آتشفشان در حال فوران دیده اید؟ حال مادرهای این سرزمین در چند ماه گذشته بالاخص، هر روز و هر لحظه همین حس فوران آتش و رنج از قفسه سینه هامان بوده است. حس میکنم کلمه ها زیر دستم به خاکستر تبدیل میشوند. اثری ندارد کلمه در برابر رنج بی حد، چنانکه رذالت و پستی جماعت حاکم بر این مملکت حد و مرزی ندارد.
هر زخمی را مرهم میگذاریم در کنارش صد زخم دیگر میخوریم. نام چند کودک را باید با خون جگر بنویسیم؟ اصلا فهمی از آه دامنگیر مادر در مغزهای تهی این قاتلین وجود دارد؟!
تحلیل و حرف روانشناسی هم اگر وجود داشته باشد من توانش را ندارم که بگویم و بنویسم که آنچه حس میکنم سراسر اشک و خشم بوده و هست....
#مریم_طهماسبی #زن_زندگی_آزادی
شده درد نفست را بند بیاورد و توانِ فریاد زدن نداشته باشی؟
درد امانمان را بریده
هر روز زخمی تازه و عمیق بر زخمهای قبلی اضافه میشود
سوگِ سیاووش به هزارشب سوگِ شهرزاد تبدیل شده است.
اینها صرفا زخم روانی نیست، حتی اگر صرفا در برابر گوشی های موبایل و صفحات مجازی زخم خورده باشیم همه اینها بر تن هم اثر دارد.
اگر احساس تهوع، سرگیجه، بیخوابی و بی قراری داریم، بخشی از این چرخه رنجآور زخم بر زخم است.
در برابر این سیلاب بی پایان نمی شود راه حل ارائه کرد اما چند قدمی را که خودم برای پیشگیری از غرق شدن استفاده میکنم اینجا هم مینویسم:
فراموش نکنیم که تنها نیستیم.
گروه معتمد خود را پیدا کنیم، اگر گروهی نیست حداقل یک نفر که بتوان هق هق خشک مانده در گلو را با او به اشتراک گذاشت.
از بالا و پایین های عاطفی نترسیم. طبیعی است که ساعتی به شدت خشمگین باشیم و ساعتی دیگر به شدت اندوهگین.
جا برای تمام عواطف باز کنیم.
با قلب خود رو راست باشیم. ترس هم از عواطفی است که روزانه باید با آن گفتگو کنیم.
ادامه خواهد داشت...
#مریم_طهماسبی #زن_زندگی_آزادی
حدود یکسال پیش که این صفحه را تعطیل کردم، تصورم این بود که باز نخواهم گشت و کارها و نوشته ها را به زبانها و در مدیوم های دیگری غیر از سوشیال مدیا ادامه خواهم داد.
چه تصور بیهوده ای! ایرانی که باشی «تصمیم» برای آینده از تلخ ترین و ناامیدکننده ترین اتفاق های زندگی ات میشود.
ما زنان ایرانی هیچ چاره و گریزی جز ادامه دادن، مقاومت و «زندهگی» نداریم. برای سربریدن مارهای ضحاک که خود را بر پیکر ما پیچانده و خفه مان کرده اند به تمام ابزارهایمان نیاز داریم.
این روزها با مشکلات جسمی بسیاری دست و پنجه نرم میکنم ولی تا جایی که بتوانم در همین صفحه باز از «زنانه نگری» خواهم نوشت، از ادامه دادن، از خاموش نشدن شعله خشم به حق و از همه ابزارهای روانی که برای ترمیم زخمها و حرکت به رو جلو به ذهنم برسد.
فراموش نکنیم که برای به ثمر رسیدن این جنبش به تمام توانمندی هایمان نیاز داریم: یکی باید بنویسد، یکی بخواند، یکی شعر بگوید، یکی نقاشی کند، یکی مجسمه بسازد، و همه فریاد بزنیم!
زن، خود زندگی است.
#مریم_طهماسبی #زنانه_نگری #زن-زندگی-آزادی #جنبش-زنان-ایران
روزها، نمادها، و آنچه این دو را به هم متصل میکند؛ نیازِ غیرقابل انکار روان آدمی است به امید.
چشم انتظاری بهار تنها از این منظر برای من قابل درک است. گذرِ ایام به خودی خود هیچ معنایی ندارد. ما نیاز داریم به تغییر، ما هستیم که چشم انتظارِ آن دمی هستیم که مدرسه تمام شود، مشق و درسی نباشد، کار تعطیل شود، و تنها برنامه روزانه «بی برنامگی» سرخوش کننده باشد.
این حس را خوب میفهمم. هرچقدر هم که این بازی را تکرار کنیم و آن حس به دست نیاید، مشتاقانه به سوی این حس جست و خیر میکنیم: بهار که برسد همه چیز شکوفا میشود و رنجها ناپدید خواهند شد!
از این اشتیاق باید مراقبت کرد. بدون این امید به آن بادِ بهاری و سرخوشی اش نمیتوانیم «زنده»گی کنیم.
آن لحظه که باد لایِ موهای آفتاب خورده میچرخد و میرقصد، ارزشِ اش را دارد. حتی اگر نپاید و تکرار نشود.
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #درباره_زندگی #روانشناسی_عمقی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #زنانه_نگری #معنای_زندگی #انسان #روان #داستان_زندگی
برای او که اضطراب و تنش بسیار در زندگی تجربه کرده است، لذتِ مواجهه با چیزهای تکراری در حذفِ اضطراب است!
باید کمی توضیح بدهم: برخی از ما دوست داریم سریال ها و فیلم هایی را بارها و بارها تماشا کنیم یا کتابی را بارها و بارها بخوانیم. انگار که در آن وادیِ تکرار، جهانی امن و قابل پیش بینی وجود دارد. برای من وجهِ روانی این تمایل به دو صورت قابل فهم است. یکی غرق شدن در دنیایی است که به آن تعلق نداری ولی با وانمود کردن به این تعلق و خیال پردازی در وادی آن می توانی از رنج یا مشکلات زندگی فعلی فاصله بگیری. دومی اینکه تکرار، از تنش و اضطراب مواجه با داستان میکاهد. از نگرانی برای سرنوشتِ آدمهای آن دنیا کم میکند.
در نهایت، تکرار از اضطراب می کاهد!
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #زخم_روانی #انسان #روان #روانشناسی_عمقی #درباره_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #رنج #داستان_زندگی #اضطراب #لذت
@zananenegari
https://www.instagram.com/p/CaIMpX8vZJV/?utm_medium=copy_link
چند روز پیش مقاله ای در روزنامه گاردین خواندم درباره زنی که به دلیل یک تفاوت ژنتیکی ساده، توانایی دیدن ۱۰۰ میلیون رنگ در جهان اطراف خود را دارد! چشم انسانها به صورت معمول توان دیدن ده میلیون رنگ را دارد (بماند که چقدر از این ظرفیت بهره میبریم یا نمیبریم!)
مساله ای که توجه من را جلب کرد البته به تجربه درونی این توانایی شگفت انگیز برمیگردد. میتوانید تصور کنید جهانِ زنی که صدبرابر انسانهای اطرافش رنگهای طبیعت را میبیند تا چه حد متفاوت است؟ تجربه ای که نه قابل وصف است و نه قابل اشتراک اما این زنِ هنرمند که تا چندسال پیش از این تفاوت ژنتیکی بی خبر بوده تمام تلاش خود را کرده تا از طریق خلقِ آثار هنری و تدریس نقاشی به دیگران نشان دهد.
تجربه او در بطن خود با تجربه بسیاری از آدمها مشابه است: هریک از ما توانی ویژه داریم که نه به وجود آن آگاهیم و نه زبانی برای انتقال آن داریم. از مهمترین چالش های روانی ما در زندگی کشفِ آن تفاوت و زبانِ بیان و اشتراک است.
این زنِ هنرمند توضیح می داد که پس از آگاهی از این توانایی خود با دیگران مهربانتر شده است چون حالا می داند که آنها حقیقتا توانِ دیدن جهان از چشمهای او را ندارند.
حالا تصور کنید که همین توانایی نامکشوف را در عرصه های دیگری دارد: یکی صداهای بیشتری میشنود، یک قوه لامسه بهتری دارد و یکی هم تعداد احساسات و عواطفی که تجربه میکند از دیگران بیشتر است.
همه اینها را گفتم که بگویم در نهایت همه این دانش و آگاهی ها باید معطوف شود به همدلی و مهربانی بیشتر با کسانی که توانایی دیدنِ جهان از دریچه چشم ما را ندارند.
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #روانشناسی_عمقی #درباره_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #معنای_زندگی #انسان #روان #رنگ
@zananenegari
https://www.instagram.com/p/CZkOgn1PO9p/?utm_medium=copy_link
نمی دانم که شما هم تا به حال این حس را داشته اید یا نه، ولی من در دورانهایی حس میکنم که صرفا مشاهدهگر زندگی هستم. نه اینکه مجبور به سکوت باشم، بلکه انتخاب میکنم و لذت میبرم که در سکوت همه چیز را مشاهده کنم. تجربه بسیار متواضعکننده ای است. اگر مشاهدهگر دقیقی باشی اولین چیزی که درخواهی یافت این است که زندگی بدون مشارکت تو به مسیر خود ادامه خواهد داد. درس مهمی است که روانِ آدمی به تکرار آن نیازمند است.
درس دیگر این سکوت و مشاهده این است که یاد میگیری هر از چندی باید شیوه و مسیرِ ابرازِ وجودت در جهان را تغییر بدهی. باید تغییر کنی، نقطه.
و در نهایت یاد میگیری که گرچه زندگی بدون حضور و وجود تو به همان سرعت و شیوه ابدی به مسیر خود ادامه میدهد، اما اگر مشارکت نکنی جایی در قلبت فقدانی حس میکنی که مدام خود را یادآوری میکند.
خلق کردن در حقیقت جبر است نه اختیار.
در شش سالی که زنانه نگری را شروع کرده ام دورانهای متعددی داشتم. در ابتدا شاید روزی ده پست کوچک مینوشتم. دوره ای بسیار کمتر. سال گذشته با خودم قراری درونی گذاشتم و برای ۳۴۰ روز بدون وقفه و بدون تعطیلی هر روز مطلبی پست کردم. و تابستان گذشته از شدت مشغله تصمیم گرفتم پست روزانه را تعطیل کنم.
حالا حس میکنم بر لبه ای ایستاده ام و باید تصمیم بگیرم که آیا به شیوه ابراز این چنینی ادامه بدهم یا شیوه جدیدی انتخاب کنم.
فکر میکنم پاسخ به شکل طبیعی و در ماه های آینده مشخص خواهد شد ولی در نفسِ ادامه دادن تردیدی ندارم.
خلق کردن اختیاری نیست...
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #روانشناسی_عمقی #درباره_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #معنای_زندگی #انسان #روان #زندگی #زنانه_نگری #خلاقیت
@zananenegari
https://www.instagram.com/p/CXEoojpvBEK/?utm_medium=copy_link
زندگی همواره راه خود را خواهد یافت. از میان خاکستر، از میان ویرانه ها، و از درونِ زخم ها...
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #روانشناسی_عمقی #درباره_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #انسان #روان #زنانه_نگری #معنای_زندگی
@zananenegari
جهانِ مهآلود، جهانِ واقعی است...
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #روانشناسی_عمقی #درباره_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #روان #انسان #زنانه_نگری #معنای_زندگی
میان دارا بودن حس همدلی و نشان دادن آن تفاوت اساسی وجود دارد. فهمِ عواطف و احساسات دیگران همواره منجر به واکنش نمی شود و یکی از دلایل آن زخم های فردی و مکانیزم دفاعی روان برای مراقبت از خود است. گاهی ما به خوبی از وضعیت روانی دیگری آگاهی داریم (به عبارتی حس همدلی یا امپاتی را دارا هستیم) ولی از نشان دادن این آگاهی به دلایل متفاوت خودداری میکنیم. یک دلیل میتواند این باشد که به تجربه دریافته ایم آدمها به سرعت از ما تقاضای منجی شدن میکنند و میخواهند درباره بهبود وضعیت روانی آنها کاری کنیم و هزینه روانی چنین فرافکنی هایی میتواند بسیار بیشتر از فایده نشان دادن همدلی باشد.
رسیدن به تعادل و تشخیص اینکه کجا همدلی نشان بدهیم و کجا مرز و محدوده بگذاریم از نشانه های رشد فردی است.
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #روانشناسی_عمقی #درباره_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #زنانه_نگری #روانشناسی_ارتباط #روان #انسان #همدلی
@zananenegari
گاهی آدمها به دنبال کسی هستند که از طریق اصطکاک با او، از طریق مجادله بیهوده و بحث های بی پایان، سر خودشان را گرم کنند و حواس خود را از خالی بودن روزها و بی هدفی زندگی پرت کنند.
به دام نیفتید. اگر برای روان و زندگی خود ارزش قائل هستید، اسباب بازی روانی این افراد نشوید. به قولی اجازه بدهید توپ خود را بردارند و بروند با کسی دیگر بازی کنند!
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #روانشناسی_عمقی #درباره_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #معنای_زندگی #روان #انسان #روانشناسی_ارتباط #زنانه_نگری
@zananenegari
حتی اگر همواره نیت خوبی داشته باشیم، حتی اگر هیچگاه دست به آزار کسی نزده باشیم، حتی اگر تمام توان خود را برای کمک به دیگران به کار گرفته باشیم، هیچ تضمینی وجود ندارد که زندگی با ما عادلانه رفتار کند و دیگران به ما زخم نزنند و با نیت پلید به ما نزدیک نشوند و هنگام نیاز از کمک به ما خودداری نکنند.
این یکی از عمیق ترین نا امیدی های روان انسان است: خوب بودن هرگز مساوی خوبی دیدن نیست. برای کاهش رنجِ این ناامیدی، آگاهی به آن کمک کننده است. برای کمک به روان خود، بهتر است نیت در پس عمل هایمان را بر اساس آرامش روانی خود و تمایل به زیست در جهانی بهتر انتخاب کنیم و نه بر اساس انتظارِ دریافت خوبی از جهانی که آشوب از قوانین بنیادی آن است.
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #روانشناسی_عمقی #معنای_زندگی #درباره_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #زنانه_نگری #روان #انسان #روانشناسی_ارتباط #آشوب #آرامش
@zananenegari
روانِ آدمی از ایهام و ابهام میترسد. برای همین در به یادآوری داستان زندگی مان، هرکجا که ایهامی وجود دارد، جزییات را از خودمان میسازیم. روان آدمی بیشتر از درستی یک روایت، به جزییات آن اهمیت میدهد. برای ارزیابی بخشی از گذشته خود گاهی باید در جزییاتی که به یاد داریم شک کنیم و روی ابهام های روایتی که به خاطر میآوریم متمرکز شویم. گاهی بهبودی از زخم به بازنگری داستان و روایت نیاز دارد.
#مریم_طهماسبی #روانشناسی_عمقی #عکاس_خودم #معنای_زندگی #درباره_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #زنانه_نگری #روان #انسان #داستان #داستان_زندگی #روایت
@zananenegari
عضله های جسم را به چشم میبینیم. میدانیم که اگر قرار باشد وزنه ای سنگین بلند کنیم، به تمرین عضله، تغذیه درست و ممارست نیاز داریم.
نوبت عضله های روان که میرسد همه چیز یادمان میرود. عضله روان هم اگر قرار باشد وزنه ای سنگین بلند کند به تغذیه و تقویت نیاز دارد. به راهکار برای کشتی گرفتن با اضطراب، به هنر برای تغذیه و به تمرینهای روزمره برای ممارست.
کمر روان خود را با بلند کردن وزنه بدون آمادگی نشکنیم!
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #روانشناسی_عمقی #انسان #روان #زنانه_نگری #زندگی_را_اینگونه_میبینم #درباره_زندگی
@zananenegari
عشق و نفرت نزدیک ترین عواطف انسانی هستند. بهترین وجه عاطفه این است که نمیتواند شدت خود را حفظ کند. هیچکس ما را با همان شدت دوست نخواهد داشت، هیچکس از ما با همان شدت متنفر نخواهد بود. عشق و نفرت هر دو مثل گردباد و طوفان هستند. اگر از آب و هوا چیزی یاد گرفته باشیم این است که هیچ طوفانی برای همیشه باقی نمیماند!
#مریم_طهماسبی #روانشناسی_عمقی #عکاس_خودم #درباره_زندگی #انسان #روان #زنانه_نگری #زندگی_را_اینگونه_میبینم #روانشناسی_ارتباط #عشق #نفرت
@zananenegari
بذرهای نفرتی را که کاشتید،
دانه دانه از قلب هایمان بیرون خواهیم کشید.
آن بذرها را به گل مینشانیم و روی موهای رقصان دخترکانمان میبافیم...
از تاریکی که حاکم کرده اید برای رشد استفاده میکنیم و شعرهایمان، مجسمه هایمان و آوازهایمان و ... را تبدیل به گلوله های روشنایی میکنیم که آینده را رنگ بزنند...
ما همه چیز را درون خود داشتیم، نادانی و جهالت شما بوده که ندیدید و نشناختید...
#مریم_طهماسبی #زن_زندگی_آزادی #زنانه_نگری #جنبش_زنان_ایران
در خواب از نردبانی بی انتها پایین می رفتم. هر چه پایین تر می رفتم، فاصله میان پله ها بیشتر میشد و دیگر خبری از دستگیره های کناری هم نبود. به پایین نگاه کردم. هنوز تا زمین بی نهایت راه بود. نشستم. گفتم که دیگر خسته ام. میپرم. می دانستم که خواب هستم و می دانستم وقتی در خواب بپری، روحت محکم میخورد به زمینِ تن. آنقدر خسته بودم که حتی نمی خواستم این زمین خوردنِ روح را هم تجربه کنم. پس قبل رسیدن به زمین و بیدار شدن تصمیم گرفتم شناور شوم و غوطه بخورم در فضای بی کران.
بیدار شدم. روز دیگری است. حتی اگر خسته باشی و تمام ساعت خواب را از نردبان زندگی پایین آمده باشی، باید به کار و زندگی ادامه بدهی.
حال و روز بسیاری از ما، همین فرسودگی و خستگی است. خسته ایم ولی باید به زندگی ادامه بدهیم.
مریم طهماسبی
@zananenegari
با همین یک جمله می شود فیلم ها ساخت، داستان ها نوشت و قاب های خوش رنگ و نگار از زندگی خلق کرد.
«پدر همیشه از گذشته حرف میزنه،
به خصوص وقتی که داره پرتقال پوست میکنه!»
Song by AnnenMayKantereit
#مریم_طهماسبی #معنای_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #داستان_زندگی #روان #انسان #روانشناسی_عمقی #درباره_زندگی #آرامش #معنادهی #روایت #داستان
فاصله روانی از فاصله جسمانی کارآمدتر است. روانِ آدمی برای جان به در بردن از انواع زخمها به مهارتِ فاصله گرفتن و مرز گذاردن نیاز دارد. به زخم که چسبیده باشی، دنیا را تنها از زاویه دید زخم تجربه میکنی. فاصله گرفتن اما از اولین قدم ها به سوی بهبود است که اجازه میدهد دنیا را گونه دیگری تصور کنیم و سپس به سوی آن تصور گام برداریم.
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #زندگی_را_اینگونه_میبینم #درباره_زندگی #روانشناسی_عمقی #روان #انسان #زخم_روانی #جان_به_در_بردن #زندگی #زنانه_نگری #معنای_زندگی #تروما #فاصله
@zananenegari
سندروم قلب شکسته را که می دانید چیست. پیشترها تصور میشد عشق نافرجام یا مرگِ عزیزی میتواند قلب را مچاله کند و از کار بیندازد. به تازگی اما شواهد بیشتری هست از زنانی که با تجربه استرس شدید، خشم و ناامیدی به سندروم قلب شکسته مبتلا میشوند. و قلب اینجا نشانه و استعاره نیست. همان عضوِ تپنده در قفسه سینه است که از کار باز ایستادنش با پایانِ زندگی آدمی گره خورده است.
قلبِ شکسته شاید به مرگِ فوری منتهی نشود اما در کوتاهی عمر ما نمی تواند بی اثر باشد.
این روزها دلیل برای شکسته شدن قلب هایمان بیشتر از همیشه است که تمامِ عواملِ شکستن قلب زندگی مان را احاطه کرده اند.
برای جان به در بردن اما باید آگاهانه و با عشق به خود از قلبهایمان مراقب ویژه کنیم. چه قلب را مرکزِ عواطف و احساسات خود میدانیم و چه قلب را مرکز تصمیمگیری و شوق به زندگی (برای من دومی حتی مهمتر است)، باید با مهر از آن مراقبت کنیم.
#مریم_طهماسبی #ویدئو_از_خودم #زندگی_را_اینگونه_میبینم #درباره_زندگی #روانشناسی_عمقی #روان #انسان #زخم_روانی #زنانه_نگری #مرگ #زندگی #جان_به_در_بردن #قلب
@zananenegari
https://www.instagram.com/tv/CZ2P6QflyGC/?utm_medium=copy_link
تضاد روزانه میان به یادآوردن و فراموش کردن ریشه در طبیعتِ زخم دارد:
زخمی که روانِ آدمی را سوگوار کرده مثل بوته خاری است که در آن گیر کرده باشی! تکان بخوری خار در تنِ آگاهی ات فرو می رود. یخ که بزنی اما حضورِ خارها را فراموش می کنی.
حرکت کردن برای روانِ زخم خورده همواره با درجه ای از رنج همراه است. تصمیم به حرکت به این معناست که رنجِ یخ زدهگی از رنج خارهای خاطره افزون شده است.
از بوته خار که فاصله بگیری کم کم جای نیش ها هم خوب خواهد شد!
#مریم_طهماسبی #زندگی #روان #انسان #معنای_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #درباره_زندگی #زنانه_نگری #روانشناسی_عمقی #عکاس_خودم #رنج #زخم_روانی #تروما
به دوردست کاری نداشته باشیم. در دوردستِ آدمی جز مرگ چیزی نیست. زندگی فقط همین نزدیکی پیدا می شود.
#مریم_طهماسبی #ویدئو_از_خودم #روانشناسی_عمقی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #درباره_زندگی #معنای_زندگی #زنانه_نگری #روان #انسان #زندگی
@zananenegari
نیاکان ما، پیش و بیش از آنکه مصرف کننده باشند، بی شک تولیدکنندگان بزرگی بودند. تولید کننده غذا، پوشاک، مسکن، هنر (از معماری بناهای باشکوه تا به صحنه بردن نمایشها و ...)
در زندگی روزمره آنها وقت تلف شده کمی وجود داشت چون همواره در حال تولید کردن بودند و بدون تولید، مصرفی هم وجود نداشت.
در زندگی مدرن اما، جریان برعکس شده است. حجم مصرف فردی ما چنان بر تولید فردی مان پیشی گرفته که تقریبا به مصرف کننده تولیدات انبوه بدل شده ایم. این تغییر شیب دار و قابل توجه که در فاصله زمانی بسیار کوتاهی (حدود دو نسل) به بالاترین حد خود رسیده در وضعیت روانی ما نیز تغییر معنا داری ایجاد کرده است. روان بشر به تعادل میان آنچه از تصویر و کلمه و ... به درون می برد، با آنچه از طریق ذهن و دست هایش برون می دهد نیاز دارد. بخشی از اضطراب و تشویش های روزافرون ما از آن جهت است که دیگر با دست هایمان جز بالا و پایین کردن صفحات مجازی یا کارهای اداری و تکراری، کم پیش می آید که کار دیگری انجام دهیم. دست و ذهن ما در جستجوی راهی برای خلق کردن است اما جهان پیرامونی فقط ما را به زور با تصویر و کلمات و ساخته های خودش تغذیه می کند.
آگاه شدن به این وضعیت تنها گام ابتدایی است. پیش از این هم بارها نوشته ام که از نظر من راه برون رفت از شرایط اضطراری اقلیمی و بحران های اکولوژیک که در حال تجربه جمعی آن در کره زمین هستیم، کاهش مصرف است. کاهش مصرف همه چیز! نه فقط آنچه می خوریم و می پوشیم و... بلکه آنچه می بینیم و آنچه می شنویم.
در این باره بیشتر خواهم نوشت.
مریم طهماسبی
*عکس کارل گوستاو یونگ را در کارگاهش نشان می دهد. یونگ نقاش و مجسمه ساز زبردستی بود
@zananenegari
https://www.instagram.com/p/B86tFBcAgah/?igshid=d3uaqu51pzzz
آدمی برای دیده شدن، صورت زندگی را میخراشد...
#مریم_طهماسبی #روانشناسی_عمقی #درباره_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #زنانه_نگری #روان #انسان
@zananenegari
انرژی روانی آدم ها هم فصل های خودش را دارد. مثل رودخانه ای که سطح آب جاری اش بالا و پایین میشود. این فصل ها البته میتوانند دو سه روز باشند یا ماه ها طول بکشند ولی پذیرش آنها در بلندمدت آرامش آفرین است. وقتی پذیرفتیم که در زمستانِ روان با فشار و تحکم نمیتوانیم چیزی تولید کنیم، کم کم یاد میگیریم که زمان بدهیم تا بهار فرا برسد و ایده ها دوباره جوانه بزنند.
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #روانشناسی_عمقی #درباره_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #معنای_زندگی #انسان #روان #روانشناسی_ارتباط #زنانه_نگری
@zananenegari
کهنه و ژولیده و فرسوده مساوی با بی فایده و دورانداختنی نیست!
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #روانشناسی_عمقی #درباره_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #معنای_زندگی #روان #انسان
@zananenegari
هرکسی از فصول مختلف زندگی ایماژی را به عنوان مرجع روانی خود نگاه میدارد. این ایماژ (که تنها تصویر نیستند بلکه بیشتر به فیلم کوتاه شباهت دارند) برشی از وضعیت روانی ما در برهه های مختلف زندگی را نشان میدهند. دریافتِ معنای آنها هم برای هر فرد کاملا متفاوت است. این ایماژ روانی با تجربیات جسمانی ما هم فاصله نزدیکی دارند. گاها افرادی که مثلا علاقه به فصل پاییز دارند از خنک شدن هوا لذت میبرند و ایماژ روانی که از کودکی با خود حمل کرده اند این علاقه را تشدید میکند.
من فصل پاییز را با تصویر کاملا متفاوتی گره زده ام: هواگیری شوفاژ خانه توسط پدر. هرگاه چشم ببندم و به پاییز کودکی فکر کنم جز این تصویر خاطره مثبت دیگری به ذهنم نمیرسد. از نظر روانی و جسمانی، هواگیری شوفاژ برای منی که از سرما گریزان بودم پیام آور بازگشت گرما به خانه بود. البته آئین هواگیری توسط پدر، صدای پیس پیس فراموش نشدنی لوله های شوفاژ و نقش دستیاری برای پدر ایفا کردن هم در شکلگیری این ایماژ بی اثر نیست. اما هدف عمیق روانی نگاه داشتن چنین ایماژی همان فراهم شدن گرماست.
#مریم_طهماسبی #روانشناسی_عمقی #ویدئو_از_خودم #انسان #روان #زنانه_نگری #زندگی_را_اینگونه_میبینم #درباره_زندگی #معنای_زندگی #داستان_زندگی #معنادهی
@zananenegari
https://www.instagram.com/p/CUQGKOwJEcP/?utm_medium=copy_link
دنبال کردن هدف از رسیدن به هدف برای روان آدمی آسان تر است. رسیدن به هدف همانند رسیدن به سراب است. آنچه در دست داری از لابلای انگشتانت ناپدید میشود و باید باز دنبال کردن را آغاز کنی... برای روان آدمی بهتر است که پلکانی از هدفها طراحی کند که آخرین پله به مرگ چسبیده باشد. اینگونه میدانی که هرهدف تنها بخشی از آن چیزی است که به دنبال آن بوده ای و این از ناامیدی جانفرسایی که رسیدن به هرهدفی با خود دارد میکاهد.
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #روانشناسی_عمقی #انسان #روان #زنانه_نگری #زندگی_را_اینگونه_میبینم #درباره_زندگی #روانشناسی_ارتباط #هدف #معنای_زندگی #معنادهی
@zananenegari
درباره استراحت پیش از این نوشته ام. فکر میکنم از مهمترین چیزهایی که که نه در خانه و نه در مدرسه یاد نگرفتیم، استراحت کردن است. روانِ ما چنان به احساس گناه برای آرامیدن عادت دارد که به دزدِ لحظه های بی هدف تبدیل شده ایم. نمیتوانیم حتی به خودمان اقرار کنیم که نیاز داریم هیچ کاری نکنیم، برای ساعتی یا برای روزهایی. نتیجه این میشود که سالها هیچ نمیکنیم اما با احساس گناه همیشگی...
#مریم_طهماسبی #روانشناسی_عمقی #عکاس_خودم #درباره_زندگی #زندگی_را_اینگونه_میبینم #زنانه_نگری #روان #انسان #روانشناسی_ارتباط #استراحت #آرامش
@zananenegari
آیا تا پایانِ زندگی میشود پنهان شویم؟
شما هم اگر در دهه شصت به دنیا آمده باشید خانواده دکتر ارنست را یادتان هست. برای من همیشه یک سوال بی پاسخ ماند: چرا میخواستند که به زندگی معمول خود باز گردند؟ در تئوری، بیشتر ما خیالِ رفتن به جزیره ای و ماندن در آن تا آخر عمر را داریم. در زندگی هم جزیره کم نیست.
مدتی در درس و مدرسه پنهان میشویم، مدتی در کار، دورانی در عشق و عاشقی یا مسوولیتهای خانوادگی. این تناقض از کجا می آید که در نهایت چیزی ما را از جزیرههای سرگرم کننده و حواسپرت کننده بیرون میکشد؟ تناقض در این است که هم جزیره را میخواهیم و هم رهایی از آن را.
تنها پاسخی که به ذهنم میرسد این است که در جزیره هم از مواجهه با خودمان گریزی نداریم. از دست خودمان نمیتوانیم برای همیشه به جایی فرار کنیم.
#مریم_طهماسبی #عکاس_خودم #روانشناسی_عمقی #روان #انسان #درباره_زندگی #زنانه_نگری
@zananenegari