پژوهشهای دینی در زمینه های مختلف به ویژه اعتبار سنجی احادیث در چارچوب مذهب شریف جعفری
اگر جناب پناهیان معتقدند شورای نگهبان دو نفر بی انصاف دروغ پرداز را که باید از آن ها به خدا پناه برد، تأیید صلاحیت کرده اند، این جمله جناب پناهیان را به ایشان یادآوری کنیم:
«شورای نگهبان را قبول نداری، مفسد فی الارضی! مفسد فی الارض حکمش اعدامه!»
@zecra
بررسی ادبی تأویلات بارده علامه طهرانی درباره شعر حافظ شیرازی: «مرید پیر مغانم...» در کتاب روح مجرد، ص482-485
نمونه ای از صداقت و حق گویی جریان طهرانی
باز هم تکذیب سخنان محمد حسن وکیلی (پرچمدار جریان طهرانی)!
/channel/moaveniyan/20754
تصویر نسخه خطی جلد 22 بحار الانوار که در زمان حیات مرحوم مجلسی یعنی در تاریخ 1097ق کتابت شده است (مرکز احیاء، ش4351)
چنان که می بینیم در این نسخه قدیمی بحار الانوار هم «استدبر القبر» ثبت شده است.
آن شخص غالی دیگر برای توجیه غلو و تهمت زدن به دیگران، چه بهانه ای دارد؟!
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
درباره «لو استدبر القبر و صلی جاز»
در بحارالانوار از کتاب الدروس الشرعیة شهید اول نقل شده است: «و سادسها صلاة ركعتين للزيارة عند الفراغ فإن كان زائرا للنبي ص ففي الروضة و إن كان لأحد الأئمة صلى الله عليهم فعند رأسه و لو صلاهما بمسجد المكان جاز و رويت رخصة في صلاتهما إلى القبر و لو استدبر القبر و صلى جاز و إن كان غير مستحسن إلا مع البعد.» (بحار الأنوار، ج97، ص135).
در برخی نسخ چاپی بحار الانوار «استدبر القبر» به «استدبر القبلة» تصحیف شده و همین دستمایه غالیان برای بافندگی درباره قبله قرار گرفته است. یک شخص غالی ادعا کرده است که مؤسسه نور، متن بحار الانوار را تحریف کرده است. در حالی که آن چه در جامع الاحادیث نور آمده دقیقاً مطابق نسخ صحیح است. در این جا نشان داده شده که بنا بر نسخ متقدم الدروس الشرعیة و نیز منابع دیگر «لو استدبر القبر» درست است. ضمن این که اساساً «لو استدبر القبلة» با توجه به سیاق معنای درستی ندارد.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
نسبت عجیب یک غالی به آیت الله سیستانی!
فتوای آیت الله سیستانی در توضیح المسائل فارسی
«مسأله 1704 ـ اگر در شهری اوّل ماه ثابت شود، در شهرهای دیگر که در افق با او متّحد میباشند نیز اوّل ماه ثابت میشود، و مقصود از اتّحاد افق در اینجا آن است که اگر در شهر اوّل ماه دیده شود در شهر دوّم اگر مانعی مانند ابر یا گرد و غبار نباشد، دیده میشود، و این در موردی اطمینان آور است که شهر دوّم اگر غرب شهر اوّل است در خط عرض نزدیک به آن باشد و اگر در شرق آن است به اضافه به نزدیکی در خط عرضی، تفاوت زیادی در خط طول نداشته باشند.»
توضیح بیشتر در استفتاءات عربی
بیشک انتقاد به مراجع اشکالی ندارد؛ امّا به شرطی که برای هم صدا شدن با چند غالی حشوی، به جای نقد فتوای فقهاء، خیالات خود را ریشخند نکنی!
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
#روشنگری #غلو #غلوستیزی
💡مرجعیّت شیعه و مقابله با غُلُوّ !
💥مرجع عالیقدر حضرت آیت الله شیخ لطف الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):
📝«مرحوم آیت الله بروجردی» در موضوع حفظ حرم ها و حريم مقام رُبُوبيّت و اُلُوهيّت و حريم مقام نبوّت،حريم مقام امامت و بعد حتى حريم مقام فضيلت و علمِ اشخاص،مراقبت و مواظبت داشتند،مخصوصاً در آنجايى كه نگاه نداشتن حريم،برخورد با عقايد مىكرد،جدّاً از افراط و غلوّ جلوگيرى مىنمودند!
🔺در يكى از روزهاى عيد ولادت حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) - روز سيزدهم رجب - كه جمعيت ها و طبقات مختلف براى زيارتشان و عرض تبريك مىآمدند،آقا سيّد محترمى به نام آقاى حائرى - كه شخصاً مورد احترام بود - قصيده معروف حاج ميرزا اسماعيل شيرازى در تهنيت ولادت آن حضرت را قرائت مىكرد كه در ضمن آن مىگويد:
إِنْ يَكُنْ يفرض لِلهِ البَنُونَ
فَتَعَالَى اللهُ عَمَّا يَصِفُونَ
فَوَليدُ الْبَيْتِ أَحْرَى أَنْ يَكُونَ
لِوَليِّ الْبَيْتِ حَقّاً وَلَداً
* در ضمن آن،اين شعر است:
هذه فاطمة بنت أسد
أقبلت تحمل لاهوت الأبد !
ايشان ناراحت شدند و در آن مجلس پرجمعيت،سيّد را از خواندن قصيده منع فرمودند و او را امر به جلوس كردند!!
سيد فوراً امتثال امر كرد و نشست. مجلس را سكوت فرا گرفت و كسى نبود كه در اين موقف بتواند سخنى بگويد.
* حضرت آيتالله آقاى اخوى(مرحوم آیت الله شیخ علی صافی گلپایگانی) - كه مورد احترام خاص ايشان بودند و در مطالب و مواقع لازم حتى نظر مخالف خود را صريحاً بيان مىكردند،و خود آقا هم ايشان را به اين روحيه مىشناخت - از باب «عَونُ الضَّعِيفِ صَدَقَةٌ» در مقام حمايت از سيّد و توجيه اين شعر برآمدند و بحث مختصرى بين ايشان و آقا در آن مجلس درگرفت،و آقا بر موضع خود پافشارى فرمودند و در مقام طعن بر اين اشعار،جواب دادند كه اين شعر مثلاً چه معنايى دارد؟!:
تو به اين جمال و خوبى
چو به طور جلوه آيى
أرني بگو به آن كس
كه بگفت لَن تَراني
🔺و خلاصه مقصودشان اين بود كه حريم ولايت هرچند والا و بالا است،اما نبايد در احترام و تجليل از آن،حريم اُلُوهيّت و رُبُوبيّت را ناديده گرفت...!
📚فخر دوران؛ص۳۶-۳۸
@alidehghanipour110
#روشنگری #غلو #غلو_ستیزی
💡مقاله ای پیرامون حدیث «نحن صنایع الله و الخلق بعد صنایعنا» و تبیین معنای صحیح آن.
@alidehghanipour110
متأسفانه پس از تبرئه خسارت بار فرقه غالیپیشه نصیریه، سیاستمداران به فکر تبرئه و تقریب فرقه منحط و کافرپیشه دروزیه افتاده اند!! (اخبار صدا و سیما) از این پس باید منتظر نگاشتههای بیمایه و توجیهگرانهای درباره دروزیه، از قبیل آن چه از سوی برخی نهادها درباره نصیریه منتشر شده است، باشیم.
@zecra
احمد فرحانی: ولایت فقیه جزء اصول دین است... ولایت فقیه هم ازلی و ابدی است.
زراره در خواب هم نمیدید این مقامات را! ای کاش سروران به همان اسرار فلسفه و عرفان پرداخته و زراره شناسی را به اهل تاریخ و حدیث میسپردند!
#امامت_فقیه
@zecra
معنای درست حدیثِ «کذب من زعم انه من شیعتنا و هو متمسک بعروة غیرنا»
این حدیث مشهور جایگاه مهمی در مباحثِ مربوط به روش تحقیق در علوم و معارف دینی دارد. در این نوشتار نشان داده شده که برداشت مشهور از این حدیث، ناشی از تقطیع است. فضای پیدایش این حدیث اساساً چیز دیگری بوده و مربوط به نفیِ غلو و اباحی گری است!
http://alasar.blog.ir/1399/12/30/orve
@zecra
آن حکومتی که ما می خواهیم، مصداقش خلیفه ثانی است!
«آن حكومتى كه ما مى خواهيم مصداقش يكى خود پيغمبر اكرم است كه حاكم بود. ما بناست كه رؤسا را [در نظر] بگيريم، رؤسا را نظر بكنيم، سيره رؤسا را نظر بكنيم؛ يكى از آنها هم حضرت امير بود؛ يكى هم عُمَر بود. ما ببينيم اينها مثل عُمَر هم هستند؟... اطاق گلى اينها داشتند؛ توى مسجد يك اطاق گلى داشتند. سوار الاغ مىشده...» (نوفل لوشاتو، 8 آبان 1357- 27، ذى القعدة 1398،صحيفه امام، ج4، ص219)
قبلاً گفتیم که در این دیدگاه، دغدغه اصلی تقابل با سلطنت است و به ویژه به مظاهر اشرافی آن نظر دارد. از این منظر مشکلِ اصلی تبدیل امامت به سلطنت است، نه امامتِ غیر معصوم. شاهد دیگر از ستودن و آرزو کردن شیوه حکومتی خلیفه ثانی.
@zecra
برای مغزهای کُند و کَژی که اشاراتِ امامت فقیه را در نمی یابند، غلیانِ درونِ پرآشوب غالیان، هر روز طرحی نو می آفریند. این بار، انتشار کتابی با عنوان اطلس ولایت: از امام علی (ع) تا امام علی (مد ظله العالی) در 2 جلد!
@zecra
بنابراین در تاریخِ ادعا شده در کتاب مسافر کربلا (نشر #ابراهیم_هادی)، هنوز کاروانی به کربلا اعزام نشده بود و نخستین کاروان رسمی پس از جنگ نیز ۱ سال و 3 ماه بعد، در ماه ربیع الثانی -و نه ماه محرم- اعزام شده است!! با این حساب نه تنها کلّ داستان بازگشت شهید و خوابیدن زیر پتو و اخبار ساعت 2 در تلویزیون و... زیر سؤال می رود، بلکه اصل پیشبینی شهید از زمان بازگشت پیکرش و ارتباط آن با باز شدن راه کربلا –که سوژه اصلی کتاب است- باطل می گردد!
@zecra
حدیث دیگری با تعابیر مشابه درباره یکی دیگر از سران غلوّ:
💥امام صادق(علیه السلام) در مورد غالیان فرمودند:
...وای بر آن ها! آنها را چه شده است؟ خدا لعنتشان کند! آنها(غالیان) خدا را آزار دادند! و رسول خدا(صلّی الله علیه و آله) را در قبرش و امیر المؤمنین و فاطمه و حسن و حسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی(صلوات الله علیهم) را آزردند! و اینک من گوشت و پوست رسول الله(صلّی الله علیه و آله) در میان شما هستم،بر رختخواب خود میخوابم،در حالی که ترس و لرز و وحشت دارم! آنها آسوده هستند و من بیقرارم، آنها (با راحتی) در رختخواب خود میخوابند و من با ترس و لرز بیدارم و در کوهها و بیابانها با اضطراب،به پیشگاه خداوند بیزاری میجویم از سخنی که ابوالخطاب[از سَرانِ غُلات] - که لعنت خدا بر او باد - درباره من گفته است...!
📓رجال الکشي؛ص۲۲۵-۲۲۶ و بحارالأنوار؛ج۲۵ص۲۸۹-۲۹۰
منبع: کانال شیخ علی دهقانی
#حدیث
حاضران به غایبان برسانند!
روایت است که امام صادق ع به بشار شعیری -از غالیان پلید زمان خود- فرمود:
_ از نزد من بیرون شو! خدا لعنتت کند! _ نه به خدا سوگند هرگز سقف خانه ای بر من و تو سایه نخواهد انداخت (یعنی نه به خانه ام تو را راه می دهم و نه جایی که تو باشی خواهم آمد).
وقتی آن ملعون بیرون رفت، امام فرمود:
_وای بر او! چرا به سخن یهودیان معتقد نشد؟! چرا سخن نصرانیان را نگفت؟! چرا به عقیده مجوسیان معتقد نشد؟! چرا به گفتار صابئیان قائل نشد؟! (یعنی غالیان از همه کافران بدترند.)
_ به خدا سوگند هیچ کس مانند این فاجر، خدا را کوچک نشمرده است.
_ او شیطانی است پسر شیطان که از دریا بیرون شده تا یاران مرا گمراه کند.
_ از او بپرهیزید و حاضران این پیام را به غایبان برسانند!
_من بنده پسر بنده ام. من بنده پسر کنیزم. صلب پدران و رحم مادران مرا در برگرفته است.
_ من قطعاً خواهم مرد و قطعاً برانگیخته خواهم شد. مرا خواهند ایستاند و از من خواهند پرسید. همانا از سخنی که این کذّاب درباره من گفته و برای من ادّعا کرده از من سؤال خواهند کرد.
_ وای بر او! او را چه شده؟! خدا به وحشت دراندازدش! چرا که بر بستر خود آرام گرفته؛ ولی مرا به ترس و فزع انداخته! مرا نگران کرده و از خواب انداخته است!
_ می دانید چرا چنین می گویم؟! برای این که در قبر خود آرام بگیرم [یعنی خداوند مرا به خاطر سکوت در برابر حرف این ملعون مؤاخذه نکند]
«سَعْدٌ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ، عَنْ يُونُسَ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ، قَالَ:، قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (ع) لِبَشَّارٍ الشَّعِيرِيِّ اخْرُجْ عَنِّي لَعَنَكَ اللَّهُ لَا وَ اللَّهِ لَا يُظِلُّنِي وَ إِيَّاكَ سَقْفُ بَيْتٍ أَبَداً فَلَمَّا خَرَجَ: قَالَ: وَيْلَهُ أَ لَا، قَالَ بِمَا قَالَتِ الْيَهُودُ أَ لَا، قَالَ بِمَا قَالَتِ النَّصَارَى أَ لَا، قَالَ بِمَا قَالَتِ الْمَجُوسُ أَوْ بِمَا قَالَتِ الصَّابِيَةُ وَ اللَّهِ مَا صَغَّرَ اللَّهَ تَصْغِيرَ هَذَا الْفَاجِرِ أَحَدٌ أَنَّهُ شَيْطَانٌ ابْنُ شَيْطَانٍ خَرَجَ مِنَ الْبَحْرِ لِيُغْوِيَ أَصْحَابِي وَ شِيعَتِي فَاحْذَرُوهُ وَ لْيُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ أَنِّي عَبْدٌ ابْنُ عَبْدٍ قِنٍّ ابْنُ أَمَةٍ ضَمَّتْنِي الْأَصْلَابُ وَ الْأَرْحَامُ وَ إِنِّي لَمَيِّتٌ وَ إِنِّي لَمَبْعُوثٌ ثُمَّ مَوْقُوفٌ ثُمَّ مَسْئُولٌ وَ اللَّهِ لَأسْألَنَّ عَمَّا قَالَ فِيَّ هَذَا الْكَذَّابُ، وَ ادَّعَاهُ عَلَيَّ يَا وَيْلَهُ مَا لَهُ أَرْعَبَهُ اللَّهُ! فَلَقَدْ أَمِنَ عَلَى فِرَاشِهِ وَ أَفْزَعَنِي وَ أَقْلَقَنِي عَنْ رُقَادِي، وَ تَدْرُونَ أَنِّي لِمَ أَقُولُ ذَلِكَ أَقُولُ ذَلِكَ لِكَيْ أَسْتَقِرَّ فِي قَبْرِي» (رجال الكشی، ج۱، ص۴۰۰، ح۷۴۶).
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
وَ إِذْ قالَ اللَّهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُوني وَ أُمِّيَ إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قالَ سُبْحانَكَ ما يَكُونُ لي أَنْ أَقُولَ ما لَيْسَ لي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ ما في نَفْسي وَ لا أَعْلَمُ ما في نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ (المائدة: 116)
#حدیث
@zecra
تکذیب نقل قولی مشهور از مریدان طهرانی درباره کتاب روح مجرد
برگرفته از کانال علامه طهرانی: @tasavvufs
@zecra
تصویر نسخه خطی الدروس الشرعیة به تاریخ ۸۲۱ق (مجلس، ۹۰۳۳) در پاسخ به ادّعای آن شخص غالی
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
بسم الله الرّحمن الرّحیم
درباره قبله ستیزی غالیان
اخیراً جماعت غالیان، دیگشان به غلیان درآمده؛ در پی جنگ با هر نماد اسلامی هستند! از جمله این نمادها مسأله «رؤیت هلال» است که خدا فرموده: «يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَواقيتُ لِلنَّاسِ وَ الْحَجِّ» (البقرة : 189). در پیام پیش گفتیم که برخی غالیان در راستای همین «رؤیت ستیزی» غالیانه به دروغ یا اشتباه فاحش، فتوایی به آیت الله سیستانی نسبت داده و به تمسخر ایشان پرداخته اند. با وجود این که فتوای واقعیِ آیت الله سیستانی در بخش نظرات کانال این شخص قرار داده شد، این شخص نه تنها پاسخی نداد بلکه فتوا و توضیحات مربوطه را از نظرات کانالش پاک کرد؛ بدون آن که به اشتباه/دروغ خود اعتراف یا این نسبت ناروا را از کانالش پاک کند!
پس از آن، او و یاران غالیش در پی آن برآمدهاند که همانند اسلاف خود، با شبهات واهی به جنگ با قبله مسلمانان بروند! زیرا چنان که خداوند فرموده است: «وَ مِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ» (البقرة : 149). «جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاس» (المائدة : 97) «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمين» (آل عمران : 96)، کعبه قبله مسلمانان، نماد توحید، پرچم اسلام و همواره خارِ چشم غالیان و زندیقان است!
به طور کلی در بین بیشتر طوائف غلات و صوفیه، انواع و مراتبی از «قبله ستیزی» دیده میشود. «قالَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشابَهَتْ قُلُوبُهُم» (بقره: 118). در این جا درباره «انگاره تغییر قبله از مکه به کربلا» و ارتباط آن با غلوّ به صورت مختصر بحث شده است.
در ادامه نمونهای از شبهاتِ سستِ یک نفر از غالیان مجازی در این زمینه بررسی خواهد شد، ان شاء الله.
مطلب مرتبط
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
بنجل غُلات وطنی را به فرانسه برده و می خواهند از آن جا به عنوان جنس فرنگی به ما قالب کنند!
/channel/nosakh_shii/1419
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
🔶ردیه بر غلو سیاسی آقای علیرضا #پناهیان:
آیا درگیری رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) با مشرکان بر سر مسائل اعتقادی نبوده و صرفاً سیاسی بوده است؟؟
طی سخنرانی های اخیر آقای پناهیان در شبکه افق در سحرگاهان ماه مبارک رمضان مسائلی طرح شده که در تضاد مستقیم با ضروریات دین و آیات مبارک قرآن کریم می باشد!
✅مؤمنین توجه کنند!
🛑لطفا به اشتراک بگذارید تا روشن گری شود.
#روشنگری #غلو #غلوستیزی
💡انتقاد متکلم خبیر اُستاد سیّد قاسم علی احمدی(دام ظلّه) به اظهارات یک صوفی منحرف در شبکه ای ماهواره ای!
@ostadaliahmadi
نکاتی درباره روایت بهلول نباش
http://alasar.blog.ir/1400/01/14/bohlul
محسن ابراهیمی: آقای خامنه ای برای ما امام مفترض الطاعة است.
منبع: کانال المرسلات در ایتا_ دروس علی فرحانی
#امامت_فقیه
@zecra
فغان برخاست از جانهای مجنونان روحانی!
احمد فرحانی نوشته است:
- خطا برای ولی فقیه غیر ممکن است!
- عصمت برای ولی فقیه خیلی کم بینی است!
- ولی فقیه ولایت تکوینی دارد!
- اگر ختم شریعت نشده بود، امکان تشریع ایشان هم می بود!
اصغر طاهرزاده هم از این نعرههای مستانه به «نکات خوب» تعبیر کرده است!
#امامت_فقیه
منبع سخنان فرحانی در ایتا
منبع سخنان طاهرزاده
@zecra
سانسور فوری در کتابهای انتشارات ابراهیم هادی بعد از مواجهه با انتقادات!
در این جا نمونه ای از تحریفات محسن عمادی (انتشارات #ابراهیم_هادی در چاپ های قدیمی کتابهایش را نشان دادیم.) نمونه بسیار جالب دیگر را در این جا ببینید. در کتاب برزخیِ شنود، نویسنده پس از آن که با تذکر منتقدان، فهمید که داستان ادعا شده با واقعیات تاریخی سازگار نیست، در متن نخستین کتاب دست برد و تمام مواضع مورد انتقاد در داستان برزخی خود را تغییر داد!!
@zecra
در کتاب «شاهرخ حرّ انقلاب اسلامی، زندگينامه و مجموعه خاطرات شهيد شاهرخ ضرغام» از کتبِ نشر #ابراهیم_هادی، داستانهای مفصّلی درباره نگهبانی شاهرخ ضرغام در کاباره ها نقل شده است. سید حجتالله اسماعیلی در گفتگو با پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، این روایات را تکذیب کرده است: «من با شاهرخ از قبل انقلاب رفیق بودم. این که میگویند نگهبان کاباره بود و از این حرفها، همه اش دروغ است.» در این مصاحبه توضیح بیشتری نیامده است، ولی با توجّه به سابقه اغراق و داستان پردازیِ گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، چند و چونِ اصل این ماجراها، نیازمند بررسی است.
@zecra
نمونه ای دیگر از کرامات ساختگی نشر ابراهیم هادی
کرامتِ زیر، درون مایه اصلی کتاب مسافر کربلا از سلسله کتبِ انتشارات #ابراهیم_هادی است که نام کتاب نیز از همان گرفته شده است:
«آن جا مزار شهید نوجوانی به نام علیرضا کریمی بود که عاشق زیارت کربلا بوده و در آخرین دیدار به مادرش چنین گفته: می روم و تا راه کربلا باز نگردد بر نمی گردم. در روزی هم که اولین کاروان به طور رسمی راهی کربلا می شود، پیکر مطهّرش به میهن باز می گردد» (مسافر کربلا، ص8، چاپ اول:۱۳۸۸)
«وقتی برای آخرین بار راهی جبهه می شد، در پاسخ مادرش که پرسید: کی بر می گردی؟ جواب داد: هر وقت راه کربلا باز شد! در فروردین ماه سال شصت و دو برای شرکت در عملیات و الفجر یک راهی فکه شد... سرانجام مظلومانه به شهادت رسید. شانزده سالش تمام نشده بود که پر کشید. شانزده سال بعد هم برگشت. درست همان روزی که اولین کاروان به صورت رسمی عازم کربلا می شد. آمده بود به خواب گروه تفحص و گفته بود که پیکرش کجا است. این را هم گفت که موقعش شده من برگردم!! و حرفهای دیگر.» (مسافر کربلا، ص13، چاپ اول: 1388).
«تقریباً اوائل محرم سال هفتاد و شش بود... مادرم با عجله و هیجان آمد... گفت: علیرضا برگشته!!... گفت: علیرضا که اومد تو خونه، بعد از سلام و احوالپرسی، دستم رو بوسید و گفت که خیلی خسته ام و می خوام بخوابم. بعد هم رفت پتوش رو از تو انباری برداشت و رفت تو اتاق و خوابید.... کسی نمی دانست پتو کجا است. خودمان مخفی اش کرده بودیم... وسط اتاق پتوی علیرضا پهن بود. گوشه پتو کنار رفته بود. انگار یکی این جا خوابیده بود و حالا پتو را کنار زده و رفته. بوی عطر عجیبی اتاق رو پر کرده بود... بالشی روی زمین بود و بر روی آن یک دایره به اندازه یک سر فرو رفته بود. کاملاً مشخص بود که یک نفر این جا خوابیده بوده!... همه خانه بوی عطر عجیبی گرفته بود... به سراغ اخبار ساعت دو عصر رفتم. خبر دوم بود یا سوم نمی دانم، گوینده اخبار اعلام کرد امروز به طور رسمی اولین کاروان راهی کربلا شد! بعد هم توضیح داد که این کاروان شامل خانواده شهدا و... می باشد... دوباره ذهن من به سالها قبل برگشت. همان زمانی که علیرضا مشغول خداحافظی بود و برای آخرین بار راهی جبهه می شد. دقیقاً در جلوی همین در ایستاده بود که گفت: راه کربلا که باز شد بر می گردم و حالا راه کربلا باز شده! علیرضا هم که امروز برگشته!!! تو همین فکرها بودم که گوینده اخبار اعلام کرد: جمعه این هفته پیکرهای مطهر شهدا پس از نماز جمعه تهران تشییع می شود. با خودم گفتم: حتما علیرضا با این سری از شهدا برگشته... سه روز بعد پیکرهای شهدا را از تهران فرستادند ولی علیرضا با آنها نبود... صبح روز بعد که هشتم محرم بود دیدم کسی در می زند... شب تاسوعا بازگشت. عجیب بود که همان شب پیکرش را آوردند مسجد... » (مسافر کربلا، ص۷۰_۷۵، چاپ اول: 1388).
طبعاً ملاک عینی و جهان شمولی برای پذیرش یا ردّ کراماتِ ادّعا شده وجود ندارد. تنها بخشِ داستان که به لحاظ تاریخی، قابل ارزیابی است، تواریخ مذکور در آن است. نویسنده مدعی است این جریانات بین یکم تا نهم محرم -یعنی تقریباً بین 19 تا 27 اردیبهشت- سال 1376 رخ داده است. با توجه به این که گفته سه روز بعد پیکرها را آوردند و روز بعد 8 محرم بود، و با توجه به این که گفته روز جمعه پیکر شهدا، تشییع شده و سپس به اصفهان فرستاده شدند، بنابراین تاریخ این واقعه باید در 22 یا 23 اردیبهشت 1376 بوده باشد.
امّا این ادّعا با اسنادِ تاریخی سازگار نیست؛ زیرا بنا بر گزارش مراجعِ رسمی، «در روز شنبه مورخ بیست و چهارم مردادماه سال 1377 ش، پس از حدود بیست سال بسته بودن راه عتبات عـالیات، اولین گـروه زائـران و عاشقـان اهلبیت (ع)، متشکل از خانوادههای معظم شهدا، رئیس سازمان حج و زیارت، جمعی از مدیران دستگاه¬های اجرایی و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی و ارگانهای ذیربط، با بدرقۀ وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، عازم عتبات عالیات عـراق گردیدند.
در روزنامه همشهری، تاریخ 25 مرداد 77 نیز این خبر درج شده است: «به گفته این مقام وزارت امور خارجه، گشوده شدن راه زیارت عتبات عالیات در عراق یکی دیگر از محورهای گفتگوی مقام های ایرانی و عراقی بود که پس از بحثهای بسیار زیاد، قرار شد هفته ای سه هزار نفر از ایران به زیارت عتبات عالیات در عراق بروند که اولین کاروان آن، روز 24 مرداد عازم این کشور شد.»
برای اطمینان بیشتر به آرشیو روزنامه همشهری در اردیبهشت سال 1376 نیز مراجعه شد و خبری از اعزام اولین کاروان ایرانی به عتبات بعد از حدود 20 سال یافت نشد، در حالی که خبر به این اهمیت قطعاً در روزنامه ها بازتاب می یافته است! ضمناً 24 مرداد سال 1377 مقارن با ماه ربیع الثانی بوده است نه محرّم. (ادامه در پست زیر)