مجله فرهنگ و علوم انسانی💡 ادمین: @Mrseed6863 اینستاگرام: https://www.instagram.com/asre_andishe/
📌درباره تعامل جریان امنیتی مهدی نصیری و کنفرانس پهلوی در مونیخ:
📖شفیعی کیا از روحانیون نزدیک جریان مشائی و احمدی نژاد در نقد رفتار مهدی نصیری نوشت:
برای شناخت یک چهره امنیتی دهه۶۰ و بازیهایش در نقشهای اقتضایی، البته با پوشش فرهنگی و رسانهای، #مهدی_نصیری نمونهی کاملی است، یعنی او عوض نشده، بلکه ماموریتش تغییر کرده.
- به عنوان کسیکه با ردههای بالای روحانیت سیاسی و فقهی حتی در حد مرجعیت کم و بیش مراوده داشتهام میگویم که بر خلاف آنچه تصور میشود که تولیدات ایدئولوژیک نظام را روحانیت آن تولید میکنند، باید بگویم که عموم باورهای ایدئولوژیک نظام که از دهان روحانیت آن منعکس میشود، تحت تاثیر #بولتن های امثال نصیریها بوده است.
- به عبارتی دیگر؛ از اعتمادی که سالها به شبکهی بولتن نویسان امنیتی شده، ادبیات و کنش سیاسی حوزه و روحانیت رده بالا شکل گرفتهاست.
- چون عمده روحانیت ما شناختی تفصیلی از غرب و آمریکا و سیاست و ... ندارند و در واقع بولتنهای نصیری که چند دهه خطبههای امامجمعهها و منابر و تریبونها را تغذیه سیاسی میکرده، که بعد با هفتهنامه صبح یا برنامه تلویزیونی "سیاحت غرب" در سیما با اجرای خود نصیری دنبال شد و... و دیگر بولتنها جهت دهندهی افکار حوزویان سیاسی بوده و تحلیگران بسیار نادر حوزوی استثنا هستند.
- ولی او اکنون که آن دادههایش بین انقلابیون باور شده، لگد به تمام آن دادهها زده و مصرف کنندگان افکار خودش که امروز آنرا باوری مقدس میدانند را غاصب و عقبافتاده و دارای افکار ارتجاعی و غربستیز و مانع پیشرفت میداند، و دیروز هم در کنفرانسِ مونیخِ رضا پهلوی، نصیری در پیامش از کشف رضا پهلوی به عنوان: "تنها راه نجات از بختک جمهوریاسلامی." میگوید، جالب نیست؟!
- البته کاربرد رضا پهلوی برای این جماعت امنیتی که دنبال جمهوری دوم و ایدئولوژی زدایی حاکم هستند، در حد "کنگرهی ملی عراق" احمد چلبی یا "ظاهرشاه" افغانستان است، و همانگونه که احمد چلبی و ظاهرشاه در نظام براندازی شده عراق و افغانستان حتی نامزد هم نشدند؛ رضا پهلوی را هم در نقش محلل و موتور محرک دولت انتقالی امنیتیها میخواهند که البته دولت پزشکیان هم با failed state این روند را تسهیل خواهد کرد.
- اساسا از سال ۹۶ این جریان با بیرون دادن گزینشی فیلمهای تبلیغی عصر پهلوی از آرشیو سری صدا و سیما که حفاظت امنیتی بالایی دارد و نشر آن در شبکههای اجتماعی با پوشش سلطنتطلب، و طرح شعار "رضا شاه روحتشاد" در اعتراضات دی۹۶ این پروژه را هم زمان failed state دولت ۱۱ و ۱۲ کلید زدند و ...
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌جامعهشناسی سریال تاسیان!
📖مهران صولتی: سریال تاسیان که با فراز و فرودهایی در ابتدای نمایش روبرو شده بود (توقیف به دلیل ادعای تطهیر ساواک و سفیدنمایی دوران پیش از انقلاب) به پایان رسید و تاثیرات پررنگی از خود بهجا گذاشت. تم سیاسی سریال که با زندهکردن خاطرات دهه پنجاه ایران در هم آمیخته بود توانست در جذب مخاطب موفق باشد. البته سریال آغازی درخشان ولی پایانی ضعیف داشت. در بخشهایی از سریال هم بینندگان شاهد کشآمدن بیهوده مجموعه بودند (سکانسهای حضور امیر و شیرین در شمال). در این یادداشت به برخی از مضامین جامعهشناختی در تاسیان میپردازیم:
در سریال جریان چپ به عنوان متهم و مقصر اصلی تمام نابسامانیها معرفی شده است. روایتی درست ولی غیر دقیق! درست بهدلیل آرمانخواهی، رمانتیسیسم، و وابستگی این گرایش به بلوک شرق. واقعیت ایناست که در جهان چپزده دهههای شصت و هفتاد میلادی انقلاب به تنها گزینه مطلوب جهان تبدیل شده و جوانان عمدتا رادیکال در پی آفرینش جهانی فاقد تبعیض، نابرابری و استعمار بودند. روشن است که ایران به عنوان کشوری پیرامونی هم آشکار در معرض تاثیرپذیری از اندیشههای چپ بود.
اما روایت دقیقتری که سریال به دلیل پارهای از ملاحظات به آن نپرداخت این است که نیروهای مذهبی که میداندار تحولات سیاسی از نیمهدوم سال ۵۶ تا پیروزی انقلاب هستند به همان اندازه چپگرایان متوهم، ارادهگرا، و بیاعتنا به واقعیتها بودهاند. در اینجا نشان دادهام که علی شریعتی هم با مالکیت خصوصی مخالف و با سرمایهداری دشمن بود. خلاصه اینکه پیامدهای انقلاب ۵۷ از جمله مصادره کارخانجات، ملی کردن صنایع و بانکها، و تسخیر سفارت امریکا نتیجه نوعی رقابت برای پیشاهنگی توده میان نیروهای چپ و مذهبی در ایران بود.
مفهومی به نام پیامدهای ناخواسته هم در تاسیان حضور پررنگی دارد. این مفهوم که در قرن بیستم و توسط جامعهشناس امریکایی رابرت مرتون وضع شد اشاره به عواقب پیشبینی نشدهای دارد که هرگز مراد کنشگران یا نظامهای اجتماعی نبوده است. نیتهای خیری که چه بسا شر آفریده اند. شاید آشکارترین نمونه برای این مفهوم در تاسیان رفتار عاشقانه امیر باشد. عشقی که در ابتدا تصور میشد بهتنهایی برای ادامه زندگی آینده فارغ از واقعیتهای اجتماعی- خانوادگی او و شیرین کافی باشد.
سریال اما نشان داد که فقط عشق برای خوشبختی کافی نیست. تلاش خیرخواهانه امیر در تحریک کارگران کارخانه جهت جلوگیری از سفر جمشید نجات به خارج از کشور هم در عمل به یک تراژدی ختم شد که هر دو عاشق را نابود ساخت. مثالهای دیگر برای مفهوم پیامدهای ناخواسته میتواند توسعه دانشگاهها توسط شاه که در عمل به کانون نارضایتی و تبلیغ انقلاب انجامید، و کشاندن بیپروای دین به عرصه عمومی توسط علی شریعتی که در عمل به حکومت روحانیون ختم شد باشد.
پروژه مدرنیزه کردن ایران که با صنعتی شدن کشور در دهه ۴۰ به اوج رسید اگر چه بهدلیل حضور کارآفرینان خودساختهای همچون جمشید نجات به رشدی شتابان در عرصه اقتصاد انجامید اما به دلیل فقدان آزادی فعالیت احزاب سیاسی و سندیکاهای کارگری نتوانست به شکل گیری اخلاق مدرن و مدنی بینجامد. التماسهای نجات برای انجام گفتوگو میان او و کارگران بیشتر از آنرو نافرجام ماند که جامعه تودهای، تشکلنیافته، و سرکوبشده دیالوگ رابه عنوان امکانی برای مصالحه و حل مسئله نمیشناسد.
🔹 نکته پایانی: با گذشت دو سده از نخستین آشنایی جدی ایرانیان با مقوله تجدد حجم مسائل حلنشده و بحرانهای انباشت شده چندان فزونی یافته که جز با نقادی گذشته و احصای سهم تکتک نیروها و جریانات سیاسی راهی به سوی توسعهیافتگی گشوده نمیشود. البته که در این میان رفتار جمعی و روانشناسی اجتماعی ایرانیان هم شایسته تامل است!
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌میدل ایست آی: بعد از کاهش ذخایر موشکهای پدافندی اسرائیل در جنگ با ایران، آمریکا از «همه» کشورها از جمله عربستان و امارات درخواست کمک کرده بود که موشکهای تاد خود را به اسرائیل بدهند
🔸آمریکا از عربستان سعودی خواسته بود تا موشکهای سامانه پدافندی تاد خود را به اسرائیل بدهد؛ اما دو دیپلمات آمریکایی به میدل ایست آی گفتهاند که پاسخ سعودیها «نه» بوده است.
🔸آمریکا همین درخواست را از امارات هم کرد؛ ولی این دیپلماتها نمیتوانند تحویل موشکهای تاد امارات به اسرائیل را تأیید کنند.
🔸یکی از این مقامات آمریکایی میگوید: «ما در طول جنگ از همه درخواست کمک کردیم که موشکهای پدافندیشان را به اسرائیل بدهند.»
🔸ایران در جنگ توانست موشکهایش را از سامانههای چندلایه پدافندی اسرائیل و آمریکا عبور دهد و آنها را به شهرها و مراکز نظامی اسرائیل برساند.
🔸برخی کارشناسان میگویند موفقیت ایران در عبور از سامانههای پدافندی، از چشم مقامات کشورهای حاشیه خلیج فارس دور نمانده است. یکی از دیپلماتهای عربی به میدل ایست آی میگوید: «از دیدگاه ما، جنگ به خوبی پایان یافت. اسرائیل هزینه رویارویی با یک دولت-ملت قوی را تجربه کرد.»
میدل ایست آی
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌دیدار رئیسجمهور منتخب با رئیسجمهور مستقر | احمدینژاد به دیدار خاتمی رفت
[مرداد ١٣٨۴]
📖 شنبه یکم مرداد ١٣٨۴، محمود احمدینژاد رئیسجمهور منتخب مردم در انتخابات سوم تیر، به دیدار سیدمحمد خاتمی در نهاد ریاستجمهوری رفت.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌مکانیزم ماشه و بازدارندگی هستهای
📖 گفتگوی فواد ایزدی و کوروش احمدی
🔻فواد ایزدی: باید در دکترین هستهای کشور بازنگری شود. رهبری در یکی از سخنرانیهایشان بیان داشتهاند که اتم را باید با اتم پاسخ داد. درواقع در دورهای که طرف مقابل سلاح هستهای دارد، ما نیز میتوانیم بهطرف ساخت آن برویم. در خصوص اسنپبک کاری که از دست ما برمیآید این است که با فعالیتهای دیپلماتیک حق کشورهای اروپایی به عنوان ناقضان برجام را برای فعال کردن اسنپبک زیر سوال ببریم. این موضوع در کنار مواضع چین و روسیه باعث اختلاف در شورای امنیت خواهد شد که به سود ماست. دیدیم که مذاکره با آمریکا عملیات فریب بود؛ از کنگرهای هم که مسئلهاش انتخاب نوع سلاحی است که به اسراییل میدهد، نمیتوان انتظار تعلیق تحریم داشت.
🔺کوروش احمدی: نباید تغییر دکترین را ساده گرفت، بازنگری در هستهای ریسک عظیمی دارد. درباره هستهای شدن دو ملاحظه جدی وجود دارد. یک اینکه به لحاظ اطلاعاتی بتوانیم امنیت کشور را حفظ کنیم که کار دشواری است. دیگری بحث بازدارندگی است که آن هم منوطبه تجهیزات گستردهای است و صرف ساخت چند بمب برای کشور بازدارندگی نمیآورد. نمیتوان از موافقت چین و روسیه مطمئن بود، چنانکه در جنگ دوازدهروزه دیدیم واکنش ملایمی از خود نشان دادند.ضربالاجل اسنپبک قابلتمدید است، اما باید در جهت رفع تحریمها حرکت کنیم. همچنان میتوان یک مذاکره جامع با ترامپ را دنبال کرد، زیرا انگیزه حل شدن مسئله خاورمیانه برای او جدی است.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌چگونه حمله اسرائیل به ایران موازنه بازدارندگی منطقهای را دگرگون کرد
📖رامز صالح: بنیاد رزا لوکزامبورگ آلمان
🗓۲۴ جولای ۲۰۲۵
در جنگ ۱۲روزه، پس از دههها پایبندی به قواعد محتاطانه و غیرمستقیم در قالب نوعی «جنگ در سایه»، آنچه بهمثابه پرده آهنین بازدارندگی سنتی شناخته میشد، فرو ریخت و تهران و تلآویو را در مسیر برخوردی قرار داد که مفاهیم بنیادین امنیت ملی و بقا را از نو تعریف خواهد کرد.
برای چندین دهه، امنیت ملی اسرائیل تحت تأثیر «دکترین بگین» بود؛ چارچوبی که بر دو اصل استوار بود: از میان بردن تهدیدهای وجودی در مراحل اولیه از طریق پیشدستی قاطع، و تضمین نوعی مصونیت تقریباً مطلق برای جبهه داخلی. آنچه امروز شاهد آن هستیم، ظهور دکترین جدیدی است که بهطور عامدانه، پذیرش آسیبهای داخلی را بهعنوان ابزاری راهبردی در نظر میگیرد. این دکترین جدید، شباهت نگرانکنندهای با برخی ابعاد نظریه بازدارندگی قهری دارد؛ نظریهای که به کارگیری عامدانه ریسک یا خسارت پذیرفتهشده را راهی برای وادار کردن دشمن یا تغییر بنیادین رفتار او میداند. در این چارچوب، جنگ آشکار نه صرفاً پیامدی اجتنابناپذیر، بلکه مسیری مشروع و مفید برای دستیابی به اهدافی فراتر از صرفاً مهار تهدیدات مستقیم تلقی میشود.
دکترین موسوم به «مقاومت» ایران اکنون تحت یک آزمون فشار شدید و خشن قرار گرفته است. این دکترین برای دههها بر پایه «صبر راهبردی» استوار بود: پرهیز از جنگهای مستقیم، تکیه بر شبکهای از نیروهای نیابتی منطقهای برای نبردهای پراکنده، و واکنشهای محدود و حسابشده به حملات اسرائیل.
اکنون یک تغییر کیفی در دکترین نظامی ایران در حال ظهور است؛ تغییری که تحت فشار معادلات جدید بازدارندگی ضرورت یافته است. ایران بهسوی اجرای آنچه «هدفگیری متقابل» نامیده میشود، حرکت کرده است؛ به این معنا که اکنون شهرها، زیرساختهای حیاتی و مراکز تصمیمگیریاش در برابر حملات مستقیم آسیبپذیر شدهاند، در ازای اینکه بتواند عمق سرزمینی اسرائیل را هدف قرار دهد. همچنین ایران از تکیه تقریباً کامل بر نیروهای نیابتی فاصله گرفته و وارد درگیری مستقیم شده و ظرفیتهای نظامی خود را فعال کرده است. این تحول بهروشنی در حمله موشکی به پایگاه هوایی العدید آمریکا در قطر در ۲۳ ژوئن نمایان شد. هرچند ایران پیش از حمله، به قطر هشدار داده بود — اقدامی که بهمثابه تلاشی تاکتیکی برای کنترل تنش و کاهش تلفات تعبیر شد — اما خود حمله، نشانهای راهبردی از تغییر مسیر بود: از استفاده از «محور مقاومت» بهعنوان ابزار فشار غیرمستقیم، به دکترینی که در آن «مقابله فراگیر» یک گزینه ممکن در برابر تهدید وجودی علیه جمهوری اسلامی تلقی میشود. این نشان میدهد که ایران آماده پذیرش ریسکهای بالاتر و ورود مستقیمتر به میدان درگیری است.
چرخش تهاجمی اخیر ایران، بازتابدهندهی گذار عمیقتری در رفتار نظام جمهوری اسلامی است؛ گذار از «بازدارندگی از طریق منطقه» بهسوی «بازدارندگی مستقیم حاکمیتی» بهعنوان رکن بنیادین در دکترین دفاعی آن. پیشتر، قدرت بازدارندگی ایران عمدتاً بر تواناییاش در تهدید منافع اسرائیل یا رقبای منطقهایاش از طریق شبکهای از نیروهای نیابتی در لبنان، سوریه، عراق و یمن استوار بود. اما اکنون ایران قدرت مستقیم حاکمیتی خود — شامل زرادخانه موشکی دقیق، پهپادها و گزینه بستن تنگه هرمز — را در مرکز معادله بازدارندگی قرار داده است.
درگیری اخیر نه صرفاً دور جدیدی از تشدید نظامی، بلکه نوعی «شوک ایدئولوژیک» مداوم برای هر دو طرف است که آنها را وادار کرده تا ستونهای سنتی بازدارندگی خود را فرو بریزند. اسرائیل از بازدارندگی پیشدستانه و مصونیت مطلق بهسوی دکترین ریسک محاسبهشده و تحمل آسیب حرکت کرده است؛ درحالیکه ایران ناچار شده دکترین صبر راهبردی و بازدارندگی نیابتی را کنار بگذارد و به مواجهه مستقیم و بازدارندگی حاکمیتی روی آورد. تناقض خطرناک اینجاست که این دو بازیگر، در مسیر تحمیل معادلات بازدارندگی نوین، ناخواسته در حال بنیانگذاری نظمی منطقهای بر پایه «بازدارندگی ناپایدار» هستند — نظمی که در آن، رویارویی آشکار یک گزینه ممکن باقی میماند و تهدید جنگ قریبالوقوع به وضعیت عادی جدید بدل شده است.
https://www.rosalux.de/en/news/id/53662/how-the-israeli-attack-on-iran-reshaped-regional-deterrence
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌آذری جهرمی نوشت: بستن دسترسی سایتهای ایرانی برای IPهای خارجی، ممکن است برای یک حمله سنگین از جنس DDOS مناسب باشد -که آن هم باید بسیار موقت و کوتاه باشد- اما به عنوان یک راهکار برای افزایش امنیت اطلاعات، صرفا گول زدن خود است.
هکر کارش را بلد است و دسترسی خود را ایجاد میکند اما در عوض این کار صرفا زندگی تعداد زیادی ایرانی خارج کشور را مختل میکند و حس بسیار بدی هم برای آنها ایجاد میکند.
برای جلوگیری از حملات DDOS هم از خدمات بهتر و فراگیرتر لایههای دفاعی استفاده شود، به مراتب بهتر است.
لطفا این موضوع را بررسی کنید و سپس اصلاح کنید، احتمالا اصلاح این موضوع نیازمند مجوز شورا و کمیتهها هم نباشد.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌تهران هرگز قرار نبود اینقدر جمعیت داشته باشد.
این شهر محدوده قانونی محکمی داشت.
خارج از این محدوده هر نوع ساخت و سازی ممنوع بود.
مرحوم گلزار سازنده شهرک اکباتان در خاطراتش اذعان میکند برای زمین گرفتن برای تاسیس شهرک خارج از محدوده، تا دفتر نخستوزیری هم رفت و موفق نشد حتی یک متر بدست بیاورد.
هویدا وقتی اصرار او را دید و طرح توجیهیاش را پسندید، تنها راهچاره را در دستور مستقیم شاه دانست.
چه آنکه هویدا هم خود را در جایگاهی نمیدید که قانون را نقض کند.
پیداست که گلزار موفق شد، اما با کوشش و مرارت بسیار.
سبب این بود که از سالها قبلتر بارگذاری جمعیتی بیش از(اگر درست به یاد بیاورم)۵ میلیون نفر در تهران امری غلط و زیانبار تشخیص داده بودند.
اما امروز را ببینید، پایتخت کشوری که باید به صورت طبیعی و بدیهی در مسیر توسعه باشد دچار کمبود و بحران در تامین نیازهای اولیه انسانی است!
با خودمان چه کردیم ما ملت ایران؟!
چه کسی ما را به این خودکشی جمعی رهنمون کرد؟
و چرا؟!
پ.ن: مقرر بود صنایع و بخشهای مولد اقتصادی در کنار بیش از ۵۴۰۰ کیلومتر سواحل کشور و به طور کلی مرزها هدایت شوند.
دوبی همان بندرعباس است.
دوحه، بوشهر است.
و الماس خوشتراش چابهار که در منطقه مابهازا ندارد، اما میشد انتظار داشت که شانگهای خاورمیانه باشد.
https://x.com/vahidbasereh/status/1947718416493908117
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📖آذری جهرمی نوشت: انتظار نابجایی نیست که مسوولین مربوطه در دولت به مردم توضیح دهند که با اطلاعی که از شدت کم آبی در امسال برای تهران داشتهاند، چه مجموعه اقداماتی را برای مدیریت و کاهش اثرات این چالش بزرگ در مدت یکسال گذشته انجام دادهاند؟
به نظرم تصویر کنونی مردم، بی دولتی و بیخیالی مسوولین است. اگر صحت ندارد، این تصویر سریعا باید اصلاح شود!
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌سعید لیلاز: ۱۵۰ لانچر موشک در لحظه استارت منفجر شد
هیچ اعتمادی به نیروهای امنیتی ندارم استاد دانشگاه در گفتوگو با اقتصادآنلاین:
🔹 نمیتوانم بگویم این وضعیت آتشبس است؛ بلکه میتوان گفت فعلاً ترک درگیری است
🔹 ما نه به لحاظ نظامی و نه به لحاظ امنیتی کوچکترین آمادگی از قبل برای این ماجرا نداشتیم. از جنبه استراتژیک نمیگویم، ولی در تحلیل نهایی، جمهوری اسلامی توانست بعد از دو سه روز خودش را جمعوجور کند و دوباره به بازی بازگردد.
🔹 بهنظر من از نظر نظامی ما در مجموع خسارت بیشتری به دشمن وارد کردیم تا آنچه خودمان خسارت خوردیم. البته خسارتهای ما هیچکدام جبرانناپذیر نیستند، بهجز جنبه انسانی ماجرا.
🔹 از نظر امنیتی جمهوری اسلامی ایران به زیر کشیده شد. این بزرگترین نقطهضعفی است که نشان داده شد. حمله اخیر اسرائیل نشان داد چقدر از نظر امنیتی در یک خواب و رویای ابلهانه خرگوشی به سر میبردیم.
🔹 ناگهان میبینیم که ۱۲۰ تا ۱۵۰ دستگاه لانچر موشک در لحظه استارت زدن منفجر میشود، کل سامانه ضد هوایی ایران هک شده است.
🔹 من دولت و نظام جمهوری اسلامی را دعوت میکنم که از این خواب خرگوشی بیرون بیاید. باید یک نظام امنیتی یکپارچه، دقیق و بازطراحیشده اعمال شود. من دیگر به هیچ شخص نظامی و امنیتی، اعم از سپاه، وزارت اطلاعات یا ارتش، اعتماد ندارم، مگر اینکه عکسش ثابت شود.
🔹 چنان ضربهای از نظر انسانی و امنیتی خوردیم که در تاریخ نظامی جهان بیسابقه است. اگر در جایی ارتشی ۹۵ درصد ژنرالهایش را قبل از شلیک اولین گلوله از دست بدهد، سراغ دارید؟
🔹 همه دستگاهها، اعم از دولت، قوه قضاییه و مجلس، کاملاً هماهنگ با فضای فریبکارانه مذاکرات آمریکا رفتار کردند.
🔹 راهحل چیست؟ برگشتن به مردم. هنوز امکان مصالحه بین ملت ایران و جمهوری اسلامی وجود دارد.
🔹 اگر رهبری اراده کند، میتوان یک مذاکره داخلی با ملت شروع کرد و بعدش مذاکره با آمریکا هزار برابر موفقتر خواهد بود.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌مرشایمر: ایران بهراحتی میتواند آسیب شدیدی به اسرائیل بزند
📖نظریهپرداز برجستۀ مسائل بینالملل: فکر میکنم هم آمریکاییها و هم اسرائیلیها به این زودیها تمایلی به شروع جنگی دیگر با ایران نخواهند داشت.
🔻 رهبران اسرائیل خودشان را در دردسر بزرگی انداختهاند. ایرانیها موشکهای زیادی داشتند و این موشکها به هدف میخوردند. اسرائیلیها فهمیدند که در جنگ فرسایشی با ایران پیروز نخواهند شد و به آمریکاییها گفتند که وقت پایاندادن به جنگ است.
🔻 اسرائیل به اندازۀ یک تمبر پستی است و آسیبزدن به آن برای کشوری مثل ایران بسیار آسان است.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌تلویزیون جلیلی: «ای ایران بخوان» فانتزی است
چرا تلویزیون جلیلی از شکست خود پیروزی میسازد و از پیروزی مردم، شکست!
📖میکائیل دیانی: روزنامهنگار
پیشمقدمه:
آنچه بر صداوسیما رفت قطعا محکوم است و زدن رسانه ملی زدن آزادی بیان و آگاهیبخشی است و همچنین آنچه از خانم امامی در آن یک و نیم دقیقه دیدیم چیزی جز رشادت و حماسه نیست! و اما بعد…
1️⃣ اتفاقی که برای صداوسیما در میانه جنگ رخ نداد طبیعتا نباید باعث شود عملکرد مدیریت این رسانه در طول چهار سال اخیر و سقوط کیفی و کمی تولیدات و مخاطب آن نادیده گرفته شود. حتی آنچه در همین اتفاق اخیر هم رخ داد بخشی از تصمیمات غلط مدیران فعلی در تمرکزگرایی حوزه خبر است. وقتی همه ظرفیت های خبری تلویزیون (ساختمان و استودیوهای شبکه خبر؛ باشگاه خبرنگاران؛ واحد مرکزی خبر) را در یک تحریریه به نام خبرگزاری صداوسیما جمع کردند با این حمله همه ظرفیت یک جا از کار افتاد!
مدیران ساختمان شیشهای از فردای حمله جنگ را فراموش کردند و سوار بر موج موشک ها؛ نمایش ساختمان و تعریف و تمجید شنیدن برایشان مهمتر شد تا آنجا که تور شیشهای دیدن سوژه شوخیهای اهالی رسانه شد. حمله و موشک صرفا به صداوسیما نخورده و محدود کردن همه چیز به موشک های اصابت کرده به ساختمان شیشهای ظلم به دیگران و نادیده انگاشته شدن شهدایی است که در سازمان های مختلف سر کار بودند و مورد حمله قرار گرفتند. در واقع دستاورد صداوسیما یک شجاعت فردی و یک مسیر اشتباه سیستمی بوده و نباید این موضوع فراموش شود!
2️⃣ تفکر یا وجوه ایجابی برای عرضه دارد و یا با سلب دیگران خود را به نمایش می گذارد! گاهی کار آنقدر بیخ پیدا می کند که برای اعلام موجودیت و طرفیت داشتن ؛ دیگریای فرضی را طراحی می کند. کاری که وحید جلیلی در پساوحدت ملی جنگ ۱۲روزه کرد از همین جنس است. یک مصداق در فضای رسانهای کشور وجود ندارد که گزاره «کنار گذاشتن «به نام خدا» برای ایجاد انسجام و وحدت ملی» را گفته باشد! اما جلیلی برای اینکه از طرفیت رسانهای نیفتد ؛ یک طرف برای خود بوجود می آورد و در برابر آن طرف فرضی و خیالی خود را تعریف می کند و پس از آن نیز با آن گزاره «آغلی» در پس امر ملی شکاف ایجاد می کند؛ دقیقا همان کاری که در چهار سال مدیریتش بر صداوسیما کرد!
3️⃣ رفتار مدیران صداوسیما به گونهای است که انگار موشک ها را فرصتی برای تمدید دوران اشتباه مدیریتی خود می دانند اما نخبگان و اهل رسانه باید شفاف و بیپرده باشند و به صراحت آنچه بر این رسانه ملی در این چهار سال گذشته را بیان کنند! سقوط تعداد آثار؛ بی کیفیت شدن آثار؛ تمرکزگرایی نابودکننده خلاقیت: حرکت و پویایی در سازمان رسانه ای؛ ریزش شدید مخاطبان؛ حذف گسترده تفکرها و سلایق مختلف چه در میان تولیدکنندگان و چه در طرف مخاطبان و…. همه فجایعی است که با تفکر بسته و گنگی وحید جلیلی در چهار سال اخیر رخ داده است و حتی حالا پس از انکه رهبری معظم سفارش به خواندن «ای ایران» می کنند کارشناس مطبوعشان علیه رهبری هم در آنتن تلویزیون صحبت می کنند و ای ایران خواندن را رفتن فانتزی و به کجراهه رفتن می بینند. در واقع تلویزیون جلیلی از شکست خود پیروزی میسازد و از پیروزی مردم، شکست و همه می دانند که ادامه این مسیر به معنای پایان رسانه ملی است!
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌هویّتزدایی از گفتمانِ ایرانیان: اسلام بهمثابه منِ جمعیِ ما
📖مهدی جمشیدی:
۱. رهبر انقلاب در چند سال اخیر، بهطور خاص و محسوس، از کلمات «هویّت» و «آرمان» استفاده میکنند و نسبت به چالش «هویّتزدایی» و «آرمانزدایی»، هشدار میدهند. ایشان در بسیاری از گفتارهایی که این مسأله را مطرح کردهاند، اصحاب فکر و اندیشه را خطاب قرار دادهاند و تصریح کردهاند که باید در برابر این روند ایستاد و اجازه نداد نظام و جامعه، از ارزشهای اسلامی و انقلابی تهی شوند. از نظر ایشان، اولین خصوصیّت انقلابیگری، حسّاسیّت نسبت به «آرمانهای انقلابی» است؛ یعنی نباید اجازه داد که عملگرایی و میل به تواضع در برابر هنجارهای تجدّدی، آرمانهای انقلاب را کمرنگ و رقیق کنند. برایناساس، من معتقدم که تلاش لیبرالهای شبهمذهبی در دورۀ جنگ و پساجنگ در راستای اینکه مفاهیم «ایران» و «امر ملّی» و «منافع ملّی» و «وطن» و «میهن» را جایگزین «اسلام» و «انقلاب» و «نظام» و «هویّت» و «ارزشها» کنند، ریشه در سکولاریسمِ تحلیلی دارد و حاصلش، تبدّلِ گفتمانی خواهد بود.
۲. من در برابر این «دیگریِ فکری»، موضعگیری میکنم و به نقد روایت سکولارِ اینان از ایران میپردازم، نه اینکه خود نیز معتقد باشم میان ایران و اسلام، شکاف وجود دارد و بهناچار باید یکی را از این دو انتخاب کرد. ایران از نظر تاریخی، آمیختۀ با اسلام شده و اسلام، عنصرِ مرکزیِ هویّتِ ملّیِ ایرانیان است. همۀ متفکّرانِ اصیلِ انقلاب، چنین باوری داشتهاند؛ از جمله علامه مرتضی مطهری نیز همین روایت را داشت. در کتاب «نظریۀ فرهنگیِ استاد مطهری»، برداشت ایشان از نسبتِ میان ایران و اسلام را بهتفصیل نگاشتهام. این یعنی من بیش از یک دهه است که چنین نظری دارم. در کتاب «اندیشۀ فرهنگیِ آیتالله خامنهای» نیز در همین مدار قرار داشتم و این روایت را بازسازی کردم. در دورۀ جنگ تحمیلیِ اخیر نیز، یادداشتهایی در اینباره نوشتم و تعابیر زیبایی دربارۀ این ارتباط و اتصال به کار بردم، از جمله «روح اسلامی در کالبد ایرانی»، «تاریخ دینی در جغرافیای ایرانی»، «انسجام اجتماعی در آئینۀ باطنِ دینیِ جامعه»، «حیات دینی بهمثابه مقوّمِ هویّت ملّی» و ... . بااینحال، همۀ این روایتهای خلّاقانه و همگرایانه، نادیده گرفته میشود و عجولانه و ناآگاهانه، بر اساس یک بُرش موذیانه و فاقد صدر و ذیل از یک گفتار تلویزیونی، قضاوت میشود. دستکم انتظار میرفت که همان گفتار تلویزیونی، مشاهده و شنیده میشد، نه اینکه تکههای گزینشی و قطعههای بُرشخورده، مبنای قضاوت قرار بگیرند. گذشته از جریانِ فاسد اصلاحات و رسانههای آلودهشان، عدهای در این سو نیز بر من تاختهاند. اغلب آنها، سیاسیکار و سیاستباز هستند و یا دچار نقصان فهم و فکر هستند. اما باید از برخی دیگر، که وجه معرفتی دارند تعجب کرد، از جملۀ آقای میثم مهدیار.
۳. آنچه ایشان به اشارت گفته، امر مغفولی برای من نیست؛ زیرا چنانکه نوشتم، پانزده سال پیش آن را تقریر کردم. بنابراین، اعتنای به نوشتههای من، گویای این حقیقت است که سخن دوستان، امر تازهای برای من نیست و تضادی نیز با موضع من ندارد. سخن من در نقد بیانیۀ روشنفکریِ سکولار بود که در آن تصریح کرده بودند که خودِ ایران، مستقل از هر هویّتی، مبنای انسجام اجتماعی قرار گرفته و به این واسطه، «اسلام» را از دایرۀ هویّتیِ ایرانیان خارج کرده بودند. این ایران، «ایرانِ سکولار» است، درحالیکه واقعیّت اجتماعی در ایران، بر آن دلالت ندارد. سخن من، معطوف به «مقام اثبات» بود، نه «مقام ثبوت»؛ یعنی روایت روشنفکرانِ سکولار را نقد کردم، نه اینکه خودم معتقد باشم که در عینیّتِ جامعۀ ایران، چنین شکاف و تمایزی در میان باشد. در مقام ثبوت و از نظر تاریخی و عینی، اسلام در همۀ ساحاتِ حیاتِ جمعیِ ایرانیان رسوخ یافته و مقوّم هویّت آنهاست، اما مسأله این است که روشنفکریِ سکولار، میخواهد ایران را بهمثابه یک «جغرافیای محض» و «خاکِ بیهویّت» بنگرد و «تاریخِ دینی»اش را حذف کند. من در پی نفیِ این «اثباتِ لیبرالی» بودم، نه نفیِ ثبوتِ تاریخی.
۴. بنابراین، محل نزاع، دو روایتِ سکولار و دینی از ایران است؛ دو «روایت از ایران» و نه «خودِ ایران». من روایتِ سکولار را برنتابیدم و آن «ای ایران» را که هیچ نشانۀ دینی در آن به چشم نمیخورد و ایران را جز خاک و مرز جغرافیایی و قوم نمیبیند، نقد و نفی کردم. شعر «ای ایران، ای مرز پُرگهر» که مربوط به دورۀ پیش از انقلاب است، فاقد نماد دینی است؛ چنانکه «ای ایرانِ» محمد نوری نیز اینگونه است. ازاینرو، آیتالله خامنهای به نسخۀ «بازنویسیشده» و «دینیشدۀ» این شعر، روی خوش نشان دادند و خواندن آن را طلب کردند. این «ای ایران»، ترجمان و تعیّنِ معاصرِ «زیارت عاشورا» است.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌دسیسۀ آشکار!
کیهانلندن مدعی صدور بیانیهای از جانب مسعود رجوی در حمایت از پیشنهاد و رویکرد اخیر مهندس میرحسین موسوی شده است.
سالیان درازی است که از رجوی عکس یا فیلمی منتشر نشده و همین موضوع زنده بودن او را در محافل سیاسی دنیا با تردید جدی روبرو کرده است.
اگر ادعای کیهانلندن درست باشد، بیانیۀ منسوب به مسعود رجوی را بدون شک فقط میتوان در قالب ایجاد بیثباتی سیاسی در ایران تفسیر کرد.
در واقع سازمان متبوع رجوی عملاً به افراطیون داخلی بهانه داده است تا با علَم کردن این موضوع، علیه میرحسین و حامیانش شدت عمل به خرج دهند و ثبات جامعه را در این شرایط نیمهجنگی به هم بزنند.
البته شماری از محافل افراطی داخلی، منتظر بیانیۀ منسوب به رجوی هم نماندند و پیشاپیش به استقبال دسیسۀ سازمان رفتند!
نیروهای عاقلتر حکومت قاعدتاً باید متوجه این دسیسه و نیرنگ باشند و آن را خنثی کنند.
#احمد_زیدآبادی
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌سومین شماره فصلنامه به گواهی اسناد (گواه) منتشر شد.
📖در این شماره برای نخستین بار اسناد و نامههای احسان طبری منتشر شده است.
🔹در جلد دوم این شماره فصلنامه به موضوع فردوسی و سرنوشت آن پس از انقلاب اسلامی پرداخته می شود.
🔹از دیگر بخشهای ویژه این شماره، انتشار تاریخ شفاهی غلامعلی رشید از آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، انتشار اسناد نظر سنجی محرمانه از تهرانیها در دهه ۶۰، روایتی از زندگی و خاطرات اسدالله علم و ... است.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌ترامپ نقطه ای از عراق را پیشنهاد داد اما در قطر غافلگیر شد!
📖سعد الله زارعی در بخشی از یادداشت خود نوشت: ترامپ برای اینکه آمریکا در موضع قدرت دیده شود، تهدید کرد در صورتی که ایران در پی پاسخ به حمله آمریکا به سه مرکز هستهای خود برآید با حملاتی شدیدتر و غیرقابل جبران مواجه میشود. اما ساعاتی بعد و پس از آنکه مشخص شد پاسخ ایران حتمی است، بهطور محرمانه با امیر قطر تماس گرفت و نقطهای مشخص کرد که ایران واکنش خود را متوجه آن نماید. آن نقطهای در عراق بود. قطریها پیغام و آدرس را رساندند و آمریکاییها تقریباً اطمینان کردند ایران پاسخ دردناکی نمیدهد و در زمانی که بهشدت با رژیم اسرائیل درگیر است، به پاسخی نمادین به همان نقطهای که آمریکا تعیین کرده بسنده میکند.
🔹اما آنچه پس از حدود 16 ساعت از حمله به تأسیسات اتمی ایران روی داد، نه نمادین، نه آرام و نه در نقطه مورد نظر آمریکا بود. حمله موشکی ایران به برترین پایگاه هوائی آمریکا در منطقه یعنی «العدید»، در حین جنگ با رژیم اسرائیل، معادلات را بههم ریخت.
🔹ترامپ منفعلانه وارد معادله شد و آنگونه که او فکر میکرد روند پیش نرفت. از یکطرف او با توجه به نمایشی که به اجرا گذاشته بود گمان نمیکرد ایران در حین جنگ با اسرائیل به حمله محدود آمریکا پاسخ دهد؛ از سوی دیگر آمریکا گمان نمیکرد ایران بعد از آنکه ترامپ، آتشبس اعلام کرد، به آتشباری علیه اسرائیل ادامه دهد. ایران نزدیک دو ساعت پس از زمان آغاز آتشبس (4 به وقت تلآویو و 4:30 صبح سهشنبه سوم تیرماه به وقت تهران) به شلیکهای خود ادامه داد.درواقع دو ساعت شلیک سنگین بعدی ایران خلاف توقع ترامپ بود آن هم حدود 9 ساعت پس از آنکه ایران بخشهای حساسی از برترین پایگاه هوائی آمریکا در منطقه را نابود کرده بود.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌یک ماه رضا پهلوی فراخوان داد، منوتو و اینترنشنال تبلیغ کردند، علی کریمی و اشکان خطیبی و همه سطلیها توییت زدند و استوری کردند ولی آخرش ۲۱۱ نفر در تجمع سلطنتطلبها در مونیخ شرکت کردند و این در حالیه که فقط در آلمان ۴۰۰ هزار و در کل اروپا ۲ میلیون نفر ایرانی زندگی میکنه!
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌خبرگزاری تسنیم نوشت: اخیراً ۳ نفر از دوستان میرحسین موسوی (مسیح مهاجری مدیر روزنامه جمهوری اسلامی، محمدرضا بهشتی فرزند ارشد شهید بهشتی و غلامرضا آقازاده وزیر نفت دوران دفاع مقدس) با موافقت محصوران و با کسب مجوز ماموران امنیتی به ملاقات این دو در بنبست اختر رفتهاند.
طبق اعلام منابع آگاه، این سه نفر پیام دولت آقای پزشکیان برای عدم استمرار افراط گرایی میرحسین موسوی را به وی ابلاغ و تاکید کردهاند که این مواضع منجر به پیچیدهتر شدن روند رفع حصر وی خواهد شد.
در این دیدار خطاب به موسوی و رهنورد تاکید شده است که طرح ادعایی آنها مبنی بر تشکیل مجلس موسسان به جز منافقین و عده ای از ملی مذهبیها و معدود فتنهگران تندروی باقیمانده خریداری ندارد.
مسیح مهاجری، آقازاده و محمدرضا بهشتی از موسوی خواستهاند هرچه سریعتر بیانیه منافقین در حمایت از مواضع وی را محکوم کرده و به این رویکرد ناصواب خود خاتمه دهد.
همچنین میهمانان موسوی و رهنورد از آنها خواستهاند تا بدون به کارگیری جملات طعنه آمیز و نادرست علیه قاطبه ملت ایران که قهرمانانه در جریان تجاوز ۱۲ روزه سینه خود را در برابر دشمن صهیونیستی سپر کردند، ماهیت و جنایات این رژیم منحوس و نامشروع را محکوم کنند.
نکته مهم دیگر اینکه در این دیدار نسبت به استمرار بازی موسوی در پازل خطرناکی که اردشیر امیرارجمند با هدایت خاص دستگاه اطلاعاتی فرانسه وی را در آن گرفتار ساخته هشدار دادهاند. میهمانان اخیر موسوی و رهنورد تاکید کردهاند که تنها راه شکسته شدن بن بست اختر بازگشت به ملت است نه استمرار بازی در سرابی که دشمنان این مرز و بوم خالق آن بودهاند.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌بحران درسآموز آب
.............
📖جواد کاشی نوشت: ماه و خورشید و فلک در کار افتادهاند تا مردم و حاکمانشان در این دیار بفهمند سیاست قلمرو عمومی است به شرط مشارکت عموم همه چیز در معنای فضیلتمندانه آن سیاسی خواهد شد. نه حاکمان باید خیال کنند گلهداری میکنند نه مردم در این خیال باشند که دریافت کننده صرف خدمات از سوی نظام سیاسیاند.
در فقدان سیاست فضیلتمندانه، زندگی در یک جنون جمعی میگذرد، خرد جمعی تنها به شرط سیاست فضیلتمندانه وجود پیدا خواهد کرد.
نظام پهلوی و نظام جمهوری اسلامی هر دو در مدیریت ارواح مردمان ناکام شدند. روزی روزگاری از راه رسید که خود را با بخش بزرگی از مردم و مردمان را با خود بیگانه یافتند. آنچه امروز را متمایز میکند ناتوانی از مدیریت بدنهای مردم است. آب بهتر از هر چیز دیگری اثبات میکند مدیریت بدنهای مردم نیز از توان نظام خارج شده است.
از منظر سیاسی در نقطه عطف مبارکی زندگی میکنیم.
نظام همیشه میخواست مردم گرد شمع وجودش جمع شوند و به آن قوت قلب دهند. برای نخستین بار است که نظام مردم را پراکنده از گرداگرد خود میخواهد. تمهیداتی فراهم میکند مردم تهران را ترک کنند تا از بار تامین آب و برق کاسته شود. این کار معنایی جز آن ندارد که حکومت به جای آنکه در قلمرو زندگی مردم پیشروی مدام کند، عقب نشینی میکند. هر چه مردم کمتر و پراکندهتر باشند، اعمال حاکمیت سادهتر میشود.
تک تک مردم ایران خردمندند، اما بحران آب ثابت میکند در زندگی جمعیشان دست به گریبان یک جنون جمعی بودهاند و هستند. در این جنون جمعی هم مردم و هم حکومت ایفای نقش کردهاند.
اگر مردم در مصرف آب تنها به خود و منافع کوتاه مدت خود اندیشیدهاند، به خاطر فقدان درکی عمومی از امر عمومی است. اما برای آنکه درکی از امر عمومی داشته باشند باید یکدیگر را در یک میدان عمومی ملاقات میکردند و کثرت و تنوع و فراوانی وجود دیگران را تصدیق میکردند. از آلام و کاستیهای جمعیشان آگاه میشدند و تصمیماتی برای کاستن از بار آن میکردند. همان کار که امروز همسایگان در جلسات ماهانه در آپارتمانهای خود میکنند. حکومت شانی جز آن نداشت که صلاح دید عمومی را اجرا کند. این همان سیاست به معنای فضیلتمندانه آن است.
مردم به حسب شعور جمعی درکی از آلام جمعیشان نداشتهاند و نقشی هم در کاستن آن نکردهاند. حکومت هم نسبتی با آلام واقعی مردم نداشته است. با توجه به موقعیت مالی و قدرت فراوانش، بلندپروازیهایی کرده که ربطی به مسائل واقعی مردم نداشته است .
بحران آب خطرناکترین و در عین حال درسآموزترین پدیده در عرصه سیاسی ماست. به مراتب بیش از خطر جنگ چشماندازهای زندگی جمعی را تیره کرده است. اگر راهی برای خروج از این بحران متصور باشد، احیای سیاست فضیلتمندانه با گشودن میدان حیات متکثر اجتماعی و سیاسی است.
متواضع شدن حکومت، اعتراف به ناتوانیها و کاستیهای پیشین، تلاش برای جلب اعتماد مردم، عقب نشینی از مواضع پیشین و آمادگی برای عقد قرارداد تازه برای زندگی جمعی راهکارهای خروج از بحرانهای امروز است.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌رئیس جمهور #چین هرگاه در مقابل عبارت :"چین به عنوان یک #ابَرقدرت ..." قرار میگیرد در پاسخ میگوید:"ما ابرقدرت نیستیم، ما یک کشور در حال توسعهایم". دقت بفرمایید؛ رئیس جمهور چین. او در دام لفاظی رسانهها نمیافتد تا مسئولیت ابرقدرتی بر گُردهاش نباشد. در مقابل یک رسانه درجه ۳
انگلیسیزبان میگوید موشکهای #ایران قارهپیماست(برای القای اینکه تهدیدی برای همه جهان است) ما سریعاً با آب و تاب تایید میکنیم! فلان نهاد بینالمللی که دائماً برایمان پروندهسازی کرده میگوید از سلاح خوشهای استفاده کردهایم، سریعاً عدهای راه میفتند از #قدرت_نظامی میگویند.
این شهوت تاییدیه گرفتن از غیرفارسیزبانان مملکت را بدبخت کرده و تا خرخره غرق #نفوذ! اگر به منطق دینمان ایمان داریم، نیازی نیست یک زن چشم سبز خارجی محجبه شود و تاییدمان کند و بشود آنچه شد! اگر به #قدرت_موشکی خود واقفیم که نیازی نیست دنبال مدح و ثنای پروندهساز غربیها باشیم.
اتفاقاً دستفرمان #عراقچی و #پزشکیان درباره مراکز غنیسازی، بهترین روش برای فرار از مسئولیت هستهای ایران و کاملاً در راستای #منافع_ملی است.
ما باید یاد بگیریم که در فضای بینالملل هر تعریفی که لبخند رضایت بر لبمان نشاند، دامی است برای به باتلاق کشاندنمان.
https://x.com/MazyarBaalaei/status/1948662577367531923
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌ماهواره مخابراتی «ناهید ۲» با استفاده از ماهوارهبر روسی «سایوز» از پایگاه فضایی واستوچنی روسیه با موفقیت به مدار زمین پرتاب شد
https://x.com/isna_farsi/status/1948634729991078187
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌چهره نزدیک به رضا پهلوی به جرم واردات موادمخدر در کانادا دستگیر شد
مقامات میگویند در بازرسی ثانویه، ۲ چمدان و ۵ کیسه زباله حاوی ۱۶۱ بسته کوکائین کشف شد.
ارزش این موادمخدر حدود ۲۳/۴ میلیون دلار تخمین زده شده است.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌 شهروند تعطیل شد اما هیچکس نپرسید چرا؟
📖عاطفه شمس؛ دبیر تحریریه پیشین «شهروند»: تعطیلی یک رسانه نباید بیاهمیت تلقی شود، نه از سوی دولت، نه نهاد صاحبامتیاز آن و نه ساختارهایی که مسئولیت حمایت از روزنامهنگاران و نهادهای رسانهای را بر عهده دارند. با این حال، تعطیلی روزنامه شهروند، نه صدایی از کسی درآورد و نه پرسشی جدی برانگیخت. نه معاونت مطبوعاتی توضیحی خواست، نه شورای اطلاعرسانی واکنشی نشان داد و نه جمعیت هلالاحمر که سالها پرچم این رسانه را در دست داشت، مسئولیتی نسبت به سرنوشت آن احساس کرد.
از مجموعهای حرف میزنم که با بیش از یک دهه فعالیت حرفهای مستمر توانسته بود در دورههایی، بخشی از استانداردهای روزنامهنگاری اجتماعی را ارتقا دهد. تحریریهای که دهها خبرنگار، طراح، صفحهآرا و... زندگی حرفهای خود را در آن بنا کرده بودند اما خاموشی آن چنان بیسروصدا رقم خورد که گویی اساسا هیچ چیزی از دست نرفته است.
سؤال اینجاست؛ در ساختار رسانهای کشور، بیکاری ناگهانی دهها نفر چقدر اهمیت دارد؟ آن هم درست در میانه جنگ ۱۲ روزه، زمانی که رسانهها در خط مقدم روایت و تحلیل قرار داشتند و «شهروند» نیز با وجود فشارها و تنگناها همچنان در حال انجام مسئولیت حرفهای خود بود. آیا نباید دستکم در سطحی نمادین، مسئولان حوزه اطلاعرسانی نسبت به این اتفاق واکنش نشان میدادند؟
در این میان، جای یک پرسش مهم دیگر خالیست؛ آیا راهی جز تعطیلی وجود نداشت؟
پاسخ روشن است؛ میشد با تدبیر و شجاعت از مسیر اصلاح عبور کرد. میشد با اخلالگرانی که بهجای کار حرفهای به حاشیهسازی و تضعیف رسانه مشغول بودند، برخورد کرد. میشد کارکرد روزنامه را متناسب با شرایط جدید بازتعریف کرد و با اکثریت دلسوز و حرفهای پیش رفت نه با اقلیتی که از مدتها پیش کمر به نابودی آن بسته بودند. بارها نیز تأکید کردیم که مسیر اصلاح ممکن است و از در تعامل وارد شدیم اما پاسخی نشنیدیم. درنهایت هم مسیر آسانتر انتخاب شد؛ تعطیلی.
از سوی دیگر، جمعیت هلالاحمر که خود را نهاد خدمتگزار و عامالمنفعه میداند، چه مسئولیتی در قبال این تعطیلی آن هم در بحبوحه جنگ پذیرفت؟ آیا روا بود چنین پایان تلخی برای روزنامهای که سالها بازتابدهنده فعالیتهای همین نهاد بود، اینقدر آسان و بیتوضیح رقم بخورد؟ آیا هیچ سازوکار شفاف و پاسخگویی برای تصمیمی با این سطح از پیامدهای انسانی و حرفهای وجود ندارد؟
این اتفاق نشانه یک بیتفاوتی فراگیر است. وقتی حذف یک رسانه و بیکاری دهها نفر واکنشبرانگیز نیست، تعطیلیهای بعدی نه دور از انتظار، که حتمی خواهند بود.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌به یاد مرحوم احمد توکلی
📖محمد سرشار نوشت: احمد توکلی یک نماد بود: نماد اصلاحطلبی و عدالتخواهی. آن هم در دورانی که این شعارها مد نبود!
به این عکس نگاه نکنید که در آرایش سیاسی دهه اول انقلاب، توکلی کنار مرحوم هاشمی رفسنجانی ایستاده. او در دهه دوم انقلاب چنان جلوی هاشمی ایستاد که کام او را تلخ کرد.
سال ۱۳۷۲ من ۱۲ساله بودم و از سیاست زیاد سر در نمیآوردم اما میفهمیدم که کشور دست آقای هاشمی است. او بیپروایانه در خطبههای نمازجمعه از مانور تجمل میگفت. کارگزاران در حال دور شدن از مردم، تورم در حال اوج گرفتن و فضای رسانهای کشور دچار خفقان جدی بودند.
در چنین شرایطی من نوجوان از احمد توکلی خوشم میآمد که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۲، جلوی «اکبر شاه» ایستاده و به دنبال اصلاحات و عدالت است.
شاید خیلیها یادشان نیاید که در آن دوران تکصدایی، محمد هاشمی رفسنجانی رییس صداوسیما بود و اخبار برادرش را با فعل جمع پخش میکرد. حتی محمد هاشمی اجازه نداد فیلم تبلیغاتی توکلی پخش شود!
اما احمد توکلی ۴ میلیون رای آورد و ۲۴ درصد آرا را از آن خود کرد. بعدها در کتاب خاطرات هاشمی خواندم که کوتاه و گزنده نوشته بود: «آرایم کم و تلخ است.»
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌هشدار به مردم استان تهران؛
اگر در مصرف آب ۲۰٪ صرفه جویی نشود، یک بحران واقعی در پیش خواهد بود
📖امیرحسین ثابتی نماینده مردم تهران در مجلس در کانال شخصی خود نوشت:
🔹عصر دیروز (سه شنبه ۳۱ تیر ۱۴۰۴) همراه با جمعی از نمایندگان پایتخت به شرکت آب و فاضلاب استان تهران رفتیم و مسئولان این شرکت، آخرین وضعیت آب تهران را با آمار و ارقام تشریح کردند.
🔹اولین نکته این است که میزان بارش های سال آبی گذشته "کمترین میزان در نیم قرن اخیر" بوده، در حالیکه در شرایط فعلی استان تهران "بیشترین جمعیت تاریخ خودش" را دارد.
🔹️نکته دوم این است که علیرغم همه اقداماتی که در راستای ساخت سدهای مختلف انجام شده، در شرایط فعلی به قدری ذخیره آبی سدهای تهران کم شده که هیچ کار عمرانی در کوتاه مدت پاسخگو نیست و فعلا هیچ راهی جز صرفه جویی از سوی مردم وجود ندارد، در غیر این صورت سدهای اطراف تهران از ۴۰ روز آینده یکی یکی خشک خواهد شد و از اواسط شهریور، این بحران وارد مرحله جدی تری خواهد شد مگر آنکه هر شهروند تهرانی ۲۰ درصد از مصرف روزانه آب خود را کاهش دهد تا با بارش های پائیزی آب سدها پر سود.
🔹️نکته سوم این بود که از مسئولان شرکت آب و فاضلاب گلایه کردم که در چنین شرایطی باید از چند ماه قبل ضمن اطلاع رسانی شفاف به مردم، از آنها برای صرفه جویی در مصرف آب کمک میخواستید و چرا در شرایط فعلی نیز به بیان چند مصاحبه کلی اکتفا کرده اید؟ چون هنوز بسیاری از مردم عمق فاجعه را باور ندارند لذا برای عبور از این شرایط، همه باید کمک کنند و از صدا و سیما تا سایر رسانه های رسمی و غیر رسمی به میدان بیایند تا میزان مصرف تا حد قابل توجهی کاهش یابد.
🔹و نکته چهارم این است که در صورتی که صرفه جویی لازم در مصرف آب صورت نگیرد، ممکن است دولت تا پایان تابستان هر هفته را از سه شنبه یا چهارشنبه در تهران تعطیل کند تا مردم از شهر خارج شوند و بالاجبار مصرف آب پایتخت کمتر شود. لذا همه با هر مدل فکر و سلیقه ای باید کمک کنیم تا این بحران بی سابقه به مرز خطر نرسد. فقط کافی است از این لحظه به بعد تلاش کنیم تا فقط به میزان واقعی مورد نیاز آب را مصرف کنیم، در غیر این صورت اتفاقات تلخی در پیش خواهد بود.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌نیویورک تایمز: پیشبینی میشد ایران در تابستان با آشوب داخلی مواجه شود، اما جنگ و فراخوان ترامپ و نتانیاهو به مردم ایران برای قیام علیه نظامشان، نتیجه عکس داد.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌من که زدم تو بزن!
📖اغراق و بیان غیر واقع بینانه حوادث از آفات بزرگ یک روایت است. این تصویری که این نماینده از شروع جنگ 12 روزه تا پایان آن میسازد نه تنها هیچ روایت ایران را فربه نمیکند، بلکه به شدت تضعیف هم میکند.
این که وزیر خارجه آمریکا پیشاپیش حمله اسرائیل را به ایران اطلاع داده باشد و سپس دولت ترامپ تماس گرفته و گفته باشد تاسیسات هستهای شما را میزنیم و شما هم بیایید یک پایگاه ما را بزنید، کل ماجرا را به یک بازی کودکانه و مزاح تلخ تقلیل میدهد.
این که آمریکا به ایران گفته باشد اسرائیل حمله میکند و آن را به حساب ما ننویسید، دیتا نیست، قبل از جنگ هم بارها ترامپ با همین مضمون حرفهایی زد. البته این گفته نماینده مجلس به گونهای نقل قولی را تایید میکند که آمریکا به یک کشور متحد خود و همسایه ایران اطلاع داده بود که اسرائیل شب جمعه حمله میکند؛ البته با علم به این که آن کشور هم به ایران اطلاع خواهد داد. گفته میشود که این «اطلاعرسانی امنیتی» یک تله برای کشاندن فرماندهان هوا فضای سپاه به مکان نشستهای خود بوده که از قبل شناسایی شده بود و اسرائیل در واقع میخواست همه آنها یکجا جمع شوند و ترور کند.
این روایت و بازی امنیتی به فرض صحت بیشتر با عقل و منطق و عمق روابط اسرائیل و آمریکا سازگار است؛ تا این که آمریکا بیاید و زیر آب اسرائیل را بزند و بگوید از ما نشنیده بگیرید؛ اسرائیل امشب حمله میکند و تو رو خدا با ما کاری نداشته باشید». کیست که نداند حمله به ایران با هماهنگی کامل آمریکا بود؛ از این رو، مفروض صحت این ادعا این است که یا آمریکا ما را گیر انداخته یا این نماینده.
اما درباره پایان جنگ هم بله شواهد و قراین زیادی نشان میدهد که ترامپ پس از حمله ایران به پایگاه العدید خواستار آتش بس شد. ترامپ به دلایل زیادی از جمله به خطر نیفتادن منافع آمریکا در منطقه و مسائل داخلی به دنبال گسترش جنگ نبود و دنبال یک تصویر مهم بود که فکر میکرد با بمباران فردو فراهم شده است. به نظر میرسد که میان ترامپ و نتانیاهو اینگونه تقسیم کار شده بود.
اما ارائه تصویری مستاصل، بسیار ضعیف و ناتوان از طرف مقابل که به دست و پا افتاده بود، جدا از این که خوانشی نادرست از اوضاع ارائه میدهد و میتواند بر سطح آمادگی در مواجهه با اقدامات بعدی اثر منفی بگذارد، بلکه این پرسش را نیز در دل خود دارد که با این حال چرا اساسا حمله کرد و از طرف دیگر چرا ایران آتش بس را پذیرفت؟ بلکه با این استیصال طرف اسرائیلی و آمریکایی باید ادامه میداد که کلا ادراک آنها را تغییر میداد تا هم اکنون کسی با شک و تردید از احتمال ازسرگیری جنگ و شکننده بودن آتش بس نگوید. یا دستکم امتیازاتی بزرگ مثلا در توقف تجاوزات اسرائیل در منطقه و پایان نسل کشی در غزه بگیرد.
بله! در جنگ 12 روزه، اسرائیل هدف ضربات موشکی سنگینی از طرف ایران قرار گرفت که از زمان شکل گیری در 1948 تاکنون عمق اسرائیل این چنین به شکلی بیسابقه هدف حمله قرار نگرفته و قفل نشده بود. سانسور خبری اعمال شده در این 12 روز هم بیسابقه بود و همین در دل خود ناگفتههایی دارد؛ اما با این حال در تحلیل باید واقعبینانه برخورد کرد و به نظر نگارنده تغییری در ادراک اسرائیل در جهت منتفی شدن هر گونه تجاوز و دست درازی به ایران حاصل نشده است.
واقعیت این است که چنین اتفاقات بزرگ و سهمگینی در دل خود درسها و عبرتهایی دارد که لازمه پی بردن به آنها شناختی واقعبینانه و دقیق و به دور از شعارزدگی است. این 12 روز در عین این که تهدید بزرگی بود، اما فرصت بزرگی نیز هست؛ اما به شرط و شروطی.
اکنون دو طرف به دور از شعار و تهدید کاملا و عملا با تواناییها و محدودیتهای یکدیگر آشنا هستند و فکر نکنم صرف تهدید دیگر تاثیری بر محاسبات آنها بگذارد.
کما این که اتفاقات ساعات نخست تجاوز و این حجم ترور همزمان و بیسابقه کاشف از این هم بود که هنوز در ایران شناخت دقیقی از اسرائیل و پیشبینی رفتارهای آن وجود ندارد. بر خلاف برخی تحلیلها، غافلگیری در اصل حمله نبود؛ چون اساسا نیروهای مسلح ایران در حالت آماده باش بودند و هر لحظه احتمال حمله میرفت، بلکه آنچه غافلگیر کننده و تقریبا غیر منتظره بود، این حجم حفرههای امنیتی و به تبع آن حضور شبکه عملیاتی وابسته به موساد و به پرواز درآوردن این اندازه ریزپرنده و پهپاد و .... بود؛ تا جایی که به گفته رئیس مجلس بیشتر حملات از داخل انجام میشد.
گویا تصور نمیشد که تجاوز اسرائیل ابعاد پیچیدهتری جز حمله به تاسیسات هستهای داشته باشد و در این سطح دست به ترور بزند و به شکل گسترده سایتهای موشکی و راداری و پدافندی را درگیر کند. نگارنده چند روز قبل از حمله نوشته بود که اقدام اسرائیل ممکن است هم حمله نظامی، هم خرابکاری و هم شامل ترورهای بزرگی باشد.
#صابر_گل_عنبری
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌مردم، پناهگاه یا پنهانگاه؟ نقدی بر متن «مردم به مثابه پناهگاه»
📖نویسنده: احسان مزدخواه: دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
متن «مردم به مثابه پناهگاه» در نخستین نگاه، کوششی است صادقانه برای بازخوانی رابطهی نظام سیاسی و مردم در لحظهای بحرانی از تاریخ معاصر ایران؛ لحظهای که جنگ، اضطراب موجودیتی، و فرسایش مشروعیت، همزمان بر ساختار سیاسی سایه انداختهاند. نویسنده با بهرهگیری از استعارهای پرکشش—«مهمانی»—سعی دارد به جای بازتولید منطق رویارویی، امکانی برای صلح، بازسازی اعتماد، و همزیستی بگشاید.
متن بر پایهی یک فرض مرکزی بنا شده است: نظام سیاسی که روزگاری مدعی بود مردم را در پناه خود دارد، اکنون ناچار است خود به پناه مردم بیاید. در ظاهر، این جابهجایی یک چرخش رادیکال و امیدبخش است؛ اما همین واژگونی، اگر در سطح زبان باقی بماند و به ساحت ساختار، قانون، و سیاست عمومی تسری نیابد، از اصلاح نمیگوید، بلکه از نوعی استتار بحران پرده برمیدارد. دعوت به مهمانی در خانهای که سالهاست در آن صداها و تکثرات خاموش و دیالوگ تبدیل به مونولوگ و یا اساسا رتوریک سیاسی شده، سفرهها تهی، و میزبانانِ واقعی به حاشیه رفتهاند، چیزی جز آرایش واژگان بر ویرانههای واقعیت نیست.
در این متن، شکافی بنیادین میان زبان اجتماعی و زبان رسمی سیاست نادیده گرفته شده است. مردم، زبان سیاست رسمی را دیگر نمیفهمند یا بهتر بگوییم: دیگر به آن اعتماد ندارند زبان سیاسی مردم و جامعه و به بیان دیگر زبان سیاسی امراجتماعی لحظه کنونی در قالب سیاست اروتیک یعنی آیا سیاستورزی باعث شده است که ما از زیستن و روزمرگی خود لذت ببریم یا خیر؟ تبدیل گشته است.
واژگانی چون «نظام»، «پناه»، «مردم»، «امنیت» و حتی «وفاداری ملی» در حافظه جمعی ایرانیان، بار معنایی خود را یا از دست دادهاند یا به ضد خود بدل شدهاند. این، نه حاصل بدفهمی مردم، بلکه نتیجهی انباشت تاریخی بحران ها و ناملایمات است. از همینرو، هرگونه پیشنهاد اصلاحطلبانهای که بخواهد بر این زبان شکسته بنا شود، ناگزیر به تکرار ابتذال امر ملی خواهد شد: تکرار مفاهیمی که نسبتی با زیست روزمره و واقعیت های موجود ندارد و نخواهد داشت.
فراتر از زبان، تضاد عمیقتری در واقعیت سپهر سیاسی کنونی ما وجود دارد: یعنی تضاد میان منطق زندگی و منطق قدرت که ایده مهمانی را با دشوارگی شدید روبه رو میسازد. پرسش بنیادین این است که آیا پناهآوردن از سر باور به حاکمیت مردم است یا از سر اضطرار بقاء؟ آیا این چرخش، بازگشت به عدالت و پاسخگویی است یا صرفاً ترفندی برای حفظ نظم مستقر در لحظهی ضعف؟ سیاست اگر به مردم پناه میبرد، باید ابتدا آنان را به رسمیت بشناسد، صدایشان را بازتاب دهد، و ابزار سروری خود را زمین بگذارد. خانه تخریب شده، سفره خالیست، و مهمانی که اکنون در نقش مهمانی فروتن ظاهر شده، بیآنکه تغییری در قواعد و سلسلهمراتب مهمانی داده باشد.
متن همچنین به گونهای از «مردم» سخن میگوید که گویی یکدست، هماهنگ و یکصدا هستند. اما واقعیت اجتماعی ایران، پر است از روایتهای متعدد و متکثر و همچنین مطالبات متضاد: اقلیتهای قومی و مذهبی، طبقات محروم، زنان، جوانان، کارگران، حاشیهنشینان و مخالفان سیاسی، هر یک با زبان و زخم خود زندگی میکنند. صداهای آنان در این متن محو یا حلشده در کلیتی بیچهرهاند. دعوت به مهمانی، وقتی فاقد شفافیت در دعوتشوندگان است، به سادگی میتواند بدل به بازتولید امرنامطلوب شود یعنی: حذف تفاوتها به نام وحدت.
در نهایت، پرسش اصلی این است: اگر نظام به مردم پناه میآورد، آیا مردم واقعاً توانایی «پناه دادن» دارند؟ آیا چیزی از اعتماد، منابع، صبر، یا امید در آنان باقی مانده؟ و اگر باقی مانده، در کجا و با چه سازوکاری باید امکان بروز بیابد؟ مردم، تا زمانی که تنها ابزارشان سکوت یا انفجار است، نمیتوانند پناهگاه هیچ نظمی باشند. پناهگاه، نهاد میخواهد؛ قانون میخواهد؛ مشارکت، شفافیت، چرخش قدرت، و پاسخگویی میطلبد.
در غیاب این ملزومات، واژگان زیبا، گرچه پرشکوه و انسانیاند، اما در عمل به چیزی شبیه پردهکشی بر خرابهای تبدیل میشوند. اگر سیاست قرار است به ضیافت بدل شود، باید ضیافتی حقیقی باشد: جایی که میزبان و مهمان در جایگاه انسانی و برابر نشستهاند، نه یکی در موضع فضل و دیگری در موضع تمنا. خانهای که تخریب شده، مهماندار نمیخواهد؛ بازسازی میخواهد. و پیش از آنکه سفرهای پهن شود، باید عدالت، آزادی، و گفتوگوی برابر، آجر به آجر ساخته شود.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌هلاکت شنگال گیفا فرمانده عملیات یگانهای کماندویی ارتش رژیم صهیونیستی در جریان کمین دقیق مقاومت اسلامی فلسطین در رفح.
در جریان این کمین حداقل ۵ راس دیگر از تن از کماندوهای فوق زبده جحودیان نیز طی انفجار ساختمان تله و بمبگذاری شده توسط تیپ خان یونس گردانهای شهید قسام به شدت زخمی شدهاند. نامبرده فردی است که انگشت شهید یحیی السنوار را بعد شهادتش برید و بر صندلی محل شهادت او نشست و این عکس تمسخر آمیز را گرفت.
#عصراندیشه
@Asreandisheh
📌مردم به مثابه پناهگاه
-----
📖جواد کاشی نوشت: اخبار مربوط به دوازده روز جنگ، به تدریج عیان میشود. میتوان با قاطعیت گفت هدف اسرائیل سرنگون کردن نظام بوده است. شکست خورد، اما اظهارات مقامات این کشور نشانگر آن است که این هدف همچنان در دستور کار اسرائیل هست. به این ترتیب باید منتظر اقدامات بعدی باشیم. این اقدامات میتواند از سنخ اقدامات نظامی، اقتصادی یا سیاسی باشد.
هر نظام مستقری حق دارد به تداوم خود بیاندیشد. اینک نظام جمهوری اسلامی در معرض یک خطر موجودیتی است. چه باید بکند؟
رهبران و متولیان امور همه از مردم سخن میگویند. تنها مردم، تنها مردماند که میتوانند پناهگاه نظام مستقر از این مهلکه خطرناک باشند. میدانند و میدانیم صرف سکوت مردم در روزهای جنگ را نمیتوان به حساب پشتیبانی تام و تمام مردم گذاشت. تنها میتوان استنباط کرد با دشمن متجاوز همراهی نکردهاند. همین و بس.
تبدیل شدن مردم به پناهگاه نظام، به شرط چرخشهایی در نظر و پیامد آن چرخشهایی در عمل اتفاق خواهد افتاد. من به یک نکته در زمینه چرخش نظری اشاره خواهم کرد.
آنچه این چرخش نظری را اجتناب ناپذیر میکند، معکوس شدن رابطهای است که تاکنون فرض شده است. بنیاد نظام جمهوری اسلامی بر این باور مبتنی شد که مردم در پناه نظاماند. امنیت و آسایش خود را وامدار نظاماند و تحت هدایت و راهبری آن، به سعادت دنیوی و اخروی خواهند رسید. آنکه بیش از حد پرسش و مخالفخوانی میکند، باید تادیب شود. مردم انگار اعضاء یک اردوگاه بزرگاند. همه باید مواظب رفتار و کردار خود باشند.
اینک رابطه معکوس شده، این نظام است که به مردم پناه میآورد. نظام میهمان ضیافت مردم شده است. اگر نظام آداب پناه آوردن به مردم را رعایت کند، خود را حفظ میکند و مردم به بزرگترین دستاورد سیاسی طی یکصد و اندی سال گذشته خواهند رسید.
مهمان در گوشهای مینشیند چشم خود را به همه زوایای مهمانسرا میچرخاند. هر گوشه کسی با رنگ و صدا و چهره و سلیقهای متمایز با دیگری نشسته است. باید دوربینها بچرخند و صدا و سیمای نظام، حتی الامکان آئینه تمام نمای مردم شود. مهمان عزیز است و عزیز میماند که حرمت همگان را پاس دارد. باید یخ رابطهها آب شوند. به جای آنکه ابرو گره کند گوشهای بنشیند، خوب است برخیزد، در مدیریت مهمانی کمک کند. در امکان خرسندی و شادمانی همه سهم خود را ادا کند.
باور کند شان سیاست بیشتر از سنخ همین مهمانی است. قرار است همه با یکدیگر با خرسندی زندگی کنند. مهمانان مقصد دوری ندارند. قرار است پس از پایان مهمانی هر کدام سراغ زندگی شخصیاش بروند. هدف از مهمانی چیزی نیست جز لذت بردن از وجود دیگری. این ممکن نمیشود مگر با سامان صمیمانه، عادلانه و آزاد. اگر سفرهای پهن شود کسانی بی غذا بمانند، یا اجازه صحبت نداشته باشند، این که هست مهمانی نیست. مردم در ضیافتهای متعارفشان همیشه این اصل را رعایت میکنند. خوب است مهمان این قاعده را بهم نزند.
نظامهای سیاسی قدرت امنیتی و اطلاعاتی و سرکوبگر دارند. اینهمه در خدمت سروری بر مردم نیست. در خدمت حراست از اصل و اساس این مهمانی جمعی است. نباید بر بالای مجلس بنشینند، مهمانی بالا و پایین ندارد. گرد است. بسته به اینکه کدام سو خوش سخنتر، داناتر، هنرمندتر و کارآزمودهتر است برای لحظاتی میدرخشد و جای خود را به دیگری میدهد.
حواسشان باشد، مردم نیستند که باید تحت نظر مدام قرار گیرند. متولیان امورند که تحت نظارت مردماند. باید دلنگران قضاوت مردم باشند. اگر اعتراضی میشنوند، ابتدا خود را مقصر بشناسند و برای جبران آن اقدام کنند. حتی اگر مقصر نباشند، تقصیر بپذیرند تا جبران مافات شود.
واژگون شدن رابطه مردم و نظام مستقر سیاسی، یک موهبت تاریخی است. نظامهای سیاسی به ویژه هنگامی که از یک انقلاب برآمده باشند، از موضع هدایتگری مردم پایین نمیآیند. شرایط امروز هزاران خطر و تهدید در چنته دارد. تنها با تبدیل کردن تهدید به فرصت میتوان مخاطرات آن را کنترل کرد. واژگون شدن رابطه نظام و مردم یک موهبت بزرگ است. موهبتی که از نخستین طلیعه مدرنیته ایرانی تا امروز محقق نشده است.
به جای بود و نبود این یا آن نظام باید به اصلاح ساختاری رابطهها اندیشید.
#عصراندیشه
@Asreandisheh