس از گذشت زمان، به برخی از این مسایل اشاره و یادآوری شان کنم.
—————————————————-
خديجه آزادپور، اولين زن تاريخ ورزش ايران است که موفق شد در بازی های آسيایی به مدال طلای رقابت های انفرادی در رشته ووشو دست يابد. (سال 89)
«هر ورزشکاری که در بازی های آسيايی گوانگژو به مدال طلا دست پيدا کند، در صورتی که صاحب خانه نباشد، سند يک منزل مسکونی را در همان فرودگاه تحويل او خواهيم داد.»
اين وعده ای بود که علی سعيدلو، رييس سازمان ورزش و معاون محمود احمدی نژاد، پيش از اعزام کاروان ورزش ايران به بازی های آسيايی داد.
اما خديجه آزادپور، اولين زن تاريخ ورزش ايران که موفق شد در بازی های آسيایی به مدال طلای رقابت های انفرادی در رشته ووشو دست يابد، پس از ورود به ايران آگاه شد که اگر جايزه و پاداشش را می خواهد، بايد شوهر کند.
فريبا داوودی مهاجر، روزنامه نگار و فعال حقوق زنان، درباره این تصميم دولت جمهوری اسلامی ایران می گوید:
از ديد ج.ا ارزش زن نه به هويت زنانه او است و نه به دليل افتخاراتی است که آفريده، بلکه به خاطر نقشی است که بايد به عنوان همسر بازی کند. به او به عنوان يک زن جايزه نمی دهند و می گويند اين جايزه وقتی به تو تعلق میگيرد که زير سايه يک مرد قرار داشته باشی.
آيا به مردان ورزشکار هم اين گونه جايزه می دهند و به آنها هم می گويند در صورت ازدواج به شما خانه و ماشين می دهيم؟
نه، چون نگاه آنها به جنس مرد به عنوان هويت مستقل است و به زن به عنوان يک هويت وابسته. در واقع آنها به اين وسيله به تمام زنان جامعه پيام می دهند که اگر با وجود همه سختی ها و موانع اجتماعی، افتخاری هم بيافرينيد جوايز شما زمانی تحقق می يابد که کنار يک مرد قرار داشته باشيد. نگاه آنها به زن مانند يک بچه صغير است که تنها در کنار والدينش حقوق اقتصادی پيدا میکند.
اما يک نکته مهم تر در کنار اين تصميم وجود دارد، اين که هر عاملی که به تقويت قدرت زن بيانجامد از جمله مالکيت، ثروت و استقلال اقتصادی در جامعه ما محدود می شود.
چرا ارث زن و مرد نابرابر است؟ چرا يک زن متاهل تنها با اجازه همسرش میتواند شاغل باشد؟ چون شغل و پول زن را مستقل میکند و به او قدرت بيشتری می دهد. شهادت زن را هم به همين دليل نصف حساب میکنند تا در کنار شکستن کنترل اقتصادی، اعتماد به نفسش را هم کاهش دهند. بنابراين يک زن ورزشکار که طلايی شده و افتخار آفريده است نبايد آن قدر مستقل باشد که قدرتش به او اعتبار بيشتری درجامعه ببخشد. پس بايد مردی در کنار او هويت انسانی و اقتصاديش را کنترل کند.
اما شما با همه اين مسايل می بينيد که زنان ما چگونه به سمت موفقيت پيش می روند و رشد میکنند. واقعيت اين است که زنان ما از نظر افکار بين المللی همه طلايی هستند و خوش درخشيده اند، يعنی با وجود تمام موانع پلکان رشد و موفقيت را طی می کنند.
خانم داوودی مهاجر! خديجه آزادپور که برنده مدال طلا شده است می گويد بسيار دلسرد شده چون شبانه روز تلاش کرده است و با توجه به اين که به جای مايو لباس پوشيده و بلند بر تن داشته کار به طور مضاعف برای او سخت بوده است. شما فکر میکنيد مسئولان ورزشی برای دلسردی ورزشکاران زن اهميتی قائل هستند؟
چند روز پيش هم يکی از اعضای مجمع مدرسين حوزه علميه قم گفت زنان نبايد به مسابقات بين المللی بروند. اصولا نگاه جمهوری اسلامی به زن درهمه ابعاد نگاهی نيست که دارای يک هويت مستقل باشد، پس دلسردی زنان هم برای آنها چه بسا خوب باشد. يعنی طوری عمل کنند که زنان درهمه عرصه ها چه ورزشی و چه اقتصادی و اجتماعی به نوعی نا اميد و دلسرد شوند و بازی را در قدرت، ورزش و علم واگذار کنند. اما انتخاب همه زنان جامعه ما اين است که به رغم همه مشکلات، عدالت جنسيتی را که بايد وجود داشته باشد و امروز از آنها ستانده شده، به هر وسيله ای دوباره به دست بياورند.
اتفاقی که برای زنان جامعه ما رخ می دهد مسئله ای نيست که فقط ابعاد خانوادگی و زندگی خصوصی را در بر گيرد، بلکه تاثيرات آن بر می گردد به توزيع قدرت و ثروت در کل جامعه.
شما ببينيد زنان چه تلاشی می کنند تا بتوانند درس بخوانند، شغل داشته باشند، ورزشکار خوبی شوند يا هنرمند خوبی باشند، چون زنان نمیخواهند بازی را واگذار کنند و به طبقه فرودست جامعه و جنس دوم تبديل شوند. تمام تلاش زنان اين است که به موقعيت برابر خود دست يابند.
زنان آگاه @zanAneAgah
با " رعایت پروتکل های کرونا" می رید سفر؟
پروتکل های کرونا می گه سفر نرید.
از صفحه آقای PJ Norouzi
@zanAneAgah
*** اگر مبحث ماه تولد برایتان بسیار اهمیت دارد، متن زیر را بخوانید"
#اثر_بارنوم یا #اثر_فورر
هیچ دلیل علمی مبنی بر اینکه وضع ستارگان و سیارات در زمان تولد شخص، تأثیری بر شخصیت او داشته باشند در دست نیست. با این حال مردم کتب طالعبینی را خریداری میکنند و در روزنامهها مشتاقانه طالع روز خود را مطالعه میکنند. اما چه چیزی اینگونه اعتقادات را در آنان تقویت میکند؟
پاسخ این است: توصیفهای طالعبینی آنقدر کلی هستند که تقریباً دربارهٔ هر کسی صدق میکنند.
.
تحقیقات نشان میدهند که مردم توصیفهای کلی را بهعنوان جمعبندی صحیحی از شخصیت خود بهشمار میآورند. در آزمایشی به عدهای از دانشجویان پرسشنامهٔ ارزیابی شخصیت داده شد. چند روز بعد به هر یک از آنان گزارشی ماشین شده در پاکتی دربسته دادند و ضمن آن از آنها خواستند که میزان درستی ارزیابی را رتبهبندی کنند.
آزمودنیها نمیدانستند که به همهٔ آنان یک توصیف شخصیتی واحد ارائه شده است. اغلب دانشجویان گفتند که توصیفی که از آنان شده بود تا حدود زیادی شخصیت آنها را شرح میداد (فورر، ۱۹۴۹). نگاهی به بعضی از جملات پرسشنامه مزبور، علت این اظهارنظر دانشجویان را روشن میکند.
• تحت شرایط فشارآور گاهی به خودت شک میکنی.
• گرچه نسبت به والدین خودت محبت بسیار زیادی داری اما بعضی وقتها با نظر آنان موافق نبودهای.
• از لحاظ سازگاری جنسی مشکلاتی داشتهای.
• معمولاً نسبت به خود دیدگاه انتقادی داری.
• گاهی اوقات برونگرا و خوش برخورد و اجتماعی، و بعضی وقتها درونگرا، محتاط و خودار هستی.
.
این اظهار نظرها شبیه به توصیفات شخصیتی طالعبینی است. چون این توصیفها در مورد بسیاری از مردم صادقاند، هنگامیکه آنها را به شخص معینی نسبت میدهیم صحیح بهنظر میرسند. این پدیده را «اثر فورر» یا «اثر بارنوم» نامیدهاند.
رواج و مقبولیت ارزیابی شخصیت توسط طالعبینها، کفبینها و فال قهوه و کارتهای فالگیری ناشی از کیفیت رازگونه بودن این روشها و نیز کلی بودن اینگونه توصیفها از شخصیت است. بهعلاوه برخی طالعبینها در توجه به سرنخهایی که رفتار و واکنشهای فرد بهدست میدهد مهارت فراوان دارند. درستی شگفتآور بخش کوچکی از توصیف شخصیت ممکن است، فرد را به پذیرش کامل اینگونه ارزیابیها وا دارد.
.
بازنشر از: مریم کافی.
@zanAneAgah
#معرفی فیلم.
🎥 promising young woman زن جوان نوید دهنده
فیلمی در ژانر جنایی، درام و هیجان انگیز. چند سالی است که زندگی "کسی" سی ساله از روال عادی خارج شده. او مثل یک کوه آتشفشان خاموش اما آماده ی فوران است. او قصد دارد نه تنها از مجرمان بالفعال، که از مجرمان بالقوه نیز انتقام بگیرد. اما چرا؟
"کسی" از دانشجویان ممتاز رشته پزشکی بوده که به خاطر شوک و غصه یک جنایت ترک تحصیل می کند. بهترین دوست "کسی"، وقتی در حالت هوشیاری نبوده، توسط چند تن از دانشجویان پسر به اتاقی برده می شود.یکی از پسرها به دختر تجاوز می کند و سایر پسرها (همه دانشجوی پزشکی) جنایت را تماشا و تشویق می کنند! روز بعد دختر به دانشگاه شکایت می کند اما نه مدیریت دانشگاه و نه هیچ یک از همکلاسی ها از قربانی حمایت نمی کنند. "تو دروغگویی و می خواستی مشروب نخوری!" حالا سال هاست که آن دختر _ دانشجوی ممتاز پزشکی سابق_ خودکشی کرده. اما تمام افراد متجاوز و شریکان جرم، مدیریت دانشگاه و همکلاسی های سابق در نهایت خوشبختی دارند زندگی شان را می کنند! "کسی" با خودش فکر می کند که وقت انتقام است.
این فیلم انتقام محور اولین کارگردانی امرالد فنل است که بسیار موفق از آب درآمده و محصول سال 2020 هست. فیلم با بازی درخشان نقش اصلی کری مولیگان، فیلمنامه تقریبا قوی (البته نه عاری از ایراد) و پایان بندی غیرمنتظره ، اثری دیدنی ست که جامعه ی خاطی و بی مسئولیت نسبت به جنایت تجاوز را به چالش می کشد. در فیلم افراد متجاوز یا حامی تجاوز (و نه قربانی) ، به سهولت اعلام می کنند که زمان دست زدن به جرم تجاوز "بچه بوده اند" و به همین دلیل مهم نیست که واقعا چه کرده اند! در حالی که بچه ها همیشه شوخی شوخی سنگ می زنند و گنجشک ها جدی جدی می میرند.
در کل تماشای این اثر سرگرم کننده و حاوی پیام را بسیار توصیه می کنم. مخصوصا به افراد جوان و کم سن که به زندگی نگاه "Fun" ، جنسیت زده و عاری از مسئولیت دارند :)
اگر می شد چنین فیلمی را در اردوی دانش آموزان دبیرستانی پسر نمایش داد عالی بود. سنی که جوانک ها دو متر قد می کشند، ریش و سبیل در می آورند و با صدای دو رگه احساس بزرگی و مردی می کنند و درگیر مردانگی سمی می شوند. اما از سر ندانم کاری و شوخی گرفتن زندگی، گاه دست به اعمال شدیدا مخرب می زنند و سال ها بعد با بی خیالی می گویند خب "بچه" بودم. بی خیال! در حالی که همان اعمال عمیقا بر روح و روان افراد دیگری تاثیر سوء گذاشته است.به خصوص در کشوری که آموزش حقوق جنسی وجود خارجی ندارد، این فیلم تلنگر وجدانی خوبی است. زیرا آموزش نداشتن نباید بهانه ای برای "وجدان نداشتن" باشد.
واکنش سینمادوستان جنسیت زده نیز در این باره جالب توجه است. برخی یکی از ده فیلم برتر سال که در پنج بخش نامزد جایزه اسکار شده را، فیلمی متوسط و (تهمینه میلانی وار) و مناسب تخمه شکستن (!) توصیف می کنند! صرفا چون فیلمی مرتبط با حقوق زنان است .موضوعی که فرقی نمی کند چقدر افراد تحصیلات عالیه هنری و غیرهنری داشته باشند چون در هر صورت حوصله ی حقوق زنان و فیلمی جدی درباره زنان را ندارند. دوست دارم بدانم اگر همین افراد در شرایط مشابه قرار بگیرند و مثلا برای فرزند یا همسرشان اتفاق مشابهی بیفتد بازهم مساله را مناسب تخمه شکستن می بینند؟؟ شاید هم مثل کاراکتر شهاب حسینی در مرگ فروشنده، راه می افتند توی خیابان تا از فرد "بی ناموس" ماجرا انتقام بگیرند؟
به قلم زنان آگاه @zanAneAgah
تریلر فیلم در آپارت:
https://www.aparat.com/v/N0v4F/%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%84%D8%B1_%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85_Promising_Young_Woman_-_%D8%B4%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%87_2
آپارات - سرویس اشتراک ویدیو
تریلر فیلم Promising Young Woman - شماره 2
http://www.ariamovie.ir