@zhuanchannel
فقط آن هفتِ صبحِ بارانی یکشنبه نبود که یک آن وسط رانندگی خیال کردم تو را دیدهام و بیهوا اشک از گوشهی چشمهام راه افتاد.
خیلی وقتها خیال میکنم جایی ایستادهای و نگاهم میکنی. از همه بیشتر همین وقتهایی که غریبوار و انگار در بیابانی تنها رها شده نگاه میکنم، نگاه میکنم، نگاه میکنم به همهجا و آشنایی نمیبینم.
دلم را میزند همهچیز. مثل مرغ نیمبسمل به تقلا میافتم، نفسهام مدام و بیدلیل تنگ میشوند. خیال میکنم گوشهای ایستادهای، نگاهم میکنی با همان چشمهایی که به صداقتشان ایمان دارم.
نگاه میکنی به حالم که حاضرم دنیام را بفروشم برای یک بار دیگر که مثل کتاب گشودهای بخوانیام و من حیرت کنم که هرگز کسی اینگونه مو به مو مرا نفهمیده بود.
دنیا خالی است، تو را کم دارد، مثل تو را کم دارد. آدمها عجله دارند، کسی برای درک ریشههای اندوه وقت ندارد. هیچکس مثل تو آدمِ فهمیدن و مقدس نگه داشتن رمز و رازهای دل کسی نیست.
آدمها گنجینهی دروغهای کوچک و بزرگاند، که وقت حرف زدن نگاهشان گنگ میشود و تو از میان ابهام گفتهها و ناگفتهها باید بگردی تا شاید بتوانی تنِ چاکچاک حقیقت را بشناسی.
باید پیشگوییشان کنی، حدسشان بزنی. مثل همین شهر، که دود و تعفن و ترافیک و بارانش حساب و کتاب ندارد.
مغزم خسته است. از محاسبه کردن تمام معادلات چندمجهولی بیقاعده. صراحتِ روشن و سادهی چشمهات کجاست؟
کنعان
@zhuanchannel
مدیریت زندگی
هر خبری را که میتوانی نشنوی نشنو.
هر کتابی را که میتوانی نخوانی نخوان.
هر تلفنی را که میتوانی جواب ندهی جواب نده.
هر پیامکی را که میشود نخوانده پاک کرد نخوانده پاک کن.
هر پیامکی را که میشود خواند و جواب نداد، بخوان و جواب نده.
هر تبریکی را که میشود نگفت، نگو.
هر تسلیتی را که میشود نگفت، نگو.
هر چه را که میشود نخورد، نخور.
هر چه را که میشود ننوشت، ننویس.
هر جا که میشود نباشی نباش.
هر پولی را که میشود هزینه نکنی نکن.
هر کامنتی را که میشود جواب ندهی جواب نده.
هر کسی را که میشود ندید، نبین.
هر چیزی را که میشود نیاموخت، نیاموز.
بیتردید میتوانی وقتت را:
برای شنیدن خبرهایی بگذاری که باید بشنوی
و برای کتابهایی که باید بخوانی
و برای تلفنهایی که باید پاسخ بدهی
و برای پیامکهایی که باید بخوانی
و برای تبریکهایی که باید بگویی
و برای تسلیتهایی که باید بگویی
و برای چیزهایی که باید بخوری
و برای چیزهایی که باید بنویسی
و برای جاهایی که باید بروی
و برای پولهایی که باید هزینه کنی
و برای کامنتهایی که باید پاسخ بدهی
و برای کسانی که باید ببینی
و برای چیزهایی که باید بیاموزی
به نظر ساده میرسد.
اما بخش مهمی از تفاوت ما انسانها با یکدیگر در دستهبندی همین بایدها و نبایدهاست.
ضمن اینکه هر انسانی، در هر تعاملی با تو میکوشد که فهرست بایدها و نبایدهای خودش را به تو تحمیل کند.
این شامل دوست و دشمن، دور و آشنا و زن و مرد میشود و هیچ استثنائی ندارد. شاید نیتها تفاوت کند، اما نفسِ عمل همان است.
به اندازهای که این فهرست را بهاختیارِ خود برمیگزینی، از بردگی ـ که حالتِ پیشفرضِ زندگی اجتماعی ما انسانهاست ـ دور میشوی.
محمدرضا شعبانعلی
🧴 اینجا میتونید بهترین عطرها رو با کمترین قیمت سفارش بدید
👛 ثبت سفارش از دبی با کمترین زمان ممکن
👑 حتی خرید حضوری هم داریم اونم تو قلب بازار بزرگ تهران
🛵 در ضمن خرید بالای ۳ میلیون تومان ارسالمون هم رایگانه
با عطر خاطره بهترین خاطره ها رو از خودت بجا بذار
/channel/+PNt5ilaE2IaEhYtc
@zhuanchannel
غذاهایی که باید حداقل هفته ای یکبار بخورید تا سالم بمانید
خرما
خرما حاوی پتاسیم بیشتری نسبت به یک موز بزرگ است. هفته ای یکبار از خرما به عنوان میان وعده استفاده کنید.
مارچوبه سبز
یک فنجان مارچوبه سبز نیمی از دوز روزانه اسید فولیک و ویتامین های B را جبران می کند
و کمبود آنها یکی از دلایل افسردگی است.
لوبیا
حبوبات حاوی مقادیر بی سابقه فیتواستروژن هستند که خطر ابتلا به سرطان سینه و روده بزرگ را تا 40 درصد کاهش می دهد.
دارچین
برای جلوگیری از اختلالات عصبی روزانه یک فنجان قهوه یا چای دارچین بنوشید.
آنلاین شاپ لونا 🇹🇷
خرید آنلاین از تمامی برندهای روز دنیا! 🖥
🟣تحویل سریع به سراسر ایران
🟣بی رقیب در محاسبه قیمت لیر
🟣تخفیفات ویژه برای اعضای باشگاه مشتریان!
🟣خرید حضوری از تمامی برندها ...
✔️تجربه متفاوت خرید از آنلاین شاپ
لینک کانال تلگرام 🔗
/channel/onlineshop_luna
@zhuanchannel
طلا اگر خم بشه طلاست؛ بشکنه طلاست؛ آب بشه طلاست؛ کهنه بشه طلاست
مثل تو که تا همیشه و در هر شرایطی به ارزشهای انسانی پایبندی.
سوته دلان
@zhuanchannel
شكار ميمون زنده بخاطر چابكی و سرعت عمل جانور بسيار مشكل است. يكی از روشهای شكار ميمون در آفريقا اين است كه شكارچی به محل اقامت ميمونها میرود و بدون توجه به آنها در سوراخ كوچكی در يك سنگ بزرگ مقداری خوراكی میريزد و دور می شود.
ميمونهای گرسنه و كنجكاو دستشان را به درون سوراخ میبرند و خوراكيها را در مشت خود میريزند، اما دهانه سوراخ كوچكتر از آن است كه مشت ميمون از آن خارج شود.
ميمون وحشتزده می شود و تقلا میكند تا خسته شود، اما هرگز مشت بسته خود را باز نمیكند تا رها شود!
ذهن انسان هم گاه مانند مشتِ بسته ميمون است.
در مواجهه با مشکلی وحشتزده میشود، تقلا میكند و بیتاب میشود و روی آن مسئله قفل میشود، در حالی كه بهترین و آسانترین راهِ چاره در رها كردن آن و آزادی ذهن از قيد و بندهای آن مشکل است.
@zhuanchannel
چگونه علیرغم این همه خبر بد و جامعه پر از دروغ و فساد و دوستیهای متزلزل، دنیای کوچک دوستداشتنی درونی خود را حفظ کنیم و امیدوار بمانیم؟
علیرضا مجیدی
حفظ دنیای درونی و امید در مقابل حجم عظیم اخبار بد و فساد اجتماعی کار آسانی نیست، اما میتوان با اتخاذ راهکارهایی ذهنی و عملی، آن را ممکن ساخت.
۱. ایجاد مرزهای سالم و فیلتر اطلاعات ورودی
در عصر اطلاعات، دسترسی به اخبار و رسانههای اجتماعی آسانتر از هر زمان دیگری است، اما این دسترسی گسترده میتواند استرسزا باشد.
برای جلوگیری از غرق شدن در اخبار منفی، میتوان زمان خاصی از روز را برای دنبال کردن اخبار انتخاب کرد. همچنین دنبال کردن منابع اطلاعاتی که به تحلیلهای عمیق و متعادل میپردازند به جای منابعی که صرفاً بر اخبار منفی تأکید دارند، میتواند به حفظ آرامش کمک کند.
۲. تمرکز بر لحظه حال و زندگی در لحظه
تمرینهای ذهنآگاهی یا مدیتیشن به شما کمک میکنند تا از جریان مداوم افکار و نگرانیها فاصله بگیرید و بر لحظات حال تمرکز کنید. بهطور مثال، میتوانید هر روز چند دقیقه به نفس کشیدن عمیق و آرام فکر کنید یا به صداهای اطراف گوش دهید. این روشها کمک میکنند تا آرامش ذهنی بیشتری پیدا کنید
۳. توجه به جنبههای مثبت زندگی
نوشتن یادداشتهای شکرگزاری، مانند اینکه هر شب چند نکته مثبت از روز خود بنویسید، میتواند به شما کمک کند تا حتی در سختترین شرایط، چیزهایی را برای قدردانی پیدا کنید.
۴. انتخاب دوستان و روابط با دقت
روابطی که با دوستان و خانواده داریم، تأثیر زیادی بر روحیه و امید ما دارند. انتخاب افرادی که به شما انرژی مثبت میدهند و از شما حمایت میکنند، کمک بزرگی در حفظ امیدواری است
۵. ایجاد یک پناهگاه ذهنی شخصی
مطالعه کتابهای الهامبخش، نوشتن در دفترچه، گوش دادن به موسیقیهای دلخواه، نقاشی و حتی پیادهروی در طبیعت، میتواند بهعنوان یک پناهگاه در برابر آشفتگیهای روزمره عمل کند.
۶. مراقبت از بدن و ذهن
ورزش و فعالیت بدنی، حتی به مقدار کم، بهطور طبیعی هورمونهای شادیآور مانند اندورفین را در بدن ترشح میکند که به کاهش اضطراب و بهبود روحیه کمک میکند. همچنین، خواب کافی و تغذیه سالم تأثیر مستقیم بر احساسات و توانایی شما در مواجهه با چالشها دارد.
۷. معنا و هدف در زندگی
این معنا میتواند از طریق کمک به دیگران، شرکت در فعالیتهای اجتماعی، یا حتی پرداختن به علاقههای شخصی مانند هنر یا یادگیری چیزهای جدید به دست آید. هدف و معنا به شما انگیزهای برای ادامه مسیر و روبهرو شدن با مشکلات میدهد.
۸. پذیرش واقعیت و تمرکز بر آنچه که میتوانید کنترل کنید
گاهی اوقات باید بپذیریم که بسیاری از مسائل در جهان خارج از کنترل ما هستند. تمرکز بر چیزهایی که میتوانید کنترل کنید و پذیرش آنچه که نمیتوانید تغییر دهید، به شما کمک میکند تا از اضطراب و استرسهای بیمورد دوری کنید
۹. حفظ ارتباط با طبیعت
طبیعتگردی و گذراندن وقت در محیطهای طبیعی مانند پارکها و کوهها میتواند اثرات مثبتی بر روحیه داشته باشد. تماس با طبیعت به کاهش استرس کمک میکند و احساس آرامش و تعادل را تقویت میکند
۱۰. پذیرفتن و قدردانی از احساسات
با پذیرفتن این احساسات، به جای مبارزه با آنها، راهی برای شناخت بهتر خود و تغییر مثبت در زندگیتان باز میکنید.
ژوانی های عزیز 🥰
این پیجو همین الان فالو کنین
لوازم آرایشی اورجینال از آمریکا و انگلیس و کره😎
کلمه ژوان رو دایرکت کنین تا یک تخفیف ۲۰ ٪ ای برای خودتون رزرو کنین 😘
https://www.instagram.com/ata_beautyy
آموزش آنلاین زبان فرانسه 🇨🇵
✔️ آموزش کامل از پایه تا پیشرفته بر اساس جدیدترین منابع آموزشی.
✔️ دسترسی دائمی به ویدئوهای آموزشی.
✔️ پشتیانی و رفع اشکال و پاسخ به سؤالات.
✔️ دسترسی به منابع آموزشی مختلف از قبیل کتاب، جزوه، پادکست، فیلم و انیمیشن و...
برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت
ghoghnusacademy.com
مراجعه کنید.
یا به این آیدی در تلگرام پیام دهید.
@ghoghnusacademy1
@zhuanchannel
به تجربه دیدم؛
"کمترین چیزی که دختر پسرا تو اشناییهای قبل از ازدواج در موردش صحبت میکنن پوله! و بیشترین چیزی هم که بعد از ازدواج بابتش دعوا میشه پوله!، در نتیجه؛
تو آشناییهاتون از پول، معنای پول، نحوه مدیریتش و خرج کردنش خیلی حرف بزنید.
لعنتی خیلی مهمه!، خیلی
شما همیشه باید نگاه کنی هدف از رابطه ازدواجه یا جاست فرند! وقتی هدف ازدواجه مدل دیگهای عمل میکنن.
بیشتر سوال میپرسن، حواس جمع
ترن و سعی میکنن تو موقعیتهای بیشتر فرد رو زیر نظر بگیرن اما!، ماجرای پول همیشه جز موارد آخره و نیاز به حواس جمعی بیشتری داره
دکتر امانی
@zhuanchannel
کم هستند مردانی که به اهمیت زنانگی در زندگی درونی و بیرونی خود واقف باشند.
در حالی که تمامی حسی که یک مرد در خصوص ارزشمندی ، اهمیت ، امنیت ، سرور، رضایتمندی، تعلق خاطر ، شادمانی دارد از طبیعت زنانه ی درون خود او ناشی میشود.
مردها اغلب به سبب غرورشان فکر می کنند که قدرت و ثروت و برتری آنهاست که برای آنها شادمانی به ارمغان می آورد
ولی این گونه نیست
شادمانی در یک مرد کیفیتی زنانه است
که اغلب برای مرد اسرار آمیز جلوه می کند.
در فرهنگ پدرسالارانه هرآنچه که به زنانگی مربوط می شود ، پست و بی ارزش تلقی میشود ، بخصوص مردها مجبورند که این جنبه ها را در خود سرکوب کنند
بنابراین جنبه های زنانه مرد به ناخوداگاه رانده می شود و از دسترس آگاهی خارج می شود.
امروزه زنان نیز برای نیل به دستاورد و پاداشهای دنیای پدرسالار همان بخش های حیاتی را درخود قربانی کرده اند که مردها.
زن و مرد امروزی هردو از دردی یکسان رنج می کشند.
هردو زنانگی عمیق وجود خود را یعنی عشق و محبت و همدلی و صمیمیت و ....را در قربانگاه خدای پول و قدرت گردن زده اند و بجای حکومت خدای عشق بر روان و فرهنگ انسان ها ، خدای پول و سرمایه است که بر آنها حکمرانی کرده است و خواسته های خود را دیکته میکند.
در سانسکریت که یک زبان غنی احساسی است و پایه اغلب زبان های هند شرقی را تشکیل میدهد ، ۹۶واژه برای عشق دارد
و فارسی کهن هشتاد واژه و یونانی سه واژه و انگلیسی ها فقط یک واژه برای کلمه عشق دارند.
از لحاظ زبان شناختی ، هرقدر در زندگی ما مسئله ای مهمتر و حیاتی تر باشد ، زبان ما واژگان گویاتری برای نشان دادن ماهیت و ابعاد مختلف آن خلق میکند.
مثلا از آنجا که برف در زندگی اسکیموها عنصری حیاتی است در زبان آنها سی واژه برای برف وجود دارد.
اگر زنِ درون مردی او را تایید نکند و به او پشت کند ، زندگی احساسی و حس ارزش بخشیدن به خود در نهاد مرد دچار مشکل می شود.
ارتباط خوب با بخش زنِ درون ، رابطه ی مرد با زن بیرونی زندگی اش را نیزخوب و آسان می کند.
#رابرت_جانسون
@zhuanchannel
در زندگی اکثر ما کسانی بودهاند که هرگز آنها را به معنای واقعی نداشتهایم.
کسانی که بیتفاوتیشان مدتها آزارمان داده
و برای به دست آوردن محبت و توجهشان بسیار تلاش کردهایم.
این فرد میتواند پدر، مادر، پارتنر و یا یک دوست باشد.
زمانی که بپذیریم حقیقت این آدمها با آن تصویری که ما در ذهنمان داریم بسیار متفاوت است، کمکم میتوانیم شروع به خداحافظی کنیم.
خداحافظیای که میتواند سرآغاز سلامی به خودمان و دیگرانی باشد که ما را میبینند.
unknown
@zhuanchannel
روایتی جالب از خواب عجیب ناصرالدینشاه
دو هفته پیش از کشته شدنش
در هفتهی آخر مرداد ۱۳۳۶ درست ۶۱ سال پس از کشته شدن ناصرالدین شاه قاجار به دست میرزا رضا کرمانی، خبرنگار اطلاعات هفتگی با سوژهی جالبی مواجه شد، او توانست یکی از زنان صیغهای ناصرالدینشاه قاجار را پیدا کند.
«زیور حاجصالح» را «خانم بالا» صدا میزدند.
او که یکی از ۶۴ بانوی حرمسرای ناصری و به مدت ۱۰ سال زوجهی شرعی شاه بود، حالا او در آن تابستان ۱۳۳۶ که ۹۵ سال از عمرش میگذشت در یکی از اتاقهای کوچک
چهار در دو متر خانهای دورافتاده در گلوبندک زندگی میکرد
آنچه در پی میخوانید پنجمین قسمت از خاطرات او به نقل از مجلهی «اطلاعات هفتگی» به تاریخ ۵ مهر ۱۳۳۶ است:
.....آیا حقیقت داشت که ناصرالدینشاه مرگ خود را خواب دیده و پیشبینی کرده بود؟
(خانم بالا آه دردناکی کشید و گفت) بله، حقیقت داشت ولی ماجرا آنطورها که مردم شایع کردهاند نیست. او در مسافرت جاجرود خواب عجیبی دید که بسیار ناراحت شد. فکر نمیکنم تا امروز کسی از این خواب آنطور که اتفاق افتاد اطلاع داشته باشد. ما همراه شاه به جاجرود رفتیم.
چند روز گذشت، همه خوشحال بودیم میگفتیم و میخندیدیم، اما یک روز صبح که به اتاق شاه رفتیم دیدیم حوصله ندارد، خلقش تنگ است، بغض گلویش را فشرده چنانکه کم مانده است مثل طفلی گریه و زاری نماید. همه دو او جمع شدیم، شاه رو به آغا محمدخان کرده گفت: «دیشب خواب دیدم، خواب بسیار عجیب و وحشتناکی»
آغا محمدخان گفت: «قربان چه خوابی؟»
شاه لحظهای به فکر فرو رفت، غباری از غم و اندوه چهرهاش را فرا گرفته بود، بالاخره گفت: «خواب دیدم یک منبر بسیار بزرگی گذاشتهاند که پلههای آن تا چشم کار میکند دیده میشود. سیدی هم کنار منبر ایستاده بود.
وقتی چشم سید به روی من افتاد گفت: بیا از منبر بالا برو. من چند پله بالا رفتم، اما دیدم دیگر نمیتوانم بروم. او اصرار کرد.
باز هم به زحمت چند پله بالا رفتم تا اینکه بالاخره به پلهی شانزدهم رسیدم. احساس کردم که بند زانوانم دارد از هم جدا میشود و همانجا نشستم. سید باز هم اصرار کرد و گفت: برو بالا، مگر نمیتوانی بالا بروی؟
مایوسانه گفتم: نه نمیتوانم. او گفت: در این صورت لزومی ندارد بالاتر بروی دیگر بس است بیا پایین. من پایین آمدم او دست دراز کرده چیزی از کمرم باز کرد. مثل اینکه شمشیر و کمربند پادشاهی بود!»
بعد از ده روز از جاجرود به تهران بازگشتیم شاه یک دوربین بزرگ و قوی داشت که شبها با آن به آسمان مینگریست و حرکت ستارگان را تحت نظر میگرفت.
منجمین اسرار و رموز نجوم را به او یاد داده بودند و در حرمسرا میگفتند که شاه ستارهی خودش را میشناسد و از طرز حرکت آن آیندهاش را پیشبینی میکند.
از جاجرود که به تهران مراجعت کردیم شاه ۱۶ شب مرتبا دوربین را به دست گرفته ساعتها به ستارگان نگاه کرد، هیچ حال و حوصله نداشت. تا آن زمان ندیده بودیم که شاه اینقدر ناراحت و عصبانی باشد.
شبها در ایوان قدم میزد و بعد یکی دو ساعت با دوربین خود ستارهی درخشانی را که در سمت جنوب شرقی تهران قرار داشت خیرهخیره نگاه میکرد. هیچکس جرأت نداشت در این باره به او حرفی بزند و سوالی بکند، چون خیلی بداخلاق شده بود.
بالاخره پس از ۱۶ روز که میخواست به حضرت عبدالعظیم برود زنها همهمهکنان دور او را گرفتند. البته آنها از خواب شاه اطلاع داشتند. هرکدام از آنها خواب او را یک جور تعبیر کرده بودند. زنها معتقد بودند هریک از آن شانزده پله علامت یک روز است و، چون حالا شانزده روز از شبی که خواب دیده بود میگذشت بنابراین عقیده داشتند در روز شانزدهم خطر شاه را تهدید میکند ولی خود شاه روز شانزدهم ناگهان تغییر خلق داد و با شور و شعف به همه میگفت:
«دیگر خطر گذشت. هم منجمباشی و هم اوضاع کواکب دلیل رفع خطر هستند. امروز باید به زیارت بروم و سپاس خداوندی را بجا آورم.»
با وجود این توضیحات چند تن از خانمها گفتند بهتر است یک روز دیگر به حضرت عبدالعظیم مشرف شوید حتی چند نفر خود را بر زمین روی پای او انداخته میخواستند به هر ترتیبی باشد از خروج او ممانعت به عمل آورند، اما شاه سرش را تکان داده گفت: «چرا نروم، آدم یک روز به دنیا میآید و یک روز هم از دنیا میرود.»
این عین جملهی شاه است که هنوز هم در گوشم طنینانداز است. به هر حال شاه به حضرت عبدالعظیم رفت، عصر معلوم شد که تیر خورده است ولی او را طوری آورده بودند که مردم نفهمند به قتل رسیده
ما هم دو روز از مرگ شاه خبردار نشدیم تا اینکه روز سوم صدراعظم به اندرون آمده صندوقی را که پیش امیناقدس بود مهر و موم کرد. میگفتند توی این صندوق جواهرات و سکههای طلاست.
خبرآنلاین
@zhuanchannel
جمعیت رانندگان اسنپ و تپسی، ۱.۵ برابر جمعیت شاغلان بخش صنعت است!
فرشاد مومنی، اقتصاددان
میشه همهچیز رو اونجوری بسازی که خوشحالتر باشی🤩
دنیارو...
آینده رو...
حتی مسیرت رو...
اگه به برنامهنویسی علاقه داری و میشه روی همت و پشتکارت حساب کرد، در استعدادسنجی ما شرکت کن و استعدادت رو برای ورود به دنیای آینده محک بزن!
📝 شرکت در آزمون استعدادسنجی
و یا برای کسب اطلاعات بیشتر کافیه به آیدی ما پیام بدی!⬇️
🤩 @MaktabSharif_Admin
🌐 وبسایت |🤩کانال تلگرام |
🤩 اینستاگرام
💻 #استخدام_با_طعم_آموزش
@zhuanchannel
یه مطلب خیلی جالبی می خوندم در مورد اثرات "رقصیدن" بر روان و ذهن ما که می گفت
۱) آدمایی که اهل رقص و اینان روابطشون هم با بقیه بهتره و اعتماد به نفس خوبی دارن
+ مشخص شده وقتی با آدم یا جمعی می رقصیم احساس بهتری به اونها داریم
۲) رقصیدن باعث میشه تا حد بسیار بالایی استرست تخلیه بشه، احتمالا اون حس راحتی بعدش رو تجربه کردی
۳) وقتی با اونی که دوستش داری میرقصی هورمون عشق بینتون فوران میکنه
۴) رقصیدن حتی باعث میشه حافظه ما بهتر کار کنه
خیلی جالبه مشخص شده آدمایی که اهل رقصیدنن حافظه قوی تری دارن
۵) یه جورایی انگار اون حال کلافه و رو مود نبودن رو میشوره می بره
بعد از رقصیدن انرژی و حال خوبتون بیشتر میشه
خلاصه که اگه اهل رقصیدنی بدون راه رو درست رفتی، بفرست برای اون دوستت که نمیشه از وسط جمعش کرد
mohamad.vzs
@zhuanchannel
۹ مسئله ای که بعد از گذشت شش ماه از رابطه باید درمورد شرایط عاطفیت بدونی :
.۱ چه چیزی باعث خنده یا ناراحتی شریک عاطفیت میشه؟
۲ چه مسائلی خط قرمز شریک عاطفیت هست و انجامشون غیر قابل قبوله و ممکنه باعث جدایی بشه؟
۳ اهداف شریک عاطفیت برای ۱ تا ۵ سال آینده چیاهست؟
۴ وقتی شریک عاطفیت مضطرب یا ناراحت هست انجام چه کارهایی توسط تو حالش رو بهتر میکنه؟
۵ زبان عشق شریک عاطفیت چیه؟
۶ هدف شریک عاطفیت از این رابطه چیه؟
۷ بابت چه اتفاقات و چه کارهایی شریک عاطفیت به خودش افتخار میکنه؟
۸ شیوه مورد علاقه تفریح شریک عاطفیت چی هست؟
۹ بهترین و سخت ترین اتفاق زندگی شریک عاطفیت چی هست؟
اگر ۶ تا از این ۹ تا رو در مورد شریک عاطفیت میدونی تبریک میگم به نظر میرسه شناخت کافی از هم دارید.
unknown