benevis_s | Unsorted

Telegram-канал benevis_s - بنویس :)

16224

اگه کتابی رو که می‌خوای توی قفسه نمی‌بینی، بنویسش!📝 گنجینه‌ی توصیه‌های نویسندگی، ایده، اصطلاحات داستان‌نویسی، فراخوان ادبی، نقد و... برای نویسنده‌ها.📚 ✒| تبلیغات: @benevis_s_ads ✒| درباره‌ بنویس:️ @benevis_s_in ✒| ارتباط: @TheAdmin_Here ‌

Subscribe to a channel

بنویس :)

همیشه از سروکار داشتن با موقعیتی کمی سوررئال و ارائه کردنش به شیوه‌ای رئال لذت برده‌ام. همیشه از قصه‌های پریان و افسانه‌ها و داستان‌های جادویی خوشم آمده است. به نظرم یک جورهایی به واقعیت امروزی نزدیک‌ترند تا آن داستان «واقع‌گرایانه»ای که برای حفظ سبک «واقع‌گرا»یش بسیار دچار گزینش و حذف شده است.
- استنلی کوبریک🎞

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

📖|• داستان مانند سازه‌ای که دو لایه دارد در نظر گرفته می‌شود: لایه عینی و لایه انتزاعی.
📕|• لایه عینی وقایع و حقایق را در داستان توصیف می‌کند.
📕|• لایه انتزاعی درباره کاربردهای وسیع‌تر داستان نظر می‌دهد؛ برای مثال اینکه چرا این داستان می‌تواند بازتاب جامعه، روابط یا زندگی باشد؟

🔸• ارکان انتزاعی: دنیای داستان و پند اخلاقی
🔸• ارکان عینی: شخصیت و پیرنگ


✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

#کتاب 📚
🌀 نام: مردی که می‌خندد
🌀 نویسنده: ویکتور هوگو

«ویکتور هوگو» در قالب بیان داستان این کتاب که در اوائل قرن هیجدهم و در انگلستان روی می‌دهد، مسائل فلسفی و اطلاعات تاریخی بسیاری را مطرح می‌کند.

داستان این کتاب، روایت کودکی است که توسط «کومپراچیکو»ها یا همان خریداران بچه، معلول شده و با زخمی که بر صورت دارد گویی همیشه می‌خندد.

هوگو در اوج این رمان، با بیان خطابه‌ای از قهرمان داستان، پیام اصلی کتاب را این‌گونه بیان می‌دارد که بلایی که سر وی آمده در حقیقت سر بشریت آمده است. مردمی که در ظاهر می‌خندند و باطناً رنج می‌برند.

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

در پست ریپلای‌شده گفتیم که در داستان آنچه اصولاً مطرح است لهجه‌های اجتماعی است نه لهجه‌های محلی و برخی این دو را با هم اشتباه می‌گیرند.

مرحوم طاهره صفارزاده، پژوهشگر پیش‌کسوت ترجمه در ایران در مخالفت با انتقال زبان عامیانه در ترجمه می‌نویسد:

«راننده تاکسی که در نیویورک زندگی می‌کند لحن و رفتارش شباهتی به شوفر تاکسی ما در تهران ندارد و یا کارگر مزرعه تگزاسی با زارع ایرانی همانند نیست. کاربرد گویش‌های محلی، از آنجا که ترجمه برای همگان است، لذت خواندن را جز از افراد وابسته به آن گویش می‌گیرد. مثلاً یک مترجم شیرازی وقتی لهجه شیرازی و اصطلاحات آن محل را مورد استفاده قرار می‌دهد، بر مشکلات فهم ترجمه می‌افزاید».

📜|• صفارزاده در این زمینه دو برداشت اساساً نادرست دارد. اشتباه اول او این است که اصولاً قرار نیست لحن راننده تاکسی ما «همانند» راننده تاکسی نیویورک باشد.
📜|• مترجم باید برای هر یک از شخصیت‌های داستان زبانی خاص انتخاب کند، همان گونه که نویسنده اصلی چنین کرده است.

🗞|• مهم نیست که شیوۀ حرف زدن راننده تاکسی در ایران با راننده تاکسی در نیویورک تطابق نداشته باشد.
🗞|• مهم این است که لحن حرف زدن این راننده نیویورکی در ترجمه با لحن مثلاً مدیر عامل یک شرکت معتبر فرهنگی در همین داستان، از نظر خواننده ایرانی، تفاوت قابل قبولی داشته باشد.

📬|• مسلماً، یکی از راه‌های اصلی نشان دادن این تمایز آن است که زبان آن راننده نیویورکی را تا حدی به زبان راننده تهرانی و زبان آن مدیر عامل را نیز به زبان یک مدیر عامل ایرانی نزدیک کنیم.
📬|• در این گونه موارد، تطابق مهم نیست، تفاوت نسبی مهم است.

🖌|• برداشت نادرست دوم صفارزاده همان اشتباه گرفتن لهجهٔ اجتماعی با لهجه محلی است.
🖌|• صفارزاده آوردن اصطلاحات شیرازی را در ترجمه داستان، که مصداقی از لهجه محلی است، با انتقال لحن شوفر تاکسی نیویورکی، که مصداقی از لهجه اجتماعی است، خلط می‌کند و هر دو را در یک مقوله قرار می‌دهد و در نتیجه با انتقال آن از زبان مبدأ به زبان مقصد مخالفت می‌کند.
🖌|• در حالی که همان‌طور که قبلاً تأکید شد، لهجه‌های اجتماعی اساساً با لهجه‌های محلی فرق دارند.

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

جمله‌ی اول کتاب...

🌵|• اگه کتابی درباره انتقام می‌نوشتی، چطور شروعش می‌کردی؟

🪻|• اگه شخصیت اصلی داستانت معتاد به مواد مخدر بود، جمله‌ی اول رو چی می‌نوشتی؟

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

1🥀| دنیا با انفجار به پایان نرسید، یا حتی زمزمه. بلکه با صدای جیغ.

~•~•~•~•~•~•~•~•~•

2🥀| «قهرمان نشو... قهرمان‌ها تنها می‌میرن.»
«و شرورها هیچ‌وقت زنده نمی‌مونن. پس تو بگو، فرقش چیه؟»

📚 #Writing_Prompt
✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

•[📚]• چی می‌شه که شخصیت داستان خانواده‌ی جدیدی (Found Family) به‌جای خانواده‌ی خونی پیدا می‌کنه؟

📘|• 1. کمبود محبت و حمایت از خانواده بیولوژیکی

📘|• بیشتر وقت‌ها شخصیت خانواده‌ی خونیش رو یا از دست داده یا عشق و حمایتی ازشون دریافت نکرده یا حتی ازشون آسیب دیده.
📘|• برای مثال «هری پاتر» مادر و پدرش رو از دست داده و خاله‌ش هم کودکی ناخوشایندی براش ایجاد کرده، هری هم دوستانی پیدا می‌کنه که براش مثل خانواده می‌مونن.

📒|• 2. تجربیات مشترک و اعتماد متقابل

📒|• معمولاً رابطه‌ای که بین اعضای یه خانواده اکتسابی هست، بعد از چندین تجربه‌ی سخت مشترک به وجود اومده و حالا شخصیت‌ها حس دوستی و درک و همدلی شدیدی با هم دارن و ارتباط ویژه‌ای بین‌شون شکل می‌گیره.
📒|• برای مثال در کتاب‌های «بازی‌های عطش»، کتنیس و پیتا و هیمیچ بعد از تجربه‌ی سخت بازی‌ها حس درک عمیقی به هم پیدا می‌کنن؛ چون همه‌شون تجربه‌ی پیشکش بودن رو داشتند.

📕|• 3. پذیرش و تایید بی‌قیدوشرط

📕|• اعضای خانواده‌های اکتسابی معمولاً کسانی‌ان که جامعه اونا رو نمی‌پذیره. وقتی خانواده‌های بیولوژیکی یا جامعه اونا رو طرد کرده، اونا آرامش و پذیرش رو از دوست‌ها و افرادی مثل خودشون دریافت می‌کنن و باهاشون مثل خانواده می‌شن.
📕|• برای مثال، در سریال «Pose» شخصیت‌های کوییر که از سوی خانواده و جامعه دچار تبعیض شدن حس تعلق و عشق رو بین همدیگه پیدا می‌کنن.

✏️ @Benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

استیکر ریک و مورتی، با قیمت عالی و کیفیت استثنایی✨
چرا هنوز نخریدی؟!
🔫
🫟Rick and Morty

Читать полностью…

بنویس :)

•[📚]• جامعه‌ی شخصیت اصلی رو به خوبی ایجاد کنید. هنجارهای فرهنگی، قوانین و سلسله‌مراتب اجتماعیش رو نمایش بدید. بی‌عدالتی‌ها و نقص‌هاش رو برجسته کنید. این هم از چند عنصر برجسته و مهم در به نمایش دادن جامعه:

🚬|• ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی:
🚬|• تمام ارزش‌ها و هنجارهای فرهنگی و سنت‌هایی رو که جامعه رو شکل می‌دن، بنویسید. یعنی باید رسم‌ها، تشریفات، باورها و عرف اخلاقی رو هم بنویسید. این عناصر فرهنگی چطور روی رفتار و تعاملات اعضای جامعه تاثیر می‌ذارن؟

🔑|• سلسله‌مراتب و ساختار اجتماعی:
🔑|• سلسله‌مراتب‌هایی رو که طبق طبقه اجتماعی، ثروت، قدرت و شغل شکل گرفته رو مشخص کنید. ببینید موقعیت اجتماعی شخصیت چطور روی فرصت‌ها، روابط و تجربه‌هاش در جامعه تاثیر می‌ذاره.

🏰|• نظام سیاسی:
🏰|• نظام سیاسی حاکم بر جامعه رو توصیف کنید؛ چه دموکراسی، پادشاهی، دیکتاتوری و چیزهای دیگه.
ببینید قدرت چطور تقسیم شده، نقش موسسات دولتی چیه و چه احزاب و جنبش‌های سیاسی‌ای وجود داره.

💰|• شرایط اقتصادی:
💰|• چشم‌انداز اقتصادی جامعه اعم از صنایع اصلی، منابع ثروت و نابرابری‌های اقتصادی رو مشخص کنید. به کشف مشکلاتی مثل فقر، نابرابری، شرایط کارگری و توزیع منابع بپردازید.

⚖|• نظام قضایی و عدالت:
⚖|• چارچوب قضایی جامعه رو مشخص کنید؛ از جمله قوانین، ماموران اجرای قانون و دادگاه‌ها. عدالت چطور برقرار می‌شه و در نظام قضایی چه نقص‌ها و بی‌عدالتی‌هایی موجوده؟

💡|• آموزش و دانش:
💡|• نظام آموزشی و شیوه اشاعه دانش در جامعه رو توصیف کنید. عواملی مثل دسترسی به آموزش، سانسور، آزادی فکری و نقش دانشگاه در جامعه رو بررسی کنید.

🔮|• تنوع و یکپارچگی فرهنگی:
🔮|• تنوع فرهنگ‌ها، زبان‌ها و قومیت‌های درون جامعه رو بازتاب بدید و از تنش‌ها یا یکدلی‌های بین گروه‌های مختلف غافل نشید. به مسائلی مثل همگون‌سازی فرهنگی، بیگانه‌هراسی و تبعیض بپردازید.

منبع: پیج writingpeers✍

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

هر که بپرسد «ای فلان! حال دلت چگونه شد؟»
خون شد و دم به دم همی از مژه می‌چکانمش

👤| سعدی

🕊| #شعر

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

#کتاب 📚
🌀 نام: ماده تاریک
🌀 نویسنده: بلیک کراوچ

ناگهان از خواب بیدار می‌شود و خود را در وضعیتی می‌یابد که هیچ ارتباطی با گذشته‌اش ندارد.

ماده‌ی تاریک داستان زندگی مردی به نام جیسون دسن، یک استاد فیزیک معمولی است. اما مردی ماسک‌دار، جیسون را می‌رباید و آخرین چیزی که او قبل از بیهوشی می‌شنود این است: «از زندگی‌ات راضی هستی؟»
مدتی بعد جیسون به هوش می‌آید، دست و پایش به تختی بسته شده و غریبه‌هایی احاطه‌اش کرده‌اند. حالا زندگی جیسون از این‌رو به آن‌رو شده است: همسرش دیگر زنی دیگر است. پسرش هرگز به دنیا نیامده است، و او دانشمندی مشهور است که کشفی خارق‌العاده کرده!

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

چطور کشمکش شخصیت علیه جامعه رو بنویسیم؟
● پست پایین👇

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

📖|• #تمرین نویسندگی!

📖|• دنیایی رو به تصویر بکش که در اون هیچ‌وقت اختراعی مثل چرخ، ماشین بخار، پاکت نامه، چوب‌لباسی و... اختراع نشد.

📖|• هفت سالگی شخصیت داستانت رو بنویس.

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

امروز ایده‌های ترسناک داریم👽

۱✨ شخصیت متوجه عجیب بودن سایه‌ش می‌شه؛ مثلاً سایه خود به خود تکون می‌خوره یا با باقی سایه‌ها ارتباط عجیبی داره. به زودی می‌فهمه که سایه، سایه‌ی اون نیست و می‌خواد جاش رو بگیره.
۲✨ شخصیت به خونه‌ی جدیدی نقل مکان می‌کنه و متوجه می‌شه در تمام آینه‌ها شبحی پشت سرش ایستاده. تا این‌که یک روز، شبح از آینه خارج می‌شه.
۳✨ در شهر کوچیکی، کم‌کم هرشب مجسمه‌های بی‌چهره جلوی خونه‌ها ظاهر می‌شن. یک روز زنی می‌بینه مجسمه دقیقاً شبیه شوهرشه، با همون لباس‌هایی که شب قبل وقتی ناپدید شد پوشیده بود.
۴✨ درباره عکسی که بالای پست فرستاده شد، بنویسید‌.

🔮• چند کلمه برای نوشتن درباره‌شون:
° یگانه روزگار
° طبیبان اخلاق
° زهر چشم
° سنگ‌باران

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

یعنی داری می‌گی بعد این‌که یه صحنه رو نوشتم بعدش خودم باید بفهمم توی صحنه‌ی بعدی قراره چه اتفاقی بیفته؟! مسخره‌ست.

#توییت📝

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

📚 کانال کتابخون‌ها و نویسنده‌ها
اونایی که مغزشون با جوهر و کافئین کار می‌کنه😎

اینجا چیکار می‌کنیم؟ 👇
🧠 کتاب می‌خونیم (تنهایی نمی‌چسبه، همخوانی داریم!)
🗣 نقد می‌کنیم (با زبون خوش البته!)
✍️ می‌نویسیم و نوشته‌هامونو به اشتراک می‌ذاریم
🛠 راه و چاه بهتر نوشتن رو با هم پیدا می‌کنیم
📖 و از نویسنده‌ها و کتاب‌ها حرف می‌زنیم.

🖇 بیا تو منطقه ما 👉
/channel/ashlightzone

Читать полностью…

بنویس :)

مرحوم حمید مصدق در خرداد ۱۳۴۳ شعر سیب یا همان شعر “تو به من خندیدی” را سروده است که خود، شعر بسیار زیبایی است. اما آنچه باعث شهرت شعر سیب شده، جواب فروغ فرخزاد به آن است.

تو به من خندیدی و نمی‌دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب‌آلود به من کرد نگاه
سیب دندان‌زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سال‌هاست که در گوش من آرام آرام
خش‌خش گام تو تکرارکنان می‌دهد آزارم
و من اندیشه‌کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت



جواب شعر سیب از فروغ فرخزاد:

من به تو خندیدم
چون که می‌دانستم
تو به چه دلهره از باغچه‌ی همسایه
سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی‌دانستی باغبان باغچه‌ی همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده به تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان‌زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی‌خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را…
و من رفتم و هنوز سال‌هاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرارکنان
می‌دهد آزارم
و من اندیشه‌کنان غرق در این پندارم
که چه می‌شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

🕊| #شعر

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

#میم📝
اگه نمی‌تونم روی نردبون تو هوا برقصم کتابخونه بی‌کتابخونه :(

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

🎵|• #موسیقی

پیانو آرامش‌بخش🎹
آهنگی که شنیدنش حس در آغوش گرفته شدن رو داره🫂💓

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

•[📚]• امروز ۳ ژوئیه، #زادروز «فرانتس کافکا»، نویسنده یهودی چکی-اتریشی و یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان آلمانی‌زبان سده ۲۰ میلادی است.

•[📘]• کافکا به دوست نزدیک خود وصیت کرده بود که همه آثار او را نخوانده، بسوزاند. دوستش از این دستور وصیت‌نامه سرپیچی کرد و بیشتر آثار کافکا را منتشر کرد و با این کار، دوست خود را به شهرت جهانی رساند.

•[📗]• کافکا در سال ۱۹۱۷ دچار بیماری سل شد. پس از شدت گرفتن بیماری‌اش وضعیت گلویش طوری شد که غذا خوردن آن قدر برایش دردناک بود که نمی‌توانست چیزی بخورد و بر اثر گرسنگی در ۳ ژوئن ۱۹۲۴ درگذشت. کافکا در سراسر زندگی خود از افسردگی حاد و اضطراب رنج برد.

•[📒]• با خواندن یکی از کارهای کافکا به صورت مجزا (با تمرکز بر بیهودگی تقلای شخصیت‌ها و بدون توجه به زندگی خود نویسنده) طنز کافکا مشخص می‌شود. کارهای کافکا از این دیدگاه، ربطی به مشکلات زندگی او ندارند و نمایانگر ساختگی‌بودن مشکلات آدم‌ها هستند.

•[📕]• مارکز می‌گوید با خواندن مسخ کافکا بود که فهمید «می‌توان جور دیگری نوشت».

● کتاب «مسخ»
● کتاب «محاکمه»
دفتر خاطرات کافکا
خاطرات کافکا
نوبل و کافکا

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

🎵|• #موسیقی

باران هم اگر می‌شدی، در بین هزاران قطره
تو را با جام بلورینی می‌گرفتم
می‌ترسیدم
چرا که
خاک هر آنچه را که بگیرد پس نمی‌دهد

- جمال ثریا🌙

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

•[📚]• در این پست تروپ خانواده اکتسابی (Found Family) رو مختصر معرفی کردیم و چند مثال خوندیم. چون تروپ محبوبیه، بیاین در پست پایین بیشتر درباره‌ش بخونیم.✨

✏️ @Benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

ریک و مورتی می‌گن «این استیکرا رو حتما باید داشته باشی!»

قیمت خوب، کیفیت بالا، برای پشت موبایل و دفترات!📱✨

🫟 Rick and Morty

Читать полностью…

بنویس :)

چطور جامعه رو بنویسیم؟
● پست پایین👇

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

‌حقیقت این است که اگر مردم چنان‌که در اینترنت به نظر می‌رسد خوشبخت بودند، این‌همه وقتشان را در اینترنت نمی‌گذراندند.

📚| تمام آنچه پسرکوچولویم باید درباره دنیا بداند
👤| فردریک بکمن

🔥| #دیالوگ

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

•[📚]• چطور کشمکش شخصیت علیه جامعه رو بنویسیم؟
کشمکش داستانت رو جلو می‌بره، تنش و درام ایجاد می‌کنه و خواننده رو علاقه‌مند نگه می‌داره. شخصیت‌ها رو به چالش می‌کشه، باعث رشد و تغییرشون می‌شه، بهای شکست ایجاد می‌کنه و در نهایت داستان رو جذاب‌تر و به‌یادموندنی‌تر می‌کنه.
کشمکش شخصیت علیه جامعه به این صورته که عقاید، ارزش‌ها یا کُنش‌های شخصیت با هنجارها و قوانین و انتظارات جامعه‌ش تضاد دارن.

•[📚]• انواعی از این کشمکش:
سرکوب سیاسی
نابرابری طبقاتی
انتظارات فرهنگی
آزادی‌های شهروندی
نقش‌های جنسیتی
تبعیض قومی و نژادی
آزادی مذهبی
مشکلات محیطی

•[📚]• نمونه‌هایی از نمایش دادن این کشمکش در ادبیات:
● کشتن مرغ مقلد اثر هارپر لی (تبعیض نژادی)
● ۱۹۸۴ اثر جورج اورول (سرکوب سیاسی)
● چتر سبز اثر ریچارد پاورز (محیطی)

•[📚]• خلق شخصیت

هنگام خلق شخصیت مثل هر شخصیت دیگه‌ای بهش نقص و خواسته و نیاز بدید. اون هنگام شورش علیه جامعه باید با کشمکش‌های درونیش هم کنار بیاد.
علیه چه ارزش‌هایی شورش می‌کنه؟ مهارت‌ها و نقص‌ها و گذشته‌ش چطور روی تواناییش برای شورش تاثیر می‌ذارن؟

•[📚]• پایان داستان
کشمکش چطور حل می‌شه - یا نمی‌شه؟ شخصیت اصلی می‌تونه با وجود سرکوب جامعه به اهدافش برسه، جایگزین پیدا کنه یا تغییری درونی رو تجربه کنه.
همیشه نیازی نیست جامعه رو تغییر بده. می‌تونه آرک شخصیتی خودش رو کامل کنه و جایگاهش در جامعه رو بپذیره. به‌هرحال، پایانی بنویسید که در اون سفر درونی شخصیت به پایانی رضایت‌بخش و باورپذیر برسه و مضامین رمانتون رو برجسته کنه.

منبع: پیج writingpeers✍

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

فراخوان فلش‌فیکشن Edinburgh✨

📖|• درباره مسابقه:

موضوع: آزاد؛ اما باید برای مخاطب بزرگسال نوشته شده و به زبان انگلیسی باشند.
سن: شرکت برای نویسندگان بالای ۱۶ سال از سراسر جهان آزاد است.
تعداد آثار: هر نویسنده می‌تواند تعداد نامحدودی اثر ارسال کند.
اصالت اثر: آثار باید اصل و نوشته خود نویسنده باشند؛ استفاده از هوش مصنوعی در خلق اثر مجاز نیست.
انتشار قبلی: آثار نباید قبلاً منتشر شده یا جایزه‌ای دریافت کرده باشند.
ارسال همزمان: ارسال همزمان به مسابقات دیگر مجاز است، اما در صورت برنده شدن یا انتشار اثر در جای دیگر، باید برگزارکنندگان را مطلع سازید.

📩|• شرایط ارسال آثار:
● فرمت فایل: DOC, DOCX, PDF
● فونت ساده و خوانا
● بدون نام و اطلاعات شخصی (برای داوری ناشناس)
● حداکثر ۲۵۰ کلمه (بدون محاسبه عنوان).

💸|• هزینه شرکت در مسابقه:
هزینه ارسال هر اثر: ۱۰ پوند بریتانیا


📆|• تقویم مسابقه:
● مهلت درخواست بورسیه: ۳۰ ژوئن ۲۰۲۵
● مهلت ارسال آثار: ۳۱ آگوست ۲۰۲۵
● اطلاعیه پذیرش نیمه‌نهایی: ۱۵ دسامبر ۲۰۲۵
● دعوت نویسندگان نهایی به مراسم: ۲۱ فوریه ۲۰۲۶

🎁|• جوایز:
● جایزه اول: ۲٬۰۰۰ پوند + تندیس + عضویت یک‌ساله رایگان در Scottish Arts Club
● جایزه دوم: ۵۰۰ پوند
● جایزه سوم: ۲۵۰ پوند
● جایزه داستان‌های طنز و عجیب: ۳۰۰ پوند + تندیس Mango + عضویت یک‌ساله رایگان در Scottish Arts Club
● تقدیر ویژه: ۵ نویسنده تقدیرشده، هرکدام ۱۰۰ پوند
● انتشار: حداقل ۲۰ داستان برتر در مجموعه سالانه Edinburgh Anthology منتشر خواهند شد.

📪|• برقراری ارتباط، دریافت اطلاعات بیشتر و ارسال اثر:
وب‌سایت مسابقه: scottishartstrust.org/flash
ثبت‌نام و ارسال آثار: scottishartstrust.submittable.com/submit

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

هدف من هنر برای هنر نیست، بلکه یافتن و توصیف احساس جدیدی از زندگی است.

📚| نیکوس کازانتزاکیس
👤| هلن کازانتزاکیس

🔥| #دیالوگ

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

#موضوع برای نوشتن🦋

✏️ @benevis_s

Читать полностью…

بنویس :)

🎵|• #موسیقی

چشم به راه و مانده، نوای انتظار و امید.
و هنوز...🕯

✏️ @benevis_s

Читать полностью…
Subscribe to a channel