پژوهشهای دینی در زمینه های مختلف به ویژه اعتبار سنجی احادیث در چارچوب مذهب شریف جعفری
نگاهی گذرا به خداشناسی اهل سنت (۲)
نخستین اعتراضِ دارمی، به «معارضان» -که با انواع تکفیر همراه شده- آن است که چرا درک نشدن خداوند با حواسّ پنجگانه را از لوازم #توحید بر شمردهاند؟!
از نظر دارمی، کفری بالاتر از این نیست که بگوییم: خدا نه چشیدنی است؛ نه بوییدنی؛ نه لمس شدنی؛ نه دیدنی و نه شنیدنی!
اوج فکرِ دارمی آن است که مانندِ مادّیها میپندارد، اگر چیزی از حواسّ پنجگانه انسان بیرون باشد، «لاشیء» و معدوم است!
نخستین سؤال این که چرا باید، ملاک بودن و نبودن، قابلیت ادراک با حواسّ پنجگانه باشد؟! غیر از این که انسانِ خودبین و جهول، خود را ملاک هستی میداند و میپندارد که هر چیزی از سوراخ چشم و گوش و دهان و بینیاش ردّ نشد، بهرهای از هستی ندارد؟!
و دومین سؤال این که اگر خدا هم به حواسّ پنجگانه درک میشود، فرق بین خالق و مخلوق چیست و چرا خدا خالق است و دیگر موجودات -که آنها هم همین صفات را دارند- مخلوق؟! و سؤال دیگری که فرع بر سؤال دوم است آن که اعتراضِ سنّیان به غلات و مسیحیان و دیگر مشرکان چیست؟ اگر خدای #اهل_سنت به حواسّ پنجگانه درک میشود، چرا این خدا، خدای غلات یا مسیحیان یا دیگر مشرکان نباشد؟!
@zecra
پیج کانال غلوپژوهی در اینستاگرام:
https://instagram.com/gholow2
حدیث بهترین سوغات:
/channel/kotob_sh/836
نقد کتاب محک:
/channel/ebnearabi/1657
انتساب علم غیب به غیر خدا:
/channel/eategadat/471
صحیفه زهد:
/channel/Alasar_1/29
بررسی کتابهای دین و زندگی:
/channel/RKQuran/5
برزخ میان خالق و مخلوق:
/channel/madraseh_kalam/1374
ابوبکر در بستر مرگ:
کاش خانهٔ فاطمه را نمیگشودم
حُمَیْدِ بْنِ زَنْجَوَیْه، معروف به ابواحمد اَزْدی نَسایی (حدود ۱۸۰-۲۵۱ق) فقیهِ موثق و زهدگرای اهلسنت و صاحب کتاب پراهمیت الاموال، در این کتاب آورده است که عبدالرحمان بن عوف در هنگام بیماریِ منجر به فوت ابوبکر به عیادت او رفته بود که ابوبکر به او گفت:
من از دنیا بر چیزی تأسف نمیخورم مگر سه چیز که دوست داشتم انجام نمیدادم... کاش خانهٔ فاطمه را نمیگشودم؛ اگرچه آن را برای جنگ بسته بودند.
منابع
۱. ابنزَنْجَوَیْه، ابواحمد حُمَید بن مَخْلَد اَزْدی نَسایی، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م، الاموال، ۳ ج، تحقیق: شاکر ذیب فیاض، مرکز الملک فیصل للبحوث و الدراسات الاسلامیه، چ ۱، ریاض.
۲. حاج منوچهری، فرامرز، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، وبگاه، «حُمَیْدِ بْنِ زَنْجَوَیْه».
@shahab_rouyanian
/channel/zecra/694
/channel/zecra/116
/channel/zecra/353
/channel/zecra/697
پاسخِ شیخ طوسی (ره) به یاوهگویی اخیرِ یکی از مخالفان
/channel/derayat1/559
@zecra
یک بام و دو هوای غلات
غلات مجازی، ابتدا سعی داشتند با استناد به المقالات و الفرق، سعد بن عبد الله الاشعری (ره) را تکفیر کنند (این جا)، اما پس از این که تیرشان به سنگ خورد؛ از راه دیگر وارد شدند!
غالی با استناد به یک اختلاف ساده (ربیع الاول و ربیع الآخر) سعی دارد انتساب کتاب را به سعد انکار کند! حال آن که چنین اختلافاتی در آثار و روایات یک فرد واحد، طبیعی است؛ با این حال چنان که در تصویر مشاهده میشود، در فرق الشیعة، عین متن المقالات آمده؛ ولی به جای «ربیع الآخر»، «ربیع الاول» ضبط شده، که قرینه روشنی است بر وقوع تصحیف در المقالات.
درباره ایمان ابوطالب نیز پیشتر پاسخ داده شد.
اما این ادعا که کتاب «المقالات» را یک سنی دشمن شیعه جعل کرده باشد، در سستی و بیپایگی نظیر ادعای کسانی است که مدّعی شده بودند رجال ابن غضائری را یک ناصبی جعل کرده است!! واکاوی اطلاعات دقیق موجود در المقالات و نیز رجال ابن غضائری به خوبی نشان میدهد که نویسندگان این دو کتاب، آشنایی نزدیکی با جریانات درونی شیعه داشته است. به هر حال هر چون دلیلی بر این ادعا ارائه نشده، نیازی به بحث تفصیلیتر هم نیست.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
خصیبی و الهدایة (۱۷)
حسین بن حمدان #خصیبی از سویی به امام باقر (ع) نسبت میدهد که یحیی بن ام الطویل را بابِ خود پس از امام سجاد (ع) دانسته است؛ و از سوی دیگر، داستان دستگیری و قتل یحیی را در پی نامهنگاری عبد الملک بن مروان به سعید بن المسیّب نسبت میدهد.
این در حالی است که عبد الملک بن مروان در سال ۸۶ق از دنیا رفته است و امام سجاد (ع) در سال ۹۴ قمری (یا ۹۵). پس بدون شک بابیتِ یحیی برای امام باقر ع با داستانِ قتل او قابل جمع نیست.
علاوه بر این دقت در سال وفات سعید بن المسیب و حجاج بن یوسف نیز اشکالات دیگری را متوجه این دو روایت میکند.
البته خصیبی در بخش بابیت یحیی بن ام الطویل، شیطنت بسیاری کرده و دروغهای بسیاری آفریده است که ان شاء الله در بحث مستقلّی به آن پرداخته خواهد شد.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
توضیح آن که سبک این توقیعات به این صورت است که سؤالات نامه پرسشکننده ذکر شده و ذیل همان سؤالات، با عباراتی مثل «التوقیع»، پاسخ به صورت مزجی درج میشود. غالی به علّت جهل به زبانِ عربی و نیز عدم آشنایی با سبکِ توقیعات، هم جملات مکاتبهکننده را پاسخ امام پنداشته و هم آنها را غلط ترجمه کرده و گمان کرده طعن بزرگی بر حسین بن روح (ره) کشف کرده است! «پسته بی مغز چون لب واکند رسوا شود»
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
حاصل شبهه غالی:
حسین بن روح (ره) به جای استفتاء از امام زمان -عج- ابتدا به ابوطاهر بن بلال مراجعه میکرده؛ اما سپس ابوطاهر با حسین بن روح اختلاف پیدا کرده و حسین بن روح، توقیعی در طعن بر او جعل کرده است!
پاسخ:
ابوطاهر بن بلال در زمان وکالت ابوجعفر محمد بن عثمان عمری، سر به مخالفت برداشت و مورد طرد و لعن شیعه قرار گرفت (نک: طوسی، الغیبة، ۴۰۰).
پس اوّلاً این که غالی توهم کرده حسین بن روح در دوران وکالت خود به ابوطاهر مراجعه کرده، غلط است؛ چون به تصریح روایت، حسین بن روح در دوران استقامت ابوطاهر به او رجوع کرده است (طوسی، الغیبة، ۳۸۷) که دست کم به پیش از مخالفت ابوطاهر با عمری باز میگردد. در توقیع مورد اشاره نیز از بلالی به عنوان نمونهای پیشین یاد شده است (همان، ۴۱۱).
ثانیاً روشن شد این که گفته: «بعد از مدتی با حسین بن روح اختلاف پیدا کرده و ... توقیعی از سمت سفیر سوم...» از توهّمات این غالی است؛ چه این که ماجرای بلالی مربوط به دوران وکیل دوم است که البته پیش از آن نیز زمینههایی داشته است (همان، ۳۵۰).
پس کل سناریوی خیالی غالی، حاصل جهل او به زمانِ انحراف ابوطاهر است.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
خصیبی و الهدایة (۱۵)
حسین بن حمدان خصیبی در الهدایة، چند روایت جعل کرده و در آن ادّعا نموده که جناب سلمان (ره)، مردی نداشت!
حاج میرزا حسین نوری (ره) با وجود تسامح و تساهل شدید در پذیرش اخبار، در کتاب نفس الرحمن، با ارائه شواهدی که در تصاویر میبینید، دروغگویی حسین بن حمدان #خصیبی را نشان داده و مطاعن او را بیان کرده است.
—————————-
پ.ن: البته ایشان -چنان که هم در مستدرک الوسائل و هم در نفس الرحمن تصریح کرده- به دلیل مواجهه با دو تحریر از الهدایة، تصور میکرده که با دو کتاب مواجه است و بخش ابواب را از کتابی دیگر میپنداشته است. لذا تصور کرده جعلی بودن این اخبار ضرری به الهدایة نمیزند! حال آن که هم این اخبار در الهدایة است و هم در تحقیقات جدید نشان داده شده که در همان تحریر مختصر الهدایة نیز اکاذیب بسیاری وجود دارد، چنان که نمونههایش گذشت. مثلاً یکی از اعتراضات حاجی نوری به بابیت محمد بن نصیر است، در حالی که اگر با دقّت و تأمّل همان تحریر مختصر الهدایة را خوانده بود، درمییافت که در همان جا نیز چندین بار بابیت محمد بن نصیر مطرح شده است، مثلاً در ابتدای روایت بلند رجعت.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
ادامه دروغپردازی و تهمتهای غالی کذّاب به متقدّمان امامیه
پاسخ در پست بعد
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
نمونهای از تحریفات حسین بن حمدان خصیبی
در تصویر ۶ حدیث متوالی از الهدایة و اثبات الوصیة مقایسه شده است.
خصیبی در سند و متن روایات، دستبردهای فراوانی زده است.
نکته مهم آن که این تحریفات بیهدف نیست؛ بلکه بیشتر تغییرات متنی و سندی و حتی افزودن تککلمات، با اغراض معینی صورت گرفته است که با جستجو در آثار #خصیبی میتوان اشارات آن را دریافت.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
فرق غالی هیئتی با غالی نصیری!
غالی نصیری (سوری) در روز عاشورا شادی میکند و میگوید: امام حسین (ع) در روز عاشورا کشته نشد؛ بلکه عمر را به جای امام حسین (ع) کشتند.
غالی هیئتی (وطنی) هم همین را میگوید، با این تفاوت که در روز عاشورا بر مرگ عُمَر گریه میکند و در عزای عُمَر بر سر و سینه میزند!!!
دیوانگان ابوالخطاب = دیوانگان ابنالخطاب
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
صد بار استغفار در روز و شب
شیخ صدوق (ره) به سند خود از علی بن رئاب روایت کرده است: از ابی عبد الله (امام صادق -علیه السلام) درباره آیه «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» [الشوری: ۳۰] پرسیدم: آیا آن چه به علی (ع) و اهل بیتش رسید نتیجه اعمالشان بود، در حالی که آنها اهل بیت پاکی و [از هر گناهی] معصوم بودند؟ پس امام فرمود: رسول خدا (ص) به درگاه خدا توبه میکرد و هر روز و شب، صد بار از خدا آمرزش میخواست؛ بدون آن که گناهی کرده باشد. خداوند اولیاءش را به مصیبتها ویژه میگرداند تا آنها را بر آن، پاداش دهد؛ بیآن که گناهی کرده باشند.
حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ أَ رَأَيْتَ مَا أَصَابَ عَلِيّاً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ هُوَ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ هُمْ أَهْلُ بَيْتِ طَهَارَةٍ مَعْصُومُونَ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يَتُوبُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ يَسْتَغْفِرُهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ مِائَةَ مَرَّةٍ مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَخُصُّ أَوْلِيَاءَهُ بِالْمَصَائِبِ لِيَأْجُرَهُمْ عَلَيْهَا مِنْ غَيْرِ ذَنْبٍ (ابن بابویه، معانی الأخبار، ۳۸۳).
البته ممکن است این سؤال در اصل از عبد الله بن بکیر بوده (نک: حمیری، قرب الاسناد، ۱۶۸-۱۶۹) و علی بن رئاب از او روایت کرده باشد (نک: کلینی، الکافی، ۵/ ۴۱۰).
#حدیث
@zecra
نگاهی گذرا بر خداشناسی اهل سنّت
با مرور کتاب عثمان بن سعید الدارمی (۱)
هر انسان خردمندی تصدیق میکند که «دین» بر پایه «خداشناسی» است. از این رو هر مذهبی از مذاهب مسلمین، در گام نخست باید دیدگاهِ خود را نسبت به #توحید تبیین کند.
بنابراین یک معیار برای تشخیص حقّ از باطل و تعیین مذهب صحیح، ارزیابی خداشناسی هر یک از مذاهب است. برای نمونه اگر #اهل_سنت، در دین راه درستی پیمودهاند باید بتوانند ما را با خدا آشنا کنند. طبعاً خداوند حکیم، دین خود را نفرستاده تا صرفاً قرنها ثناگوی چند صحابی یا چند خلیفه باشیم و از خداشناسی چیزی ندانیم.
در این جا نگاهی گذرا خواهیم داشت بر خداشناسی اهل سنّت با تقریرِ یکی از بزرگان سلفشان، «عثمان بن سعید الدارمی» (م۲۸۰ق). در تصویر بخشی از توصیفاتِ بلندِ ذهبی در سیر اعلام النبلاء درباره «دارمی» و کتابِ اعتقادیِ او دیده می شود.
وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ وَ لَا الظُّلُماتُ وَ لَا النُّورُ وَ لَا الظِّلُّ وَ لَا الْحَرُورُ وَ ما يَسْتَوِي الْأَحْياءُ وَ لَا الْأَمْوات (فاطر:۱۹-۲۲)
@zecra
خصیبی و الهدایة (۱۹)
حسین بن حمدان #خصیبی و انکار شهادتِ حضرت زهرا (س) در راستای افکار غالیانه خود:
/channel/nosakh_shii/1797
/channel/nosakh_shii/1802
توضیحاتی پیرامون آن:
/channel/gholow2/2164
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
سه نفر که یهودی میمیرند!
۱. أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ حَفْصِ بْنِ عُمَرَ عَنْ سَالِمٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ مَنَعَ قِيرَاطاً مِنَ الزَّكَاةِ فَلْيَمُتْ إِنْ شَاءَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً. (الكافي، ج۳، ص۵۰۵)
از امام صادق ع روایت شد که فرمود: هر کس از پرداخت یک قیراط (=۱/۲۴ یا ۱/۲۰دینار) از زکات خودداری کند، پس باید -به دلخواه خود- یهودی یا نصرانی بمیرد.
۲. أَبُو عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ ذَرِيحٍ الْمُحَارِبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَحُجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ لَمْ يَمْنَعْهُ مِنْ ذَلِكَ حَاجَةٌ تُجْحِفُ بِهِ أَوْ مَرَضٌ لَا يُطِيقُ فِيهِ الْحَجَّ أَوْ سُلْطَانٌ يَمْنَعُهُ فَلْيَمُتْ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً. (الكافي، ج۴، ص۲۶۸)
از امام صادق ع روایت شد که فرمود: هر کس بمیرد در حالی که حجّة الاسلام (حج واجب) را به جا نیاورده باشد، بدون این که نیازی به او آسیب زده و او را مانع شده باشد یا مَرَضی که به خاطر آن توان حج را نداشته یا سلطانی که مانع او شده باید، پس باید یهودی یا نصرانی بمیرد.
۳. عنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ ذَرِيحٍ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مِنَّا الْإِمَامُ الْمَفْرُوضُ طَاعَتُهُ مَنْ جَحَدَهُ مَاتَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ الْأَرْضَ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ آدَمَ إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ حُجَّةً عَلَى الْعِبَادِ مَنْ تَرَكَهُ هَلَكَ وَ مَنْ لَزِمَهُ نَجَا حَقّاً عَلَى اللَّهِ. (المحاسن، ج۱، ص۹۲)
از امام صادق ع روایت شد که فرمود: در میان ما امامی است که اطاعتش واجب است. هر کس او را انکار کند، یهودی یا نصرانی میمیرد. به خدا سوگند خداوند از زمانی که جان آدم (ع) را ستانده، زمین را بدون امامی که مردم با آن به سوی خدا راه برند، رها نکرده است؛ امامی که حجت بر بندگان خدا است. هر کس او را رها کند، نابود میشود و هر کس با او همراهی کند، نجات مییابد؛ این حقّ [لازم] است بر خدا.
در سه روایت بالا برای ترک عمدی زکات، حج و ولایت -که هر سه بنا بر احادیث پیشین از پایهها و حدود اسلام هستند- فرجام یکسانی ترسیم شده است: مرگِ بدون ایمان و عاقبتی یهودیگونه.
#دعائم_الاسلام
#حدیث
@zecra
پایههای اسلام و حدّ تقصیر
عیسی بن سری گوید: به امام صادق ع عرض کردم: مرا از پایههای اسلام آگاه کن. همان پایههایی که کسی را کوتاهی و تقصیر در شناخت آن، روا نباشد؛ که هر کس از شناخت یکی از آنها کوتاهی کند، دینش تباه شود و خداوند عملش را نپذیرد؛ و هر کس آن را بشناسد و به آن عمل کند، دینش راست گردد و عملش پذیرفته شود و برای ندانستن چیز دیگری در تنگنا نباشد [یعنی شناختِ بیش از آن ضروری نباشد]. فرمود:
- شهادت به این که خدایی جز الله نیست
- و ایمان به این که محمّد (ص) رسول خدا است
- و اقرار به آن چه محمّد (ص) از سوی خدا آورده است
- و حقّی در اموال که همان زکات است
- و ولایتی که خداوند به آن فرمان داده است؛ ولایت آل محمّد (ص)
گفتم: «هَلْ فِي الْوَلَايَةِ شَيْءٌ دُونَ شَيْءٍ فَضْلٌ يُعْرَفُ لِمَنْ أَخَذَ بِه» [۱]
فرمود: آری. خداوند فرمود: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» و رسول خدا (ص) فرمود: هر کس بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است. ابتدا رسول خدا (ص) ولی امر بود؛ سپس علی ع ولی امر شد و دیگران گفتند: ولی امر معاویه است. سپس حسن امام شد، سپس حسین ولی دیگران گفتند یزید بن معاویه امام است. هرگز این دو مساوی نیستند! هرگز این دو مساوی نیستند!
سپس امام سکوت کرد. سپس فرمود: بیشتر بگویم؟ حَکَم اَعوَر گفت: آری فدایت شوم.
امام فرمود: سپس علی بن الحسین امام بود؛ سپس محمّد بن علی ابوجعفر، امام شد و شیعه پیش از ابوجعفر [باقر ع] مناسک حج و حلال و حرام خود را [به سبب تنگناهای سیاسی، به درستی] نمیشناختند تا ابوجعفر (ع) برایش [بابِ دانش را] گشود و مناسک حج و حلال و حرامشان را بیان کرد؛ تا آن جا که مردم به شیعه محتاج شدند؛ بعد از آن که شیعه محتاج به مردم بودند
و امر [امامت] این گونه ادامه مییابد [اشاره به امامت خود و امامان پس از خود]، و زمین بدون امام نمیماند و هر کس بمیرد در حالی که امامش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده و زمانی به آن چه برآنی [یعنی معرفت و ولایت] محتاجتر از همیشه خواهی بود، که جانت به این جا رسد -پس امام با دست مبارک به گلوی خود اشاره کرد- و دنیا از تو بریده شود. در آن هنگام گویی: بر امر نیکویی بودم.»
منبع: کلینی، الكافي، ۲/ ۱۹-۲۰؛ همچنین نک: برقی، المحاسن، ۱/ ۹۳، ۱۵۴؛ فرات، تفسیر، ۱۰۹؛ عیاشی، تفسیر، ۱/ ۱۵۲؛ کشی، الرجال، ۴۲۴؛ ابن بابویه، ثواب الاعمال، ۲۰۵
————————————————
[۱] چون در معنای این عبارت، ابهام و اختلاف بود، بدون ترجمه رها شد. یکی از معانی که ذکر شده این است که آیا نشانه و فضل و خصوصیتی برای شخصی از آل محمد (ص) بعینه وجود دارد که امامت برای او شناخته شود؟
#دعائم_الاسلام #حدیث
@zecra
مرزهای ایمان
عجلان ابو صالح گوید: به امام صادق ع عرض کردم مرا بر حدود (= مرزهای) ایمان آگاه کن. فرمود:
_ شهادت به این که خدایی جز الله نیست؛
_ و محمّد ص رسول خدا است؛
_ و اقرار به آن چه [رسول خدا ص] از جانب خدا آورده است؛
_ و نمازهای پنجگانه
_ و ادای زکات
_ و روزه ماه رمضان
_ و حج خانه [خدا]
_ و ولایت ولیّ ما و دشمنی با دشمن ما و همراهی با «صادقان»
«عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَجْلَانَ أَبِي صَالِحٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَوْقِفْنِي عَلَى حُدُودِ الْإِيمَانِ فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ وَ الْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ صَلَوَاتُ الْخَمْسِ وَ أَدَاءُ الزَّكَاةِ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ حِجُّ الْبَيْتِ وَ وَلَايَةُ وَلِيِّنَا وَ عَدَاوَةُ عَدُوِّنَا وَ الدُّخُولُ مَعَ الصَّادِقِينَ» (کلینی، الكافی، ۲/ ۱۸).
#دعائم_الاسلام #حدیث
@zecra
خصیبی و الهدایة (۱۸)
از جمله شیطنتهای #خصیبی آن است که حکایت مشهور عامر شعبی درباره مناظره یحیی بن یعمر العدوانی با حجاج بن یوسف الثقفی را تحریف کرده و به یحیی بن ام الطویل بسته است.
یحیی بن یعمر العدوانی از قاریان و قاضیان مشهورِ اهل سنت بوده و داستان مناظره او با حجاج و سپس تبعید شدنش در منابع عامه و شیعه مشهور است. علاوه بر شعبی، ابوالحرب بن ابی الاسود الدئلی، عبد الملک بن عمیر و عاصم بن بهدله نیز این ماجرا را روایت کردهاند.
اما خصیبی به دروغ این داستان را تحریف کرده؛ برای آن سندی جعل نموده و به یحیی بن ام الطویل نسبت داده است!
جالب آن که خصیبی با خلط دو شخصیت «یحیی بن یعمر» و «یحیی بن ام الطویل» عنوان «یحیی بن معمر بن ام الطویل» را برساخته و هم در الهدایة الکبری و هم در الرسالة الرستباشیة این عنوان ساختگی را به کار برده است. پس از او نیز غالیان، یحیی بن ام الطویل را با همین عنوان ساختگی شناخته و در اسناد و متون روایات جعلی خود همین عنوان را به کار بردهاند!
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
عقبنشینی غالی
غالی پس از رسوا شدن، به جای آن که از تهمت به حسین بن روح و تکذیب بیدلیل حدیث، اظهار پشیمانی کند، ضمن اعتراف به اشتباه، اشکال کودکانه دیگری مطرح کرده است: «چرا حسین بن روح به وکیل امام مراجعه نکرد؟»
اولاً از کجا فهمیده که نوبختی به وکیل امام مراجعه نکرده است؟ این گزارش صرفاً جلسه نوبختی با ابوطاهر را گزارش کرده و از اقدامات پس از آن حرفی نزده است. بلکه گزارشی در دست است که نشان میدهد با بالا گرفتن این اختلافات به ابوجعفر عَمری نیز مراجعه شده است (الغیبة، ۲۹۴).
ثانیاً اگر کسی با احادیث شیعه آشنا باشد، میداند که حتی در دوره ظهور امامان، روال بر این نبوده که در همه چیز ابتداءً به امام مراجعه شود -چه رسد به دوره غیبت. مراجعه به احادیث موجود میتوانست راه سادهتر و ابتداییتری باشد. اگر چنین نبود که احادیث امامان متقدّم را جمع نمیکردند و همواره به امام متأخّر مراجعه میکردند! چه بسا امامان، افراد را به اصحاب ارجاع میدادند. وانگهی موانع مراجعه، روند مکاتبه با امام، زمان رسیدن پاسخ و... معلوم نیست و از یک گزارش مجمل طبیعی نمیتوان چنین برداشت دور و درازی کرد.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
شبهه دیگر غلات درباره حسین بن روح (ره)
اوّلاً غالی نافهم، جمله «وَ قِبَلَكَ أَعَزَّكَ اللَّهُ فُقَهَاءُ»را ترجمه کرده است: «چنان که خود شما و فقهای قبل از شما اهل و سزاوار آن هستید»
غالی «قِبَلَک» را «قَبلَکَ» پنداشته و این ترجمه بیسر و ته را بافته است. ترجمه صحیح آن چنین است: «در ناحیه تو فقیهانی هستند»
که مقصود ناحیه مقدسه یا همان امام مهدی (عج) است که از روی تقیه نامش برده نشده است. چنان که در ادامه پرسشکننده مینویسد: «فَرَأْيُكَ أَدَامَ اللَّهُ عِزَّكَ بِالتَّفَضُّلِ عَلَيَّ بِمَسْأَلَةِ من تَثِقُ بِهِ مِنَ الْفُقَهَاءِ عَنْ هَذِهِ الْمَسَائِل». در نامه دیگر آمده است: «أَدَامَ اللَّهُ عِزَّكَ أَنْ تَسْأَلَ لِي بَعْضَ الْفُقَهَاء» (الغیبة، ۳۷۸). فقیه در این نامهها، عنوانِ رمزی امام مهدی (ع) است (الغیبة، ۳۷۳).
ثانیاً نویسنده از سفیر خواسته سؤالاتش را از امام بپرسد: «أَنَا مُحْتَاجٌ إِلَى أَشْيَاءَ تَسْأَلُ لِي عَنْه».
گویا غالی بیسواد و مستکبر سؤالات توقیع را از امام پنداشته و برای همین نوشته: «العیاذ بالله» و علامت تعجب و خشم گذاشته!!
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
خصیبی و الهدایة (۱۶)
هر کس اندکی با تاریخ آشنا باشد میداند جابر بن یزید الجعفی ساکن کوفه بوده (نک: شوشتری، قاموس الرجال، ۲/ ۵۳۲) و در همان کوفه از دنیا رفته است (طبری، التاریخ، ۱۱/ ۶۴۶). امّا حسین بن حمدان الخصیبی از این موضوع روشن اطّلاع نداشته است! خصیبی، جابر جعفی را اهل مدینه پنداشته و این ناآگاهی خود را در روایاتِ جعلی خود نمایش داده است!
او در قسمتِ ابواب در بخش باب ششم، ادّعا کرده که قبرِ جابر جعفی در مدینه است: «باب ما ورد فی جابر بن یزید الجعفی... و مشهده بالمدینة» (خصیبی، الهدایة، ۱۴۳۲ق، ص۵۶۴).
در همان جا ادٔعا میکند که ولید بن عبد الملک به حاکم مدینه دستور داد که جابر را دستگیر کند. جابر نیز خود را به دیوانگی زد و در کوچههای مدینه رفتاری جنونآمیز به نمایش گذاشت. حاکم مدینه هم گواهی مردم مدینه را بر دیوانگی جابر جمع کرد و برای ولید فرستاد (خصیبی، الهدایة، ۱۴۳۲ق، ص۵۶۷). سند ادعایی خصیبی برای این نقل چنین است: «علی بن الحسین المقری-جعفر بن یزید الزیات-هاشم بن احمد-الحسن بن مسکان-ابی السفاح».
خصیبی در روایت دیگری نیز همین ماجرا را ذکر کرده و محل وقوع آن را مدینه پنداشته است (خصیبی، الهدایة، ۱۴۳۲ق، ۴۰۱). این بار اسنادِ او چنین است: «ابوالحسن محمد بن یحیی و ابوداود الطوسی-محمد بن نصیر».
این در حالی است که داستان دیوانهنمایی جابر -اگر اصل آن را صحیح فرض کنیم و از اشکالاتش چشم بپوشیم- در تحریرهای اصیلترش، مربوط به کوفه است نه مدینه (کلینی، الكافي، ۱/ ۳۹۶؛ الإختصاص، ۶۷؛ کشی، الرجال، ۱۹۵).
طبعاْ نمیتوان پذیرفت که این اشتباه واضح در روایات مختلف تکرار شده و به طرق مختلف به خصیبی رسیده باشد؛ بلکه تکرار آن در روایات #خصیبی، نشانه آن است که او ذهنیّت غلطِ خود را در جعلیات مختلف خود بروز داده و اسناد ادّعایی او اصیل نیست. پیشتر نیز نمونههایی از این دست ارائه شد.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
در تصویر شماره۱ دیده میشود که بر خلاف وسوسه غالی شیّاد، حسن بن موسی نوبختی، صرفاً از ظاهر نبودنِ فرزندِ امام حسن عسکری (ع) سخن گفته است، و این امر هم بدیهی است و هیچ موافق و مخالفی در آن تردید ندارد!
در تصویر۲ مشاهده میشود که حسن بن موسی نوبختی به گفته نجاشی -ره-، کتابی در ردّ همه فرق شیعه به جز امامیه نوشته است.
در تصاویر ۳تا۵ میبینیم که صاحب فرق الشیعة، فرقه امامیه را تعریف کرده و دیدگاه آنان را درباره ولادت و غیبت امام عصر -عج- به تفصیل بیان نموده و در نهایت به صراحت، این دیدگاه را تنها دیدگاه صحیح میشمرد.
در تصویر ۶ نقلِ شیخ مفید -ره- از نوبختی را میبینیم که مؤید دیدگاه صحیح نوبختی درباره امام عصر -عج- است.
در تصاویر ۷ تا ۹ متن المقالاتِ اشعری را میبینیم که تقریباً با متنِ فرقالشیعة متّحد است و در آن همان عبارات فرق الشیعة در نفی ظاهر بودنِ فرزند امام حسن (ع) آمده و در عین حال به صراحت و تفصیل، دیدگاه امامیه درباره ولادت و غیبت امام مهدی -عج- تبیین و تأیید شده است.
پاسخ اتّهامات همین غالی به سید مرتضی
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
بر ما در کنار حوض وارد نمیشود...
۱. از ابوبصیر روایت شده است که گفت: بر حمیده خاتون وارد شدم تا وفاتِ امام صادق (ع) را به او تسلیت عرض کنم. پس گریست و گفت: ای ابا محمد [کنیه دیگرِ ابوبصیر است.] ای کاش حاضر بودی هنگامی که مرگ، او را دربرگرفت؛ در حالی که یک چشمش را بسته بود. پس فرمود: خویشان و نزدیکان مرا خبر کنید. هنگامی گرد او جمع شدند، فرمود: همانا شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمرد نخواهد رسید و کسی که از این نوشیدنیها بنوشد، بر ما در کنار حوض کوثر وارد نمیشود. یکی از اطرافیان پرسید: کدام نوشیدنیها؟ فرمود: هر نوشیدنی مستکننده.
مُثَنًّى، عَنْ أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى حَمِيدَةَ أُعَزِّيهَا بِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فَبَكَتْ، ثُمَّ قَالَتْ: يَا أَبَا مُحَمَّدٍ! لَوْ شَهِدْتَهُ حِينَ حَضَرَهُ الْمَوْتُ وَ قَدْ قَبَضَ إِحْدَى عَيْنَيْهِ، ثُمَّ قَالَ: ادْعُوا لِي قَرَابَتِي وَ مَنْ يَطُفُّ بِي فَلَمَّا اجْتَمَعُوا حَوْلَهُ قَالَ: إِنَّ شَفَاعَتَنَا لَنْ تَنَالَ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلَاةِ، وَ لَمْ يَرِدْ عَلَيْنَا الْحَوْضَ مَنْ يَشْرَبُ بِهَذِهِ الْأَشْرِبَةِ، فَقَالَ لَهُمْ بَعْضُهُمْ: أَيُّ أَشْرِبَةٍ هِيَ؟ فَقَالَ : كُلُّ مُسْكِرٍ. (الأصول الستة عشر، ص۳۱۰، چاپ دارالحدیث)
۲. از ابوبصیر روایت شده است که امام کاظم (ع) فرمود: هنگام که پدرم (ع) در بستر مرگ افتاد، فرمود: پسر عزیزم، بیگمان به شفاعت ما نمیرسد، کسی که نماز را سبک بشمرد؛ و بر ما در حوض کوثر وارد نمیشود [و از آن نمینوشد] کسی که به نوشیدن این نوشیدنیها ادامه دهد. گفتم: پدر عزیزم، کدام نوشیدنیها؟ فرمود: هر نوشیدنی مستکننده.
أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: إِنَّهُ لَمَّا احْتُضِرَ أَبِي ع قَالَ لِي يَا بُنَيَّ إِنَّهُ لَا يَنَالُ شَفَاعَتَنَا مَنِ اسْتَخَفَّ بِالصَّلَاةِ وَ لَا يَرِدُ عَلَيْنَا الْحَوْضَ مَنْ أَدْمَنَ هَذِهِ الْأَشْرِبَةَ فَقُلْتُ يَا أَبَهْ وَ أَيَّ الْأَشْرِبَةِ فَقَالَ كُلَّ مُسْكِرٍ. (الكافي، ۶/ ۴۰۱)
۳. از ابوبصیر روایت است که امام صادق ع فرمود: رسول خدا ص فرمود: هر کس نمازش را سبک بشمارد به شفاعت من نمیرسد و بر من در کنار حوض کوثر وارد نمیشود؛ نمیشود به خدا سوگند! به شفاعت من نمیرسد کسی که شراب مستکننده بنوشد؛ و بر من در کنار حوض کوثر وارد نمیشود، نمیشود به خدا سوگند!
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ الْحَسَنِ الْعَطَّارِ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لَا يَنَالُ شَفَاعَتِي مَنِ اسْتَخَفَّ بِصَلَاتِهِ وَ لَا يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ لَا وَ اللَّهِ لَا يَنَالُ شَفَاعَتِي مَنْ شَرِبَ الْمُسْكِرَ وَ لَا يَرِدُ عَلَيَّ الْحَوْضَ لَا وَ اللَّهِ. (الكافي، ۶/ ۴۰۰)
#دعائم_الاسلام #حدیث
@zecra
خصیبی و الهدایة (۱۴)
یکی از شواهد روشن خیانت و دروغگویی حسین بن حمدان #خصیبی، استفاده از منابعِ پیشین و تحریف اسناد و متون آنها است. برای نمونه، مقایسه متن الهدایة الکبری با اثبات الوصیة و کتب مرتبط با آن، نشان میدهد که خصیبی از کتاب «الاوصیا»ی شلمغانی استفاده کرده؛ اما اسناد و متون روایات آن را تغییر داده است. برای اثبات این مدّعا کافی است، روایاتِ باب ۱۴ الهدایة درباره امام مهدی (ع) را با باب مربوط از اثبات الوصیة مقایسه کنیم تا اصل از بدل مشخص گشته و دستبردهای متعدّد خصیبی در روایات روشن شود. در این باره تحقیقاتِ مفصّلی انجام شده است. در این جا فقط به عنوانِ سرنخ، تصویر چند نمونه قرار داده میشود.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
خصیبی و الهدایة (13)
حسین بن حمدان #خصیبی در روایت طولانی رجعت، در پایان باب ۱۴ الهدایة الکبری، از امام صادق (ع) و امام حسن (ع) روایت میکند که معاویه، زیاد بن ابیه (نسخه۱) یا عبید الله بن زیاد (نسخه۲) را با ۱۵۰ هزار جنگاور، برای نبرد با امام حسن ع و گرفتن بیعت از ایشان فرستاد!!!
این در حالی است که عبید الله بن زیاد، هنگام صلح امام حسن (ع) کودکی ۷-۸ ساله یا کوچکتر بود. پدرش زیاد نیز، نه تنها پیش از صلح امام حسن (ع) جانبدار معاویه نبود؛ بلکه پس از صلح امام حسن (ع)، نیز مدّتی در برابر معاویه سرسختی نشان داد و بلافاصله تسلیم نشد.
بنابراین به ضرورتِ تاریخ، دروغ بودنِ آن چه حسین بن حمدانِ غالی به امام صادق (ع) و امام حسن (ع) نسبت داده، ثابت است.
گفتنی است این روایت طولانی که مشتمل بر اشتباهات تاریخی متعدّد است، از جمله مستندات کلیدی غلات معاصر میباشد.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra
خصیبی و الهدایة (۱۲)
در این فایل، دو تحریر از داستان عبد الله الدیصانی در جدول قرار داده شده است. اول: تحریر این داستان در کتاب کافی شیخ کلینی (ره). و دوم: تحریر همین داستان در کتاب الهدایة الکبری حسین بن حمدان الخصیبی.
با مقایسه ساده میان دو متن، میتوان به یک نمونه از تحریفات روشن در روایات خصیبی پی برد.
#خصیبی یک داستان کلامی متقدّم را با تحریفات بسیار به یک افسانه غالیانه و تناسخی تبدیل کرده است.
#احذروا_علی_شبابکم_الغلاة
@zecra