21300
{تو کتاب هایی هستی که میخوانی}📚 📚-فروش انواع کتاب های فارسی و انگلیسی 💵پرداخت به دو صورت آنلاين و درب منزل ثبت سفارش : @Baran_shop4 رضایت مشتری : @Baranrezayat
☁️ شیطان و آب سیاه
با این‌همه صفحه، این حجم داستان پرکشش، چاپ باکیفیت و ترجمه‌ی خوب، واقعاً قیمتی که براش گذاشتن خیلی مناسبه.😮💨🤌🏻
تو این بازار که معمولاً کتابای معمولی با نصف این حجم، قیمت بالاتری دارن، این یکی واقعاً یه خرید به‌صرفه‌ست🤭
@Baran_book |📕🔗
نویسنده با فضاسازی عالی و جزئیات دقیق، کم‌کم ترست رو واقعی می‌کنه. اون مرز باریک بین واقعیت و کابوس، دقیقاً همون‌جاییه که داستان قدم می‌ذاره. هر چی جلوتر میری، بیشتر احساس خفگی و تعلیق می‌کنی، انگار داری با نیت توی تاریکی دست می‌زنی دنبال یه راه نجات.🌑🌤
@Baran_book |📕🔗
۵۲۰ صفحه نفس‌گیر از دنیای جنایت، راز، و اتفاقات ماورایی...
داستانی که از همون صفحه‌ی اول می‌کشدت توی یه تاریکی هیجان‌انگیز، جایی که مرز بین واقعیت و کابوس محو می‌شه...🌗🕯
@Baran_book |📕🔗
و حالا؟ ما داریم وارد بازی تازه‌ای می‌شیم. یه بازی که از همون لحظه‌ی سوختن اون مرد زبون‌بریده، دیگه شوخی نداره
این فقط یه سفر دریایی نیست ،اینه ساردام. کشتی‌ای که شاید به مقصد نرسه... و ما، من و ساموئل، باهاش قراره تا تهِ تاریکی بریم اگه دنبال یه ماجرای معمولی‌ای، این قصه برای تو نیست اما اگه می‌خوای بدونی پشت اون چشم‌های شعله‌ور، اون زن مرموز، اون فرماندار ساکت، و این کشتی لعنتی چه رازی خوابیده ،پس همراه من باش چون روز اول تموم شد. و این فقط شروعشه این یه سفره به دل تاریکی به جایی که دنیاش با منطق کار نمی‌کنه و من هنوز پشت ساموئلم چون بعضی معماها، فقط با رد شدن از جهنم حل می‌شن📓✒️
ساردام، فقط یه کشتی نیست.یه نفرین شناوره...
@Baran_book |📕🔗
توی اون شلوغی، درست وقتی که مردم داشتن به ساموئل سنگ پرت می‌کردن، یه فریاد عجیب بلند شد...
یه مرد جذامی، صورتش پوشیده، چشم‌هاش برق می‌زدن. رفته بود بالای بلندی و داد زد ارباب من راهنمای ساردامه... این کشتی نفرین‌شده‌ست! محموله‌اش گناه خالصه... هیچ‌کس از این سفر زنده برنمی‌گرده! و بعد... لباس‌هاش شروع کردن به سوختن درست جلوی چشم ما، از اون ارتفاع افتاد پایین.ما دویدیم طرفش اما چیزی که دیدیم با عقل جور درنمی‌اومد... اون مرد، اصلاً زبون نداشت! یعنی سال‌ها پیش زبونش بریده شده بود! پس اون حرفا رو چطور زد؟ اصلاً چطور از اون بلندی بالا رفت؟ 🗻🕯
زخماش کهنه بودن. اصلاً نمی‌تونست از اون بلندی بالا بره، چه برسه به فریاد زدن پس اون صدا از کجا اومده بود؟اون هشدار از کی بود؟
@Baran_book |📕🔗
خوب خوب بریمم سراغ معرفی امروز قرارها حسابی عاشق کتاب امروز بشید.🙂↔️
Читать полностью…
سلامممم ، یک شروع دوبارمون نشه؟ اونم با یک معرفی خیلی خیلی خالص...؟🤓🛸
Читать полностью…
📌راهنمای فوری در شرایط جنگی
این موارد رو مرور کنید و به یاد داشته باشید.
@Baran_book |📕🔗
لیست پناهگاه‌های شهرهای مهم ایران بخش 2:
🏙️ تهران:Читать полностью…
ایستگاه‌های مترو عمیق (مثلاً تجریش، پارک وی، امام خمینی): گزینه‌ای مناسب برای پناهگیری فوری در مواقع حمله هوایی، باوجود نبود سیستم رسمی پدافند غیرعامل. زیرزمین ساختمان‌ها و مجتمع‌ها: بهترین گزینه خانگی برای استفاده سریع در صورت بروز خطر.
🏙️ تبریز:
ایستگاه متروی خط ۲ (ایستگاه ۶): طبق مطالعات بومی، مناسب‌ترین محل پناهگاه اضطراری شهری. مدارس و پارک‌ها در حاشیه شهر: فضای باز امن برای مراجعه جمعیت در مواقع بحرانی.
🏙️ شیراز:
مطالعه منطقه هشت نشان می‌دهد بهترین نقاط برای پناهگاه اضطراری با رویکرد پدافند غیرعامل در قسمت‌های شرق و جنوب‌شرقی خیابان زند/آستانه هستند. همچنین، خوابگاه‌های دانشجویی/اردوگاهی در محدوده میدان دلاوران، بلوار رازی و قصر دشت شناسایی شده‌اند که ظرفیت پناهگاه موقت دارند.
🏙️ اصفهان:
اردوگاه شهید بهشتی (اتوبان ذوب‌آهن، شهر ابریشم): به‌صورت رسمی یا غیررسمی می‌تواند محل پناهندگی باشد. مهمانپذیرهای مرکزی (مثل مهمانپذیر امیرکبیر—چهارباغ یاس، تختی مترو) از نظر ساختار و قرارگیری در عمق شهری، پناهگاهی احتمالی در مواقع اضطراری‌اند.
🏙️ مشهد:
مرکز شهید سعیدی (بلوار پیروزی، میدان شهید مهدوی سلمان): ظرفیت پناهگاه برای استفاده عمومی در موقعیت بحران دارد.
مجتمع‌های زیارتی-اقامتی وابسته به آستان قدس رضوی: مکان‌هایی با ساختار مقاوم و قابلیت استفاده در شرایط اضطراری.
📝 توصیه‌های عملی:
محل دقیق پناهگاه‌ها را شناسایی کن: مسیر رفت و برگشت، فاصله تا ایستگاه یا زیرزمین امن رو مپ کن.
با مدیریت یا مسئول ساختمان جلسه برگزار کن: تا در شرایط بحرانی پناهگاه فعال و در دسترس باشد.
سلاممم بچه ها ، در چه حالید؟ خوبید؟😭💔
لطفاً تا جایی که میتونید بیرون نرید و مراقب خودتون باشید
حتی حالت چهره‌ها و دیالوگ‌ها هم انقدر خوب دراومده که حس و حال شخصیتا کامل منتقل می‌شه...🙂↔️🫴🏻
@Baran_book |📕🔗
وایب این کمیک یه چیزی بین ایناست:
🔗 حماسی ولی انسانی
جنگ هست، مرگ هست، ولی تمرکز روی قلب آدم‌هاست؛ نه فقط شمشیرها.🍃⚔
💘عاشقانه، ولی با تلخی واقعی
مثل وقتی به یکی دل می‌دی ولی شرایط نمی‌ذاره؛ حسش آشناته.❤️🔥
🗞 فلسفی، بدون ادا
حرف از معنی زندگی و سرنوشت می‌زنه، ولی نه با کلمات سخت با تصویر و حس.🪭
🪞 آروم، عمیق، دل‌نشین
یه جور ریتم خاص داره. عجله نداره. اجازه می‌ده توی نگاه کاراکترا غرق شی. توی نگاه ناتاشا، توی سکوت پیر، توی دلِ پُرِ آندری.🕯☕️
@Baran_book |📕🔗
چرا نسخه‌ی کمیکش رو بخونی⁉️
چون خوندن نسخه‌ی اصلی ممکنه سخت و طولانی باشه، ولی این کمیک همه‌ی مفاهیم عمیق و صحنه‌های مهم رو به زبون تصویری و ساده روایت می‌کنه.چون شخصیت‌ها با طراحی‌هاشون زنده‌تر از همیشه به نظر میان. انگار فیلم داری می‌بینی، ولی روی کاغذ!📖🎥
@Baran_book |📕🔗
و ناگهان، تمام ثروت کنت رسید به پسرِ بی‌تجربه و بی‌خبر ما!
تصورشو بکن پسرکی که تا دیروز جایی توی جامعه نداشت، یه‌شبه شد ثروتمندترین مرد پترزبورگ! همه شوکه شده بودن، حتی خود من! و خب، از همون لحظه همه تلاش کردن دور و برش بچرخن، یه جوری نظرش رو جلب کنن، راه نفوذ پیدا کنن اما واقعاً... پی‌یر چطور می‌خواست از خودش و ثروتش محافظت کنه؟ اون پسر، نه اهل حیله بود نه سیاست. تنها بود، بی‌تجربه، و البته... خیلی ساده‌دل! پسر ساده‌دل، توی یک شب، شد بزرگ‌ترین وارث پترزبورگ!قیافه‌ی اونایی که دنبال ارث بودن دیدنی بود! یکی چایی‌ش رو ریخت، یکی دیگه داشت از هوش می‌رفت..و من؟ من فقط تماشا می‌کردم...چون می‌دونستم این تازه شروع ماجراست!🍷🖇
و حالا سؤال اصلی اینه که آیا پی‌یر می‌تونه دوام بیاره؟ یا یه لقمه‌ی چرب و نرمه برای دنیای بی‌رحم ما؟
@Baran_book |📕🔗
☁️ شیطان و آب سیاه
کتاب “شیطان و آب سیاه” نوشته‌ی استورات اورتن یه داستان مرموز و ترسناک با فضای فوق‌العاده‌ست که از همون صفحات اول می‌کشوندت توی خودش. اما چیزی که بیشتر از خود داستان ممکنه غافلگیرت کنه، قیمتشه..💸🫡
@Baran_book |📕🔗
💸 و راجب قیمت؟ باور نمی‌کنی!
فقط ۱۹۵ تومن برای یه دنیای ۵۲۰ صفحه‌ای پر از پیچش، تعلیق و غافل‌گیری!
📦 چاپ قدیمه، کمیابه، و تعداد خیلی محدوده... پس اگه دیر بجنبی، از دستش رفت!🫣✨
@Baran_book |📕🔗
☁️ شیطان و آب سیاه
قبل از این‌که حتی به جواب فکر کنم، زنی اومد جلو، سارا وسل همسر فرماندار
لباس‌های فاخر، صدایی آروم، چشم‌هایی که چیزهایی پنهون می‌کردن. دارویی داد، بعد ازم خواست خلاصش کنم...نه با درمان، با مرگ، همه‌چی عجیب بود خیلی عجیب. ساموئل که داشت با چشم‌های تیزبینش همه‌چی رو می‌پایید، بهم گفت باید باهاشون حرف بزنیم. از سارا خواست به شوهرش بگه که سفر با ساردام رو عقب بندازه... چون چیزی که اون روز دیدیم، فقط یه هشدار نبود، یه معما بود. و ما با معماها بیگانه نیستیم ساموئل کنارم ایستاده بود. نگاهش عمیق، مثل همیشه.⏳🎞
آروم گفت این یه هشدار ساده نبود این یه پیغام بود
@Baran_book |📕🔗
اسم من آرنت هیزه، ستوان، دستیار وفادار، و تنها کسی که هنوز پای ساموئل پیپس وایساده.
همون ساموئل معروف. کارآگاهی که توی این سال‌ها هر معمایی رو مثل خرده‌نان توی مشت له میکرد و قاتل رو از دل تاریکی بیرون می‌کشید. ولی حالا همین مرد، با غل و زنجیر، زیر نگاه پر از نفرت مردم، داره برده می‌شه به سوی کشتی ساردام... مثل یه جنایتکار، به چه جرمی هیچ‌کس نمی‌دونه. هیچ‌کس! فقط یه دنیا حرف و حدیث،یکی می‌گه با نیروهای شیطانی پیمان بسته، یکی دیگه می‌گه خودش پشت پرده جنایت‌ها بوده اما من می‌دونم یه چیزی این وسط درست نیست و وقتی چیزی درست نباشه، یعنی یه معمای تازه شروع شده...اون روز از سیاه‌چاله تا بندرگاه، کنار ساموئل بودم.🌗🔎
بندرگاه شلوغ‌تر از همیشه بود، همه می‌خواستن سوار کشتی ساردام بشن و از این شهر لعنتی فرار کنن
@Baran_book |📕🔗
ببین...
قبل از هرچی، بذار از یه چیزی بگم که مغزتو سوت می‌کشه!
قیمت کتابو دیدی؟ نه واقعاً دیدی؟
من اول فکر کردم اشتباه زدن... انقدر ارزون که گفتم نکنه فقط جلدشه! 😅
ولی نه عزیز دلم، کتاب کامله، قصه‌اش خفن، چاپش عالی...😌🤌🏻
و قیمت؟ یه چیزی تو مایه‌های دوتا چیپس و یه نوشابه! 😎
یعنی رسماً داری یه داستان پررمزوراز و هیجان‌انگیز می‌خری به قیمت یه اسنک!👹🥪
@Baran_book |📕🔗
سلام بچه ها🥲
لطفاً یک آپدیت از شهرتون بدین تو کامنتا برای کسایی که راه دورن و نگران هستن چون دسترسی این روزا به شدت سخت شده🫠💔
دلم براتون تنگ شده اما شرایط فعالیت نیست فعلا .. به امید روزای خوب.🦋😭
بچه ها از اونجایی که اینترنت رو ضعیف کردن اگه یه موقع توی تلگرام دیر جواب پیامتونو دادم میتونید توی روبیکا بهم پیام بدید
ایدی من تو برنامه روبیکا👇🏼
@Baran_bookads
لیست پناهگاه‌های شهرهای مهم ایران بخش 1:
لیست پناهگاه های بقیه شهر های ایران:Читать полностью…
🏙 کرج:
میدان امام (ره) و میدان شهداء: پناهگاه‌های قدیمی زمان جنگ، اکنون کاربری متفاوتی دارند ولی مکان‌شناسی شده‌اند.
ایستگاه متروی شهید آجرلو: طراحی‌شده با ساختار بتنی مقاوم و ظرفیت پناهندگی اضطراری. پارکینگ‌ها و مراکز اسکان اضطراری: شناسایی شده توسط شهرداری برای شرایط بحرانی.
🕌 قم:
بیش از ۱۱۲ مکان اسکان اضطراری شامل مدارس، مساجد، ساختمان‌های عمومی.
بیمارستان شهید بهشتی: به‌عنوان مرکز درمانی-پناهگاهی تعیین‌شده.
🌄 کرمانشاه:
پناهگاه پراو در ارتفاعات قله پراو: مخصوص کوهنوردان، در شرایط بحرانی طبیعی قابل استفاده است. پارکینگ‌ها، زیرساخت‌های بتنی عمومی: پیشنهاد‌شده در مطالعات شهری پدافند غیرعامل. ورودی و ساخت اخیر پناهگاه شهری در همکاری با شهرداری کرمانشاه.
🌁 اردبیل:
پهنه‌های مرکزی، شرقی و شمال‌شرق شهر: شناسایی‌شده در مطالعات مکانیابی پناهگاه عمومی. پارک‌های شهری و مدارس (به‌عنوان فضاهای چندمنظوره پیشنهادی).
🏭 اراک:
پناهگاه جاده خمین، کیلومتر ۸ (روبروی سوارآباد): مکانی رسمی اعلام‌شده. بیمارستان‌ها و ساختمان‌های دولتی: شناخته‌شده به‌عنوان مکان‌های امن احتمالی.
⚓ بندرعباس:
مجموعه ورزشی خلیج فارس: براساس پژوهش، محل قابل تجهیز به پناهگاه دومنظوره. پایگاه نهم شکاری (پایگاه هوایی): دارای زیرساخت‌های بتنی و قابل توجه امنیتی.
🌊 چابهار:
هنوز اطلاعات پناهگاهی انسانی منتشر نشده؛ اما اماکن عمومی خراب یافته برای حیوانات موجود‌اند (اطلاعات حیوانی، نه انسانی).
🛢️ اهواز:
پارکینگ‌ها و ساختمان‌های دولتی: توصیه‌شده توسط مطالعات پدافند غیرعامل استان خوزستان. «پناهگاه نیکی» حیوانات اهواز (مکان غیرانسانی)؛ اما توجه به ظرفیت مکان‌های بتنی موجود.
🏜️ کاشان، بوشهر، زنجان، یاسوج، سنندج، ایلام:
مدارس و مساجد با سازه بتنی مستحکم. پارکینگ‌های طبقاتی یا مساجد دارای فضای زیرزمینی. ساختمان‌های عمومی (ادارات، هلال‌احمر، مدیریت بحران).
فعلاً اطلاعات پژوهشی یا خبری رسمی در رسانه‌ها یا منابع دانشگاهی این شهرها منتشر نشده، اما بر اساس الگوهای پدافند غیرعامل، این مکان‌ها گزینه‌های عملی هستند.
🔧 پیشنهاد عملی:
1. تماس مستقیم با نهادهای محلی (مدیریت بحران، پدافند، شهرداری).
2. بازدید حضوری از مکان‌های ذکرشده و بررسی مسیر رسیدن سریع.
3. تمرین مسیر با خانواده برای مواقع اضطراری.
4. استفاده از ساختمان‌های مورد تایید رسمی در صورتی که معرفی شده‌اند.
کیفیت چاپش هم عالیه، رنگا شفاف و زنده‌ست و کاغذش حسابی حس خوبی می‌ده زیر دست. یه ترکیب بی‌نقص از داستان و تصویر، مخصوصاً واسه کسایی که عاشق کمیک‌های با داستان جدی‌تر و هنرمندانه‌ن.! 💖📚
@Baran_book |📕🔗
از همون اول که صفحه رو ورق می‌زنی، رنگ‌ها چشم آدمو می‌گیره. تصویرسازی‌ها خیلی زنده‌ان، انگار یه صحنه تئاتر مصور جلوت داره اجرا می‌شه!🫡✨
@Baran_book |📕🔗
یه جور سفر توی دل آدم‌ها.
با تصویرهایی که گاهی خوش‌رنگ و گرم‌ان، گاهی خاکستری و غم‌زده.🕯🎞
یه کم حس فیلمای کلاسیک داره، یه کم حال‌و‌هوای رمان تصویری مدرن.
و تهش... اون حس عجیبی که وقتی تموم می‌کنی، یه کم ساکتی.
نه چون خسته‌ای، چون انگار یه چیزی ازت جا مونده، یا بهت اضافه شده.💘🔗
@Baran_book |📕🔗
⚔ کمیک جنگ و صلح
مهمون‌ها یکی‌یکی وارد می‌شدن؛ با اون لباس‌های فاخر، اون عطرهای تند فرانسوی...
اما یه نفر بین همه بیشتر به چشم می‌اومد ،پی‌یر بزوخف!یه پسر درشت‌اندام با عینک و قیافه‌ای که اصلًا به مجلس‌های اشرافی نمی‌خورد! نه بلده درست حرف بزنه، نه سیاست حالیشه، نه حتی بلد بود تعارف بکنه! تازه از پاریس برگشته بود و خب، گذشته‌ی جالبی هم نداشت ،پسر نامشروع کنت بزوخفِ ثروتمند، که اون روزا در بستر بیماری بود و همه انتظار مرگش رو می‌کشیدن ، هیچ‌کس اون رو جدی نمی‌گرفت. همه فکر می‌کردن هیچ‌وقت رنگِ ارث پدر رو نمی‌بینه. ولی چی شد❓📰
کنت درست قبل از مرگ، برای گرفتن مشروعیت پی‌یر به دربار نامه داده بود!
@Baran_book |📕🔗