iranban_kord | Unsorted

Telegram-канал iranban_kord - ایرانبان کُرد

1716

مبارزه با پانکردیسم ستیز با کُرد نیست بلکه عین کُرد بودن است. هیچ ملاحظه ای بالاتر از ایران نیست. ارتباط با ما @iranban_kordbot

Subscribe to a channel

ایرانبان کُرد

طرز کار قوم‌گرایان کرد و جاده‌صاف‌کن‌هاشون در شمال ایران اینجوریه که هرجایی کرد باشه خیلی موذیانه و یواشکی اونها رو در زمره‌ی بومیان میارن تا اول این سرزمین‌ها «کردستان سازی» بشن و در مرحله‌ی بعد، بومیانش «کردسازی». در گیلان زبان فارسی و ترکی آذربایجانی هم هستند که اولی به اندازه‌ی عمر خودش و دومی به اندازه‌ی کردی در گیلان پیشینه و چندین برابر گویشور داره. اگر هم منظور زبان‌های ایرانی بود انبوهی از گویشوران تبری و فارسی و.. در این استان زندگی می‌کنند. اما چرا کرمانجی از سوی کردها و این عناصر مثلا خیلی بومی‌گرا بولد میشه؟ برای اینکه کردها در کنار کردستان آناتولی، کردستان خراسانی، کردستان لری، و کردستان سرخ، یک «کردستان فراموش شده» هم در کناره‌های دریای کاسپین داشته باشند!

@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

📎توییت عثمان زرقندکی و ادعای هلوکاست لری در دوران رضا شاه .
یک نکته درباره موذی‌گری پانکردها این است که تنها به نفرت‌پراکنی علیه ایران در میان مردم کرد بسنده نمی‌کنند بلکه سایر تیره های ایرانی را نیز علیه ایرانیان فارسی زبانان تحریک می‌کنند و به همین دلیل بسیاری از اکانت‌های به ظاهر بلوچ گیلک ،مازنی، زابلی لر ،لک و ... در اصل کردهای تجزیه‌طلب هستند .
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

یه عده‌ای هم دعا می‌کنن جنگ نشه🙄

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

📎توهین‌ و تحقیر فارسی‌زبانان و افغانی خطاب کردن آنان توسط پیج‌های کردی
این وضعیت محصول نهایی مهندسی حافظه تاریخی توسط جماعتی است که خود را "ملی" یا مانند محدثی جامعه‌شناس می‌نامند ولی عملاً به تیشه زدن به ریشه هویتی ایران مشغول‌اند.
اینان با انکار جایگاه تمدنی زبان فارسی، انتساب آن به افغانستان ، و واگذاری جعلی و ایدئولوژیک شاهنشاهی ساسانی و زبان پارسیگ (Pārsīg/Middle Persian) به کردها، آگاهانه مسیر فاشیسم زبانی و تحقیر فارسی‌زبانان را هموار کرده‌اند تا جایی که پانکردها از خود حضرات ملی چون زردشت ستوده و ...برای توهین‌هایشان مدرک می‌آوردند .
اینان که صد سال است به زور یکجانشین شده‌اند ، در برابر سنت تمدنی شهرهای فارسی زبانان و جایگاه فرهنگی زبان فارسی از سر احساس حقارت با افغان خطاب کردن فارسی زبانان در صدد تحقیر ایرانیان و تسکین آلام روحی خود هستند حال آنکه همان قندهار، هرات، بلخ و بامیان، از روزگار باستان تا میانه قرن بیستم، جزو درخشان‌ترین کانون‌های تمدن، ادبیات، و هنر ایرانی بوده‌اند—شهرهایی که تا پیش از کودتای جمهوری‌خواهانه، کمونیستی و فاجعه‌زای داوودخان علیه سلطنت ظاهرشاه، در مسیر نوسازی، ثبات، و حضور در شبکه ارتباطات بین‌المللی بودند در برابر آن، اقوامی که تا قرن بیستم زندگی کوچ‌روی و ساختار قبیله‌ای داشتند، امروز داعیه‌دار تاریخ‌نویسی و تصاحب میراث شاهنشاهی پارسی ساسانی شده‌اند.
طنز تلخ ماجرا آن‌جاست که برخی از همین آهنگ‌های پرآوازه کردی، در ساختار و ملودی، نسخه‌برداری مستقیم از آثار ماندگار موسیقی افغانستان‌اند؛ و به‌ویژه از احمد ظاهر، چهره‌ای که نه‌تنها نماد فرهنگی کابل، بلکه تجلی نبوغ موسیقایی در سراسر حوزه فارسی‌زبان بود.
اما تحریف، دزدی نمادها، و جعل تاریخ، برای این گفتمان‌ها نه انحراف، که راهبردی اساسی‌ست.
فاشیسم، برخلاف تصور عوام، در صداهای مهیب رژه و سرنیزه ظهور نمی‌کند؛ بلکه در همین واژگان بی‌سر و صدا، در این روایت‌های معوج و دروغین، در این مصادره‌های تمدنی و نفرت‌پراکنی‌های زبانی خانه کرده است. جایی‌که تاریخ دیگر ابزاری برای شناخت گذشته نیست، بلکه به اسلحه‌ای بدل می‌شود برای تاریخ‌سازی ، حذف دیگری و مشروعیت‌بخشی به ایدئولوژی‌های جدایی‌طلبانه، نفرت‌پراکن و ضدایرانی و عجب آنکه این خود ایرانیان بودند که برای کردها دست به تحریف و ساخت تاریخ و ملیت زدند !
برخی از این پیج‌ها، اگر چه تجزیه‌نطلب اما حجم سرسام‌آور نفرتی که به فارسی‌زبانان گسیل می‌کنند باورنکردنی و نشانه عقده بیپایان انسان قبیله‌ای از انسان شهریست شاید روزی بتوان فهمید «ایرانی» چه جنایتی در حق ایشان مرتکب شده که این میزان کینه در حق او روا داشته می‌شود؛ آن‌هم در شرایطی که همین ایرانیان هنوز هم برای دخترکی که خانواده‌اش هویت ایرانی خود را انکار می‌کنند در حال هزینه دادن هستند .
این است صورت عریان فاشیسم نرم‌افزاری: توهین را تبدیل به مشروعیت می‌کند، تحقیر را به گفتمان غالب بدل می‌سازد، و در نهایت، قربانی را در مقام متهم می‌نشاند. و این خود، جنایتی‌ست بس عمیق‌تر از هر جنگ.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

📝فراتر از قهرمانی: صدای تاریخ در لحظه‌ای ورزشی – سخنان پوریا حسنی به‌مثابه بیانیه‌ای ملی
سخنان پوریا حسنی، جوان اهل سنقر (از توابع استان کرمانشاه)، پس از پیروزی در رقابت‌های بین‌المللی مبارزه آزاد (MMA) در آلمان، نه صرفاً اظهاراتی از سر شور پیروزی، بلکه بیانیه‌ای سیاسی-فرهنگی بود که از مرزهای گفتمان متعارف قهرمانان ورزشی عبور کرد و به کنشی گفتاری در نسبت با مسأله‌ی هویت، تمامیت ملی و منازعه‌ی واژگون‌شده‌ی ایرانیت بدل شد.

او چنین گفت: «هم‌وطنان ، در هر کجای جهان که باشید، چه زن باشید چه مرد، پیر باشید یا جوان، فارس‌زبان باشید یا نه؛ شما ایرانی هستید، هم‌وطن من هستید، و همه در شادی این پیروزی با هم شریک هستیم.»
این جملات، اگرچه به ظاهر ساده و صمیمی‌اند، اما در سطحی ژرف‌تر حاکی از بازتعریفی متعهدانه و تأمل‌برانگیز از مقوله‌ی «ملت» و «وحدت ملی» در بستر پرمخاطره امروزی هستند.
تأکید او بر شمول جنسیتی ـ «چه زن باشید چه مرد» ـ طعنه‌ای ظریف و در عین حال متقن به گفتمان‌های جنسیت‌گرایانه‌ایست که از سوی جریان‌های خاص فاندامنتالیستی در سال‌های اخیر در حال تهی‌سازی بنیان‌های انسجام اجتماعی‌اند.
هم‌چنین، اشاره‌اش به «فارس‌زبان بودن یا نبودن»، واکنشی صریح، هوشیارانه و مستقیم به گفتارهای تجزیه‌طلبانه‌ای است که می‌کوشند زبان فارسی را به مثابه ابزار «تحمیل هویتی» و «مرکزگرایی قهری» بازنمایی کنند.
پوریا، با بهره‌گیری آگاهانه از تریبونی که در لحظه‌ای تاریخی در اختیار داشت، صدایی متمایز و نادر شد. تأکید او بر هویت شهری که در بافتار تیره کردی سنقر ریشه دارد ـ به معنای اعلام این نکته بود که تعلق قومی با وفاداری ملی در تعارض نیست؛ بلکه می‌توان هم کرد بود، هم سنقری، و در عین حال، بی‌کم‌وکاست، ایرانی ماند. این گفتار، در ساختار خود، چیزی فراتر از بیانیه‌ای فردی بود؛ بیانیه‌ای ملی بود که از دل یک کنش فردی سر برآورد.
در فضایی که سخن گفتن از «ایرانیت» ـ به‌ویژه از سوی یک شهروند کرد ـ به واسطه‌ی هجمه‌های کردها در شبکه‌های مجازی و تسلط روایت پان‌کردیسم به کنشی پرهزینه بدل شده است، حسنی از «اکثریت خاموش» فاصله گرفت و انتخابی دشوار اما اخلاقی و مدنی کرد.
شاید می‌اندیشد، حتی اگر بیشینه کردها تجزیه‌طلب نباشند ولی وقتی در برابر این جریان سکوت کرده‌ و شهامت نگارش یک کامنت ساده در دفاع از ایران را در فضای عمومی ندارند، فردا چه تضمینی وجود دارد که همین اکثریت منفعل و مرعوب در برابر گروه‌های شبه‌نظامی تجزیه‌طلب کرد، دست به مقاومت بزنند؟!
تاریخ معاصر منطقه و جهان بارها و بارها نشان داده که سکوت و بی‌عملی اکثریت، مقدمات فروپاشی ملت‌ها ،نسل‌ها و آینده‌ها را فراهم کرده است.
پوریا حسنی، برخلاف جریان غالب مناطق کردنشین که در آن قبیله‌گرایی، و سرمایه‌گذاری روی گفتمان قربانی‌محور راهی به‌سوی جذب «فالوئر»، «لایک»، «پشتیبانی»، و کسب وجهه اجتماعی‌ست، صدایی متفاوت بود: صدای عقلانیت، مدنیت و تعهد به کلّیت ملت.
در زمانه‌ای که بسترهای اجتماعی به شدت هیجانی، توده‌محور و پسا-مدرن شده‌اند، او از دل رقابتی فیزیکی، بیانیه‌ای فرهنگی-سیاسی صادر کرد.
اهمیت کار پوریا در آن است که صدای خاموش‌شدگان را بیدار کرد؛واکنش‌های مثبتی که پس از انتشار سخنان او در فضای مجازی دیده شد ـ از سوی کاربران ایرانی‌گرای کُرد ـ نشان داد که هنوز ظرفیت مقاومت در برابر سونامی تحقیر، فحاشی و تهدید پانکردیسم وجود دارد.
امروز بسیاری ـ ولو با کامنت‌های خنثی و محافظه کارانه به سخن آمدند، و دست‌کم با تبریک به او کارش را تایید می‌کنند و این نتیجه‌ی شجاعت آن جوان ناسیونالیست بود که مرز ترس را شکست!

و اگر امروز، جامعه‌ی ایرانی قدر و معنای عمیق این کنش شجاعانه را به درستی در نمی‌یابد _ رفتاری که بی‌تردید بسی والاتر از ابرازهای وطن‌دوستانه‌ی هنرمندان و ورزشکاران آذری است که در برابر هر پانترک فحاش پشتیبانی ده‌ها آذری و فارسی زبان میهن‌دوست را دارند _ علت را باید در کارزار جریان‌هایی جست‌وجو کرد که خود را «ایرانشهری» یا «ملی‌گرا» می‌نامند اما در عمل، با سانسور و انکار سیستماتیک واقعیت‌ تجزیه‌طلبی جامعه‌ی کرد نزد ایرانیان ، در اتحادی ناگفته با گفتمان پان‌کردیسم، به انفعالی رقت‌بار و خیانتی ساختاری دچار شده‌اند.
آنان که حقیقت را فیلتر کردند، روایت را وارونه ساختند، ملت را از خطر بی‌خبر گذاشتند و در واپسین تحلیل، وطن را به مثابه قربانیِ گفتمان‌های مسخ‌شده رها کردند. شاید روزی در برابر وجدان خود شرمسار شوند؛ و شاید اساساً شرمساری در قاموس آن‌ها راه ندارد. اما امید آن است که پوریاها، هزینه‌ی این خیانت را ندهند.

ما اما، در این‌جا و اکنون، با اطمینان می‌دانیم: کنش پوریا حسنی، کنشی کوچک نبود. او حامل صدای آینده‌ای ممکن است.
او دلیر ،دغدغه‌مند ،شریف و یک ایرانی راستین است .
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

مرگ بر توده‌ای
هم کهنه‌ای هم توله‌ای

#توماچ

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

پژوهشگر عرب در شبکه‌ی العربیه : کردها فرزندان جن‌های حضرت سلیمان هستند.
در ایران، کردها به عنوان «آریاییِ اصیل»، «ایرانیِ ناب»، «اصیل»، «نجیب» و «باغیرت» توصیف می‌شوند اما کردها در واکنشی متناقض و بلکه خصمانه، این تعاریف را نه با قدردانی، بلکه با دشنام و بیزاری بنیادین نسبت به ایرانی بودن پاسخ می‌دهد و فارس را بزرگترین دشمن خود می‌خوانند .
در این دستگاه معرفتی قبیله‌محور، مهر ایرانی را با سیاست‌ورزی، و احترام ایرانی را با ترس و ضعف تفسیر می‌کنند؛ تحریف معنا و جایگزینی‌ مفهومی کع از منطق انسان قبیله‌ای نشأت می‌گیرد—انسانی که در مدار ارزش‌های پیشا‌مدنی زیست می‌کند و قدرت را نه در مشروعیت، بلکه در زور، چیرگی و جبر می‌فهمد.
در چنین منظومه‌ای، احترام نوعی ضعف تلقی می‌شود پس احترام را با دشمنی و دشمنی را با احترام پاسخ می‌دهند دلیل محترم بودن ترک و عرب نزد ایشان همین است .
این وارونگی ارزشی ریشه در ذهنیتی دارد که همچنان در چنبره‌ی ساختارهای ایلیاتی گرفتار مانده است.
مدنیت (civility) و قانون، در چنین تصویری، نه ابزار پیشرفت و تفاهم، بلکه نشانه‌های انحطاط و ضعف‌اند. و بدین‌سان، هرچه جامعه از وضعیت قبیله‌ای فاصله گیرد، برای این ذهنیت، ضعیف‌تر و و در نتیجه شکار بهتری برای حمله و خالی کردن عقده‌هاست و ایران ،دقیقا چنین جامعه‌ایست ،جامعه‌ای که از خود و ملیت و هویت خود نه تنها دفاع نمی‌کند بلکه ولفه‌های نمادین خود چون تاریخ ،زبان و اساطیرش را به او می‌بخشد اما این بخشش ....
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

مطالب مرتبط:

ساسانیان به زبان خود پارسیگ می‌گفتند.
سیر تاریخی زبان فارسی دری به قلم خسرو ایرانشهری
چه بر سرفارسی زبانان غرب کشور آمد؟
جستاری درباره انکار فارسی زبانان در کرمانشاه
شاهنشاهی ساسانی و خرده فرهنگ های ایلی
آیا بازماندگان ساسانیان کرد هستند؟
نقشه ایران بر اساس کتاب التنبیه الاشراف نوشته مورخ سده چهارم (ه ق) علی بن حسین مسعودی



@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

📝پاس‌گل‌های پیاپی زردشتِ ستوده به پان‌کردیسم: این‌بار با تضعیف زبان فارسی و انکار خاستگاه تاریخی آن، یعنی سرزمین پارس؛ هدیه‌ای دیگر از سوی پان‌ایرانیسم به فرزندان ناخلف خویش

در سال‌های اخیر، صحنهٔ واژگان و مفاهیم، به میدان رقابت گفتمان‌هایی تبدیل شده که هر یک درصدد مصادره، تحریف، یا حذف مؤلفه‌های اساسی هویت تاریخی ایران‌اند. در این میان، پدیدهٔ شگفت‌انگیز و در عین حال تراژیکِ پان‌ایرانیسم و ایرانشهری‌گری و گفتمان زرد میهن‌پرستیِ بی وطن، خود بدل به زائده‌ای شده که در راستای تبرئهٔ عناصر واگرا مانند پانکردها، سرمایه‌های نمادین خویش را در طبق اخلاص تقدیمِ فرزندان ناسپاسی می‌کند که با نفی زبان فارسی، و انکار ریشه‌های تاریخی آن در پارس (Pars)، در حقیقت، به گونه‌ای تمام‌عیار در پروژهٔ استحالهٔ هویت ملی می‌دمند.

پان‌‌های انیرانی، به‌ویژه پان‌ترک‌ها، همواره کوشیده‌اند شکست‌ها و ناکامی‌های خود را به موجودیتی خیالی و شیطانی به نام «فارس» نسبت دهند؛ تصویری از یک سلطه‌گر آزمند و غارتگر، که سزاوار نفرت، حذف و انکار است. در این میدان، اما، فرزندان پان‌ایرانیسم، یعنی پان‌کردها ، با توهین به زبان فارسی و تخطئهٔ فارسی‌زبانان، در حال تصاحب نمادهایی‌اند که از نظر تاریخی و تمدنی، نه از آنِ ایشان، بلکه میراث پارسیان تاریخی بوده‌است.
آنچه بیش از هر چیز مایهٔ تأسف است، همراهیِ جریان ملی‌گرایِ بی‌ملت و وطن‌پرستِ بی وطن ، با این روند نگران‌کننده است؛ روندی که در قالبی ظاهراً علمی، ولی با انگیزه‌هایی ایدئولوژیک، دست به زدودن جایگاه تمدنی پارس می‌زند و یک روز ساسانیان را به کردها می‌بخشد و روز دیگر زبان پارسی را به افغانستان و سپس ناگهان زبان کردی تبدیل به زبان شاهنشاهی ایرانشهر و ساسانیان کرد می‌شود!
و در برابر این بی‌غیرتی که نامش را بخشش و مدارا گذاشته‌اند، به جز بیزاری هرچه بیشتر کردها از ایران و مشروعیت بخشی به این جریان و هارتر شدن‌شان چیزی به دست نمی‌آوردند.
در مواجهه با هجمهٔ پان‌ترکیسم، پان‌ایرانیست‌ها و روشنفکران ایرانشهری، برای کاستن از التهاب قومی، مدعی‌اند که در ایران، قومی مستقل به نام «فارس» وجود ندارد، بلکه «فارس» صرفاً نام ناحیه‌ای جغرافیایی است. این ادعا، به‌شرط تعمیم یافتن به دیگر گروه‌های قومی ــ و نه صرفاً به عنوان تاکتیکی برای سلب مسئولیت از اکثریت ــ می‌تواند مبنای تحلیلی قابل‌قبول یابد. زیرا واقعیت آن است که واژهٔ «پارسی» (Pārsi) در خاستگاه اصلی‌اش، دلالت بر قومی خاص نداشته، بلکه به ناحیه‌ای مرکزی در ایرانشهر اطلاق می‌شده است؛ ناحیه‌ای که در سایهٔ هژمونی سیاسی و فرهنگی پارسیان در دولت‌های شاهنشاهی هخامنشی و ساسانی، برای بیگانگان همچون رومیان، بیزانسیان، یونانیان، چینیان و اعراب، مترادف با «ایرانی» تلقی شد. از این‌رو، اطلاق واژهٔ «فارسی» به زبان ملی ایران، نه از سر تصادف، بلکه برآمده از یک سنت دیرپای تاریخی است که ایران را از خلال پیکرهٔ سیاسی و زبانی پارسیان می‌شناخت.
به همین قیاس، اگر این منطق را بپذیریم، باید اذعان کرد که نام‌هایی چون «لُر» و «کُرد» نیز در اصل ماهیتی قومی نداشته‌اند. واژهٔ «لر» ریشه در مفاهیم جغرافیایی مرتبط با مراتع و نواحی سرسبز دارد و «کُرد» تا سده‌های متأخر اسلامی، عمدتاً دلالت بر شیوه‌ای از زیست عشایری و کوچ‌نشینانه داشت، نه بر قومیتی منسجم و تاریخی. در منابع قرون وسطی، اطلاق واژهٔ «کُرد» بر گروه‌هایی از کوچندگان از شمال تا جنوب ایران ، بدون توجه به زبان یا تبار مشخص، امری رایج بود. گواه این مدعا، استمرار کاربرد واژهٔ «کُرد» به معنای «شبان» یا «چوپان» در زبان‌های بومی مانند گیلکی، لُری، سنگسری، و دیگر گویش‌های ایرانی جنوب و شمال است.
در نتیجه، هرگونه بازخوانی هویت تاریخی اقوام ایرانی، چنان‌که گفتمان‌های پان‌محور می‌کوشند، نمی‌تواند بر بنیانی علمی و منسجم استوار گردد مگر آن‌که از افسون‌زدایی مفاهیم آغاز کند و بپذیرد که بسیاری از هویت‌های امروزی، نه ریشه در ذات‌باوری‌های دیرینه، بلکه در فرآیندهای تاریخی، سیاسی و زیست‌محیطی شکل گرفته‌اند. واژگان، همچون ملت‌ها، ساخته می‌شوند؛ و آنان که می‌کوشند با تکیه بر جعل‌های تاریخی، میراث دیگران را از آنِ خویش جلوه دهند، خواه ناخواه در خدمت همان پروژه‌ای عمل می‌کنند که به‌ظاهر با آن در ستیزند.
فارسی‌زبانان مانند خر انسان متمدنی برخلاف جوامع قبیله‌محور، در بستر زیست‌شناختی شهری و مدنیت دیرینهٔ خود، همواره به‌جای تمسک به هویت‌های قبیله‌ای یا قومی، با نام ناحیه یا شهر محل زیست خود معرفی می‌شده‌اند: کرمانی، خراسانی، شیرازی، اصفهانی و غیره. این الگوی نام‌برداری که بر بنیان تعلق به واحدهای جغرافیایی ـ فرهنگی و نه تبار قومی استوار است، از خصیصه‌های جوامع شهری و دیوان‌محور در تمدن‌های پیچیده و دولت‌مدار به‌شمار می‌رود.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

بیژن اشتری درگذشت، اما صدای او در سکوت صفحه‌هایی که ترجمه کرد، همچنان طنین‌انداز است. هر کتابی که از او خوانده می‌شود، نه صرفاً بازگشایی در به سوی تاریخ، بلکه گشایشی اخلاقی و معرفتی است: نگاهی است که با دقت و بی‌مماشات، بر ویرانی‌های سوسیالیسم ، بر دهشت اردوگاه‌های کار اجباری، بر استحاله‌ی فرد در جمعِ بی‌چهره، و بر تباهی وعده‌هایی می‌نگرد که به نام رهایی، بندگی را نظام‌مند کردند.
برای ما که ناسیونالیسم را نه در برتری‌طلبی قومی، بلکه در پاسداشت حاکمیت ملی، کرامت فرد، و حفظ تداوم تاریخی فرهنگ می‌فهمیم، و لیبرالیسم را نه در تساهل بی‌ریشه، بلکه در ایستادگی بر عقل، قانون، و حرمت آزادی می‌جوییم، بیژن اشتری مترجمی بود که در خط مقدمِ نبرد فرهنگی با اسطوره‌های سرخ ایستاد—اسطوره‌هایی که هنوز بر ذهن بسیاری از دانشگاهیان، روشنفکران، هنرمندان، و مدعیان دفاع از فرودستان، سایه افکنده‌اند.
او با گزینش‌های سنجیده‌اش نشان داد که تاریخ، اگر به زبان حقیقت گفته شود، همواره مچ ایدئولوژی را در لحظۀ جعل خواهد گرفت؛ و مارکسیسم، در عمل، بیشتر از آنکه در خدمت انسان باشد، در خدمت اقتدارِ بی‌چهره‌ای ایستاده است که فرد را در ترازوی عقیده می‌سنجد و حذف او را فضیلت می‌پندارد.
کارنامۀ اشتری، نه‌فقط مجموعه‌ای از ترجمه‌ها، بلکه مجموعه‌ای از مواضع اخلاقی بود—مواضعی در دفاع از انسان، آزادی، و حافظۀ تاریخی؛ و در برابر آن رمانتیسم کور که هنوز از دیکتاتورهای سرخ، چهره‌هایی کاریزماتیک و رهایی‌بخش می‌سازد.
یاد او، در حافظۀ تاریخی و عقلانی ملتی که هنوز با سایه‌های سنگین ایدئولوژی‌های سده بیستم دست‌به‌گریبان است، زنده خواهد ماند
سپاس و بدرود .
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

درباره حواشی آیسان اسلامی و دفاع اون از تیم متجاوزان که گویا اشتباهی به جای تیم دو‌میدانی به کره اعزام شدن همه چیزهایی که فکر می‌کردم گفته می‌شه، گفته شد ولی هرگز حدس نمی‌زدم یه مصدقی آیسان رو به جواد طباطبایی ربط بده 😂

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

در تمام روزها ،در تمام شب ها
صدایی تاریک از دل سیاهچاله ملتهب تاریخ و خون‌های ریخته از سیاه‌رگ‌ها و سرخ‌رگ‌های بریده
پرده‌های نور را می‌درید و چون نجوا به گوش من می‌رسید که موزیانه میگفت :
انترناسیونال دو جزء دارد ،ناسیونالیسم اون روسی‌ست و عنترش ماییم .

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

زردشت ستوده و بحران گفتار پان‌ایرانیستی: چوب حراج پان‌ایرانیست‌ها به تاریخ و فرهنگ و اساطیر ایران و مشروعیت بخشی به جریان تجزیه‌طلب کرد .

زردشت ستوده، یکی از چهره‌های فعال در گفتار پان‌ایرانیستی، نمونه‌ای آشکار از شکستِ ناسیونالیسم فرهنگی در مواجهه با قوم‌گرایی‌های پیرامونی است؛ چهره‌ای که از یک‌سو در تولید شبه‌تاریخ و تحریف منابع، ید طولا دارد و از سوی دیگر، با نیت وحدت‌گرایانه اما بصیرتی ناکارآمد، عملاً به بازوی رسانه‌ای پروژه‌های تجزیه‌طلبانه بدل شده است. رویکرد وی، که بازتابی از نوعی «وطن‌دوستی احساساتی و غیرتحلیلی» است، در واقع نه حافظ ایران، بلکه ویرانگر گفتمان ملی مبتنی بر عقلانیت تاریخی است .
وی که در تولید و بازنشر سخنانی مبتنی بر مغالطه و فاقد بنیان معرفتی سابقه‌ای ممتد دارد، همانند دیگر چهره‌های پان‌گرایانه می‌کوشد هر عنصر و نشانه‌ای از میراث تمدنی یا تاریخی را به نام «ایران» مصادره نماید. این فرد، که مدعی برخورداری از مدرک دکتری و تدریس در دانشگاه است، در اظهاراتی، زمینه مشروعیت‌بخشی به گفتمان پان‌کردیسم را فراهم آورده است.
یکی از اساسی‌ترین راهبردهای پان‌ایرانیست‌ها و به‌طور کلی ایران‌گرایان سنت‌گرا، جهت دستیابی به هم‌بستگی، اعطای بی‌ضابطه و یک‌سویه میراث تاریخی و تمدنی ایران به گروه‌های قبیله‌ای؛ به‌ویژه به کردهاست، با این امید که ایشان در سایه این شمول نمادین، خود را ایرانی بدانند و از تمایلات تجزیه‌طلبانه بازایستند ولی زهی خیال باطل! این رویکرد که ظاهراً ریشه در یک نوع وطن‌دوستی توأم با ساده‌لوحی دارد، نه‌تنها به نتایج مطلوب منتهی نمی‌شود، بلکه در عمل موجب مشروعیت‌بخشی به دعاوی تاریخی و سرزمینی پان‌کردها نیز می‌گردد. حتی اگر یک پان‌کرد تبار ایرانی را بپذیرد(که در این حد هم نمی‌پذیرد)، مسئله اصلی او نه خاستگاه قومی، بلکه «ملیت» (nationality) و «دولت‌ملت» (nation-state) است؛ بدین‌معنا که انکار موجودیت ایران، در سطوح سیاسی و مفهومی، همچنان کانون گفتمان پان‌کردی باقی خواهد ماند.
با این‌همه، برخی از حامیان پرشور و سالخورده پان‌ایرانیسم، بی‌آنکه تأملی در پیامدهای بلندمدت اظهارات خود داشته باشند، به بازتولید الگوهای دیرینه‌ای از وحدت‌طلبی بی‌پشتوانه ادامه می‌دهند و ناخواسته، به عناصر تقویت‌کننده گفتمان تجزیه‌طلبانه بدل می‌شوند. بازتاب گسترده سخنان زردشت ستوده در صفحات مجازی تجزیه‌طلب کرد – به‌ویژه در باب نسبت‌دادن ساسانیان به کردها و انکار پیوندهای زبانی فارسی با ناحیه فارس – گواهی روشن بر این مدعاست.
از این حضرات باید پرسید اگر اظهارات دروغین شما مبنی بر کرد بودن ساسانیان موجب همبستگی ملی است چگونه ممکن است سر از پیج‌های تجزیه‌طلب دربیاورد ؟ اگر آن قدر شرافت ندارید که حتی یک نمونه از شعارهای ایرانستیزانه کردها را بازتاب دهید و اشاره شما به پان بلوچ‌ها چندین برابر تجزیه‌طلبان کرد است دیگر چوب حراج به تاریخ و میراث ایرانی از کجا می‌آید؟ آیا دیگر نباید باور داشت که با پانکردها همدست هستید و کمر به نابودی ایران بسته‌اید ؟
از سوی دیگر، همین فرد که از منتقدان سرسخت پان‌ترکیسم و در صف نئوصفوی‌گرایان است و عثمانیان را مظهر جعل و تحریف تاریخ معرفی می‌کند، به‌محض مواجهه با پان‌کردها – که فرزندان همان مزدوران عثمانی‌اند و در جنگ چالدران در صفوف آنان علیه ایران جنگیده و مناطق ارمنی و آشوری ایران را به اربابان عثمانی خود پیشکش کردند و بعدها با نسل‌کشی ارامنه و آشوریان این مناطق را کردیسازی کردند – در مقام توجیه‌گر و تبرئه‌کننده ظاهر می‌شود و با گشودن دروازه‌های میراث تاریخی ایران، به نوعی به تملق و خواهش برای اثبات «ایرانی بودن» کردها متوسل می‌گردد.
در این میان، آنچه مغفول مانده، این است که امپراتوری عثمانی – با همه دشمنی‌هایش که آن هم واکنشی به ترکتازی‌های قزلباشان در آناتولی بود ،موجودیت سیاسی ایران را به رسمیت می‌شناخت و در برهه‌هایی حتی لقب «شاهنشاه ایران» را نیز برای خویش برمی‌گزید حال آنکه صفویان با کوچ دادن عشایر ترک به آذربایجان و اران(جمهوری باکوی امروزی) زبان آذری این مناطق را نابود و ترکسازی کرده و در اصل پایه‌های پانترکیسم امروز را بنیان نهادند ؛ حال آن‌که پان‌کردها در مقام انکار بنیادی‌ترین مبانی وجودی ایران، حتی از تصدیق نام این کشور نیز ابا دارند.
از آخرین نمونه‌های تحریف تاریخی توسط زردشت ستوده، می‌توان به نسبت‌دادن ریسعلی دلواری به طایفه شبانکاره و یکسان‌سازی آن با کردهای کلهر اشاره کرد؛ حال‌آن‌که نام شبانکاره خود ناظر بر شیوه زیست کوچ‌نشینی (pastoral nomadism) است و ارتباطی ضروری با تبار قومی کردی ندارد.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

خداوندا به وجود اومدن پانکردیسم تقاص کدوم گناه ما کردها بود که اینجور باید توسط اینا بی آبرو بشیم؟ 😭😭😭

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

〽️نتیجه‌گیری نهایی: سده، نه خاک‌انداز، که مشعل حافظه‌ی ایرانی است.

ادغام سنت‌هایی چون «بێڵندانە» با جشن‌های کهنی چون مهرگان و سده، بدون تحلیل لایه‌های نمادین و اسطوره‌ای این آیین‌ها، کاری کودکانه است. اگر کردها، با رویکرد ایران‌گرایانه، در پی پیوند سنت‌های محلی با آیین‌های تمدنی ایران‌زمین بودند، می‌شد این تلاش را در چهارچوب هم‌دلی فرهنگی فهم کرد. اما آنچه در اینجا دیده می‌شود، نه یک کوشش همدلانه، بلکه تلاشی برای مصادره و کردیزه‌کردن آیین‌های اسطوره‌ای ایرانی به نفع پروژه‌های تجزیه‌طلبانه و برخواسته از سنت دامداری است؛ امری که نمی‌توان بدان با تسامح نگریست.
در جمع‌بندی می‌توان گفت که نسبت دادن جشن سترگ، اصیل، اسطوره‌محور و تمدن‌ساز سده به مفهومی مشکوک، سطحی، جعلی و ابزاری چون «بیلندانه» از سنخ کومیک‌تاریخی‌هایی است که باید نه فقط با نقد علمی، بلکه با تمسخر تمام‌عیار آن را رسوا کرد. این سنخ ادعاها، نه تنها علمی نیستند، بلکه شأن آیین‌پژوهی، ایران‌شناسی و حتی فولکلورشناسی را به سخره می‌گیرند.
به تعبیر دقیق‌تر:اگر سده، میراث هوشنگ و رپیثوین است، بیلندانه، شوخی سطح پایین کاربران اینترنتی است که تا صد سال پیش در سیاه‌چادر می‌زیستند و از آنجا که نقشی در تکوین تمدن ندارند و از سیاهچادر می‌آیند هنگام دزدیدن و تصاحب این آیین ‌ها نیز جایی جز سیاهچادر و فرنگ گله‌داری ندارند .
اگر سده، در متن فلسفه‌ی ایران‌باستان، جشن پیروزی آتش بر سرما و تاریکی است؛بیلندانه، تنها خاک‌اندازی‌ است بر میراث اسطوره‌ای ملت ایران.
و اگر ما به‌جای زایش آتش در سنگ هوشنگ، به حلول روح در بَرّه و خاراندن خاطرات شفاهی دامدارانه استناد کنیم، از شاهنامه به شب‌نامه‌ی قبیله‌ای سقوط کرده‌ایم.
چنین جماعتی که درکی از دانش گاهشماری، شهرنشینی ، و فلسفه‌ی کیهانی (cosmic philosophy) ندارند، لاجرم کوشیده‌اند مظاهر تمدنی را به سطح الگوهای معیشتی شبانی و عشایری خویش فروکاهند.
در نهایت، باید با صراحت حکم کرد که خیانتی شنیع‌تر از این نیست که شکوه آیین‌های کهن و کیهانی ایرانی، در تعفن فضولات دامی جوامع عشایری تازه‌یکجانشین شده دفن گردد و البته که در محک تاریخ و علم، هر تلاشی برای سرقت و تحریف فرهنگی، هرچند موقتاً غوغا برانگیزد به یاری کسانی که از راستی دفاع می‌کنند محکوم به رسوایی و بی‌آبرویی جاودانه است.
سده را نه با بیل و خاک، که با اخگر و اختر باید فهمید.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

📎کرد تجزیه‌طلب و پشتیبانی از به اصطلاح خلق کاسپین 😁
عجیب نیست با نگاهی به فالوئینگ‌های پیج‌های تجزیه‌طلب شمالی می‌بینیم که بیشتر آنها کرد بوده و گرداننده اکانت تجزیه‌طلب هیرکانی و بیشتر تجزیه‌طلبان بلوچ در تویتر نیز کردها هستند .
طرح‌ کردهای تجزیه‌طلب روشن است: آنان با تحریک‌ تیره‌های گوناگون در سراسر کشور، به‌ویژه در بزنگاه‌های بحرانی و در فضای بلبشوی سیاسی-اجتماعی، در پی آن‌اند که نیروهای نظامی و امنیتی را وادار به پراکندگی جغرافیایی کنند، به‌گونه‌ای که دیگر نتوان بر جبهه کردی متمرکز شد.
در این میان، پانکردها یک برگ برنده استراتژیک در آستین دارند: پان‌ترکیسم و جریان ایرانشهری‌گرایی. این دو—به‌ویژه در فرم رسانه‌ای خود—توجه افکار عمومی ایران را به‌سوی ترک‌زبانان منحرف ساخته‌اند.
نکته درخور تأمل، و شاید در نگاه نخست پارادوکسیکال، آن است که باید به این سطح از انسجام، اراده، تنفر سازمان‌یافته و انرژی خزنده اما هدفمند که کردها برای پی‌گیری این پروژه ویرانگر به‌کار گرفته‌اند، احترام گذاشت—احترامی خالی از همدلی، اما آکنده از شناخت واقع‌گرایانه.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

طبیعی‌ترین چیز درباره ایران این است که در کشوری با این سطح از فروپاشی اقتصادی، تورم مزمن، و بحران‌های حاد زیست‌محیطی، مردم باید به فکر بقا باشند، نه به توهمات قوم‌محورانه. اما این‌جا، مردم به جای عقل، درگیر قبیله‌اند؛ به‌جای نان، نگران لهجه‌اند؛ به‌جای آینده، به سیاه‌چادر دخیل بسته‌اند.
در چنین وضعی، «زبان مادری» بدل شده به اسم رمز انحطاط فکری، و «چادرنشینی» به نوستالژی مهملی که جای عقلانیت سیاسی را گرفته است.

سیاه‌چادر، تو چی بودی؟!

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

میخوام بگم امیدوارم مردم در این حملات آسیبی ندیده باشن ولی با توجه به شعاع انفجار‌ها و تخریب خانه‌ها ....
افسوس .

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

📎توهین‌ و تحقیر فارسی‌زبانان و افغانی خطاب کردن آنان توسط پیج‌های کردی
نتیجه جعل تاریخ برای کردها و سکوت خفت‌بار ملی‌گرایان بی ملت در برابر پانکردیسم.

@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

🥇 سخنان پوریا حسنی، قهرمان جوان و غیور سنقری در دفاع ار ایران و همبستگی ملی ایرانیان ، پس از پیروزی در مسابقات مبارزه آزاد MMA در آلمان
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

فیلمی معمولی مانند همه فیلم‌های که کردها در اینستاگرام می‌گذارند‌.
یک کرد به مناسبت روز جهانی زبان مادری
می‌گوید: مثلا منِ کرد، دیکتاتور ایران شوم و از فردا دستور دهم همه در ایران به زبان کردی حرف بزنند و زبان‌های دیگر را ممنوع کنم.
می‌گوید عراقی‌ها از ما متمدن‌ترند چون زبان کردی در آنجا تدریس می‌شود، اما برای متمدن شدن دیر نشده ،ما هنوز می‌توانیم مانند عراقی‌هایی که انفالشان کردند و در شبکه‌های تلویزیونی تخمِ جن خطابشان می‌کنند متمدن شویم ،
حتی می‌توانیم در حد خود کردها هم متمدن باشیم و مانند آنها بگوییم در میان هورامی‌ها مرد نبوده و نیست و به زبان فلته سخن می‌گویند .
ودست آخر لایک مادر ژینا امینی مانند مهر امضا بر این سخنان جلب توجه می‌کند، او نیز امیدوار است که ما متمدن شویم، درست مانند عراقی ها 🌈
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

یکی از روحانیان اهل سنت کرد : «گوش‌دراز» (الاغ)، «سگ سیاه» و «آفرت» (که در زبان کردی به معنای زن است و از واژه‌ی عربی عورت، به معنای «شرمگاه» یا «نقض‌کننده‌ی طهارت» مشتق شده است) یکسان هستند ؛ اگر یکی از این سه در هنگام نماز از جلوی مردی عبور کند، نماز او باطل می‌شود.

یکی از جعلیات زبانشناسی که با قدرت پروپاگاندای کردی در میان کردها به صورت فکت درآمده این است که کردها زن را زنیکه و ضعیفه صدا نمی‌زنند بلکه به او «آفرت» می‌گویند که ریشه در فعل «آفریدن» دارد و از این‌رو دلالتی مثبت و تکریم زن در فرهنگ کردی است.
با این‌حال، بر مبنای تحلیل زبان‌شناسی تطبیقی و مطالعه‌ی تحولات واجی می‌توان استدلال کرد که «آفرت» صورتی دگرگون‌شده از واژه‌ی عربی عورت است که در اثر جذب به ساختار زبانی کردی و دفرمه شدن واژگان در این زبان به صورت آفرت درآمده است و فعل آفریدن در زبان کردی نیست .
این‌گونه افسانه‌سازی‌های زبانی به منظور حفظ آبروی قبیله‌ای، مشروعیت‌بخشی فرهنگی و تقویت همبستگی درونی رواج می‌یابند؛ و خود زنان نیز در بازتولید این روایت‌ها نقش ایفا می‌کنند.
در جریان جشن‌های نوروزهای تجزیه‌طلبانه امسال که با رقص‌های مختلط همراه بود، برخی ناسیونالیست‌های کرد از «اسلام کردی» و تمایز آن با اسلام عربی و اسلام فارسی- گفتند حال آنکه جشن‌های نوروزی، واکنش تند برخی از روحانیان اهل سنت کرد را در پی داشت و آنان نسبت به «بی‌پیشنگی نوروز در میان کردها» و اختلاط زن و مرد در این فضاها اعتراض کردند.
این تقابل میان روایت‌های دینی، بازتفسیرهای زبان‌شناختی، و بازنمایی مدرن از هویت قومی در میان کردها، نمونه‌ای روشن از چالش‌های درون‌گفتمانی است؛ به‌ویژه آن هنگام که برخی از نخبگان کرد می‌کوشند تصویری پیشرو و مترقی از فرهنگ خود ارائه کنند .

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

در نقطهٔ مقابل، در میان گروه‌هایی چون لرها و کردها، که پیوندهای قبیله‌ای و نظام ایلی ـ عشایری همچنان حضور پررنگی دارد، هویت قومی نقش برجسته‌تری ایفا می‌کند.
با این‌حال، آن‌چه امروز در اردوگاه پان‌ایرانیسم، ایرانشهری‌گری و ناسیونالیسم تمنامحور دیده می‌شود، شکلی از خودبیگانگی نظری است که هم‌زمان با انکار فارس، به مصادرهٔ هویت تاریخی پارسیان از سوی دیگران مشروعیت می‌بخشد. از یک‌سو، با ادعای غیرقومی بودن واژهٔ «فارس» و بی‌ریشگی قومی آن، هویتی تاریخی و زبان‌شناختی را از میان می‌برند و از سوی دیگر، قومیت‌هایی چون کرد را به‌عنوان «اصیل‌ترین و کهن‌ترین ایرانیان» معرفی می‌کنند. نتیجهٔ چنین تناقض‌گویی نظری، چیزی جز فراهم آوردن زمینه برای غصب فرهنگیِ میراث پارسیان نیست؛ از زبان پهلوی و پارسیگ گرفته تا پارسی باستان و فارسی دری و شاهنشاهی ساسانی که اکنون در گفتار کردها با جسارت و تحکم، مصادره می‌شود.
این در حالی است که همین مدعیان پان‌کردی، در کنار ادعای تملک تاریخی، به فارسی‌زبانان امروز ـ‌ که از حیث تبار زبانی، ادامه‌دهندگان زبان پارسی باستان و پارسی میانه ساسانی‌اند ـ با اصطلاحات تحقیرآمیزی چون «فارس کولی» یا «افغانی» توهین کرده و خود را برتر از مردمانی می‌دانند که میراث‌دار مستقیم نهاد دولت، دربار، و زبان معیار شاهنشاهی‌اند.
طنز تلخ این وضعیت آن است که این تحقیرها، در نهایت، برآمده از رویکردهای تحریف‌گرایانهٔ خودِ پان‌ایرانیست‌هاست؛ که متأثر از محمدتقی بهار، خاستگاه زبان فارسی نه در پارس، بلکه در شرق ایران می‌جست . نتیجهٔ این خوانش جعلی، خلق مفهومی ساختگی چون «خراسان بزرگ» و سپردن میراث زبان پارسی به افغان‌ها بود. پرسش بنیادین این‌جاست: آیا هیچ ملتی را می‌شناسیم که نخبگان ملی‌گرای آن، تا بدین‌پایه، در نفی و واگذاری میراث زبانی و فرهنگی خویش به دیگری خیانتکارانه کوشا باشند؟
حقیقت آن است که زبان پارسی، در هیئت زبانی نوشتاری و دیوانی، از دورهٔ هخامنشیان در سرزمین پارس حضوری مستند دارد و در دوران ساسانی، عنوان رسمی و صریح آن، پارسیگ (Pārsīg) بوده است. گونه‌ای درباری و ادبی از آن، به‌سبب ارتباط با دستگاه سلطنتی، دری (Dari < *darbārīg) نامیده می‌شد.
در شرق فلات ایران و به ویژه در افغانستان نه زبان پارسی بلکه زبانهایی چون سغدی (Sogdian)، باختری (Bactrian), سکایی (Saka)، و اورموری (Ormuri) رواج داشتند که به شاخه ایرانی شرقی تعلق دارند حال آنکه پارسی به شاخهٔ جنوب‌غربی زبان‌های ایرانی تعلق دارد و از نظر ساختار و تبارشناسی زبانی، دنبالهٔ مستقیم زبان‌های پارسی باستان و میانه است.
داده‌های زبان‌شناسی تطبیقی به‌وضوح گواهی می‌دهند که فارسی نوین، از حیث نحوی، صرفی و واژگانی، امتداد زبانی پارسی میانهٔ ساسانی است؛ همان زبانی که پس از شکست دولت ساسانی، نهادهای دیوانی‌اش به شرق ایران عقب نشستند و پس از سقوط بزرگ، اعراب مسلمان نیز، با بهره‌گیری از همین زبان اداری، آن را در ساختار حکومت عباسی و سامانی به کار گرفتند و در شرق ایران گسترش دادند ،از قضا گسترش زبان فارسی در شرق ایران مدیون همین اعراب بود و در نتیجه زبان‌های ایرانی شرقی دچار نابودی و استحاله شدند .
در برخی منابع اسلامی، از جمله در گزارش یعقوبی، به‌وضوح تمایز میان «فارس‌ها» و «کردها» در کرمانشاه و مهرگان‌کدک و حلوان، ثبت شده است.
در چنین بستری، چهره‌هایی چون زردشت ستوده، که ریشه در سنت پان‌ایرانیسم دارند، با ادبیاتی متملقانه و از سر استیصال، به کردها «پاس‌گل» می‌دهند؛ با هدف جلب نظر ایشان از رهگذر انتساب هویتی ایرانی به آنان؛ اما این اظهارات، خود بدل به اسنادی برای تحریف تاریخی و انکار هویت فارس می‌شود. واژهٔ «دری»، که در اصل از واژهٔ «دربار» مشتق است و نشان از زبانی رسمی، درباری، و معیار دارد، در گفتمان عامیانهٔ کردهای تجزیه‌طلب، «دری‌وری» خوانده می‌شود . این تمسخر نه صرفاً نشان از خصومت با فارسی، بلکه از فقدان تجربهٔ تاریخیِ دربار، دولت متمرکز، و زبان معیار در جوامع ایلی ـ کوچ‌نشین حکایت دارد؛ جوامعی که طبیعتاً فاقد زمینه‌های ساختاری برای تولید زبان دیوانی و ادبی‌اند و دربار هستند .
آنگاه که این «پاس‌گل‌ها» و امتیازدهی‌های نابخردانه، به ابزار مشروعیت‌بخشی به گفتمان‌های تجزیه‌طلبانه و جعل‌گرایانه تبدیل می‌شود، فهم پیامدهای این خودویرانگری و مفعولیت یک‌سویه نظری دشوار نیست. این سیاست‌های واگرایانه و مبتنی بر نوعی «نفی خویشتن»، از درون جبههٔ به‌اصطلاح ملی‌گرا، بزرگ‌ترین خدمت را به گفتمان کردیسم در ایران معاصر کرده‌اند؛ گفتمانی که با استفاده از بی‌سابقه‌ترین سطح تساهلِ نظری نخبگان مرکز، در حال مصادرهٔ زبان، تاریخ و حافظهٔ تمدنی ایران است.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

⚪️ماهی گیری کردها از ادعای زردشت ستوده : زبان پارسی ریشه در پارس ندارد
هر کدام از این کامنت‌های کردهای اصیل آریایی که ایران را جعلی و فارسی زبانان را کرد آسمیلیه، افغانی و هندی می‌خوانند و ساسانیان را کرد و به تبار شبانکاره و عشایر می‌چسبانند اما باز هم خود را ایرانی نمی‌دانند و از ایران متنفرند ،سندی است بر روسیاهی جریان‌های ویرانشهری ،ملی‌گرای بی‌ملت و وطن‌پرست بی وطن که چوب حراج به صغیر و کبیر داشته‌های ما زدند و نتیجه آن این نفرت دیوانه‌وار و مشروعیت بخشی به ادعاهای تاریخی پانکردهاست .
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

🔻معرفی کتاب "زن در میان پ ک ک" نویسنده نجدت بولدان


زنان در میان پ ک ک چگونه برده جنسی مسئولین این حزب می شوند؟
کتابی که وضعیت زنان در میان پ ک ک را آشکار میکند که در سال ۲۰۰۲ چاپ شده و این اواخر به گویش سورانی ترجمه شده است. بزرگ ترین دروغ حزب کارگران کردستان ( پ ک ک ) در باره زنان را آشکار می سازد.

کتێبی ژن له نێو په‌که‌که‌دا نوسه‌ر نه‌ژده‌ت بۆلدان
ژنان له نێو په‌که‌که‌دا چۆن ده‌کرێنه کۆیله‌ی سێکسیی به‌رپرسانی ئه‌و حزبه؟
کتێبێک حاڵی ژنانی نێو په‌که‌که ئاشکرا ده‌کات
کتێبێک که له ساڵی ۲۰۰۲دا بڵاو کراوه‌ته‌وه و به‌م دواییانه وه‌رگێڕدراو‌ته سه‌ر شێوه‌زاری سۆرانی
گه‌وره‌ترین درۆی پارتی کرێکارانی کوردستان (په‌که‌که) له‌باره‌ی ژنانه‌وه ئاشکرا ده‌کات

پ.ن : در این کتاب به جنایات جنسی حزب کمونیستی - پانکردی پ ک ک و خود شخص #عبدالله_اوجلان علیه زنان کُرد درون حزب پرداخته است که با سراب کُردستان بزرگ و آزادی آنها را به راهی بی بازگشت و بردگی جنسی و تجاوز می کشاند این کتاب حاصل مصاحبه با چند زن فرمانده عضو پ ک ک است به زودی این کتاب بصورت چند فایل صوتی در این کانال منتشر خواهدشد
#سه‌رۆک_ئاپۆ
#په‌که‌که

@Kurdpatriott

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

خدای من ،خدای بزرگ و مهربان 🤦🏻‍♂
○○○○○○○○○○○○○○○○○○
درباره اسطوره پرسئوس

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

وی در ادامه، با استناد به فیروزشاه زرین‌کلاه – که در منابعی به‌عنوان یک کرد معرفی شده – به شکل غیرمنطقی مدعی کردبودن ساسانیان و صفویان می‌شود، بی‌آنکه التفاتی به این واقعیت بدیهی داشته باشد که صرف کردبودن یکی از اجداد فرضی، نمی‌تواند موجب اطلاق این هویت به تمام نسل‌های پسین گردد؛ به‌ویژه زمانی که آن نسل‌ها زبان ترکی سخن می‌گویند و واجد مؤلفه‌های هویتی ترک‌منشانه‌اند تا جایی که زبان دربار صفویه ترکی بود برخلاف همان عثمانی که زبان دربار و دیوانسالاری‌اش فارسی بود.
در گفتار ایران‌گرایان رمانتیک، تلاش برای گسترش افقیِ هویت ایرانی از طریق اعطای بی‌قید و شرط میراث تمدنی به گروه‌هایی مانند کردها، با این امید که آنان در چارچوب «ایران فرهنگی» بازتعریف شده و از تمایلات واگرایانه بازگردند انجام می‌شود اما این راهبرد، نه در ایجاد انسجام ملی موفق است و نه در مهار نیروهای گریز از مرکز. چراکه تعلق به تبار فرضی «آریایی» یا «ماد» برای بخش‌هایی از نخبگان پان‌کرد، جایگاه سیاسی ایران به‌عنوان یک دولت ـ ملت (nation-state) را مشروع نمی‌سازد.
پان‌ایرانیست‌ها و ایرانشهری‌ها به خیال آنکه با منتسب ساختن همه چیز – از رستم تا ساسانیان و صفویان – به کردها می‌توانند آنان را به اردوگاه ایران‌دوستی برگردانند، ناخواسته پلتفرم گفتمانی لازم را برای پان‌کردیسم ناسیونالیستیِ انکارگرای ایران فراهم می‌کنند.
نتیجه اینکار چه بوده است؟ استفاده فوری و پرشور تجزیه‌طلبان کرد از حراجی‌های آنان در فضای مجازی.
این جریان‌ها از سخنان ستوده و ... – درباره کرد بودن ساسانیان، و انکار ریشه فارسی زبان فارسی در فارس – به‌مثابه سندی برای دفاع از دعاوی قوم‌گرایانه خود بهره می‌برند. این همان ساده‌لوحی خطرناکی است که می‌کوشد با مصادره‌ی هویت‌ها برای ایجاد همبستگی، گسل‌های واقعی را نادیده بگیرد.
این‌گونه جعل‌های نژادی و هویتی، نه‌تنها فاقد مبنای زبان‌شناختی، جامعه‌شناختی یا تاریخ‌پژوهانه‌اند، بلکه دقیقاً همان الگویی هستند که ایدئولوژی‌های قومی افراطی از آن تغذیه می‌کنند. اینان حتی در توجیه تاریخ، از عوام‌زدگی زبانی و نسبت‌سازی‌های بی‌پشتوانه ابایی ندارند و مهم‌تر از آن، فهمی از خطر درازمدت این واگذاری‌های سمبولیک برای موجودیت سیاسی ایران ندارند.
زمان آن فرا رسیده است که از ناسیونالیسم رمانتیک باستان‌زده عبور کنیم و گفتار ملی عقل‌محور، مدرن و مبتنی بر ساختارهای سیاسی و حقوقی را جایگزین آن کنیم. نقد پان‌ترکیسم و پان‌کردیسم، باید با نقد هم‌زمان پان‌ایرانیسم و ایرانشهری‌گری عوام‌زده و خویش‌ویرانگر همراه باشد؛ زیرا هیچ‌کدام به انسجام ملی نمی‌انجامند، بلکه همه به انحلال آن یاری می‌رسانند.
📎 این رویکرد، چند پیامد گفتمانی مهم داشته است:

1. نقد پروژه‌ی پان‌کردیسم تبدیل به نوعی تابو در درون گفتمان ایران‌گرا شده است

چرا که کردها به‌لحاظ نژادی و تاریخی «آریایی» فرض می‌شوند، حتی در صورت ارتکاب به جعل تاریخی یا رفتارهای ضدملی، به جای نقد، با «دل‌سوزی» یا «گذشت» مواجه می‌شوند.
حال تصدر کنید کسانی که سالهاست در وصف نسلکشی ارامنه و آشوریان در ترکیه قلم زده و مدرک رو کرده‌اند به خوبی می‌دانند کردها مسئول آن کشتارهای فجیع هستند ، جنایاتی که زبان از گفتن آن شرم دارد و از همان ابتدا با سانسور و فیلتر اطلاعات ، ترکان جوان را مقصر این نسلکشی‌ها معرفی کردند و به مردم ایران دروغ گفتند جای تعجبی ندارد که شعارها و پرچم‌های تجزیه‌طلبانه کردها در نوروز را نیز سانسور کردند.

2. ایران‌گرایان سنتی عملاً تبدیل به حامیان ناخواسته پان‌کردیسم می‌شوند
وقتی پروژه‌های شبه‌تجزیه‌طلبانه در لفافه آریایی‌گرایی بازتعریف می‌شوند، از سوی برخی پان‌ایرانیست‌ها هم‌ذات‌پنداری یا توجیه پیدا می‌کنند.
مثال رایج: «کردها ایرانی‌اند، حتی اگر خاک ایران را جدا کنند جای دوری نرفته!»

3. استراتژی "بذل و بخشش میراث تاریخی" به نام کردها، گفتمان پان‌کردی را تقویت می‌کند
هر بار که یک عنصر ایرانی ـ مثلاً ساسانیان، صفویان، فیروز شاه، شاهپور اول، یا رستم و زال ـ به کردها نسبت داده می‌شود، در واقع اعتبار گفتمان پان‌کردیسم افزایش می‌یابد.

4. نقد به پان‌کردیسم از درون ایران‌گرایی ممکن نمی‌شود
چون در تصور ایران‌گرایان سنتی، کردها بخش ارگانیک بدنۀ تاریخی ایران هستند، هرگونه نقد بر آنها، نوعی نقد بر خویشتن تاریخیِ ایران تلقی می‌شود.
مطالب مرتبط:

کوروش، کرد هم که باشد، باز دشمن می‌ماند

بگیم ساسانیان کرد بودن تا کردا خودشون رو ایرانی بدونن

ساسانیان به زبان خود پارسیگ می‌گفتند.

سندی در اثبات معنای کوچ نشینی واژه کُرد در دوران باستان

@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

چوب حراج پان‌ایرانیست‌ها به تاریخ و فرهنگ و اساطیر ایران و مشروعیت بخشی به جریان تجزیه‌طلب کرد .
وقتی سخنان زردشت ستوده در کرد دانستن ساسانیان و رئیس علی دلواری سر از پیجهای تجزیه‌طلب کرد در می‌آورد و به دعاوی تاریخی آنان مشروعیت می‌دهد.
@iranban_kord

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

جناب آقای رنانی نظرت درباره کورتکس مغز ایشون چیه ؟

Читать полностью…

ایرانبان کُرد

دوره‌ی آبستنی گوسفند به‌طور میانگین ۱۴۷ تا ۱۵۵ روز است، نه دقیقاً پنج ماه شمسی یا صد روز .
سیزده‌بدر در تقویم اوستایی، با پایان دوره‌ی نیایش به فروهرها در نوروز بزرگ و آغاز دوره‌ی رویش گیاهان پیوند دارد و مراسم آن نماد بازگشت انسان به طبیعت و پیوند مجدد با نیروی زایا و پاک هستی است، نه بیرون آوردن بره‌ها از آغل!
تقویم شبانی و زراعی در بسیاری از فرهنگ‌ها وجود دارد، اما این به معنای منشأ بودن آن برای آیین‌های عمیقاً اسطوره‌ای و فلسفی چون سده،نوروز ،سیزده بدر و ... نیست.
اساساً در نظام اعتقادی مزدایی، آتش، ایزدِ خرد، روشنایی، راستی و پیکار با دروغ و تاریکی است. این مفاهیم را نمی‌توان به مراسم آمیزش گوسفندان نسبت داد، مگر با بی‌اعتنایی تام به لایه‌های معناشناختی نظام اسطوره‌ای ایرانی.
آیا می‌توان یک آیین ملّی همچون سده را با جشنکی گمنام برای گوسفند و بز هم‌تراز دانست؟
باور به آتش به‌عنوان نیروی هستی‌بخش اورمزد و سلاح مقدس علیه اهریمن، ارتباطی ریشه‌دار با آموزه‌های دین مزدایی دارد. کجای این منظومه‌ی پیچیده و ژرف، به آبستن شدن گوسفندان ارتباط دارد؟
اگر جشن سده، بزرگداشت حلول روح در بَرّه بود، آیا نباید در میان همه‌ی اقوام دامدار از هند تا قفقاز رایج باشد؟ و چرا هیچ‌کدام از منابع باستانی ایرانی، اعم از اوستا، بندهشن، آثار الباقیه‌ی بیرونی، یا شاهنامه، کوچک‌ترین اشاره‌ای به بَرّه و دامداری در پیوند با سده ندارند؟
در واقع، آنچه پان‌کردها ارائه می‌دهند، نوعی تقلیل آیین کیهان‌محور به آیین زایش دامی است که جز بازتاب ذهنیت گله‌دارانِ عشیره‌محور و فاقد اندیشه‌ی مدنی و فلسفی نیست.
نسبت دادن نوروز و سده به یک سنت منطقه‌ای و شبانی، بی‌توجهی به ریشه‌ی کیهانی، نجومی و فلسفی این جشن است. نوروز بر اساس انقلاب بهاری خورشید و داده‌های دقیق نجومی تنظیم شده و در متون یونانی، سریانی، پهلوی و فارسی میانه همگی با محور باززایش کیهان و پیروزی نظم بر آشوب تعریف می‌شود. کاهش این عظمت به مراسم گله‌داری، خیانت به تمدن ایرانی است.

۴. خنده‌داری ادعای خاک‌انداز در یک جشن آتشین
جشن سده نماد افروختن آتش، رقص، پایکوبی، ترانه‌خوانی و جشن کیهانی گرما در قلب زمستان است. آیا «بیلندانه» که حتی در میان خود کردها مهجور است ربطی به سرمای زمستان و نظام کیهانی دارد و می‌توان با خاک‌انداز، سردی زمستان و اهریمن را شکست داد؟ این‌گونه ادعاها، حتی در سطح داستان‌های طنز مدرسه‌ای نیز جدی گرفته نمی‌شوند.

۵. نیات ایدئولوژیک پشت جعل بیلندانه

و در نهایت، نباید از بستر ایدئولوژیک چنین ادعاهایی غافل بود. به دلیل نبود پیشینه برگزاری جشن نوروز در میان کردها ،خوانش‌های گوناگونی درباره نوروز وجود دارد و برای برخی روز جشن و برای برخی روز عزاست.
این‌گونه سخنان از سوی طیفی از کردها مطرح می‌شود که در پی آنند تا با مصادره‌ی آیین‌های ملی و تمدنی ایرانی، یا تقلیل آن‌ها به آیین‌های قومی و گله‌داری، انسجام تاریخی-فرهنگی ایران را متلاشی کنند و برای خود سنت و رسومی دست و پا کنند .
این پروژه، پیشتر در قالب ادعاهای جعلی درباره‌ی نوروز، شاهنامه، زرتشت و حتی نام "ایران" نیز تکرار شده است.

۶_ سده در تاریخ ایرانی، بیلندانه در خیال پان‌کردی
در حالی‌که سده در متون صریح ایرانی، از «آثار الباقیه» بیرونی گرفته، «تاریخ بیهقی» «شاهنامه» و روایت‌های بومی در سراسر ایران، با تقویم نجومی، تقابل نور و ظلمت، و غلبه آتش بر سرما تعریف شده است، «بیلندانه» هیچ جز عادتی مهجور در میان برخی کردها نیست آن‌هم بدون ارجاع به سندی تاریخی، زبانی یا آیینی.

۷_تضادِ نمادینِ آتش با «خاک‌انداز»

سده، جشن افروختن آتش است؛ آن‌هم در بلندترین نقطه‌ی جغرافیایی برای روشن‌ساختن جهان تاریکی. آیا این عقلانی است که کسی برای جشن آتش، «خاک‌انداز» ـ یعنی نماد اطفا، خاموشی، و سرکوب آتش ـ را به‌عنوان نماد معرفی کند؟ چنین قیاسی، جز طنازی ناآگاهانه، چه می‌تواند باشد؟
در منطق نشانه‌شناسی، «بیل» کنشگر خاموش‌ساز است، حال‌آن‌که سده، جشن بر افروختن و روشن‌گری است. ترکیب این دو، مثل پیوند دادن جشن موسیقی با دستگاه خاموش‌کننده‌ی صداست.
@iranban_kord

Читать полностью…
Subscribe to a channel