طوفان باعث ميشه درخت ريشه هاش رو عميق تر و قوى تر كنه.
در طوفان هاى زندگى به برگ هايى كه از دست ميدى فكر نكن ، به ريشه اى كه قوى تر ميكنى فكر كن
@zane_ziiiba
گرفتن آزادى از مردمى كه نمىخواهند برده باشند سخت است ، اما آزادى دادن به مردمى كه مىخواهند برده بمانند سختتر است ...
#مارتين_لوتركينگ
@zane_ziiiba
دیدی دندونت وقتی سالمه بهش
توجه نمی کنی ؟!
اما تا خراب میشه و درد میگیره
مدام مسواک میزنی و مراقبشی ...
کاش می فهمیدیم مراقبت از دندون
بعد از خراب شدنش ،
انداختن ماهی مُرده تو آبه !
درست مثل معذرت خواهی بعد از
شکستن قلب آدماست ، فایده ای نداره!
هرچیزی تا یه زمانی نیاز به توجه داره ...!
@zane_ziiiba
اگر می دانستیم که آشنایان مان
در غیاب ما چه چیزهایی
درباره ما می گویند
حتی یک کلمه هم
با آنان سخن نمی گفتیم...!!!
👤شوپنهاور
📓 در باب حکمت زندگی
@zane_ziiiba
اکنون دیگر "در دسترس" بودنت مهم نیست چون دیگر نه "مشترک" هستی و نه "مورد نظر" ...!
هوا سرد است اما نگران نباش سرما نمیخورم ، کلاهی که سرم گذاشتی تا گردنم را پوشانده...!
هرکس که سراغت را میگیرد ، نمیگویم وجود نداری ، میگویم وجودش را نداشتی...!
فکر نکن تو فوق العاده بوده ای ، قطع به یقین من کم توقع بوده ام...!
حالا هم که اتفاقی نیفتاده ، حادثه ی بین ما ، فقط یک زد و خورد ساده بوده ! تو جا زدی ، من جا خوردم...!
زمانی "نبودنت" همه هستی مرا نابود میکرد ولی حالا "بودنت"...!
میشود که نباشی؟؟؟
راستی!!
سلام مرا به وجدانت برسان...
البته اگر بیدار بود....!
@zane_ziiiba
⛱
وینستون چرچیل یکی از بزرگترین سیاستمداران تاریخ راجع به پیشرفت جوامع میگه؛
زنانِ یک جامعه را محدود کنید، آنها را تو سری خور و حقیر کنید، تمسخرشان کنید!
کاری کنید تا بزرگترین آرزویشان ازدواج و بزرگترین هنرشان آشپزی و خیاطی باشد.
بلایی بر سر آنها بیاورید تا از اجتماع بترسند، تخم تفکری در ذهن پدرانشان بکارید تا ایمان بیاورند دخترانشان را باید در قفس پرورش دهند، کتاب علم و قلم و چکش را از دخترانشان بگیرید و به جای آن ملاقه و سوزن دستشان بدهید...
هر کسی که برای آزادی زنان تلاش کرد را بنده شیطان و دشمن خدا بنامید که او دشمن ما، و ما خدای زمین هستیم!
من تضمین میدهم چنين جامعهای هزار سال هم بگذرد، پیشرفت نخواهد کرد...
@zane_ziiiba
🏖
اگه بخوام کل تجربیاتمو تو پنج تا جمله بگم باید بگم:
☆ چیزی راجب خودت و کارات تا صددرصد قطعی نشده به کسی نگو.
☆ به آشنا وسیله ی رو نفروش و همه ی رازاتو بهش نگو.
☆ با هیچ دوستی همکار نشو.
☆جلوجلو واسه هیچ موضوعی ذوق نکن
☆ و یاد بگیر کسی رو الویت زندگیت قرار ندی که انتخاب ۲۰ امش هستی!
@zane_ziiiba
دکتر مصطفی عرفی چه حرف خوبی رو میزنه، یه تلنگر برای وقتاییه که ارزش خودمون رو یادمون میره، میگه:
"با چک کردن های دَم به دقیقه، دنبال چی هستی؟
که مراقب باشی کسی مخشو نزنه؟
که مراقب باشی مخِ کسیو نزنه؟
یعنی انقدر سطح پایین شدی که وقت و زندگیتو بزاری و به این چیزا فکر کنی؟
رها کن لطفا!
کسی که واقعا بهت علاقه داشته باشه، نه کسی مخشو میزنه و نه اونقدر سطح پایین هست که وقتی باهاته به یه نفر دیگه ی فکر کنه.و اگه اینطور نباشه چک کردن و نکردنش بی فایده اس. عاقل باش.”
@zane_ziiiba
خانم هايده چه روزگاری رو پشت سر گذاشته بود که گفته «برو که بیحقيقتی...»
«بیحقيقت بودن» آخرین درجهی حقارتیه که میشه به کسی نسبت داد.
@zane_ziiiba
در دلم چیزی ویران شده، چیزی که نمیدانم چیست و اضطراب و دلشوره مثل مِهی در ته درّهای بیآفتاب جایش را گرفته است؛
باید خودم را بالا بکشم بهسوی روشنایی سبز و چشماندازهای دور...
-شاهرخ مسکوب
@zane_ziiiba
کیان قشنگم؛
به من بگو قایقت را به آب انداختی؟
شنیده بودم مقصدت به رنگین کمان است
به من بگو که رسیدی؟
خدارا دیدی؟ دست هایت را بوسید؟
بوسید و شرمنده تو شد؟
کیان قشنگم
برایم از آن ور رنگین کمان بگو
آسمانش مانند اینجا خونیست؟
باران خون جاریست؟
یا آفتاب به گونه های تو لبخند میزند؟
آدم ها همدیگر را میدرند یا به صلح و آرامش زندگی میکنند؟
به من بگو رنگین کمان چه شکلی است؟
به من بگو کودکی در آن سوی رنگین کمان چه شکلی است؟
آیا وقت بازیست یا تفنگ به دست میگرند؟
کیان جان…
قایقت را به آب انداختی و رفتی
رفتی به رنگین کمان برسی
رفتی که خدا را ببینی
به من بگو
رسیدی؟
- برای کیان پیرفلک
@zane_ziiiba
⛱ یاد گرفته ام ؛
بحث کردن با انسانِ احمق ؛
شخصیت و شعورِ خودم را میبرد زیرِ سوال...!
گاهی باید بی منطق ترین توهین ها را هم نادیده انگاشت...
@zane_ziiiba
- یکی از دوستانم تعریف میکرد: پدری داشتیم کاملا خودکامه و دیکتاتور، آنقدر که اجازه نمیداد از خانه خارج شویم، میگفت بیرون پر از گرگ است و درب خانه را بعد از رفتنش روی ما قفل میکرد. کمی بزرگتر که شدیم، علیه زورگویی پدر اعتراض کردیم، کتک خوردیم اما تعداد ما بیشتر بود و حریف ما نبود، سکوتی پر از خشم پیشه کرد و ما میدانستیم این سکوت چقدر خطرناک خواهدشد، از روی کلید پدر چند تا ساختیم و در را باز میکردیم و به بیرون میرفتیم. ما خوشحال بودیم از این استقلال و شبیه کودکان تازه متولد شده برای همه چیز ذوق داشتیم اما پدر عصبانی بود و نمیدانست چه کار کند، چند نفر را اجیر کرد کیف ما را در خیابان بزنند، به دخترها دست درازی کنند، از خانه سرقت کنند و تا میشد آزارمان بدهند، آنوقت با چهرهای مظلوم رو میکرد به ما و میگفت: دیدید گفتم بیرون امن نیست؟ دیدید گفتم درها باید روی شما قفل باشد؟ دیدید بدون من نمیتوانید امنیت داشتهباشید؟
Читать полностью…یک مناظره که حدود ۷۰ سال قبل بین یک آخوند و یک قاضی در دادگاه اتفاق افتاد.
آخوند:
شما اسلام را دينِ زنستيز مینامید، درصورتى كه اسلام زنان بزرگى تربيت كرده است.
قاضی:
میتوانيد چند نمونه از آنها را بفرمایيد.
آخوند:
يكى فاطمه زهرا، يكى هم زينب كبرا.
قاضی:
لطف كنيد خدمات اين دو بانو به بشريت، يا حتی به جامعه اسلامى را بيان كنيد؟
آخوند:
فاطمه زهرا با خطبه فدكيه به انسانها درس بزرگى داد.
قاضی:
خطبه فدکيه فاطمه زهرا فقط و فقط براى دفاع از يک باغ شخصی بود كه پدرش آن را بدون رعایت قانونِ تقسیم غنایم به او بخشیده بود و توسط خليفه دوم مسلمانان از او بازپس گرفته شد.
بنابر اين، دفاع یک نفر از منافع شخصی خود، چه درسى به بشريت داده و چه خدمتى به انسانها كرده است؟
آخوند:
زينب كبرا در كاخ يزيد با خطابه آتشين خود، كاخ يزيد را به لرزه درآورد.
قاضی:
اول اين که این مطلب نشان از آزادى بيان، آن هم در كاخ يزيد دارد، كه به يک مخالف، آزادانه اجازه بيان مخالفتش را داده است.
دوم اینکه ايشان يک زنِ داغدار بود و در غصه كشته شدن برادرانش مطالبى را بيان كرده که بسیار هم طبیعی است.
سوم، مگر كاخ يزيد بعد از این سخنان سرنگون شد؟! مگر مردم پس از آن مطالب، عليه يزيد شورش كردند؟
عزادارى و مويه بر برادرانِ كشته شده چه درسى به بشريت داده است؟
و چهارم اینکه وقتی یزید، یک مقرری مادامالعمر و یک مکان اختصاصی در مدینه برای ایشان و بقیه خانوادهاش تعیین نمود؛ دیگر تا پایان عمر، هیچ کدام از ایشان، نه به یزید و نه به جانشینانش اعتراضی نکردند.
آخوند:
شما با همان يزيد محشور شويد؛ به حق پنج تن آلعبا. شما مزدوران ضد دین هستيد كه با اهل بيت در افتادهايد. و از ديد ما، هركسى با اهل بيت شيعه دشمنى كند زنازاده است.
قاضی:
سپاس از منطق قانعكننده شما. كاملاً قانع شدم و به حقانيت ادعاهاى شما پی بردم.
شاید گمان کنید که این نوشتار، داستانگونهای برای انتقاد بر باورهای دینی است.
لیکن این متن، یک حقيقت و تنها بخشی کوچک از تلاش یک آخوندِ جنایت پیشه، به نام نواب صفوی، برای غلبه بر قاضی و تاریخنگار برجسته کشورمان، زندهیاد "سید احمد حکیم آبادی (یا همان احمد کسروی)" است، که پس از چند جلسه، وقتی نواب صفوی میبیند از پس منطق شیوای او برنمیآید؛ در پى صدورِ حکم تکفیر، از سوی "آیتالله کاشانی"، اقدام به ترور و قتل ناجوانمردانه او مینماید و ایشان به ضرب گلوله و ٢٧ ضربه چاقو، توسط فدائیان اسلام، به قتل رسید.
احمد کسروی، انسانی فهیم و دور اندیش بود؛ و هم او بود که گفت: ما یک حکومت به آخوندها بدهکاریم؛ تا هم ذات خرابشان برای مردم روشن شود و هم خود آخوندها بفهمند؛ رمالی بیش نیستند و اهل حکومت داری نمیتوانند باشند.
یادش گرامی و جاودان🌹🌹
تاریخ زبان تلخی دارد؛ اما آموزنده.
مردم ایران برای رهایی از خرافات و اسارت بار ذهنی، نیازمند چنین حکومتی بودند تا بتوانند از این تاریکی جهالت و خرافات نجات یابند.
🔸مجری از تراپيست پرسيد: وقتی با آدمی که هرگز خودش رو مقصر نمیدونه و خودش رو زير سوال نمیبره، مواجه میشیم چی کار کنیم؟
گفت: فرار!
🔹من اين فرار رو دیر یاد گرفتم. همیشه به اصطلاح دوستانم مدارا کردهم، صبور بودهم، و ایرادات روانیشون رو پذیرفتم. به این فکر کردهم که هیچ کدام خالی از ايرادات و گرفتاریهای روانی نیستیم.
اما بیش از پيش دارم به این نتیجه میرسم که این درجه از پذیرشِ ديگری و مدارا زیادیه. گاهی باید «زودتر از اینها» درها رو روی ديگران و گرفتاریهای روانيشون بست.
@zane_ziiiba
فیلم اسکار گرفته «کتاب سبز» یک دیالوگی داره که محشره :
«تو با خشونت پیروز نمیشی. تو فقط زمانی پیروز میشی که شأن و احترام خودت رو حفظ کنی. این احترامه که همیشه پیروزه…»
@zane_ziiiba
ما مستحق زندگی بودیم، و زیستنی بدون هراس. مستحق آرامش، امید، هیجان، رفاه، عشق...
اما دائما درحال مقاومت بودیم، درحال دویدن برای به زوال نرسیدن و درحال جنگیدن برای فهمیدن. ما جنگجو متولد شدهبودیم و فضای زیستنمان میدان مبارزه بود و حریف میطلبید و این ما بودیم که انتخاب میکردیم بجنگیم یا بایستیم و نگاه کنیم و بدون جنگیدن و دفاع کردن بمیریم.
خوب یا بد، جبر جغرافیا از ما انسانهایی مبارز ساختهبود. انسانهایی که در سادهترین حالات زیستن هم گارد گرفته و آمادهی نبرد بودند.
جهان ایستاده ما را تشویق میکرد در حالی که ما میان اضطراب و هراسی در نوسان، به پیش میرفتیم و این ناعادلانه بود.
ناعادلانه بود که ما رنجهایی از سر گذراندهبودیم و با آسیبهایی دست به گریبان بودیم که برای مردمان سرزمینهای دیگر، قابل تصور و ادراک نبود...
نا عادلانه بود...
-نرگس صرافیان طوفان
@zane_ziiiba
ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ" ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ" ﻣﻐﺰ "ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﺪ، ""ﻓﻮﺭﺍ ﻣﺸﺘﻌﻞ"" ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ """ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ """ﺑﺎﺷﺪ.
ﻫﻤﻪ ﻣﺎ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ""ﻣﻐﺰ"" ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ.
ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ
""ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸان "" ﻧﺪﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺗﯽ ﮔﺮﺍﻧﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ.......
بهترین جوابها .....
بهترین جواب بدگویی:سکوت
بهترین جواب خشم :صبر
بهترین جواب درد:تحمل
بهترین جواب تنهایی:تلاش
بهترین جواب سختی:توکل
بهترین جواب خوبی:تشکر
بهترین جواب زندگی:قناعت
بهترین جواب شکست:امیدواری....
تقدیم به بهترین ها....
برای جبران اشتباهات، به دوستانت همانقدر زمان بده که برای خودت فرصت قائل میشوی..
@zane_ziiiba
🏖
دمت گرم که واسه ساختن زندگیت داری میجنگی و منتظر نیستی یکی دیگه بیاد زندگیت رو بسازه!
دمت گرم وسط این همه بی تعهدی بازم عاشق میشی،بازم اعتماد می کنی!
دمت گرم با اینکه بهت می گن: تهش که چی، اینجا هیچ کاری بدرد نمیخوره، اما تو بازم با ذوق هدف میسازی!
دمت گرم اگر شرایط خانوادگیت با بقیه فرق داره و راحت نیست اما با رفتارت نشون دادی کی بیشتر دلسوز بابا مامانه!
دمت گرم با اینکه خیلیا چشم دیدنت رو ندارن توی جامعه، اما بازم با قدرت داری حقت رو می گیری!
من ازت تشکر میکنم! من بهت افتخار میکنم...
@zane_ziiiba
انقدر ساده از کنار جمله "دورت بگردم" نگذرین مثلا خود من وقتی میگم دورت بگردم ینی هم دوست دارم هم عاشقتم هم میخوامت هم هر چی تو بگی هم خاکت تو سرم هم مال منی هم پیتزام مال تو.
@zane_ziiiba
روز جهانی مرد؛
رو به پسرای کشورم و
به کسانی که همیشه اونارو محکوم کردیم به قوی بودن، به تکیه گاه بودن و
هیچوقت نخواستیم قبول کنیم اونا هم حق دارن خسته بشن، گریه کنن، بشکن..
به اونایی که بیشتر وقتا ناراحتی هاشون رو ریختن تو خودشون،
برای پسر ها و مرد هامون که سخت ازشون ترسیدیم، ولی الان حس امنیت رو بهمون انتقال میدن، تبریک میگم!
به بودنتون افتخار میکنیم❤️
@zane_ziiiba
من کاملا خستهام
از مردانِ پیری که جنگ را
بوجود میآوردند برای جوانانی
که در آن کشته شوند...
👤 جورج مکگاورن
@zane_ziiiba
گاهی اشتباه کُن!
میدونی چرا؟!
اشتباه برای اینکه آدمایِ دورت رو بشناسی لازمه. تا ببینی حتی موقع اشتباه کردنت کسی هست هنوزم کنارت باشه یا فقط موقع خوشیا کنارتن
همیشه آدمایِ واقعیِ زندگیمون تو مشکلاته که معلوم میشن.
@zane_ziiiba
نمیدونم...کلمهها از ذهنم محو شدن.
فقط مدام از خودم میپرسم؛ یعنی خدای رنگین کمون هم دید و هیچ کاری نکرد؟
و بیشتر از قبل ازش متنفر میشم.
@zane_ziiiba
عزرائیل را داشتیم، نزدیکمان بود،
اما جان نمیگرفت،
زندگی میگرفت، آینده میگرفت، آزادی میگرفت،
آزادانه در قفس سرگرم بودیم.
به پرواز فکر میکردیم، اما ترجیح به عادت کرده بودیم.
وعده آینده روشن میدادند و کودک میکشتند، فکر میکنم منظور از آینده روشن مرگ بود،
مرگی که خبرش یک ملت را میکشت اما جانش را نمیگرفت.
این است عزرائیلی که جان نمیگیرد اما زندگی چرا.
@zane_ziiiba
از هر گلوله
یک پرنده
کشته می شود
هزار پرنده
پرواز میکنند...!!
👤علیرضا روشن
@zane_ziiiba
کاش دلخوشیها بسیار بود و جادوی احساسات و عشق، میان تمام آدمها جریان داشت و هیچکس غمگین نبود.
کاش بیدغدغه میخندیدیم و بیمنت میبخشیدیم و بیفکر میخوابیدیم و غرق در آرامش و اشتیاق، بیدار میشدیم...
کاش مشکلات، اندک بود و رنجها محدود بود و نگرانیها در سطحیترین لایههای احساسات آدمی اتفاق میافتاد.
کاش اتفاقات خوبی میافتاد و خبرهای خوبی میرسید و شادیِ بیاندازهای را جشن میگرفتیم.
کاش آباد بودیم، کاش آزاد بودیم، کاش هیچ اندوه بزرگی نداشتیم.
#نرگس_صرافیان_طوفان
@zane_ziiiba