۱. لغات سطحبندیشده ۲. گرامر سطحبندیشده ۳. اصطلاحات و عبارات کاربردی ۴. نکاتی برای یادگیری و تمرین بهتر زبان ۵. خطاهای رایج برای جلوگیری از تکرار مجدد ۶. معرفی منابع مفید ۷. تستای آموزشی و کلی چیزای خفن دیگه😎🤩 ارتباط با هلپدسک: @ELL_Helpdesk
🀄️One word or two? Let's clear up the confusion
🖥آیا تا به حال هنگام نوشتن، با این سوال مواجه شدید که آیا اون کلمه دو بخشی که میخواید بنویسید باید به صورت سرهم نوشته بشه یا جدا جدا؟ این پست به شما کمک میکند تا به راحتی این مسئله رو حل کنید.
1⃣کلمات مرکبی (compound) که معمولا سرهم و به عنوان یه کلمه نوشته میشن اینان:
🔵 countryside, hairstyle, lifespan, lifestyle, website, wildlife, workforce, workplace
🔵misuse, outbreak, outcome, outside, overall, overcome
🔵 anybody, everyone, everything, someone, sometimes
🔵 furthermore, moreover, nowadays, throughout, whereas
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
2⃣ کلمات مرکبی که با hyphen (-) نوشته میشن:
🔵 make-up, well-being
🔵 twenty-four, thirty-five, etc.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
3⃣عباراتی که به عنوان کلمات جدا از هم نوشته میشن:
🔵 Young people often spend a lot of money on clothes.
🔵In fact, levels of pollution have decreased in the past five years.
🔵She still smokes, even though she knows it's bad for her health.
#common_errors
#IELTS
🔗@En_Lg_Lab👌
❓🔺💎➡️🟡⬅️💎🔺❓
🩵🩵🩵🩵
#Upper_Intermediate
#Listening
🔗@En_lg_lab❤️
📌A fair weather friend
رفیق روزهای خوشی، رفیق نیمهراه
😇Meaning:
Someone who only wants to be your friend when you are successful
😭Example:
Everyone knows that John's only a fair-weather friend.
همه میدونن که جان فقط رفیق روزهای خوشیه.
❓به نظرت کدوم یکی درسته؟
1⃣ Nelson Mandela was deprived from his freedom.
2⃣ Nelson Mandela was deprived of his freedom.
🟣Nelson Mandela was deprived of his freedom.
نلسون ماندلا از آزادی خود محروم شد.
✅ Many children are deprived of proper education.
✅She was deprived of sleep for days.
✅ The law deprives them of their basic rights.
❓🔺💎➡️🟡⬅️💎🔺❓
🩵🩵🩵🩵
#Elementary
#Listening
📱@En_lg_lab❤️
💬 In this post, we’ll explore the most common collocations of the word "profound" (meaning 'عمیق' or 'ژرف' in Persian):
1⃣Profound impact
تأثیر عمیق
Climate change has had a profound impact on ecosystems worldwide.
تغییرات آبوهوایی تأثیر عمیقی بر اکوسیستمهای جهان گذاشته است.
The poem carries a profound meaning about human existence.
این شعر حاوی معنای عمیقی دربارهٔ وجود انسان است.
She has a profound knowledge of ancient history.
او دانش عمیقی دربارهٔ تاریخ باستان دارد.
The invention of the internet brought profound changes to society.
اختراع اینترنت تغییرات بنیادینی در جامعه ایجاد کرد.
His death left a profound sadness in everyone’s hearts.
مرگ او اندوه عمیقی در دل همه به جای گذاشت.
The philosopher was known for his profound thoughts on ethics.
این فیلسوف به خاطر افکار ژرفش دربارهٔ اخلاق معروف بود.
🔍 تفاوت بین کلمات: "Peek" vs. "Peak" vs. "Pique"
🟣 این سه کلمه در انگلیسی همآوا هستند اما معانی کاملاً متفاوتی دارند!
1⃣ Peek/piːk/
معنی: نگاه دزدکی، نگاه سریع
✅ Take a peek at the birthday presents!
یک نگاه دزدکی به هدیههای تولد بینداز!
✅ She peeked through the window.
او از پنجره نگاه دزدکی انداخت.
✅ We reached the mountain peak at noon.
ما در ظهر به قله کوه رسیدیم.
✅ Sales peaked during the holidays.
فروش در تعطیلات به اوج رسید.
✅ The mystery piqued my interest.
این راز کنجکاوی مرا برانگیخت.
✅ He left in a fit of pique.
او در حالی که ناراحت بود رفت.
🧩 جمعبندی:
- Peek → نگاه دزدکی
- Peak → قله/اوج
- Pique → برانگیختن/رنجش
🅰🅰🅰🅰🅰🅰🅰
🅰🅰🅰🅰🅰
🟢 Trail off
کمکم محو شدن، آرام قطع شدن
His voice trailed off as he lost confidence in his answer.
صدایش کمکم محو شد چون اعتمادبهنفسش را در جواب دادن از دست داد.
She crossed off the completed tasks from her to-do list.
او کارهای انجامشده را از فهرستش خط زد.
I came across an old photo while cleaning my room.
موقع تمیز کردن اتاقم، به طور اتفاقی به یک عکس قدیمی پیدا کردم.
It was hard, but she got through the difficult exam.
سخت بود، اما او از پس امتحان دشوار برآمد.
He’s been slogging away at his project all night.
او تمام شب مشغول سخت کار کردن روی پروژهاش بوده.
After the rain eased off, we went outside.
بعد از اینکه بارش باران کم شد، ما بیرون رفتیم.
Without forgetting it is quite impossible to live at all.
زندگی کردن بدون فراموش کردن تقریبا غیرممکنه.
#آموزش_لغات6️⃣📓📓📓📓
🔴Abstruse /æbˈstruːs/
پیچیده، دشوارفهم
His lecture was full of abstruse philosophical concepts.
سخنرانی او پر از مفاهیم فلسفی پیچیده بود.
The wily fox escaped the hunters once again.
روباه حیلهگر دوباره از دست شکارچیان گریخت.
The raucous laughter from the party disturbed the neighbors.
خندههای پرسر و صدای مهمانی همسایهها را آزار داد.
She managed to procure a rare book for her research.
او توانست یک کتاب نادر برای تحقیقش تهیه کند.
😨🥵😫😀😓😀😤
🥸😶🌫️😫😃😓
🟢 Pick up
برداشتن، جمعآوری کردن
She decided to pick up her books and study for the exam.
او تصمیم گرفت کتابهایش را بردارد و برای امتحان درس بخواند.
Despite the challenges, he decided to go on with his plans.
با وجود چالشها، او تصمیم گرفت که به برنامههایش ادامه دهد.
The workers had to tie down the cargo to prevent it from shifting.
کارگران مجبور شدند بار را ببندند تا از جابجایی آن جلوگیری کنند.
When he realized he was wrong, he decided to back off from the argument.
وقتی متوجه شد که اشتباه کرده، تصمیم گرفت از بحث عقبنشینی کند.
She chose to drop out of the course to focus on her career.
او تصمیم گرفت که دوره را کنار بگذارد تا بر روی حرفهاش تمرکز کند.
#آموزش_لغات5️⃣📓📓📓📓
🔴 Abortion /əˈbɔːr.ʃən/
سقط جنین
The debate over abortion laws continues in many countries.
بحث درباره قوانین سقط جنین در بسیاری از کشورها ادامه دارد.
His statement was a clear contradiction of his earlier words.
اظهارات او تناقض آشکاری با حرفهای قبلیاش داشت.
She started her own enterprise last year.
او سال گذشته کسبوکار خودش را راهاندازی کرد.
Be careful with that vase—it's very fragile.
مواظب آن گلدان باش، بسیار شکننده است.
❓🔺💎➡️🟡⬅️💎🔺❓
🩵🩵🩵🩵
#Advanced
#Listening
📱@En_lg_lab❤️
📌Old habits die hard
ترک عادت موجب مرض است، ترک عادات قدیمی سخت است
😇Meaning:
People find it difficult to change their accustomed behavior
😭Example:
He retired last month, but still gets up at the same time in the morning. Old habits die hard.
اون ماه پیش بازنشسته شد ولی هنوز هم هر صبح راس ساعت بیدار میشه. ترک عادات قدیمی سخته.
❓🔺
🩵🩵🩵🩵
#Upper_Intermediate
#Listening
📣@En_lg_lab❤️
The greatest derangement of the mind is to believe in something because one wishes it to be so.
بزرگترین تباهی ذهن این است که به چیزی اعتقاد داشته باشی صرفا به این دلیل که دوست داری آن گونه باشد.
#آموزش_لغات3️⃣📓📓📓📓
🔴Battle /ˈbæt.əl/ (n)
نبرد، جنگ
The soldiers fought bravely in the battle.
سربازان در نبرد شجاعانه جنگیدند.
Iran exports oil to many countries.
ایران نفت را به بسیاری از کشورها صادر میکند.
This bridge is made of iron.
این پل از آهن ساخته شده است.
The politician gave a speech about the economy.
سیاستمدار سخنرانیای درباره اقتصاد انجام داد.
Life is either a daring adventure or nothing at all.
زندگی یا یک ماجراجویی جسورانه است یا اصلاً چیزی نیست.
#آموزش_لغات2️⃣📓📓📓📓
🔴Beginner /bɪˈɡɪn.ər/
تازهکار، مبتدی
She joined the class as a complete beginner.
او به عنوان یک مبتدی کامل به کلاس پیوست.
My mother worked as a housewife for many years.
مادرم سالها به عنوان خانهدار کار کرد.
The company made me a good job offer.
شرکت به من یک پیشنهاد شغلی خوب داد.
Many people share their lives on social media.
بسیاری از مردم زندگی خود را در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند.
The soul becomes dyed with the color of its thoughts.
روح به رنگ افکارش درمی آید.
⁉️به نظرت کدوم یکی درسته؟
1⃣James boasted for his strength.
2⃣James boasted of (or about) his strength.
✅ کلمه "boast" به معنای افتخار کردن یا لاف زدن است و باید با حرف اضافه "of" یا "about" استفاده شود، نه for. پس شماره دو درسته:
🟣James boasted of (or about) his strength.
جیمز به قدرت خود افتخار میکرد (یا لاف قدرت خود را میزد).
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
📝Here are some more examples:
✅She boasted about her achievements.
او به دستاوردهایش افتخار میکرد.
✅He boasted of his new car.
او به ماشین جدیدش لاف میزد.
✅They boasted about their team's victory.
آنها به پیروزی تیمشان افتخار میکردند.
🟢🟢💎➡️🟡⬅️💎🟢🟢
🩵🩵🩵🩵
#Intermediate
#Listening
🔗@En_lg_lab❤️
📌Get on like a house on fire
خیلی مَچ بودن، با هم خوب جوشیدن
😇Meaning:
Get along extremely well
😭Example:
I was worried that they wouldn't like each other, but in fact they're getting on like a house on fire.
نگران بودم که از همدیگه خوششون نیاد، ولی درواقع با هم خیلی خوب میجوشن.
🔍 تفاوت بین کلمات: Perspective vs. Prospective
🟣 این دو کلمه در انگلیسی اغلب با هم اشتباه گرفته میشوند!
1⃣ Perspective /pərˈspektɪv/
معنی:
1) دیدگاه، زاویه نگاه
2) پرسپکتیو (در هنر)
✅ Let me offer a different perspective.
بگذارید دیدگاه متفاوتی ارائه دهم.
✅ The painting shows amazing perspective.
این نقاشی پرسپکتیو خارقالعادهای دارد.
✅ We met with prospective buyers.
با خریداران احتمالی ملاقات کردیم.
✅ The prospective benefits are significant.
منافع آتی قابل توجه هستند.
🧩 جمعبندی:
- Perspective = نگرش/زاویه دید (اسم)
- Prospective = مربوط به آینده (صفت)
📌 ترفند به خاطر سپردن:
"Perspective" → "View" (دیدگاه)
"Prospective" → "Potential" (بالقوه)
📌Be over the hill
سنی از کسی گذشتن، پیر و فرتوت بودن
😇Meaning:
to be too old to do something
😭Example:
I thought that my friend was over the hill and should not be working at all.
فکر کردم دوستم سنی ازش گذشته باشه و اصلا نباید کار کنه.
❤️سلام دوستان!
امروز میخوایم یک کتاب مرجع فوقالعاده برای یادگیری و رفع اشکالهای زبان انگلیسی به شما معرفی کنیم به نام "Practical English Usage" نوشته Michael Swan. این کتاب یک راهنمای جامع و کاربردی برای کسانی است که میخواهند گرامر، واژگان و کاربردهای روزمره انگلیسی را به درستی یاد بگیرند و از اشتباهات رایج جلوگیری کنند.
❕چرا این کتاب؟
خیلی از زبانآموزان با وجود سالها یادگیری انگلیسی، هنوز در برخی موارد گرامری یا کاربرد کلمات شک دارند و گاهی اشتباههایی میکنند که نشان از یادگیری ناقص و یا غلط است. این کتاب دقیقاً مانند یک معلم خصوصی، تمام نکات ریز و درشت زبان انگلیسی را به صورت واضح و مختصر توضیح داده و به شما کمک میکند تا انگلیسی را دقیقتر و طبیعیتر صحبت کنید یا بنویسید.
➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿
🟢ویژگیهای اصلی کتاب:
1️⃣ پوشش کامل گرامر و کاربردها:
این کتاب تمام مباحث گرامری از سطح مبتدی تا پیشرفته را پوشش میدهد و تفاوتهای ظریف بین ساختارهای مشابه را توضیح میدهد. مثلاً تفاوت "I used to" و "I’m used to" یا کاربرد صحیح حروف تعیین (a, an, the).
2️⃣ رفع اشتباهات رایج زبانآموزان:
بخشهای خاصی از کتاب به اشتباهات متداول زبانآموزان اختصاص دارد و به شما کمک میکند از این خطاها دور بمانید.
3️⃣ توضیحات ساده و مثالهای واضح:
هر مطلب با مثالهای روشن و جملات کاربردی آموزش داده شده تا درک آن آسان باشد.
4️⃣ مناسب برای مهارتهای مختلف:
چه در Speaking، چه در Writing یا حتی آمادگی برای آزمونهایی مثل آیلتس و تافل، این کتاب میتواند یک همراه مطمئن برای شما باشد.
➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿
⭕️چطور از این کتاب استفاده کنیم؟
- به عنوان یک مرجع سریع: هر زمان در مورد یک نکته گرامری یا کاربرد کلمه شک داشتید، میتوانید به این کتاب مراجعه کنید.
- مطالعه منظم: اگر روزانه چند بخش کوچک را مطالعه کنید، به مرور دانش انگلیسی شما بسیار دقیق و قوی میشود.
- تمرین عملی: بعد از یادگیری هر مبحث، سعی کنید از آن در جملات خود استفاده کنید تا ملکه ذهنتان شود.
➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿
✅ این کتاب برای چه کسانی مناسب است؟
- زبانآموزان همه سطوح (از مبتدی تا پیشرفته)
- معلمان انگلیسی که میخواهند توضیحات دقیقتری به دانشآموزان بدهند.
- کسانی که برای آزمونهای بینالمللی آماده میشوند.
#resources
🔗@En_Lg_Lab👌
#آموزش_لغات4️⃣📓📓📓📓
🔴 Adjust /əˈdʒʌst/
تنظیم کردن، تطبیق دادن
She had to adjust her glasses to see clearly.
او مجبور شد عینکش را تنظیم کند تا واضح ببیند.
Scientists tested the hypothesis with experiments.
دانشمندان فرضیه را با آزمایشها بررسی کردند.
The final outcome of the game was surprising.
نتیجه نهایی بازی شگفتانگیز بود.
There is a shortage of water in this city.
در این شهر کمبود آب وجود دارد.