benevis_s | Unsorted

Telegram-канал benevis_s - بنویس :)

16224

اگه کتابی رو که می‌خوای توی قفسه نمی‌بینی، بنویسش!📝 گنجینه‌ی توصیه‌های نویسندگی، ایده، اصطلاحات داستان‌نویسی، فراخوان ادبی، نقد و... برای نویسنده‌ها.📚 ✒| تبلیغات: @benevis_s_ads ✒| درباره‌ بنویس:️ @benevis_s_in ✒| ارتباط: @TheAdmin_Here ‌

Subscribe to a channel

بنویس :)

💠چرا آنتاگونیست داستانت اون‌قدرا ترسناک نیست؟💠

[آنتاگونیست داستان، همون حریفِ شخصیت اصلیه. توضیح کامل در این پست]

💥• آنتاگونیست پیش‌بینی‌پذیره.
💥• شرورهای قابل پیش‌بینی به ندرت ترسناکند. اگر خواننده بتونه هر حرکت و غافلگیری رو حدس بزنه، تنش از بین می‌ره. به‌جاش بذارید رفتارهای آنتاگونیست پیش‌بینی‌ناپذیر و از لحاظ اخلاقی خاکستری باشه. بذارید خوانندخ شک کنه که واقعاً چی می‌دونه، چقدر می‌دونه؟

🌵• آنتاگونیست به اندازه کافی در داستان حضور نداره.
🌵• اگر آنتاگونیست فقط گه‌گاه ظاهر بشه و بیشتر مواقع حضور نداشته باشه، شاید خواننده حس نکنه اون یه خطر واقعیه. آنتاگونیست رو توی داستان حاضر کنید، حتی اگر فقط با شایعه و فلش‌بک و روایت کارهاش باشه. هرچی بیشتر شخصیت اصلی - و خواننده - حضور و تاثیر آنتاگونیست رو حس کنه، ترسناک‌تر می‌شه.

🩸• آنتاگونیست از لحاظ اخلاقی یکدست و بدون ابهامه.
🩸• با آنتاگونیست‌هایی که شیطان خالص‌اند و هیچ ویژگی خوبی ندارند، هم سخت‌تر می‌شه ارتباط گرفت و هم از ترسناک بودنشون کم می‌شه. معمولاً شروری که برای کارهاش انگیزه‌های توجیه‌پذیر و هدف‌های قابل‌درک داره یا می‌تونه مهربون باشه، خواننده رو پریشان می‌کنه، چون مجبور می‌شه تصورش از خوب و بد رو زیر سوال ببره.

🕯• بهای شکست خاصی وجود نداره.
🕯• اگر آنتاگونیست شما مستقیماً قهرمان داستان یا چیزی که براش ارزشمنده رو تهدید نمی‌کنه، تأثیرش کم می‌شه. وقتی آنتاگونیست می‌تونه شخصاً به پروتاگونیست، عزیزانش یا رویاهاش آسیب بزنه، اوضاع ترسناک‌تر می‌شه. بذارید یک درگیری عمیقاً شخصی بین آنتاگونیست و شخصیت اصلی به وجود بیاد تا تهدیدآمیزتر بشه.

•[📚]• ادامه دارد...

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

به این فکر کردم که آن‌ها با این‌که بزرگ شده‌اند، انگار در جایی گیر افتاده‌اند و بعد از آن دیگر به معنای زندگی فکر نکرده‌اند و وارد روزمرگی شده‌اند.

📚| از ترس تنهایی
👤| امیلی گیفین

🔥| #دیالوگ

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

#موضوع برای نوشتن🦋

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

📝|• #پرسش_شما

من خشکی قلم گرفتم
از اعماق وجودم میخوام که بنویسم اما نمیتونم پاشم برم و بنویسم حتی زمانی که میخوام بنویسم هم بیشتز از سه چهار خط نمیتونم
باید چه غلطی بکنم

🌈- نظرتون رو در بخش دیدگاه‌ها بنویسید. اگه می‌خواید ناشناس باشه، این لینک ناشناسه.

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

🎵|• #موسیقی
یادآورِ حرف‌های ناگفته و خاطره‌های دور و محوشده.
موسیقی‌ای آرام و سرد و تنها.

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

چند چالش و #تمرین نویسندگی🌚🌟

🍊• یکی از داستان‌های کلاسیک محبوبت رو انتخاب کن و نسخه‌ی امروزیش رو بنویس.
🍏• داستانی که قبلاً نوشتی و زیاد دوست نداشتی رو انتخاب کن، حالا از اول با ژانر دیگه‌ای بنویسش.

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

📝|• #پرسش_شما

سلام
ببخشید نیازمند چندتا موضوع/سناریو بسیار خلاقانه و جالب برای نوشتن نمایشنامه تئاتر واسه بچه های مقطع دبیرستان/متوسطه دوم هستم.
ترجیحا اشاره به آسیب های اجتماعی توی این سن/نوجوانی باشه و ترجیحا طنز باشه مچکر

🌈- نظرتون رو در بخش دیدگاه‌ها بنویسید. اگه می‌خواید ناشناس باشه، این لینک ناشناسه.

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

۱✨ هیچی بدتر از این نیست که یه شب کلی بنوشی و مست کنی، فرداش کنار کسی بیدار شی که یادت نمیاد اسمش چیه، یا چطور آشنا شدین، یا چرا کنارت مُرده.
۲✨ با این توانایی که زیر پات رو ببینی به دنیا اومدی و سال‌ها کمک باستان‌شناسان گنج‌های کهن و شهرهای گم‌شده رو حفاری کردی. امروز برای اولین بار می‌گی: اینجا نباید حفاری کنیم.
۳✨ دوتا دختر و پسر نوجوون تصمیم می‌گیرن اگه تا سی‌وپنج سالگی هیچ‌کدومشون ازدواج نکرده بود، با هم ازدواج کنن. داستان یکی رو بنویسید که تمام روابط اون یکی رو می‌خواد خراب بکنه.
۴✨ درباره عکسی که بالای پست فرستاده شد، بنویسید‌.

🔮• چند کلمه برای نوشتن درباره‌شون:
° اشک آزادی
° دو نیم شدن
° چشم و دل سیر
° مرا بیاب

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

#کتاب 📚
🌀 نام: یکی بود یکی نبود
🌀 نویسنده: محمدعلی جمال‌زاده

این کتاب را آغازگر ادبیات واقع‌گرای فارسی و داستان‌کوتاه‌نویسی در ایران دانسته‌اند.
داستان‌های این کتاب شامل عناوین زیر است:
فارسی شکر است
رجل سیاسی
دوستی خاله خرسه
درد دل ملا قربانعلی
بیله دیگ بیله چغندر
ویلان الدوله
کباب غاز

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

🎵|• #موسیقی
نوایی دلهره‌آور، با ترسی زیرپوستی.
حال‌وهوای صحرا و تفنگ‌کشان و نبردهای وسترنی.🌪🪹🌵

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

📚|• معرفی #تروپ

⚰|• سی‌وپنج: آدم بدا با حیوونا بدرفتاری می‌کنن (Bad People Abuse Animals)

🐶|• این‌که ببینیم کسی با حیوانات بدرفتاری می‌کنه، معمولاً عصبانی‌کننده‌ست. حیوانات نمی‌تونن از خودشون دفاع کنن. بدرفتاری‌ها بی‌دلیله، چون حیوانات نمی‌فهمن چرا داره باهاشون بدرفتاری می‌شه. در تقریباً تمام جوامع این حرکت بده.

🐻|• به حیوانات بزرگ و خطرناک مثل مار و کروکدیل و خرس معمولاً چنین حسی نداریم. اونا بی‌دفاع نیستن و تهدیدکننده‌ی سلامتیِ مان. اما باز هم موقعیت‌هایی پیش میاد که به‌خاطر آزاری که می‌بینن براشون دلسوزی می‌کنیم.

🐻‍❄️|• وقتی نویسنده‌ها می‌خوان نشون بدن یه شخصیت چنان فاسده که هیچ راهی برای رستگاریش نمونده، از این تروپ استفاده می‌کنن. آزارِ حیوانات معمولاً اولین نشانه‌ی اجتماع‌گریز یا قاتل سریالی بودنه.

🦆|• مثال‌ها:

● در سقوط گوندولین اثر تالکین، اشاره می‌شه که مورگوت، عادت به شکار و شکنجه‌ی عقاب‌ها داشت و بال‌هاشون رو می‌برید.

● منفورترین شخصیت نغمه‌ای از یخ و آتش، جافری باراثیون، با حیوانات بدرفتاری می‌کنه. یک بار در کودکی گربه‌ی حامله‌ای رو تکه‌تکه کرد، و از بچه‌آهوی برادرش دستکش ساخت.

● در انیمیشن ۱۰۱ سگ خالدار، شرورمون کروئلا، می‌خواد از سگ‌ها کت بسازه و چندتا رو می‌کشه.

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

[تصویر: همراهی باستانی پاریزی، جمال‌زاده و منوچهر ستوده در ژنو]

•[📚]• امروز ۲۳ دی، #زادروز پدر داستان کوتاه در زبان فارسی است: «محمدعلی جمال‌زاده».

•[📘]• او نخستین مجموعهٔ داستان‌های کوتاه ایرانی را با عنوان یکی بود و یکی نبود منتشر ساخت. داستان فارسی را با اصول و قواعد داستان اروپایی ترکیب کرد و زمینه‌ای برای ادبیات رئالیستی در ایران پدید آورد. او سه سال نامزد جایزه نوبل ادبیات بود.

•[📒]• او اصطلاحات و تعابیر عامیانه‌ی مردم کوچه و بازار را به نوشته‌های خود افزود. در آثار او می‌توان تلاشش را برای مبارزه با تعصب‌های دوران خودش دید.

•[📙]• سیاوش گلشیری درباره‌ی جمالزاده این‌طور گفته است:

داستان‌نویسی به قبل و بعد از جمالزاده تقسیم می‌شود. داستان یکی بود یکی نبود، راه را برای داستان‌نویسان بعدی باز کرده است. تا قبل از این اثر ما حکایت داشتیم که هدفش، پند و اندرزهای اخلاقی بود و جایی برای عناصر داستانی در آن وجود نداشت.


•[📕]• جمالزاده عمری طولانی داشت و 106 بهار را به چشم دید. اما از تمام این سال‌ها، تنها 13 سال سهم زندگی در ایران شد. وی در یک آسایشگاه سالمندان در ژنو، سوئیس درگذشت.

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

#فایل_فیلمنامه 📚
🌀 نام: شب سمور
🌀 نویسنده: بهرام بیضایی

بر اساس این فیلم‌نامه، فیلمِ خط قرمز (۱۳۶۰) ساخته شده است.

این فیلمنامه، داستان یک جشنِ عروسی و شبِ پس از آن را در پاییزِ ۱۳۵۵ نشان می‌دهد.
جشنِ عروسیِ کوچک لاله است با آقای امانی. در جریانِ جشن، تلفن بارها به صدا درمی‌آید و کسی از پشتِ خط امانی را می‌خواهد. پس از مهمانی، امانی لاله را در خانه تنها می‌گذارد و به بهانهٔ کارِ شبانه بیرون می‌زند. تا برگردد، لاله با چیزهایی که از خانه پیدا می‌کند، کم‌کم گمان می‌برد که امانی مأمورِ ساواک است...

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

گاهی فقط کاغذ به حرف‌هات گوش می‌کنه.✍🕯

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

#موضوع برای نوشتن🦋

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

چرا آنتاگونیست داستانت اون‌قدرا ترسناک نیست؟
◇ بخش اول، پست پایین👇

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

۱✨ مرگ توی مراسم خاکسپاری برادر دوقلوت پیداش می‌شه و می‌گه: اشتباهی پیش اومد. قرار بود جون تو رو بگیرم.
۲✨ تازه بچه‌ات رو فرستادی مدرسه که یکی در خونه رو باز می‌کنه. مرد جوانی در زره آهنی با توشه‌ای که روی شونه انداخته روبه‌روی تو در آشپزخونه زانو می‌زنه و با اشک در چشم‌هاش می‌گه: من برگشتم خونه.
۳✨ اون تصمیم گرفت جروبحثش با همسرش رو ضبط کنه، اما تهش صدای قتل خودش رو ضبط کرد...
۴✨ درباره عکسی که بالای پست فرستاده شد، بنویسید‌.

🔮• چند کلمه برای نوشتن درباره‌شون:
° ای یاسمین‌بر
° فغانِ بلبلان
° منِ حسرت‌نصیب
° نیلِ غم

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

#کتاب 📚
🌀 نام: آشغالدونی
🌀 نویسنده: غلامحسین ساعدی

در کتاب آشغالدونی داستان جوانی شهرستانی روایت می‌شود که با پدرش گدایی می‌کند. راوی و پدرش حین پرسه‌زدن در اطراف شهر به یک بیمارستان می‌رسند و آنجا می‌ مانند. پسر وارد محیط بیمارستان می‌ شود و با کارکنان بیمارستان دوست شده و از این راه برای خودش کارهایی پیدا می‌کند. او به‌تدریج بیشتر و بیشتر آلوده می‌شود و از نوجوانی فقیر به یک تبهکار مبدل می‌‌شود...

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

بارنی معمولاً می‌گفت: «نمی‌دانیم کجا داریم می‌رویم، ولی خود رفتن مزه می‌دهد، مگر نه؟»

📚| قصر آبی
👤| ال. ام. مونتگمری

🔥| #دیالوگ

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

#تقدیم_نامه های زیبای چند کتاب!🥹
(بخش هشتم)🌿


۵۰-
تقدیم به جنگیدن برای کسی که عاشقشی - از جمله خودت.

۵۱-
تقدیم به همه‌ی زن‌هایی که بهشون گفتن استانداردهاشون رو پایین بیارن.
امیدوارم این کار رو نکنین.

۵۲-
تقدیم به هرکسی که وقتی اسمش رو توی مایکروسافت وُرد تایپ می‌کنه یه خط قرمز میاد زیرش.

۵۳-
این کتاب تقدیم می‌شه به بوسیدن.

۵۴-
تقدیم به هرکسی که زمانی وارد جایی شده و احساس کرده که به اونجا تعلق نداره.

۵۵-
برای هر روح گم‌گشته‌ای که فقط یک گوش شنوا نیاز داره.

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

🎵|• #موسیقی
ملایم و آرامش‌بخش، مناسب استراحت و مطالعه و نوشتن✍🕯✨

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

•[📚]• امروز ۱۹ ژانویه، #زادروز یکی از پایه‌گذاران جنبش رمانتیک آمریکاست؛ نویسنده و شاعر: «ادگار آلن پو».

•[📘]• داستان‌های پو به خاطر رازآلود و ترسناک بودن و چهرهٔ هولناک و همیشه حاضر مرگ مشهور شده‌اند. پو از کشمکش همیشگی میان دو نفس درونی می‌نویسد و نشان می‌دهد مرز میان عقل و جنون چه اندازه باریک است.

•[📒]• پو جزء اولین:
• نویسندگان داستان کوتاه
• نویسندگان داستان‌های کارآگاهی، علمی‌تخیلی و وحشت
• نویسندگان آمریکایی بود که سعی کرد تنها از راه نویسندگی مخارج زندگی‌اش را تأمین کند که به همین خاطر دچار مشکلات مالی در کار و زندگی‌اش شد.

•[📙]• پو را در ۴۰ سالگی در حال خلسه و روی نیمکتی در پارک پیدا کردند و به بیمارستان بردند. چهار روز در حال مرگ و زندگی به سر برد و هذیان گفت. از چیزهایی وهمی و شبحی بر دیوار حرف می‌زد، اما نتوانست بگوید که چه بر سر او آمده‌است.

•[📕]• داستان‌های کوتاه و نیرومند او:
قلب رازگو
کلاغ
نقاب مرگ سرخ
زوال خاندان آشر
بشکه آمونتیلادو
گربه سیاه
مغاک و آونگ

💠• مقاله‌ای درباره پو

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

#موضوع برای نوشتن🦋

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

هاروکی موراکامی: سرسختی خود را بیشتر کنید.

📘|• بعد از تمرکز، مهم ترین قابلیت برای یک رمان نویس، سرسختی و تحمل است. اگر روزانه سه یا چهار ساعت روی نوشتن تمرکز کنید و بعد از یک هفته خسته شوید، احتمالاً کاری بلند نخواهید نوشت.
📕|• چیزی که برای یک داستان‌نویس مهم است این است که بتواند هر روز برای شش ماه، یک سال یا دو سال تمرکز کند. می‌توانید آن را با تنفس مقایسه کنید.

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

اگر شیری اگر میری اگر مور
گذر باید کنی آخر لب گور

دلا رحمی بجان خویشتن کن
که مورانت نهند خوان و کنند سور


👤| باباطاهر

🕊| #شعر
🕊| #دیالوگ

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

11🥀| «همین که لب‌هام لمست کرد، فهمیدم که رسیدم خونه.»

~•~•~•~•~•~•~•~•~•

2🥀| «این‌که دیگه انسان نیستم دلیل نمی‌شه ازم بترسی.»

📚 #Writing_Prompt
✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

آلیس که هنوز یک کمی نفس نفس می‌زد گفت، «آخر در کشور ما اگر برای مدت طولانی خیلی سریع بدویم، یعنی همین کاری که ما داشتیم انجام می‌دادیم، معمولاً به جایی دیگر می‌رسیم.» ملکه گفت «چه کشور کُند و تنبلی دارید! اکنون و اینجا، همان‌گونه که می‌بینی، برای اینکه در همان مکان قبلی بمانی لازم است تا جایی که می‌توانی سریع بدوی.»

📚| راه باریک آزادی
👤| جیمزا ا. رابینسون، دارون عجم اوغلو

🔥| #دیالوگ

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

•[🖋]• سویِ تاریکِ نوشتن!
•[🩸]• در چند پستِ دنباله‌دار، از نویسندگانی حرف می‌زنیم که
#خودکشی کردند.

•[📚]• ژرار دو نروال (Gérard de Nerval)

🪨• ژرار دو نروال، یکی از بزرگ‌ترین شاعران قرن نوزدهم فرانسه بود. اون از بیماری عصبی و اختلالات روحی رنج می‌برد؛ گاهی ساعت‌ها صحبت می‌کرد و همه بهش گوش می‌دادند، و گاهی ساکت و خاموش می‌موند.

💊• نروال به‌خاطر فقر و سردرگمی، خودش رو از پنجرهٔ سردابی به طناب دار آویخت. بامداد ۲۶ ژانویه ۱۸۵۶، دوستانش پیکر بی جانش رو پیدا کردند. هنوز کلاه به سر داشت و نسخه خطی کتاب «اورلیا» در جیبش بود.

💉• در جیب دیگرش نامه‌ای خطاب به عمه‌اش با مضمون، «سحر در پی من به پا نخیزید، زیرا که شب سیاه و سپید خواهد بود» رؤیت شد.

🥀• شارل بودلر (شاعر) دربارهٔ این واقعه نوشت: نروال «روحش را به ظلمانی‌ترین خیابان ممکنه اعطا کرد.»

📝|• هیچ نویسنده‌ای الگوی دیگران نیست. اگه افکار خودکشی دارین با کسی صحبت کنین، به‌ویژه روان‌شناس. ضمناً، هیچ‌چیز درباره نیاز داشتن به توجه، اشتباه نیست.💙💖

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

۱✨ تو و همسرت حلقه‌هایی به انگشت می‌ندازید که اجازه می‌ده ضربان قلب همدیگه رو حس کنید. وقتی همسرت مُرد دلت نیومد حلقه رو دربیاری. مدتی از دفن شدنش گذشته و حلقه دوباره ضربان‌دار شده.
۲✨ در سرزمینی خیالی، هرکس هجده ساله می‌شه دست از رشد برمی‌داره تا نیمه‌ی گمشده‌ش رو پیدا کنه و کنار هم پیر بشن. تو بیست ساله که هجده ساله موندی...
۳✨ زیر تخت مامان و بابات کلی آگهی «گمشده!» پیدا می‌کنی که همه‌شون عکس تو رو دارن.
۴✨ درباره عکسی که بالای پست فرستاده شد، بنویسید‌.

🔮• چند کلمه برای نوشتن درباره‌شون:
° شکرین‌لب
° میانه‌رو
° مرغ بی‌بال
° دل آواره

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

چند چالش و #تمرین نویسندگی🌚🌟

🍊• هفت شعر درباره هفت گناه کبیره بنویس، خود گناه رو در پایان شعر نام ببر.
🍏• یک شخصیت رو دو بار و از دو زاویه توصیف کن؛ یک بار جوری که عاشقش بشیم و دفعه‌ی دوم جوری که بهش نفرت بورزیم.

✏️ @benevis_s

Читать полностью…
Subscribe to a channel