۱. لغات سطحبندیشده ۲. گرامر سطحبندیشده ۳. اصطلاحات و عبارات کاربردی ۴. نکاتی برای یادگیری و تمرین بهتر زبان ۵. خطاهای رایج برای جلوگیری از تکرار مجدد ۶. معرفی منابع مفید ۷. تستای آموزشی و کلی چیزای خفن دیگه😎🤩 ارتباط با هلپدسک: @ELL_Helpdesk
سلام دوستان❤️
🔗امروز میخوایم یه کتاب خیلی مفید رو برای تقویت "Writing Task 1 (Academic Module) بهتون معرفی کنیم:
➡️"IELTS Academic Writing Task 1" by Rachel Mitchell
🟢این کتاب یکی از بهترین منابع برای یادگیری نحوه توصیف نمودارها، جدولها، نقشهها و فرآیندها در آزمون آیلتس است. Rachel Mitchell، نویسنده کتاب، با تجربه بالا در تدریس آیلتس، تکنیکهای ساده اما مؤثری رو آموزش میده که به شما کمک میکنه نمرهتون رو به 7 و یا بالاتر ارتقا بدید.
ویژگیهای کلیدی کتاب:
✅ آموزش گامبهگام تحلیل و نوشتن پاسخ برای انواع تسک 1
✅ نمونه پاسخهای با نمره بالا به همراه توضیحات واضح
✅ لغات و ساختارهای حرفهای برای توصیف دادهها
✅ تمرینهای کاربردی برای بهبود سریع مهارت رایتینگ
✅ نکات زمانبندی برای مدیریت بهتر وقت در جلسه آزمون
✅پس اگه میخواید رایتینگ تسک 1 رو به صورت اصولی یاد بگیرید و از سردرگمی خارج شید، این کتاب میتونه یه راهنمای عالی برای شما باشه.
#IELTS
#resources
🔗@En_lg_lab👌
🔍 تفاوت بین کلمات: "Between" vs. "Among"
🟣 این دو حرف اضافه در انگلیسی اغلب به اشتباه جایگزین هم میشوند!
1⃣Between
معنی: بین (برای دو نفر/چیز مشخص)
✅ The secret is between you and me.
راز بین من و توست.
✅ Choose between these two options.
بین این دو گزینه انتخاب کن.
✅ She felt comfortable among friends.
او میان دوستانش احساس راحتی میکرد.
✅ The book was hidden among the others.
کتاب در میان بقیه کتابها ناپیدا بود.
🧩 جمعبندی:
- Between → برای ارتباط بین دو چیز مشخص
- Among → برای چیزهای نامشخص یا گروهی
نکته استثنا:
گاهی "between" برای بیش از دو چیز هم استفاده میشود، وقتی هر کدام رابطه جداگانهای دارند:
✅ The negotiations between the four companies continued.
❓🔺💎➡️🟡⬅️💎🔺❓
🩵🩵🩵🩵
#Intermediate
#Listening
📲@En_lg_lab❤️
The cleverest of all, in my opinion, is the man who calls himself a fool at least once a month.
به نظرم باهوشترین فرد کسی هست که هر ماه حداقل یک بار خودش رو احمق صدا میکنه.
#آموزش_لغات📓📓📓📓
🔴Compromise /ˈkɒm.prə.maɪz/
مصالحه کردن، سازش
A good relationship requires both sides to compromise.
یک رابطهٔ خوب نیازمند مصالحه از هر دو طرف است.
If we cooperate, we can finish the project faster.
اگر همکاری کنیم، میتوانیم پروژه را سریعتر تمام کنیم.
She talked me into joining the team.
او مرا متقاعد کرد که به تیم بپیوندم.
The committee reached a consensus on the new policy.
کمیته به اتفاقنظر دربارهٔ سیاست جدید رسید.
The dispute ended with a fair settlement.
مناقشه با یک توافق منصفانه پایان یافت.
🅰🅰🅰🅰🅰🅰🅰
🅰🅰🅰🅰🅰
🟢 Step in
مداخله کردن، وارد شدن (برای کمک)
✅ The teacher stepped in to stop the argument.
معلم برای متوقف کردن بحث مداخله کرد.
✅ The old book came apart in my hands.
کتاب قدیمی در دستانم تکه تکه شد.
✅ The manager took him aside to discuss the mistake.
مدیر او را کنار کشید تا در مورد اشتباه صحبت کند.
✅ He lazed about all weekend instead of studying.
او تمام آخر هفته را به جای درس خواندن تنبلی کرد.
✅ She heated up the soup for lunch.
او سوپ را برای ناهار گرم کرد.
If you are never alone, you cannot know yourself.
اگه هیچ وقت تنها نباشی، نمیتونی خودت رو بشناسی.
📌the tip of the iceberg
نوک کوه یخ، بخش کوچکی از یه چیز خیلی بزرگ
😇Meaning:
a small part of a problem or a difficult situation which is really much larger than it seems
😭Example:
What you saw last night was just the tip of the iceberg.
چیزی که دیشب دیدی فقط نوک کوه یخ بود.
🔍 تفاوت بین کلمات: Continual vs.Continuous
🟣 این دو صفت در انگلیسی ظاهراً مشابه اما با تفاوتهای مهم!
1️⃣ Continual /kənˈtɪnjuəl/
معنی: تکرارشونده با فواصل (غیرپیوسته)
✅ We face continual problems with this system.
ما با مشکلات تکرارشونده در این سیستم مواجهیم.
✅ His continual interruptions were annoying.
وقفههای پیاپی او آزاردهنده بود.
✅ The continuous noise kept me awake.
صدای بیوقفه مرا بیدار نگه داشت.
✅ The brain needs continuous oxygen supply.
مغز به تأمین پیوسته اکسیژن نیاز دارد.
🧩 جمعبندی:
- Continual = تکرارشونده (با وقفه) → 🔄
- Continuous = بدون وقفه → ⏳
📌 ترفند به خاطر سپردن:
"Continual" = "Interval" (فواصل دارد)
"Continuous" = "Stream" (جریان پیوسته)
❓🔺💎➡️🟡⬅️💎🔺❓
🩵🩵🩵🩵
#Intermediate
#Listening
📱@En_lg_lab❤️
📌a close knit family
یک خانوادهی حمایتگر و صمیمی
😇Meaning:
A loyal and supportive family
😭Example:
We're a close-knit family. We always meet up for birthdays and holidays.
ما یه خونوادهی صمیمی هستیم. همیشه واسه تولدها و تعطیلات دور هم جمع میشیم.
🔍 تفاوت بین کلمات: "Breath" vs. "Breathe"
🟣 این دو کلمه در انگلیسی اغلب با هم اشتباه گرفته میشن:
1⃣ Breath /brɛθ/(اسم)
معنی: نفس
✅ Take a deep breath before diving.
پیش از شیرجه رفتن یک نفس عمیق بکش.
✅ His breath smelled of mint.
نفس او بوی نعنا میداد.
✅ It's hard to breathe at high altitudes.
نفس کشیدن در ارتفاعات بالا سخت است.
✅ Breathe slowly to relax.
آرام نفس بکش تا آرام شوی.
🧩 جمعبندی:
- Breath → اسم (نفس)
- Breathe → فعل (نفس کشیدن)
❓🔺💎➡️🟡⬅️💎🔺❓
🩵🩵🩵🩵
#Upper_Intermediate
#Listening
🔗@En_lg_lab❤️
📌get off on the wrong foot
شروع بدی داشتن (در یک رابطه یا فعالیت)
😇Meaning:
to start a job, relationship badly by making a mistake that annoys people
😭Example:
Unfortunately my relationship with my new teacher got off on the wrong foot.
متاسفانه رابطهم با معلم جدیدم بد شروع شد.
#آموزش_لغات 📓📓📓📓
🔴 Put forward /pʊt ˈfɔː.wəd/ (V)
پیشنهاد دادن، مطرح کردن
She put forward a new idea in the meeting.
او یک ایده جدید در جلسه مطرح کرد.
He proposed a solution to the problem.
او یک راهحل برای مشکل پیشنهاد داد.
The plan was put to the committee for approval.
طرح برای تصویب به کمیته ارائه شد.
They offered him a job at the company.
آنها به او یک شغل در شرکت پیشنهاد دادند.
The doctor recommended rest for recovery.
دکتر استراحت را برای بهبودی توصیه کرد.
You must submit your application by Friday.
شما باید درخواست خود را تا جمعه ارائه دهید.
He tendered his resignation yesterday.
او استعفای خود را دیروز تقدیم کرد.
📌the tide has turned | turn the tide
ورق برگشته است | ورق را برگرداندن
😇Meaning:
used to say that there is a change in somebody’s luck or in how successful they are being
😭Example:
The tide has turned and the cinema is becoming popular again.
ورق برگشته و حالا سینما داره دوباره محبوبیت پیدا میکنه.
📌a no-win situation
وضعیت ۲ سر باخت
😇Meaning:
a condition in which all possible results are bad for the people involved
😭Example:
We are considering the options available to us in this no-win situation.
ما تو این وضعیت ۲ سر باخت داریم گزینههای ممکن رو بررسی میکنیم.
🔍 تفاوت بین کلمات: "Farther" vs. "Further"
🟣 این دو کلمه در انگلیسی خیلی وقتا جابجا استفاده میشن:
1️⃣ Farther (صفت/قید)
معنی: فاصله فیزیکی بیشتر
✅ The next gas station is farther than I thought.
پمپ بنزین بعدی دورتر از چیزی است که فکر میکردم.
✅ Can you throw the ball farther?
میتوانی توپ را دورتر پرتاب کنی؟
✅ We need further discussion.
به بحث بیشتری نیاز داریم.
✅ This will further our understanding.
این درک ما را پیشرفت میدهد.
🧩 جمعبندی:
- Farther → فاصله فیزیکی ( "far" مرتبط با )
- Further → مسائل غیرفیزیکی یا پیشبرد چیزی
⬅️در انگلیسی امروز، بسیاری از انگلیسیزبانان از "further" برای هر دو معنی استفاده میکنند، اما برای استفاده دقیق و رسمی، بهتر است تفاوت را رعایت کنید.
❓🔺💎➡️🟡⬅️💎🔺❓
🩵🩵🩵🩵
#Advanced
#Listening
🔗@En_lg_lab❤️
🔍 تفاوت بین کلمات: "Hanged" vs. "Hung"
😀 این دو کلمه هر دو شکل گذشته و شکل سوم فعل "hang" هستند، اما معنی و کاربرد متفاوتی دارند.
1⃣ Hanged (Past form and P.P.)
معنی: اعدام کردن (دار آویختن)
✅ The criminal was hanged at dawn.
مجرم در سپیدهدم اعدام شد.
✅ In the past, pirates were often hanged.
در گذشته، دزدان دریایی اغلب دار زده میشدند.
✅ She hung the picture on the wall.
او تصویر را به دیوار آویخت.
✅ The clothes were hung out to dry.
لباسها برای خشک شدن آویزان شده بودند.
🧩 جمعبندی:
- Hanged → فقط برای اعدام از طریق دار زدن
- Hung → برای سایر معانی آویزان کردن
🔺در این پست چندتا از رایجترین کالوکیشنهای حیطه "health and sickness" رو با هم چک میکنیم:
1⃣ Overall health
سلامت کلی
Regular exercise and a balanced diet are essential for maintaining overall health.
ورزش منظم و یک رژیم غذایی متعادل برای حفظ سلامت کلی ضروری هستند.
To stay healthy, it's important to eat a balanced diet rich in fruits and vegetables.
برای سالم ماندن، مهم است که یک رژیم غذایی متعادل سرشار از میوه و سبزیجات داشته باشید.
Getting enough sleep is crucial for both physical and mental health.
خواب کافی داشتن برای سلامت جسمی و روانی بسیار مهم است.
Having health insurance can help cover the costs of medical treatments.
داشتن بیمه سلامت می تواند به پوشش هزینه های درمان کمک کند.
Many people suffer from chronic conditions like diabetes or high blood pressure.
بسیاری از افراد از بیماری های مزمن مانند دیابت یا فشار خون بالا رنج می برند.
#آموزش_لغات6️⃣📓📓📓📓
🔴Undermine/ˌʌn.dəˈmaɪn/
تضعیف کردن، خراب کردن
Constant criticism can undermine someone's confidence.
انتقاد مداوم میتواند اعتمادبهنفس کسی را تضعیف کند.
The organization became top-heavy with too many managers.
سازمان به دلیل تعدد مدیران نامتعادل شد.
The swindler tricked people into fake investments.
کلاهبردار مردم را با سرمایهگذاریهای تقلبی فریب داد.
After the argument, he was full of rancor.
پس از مشاجره، او پر از کینه بود.
Happiness is something that multiplies when it is divided.
خوشحالی چیزیه که وقتی تقسیمش میکنی چندین برابر میشه.
#آموزش_لغات5️⃣📓📓📓📓
🔴Arbitrary/ˈɑːr.bɪ.trer.i/
دلخواه، خودسرانه، بدون دلیل منطقی
The teacher’s rules seemed arbitrary and unfair.
قوانین معلم دلخواه و ناعادلانه به نظر میرسید.
Exercise can increase your appetite.
ورزش میتواند اشتهای شما را افزایش دهد.
The thief tried to flee from the police.
دزد سعی کرد از دست پلیس فرار کند.
His rude comments provoked an argument.
اظهارات بیادبانهاش بحث و جدل به وجود آورد.
❓🔺
🩵🩵🩵🩵
#Upper_Intermediate
#Listening
📣@En_lg_lab❤️
Do you have the patience to wait until your mud settles and the water is clear?
آنقدر صبور هستی که منتظر بمونی تا گِلولای وجودت تهنشین بشه و آب [وجودت] شفاف بشه؟
#آموزش_لغات4️⃣📓📓📓📓
🔴Accommodate/əˈkɒm.ə.deɪt/
جا دادن، تطبیق دادن، میزبانی کردن
The hotel can accommodate up to 200 guests.
هتل میتواند تا ۲۰۰ مهمان را جا دهد.
There is no certainty about the future of the project.
هیچ قطعیتی درباره آینده پروژه وجود ندارد.
The lion is the dominant animal in the jungle.
شیر حیوان غالب در جنگل است.
Vaccinated people are immune to many diseases.
افراد واکسینهشده در برابر بسیاری از بیماریها مصون هستند.