مدیر @stedler آمدی جانم به قربانت ولی حالاچرا بی وفا حالاکه من افتاده ام از پا چرا مازندران ،قاےمشهر
اینجا هر شب
خیال توست ڪہ ماہ را
بہ خلوت من دعوت میڪند.
نمیدانم ڪدام شب انتهاے
دلتنڪَے دل بیقرار من خواهد بود؟
#مینوپناهپور
دیگر مرا
به داشتن تو انتظاری نیست ،
دیگر نه
من حال عاشقی دارم
نه تو لیاقت عاشق شدن ...!
#امیر_وجود
جرم این دل همه آنست که دل عاشق توست
چه بگنجد به خیالم که خیالم پُرِ توست...
#راحم_تبریزی
امشب...
قشنڪَترین واژههایم را
بہ ستارهها سپردهام
تا شب بخیرهایم را
براے تــو بیاورند…
اما تو چشمهاے
زیبایت را بہ رویاها بسپار...!!
#شهابشهابی
❥.𝓡.
جمعه یعنی بغض یعنی یک بغل دلواپسی
جمعه یعنی پر ز دردم کی به دادم می رسی
#امیر_عباس_خالقوردی
نمیدانی چه "لذتی" دارد..
فشرده شدن در تنگنای آغوشت
وقتی مرا محکم میفشاری و در گوشم
میگویی "دوستت دارم"
"احساس" میکنم
مالک تمام عاشقانه های جهانم...
#امیرعباس_خالقوردی
بـــــوســـــہ
اصلا شـروع خوبی نیسـت
بایـد اوّل بــرات میمـردمـ...!! !!
#سجادصفرے
وای بر من!
به کجای این شـب تیـره
بیاویزم قبای ژندهٔ خود را.😔
#نیما_یوشیج
بمان که عشق
به حال من و تو غبطه خورد
بمان که یار توام
عشق کن که یار منی!
#هوشنگ_ابتهاج
نَماز وحشتِ این عاشِـقانه را خواندم
مَـن از نبـودِ تو با اِفتخـــار میتَرسم.....
#سید_مهدی_موسوی
ساده عاشق شُده ام،
ساده تر از آن رسوا،
شُهره ی شهر شدن با "تو"
چه آسان سخت است!
#کاظم_بهمنی
نه مرا طاقت غربت نه تو را خاطر قربت
دل نهادم به صبوری که جز این چاره ندارم...
#سعدی
شبِ فراق و غریبی و عشق و تنهایی
چہ شد ڪه بر منِ بیچاره هرچهار افتاد
#بخارایی
چهارشنبه؛
یعنی
تُو
چهارگوشه_ے قلبم
جا خشڪ ڪنی
و تڪان نخوری...
#آزی_فرهادے
به قدر ناز معشوق است سعی و همت عاشق
نگاه ما بلندی کرد تا سرو تو رعنا شد
#بیدل_دهلوی
✍دکتر انوشه چه زیبا میگه:
وقتی حالت خوب نیست
حرفهای تند نزن...
خیلی فرصت داری که حالت
رو عوض کنی، اما هیچوقت
فرصت نداری که بتونی حرفهایی رو
که گفتی عوض کنی...!
همه از "کنارم" گذشتن
جز تو که از "درونم" گذشتی..
مذ أحببتك صار العالمُ أجملَ ممّا كان...
از آن دم که تو را دوست داشتم جهان زیباتر شد.... ✨
صبحی ڪہ قدح نوش
شـــــود از نگــــہ تــو..!
آن صبح به ڪام است و
بخیر است و مــــرادم...
#همـا_کشتگـر
#سلام_صبحتون_کنار_یار
پای دل من، بسته ی زنجیر تو باد
ور سر ننهد به دشت، نخجیرِ تو باد
ور کشته شود ،طعمه ی سر مستانت
ور زنده بماند، هدفِ تیر تو باد
#صفای_اصفهانی
عاشقیت هم آموزش میخواهد؛ عاشقیت هم بلد شدن میخواهد...
ما را جوری از عشق ترساندند که انگار عشق "جیز" باشد و دلِ ما آمادهی تاولزدن... تا میگفتیم عشق، لب میگزیدند و پشت دست میکوبیدند.
ناظم مدرسه طوری پشت میکروفن واویلا میکرد از "عشقهای خیابانی" که انگار هیولایی سرچهارراه منتظر دریدنِ ما ایستاده؛ انگار عشق را مکان، قدر میدهد و همان آدم با دستهگل و عمهخانمش بالای مجلس خواستگاری دیگر خیابانی نبود و خانگی میشد.
عشق را یادمان ندادند، گفتند به قلبت بگو به وقتش، به جایش. بیوقت و بیجا اگر دلمان میلرزید هول میکردیم، حس میکردیم گناهآلودهایم، استغفار میکردیم که دل لرزیده و پا شُل شده.
ما عشق را حق خودمان ندانستیم. ما عاشقی را سهم خودمان ندانستیم. ما دخترکان و پسرکان نَنهجونپسندی شدیم که چون عاشق نمیشدیم باوقار بودیم...
ما لببستههای حیاآلوده را عشق یاد ندادند.
بد کردند با ما!
#سودابه_فرضی_پور
مے دانے دلم را بردہ اے،
طنینِ صدایت،
طعمِ لبهایت،
انعڪاسِ چشمانت،
همہ ے تو در من ریشہ ڪرده
مرا بدجور، بہ خودت
عادت دادہ ای...
در تــو
نیـــــاز مـن
صُبح را آغاز میڪند...!! !!
#نوشینجمشیدے
غمگینم
چونان پیرزنی
که آخرین سربازی که از جنگ برمی گردد
پسرش نیست...
#ولادیمیر_مایاکوفسکی
دَر قُفل ِ فروبستهی غَمهای دِل ِ خویش
آن ڪهنـه ڪلیـدیم ڪه دَندانه نَدارد
#حزین_لاهیجی
دوستت دارم!!
و عشق تو از نامم می تراود
مثل شیره ی
تک درختی مجروح در حیاط
زیارتگاهی
#شمس_لنگرودی
آغوش....
تنها جاے دنیاست ڪه اهالے اش با سڪوت حرف مے زنند،
دلم را ...
با تمام حرفهایش بغل ڪن....
صبح را بخوانیم
بر باور طلوع مهربانیها
و نفس بڪشیم
طراوت عاشقانه ی دل را
#سمیه_خلج
به چشمانت سپردم چشم های مستِ مستم را
نگاهـت گـرم بـود و داغ کردی پشتِ دستم را
سپردی هیچ و پوچت را بـه من اما سپردم من
به تو شعرو به تو شور و به تو هرآنچه هستم را
#بختیاری
جرعه جرعه عشق
مینوشم ڪنارت اے عزیز
روبروے من نشین
پیمانه اے دیڪَر بریز...
#حبیب_ابراهیمے