یونس اقتداری| رواندرمانگر تحلیلی Admin: @InsightGroup_Admin
احساس گناه، همیشه نشانهی وجدان نیست.
گاهی احساس گناه، تنها بازماندهی سالها انکار و سرکوب است؛ زمانی که کودک یاد میگیرد اگر ناراحت شود، خودخواه است.
اگر «نه» بگوید، بیمحبت است.
اگر اشتباه کند، باید شرمنده باشد.
و اگر خوشحال باشد، حتماً کسی در حال رنج کشیدن است.
این کودک، بزرگ میشود با این باور که «وجود داشتن»، نیاز به عذرخواهی دارد.
احساس گناه، همیشه اخلاقی نیست.
گاهی فقط یک زخمِ قدیمیست که هنوز فرصت التیام نیافته.
درمان، یعنی بازگشت به همان لحظات؛
زمانی که باید خودت را میبخشیدی..
اما نشد.
-ریحانه مقدم | رواندرمانگر بالینی
• @reihanemoqaddam
در تجربهی بحرانهای جمعی، احساسات پیچیده و چندلایهای در روان فرد شکل میگیرد؛ احساساتی که گاه با شرم و سکوت همراهاند و به همین دلیل، کمتر مجال بروز و پردازش مییابند. یکی از این احساسات، حسادت نسبت به افرادیست که در مقایسه با ما، کمتر آسیب دیدهاند.
این حس ممکن است در مواجهه با کسانی که خانوادهی خود را از دست ندادهاند، خانه و امنیتشان حفظ شده، یا وضعیت روانی باثباتتری دارند، خود را نشان دهد. گرچه در نگاه نخست، این احساس ممکن است ناپسند یا غیراخلاقی به نظر برسد، اما از دیدگاه روانشناسی، نوعی واکنش طبیعی به تجربهی فقدان، محرومیت و آسیب است.
حسادت در این موقعیت، نه ناشی از سوءنیت یا بدخواهی، بلکه بازتابی از رنجهای عمیق و نیازهای برآوردهنشدهی ماست. ذهن، با مقایسهی ناهوشیار، تلاش میکند موقعیت خود را معنا کند و گاه در این مسیر، به احساساتی چون اندوه، خشم و حسادت پناه میبرد.
آنچه اهمیت دارد، برخورد آگاهانه و بدون قضاوت با این احساس است.
پذیرش با شفقت، یعنی دیدن این حس به عنوان بخشی از فرایند روانی سوگ و ترمیم، میتواند زمینهساز رهایی از بار عاطفی آن شود.
روان انسان، اگر در فضایی امن و غیرقضاوتگر شنیده شود، توانایی شگرفی برای ترمیم و رشد دارد. حسادت هم، مانند بسیاری از هیجانات ناخوشایند، اگر با آگاهی دیده شود، میتواند به دریچهای برای درک عمیقتر خود بدل شود، نه مانعی برای سلامت روان.
به قلمِ: ریحانه مقدم فلاح
#درمانگران_صلحا
• @solhaclinic
ژاک لاکان به ما یادآوری میکند که در ارتباط با جنسیت، در واقع؛ هر فرد عمدتاً سرگرم به امور و مناسبات فردی خود است. البته، میانجیگری و آمیختگی با جسم فرد دیگری وجود دارد، اما در نهایت لذت هميشه لذت شما خواهد بود.
یک عمل جنسی به تنهایی دو فرد را متحد نمیکند، بلکه؛ جدا میسازد. این عمل که شما برهنه میشوید، و با فرد دیگری در میآمیزید، یک تصوير و یک نمایش خیالپردازانه است. واقعیت این است که اين نوع لذت شما را از «دیگری» بسیار دور میسازد. این همان واقعیت نارسیسیست يا همان خودشیفتگی است، و یک پیوند خیالی خواهد بود.
لاکان نتیجه میگیرد که؛ بنابراین رابطه جنسی وجود ندارد. فرمولی که بهعنوان یک رسوایی تلقی شد. زیرا؛ در آن زمان همه به نماد «رابطه جنسی» باور داشتند. اگر رابطه جنسی بین جنسيتها وجود نداشته باشد، عشق چیزی است که فقدان رابطه جنسی را جبران میسازد. اما لاکان اصلاً نمیگوید که عشق استتار رابطه جنسی است، او میگوید رابطه جنسی وجود ندارد، و عشق همان چیزی است که بهجای این عدم رابطه ایجاد میشود.
این ایده از اهمیت بیشتری برخوردار است. زیرا که در عشق، فرد تلاش میکند به «هستی دیگری» نزدیک شود. در عشق است که فرد فراتر از خودش، فراتر از خودشیفتگی است. اما در جنسیت و تمایلات جنسی، شما در نهایت در رابطه با خودتان با میانجیگری فرد دیگری هستید.
در ستایش عشق | آلن بدیو
وینیکات به تجربۀ تغذیه شدن که میتواند تجربه ای ارضا کننده یا ناکام کننده باشد، اشاره میکند. در این مرحله؛ نوزاد به فردی تبدیل میشود که دارای درون و بیرون است.
پیشگامان روانکاوی کودک
بئاتریس مارکمن روبینز
📌سلامت روان در شرایط پر استرس (2)
دکتر آذرخش مکری
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
🍃 خوانش گزیدهای از شعر بلندِ اخوان ثالث. وطن سلامت و آرام و بهروز باد.
ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم
تو را ای كهن بوم و بر دوست دارم
@farhadshafti
@alipsychiatrist
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
راستی چرا ما در مقابل جنگ چنین سخت برآشفته میشویم؟! شما و من و بسیاری دیگر؟! چرا ما به جنگ نیز چون دیگر مصائب آزاردهنده زندگی تن در نمیدهیم؟!
از نامههای زیگموند فروید به آلبرت اینشتین
برای عشق ورزیدن باید یاد بگیریم که نقش و اثر پیشینهمان در انتخاب شریک زندگی را بپذیریم، که به جای تأکید صرف بر موفقیتها و نقاط قوت، شکستها را نیز نادیده بگیریم، که نیاز طرف مقابلمان به دریافت عشق را به رسمیت بشناسیم، که امور جزئی اما پرزحمت منزل را مدیریت کنیم، که قبول کنیم اعتراف به نیازهای خود دشوار است و اینکه ماهیت و نواقص گرایشهای جنسیمان را بپذیریم.
هرگاه قبول کنیم که میزان رضایت ما از یک رابطه منوط است به میزان اشتیاق مان به بازگشت به مدرسهای که متأسفانه هیچوقت به نیازهای واقعی ما توجه نکرد، آنگاه آماده آغاز رابطه هستیم.
آلن دوباتن
هنگامیکه یک درمانگر مبادرت به روانکاوی یک بیمارِ زن هیستریک میکند که از حملههای هیستری به ستوه آمده، دیری نگذشته به این نتیجه میرسد که این حمله ها چیزی نیستند جز فانتزیهایی که به جلوههای حرکتی ترجمه شدهاند، به جنبش درآمدهاند و در قالب پانتومیم تجسم یافتهاند.
"چه بسا یک رؤیا جای یک حملهی هیستریک را بگیرد و حتی محتملتر آنکه توضیحی برای چنان حملهای باشد، زیرا؛ فانتزی یکسانی در رؤیا و در حملهی هیستریک امکان بیانهای متفاوتی پیدا میکند".پس میتوانیم انتظار داشته باشیم که با مشاهدهی یک حمله بتوانیم فانتزی بازنمود یافته در آن را بشناسیم، اما این به ندرت امکان پذیر است.
جستارهایی درباره تکوین بیماریهای روانی
زیگموند فروید
آنی که دوستش میدارم ممکن است نتواند فراوانیِ خیالیای را که در پیاش هستم به من ببخشد، اما دستکم میتواند واقعیترین چیزی را که دارد، یعنی؛ میل خود به همان فراوانی را به من بدهد.
ما میل خود را به یکدیگر میدهیم، که دقیقاً به این معناست که آنچه را نمیتوانیم در دیگری برآورده کنیم به یکدیگر میدهیم. بنابراین؛ گفتن اینکه «دوستت دارم» معادل آن است که بگوئیم؛ «این تو هستی که نمیتوانی مرا ارضا کنی!» و من چقدر باید ویژه و منحصربهفرد باشم که به تو یادآوری کنم این من نیستم که تو میخواهی.
ایدئولوژی زیباییشناسی | تری ایگلتون
ترجمۀ مجید اخگر
یک سوژهی رواننژند بهنجار و یک روانپریش، دریافتهای بسیار متفاوتی از واقعیت دارند. درحالیکه سوژهی رواننژند جهان خود را در قالب یک سناریوی فانتزی ساختاربندی میکند که فقدان امر واقعی را میپوشاند، در روانپریشی این امر واقعی اغلب به مثابهی یک صدا یا نگاه خیرهی آزاردهنده ظهور میکند که شروع به تسخیر سوژه میکند و از این طریق دریافت سوژه از واقعیت به صورت ریشهای دگرگون و یا حتی دچار فروپاشی میشود.بیشتر اوقات، روانپریش برای رها شدن از این صدا یا نگاه خیرهی آزاردهنده دست به جنایت میزند و در نتیجه میکوشد دریافت خود را از واقعیت تغییر دهد. همچنین گهگاه روانپریش سوژهی دیگری را به عنوان یک منبع خطر میپندارد و این میتواند به بیرحمانهترین جنایات بیانجامد.
درباره اضطراب | رناتا سالكل
باراباس از خشم دیوانه شد. صورت آبله گونش مثل آتش سرخ شد. بطرف پسر مریم خیز برداشت، دست بلند کرد و بر او سیلی نواخت اما عیسی به آرامی طرف دیگر صورتش را گرفت و گفت: برادرم باراباس آنطرف را هم سیلی بزن. دست باراباس سست شد و چشمانش از حدقه بیرون پرید. این دیگر چه جور آدمی است؟! کیه - شبح آدم یا شیطان؟! مات و مبهوت پا پس کشید و به عیسی خیره شد. پسر مریم بار دیگر او را تهییج کرد برادرم باراباس طرف دیگر صورتم را هم سیلی بزن.»
✍ وحید خسروانی مقدم
🔹فردا ساعت 18 یک لایو اینستاگرامی درباره امکان درمان اختلالات شخصیت دارم
اگر دوست داشتید تو این پیج میتونید شرکت کنید 👇
@Dr.taheralizadeh
مشخصه اصلی روابط بیمار مرزی، خودآزاری است. وابستگی با درد همراه است و منجر به تکرار این ترجیع بند میشود که عشق و عاشقی به انسان آسیب میزند. بیمار مرزی در کودکی در تلاش برای ایجاد رابطهای گرم و صمیمانه با مادر یا مراقب اولیه، درد و سرگشتگی تجربه کرده است.
سپس در ادامه زندگی، سایر یاران، همسران، دوستان، معلمان، کارفرمایان روحانیون و پزشکان این سرگشتگی قدیمی را زنده میکنند. انتقاد یا به ویژه بدرفتاری، تصور بیمار مرزی از بیارزشی خود را تقویت میکند.
از تو بیزارم، ترکم نکن
جرالد جی. کرایزمن
فروید و لکان به خوبی میدانستند هیچ سرکوبی بدون بازگشت امر سرکوبشده وجود ندارد.آنها به خوبی از این نکته آگاه بودند که گفتمان سرکوبگر همان چیزی را که سرکوب کرده تولید میکند.
با این حال؛این گفتمان آن چیزی را سرکوب میکند که در ظاهر به سرکوب آن میپردازد، چیزی که خود گفتمان آن را X تهدیدکنندهای میداند و در پی کنترلش است. اشکال جنسیت که به عنوان تهدیدی که باید کنترل شده به تصویر کشیده میشود-مانند فیگور زن که میل جنسی کنترلنشدهاش تهدیدی برای نظم مردانه است- ابهامزاییهایی فانتاسمیک هستند.
برعکس؛این گفتمان (از جمله) عنصر آلودهی خودش را از طریق چیزی که سعی در کنترلش دارد،سرکوب میکند، مثلا؛ شیوهای که فداکردن سکسوالیته، عمل فداکاری را جنسی میکند یا شیوهای که در آن تلاش برای کنترل سکسوالیته، فعالیت کنترل را جنسی میکند.
اسلاوی ژیژک
🔹 پایان درمان؛ پایان رابطه یا آغاز استقلال؟
پایان رواندرمانی یکی از حساسترین مراحل درمان است. برخلاف تصور رایج، تمام جلسات موفق نیازی به ادامهی بیپایان ندارند. پایان درمان، اگر بهدرستی طراحی و پردازش شود، خود بخشی از فرایند درمان است.
🔸 پایان درمان چه زمانی اتفاق میافتد؟
زمانی که مراجع به اهداف درمانی خود رسیده باشد
وقتی رابطهی درمانی به سکون یا تکرار افتاده باشد
یا زمانی که ادامهی رابطه دیگر سودمند نباشد (مثلاً در اثر انتقال آسیبزا، تغییر شرایط یا فرسایش اعتماد)
🔸 چگونه پایان بدهیم؟
پایان درمان نباید ناگهانی یا بدون پردازش رخ دهد. فرآیند خداحافظی باید فرصتی برای مرور مسیر، بررسی تغییرات، و سوگواری رابطه باشد. حتی مراجعانی که بهبودی چشمگیری یافتهاند، ممکن است در آستانهی پایان، اضطراب، اندوه یا حس رهاشدگی را تجربه کنند.
🔸 پایان، شکست نیست
پایان درمان نشانهی کافی بودن است نه نقص. بسیاری از مراجعان با تجربهی پایان درمان، حس استقلال، خودکارآمدی و مالکیت بیشتری نسبت به زندگی روانی خود پیدا میکنند.
پایان حرفهای یک رابطهی درمانی، یادآور این حقیقت است: هر رابطهای حتی امنترینشان روزی تمام میشود؛ و این خود، بخشی از زندگیست.
ارتباط و رزرو وقت مشاوره و رواندرمانی
▫️کانال تلگرام کلینیک مهرجان:
🆔 @mehrejanbnd
انستیتو روانکاوی بالینی برگزار می کند:
دوره ی جامع تحلیل رؤیا در روانکاوی بالینی
تجربهی بالینی و تأمل نظری
دورهی اول
دکتر کتایون دانشوریان | درمانگر تحلیلی
در این مسیر، با بهرهگیری از نمونههای بالینی، دیدگاههای کلاسیک و معاصر، و تأملات نظری، آرای بیش از ۳۰ روانکاو و پژوهشگر در حوزهی رؤیا را بررسی میکنیم؛ از فروید، رنک و کلاین تا وینیکات، دزرنو، آگدن و بوچی.
مدت: شش ماه
زمان: جمعهها، ساعت ۱۰ تا ۱۳ (هر دو هفته یکبار) – دوره ی اول ۳۶ ساعت
شبکههای اجتماعی انستیتو روانکاوی بالینی:
اینستاگرام | تلگرام | وبسایت
جهت دریافت بوکلت دوره، در تلگرام پیام دهید:
@Ullbeheard
09113623863
گناه شما را به سمت اصلاح رابطه میبرد، اما شرم شما را به سمت ترس از رابطه میراند.
شناسایی این دو، اولین قدم برای خروج از دامهای عاطفی است.
در نظریه اریک برن، نوازش (Stroke) واحد بنیادی انگیزش انسان است؛ چه کلامی، چه غیرکلامی، چه مثبت و چه منفی.
اما کیفیت نوازش صرفاً به محتوای آن نیست؛ زمانبندی نیز تعیینکننده است.
نوازش زودهنگام، «خام» است و دیرهنگام، «سوخته».
پختگی یعنی حضور دقیق در زمان مناسب.
و برخلاف ضربالمثل رایج:
ماهی را هر وقت از آب بگیری… تازه نیست.
زهره صاینپور | رواندرمانگر
📌سلامت روان در شرایط پر استرس (1)
دکتر آذرخش مکری
کانال تلگرام|مشاوره و رواندرمانی|اینستاگرام
زنان، به ویژه اگر در بزرگسالی چهره ای زیبا داشته باشند، از خوددراضی میشوند و آن محدوديت های اجتماعی را که بر مصداق گزینیشان تحمیل میشود، با این احساس جبران میکنند. به عبارت دقیقتر؛ این قبیل زنان فقط به خویشتن عشق میورزند، عشقی که در شدت و حدت، مانند؛ عشق مردان به آنان است. همچنین؛ آنان نیازی به عشق ورزیدن ندارند، بلکه؛ فقط میخواهند که کسی آنان را عاشقانه دوست بدارد و لذا آن مردی که واجد این شرط باشد، محبوب دل آنها خواهد بود.
پیشدرآمدی بر خودشیفتگی
زیگموند فروید
احساس گناه، خجالت زدگی و شرم به طور معمول احساس اضطراب را همراهی میکنند. بی تردید در نخستین کتاب درباره مکانیسمهای دفاعی «من» و مکانیزم های دفاعی، آنا فروید مفهوم اضطراب علامتی را معرفی نمود.او گفت؛ این مستقیماً تنش غریزی متعارض نیست، اما نشانه ای از تنش غریزی پیش بینی شده است که در «من» رخ میدهد. بنابراین؛ عملکرد پیامدهنده اضطراب حیاتی و از نظر زیستشناختی سازگارانه در نظر گرفته میشود تا به ارگانیزم درباره خطر و تهدید تعادلش هشدار دهد.
اضطراب به عنوان افزایشی در تنش روانی و جسمانی احساس میشود و نشانهای که ارگانیزم دریافت میکند به او اجازه انجام کنش دفاعی را در برابر خطر ادراک شده میدهد.
تحلیل عصب نگر | اوی پلد
کودک، پیش از آنکه زبان بیاموزد، در مواجهه با تصویر خود در آینه، برای نخستینبار تجربهای از تمامیت مییابد. این تصویر، که بهظاهر یکپارچه و منسجم است، در حقیقت بازتابی خیالی است که کودک را به شناسایی خویش ترغیب میکند.
اما این شناسایی، همواره با نوعی بیگانگی همراه است، چراکه؛ تصویر آینهای، نه خود واقعی، بلکه؛ بازنماییای از آن است. این مرحله، که لکان آن را "مرحلهٔ آینهای" مینامد، نقطهٔ آغاز شکلگیری من (ego) است؛ منی که بر پایهٔ تصویری بیرونی و خیالی بنا نهاده شده و همواره در تعارض با واقعیت درونی سوژه قرار دارد.
گزیده مکتوبات لکان
برخلاف نارسیسیست معمول، نارسیسیست خجالتی باورها و جاهطلبی های خود بزرگ بینانهاش را به دقت مخفی نگاه میدارد. به نظر میرسد که فروتن و بیمیل به موفقیتهای اجتماعی است. همچنین ممکن است به شکل عیان و آشکار، اکتساب امور مادی و پول را تحقیر کند.
نارسیسیست خجالتی | سلمان اختر
تروماها در احساسی که بعد از مرز گذاری های بهجا دارید نقش مهمی ایفا میکنند. پای تجربههای مربوط به تروماها ممکن است به گفتوگوهای افراد دربارۀ مرز گذاری هایشان کشیده شود.
وقتی کسی ترومایی را از سر گذرانده، احتمالاً در مواجهه با مرز گذاری زخمهایش سر باز میکنند. اگر افراد احساس کنند در گذشته توان یا حق دفاع از خود را نداشتهاند (یا این کار برایشان خطرناک بوده)، ممکن است در وضعیت فعلی به راحتی با شمایی که در حال دفاع از خودتان هستید کنار نیایند.
مرزهای رهاییبخش | ملیسا اربن
برای متعهد بودن به چیزی—خواه یک شخص، ایدئولوژی، واژگان یا شیوهای از زیستن— نخست باید، شاید به صورت ناخودآگاه، به خود تعهد متعهد بود. پرسش این نیست که آیا باید از ظرفیت تعهد چشمپوشی کنیم، بلکه این است که تعهد چه چیزهایی را از جلوی چشممان کنار می نهد درحالیکه ممکن بود برای ما خواستنی باشند؟!
On Flirtation:An Introduction
Adam Phillips
ترجمه: علیرضا کلانتری
در انتقال خودشیفتهوار، نیاز به خودبزرگبینی مراجع و ایدهآل دیدن درمانگر به عنوان ابژهی مهم زندگیِ او هر دو همزمان یا به تناوب فعال میشوند. و صرفا پس از فعال شدن این نیازهای بدوی است که میتوان انتقال را در آنها فعال ساخت.
در واقع؛ لازم است این مراجعین ابتدا احساس نیازمندی خودشان به درمانگر و متقابلا مهم بودن درمانگر را در خویش تجربه کنند و تا زمانیکه این اتفاق رخ ندهد، روانکاو جایگاهش در حد یک شی یا یک پاره ابژهی فتیشوار برای آنها باقی خواهد ماند.
امیرحسین کمیجانی
افراد مرزی عمیقاً از رها شدن میترسند، اما به شکلی رفتار میکنند که گویی خود رهاگرند. در روابط نزدیک، رفتاری دوسویه از خود نشان میدهند؛ مشتاق نزدیکیاند، اما از صمیمیت هراسان. درمانگر باید بتواند این تنش را درک و تحمل کند.
نانسی مک ویلیامز
احساس تنهایی در میان جمع یا با فردی بی تفاوت یا بیعاطفه چنان خلایی در وجود انسان ایجاد میکند که هیچ کس تمایل ندارد تجربهاش کند.
سرگذشت تنهایی | فی باوند آلبرتی
از دست دادن عشق،نقش مهمی در زندگی روانی هر کودکی ایفا میکند،اگرچه در برخی کودکان نقش آن در مقایسه با بقیه بیشتر است؛هرچند ممکن است نقش عظیمی ایفا کند،اما اصلاً و ابداً تنها عامل نیست.برعکس؛از دست دادن عشق پیوسته همراه با دو مصیبت دیگر در این مقطع از زندگی است؛یعنی اختگی و از دست دادن ابژه.
ذهن درگیر مناقشه | چارلز برتر