zecra | Unsorted

Telegram-канал zecra - ذِکری

1421

پژوهشهای دینی در زمینه های مختلف به ویژه اعتبار سنجی احادیث در چارچوب مذهب شریف جعفری

Subscribe to a channel

ذِکری

خصیبی و الهدایة (۱۱)

یکی دیگر از ویژگی‌های کتاب الهدایة الکبری نوشته حسین بن حمدان الخصیبی، تکرار متون است. به این معنا که مضامین یکسان با تعابیر نزدیک به هم در روایات مختلف و به ظاهر مستقل و بی‌ربط تکرار می‌شود. این تعابیر و یا حتّی مضامین، در بسیاری از موارد از منفردات خود خصیبی است و در جای دیگری یافت نمی‌شود یا گاهی نادرست و بر خلاف دانسته‌های تاریخی است.

برای نمونه در روایت طولانی رجعت از مفضل بن عمر که در انتهای باب ۱۴ الهدایة آمده است (نشر بلاغ، ص۳۵۱-۴۴۴) مضامین یا تعابیر منفرد بسیاری دیده می‌شود که تنها در روایات دیگرِ خودِ خصیبی یافت می‌شود! این در حالی است که میانِ سند و حتّی موضوع این روایت طولانی با روایات دیگر ارتباطی وجود ندارد و تنها در حلقه آخر یعنی خصیبی، مؤلف کتاب با هم اشتراک دارند.

هر کسی که قدری تجربه متن‌شناسی داشته باشد، از این تکرارهای گسترده به راحتی درمی‌یابد که نویسنده متن، شخص واحدی است که دغدغه‌های خود را در داستان‌های جداگانه بازتاب داده و برای هر یک سندِ مستقلّی ساخته است. تکرار متون، در کنار تکرار الگوها شاهد محکم دیگری است بر این که #خصیبی روایات را جعل می‌کرده است.


#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra

Читать полностью…

ذِکری

توجّه به یکی از الگوهای داستانی خصیبی

یکی از الگوهای داستانی رایج در روایاتِ حسین بن حمدان الخصیبی، سبکِ نقل تودَرتو و مرور ترتیبی بر تاریخ در قالبِ یک داستان و محاوره است. دقیقاً مانند برخی فیلم‌نامه‌ها که در میانِ گفتگوی دو نفر، نقبی به گذشته یا آینده زده و سرگذشتی دیگر مرور می‌شود و باز در درون سرگذشت دوم، به زمانی دیگر منتقل شده و صحنه‌هایی دیگر به نمایش گذاشته می‌شود.

به عنوان مثال خصیبی در فقه الرسالة الرستباشیة، روایتی غالیانه به جابر بن عبدالله انصاری نسبت داده است که بنا بر آن، در میانه جنگ جمل و در حالی که طلحة زخمی و در شُرُف مرگ است، گفتگویی میان جابر و طلحة با بیش از ۶۰۰ کلمه در می‌گیرد و در این گفتگو، یک دور، تاریخ، خلاصه‌وار از زمان پیامبر ص تا روز جمل، آن هم با جزئیات غیرمتناسب، مرور می‌شود (خصیبی، فقه الرسالة، ۱۷۹-۱۸۳). همین سبکِ روایی را در چندین موضع از الهدایة الکبری می‌یابیم که ضمناً مؤیّد اتّحاد نویسنده دو متن است.

برای نمونه در میان روایت طولانی رجعت، وقایعی که بر هر یک از معصومین رفته، به تفصیل زیاد از زبان خودشان بازگو می‌شود و در میانه آن چندین روایت و حکایتِ دیگر گنجانده شده است. مثلاً در گفتگوی گله‌آمیز امام علی ع با پیامبر ص در زمان رجعت، بسیاری از مسائل جزئی مطرح شده، تا آن جا که هنگام ذکر تقدّم ابوبکر در نماز به وقتِ بیماری پیامبر ص، نه تنها جزئیات ماجرا بازگو می‌شود، بلکه حتّی تمام وجوه مختلف استناد مخالفان به این ماجرا از زبان امیرالمؤمنین ع مطرح شده و پاسخ داده می‌شود؛ گویی که مقام، مقامِ مناظره کلامی است (خصیبی، الهدایة، ۴۰۵-۴۲۸).

در واقع در بطن گفتگوی امام صادق ع و مفضل، گفتگوی آتی پیامبر ص و امیرالمؤمنین ع و باز در بطن آن نقل برخی وقایع گذشته نهفته است. این رفت و برگشت میانِ آینده و گذشته و الگوی داستانی سه لایه (حکایت در حکایت در حکایت) در بسیاری از روایات دیگرِ خصیبی نیز دیده می‌شود.

مثلاً خصیبی وصیت امام حسن (ع) به امام حسین (ع) را در حدود ۹۰۰ کلمه روایت کرده است. در این وصیت ابتدا امام حسن (ع) در حدود ۶۶۰ کلمه به ذکر مطاعن اشعث بن قیس، پدر جعدة می‌پردازند و سرگذشت اشعث را پس از بازگشت از صفین تا بعد مرگ شرح می‌دهند. سپس در حدود ۲۴۰ کلمه ماجراهایی را که هنگام دفن ایشان رخ خواهد داد، بیان می‌کنند. (خصیبی، الهدایة، ۱۴۱۹ق، ۱۸۴-۱۸۶)

در این بخش اشکالاتِ تاریخی متعدّدی وجود دارد که چون فعلاً تنها محلّ بحث - بررسی الگوهای داستانی است- به آن نمی‌پردازیم. نکته قابل توجّه این که بیان سرگذشتِ اشعث بن قیس در این روایت هیچ وجه معقولی ندارد؛ زیرا خودِ امام حسین ع شاهد سرگذشت اشعث بوده است و برای توجیه لعن اشعث، نیازی به این همه تفصیل از سوی امام حسن ع آن هم در وصیت پایانی خود به امام حسین ع نبود!

در واقع اگر دقّت شود، این خود نویسنده است که در صدد شرح حال اشعث برای خواننده کتاب است و به اندک مناسبتی این تفصیلات را در گفتگوی امام حسن ع و امام حسین ع وارد کرده است. نکته جالب دیگر آن که در همین گزارش، ضمن نقل گفتگویی از امیرالمؤمنین ع با اشعث، خلاصه‌ای از حوادث آینده کربلا نیز بیان می‌شود. بنابراین در این جا هم الگوی داستانی سه لایه مشاهده می‌شود.

خصیبی از امام سجاد ع سخنان امام حسین ع در شب عاشورا را روایت کرده است. ایشان در پاسخِ قاسم بن الحسن (ع)، جزئیات برخی حوادث روز عاشورا به صورت ترتیبی در بیش از ۱۸۰ کلمه بیان می‌کنند (خصیبی، الهداية، ۲۰۴-۲۰۵). در انتهای همین گفتگو، امام حسین ع سرنوشتِ امام سجاد ع را در قالبِ پاسخی که فردا به پرسش زهیر و حبیب خواهند داد، بیان می‌کنند! باز در این جا با الگوی داستانی سه‌ لایه مواجهیم.

به ادّعای #خصیبی، امام جواد (ع) در گفتگو با ابوهاشم جعفری ماجرای سوء قصد آتی مأمون به ایشان را با تمام جزئیات (بیش از ۳۵۰ کلمه) پیش‌گویی می‌کنند (خصیبی، الهدایة، ۳۰۴-۳۰۶). در همین پیش‌گویی سخنان آینده مأمون به ام الفضل، درباره ماجرای سوء قصد گذشته خود به امام رضا ع روایت می‌شود که در واقع لینکی است که خصیبی به داستان قبلی خود درباره امام رضا ع داده است (خصیبی، الهدایة، ۲۸۰-۲۸۲). در این روایت نیز الگوی داستانی سه لایه مشاهده می‌شود.

ادامه در پست بعد


#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة

@zecra

Читать полностью…

ذِکری

خصیبی و الهدایة (۱۰)

تا این جا مواردی از اشتباهات تاریخی حسین بن حمدان الخصیبی در جعل روایات به نمایش گذاشته شد. در این شماره می‌خواهیم به لایه‌‌های عمیق‌تری از بحث بپردازیم.

بررسی دقیق ادبیات نقل از جهات مختلف، گذرگاه خوبی برای انتقال به کشف و اثبات موارد جعل است. یکی از این جهات، توجه به الگوهای مشترک در سیر گفتگوها و داستان‌ها است.

توضیح آن که در کتابی مثل الهدایة ادعای مؤلف آن است که صرفاً روایات بسیاری از طرق گوناگون گردآورده است. طرقی که به ظاهر ارتباط چندانی با هم ندارند و حلقه مشترک بسیاری از آن‌ها خود خصیبی است.

حال اگر بتوان الگوهایی یافت که از سویی بین این روایات _که با اسناد به ظاهر بی‌ربط نقل شده‌اند_ یکسان است و از سوی دیگر در غیر روایاتِ خصیبی کمتر یافت شود؛ می‌توان با اطمینان بالا این الگوها را از ویژگی‌های سبکی خود خصیبی دانست. بدین ترتیب می‌توان ثابت کرد اسناد و متون این گونه روایات را خود #خصیبی جعل کرده است.

در ادامه به بررسی نمونه‌هایی از این دست می‌پردازیم ان شاء الله.

#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة

@zecra

Читать полностью…

ذِکری

مرتبط با شبهات غلات (امیرمعزی [۱] و مریدانش) درباره قرآن

/channel/inekas/57

———————-
[۱] البته امیرمعزی را با تسامح غالی نامیده‌ایم؛ زیرا بر خلاف برخی مریدانش، به درستی غلو باور ندارد؛ بلکه ارائه تصویری غالیانه از مکتب اسلام را پلی برای انکار اسلام، تکذیب قرآن و دروغگو خواندن رسول خدا -صلی الله علیه و آله- و امیرالمؤمنین -علیه السلام- قرار داده است؛ خذله الله تعالی.

Читать полностью…

ذِکری

اهل علم، معمولاً شبهاتِ غالیان را از شدّتِ سخیف بودن درخور پاسخ نمی‌‌دانند؛ ولی این نوع برخورد، گستاخی، اعتماد به نفس و توهّم این موجودات را بیشتر می‌کند!

پاسخ در پُست بعدی
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra

Читать полностью…

ذِکری

سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِر (القمر: 26)

تقریباً همه گزارش‌های دانشمندان شیعه مانند شیخ طوسی (ره) درباره مفاسد اعتقادی و عملی غالیانی چون محمد بن نصیر با استناد به کتبِ خود غالیان قابل اثبات است. در تصویر نمونه‌ای از تصریحاتِ حسین بن حمدان #خصیبی، پدر معنوی غالی فرانسوی و هم‌کیشانش را می‌بینید كه کاملاً همسو با گزارش شیخ طوسی (ره) است. البته از این دست مستندات در سراسر آثار غالیان وجود دارد، اما از آن جهت به کتابِ خصیبی استناد شد که این کتاب مُصحفِ غالیان نصیری -خذلهم الله- و به یک معنا مهم‌ترین کتابِ آن‌ها است.
غالی فرانسوی باید توضیح دهد که ملاکِ او برای شناخت محمد بن نصیر چیست؟ در حالی که گزارش‌های پیروان محمد بن نصیر و دشمنان او همه در یک راستا است، چرا این گزارش‌ها مورد تشکیک واقع می‌شود؟ در واقع اگر هم دوستان و هم دشمنانِ محمد بن نصیر درباره او هم‌نوا دروغ گفته‌اند، پس هیچ راهی برای شناختِ او وجود نخواهد داشت و غالی فرانسوی بدون کمتری آگاهی، صرفاً از یک اسم بی‌مسمّی دفاع می‌کند!

ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُون‏ (الزخرف: 20)

#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra

Читать полностью…

ذِکری

شبهه دوم غالی فرانسوی درباره شیخ طوسی (ره)

غالی فرانسوی می‌نویسد: «این نقل با ابوعمرو آغاز شده که کنیه خود کشی است. نشان می‌دهد شیخ طوسی نظرش را در مورد نظر کشی می‌گوید!» (تصویر1)

جمله غالی، از مفهوم تهی است. «قال ابو عمرو» یعنی «ابوعمرو گفت» و این گزارش است نه نظر!

غالی توّهم کرده عبارت «قال ابوعمرو» نشان‌ می‌دهد این بخش جزوِ کتاب کشی نبوده و به آن افزوده شده است. اگر غالی، رجال کشی را ورق زده بود، می دید در این کتاب دست کم 38 بار «قال ابوعمرو» تکرار شده است. در گذشته آوردن نام مؤلف یک کتاب با تعبیر «قال» در آغاز یا میانه کتابِ از سوی مؤلف یا راوی کتاب کاملاً رایج بوده است.

به عنوان نمونه در الهدایة الکبری، تألیف پدر معنوی غالی فرانسوی، بیش از 40 بار نام حسین بن حمدان با تعبیر «قال» یا شبیه آن تکرار شده است (نمونه: تصویر 2-3). در الکافی، تألیف شیخ کلینی (ره) دست کم 13 بار نام محمد بن یعقوب الکلینی آمده است (نمونه: تصویر 4-5).

از این نمونه‌ها بسیار است. البته این تجربیات ساده و اطّلاعات ابتدایی با ولگردی و سلفی گرفتن در خیابان‌های فرانسه حاصل نمی‌شود!
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
ادامه در پست بعد
@zecra

Читать полностью…

ذِکری

شبهه نخست غالی فرانسوی درباره شیخ الطائفة (ره)

در تصویر 2 توهین غالی فرانسوی به شیخ طوسی -رحمه الله- با هدف دفاع از محمد بن نصیر-لعنه الله- دیده می‌شود.
در حالی که شیخ طوسی گزارش لواطِ محمد بن نصیر را از کتاب سعد بن عبد الله نقل کرده است (تصویر3). متن گزارش شیخ طوسی، در المقالات و الفرق و دیگر منابع متقدم بر شیخ، موجود است (تصاویر 4-6). بنابراین هیچ اتّهامی متوجّه شیخ نیست! سعد بن عبد الله نیز آن را از ابن خاقان نقل کرده که از روات امام هادی ع است (نک‍‍: الکافی، ج3، ص324).
به صورت نقضی نیز پاسخ می‌دهیم:
1. وقتی نصیریان در منابعِ خود لواط، شرابخواری و انواع فسق را روا می شمرند؛ پس طبق مبنای غالی فرانسوی، این امکان وجود دارد که پدران معنوی آن‌ها مثل محمد بن نصیر نیز لواط را برای خود روا شمرده باشند. اعمال مشترک نتایج مبنای مشترک است!
2. آن غالی که می گوید در دنیای احتمالات، نماز خواندن به سمت کعبه همان قدر محتمل است نظر امام باشد که عدم آن (تصویر1)، لابد این را هم می‌تواند بگوید که حرمت لواط و وجوب نماز همان قدر محتمل است که عدم آن! اعمال مشترک شما نتایج مبنای مشترک شما است!
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra

Читать полностью…

ذِکری

«السلام علیک یا مولانا»

ریاح بن الحارث گفت: گروهی در رحبه نزد امیرالمؤمنین ع آمدند و گفتند: السلام علیک یا مولانا! فرمود: چگونه مولای شما هستم در حالی که شما گروهی عرب هستید [نه از موالی]؟ گفتند: در روز غدیر خم شنیدیم که رسول خدا ص می فرمود: من کنت مولاه فإن هذا مولاه. هر کس من مولای اویم پس این مرد مولای او است.
ریاح گفت: وقتی گذشتند، در پی‌شان رفتم و پرسیدم: این‌ها چه کسانی‌اند؟ گفتند: گروهی از انصار که ابوایوب انصاری نیز در میانشان است.
#حدیث
📚مسند احمد بن حنبل، ج۳۸، ص۵۴۱_۵۴۲، نشر الرسالة (به اسناد صحیح طبق ارزیابی محقق کتاب)
@zecra

Читать полностью…

ذِکری

مفوضه سرگردان!

این روایت زیبا که در یک کانال تفویضی منتشر شده در واقع استدلال عقلی بر نفی تفویض و خالقیت اهل بیت (ع) است!

طبق این استدلال عقلی چیزی که خالق رنگ و کیفیت است؛ ممکن نیست خودش رنگ و کیفیت داشته باشد!

(بدیهی است که اهل بیت ع موجود مقداری و عددی اند)

وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى يُؤْفَكُون‏؟ (زخرف: 87)
@zecra

Читать полностью…

ذِکری

ادامه پست بالا:

4. و بالجملة فهذا واضح عند المنصف خارج عن محل النزاع فإن الأشياء اختلط حلالها بحرامها و طاهرها بنجسها من زمان آدم إلى الان فالذي لا يعلم الغيب كيف يقدر على اجتناب الحرام منها و النجس مع ان كل نوع منها فيه افراد مباحة في الواقع و افراد محرمة في الواقع، و لا يتصور أن يسأل النبي و الامام عن ذلك لأنه من علم الغيب و انما يسأل عن نفس الحكم الشرعي بل ورد النهى عن الاحتياط هنا و الأمر به هناك (الفوائد الطوسية، ص488).

5. و منها: ان نفس الحكم الشرعي يجب سؤال النبي و الامام عنه و كذا الأفراد التي ليست بظاهرة الفردية و قد سئل الأئمة (ع) عنه من ذلك فأجابوا‌ و طريق الحكم الشرعي لا يجب سؤال الأئمة (ع) عنه و لا كانوا يسألون عنه و هو واضح بل علمهم بجميع أفراده غير معلوم أو معلوم العدم لكونه من علم الغيب فلا يعلمه الا اللّه و ان كانوا يعلمون منه ما يحتاجون اليه و إذا شاءوا أن يعلموا شيئا علموه (الفوائد الطوسية، ص519).

#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra

Читать полностью…

ذِکری

⚠️نحوه برخورد با غالیان در کلام حضرت امام رضا سلام الله علیه
👈مورد توجه کسانی که میگویند میدانیم و میگوییم علی خداست خدا علی.
👈 این کلام گهربار امام رضا علیه السلام است سخن فلان استاد و مجتهد نیست که اما واگر بیاورید

🎤استاد جواد عبدی

📲 @clipkademazhabi

Читать полностью…

ذِکری

غالیان فرنگی را بهتر بشناسیم!

ظاهراً امیر معزی علاوه بر بافندگی در زمینه تاریخ قرآن و حدیث در قصه بافی و کرامت تراشی برای خود نیز تخیّل فعّالی دارد:

«امیر معزی نقل می کند که در سال ۱۹۷۳ وی توسط عموی بزرگ پدری خود احضار شد که وقتی در حال مرگ بود، فاش کرد که پنجاه سال قبل، وی به زیارت جمکران رفته است. پس از ورود به روستا، یک راهنما به او شهری زیرزمینی نشان داد که در آن یاران امام پنهان زندگی می کنند:
ساکنان این شهر اسرارآمیز زنان و مردانی بودند که هر کدام از یکدیگر درخشش و زیبایی بیشتری داشتند.
همانطور که او به آنها خیره شده بود ، جوانی ظهور کرد، به سمت او پیش رفت و شروع کرد به آموختن برخی از اسرار الهی به او. سپس ناگهان ، او به کاروان خود پیوست و در میانه راه قم و تهران بود. یک هفته کامل گذشته بود. چه اتفاقی افتاده بود؟ همش یک رؤیا بود؟
آیا چنین شهری وجود دارد؟ مهمتر از همه، او از خود پرسید: آیا آن جوانی که با من صحبت کرد خود امام زمان بود؟ او که جرات بازگشت به جمکران را نداشت، اکنون در گرگ و میش زندگی خود است، خواهرزاده بزرگ خود را احضار کرد تا از او بخواهد به آنجا سفر کند و برای کشف این راز تلاش کند. امیر معزی که وارد جمکران شد، با همان راهنما ملاقات کرد و اکنون از نظر سنی پیشرفت کرده است. میزبان وی هر بار که سعی در طرح مسئله پنهان در قلمرو زمین داشت مودبانه موضوع را به مباحث الهیات، فلسفه و معانی مخفی نهفته در قرآن و روایات ائمه تغییر می داد. او که احساس سرما می کند و تب می کند، ناگهان فکر کرد از میزبانش شنیده است که به او می گوید:
در اینجا، در جمکران ، زمان طور دیگری می گذرد. ما اینجا در حوزه ارباب زمان هستیم و وقتش اینجاست که تمام می شود.
سپس میزبان او را به دیدار چهار همسایه برد. هر بار که امیر معزی قصد داشت موضوع شهر پنهان را اعلام کند، میزبانان وی موضوع گفتگو را تغییر می دادند. روز که به شب تبدیل شد، او سوار مینی بوس شد و پانزده دقیقه سواری را به قم برد.
در حالت تب و خواب آلود، او شروع به دیدن مخلوطی عمیق از تصاویر کرد: دایی بزرگش، درهای سرداب، ساکنان حرم امام پنهان، صدای یکنواخت میزبانش، شعارهای مردان بی چهره در یک اتاق مبهم، صدای موتور مینی بوس... سپس راننده او را بیدار کرد. چهارشنبه بود او روز یکشنبه وارد جمکران شده بود.
در بازگشت به تهران، او فهمید که خانواده اش چهار روز است که از او خبری ندارند. دایی بزرگش آن روز دوشنبه درگذشت.»

منبع اصلی در توئیتر

#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة

@zecra

Читать полностью…

ذِکری

فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى‏!

(یادآوری به رسانه‌ های داخلی که سعی می کنند طالبان را از تعصّبات مذهبی ضد شیعی و جنایات پیوسته شان تطهیر کنند)

«در شرق کشور ما، طالبان توسط خودِ آمریکاییها سازماندهی شده بودند. آنها از لحاظ فکری، اعتقادات سلفی داشتند و با شیعه، ایران، انقلاب اسلامی و امام هم سخت دشمن بودند» (1382/1/1).

«... جنایاتی که اندکی پیش از این در شهر مزارشریف به دست قشون ظالم و سنگدل طالبان اتفاق افتاده، یعنی کشتار وسیع مردم غیر‌نظامی و به شهادت رسانیدن جوانان پاک و مؤمن ایرانی که در مشاغل سیاسی و خبری به انجام وظیفه مشغول بودند، در نوع خود فاجعه‌‌ای بی‌نظیر بود که باید دولتها و ملتهای مسلمان را به حرکتی جدی در برابر این قوم متعصب و وحشی و بیگانه از تعالیم نورانی اسلام و بی‌ خبر از قوانین عمومی جهان، برمی‌ انگیخت. اکنون آنچه در مرکز افغانستان و در مناطق هزاره‌ نشین استان بامیان شروع شده، بنا به خبرهایی که می رسد، بمراتب و‌حشتناک‌ تر از جنایتهای گذشته است. ... اکنون مردم شهرهای این منطقه به جرم تسلیم نشدن در برابر قشون مزدور طالبان، محکوم به قتل و غارت و اسارت‌ اند. شنیده شد که رؤسای طالبان، خون آنها را مباح کرده و هر پسر بزرگتر از هفت سال را محکوم به قتل دانسته‌ اند. و شنیده شد که هواپیماهای ارتش پاکستان نیز در قتل و ویرانی بامیان شرکت داشته‌ اند. آیا این سبعیت و خونخواری نسبت به این مردم مظلوم به چه جرمی است؟... آیا به جرم تسلیم نشدن در برابر توطئه‌ طراحی شده از سوی کمپانی‌های نفت و گاز آمریکائی است که با دست اندرکاری بعضی از نظامیان کشور پاکستان به شکل فتنه‌ی طالبان بروز کرد؟

آیا به جرم تمسک مردم این منطقه به ذیل ولایت اهل بیت پیامبر علیهم‌ السلام است؟
آیا تعصبات مذهبی و قومی است که چنین وحشیگری و تطاولی را نسبت به مردم پاکنهاد هزاره مباح کرده است؟

... نگذارید میلیونها مردم محروم افغانستان ، این گونه قربانی فتنه‌ طالبان شوند، نگذارید جنگ مذهبی با خونریزی این گروه غافل و متحجر و سنگدل، در افغانستان و خدای نخواسته در نقاط دیگر دنیای اسلام ریشه بگیرد...» (1377/6/23).

«... اکنون با شگردهای مطبوعاتی و تبلیغاتی فتنه‌ گرانی از قبیل سفاکین طالبان را چگونه ترویج می‌کنند؟...» (1377/6/24).

@zecra

Читать полностью…

ذِکری

کانال بررسی شواهد سرقت علمی در پایان نامه سید ابراهیم رئیسی

مقدمه و توضیح کلّی درباره سرقت علمی در رساله دکتری رئیسی

بررسی نمونه ها

1. نمونه اول: نسبت و تفاوت تعارض با تزاحم

2. نمونه دوم: معنای اصل

3. نمونه سوم: معنای ظاهر

4. نمونه چهارم: کاربرد اصل در معنای استصحاب

5. نمونه پنجم: کاربرد اصل در معنای برائت

6. نمونه ششم: یکی از اشتباهات فاحش رئیسی هنگام کپی برداری

7. نمونه هفتم: کاربرد اصل به معنای حلیت

8. نمونه هشتم: کاربرد اصل به معنای صحت

9. نمونه نهم: کاربرد اصل در معنای طهارت

10. نمونه دهم: کاربرد ظاهر به معنای عرف و عادت

11. نمونه یازدهم: کاربرد ظاهر به معنای غلبه

12. نمونه دوازدهم: کاربرد ظاهر به معنای قرائن

13. نمونه سیزدهم: کاربرد ظاهر به معنای تأسیس و حقیقت

14. نمونه چهاردهم: بی دقتی در سرقت علمی

15. نمونه پانزدهم: مبانی حجیت اصول: استصحاب

16. نمونه شانزدهم: مبانی حجیت اصول: حلّیّت

17. نمونه هفدهم: نظرات فقیهان درباره‌ی تقدیم ظاهر بر اصل

18. نمونه هجدهم: مبانی حجیت ظنون: حجیت خبر واحد عدل و ثقه در باب موضوعات

19. نمونه نوزدهم: حجیت غلبه

Читать полностью…

ذِکری

ادامه پست قبل

خصیبی داستان بسیار بلندی درباره گفتگوی امیرالمؤمنین ع با ابوبکر درباره خلافت‌ آورده است. خلاصه داستان این است که امیرالمؤمنین، مواطنی را که پیامبر ص ایشان را به خلافت تعیین کرده و ابوبکر حضور داشته، با جزئیات بسیار (۵۴۰ کلمه) به او یادآوری می‌کند. ابوبکر شاهدی می‌خواهد. امیرالمؤمنین ع نیز ابوبکر را به دیدار شخص زنده پیامبر ص می‌برد. ابوبکر دچار ترس می‌شود و قصد می‌کند که حکومت را به امیرالمؤمنین ع باز پس دهد. عمر مانع کار شده و با یادآوری سحرِ محمّد (ص) او را از این کار باز می‌دارد. نکته قابل توجه این که عمر در این روایت داستان شرابخواری ابوبکر در زمان پیامبر ص را با جزئیاتِ بسیار و نقل اشعار و ... (۵۰۰ کلمه) به او یادآوری می‌کند.

روشن است که هیچ گاه در یک گفتگوی واقعی جزئیات وقایع با این تفصیل، آن هم بر شخصی که خود محور آن وقایع بوده، یادآوری نمی‌شود! در واقع این خودِ نویسنده کتاب است که می‌خواهد این داستان را برای خواننده شرح بدهد لذا آن را از زبان عمر بن خطاب به ابوبکر بیان می‌کند.

پیش‌گویی سرگذشت مفصّلِ عمرو بن الحمق از زبان امیرالمؤمنین ع (خصیبی، الهدایة، ۱۵۴-۱۵۶)، پیش‌گویی تفصیلی امیرالمؤمنین ع درباره رجعت در گفتگو با عمر بن خطاب (خصیبی، الهدایة، ۱۶۲-۱۶۴)، شرحِ مظالم اهل سقیفه در وصیت حضرت زهرا (س) (خصیبی، الهدایة، ۱۷۸-۱۷۹) نمونه‌های دیگری از این سبک داستانی است.

این تنها یکی از ویژگی‌های سبکی #خصیبی است که در میانِ نویسندگان دیگر کمتر دیده می‌شود. در عین حال خصیبی این داستان‌ها را به خود نسبت نمی‌دهد بلکه برای آن اسانید متنوّعی ادٔعا می‌کند!


#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة

@zecra

Читать полностью…

ذِکری

/channel/nosakh_shii/1778

Читать полностью…

ذِکری

/channel/Alasar_1/23

Читать полностью…

ذِکری

رسوایی دیگری از خصیبی
تحریف نسبِ جعدة و نسبت دادن آن به امام صادق (ع)

همه می‌دانیم جعده همسر و قاتلِ امام حسن (ع) دختر اشعث بن قیس بوده است. یک جستجوی ساده در منابعِ شیعه و سنی نشان می‌دهد که این مسأله مورد اتّفاق همه است و حتّی در روایات منسوب به امامان ع نیز وارد شده است (نمونه: کافی، ۱/ ۴۶۲؛ ۸/ ۱۶۷).
بنا بر شواهد موجود تنها کسی که با این مطلب واضح مخالفت کرده، حسین بن حمدان الخصیبی است! او جعدة را دختر محمد بن اشعث پنداشته است! (تصویر۱ و تصویر۲). جالب این که این اشتباه فاحش و پندار غلط را در روایت مشهور خود درباره رجعت نیز وارد کرده و به امام صادق ع نسبت داده است (تصویر۲).

اگر چه برخی ناسخان این اشتباه خصیبی را در یک موضع اصلاح کرده‌اند امّا همه قرائن تاریخی مؤید آن است که این اشتباه در کتاب خصیبی وجود داشته است:

۱. در برخی نسخ در ابتدای باب امام حسن (ع)، اشتباه خصیبی اصلاح شده ولی ناسخ فراموش کرده در باب امام مهدی (عج) و در ضمن حدیث طولانی رجعت منسوب به امام صادق (ع) اشتباه خصیبی را اصلاح کند و رسوایی خصیبی باقی مانده است (نمونه: تصویر۳)

۲. در تحقیقات مفصّل نشان داده شده که بخشی از دلائل الامامة برگرفته از الهدایة خصیبی است. دقیقاً این بخش نیز از بخش‌های انتحالی دلائل الامامة است. در دلائل الامامة متن خصیبی دست‌نخورده باقی مانده و به صورت «جعدة بنت محمد بن الاشعث» ثبت شده است (تصویر۴). عین همین متن از دلائل الامامة به کتاب یوسف بن حاتم شامی نیز منتقل شده است (الدر النظيم، ۵۱۱).

۳. متن الهدایة به عیون المعجزات نیز انتقال یافته و در آن نسبت جعدة به صورت «بنت محمد بن الاشعث» ثبت شده است (بحار، ۴۴/ ۱۴۰؛ مدینة المعاجز، ۳/ ۳۷۲). درباره اثرپذیری عیون المعجزات از الهدایة الکبری نیز تحقیقات مفصلی صورت گرفته است.

۴. این را هم می‌دانیم که بنا بر شواهد بسیار، ابن شهرآشوب از خط ترجمه‌نویسی و دلائل‌نگاری خصیبی -با واسطه و بی‌واسطه- اثر پذیرفته و لذا عبارتی که در این زمینه در مناقب آورده کاملاً متأثر از عبارت خصیبی است. در این عبارت هم «جعدة بنت محمد بن اشعث» ثبت شده است (مناقب آل أبي طالب، ۴/ ۲۹). بعد از او نیز در کتبی که از مناقب ابن شهرآشوب رونویسی کرده‌اند نسبت جعدة را به همین صورت آورده‌اند (تسلية المجالس، ۲/ ۳۲).

۵. اما جالب‌ترین شاهد آن که میمون طبرانی نیز متن رساله رستباشیه خصیبی را آورده و در آن نسب جعدة به صورت «بنت محمد بن الاشعث» ثبت شده است! (تصویر۵) دقیقاً به همان دلیل که نسخ الهدایة به دست ناسخان اصلاح شده، نسخ رستباشیه نیز به دست ناسخان اصلاح شده است؛ ولی روایت طبرانی از رستباشیه سند محکمی است بر این که در متن اصلی رستباشیه نیز نسب جعدة دقیقاً مانند متن اصلی الهدایة ثبت شده است.

👈نتیجه بحث:

۱. خصیبی درباره نسب جعدة دچار اشتباه فاحش و بی‌سابقه‌ای شده است که این اشتباه به کتب متأثر از خصیبی انتقال یافته و اگر چه برخی ناسخان در اصلاح آن کوشیده‌اند، دم خروس در چند جا باقی مانده است!

۲. خصیبی این اشتباه را در متن روایت طولانی رجعت نیز بروز داده و این قرینه‌ای است در کنار صدها قرینه دیگر که متن روایت طولانی رجعت را خود خصیبی جعل کرده و به امام صادق ع بسته است.

۳. #خصیبی این اشتباه را در رستباشیه نیز تکرار کرده است. این گونه اشتراکات متنی، ادبی، محتوایی، لفظی بین رستباشیه و الهدایة بسیار زیاد است که -بر خلاف ادّعای چند غالی وطنی بی‌سواد- در کنار ده‌ها شاهد بیرونی مؤیدِ اتحاد مؤلف رستباشیه و الهدایة است.

#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra

Читать полностью…

ذِکری

غالی فرانسوی که دریافته دستش از تاریخ و حدیث و قرآن و برهان عقلی تهی است و توانِ بحث با شیعیان ندارد؛ برای ترویج تناسخ و تألیه، مثل بزرگ این جماعت (غالی فرنگی) به قصه بافی افتاده است!
از میان شیخ طوسی (ره) و این مجانین کدام یک به دروغگو شبیه ترند؟؟!
اسلاف این جماعت از جمله محمد بن نصیر هم مدل پیشرفته همین‌ها بودند!
@zecra

Читать полностью…

ذِکری

شبهه سوم غالی فرانسوی درباره شیخ الطائفه (ره)

غالی از این گزارش‌ها با تعبیر «اتهامات» یاد می‌کند؛ در حالی که مورد قبول و اعتقادِ دوستان و پیروانِ محمد بن نصیر است! (شواهد بعد از این ارائه می‌شود).
همچنین تأکید زیادی دارد که این گزارش های تاریخی را «نظر» بنامد در حالی که نقل و گزارش است نه نظر!
عجیب‌تر این که آن را «نظر شیخ طوسی» می‌داند در حالی که منبعِ شیخ کتاب سعد بن عبد الله بوده و این مطلب عیناً در کتاب المقالات و الفرق آمده است!
غالی توهّم کرده انتسابِ این مطلب به سعد با متنِ رجال کشی در تناقض است!! این هم از شدت ناآگاهی درباره کیفیت نقل و اقتباس در منابع متقدّم است. اگر کسی رجال کشی را ورق زده باشد می‌بیند کشی به طور گسترده از میراث سعد بن عبد الله بهره برده که از آن جمله کتابِ المقالات و الفرق است. استفاده کشی از میراث سعد گاه با ذکر سند، گاه به صورت تعلیق و گاه در نسخه فعلی بدون تصریح به نام سعد است (نمونه در تصاویر).
بنابراین غالی نه تنها کمترین دلیلی برای این تهمت به شیخ طوسی ندارد؛ بلکه چنان که گفته شد شواهد روشنی بر درستی نقل شیخ وجود دارد.

#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة

@zecra

Читать полностью…

ذِکری

پاسخ به توهّمات غالی فرانسوی درباره کاتب حسین بن روح نوبختی _رَحِمَهُ الله_ وکیل سوم امام مهدی _عجل الله تعالی فرجه

غالی دانشمند(!)، کوشیده با انتسابِ روایتی به احمد بن ابراهیم النوبختی، داستان جدیدی برای تهمت زدن به جناب حسین بن روح (ره) سر هم کند؛ در حالی که در انتهای همان روایت تصریح شده مقصود احمد بن ابراهیم المراغی است!

#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة

@zecra

Читать полностью…

ذِکری

سعد بن عبد الله الاشعری -رحمه الله- ارادتمند حضرت ابوطالب -سلام الله علیه

اخیراً جریان خزنده غالیان، با اهداف معلوم، سیلی از دروغها و تهمتها را علیه شیعیان امیرالمؤمنین (ع) به راه انداخته اند.

در تصویر1 یکی از جدیدترین دروغ‌های غالی فرانسوی* را بر ضدّ یکی از مشایخ شیعه به نام سعد بن عبد الله می‌بینید.

در تصویر 2 نشان داده شده آن چه او به سعد بن عبد الله، نسبت داده در متن المقالات و الفرق نه به عنوان سخن مؤلف بلکه با تعبیر «قالوا» و در مقام گزارش برخی منازعات فِرق متقدّم آمده است!

در تصویر 3 و 4 نشان داده شده سعد بن عبد الله خود کتابی در فضل جناب ابوطالب نوشته است!

در تصویر 5 و 6 سه نمونه از گزارش‌های سعد بن عبد الله درباره فضل و ایمان ابوطالب به نقل از دو کتاب کافی و امالی صدوق دیده می‌شود.

_______________________
*پیشتر نیز دو نمونه از فریبکاری های این شخص (تهمت به آیت الله سیستانی، تشکیک واهی در قبله مسلمین) را نشان دادیم. ان شاء الله درباره تهمت‌هایش به وکلاء اربعه (ره) و دیگر بزرگان شیعه، و تصریحات این غالی به غلو، تناسخ و اباحی گری نیز سخن خواهیم گفت.

#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra

Читать полностью…

ذِکری

آخرین فریضه

عمر بن اذينه از زراره و فضيل و بكير و ابن مسلم و بريد و ابى الجارود، همگى از امام باقر عليه السلام روايت كنند كه فرمود:
خداى عز و جل رسولش را به ولايت على عليه السلام امر كرد و آيه «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» (مائده: 55) را بر او نازل فرمود و ولايت اولو الامر را واجب ساخت، مردم ندانستند مقصود از ولايت چيست. خدا به محمد صلّى اللَّه عليه و آله امر فرمود تا ولايت را براى آنها توضيح دهد، چنان كه نماز و زكاة و روزه و حج را توضيح داد،
و چون امر به ولايت از جانب خدا بپيغمبر رسيد حضرتش دلتنگ شد و ترسيد مردم از دين برگردند و او را تكذيب كنند، از اين جهت دلتنگ شد و به پروردگارش مراجعه كرد، خداى عز و جل به او وحى فرستاد «يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ‏ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» (مائده: 67)
او هم امر خداى- تعالى ذكره- را اعلان كرد و به امر ولايت على عليه السلام در روز غدير خم قيام نمود و مردم را براى نماز جماعت بانگ زد و فرمان داد كه حاضرين به غائبين برسانند.
عمر بن اذينه [كه از آن شش نفر روايت ميكند] گويد: همگى جز ابو الجارود گفتند: امام باقر عليه السلام فرمود: واجبات خدا يكى پس از ديگرى نازل ميشد و امر ولايت آخرين آنها بود، كه خداى عز و جل اين آيه را نازل فرمود: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ‏ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي» (مائدة: 3) امام باقر عليه السلام فرمود: خداى عز و جل می‌فرمايد: بعد از اين واجبى بر شما نازل نكنم، واجبات را براى شما كامل كردم.

📚برگرفته از ترجمه مصطفوی، اصول الکافی، ج2، ص47 با قدری تغییر. (متن عربی: الكافی-چاپ اسلامیة، ج‏1، ص289)
#حدیث
@zecra

Читать полностью…

ذِکری

مریدان علامه طهرانی مطالبی از آیت الله مددی نقل کرده اند که از سوی ایشان تکذیب شده است.

منبع: کانال مدعیان عرفان و تصوف

پیشتر نیز جریان طهرانی گزارش هایی به برخی افراد نسبت داده اند که از سوی آن ها تکذیب شده است:
نمونه اول - نمونه دوم

Читать полностью…

ذِکری

دیدگاه شیخ حرّ عاملی (ره) درباره علم غیب

#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة

شیخ حرّ عاملی (ره) یکی دانشمندان بزرگ شیعه با گرایش اخباری است که بر احادیث شیعه اشراف دقیقی داشته است. ایشان در کتاب خود الفصول المهمة می‌نویسد:

«باب 95- ان النبى و الأئمة عليهم السّلام لا يعلمون جميع علم الغيب‏ و انما يعلمون بعضه باعلام اللّه اياهم و اذا ارادوا أن يعلموا شيئا علموا»
«باب 95 درباره این که پیامبر ص و امامان ع همه علم غیب را نمی‌دانند و تنها بعضی از آن را به اِعلام خداوند می‌دانند و هر گاه بخواهند چیزی را بدانند به آنان تعلیم داده می‌شود» (الفصول المهمة، ج1، ص394).

ایشان سپس 4 حدیث در نفی علم غیب و اثبات علم تعلیمی نقل کرده و می‌نویسد:

«و الأحاديث في ذلك متواترة» (الفصول المهمة، ج1، ص396).
«احادیث در این باره متواتر است»

همو در حاشیه وسائل الشیعة، در توجیه روایتی که درباره خشک ماندن بخشی از بدن امام (ع)، هنگام غسل وارد شده می‌نویسد:

«بقاء لمعة في ظهره لا يستلزم النسيان لأن ذلك غائب عن عينه فهو من علم الغيب‏ و لا يلزم ذلك في الامام (عليه السلام) و يحتمل غلط القائل و اشتباه الأمر عليه و غير ذلك» (وسائل الشيعة، ج‏2، پاورقی ص260).
«خشک ماندن بخش کوچکی از پشتِ امام، مستلزم فراموشی نیست زیرا آن از چشم او پنهان و بنابراین از علم غیب است و چنین علمی برای امام لازم نیست و ممکن است گوینده اشتباه کرده و امر بر او مشتبه شده باشد و یا احتمالات دیگر.»

شیخ حر عاملی (ره) همچنین در کتاب اثبات الهداة، در باب ابطال الغلوّ و الردّ علی الغلاة (ج5، ص372-403)، روایات بسیاری در نفی علم غیب از امامان نقل کرده و می‌نویسد:

«قد تواترت الأخبار أن النبي صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و الأئمة عليهم السّلام ما كانوا يعلمون الغيب‏ كله، و القرآن صريح بذلك، نعم كانوا يعلمون كثيرا من المغيبات بتعليم اللّه سبحانه لهم، و كان علمهم يزيد في ليالي القدر و الجمعة و غيرها، و كانوا إذا أرادوا أن يعلموا شيئا علموا» (إثبات الهداة، ج‏5، ص375)
«روایات متواتر است که پیامبر ص و امامان ع همه غیب را نمی‌دانستند و قرآن در این معنا صریح است. آری بسیاری از پنهانی‌ها را به تعلیم خداوند -سبحانه- می‌دانستند و علمشان در شب‌های قدر و جمعه و دیگر اوقات زیاد می‌شد و هنگامی که می‌خواستند چیزی بدانند به آنان تعلیم داده می‌شد.»

شیح حر عاملی در کتاب الفوائد الطوسیة، نیز بارها از نفی علم غیب در مباحث خود بهره جسته است. از آن جا که شیخ حرّ در این کتاب به تعیین مصادیق جزئی و نمونه‌هایی مشخص از علم غیب پرداخته، در شناخت دیدگاه ایشان درباره علم غیب بسیار سودمند است.

نمونه‌هایی از این کتاب را مرور کنیم:

1. ... و هذه الأنواع ليست من نفس الأحكام الشرعية التي لا يجوز أخذها الا من المعصوم بالنص المتواتر في ذلك و ان كان يترتب عليها بعض الأحكام الشرعية لكن في بعضها ورد النص بالاكتفاء بالظن فصار ضابطا شرعيا كعدد الركعات الصادرة عنا في الأخيرتين و تعيين القبلة مع البعد و بعضها اعتبر فيه اليقين كحصول النواقض و النجاسات و غير ذلك و بعضها له ضوابط أخر تعلم من الأحاديث و الحاصل انه لا يفهم من اخبار السابقة و لا من غيرها ان العقل بمجرده حجة في شي‌ء من نفس الأحكام الشرعية أعني الوجوب و الندب و الكراهة و التحريم و الإباحة و الشرطية و السببية و المانعية و نحوها، فان تلك الأمور الدنيوية أكثرها أكثرها داخل في علم الغيب بالنسبة الى الامام قد يعلمه و قد لا يعلمه (الفوائد الطوسية، ص354).

2. ... و مع ذلك انما ورد في غير الأحكام الشرعية لأن قولنا هذه سفرة مسلم ليس بحكم شرعي و كذا قولنا هذه سفرة مجوس و لو سئل النبي و الامام عن ذلك ربما يعلمه لأنه لا يلزم علمهما بجميع علم الغيب (الفوائد الطوسیة، ج1، ص207).

3. ... هو مخصوص باستصحاب الحالة السابقة التي ليست من نفس الأحكام الشرعية سواء كانت مخالفة للأصل أم موافقة له مثاله إذا تيقن الإنسان انه توضأ ثم شك في انه أحدث وبالعكس أو تيقن دخول الليل ثم شك في طلوع الصبح وبالعكس أو تيقن وقوع العقد ثم شك في التلفظ بالطلاق أو تيقن وقوع الطلاق ثم شك في الرجعة أو في تجديد العقد أو تيقن طهارة ثوبه ثم شك في ملاقاة البول له أو نحو ذلك مما ليس من نفس الأحكام الشرعية وان ترتب عليه بعضها فان هذه الأشياء لا يحتاج الى نص والا لزم تكليف ما لا يطاق لان المكلف لا يمكنه الرجوع في هذه الأشياء وأمثالها إلى المعصوم وإذا رجع إليه فإنه لا يعلم الغيب كله (الفوائد الطوسیة، ج1، ص208).

ادامه در پست زیر:
@zecra

Читать полностью…

ذِکری

سخنان آقای شبیری درباره میرجهانی در کتاب جرعه ای از دریا

قصه امیرمعزی درباره سفر به شهر زیرزمینی جمکران یادآور ادعای سفر میرجهانی به جابلقا و جابلسا (تصویر) است. در میان عجایب و غرایب بسیاری که میرجهانی درباره امام زمان (ع) ادعا کرده است، یکی هم افسانه نورستان است که الگوی کلّی آن شبیه داستان تخیّلی امیرمعزی است.
افسانه نورستان -که با درویشی و صوفی‌گری پیوند وثیقی دارد- پیشتر در رمان تخیّلی چشمه آب حیات به تفصیل مطرح شده است. همان اوهام و تخیّلات بار دیگر توسّط میرجهانی در قالبی جدید ادّعا شده است.

به خدا پناه می‌بریم از این همه فتنه و دروغ. اللهمّ عجّل لولیّک الفرج

#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة

@zecra

Читать полностью…

ذِکری

👆نقد و بررسي اسناد وصحت حديث جعلي:
انا اصغر من ربي بسنتين
محقق فرهمند: شيخ عباس مفيد

Читать полностью…

ذِکری

گنجینه‌های خدا نزد من نیست

قُلْ لا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدي خَزائِنُ اللَّهِ وَ لا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَ لا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ ما يُوحى‏ إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى‏ وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُون (الانعام: 50)

بگو: به شما نمى ‏گويم گنجينه ‏هاى خدا نزد من است؛ و غيب نيز نمى ‏دانم؛ و به شما نمى ‏گويم كه من فرشته‏ ام. جز آنچه را كه به سوى من وحى مى‏ شود پيروى نمى‏ كنم. بگو: آيا نابينا و بينا يكسان است؟ آيا تفكّر نمى ‏كنيد؟ (ترجمه فولادوند).

#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
#المفوضة_مشرکون
@zecra

Читать полностью…

ذِکری

مقاله ای قدیمی ولی همچنان بسیار خواندنی: «گنجی نویافته یا وهمی بربافته»

جویا جهانبخش در این مقاله، ضمن نقد خطبه رکیک منسوب به حضرت عباس بن علی (ع)، روش‌های گزاف و بی معیار در تصحیح اخبار را به باد انتقاد گرفته است. روش‌هایی مانند ادّعای «علوّ مضمون» و «این که ممکن نیست از غیر معصوم صادر شده باشد»!
@zecra

Читать полностью…
Subscribe to a channel