اگه کتابی رو که میخوای توی قفسه نمیبینی، بنویسش!📝 گنجینهی توصیههای نویسندگی، ایده، اصطلاحات داستاننویسی، فراخوان ادبی، نقد و... برای نویسندهها.📚 ✒| تبلیغات: @benevis_s_ads ✒| درباره بنویس:️ @benevis_s_in ✒| ارتباط: @TheAdmin_Here
#تقدیم_نامه های قشنگ چند کتاب!🥹
(بخش نُهم)🌿
۴۴-
تقدیم به هر دختری که احساس ناتوان بودن کرده.
۴۵-
تقدیم به همه کسانی که فقط میخوان خشم درونشون رو آزاد کنند.
۴۶-
این کتاب تقدیم میشه به کتابدارها و کتابفروشها.
شما سرپرستان خیال، پرورنده قلبهای گرسنه
دلال واژگان نوشتهشده.
بدون زحمات عاشقانه شما کجا میبودیم؟
۴۷-
تقدیم به دختران ساکت با سری پر از رویا
تقدیم به رویاهایشان - و کابوسهایشان.
۴۸-
تقدیم به خوانندگانی که به ستارهها مینگرند و آرزو میکنند.
۴۹-
تقدیم به هرکسی که بهش گفتن صداش زیادی بلنده.
زیادی احساساتیه، زیادیه.
تو دقیقا به اندازه کافی هستی.
✏️ @benevis_s
•[📚]• چرا خوانندهها تروپ خانواده اکتسابی (Found Family) رو دوست دارن؟
📘|• این تروپ دلگرمکننده و آرامشبخشه. خیلی از مردم به نحوی طرد شدن رو تجربه کردن یا با خانوادههای بیولوژیکیشون مشکل دارن، بنابراین خوندن درباره اینکه میشه عشق و پذیرش رو جای دیگهای پیدا کرد براشون الهامبخشه.
📒|• زیباست که ببینی یک عده شخصیت طردشده دور هم جمع شدن، به هم احساس تعلق دارن و همدیگه رو درک میکنن.
📕|• توی داستانهایی که این تروپ رو دارن میشه دید که عشق همهجوره وجود داره؛ اگه توی خانوادهی خودت وجود نداره میتونی توی خانوادهی دیگهای پیداش کنی و خانواده فراتر از رابطهی خونیه.
✏️ @Benevis_s
۱✨ یه عده دوست با هم رفتن سفر و یه ویلا رو اجاره کردن. در زیرزمین قفل شده، هشدار ورود ممنوع داره و صداهای عجیبی ازش میاد. دوستهات نیمهشب ناپدید میشن...
۲✨ بعد از اینکه شهابسنگ عجیبی از فراز آسمون زمین عبور میکنه، کمکم انعکاس مردم رفتاری عجیب - و خشونتبار - پیدا میکنه.
۳✨ سگت مدام به سمت کمد دیواری واقواق میکنه. بالاخره بازش میکنی، هیچی اونجا نیست. اما بعد متوجه رد پاهای کوچیک و خیسی میشه که به سمت زیر تختت رفتند.
۴✨ درباره عکسی که بالای پست فرستاده شد، بنویسید.
🔮• چند کلمه برای نوشتن دربارهشون:
° پردهدری
° مخروبههای قلبم
° سینی شکسته
° جغد سفید
✏️ @benevis_s
🖋با چالش تاساندازی داستان بنویس!✒️
🎲|• تاس بنداز و نقطه اوج داستان رو تعیین کن:
۱. شخصیت میفهمه همه دوستان و خانوادهش بهش دروغ گفتن.
۲. شخصیت که در دریا گم شده به خشکی میرسه.
۳. شخصیت یادداشت کوچکی لای کتابی قدیمی پیدا میکنه.
۴. شخصیت متوجه میشه بعضی چیزهایی که دیده واقعی نبودن.
۵. اولین روز کاری شخصیت تموم شده و تو راه برگشت به خونهست.
۶. دری که نباید باز میشد، باز میشه.
🪙|• ماه تولدت ژانر داستان رو معلوم میکنه:
فروردین: داستان تاریخی
اردیبهشت: علمیتخیلی
خرداد: پلیسی
تیر: وحشت
مرداد: کارآگاهی
شهریور: تریلر
مهر: رئال
آبان: فانتزی
آذر: معمایی
دی: عاشقانه
بهمن: رئالیسم جادویی
اسفند: روانشناختی
✏️ @benevis_s
جهت اطلاعتون جنایینویسها خوب بلدن چطور کسی رو بکشن و جنازهش رو کجا قایم کنن.
پس به نفعته داستان اون جنایینویسه رو لایک کنی.
#توییت📝
✏️ @benevis_s
📚 کانال کتابخونها و نویسندهها
اونایی که مغزشون با جوهر و کافئین کار میکنه😎
اینجا چیکار میکنیم؟ 👇
🧠 کتاب میخونیم (تنهایی نمیچسبه، همخوانی داریم!)
🗣 نقد میکنیم (با زبون خوش البته!)
✍️ مینویسیم و نوشتههامونو به اشتراک میذاریم
🛠 راه و چاه بهتر نوشتن رو با هم پیدا میکنیم
📖 و از نویسندهها و کتابها حرف میزنیم.
🖇 بیا تو منطقه ما 👉
/channel/ashlightzone
مرحوم حمید مصدق در خرداد ۱۳۴۳ شعر سیب یا همان شعر “تو به من خندیدی” را سروده است که خود، شعر بسیار زیبایی است. اما آنچه باعث شهرت شعر سیب شده، جواب فروغ فرخزاد به آن است.
تو به من خندیدی و نمیدانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضبآلود به من کرد نگاه
سیب دندانزده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خشخش گام تو تکرارکنان میدهد آزارم
و من اندیشهکنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت
جواب شعر سیب از فروغ فرخزاد:
من به تو خندیدم
چون که میدانستم
تو به چه دلهره از باغچهی همسایه
سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمیدانستی باغبان باغچهی همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده به تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندانزده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمیخواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را…
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرارکنان
میدهد آزارم
و من اندیشهکنان غرق در این پندارم
که چه میشد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت
🕊| #شعر
✏️ @benevis_s
#میم📝
اگه نمیتونم روی نردبون تو هوا برقصم کتابخونه بیکتابخونه :(
✏️ @benevis_s
🎵|• #موسیقی
پیانو آرامشبخش🎹
آهنگی که شنیدنش حس در آغوش گرفته شدن رو داره🫂💓
✏️ @benevis_s
•[📚]• امروز ۳ ژوئیه، #زادروز «فرانتس کافکا»، نویسنده یهودی چکی-اتریشی و یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانیزبان سده ۲۰ میلادی است.
•[📘]• کافکا به دوست نزدیک خود وصیت کرده بود که همه آثار او را نخوانده، بسوزاند. دوستش از این دستور وصیتنامه سرپیچی کرد و بیشتر آثار کافکا را منتشر کرد و با این کار، دوست خود را به شهرت جهانی رساند.
•[📗]• کافکا در سال ۱۹۱۷ دچار بیماری سل شد. پس از شدت گرفتن بیماریاش وضعیت گلویش طوری شد که غذا خوردن آن قدر برایش دردناک بود که نمیتوانست چیزی بخورد و بر اثر گرسنگی در ۳ ژوئن ۱۹۲۴ درگذشت. کافکا در سراسر زندگی خود از افسردگی حاد و اضطراب رنج برد.
•[📒]• با خواندن یکی از کارهای کافکا به صورت مجزا (با تمرکز بر بیهودگی تقلای شخصیتها و بدون توجه به زندگی خود نویسنده) طنز کافکا مشخص میشود. کارهای کافکا از این دیدگاه، ربطی به مشکلات زندگی او ندارند و نمایانگر ساختگیبودن مشکلات آدمها هستند.
•[📕]• مارکز میگوید با خواندن مسخ کافکا بود که فهمید «میتوان جور دیگری نوشت».
● کتاب «مسخ»
● کتاب «محاکمه»
● دفتر خاطرات کافکا
● خاطرات کافکا
● نوبل و کافکا
✏️ @benevis_s
🎵|• #موسیقی
باران هم اگر میشدی، در بین هزاران قطره
تو را با جام بلورینی میگرفتم
میترسیدم
چرا که
خاک هر آنچه را که بگیرد پس نمیدهد
- جمال ثریا🌙
✏️ @benevis_s
•[📚]• در این پست تروپ خانواده اکتسابی (Found Family) رو مختصر معرفی کردیم و چند مثال خوندیم. چون تروپ محبوبیه، بیاین در پست پایین بیشتر دربارهش بخونیم.✨
✏️ @Benevis_s
ریک و مورتی میگن «این استیکرا رو حتما باید داشته باشی!»
قیمت خوب، کیفیت بالا، برای پشت موبایل و دفترات!📱✨
حقیقت این است که اگر مردم چنانکه در اینترنت به نظر میرسد خوشبخت بودند، اینهمه وقتشان را در اینترنت نمیگذراندند.
📚| تمام آنچه پسرکوچولویم باید درباره دنیا بداند
👤| فردریک بکمن
🔥| #دیالوگ
✏️ @benevis_s
توصیفهایی شاعرانه از شاعر✍❤️🩹🍃
📘- شاعر دروغگوییست که همیشه حقیقت را به زبان میآورد.
📘- Jean Cocteau
📕- شاعر جوری به جهان مینگرد که مرد به زنی مینگرد.
📕- Wallace Stevens
📒- شاعران کمتجربه تقلید میکنند، شاعران باتجربه میدزدند.
📒- T. S. Eliot
✏️ @Benevis_s
پنجمین جشنواره ملی داستان کوتاه انجمن ادبیات داستانی دریچه✨
📖|• شرایط جشنواره
داستان کوتاهی که قبلاً در کتابی منتشر نشده یا در جشنوارهای حائز رتبه برتر نشده باشد.
هر شرکت کننده فقط یک اثــر مستقل ارسال کند.
موضوع: آزاد (داستان باید در فضای روستا اتفاق بیفتد)
اثــر ارسالی در قالب word (با پسوند doc یا docx) ارسال گردد.
از فونتهای استاندارد فارسی (Tahoma, mitra, naznin, zar , …) و در صفحات سفید ساده ارسال گردد.
صفحه اول باید به طور مجزا شامل این اطلاعات باشد:
۱- نام اثر.
۲- نام و نام خانوادگی نویسنده.
۳- شهر محل سکونت یا اقامت دایم.
۴- شماره تماس همراه.
۵- آدرس ایمیل.
دریافت تاییدیه اثــر ارسالی توسط انجمن الزامی است (تاییدیه حداکثر در مدت ۱۵ روز کاری به پست الکترونیکی ارسال کننده ارسال میگردد).
اهداء جوایز، منوط به میزان حمایت اسپانسرهای مالی جشنواره دارد.
آیا ماجرای عمه مرا شنیدهاید؟
عمه من همیشه تنها بود
خیلی هم زیاد گریه میکرد
همه میگفتند علتش این است که هیچ وقت عاشق نشده
بعد عمهام عاشق شد
اما حالا باز هم گریه می کند
چون میترسد معشوقش ترکش کند
حالا نمیدانم عاشق بودن بهتر است یا عاشق نبودن؟
👤| شل سیلور استاین
🕊| #شعر
🕊| #دیالوگ
✏️ @benevis_s
همیشه از سروکار داشتن با موقعیتی کمی سوررئال و ارائه کردنش به شیوهای رئال لذت بردهام. همیشه از قصههای پریان و افسانهها و داستانهای جادویی خوشم آمده است. به نظرم یک جورهایی به واقعیت امروزی نزدیکترند تا آن داستان «واقعگرایانه»ای که برای حفظ سبک «واقعگرا»یش بسیار دچار گزینش و حذف شده است.- استنلی کوبریک🎞
📖|• داستان مانند سازهای که دو لایه دارد در نظر گرفته میشود: لایه عینی و لایه انتزاعی.
📕|• لایه عینی وقایع و حقایق را در داستان توصیف میکند.
📕|• لایه انتزاعی درباره کاربردهای وسیعتر داستان نظر میدهد؛ برای مثال اینکه چرا این داستان میتواند بازتاب جامعه، روابط یا زندگی باشد؟
🔸• ارکان انتزاعی: دنیای داستان و پند اخلاقی
🔸• ارکان عینی: شخصیت و پیرنگ
✏️ @benevis_s
#کتاب 📚
🌀 نام: مردی که میخندد
🌀 نویسنده: ویکتور هوگو
«ویکتور هوگو» در قالب بیان داستان این کتاب که در اوائل قرن هیجدهم و در انگلستان روی میدهد، مسائل فلسفی و اطلاعات تاریخی بسیاری را مطرح میکند.
داستان این کتاب، روایت کودکی است که توسط «کومپراچیکو»ها یا همان خریداران بچه، معلول شده و با زخمی که بر صورت دارد گویی همیشه میخندد.
هوگو در اوج این رمان، با بیان خطابهای از قهرمان داستان، پیام اصلی کتاب را اینگونه بیان میدارد که بلایی که سر وی آمده در حقیقت سر بشریت آمده است. مردمی که در ظاهر میخندند و باطناً رنج میبرند.
✏️ @benevis_s
در پست ریپلایشده گفتیم که در داستان آنچه اصولاً مطرح است لهجههای اجتماعی است نه لهجههای محلی و برخی این دو را با هم اشتباه میگیرند.
مرحوم طاهره صفارزاده، پژوهشگر پیشکسوت ترجمه در ایران در مخالفت با انتقال زبان عامیانه در ترجمه مینویسد:
«راننده تاکسی که در نیویورک زندگی میکند لحن و رفتارش شباهتی به شوفر تاکسی ما در تهران ندارد و یا کارگر مزرعه تگزاسی با زارع ایرانی همانند نیست. کاربرد گویشهای محلی، از آنجا که ترجمه برای همگان است، لذت خواندن را جز از افراد وابسته به آن گویش میگیرد. مثلاً یک مترجم شیرازی وقتی لهجه شیرازی و اصطلاحات آن محل را مورد استفاده قرار میدهد، بر مشکلات فهم ترجمه میافزاید».
جملهی اول کتاب...
🌵|• اگه کتابی درباره انتقام مینوشتی، چطور شروعش میکردی؟
🪻|• اگه شخصیت اصلی داستانت معتاد به مواد مخدر بود، جملهی اول رو چی مینوشتی؟
✏️ @benevis_s
1🥀| دنیا با انفجار به پایان نرسید، یا حتی زمزمه. بلکه با صدای جیغ.
~•~•~•~•~•~•~•~•~•
2🥀| «قهرمان نشو... قهرمانها تنها میمیرن.»
«و شرورها هیچوقت زنده نمیمونن. پس تو بگو، فرقش چیه؟»
📚 #Writing_Prompt
✏️ @benevis_s
•[📚]• چی میشه که شخصیت داستان خانوادهی جدیدی (Found Family) بهجای خانوادهی خونی پیدا میکنه؟
📘|• 1. کمبود محبت و حمایت از خانواده بیولوژیکی
📘|• بیشتر وقتها شخصیت خانوادهی خونیش رو یا از دست داده یا عشق و حمایتی ازشون دریافت نکرده یا حتی ازشون آسیب دیده.
📘|• برای مثال «هری پاتر» مادر و پدرش رو از دست داده و خالهش هم کودکی ناخوشایندی براش ایجاد کرده، هری هم دوستانی پیدا میکنه که براش مثل خانواده میمونن.
📒|• 2. تجربیات مشترک و اعتماد متقابل
📒|• معمولاً رابطهای که بین اعضای یه خانواده اکتسابی هست، بعد از چندین تجربهی سخت مشترک به وجود اومده و حالا شخصیتها حس دوستی و درک و همدلی شدیدی با هم دارن و ارتباط ویژهای بینشون شکل میگیره.
📒|• برای مثال در کتابهای «بازیهای عطش»، کتنیس و پیتا و هیمیچ بعد از تجربهی سخت بازیها حس درک عمیقی به هم پیدا میکنن؛ چون همهشون تجربهی پیشکش بودن رو داشتند.
📕|• 3. پذیرش و تایید بیقیدوشرط
📕|• اعضای خانوادههای اکتسابی معمولاً کسانیان که جامعه اونا رو نمیپذیره. وقتی خانوادههای بیولوژیکی یا جامعه اونا رو طرد کرده، اونا آرامش و پذیرش رو از دوستها و افرادی مثل خودشون دریافت میکنن و باهاشون مثل خانواده میشن.
📕|• برای مثال، در سریال «Pose» شخصیتهای کوییر که از سوی خانواده و جامعه دچار تبعیض شدن حس تعلق و عشق رو بین همدیگه پیدا میکنن.
✏️ @Benevis_s
استیکر ریک و مورتی، با قیمت عالی و کیفیت استثنایی✨
چرا هنوز نخریدی؟!🔫
Rick and Morty
•[📚]• جامعهی شخصیت اصلی رو به خوبی ایجاد کنید. هنجارهای فرهنگی، قوانین و سلسلهمراتب اجتماعیش رو نمایش بدید. بیعدالتیها و نقصهاش رو برجسته کنید. این هم از چند عنصر برجسته و مهم در به نمایش دادن جامعه:
🚬|• ارزشها و هنجارهای فرهنگی:
🚬|• تمام ارزشها و هنجارهای فرهنگی و سنتهایی رو که جامعه رو شکل میدن، بنویسید. یعنی باید رسمها، تشریفات، باورها و عرف اخلاقی رو هم بنویسید. این عناصر فرهنگی چطور روی رفتار و تعاملات اعضای جامعه تاثیر میذارن؟
🔑|• سلسلهمراتب و ساختار اجتماعی:
🔑|• سلسلهمراتبهایی رو که طبق طبقه اجتماعی، ثروت، قدرت و شغل شکل گرفته رو مشخص کنید. ببینید موقعیت اجتماعی شخصیت چطور روی فرصتها، روابط و تجربههاش در جامعه تاثیر میذاره.
🏰|• نظام سیاسی:
🏰|• نظام سیاسی حاکم بر جامعه رو توصیف کنید؛ چه دموکراسی، پادشاهی، دیکتاتوری و چیزهای دیگه.
ببینید قدرت چطور تقسیم شده، نقش موسسات دولتی چیه و چه احزاب و جنبشهای سیاسیای وجود داره.
💰|• شرایط اقتصادی:
💰|• چشمانداز اقتصادی جامعه اعم از صنایع اصلی، منابع ثروت و نابرابریهای اقتصادی رو مشخص کنید. به کشف مشکلاتی مثل فقر، نابرابری، شرایط کارگری و توزیع منابع بپردازید.
⚖|• نظام قضایی و عدالت:
⚖|• چارچوب قضایی جامعه رو مشخص کنید؛ از جمله قوانین، ماموران اجرای قانون و دادگاهها. عدالت چطور برقرار میشه و در نظام قضایی چه نقصها و بیعدالتیهایی موجوده؟
💡|• آموزش و دانش:
💡|• نظام آموزشی و شیوه اشاعه دانش در جامعه رو توصیف کنید. عواملی مثل دسترسی به آموزش، سانسور، آزادی فکری و نقش دانشگاه در جامعه رو بررسی کنید.
🔮|• تنوع و یکپارچگی فرهنگی:
🔮|• تنوع فرهنگها، زبانها و قومیتهای درون جامعه رو بازتاب بدید و از تنشها یا یکدلیهای بین گروههای مختلف غافل نشید. به مسائلی مثل همگونسازی فرهنگی، بیگانههراسی و تبعیض بپردازید.
منبع: پیج writingpeers✍
✏️ @benevis_s
هر که بپرسد «ای فلان! حال دلت چگونه شد؟»
خون شد و دم به دم همی از مژه میچکانمش
👤| سعدی
🕊| #شعر
✏️ @benevis_s
#کتاب 📚
🌀 نام: ماده تاریک
🌀 نویسنده: بلیک کراوچ
ناگهان از خواب بیدار میشود و خود را در وضعیتی مییابد که هیچ ارتباطی با گذشتهاش ندارد.
مادهی تاریک داستان زندگی مردی به نام جیسون دسن، یک استاد فیزیک معمولی است. اما مردی ماسکدار، جیسون را میرباید و آخرین چیزی که او قبل از بیهوشی میشنود این است: «از زندگیات راضی هستی؟»
مدتی بعد جیسون به هوش میآید، دست و پایش به تختی بسته شده و غریبههایی احاطهاش کردهاند. حالا زندگی جیسون از اینرو به آنرو شده است: همسرش دیگر زنی دیگر است. پسرش هرگز به دنیا نیامده است، و او دانشمندی مشهور است که کشفی خارقالعاده کرده!
✏️ @benevis_s