m_hajihashemi_iran1 | Unsorted

Telegram-канал m_hajihashemi_iran1 - مرضیه حاجی هاشمی

-

جامعه شناسی انقلاب اسلامی و جامعه شناسی سیاسی جمهوری اسلامی

Subscribe to a channel

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 ضرورت آزادی آموزه‌های دینی از انحصار قدرت طلبان
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 یکشنبه و دوشنبه هفته گذشته روز عید «پنجاهه» یا «پنطیکاست» بود، این روز از ابتدا یکی از اعیاد یهودیان بود که به مناسبت نزول ده فرمان الهی بر «موسی» در «کوه سینا» ۵۰ روز بعد از نجات «بنی اسرائیل» توسط موسی از بند بردگی «فرعون» و حرکت به سوی سرزمین «فلسطین» جشن گرفته می‌شد؛ اما این عید برای مسیحیان نیز بسیار حائز اهمیت است. پنطیکاست ۵۰ روز پس از رستاخیز «مسیح» و «عید پاک» و ۱۰ روز پس از  روز «معراج» مسیح می‌باشد، روزی که به باور مسیحیان، مسیح قبل از خروج از این دنیا، ۱۲ جانشین برای خودش تعیین می‌کند و می‌گوید: «روح القدس را دریابید» و وعده آمدن آن را به آنها می‌دهد. در این باور این وعده در روز پنطیکاست به وقوع می‌پیوندد و روح‌القدس را که این ۱۲ تن را واجد قدسیت و نمایندگی خدا روی زمین می‌کند و به نوعی ادامه هدایت و ولایت الهی است، دریافت می‌کنند.

⬅️ شاید هیچگاه نه پیامبر خدا - عیسی - و نه ۱۲ نماینده یا رسولش برای جهانیان با این قدسیتی که یافتند، گمان نمی‌بردند، روزی نهادی چون «کلیسا» میراث خوار تمام این قدسیت و ساحت الهی شود و خود را مرکز انحصاری جانشینی خدا بر روی زمین و ادامه دهنده خاص بودگی ۱۲ پیشوای دینی معرفی کند و عید پنطیکاست به جای اینکه عید مقدسی برای گشوده ماندن راه انسان‌ها به سمت الهی شدن و تکامل باشد، عیدی برای تضمین و توجیه مشروعیت اقتدار سیاسی، برای قرون متمادی تاریخ شود و الهیات سیاسی را با پشتوانه پیوند الهی حاکم سازد. «الهیاتی که مدرن‌های متقدم آن را مقصر قرون خشونت سیاسی و دینی می‌دانستند» و همه همشان فقط آن بود «کمک کنند تا از چنگ الهیات سیاسی بگریزند».

⬅️ از همان ابتدا این باور که خدا نمایندگانی در درون کلیسا داشته باشد که هم قدسیت و هم ولایت و اقتدار او را نمایندگی کنند تا روزی که منجی باز گردد و حاکمیت خدا را بر روی زمین برقرار کند، مخالفانی به ویژه در اندیشه یهودی داشت؛ چرا که این باور را «برداشتی پاگانی از خدای درونماندگار می‌دانستند» و این دریافت از خدا را برداشتی فرعونی و غیر یکتاپرستانه می‌انگاشتند و بر این باور بودند که خدا هر زمان اراده کند، منجی را برای نجات انسان‌ها می‌فرستد و نیازی به نماینده‌ای همیشگی، حائز اقتدار سیاسی تا ظهور منجی ندارد. آنها «منجی را عموماً شخصی تماماً انسان می‌دانند که امت یهود را گرد هم می‌آورد، خاندان داوود را احیا می‌کند، معبد را دوباره می‌سازد و عدالت را در زمین جاری می‌کند». این چنین آموزه‌های موعودگرایی حتی در برداشت اخیر نیز می‌تواند، به اشکال مختلف، توجیه هر نوع جنایت، کشتار، نادیده انگاشتن حقوق انسان‌ها، غصب سرزمین، غصب حق انتخاب مردم و نهادهای دموکراتیک آنها توسط مدعیانی باشد که خود را زمینه سازان و پرچمداران ظهور منجی می‌دانند.

⬅️ چنین توجیهات موعودگرایانه ای است که ظرفیت بالایی را جهت ایجاد شور و انگیزه‌های قوی برای مبارزه یا انجام سال‌ها ماموریت های دور از خانه و سرزمین برای راستکیشان مسیحی در ارتش کشورهایی چون ایالات متحده در خاورمیانه (سرزمین موعود و ظهور منجی) دارد، باورهایی معنوی که می‌تواند ماهرانه، مورد سوء استفاده سیاسی، قدرت طلبی و منافع مادی در تمام ادیان قرار گیرد. نکته حائز اهمیت این است که آنها هیچ کدام به منجی موعود دیگر ادیان باور ندارد، در حالی که در باورشان، خدای منجی و سرزمین موعود همه آنها یکیست؛ ولی تعصب دینی موجب شده، هرگز بدین فهم و باور نرسند که اگر پایان جهان، مقدر به ظهور یک منجی در منطقه مشخصی از جهان است، به طور حتم آن منجی یکیست و نه بیش و آن متعلق به تمام بشریت، ادیان و باورهاست؛ نه در انحصار قدرت طلبان یک کیش.

⬅️ به نظر می رسد، این وظیفه مشترک فلاسفه سیاسی و متألهان سیاسی روشن اندیش و غیرمتصلب تمام ادیان است که با همفکری و گفتگویی فراملی و فرادینی، از این باور غیر قابل اغماض، آموزه ای جهانی ارائه دهند، باوری که هنوز هم عاملی است، برای تعصبات دینی غلیظ و سوء استفاده‌های سیاسی وسیع؛ چرا که اندیشمندان حوزه سیاست بر این باورند: «امروز به جایی رسیده ایم که دوباره به جنگ‌های قرن شانزدهم مشغول شده‌ایم. آن اندیشه‌های الهیاتی را که هنوز ذهن انسان ها را شعله ور می‌کنند و شورهای موعودگرایانه را به غلیان می‌اندازند، شورهایی که جوامعی را پشت سر خود نابود می‌کنند، فهم ناپذیر می‌یابیم. فرض ما این بود که از این پس چنان چیزی ناممکن است که انسان‌ها آموخته‌اند، مسائل دینی را از مسائل سیاسی جدا کنند که تعصب مرده است، ما اشتباه می‌کردیم». اعراف به این اشتباه بیانگیر این است که الاهیات سیاسی قابل نادیده انگاری و حذف نیست؛ بلکه باید آن را فهم، هضم و حل کرد و آموزه های شورمندانه جهانی چون موعود باوری را از انحصار قدرت طلبان آزاد کرد.

/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 دین بازیچه مطامع دنیوی
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 گاهی ممکن است، کنشگری عقلانی یک بازیگر بین المللی، خشم، تعجب یا تحسین ما را برانگیزد؛ چرا که معیار را منافع ملی خود یا ارزش های اخلاقی می دانیم که «نمک خوردن و نمکدان شکستن» را تقبیح می‌کند.

⬅️ نیازهای نظام‌های دولت - ملت نیز مانند نیازهای فرد، مطابق هرم مازلو قابل درک است، هر حاکمیتی قبل از هر چیز و با هر توجیهی در پی حیات و بقای خود است و بدیهی است که در سمت و سویی بایستد که این اولیه‌ترین نیاز او را تامین کند. سپس به امنیت ملی، حفظ مرزها، صلح و آرامش، منافع ملی، رشد و توسعه و ... توجه خواهد داشت و اینجاست که به این جمعبندی می رسد، منافع وی با دیدگاه ها و بازیگرانی که عرصه نظام بین الملل را میدان «جنگ همه علیه همه» می دانند و سیاست را بر اقتصاد ترجیح می‌دهند، تامین نمی‌شود و تصمیم می‌گیرد با چرخشی آرام یا ناگهانی به سوی رویکردی، تغییر موضع دهد که تمام منافع خویش را در «صلح همه با همه» یا «بازی برد- برد» می‌بیند. مانند وضعیتی که هم اکنون اکثر بازیگران عرب منطقه خاورمیانه در پی استقرار آن هستند تا منافع همه تأمین شود.

⬅️ مطابق دیدگاهی خوشبینانه به ذات انسان و عرصه کنشگری‌های داخلی و خارجی نظام‌های سیاسی- اجتماعی اش، «سیاست عقلایی سیاستی است که مبتنی بر تعامل و متکی بر کنش‌های طرف مقابل باشد. این نگاه مبنای نظریه‌های وابستگی متقابل است». در این دیدگاه بر خلاف رویکردهای واقع‌گرایی، منافع ملی را در جنگ همه علیه همه نمی‌دانند؛ برعکس «منافع ملی را در یک محیط همکاری و مشارکتی می‌دانند که تمام کنشگران دولتی و غیر دولتی را در خود جای می‌دهد». هر بازیگر عرصه بین المللی که تصمیم می‌گیرد به واقع منافع ملی خود را تامین کند، از منازعات ایدئولوژیک، دیدگاه‌های خصمانه و تنش زا فاصله می‌گیرد و با تمام بازیگران این عرصه پیچیده از در صلح، مشارکت و همکاری‌های سازنده دو جانبه یا چند جانبه برمی‌آید؛ چون در این دیدگاه «دولت‌ها کنشگر مستقل نیستند و تنها بر اساس همکاری با یکدیگر سود می‌برند؛ نه منازعه».

⬅️ یک اقتصاددان چینی بر این باور است «ما در جهان در هم تنیده‌ای زندگی می‌کنیم که گاهی یک جنبه در آن به قصد ضربه زدن به حریف احتمالاً ضربه به خودمان نیز خواهد بود». این نگاه سالهاست بر تعاملات بین المللی چین سایه افکنده است؛ از این روست که چین بهترین نمونه درک این مهم و عزم جدی برای بازگشت از مسیر اشتباه قربانی کردن منافع ملی و رشد اقتصادی به پای رقابت‌ها و رویارویی‌های بی‌پایان و بی‌نتیجه ایدئولوژیک می‌باشد.

⬅️ گره زدن سیاست و کنشگری داخلی و خارجی این عرصه به ایدئولوژی و الگوهای تاریخی - الهیاتی که هیچ همخوانی با معادلات دنیای مدرن ندارد، نه تنها دولت‌ها را مجبور به یک ریاکاری دائمی برای حفظ وفاداران می‌نماید؛ بلکه منافع ملی را فدای بلندپروازی‌ها و نظامی‌گری‌هایی می‌کند که از هر سو دور باطلی است که هرگز به رویای خویش نمی‌رسد و منطقه و جهانی را به آشوب می‌کشاند. نمونه بارز آن، بنا نهادن یک نظام سیاسی- اجتماعی در دنیای مدرن بر اساس باور الهیاتی- تاریخی سه «رایش مسیحی» برای رسیدن به حکومت جهانی آخرالزمانی مسیح در آلمان نازی بود که نه تنها منافع ملی را نابود کرد؛ بلکه در جنگ همه علیه همه هیچ منافعی برای هیچ همسایه ای باقی نگذاشت. حقیقتی تلخ آنکه این کنشگری رایش سوم (هیتلر) که برای مشروعیت بخشی به جای ابتنا بر محاسبه زمانی جدید و مدرن، «بر پذیرش وقایع نگاری سنتی مسیحی پای می‌فشرد، برخاسته از مصالحه و ریاکاری بود» و در اصل دین، بازیچه مطامع دنیوی او شد که همراه با دنیای مردم با آتش ریاکاری در جنگی مهیب به خاکستر نشست.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 فروپاشی، سرنوشت محتوم خودکامه‌های ماجراجو
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 پدیده نازیسم و جنگ جهانی دوم گرچه به بهای سنگین جان میلیون‌ها انسان تمام شد؛ اما مهم‌ترین دستاورد بشر در واکنش به آن عام نگری در مقابل خاص نگری بود که در سندی بزرگ؛ یعنی «اعلامیه جهانی حقوق بشر» خود را نشان داد. این عام نگری، مهر باطلی بر تمام خاص نگری‌ها و تبعیض‌های نژادی، جنسیتی، طبقاتی، قومیتی و غیره کوبید و در بسیاری از کشورها جنبش‌های حقوق مدنی، جنبش زنان، جنبش جوانان و دانشجویان، چشم انداز سیاسی را تغییر داد.

⬅️ محافظه کاران و آنان که در هر جامعه‌ای خود را میراث دار ارزش‌های اخلاقی سنتی با هر توجیه الهی، قانونی یا مبتنی بر نظم اجتماعی می‌دانند، در مقابل این دستاورد عظیم بشری قد علم کردند و «این جنبش‌ها با مقاومتی سرسختانه و غالباً زورمند روبرو شدند که به خاص نگری قدیمی ای متکی بود که پشتوانه خود را ارزش‌های جا افتاده و سنت‌هایی می‌دانست که تجربه کارآمد بودنشان را ثابت کرده بود» و حکومتها، مردان، بزرگسالان و طبقات بالا و ذی نفوذ اقتصادی و اجتماعی را به گونه کاملا نابرابر، واجد اقتدار بالایی می‌کرد.

⬅️ موج عام‌نگری و برابری طلبی، چنان قوی و پرنفوذ در لایه‌های مختلف اجتماعی بود که هر نوع مقاومت سیاسی و اجتماعی در برابر خود را در اکثر موارد می‌شکست. «در دهه ۱۹۵۰ زنان در بسیاری از کشورها به بسیاری از حقوقشان دست یافتند و فاصله طبقاتی نیز کاهش یافت»، رنگین پوست‌ها و اقلیت‌های قومی به حقوقی برابر دست یافتند و حتی جنبش‌های رهایی بخش بسیار پرقدرتی با این موج عام نگری سر برآوردند و هر جنبش جدیدی که با مطالبه‌گری هایی در حوزه زن، زندگی برابر و آزادی سر برداشت، به نقطه‌ برگشت ناپذیر خود رسید؛ ولی همچنان «این موج با مقاومت سخت محافظه‌کاران سیاسی که حسرت گذشته را می‌خوردند، روبرو شد» و هر بار پرقدرت‌تر این مقاومت را در هم شکست و به اهدافش دست یافت.

⬅️ اما در مقابل، در برخی از کشورها حکومت‌هایی که کاملاً ایدئولوژیک بودند، علی رغم داعیه عام نگری ایدئولوژی خود برای تمام بشریت با چهره‌ای کاملاً مزورانه و دوگانه با این جنبش‌ها مواجه شدند و خود را حامی مظلومان جهان و ملت‌های تحت ستم، جنبش‌های دانشجویی و جنبش‌های آزادی بخش و رهایی بخش برای دیگر ملت‌ها می‌نمایاندند که کاملاً در یک مواجهه سیاسی و ایدئولوژیک، در این راستا حمایت‌های مالی و ... نیز می‌کردند؛ اما همین جنبش‌های مشابه ملت خود را به شدت سرکوب می‌کردند. به طور مثال «شوروی ایدئولوژی ای را تبلیغ می‌کرد که ویژگی کلی اش کاملاً عام نگرانه بود و از هر جنبش رهایی بخشی که در حوزه قدرت خودش نبود، به طور ایدئولوژیک، دفاع می‌کرد؛ اما در حوزه قدرت خود هرگونه تبعیض را توجیه می‌کرد و حتی یهودی‌ستیزی و سرکوب اقلیت‌های آسیایی در آن رواج داشت».

⬅️ ساخت قدرت‌های خودکامه‌ای که دارای این معیارهای دوگانه در مواجهه با موج عظیم مطالبات انسانی و گریز ناپذیر جوامع خود و دیگر جوامع هستند، بیش از دیگران در معرض فروپاشی‌اند؛ زیرا از سویی با سرکوب پی در پی جنبش‌های داخلی گروه‌های مختلف معترض و مطالبه‌گر، موجب انباشتی از مطالبات بی پاسخ و نارضایتی‌های متراکم و چند وجهی در بین اقشار مختلف جامعه می‌شوند و از سویی به دلیل اتخاذ پوزیشن‌های حمایتگرایانه و رهایی بخش برای دیگر ملت‌ها، درگیر ماجراجویی‌های گسترده منطقه ای و بین المللی می‌شوند که ضمن صرف هزینه‌های کلان و دامن زدن به نارضایتی‌های اقتصادی و اجتماعی بیشتر در درون مرزهای خود، با مخالفت و مواجهه‌های گسترده بین المللی نیز دست و پنجه نرم می کنند و هدف آسیب‌های جدی اقتصادی و غیره از سوی آنها قرار می‌گیرند و چنین است که فروپاشی سرنوشت محتوم خودکامه‌های ماجراجو خواهد بود.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 توهم افول لیبرال دموکراسی با چاشنی کمونیستی
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 این روزها شاهد اعتراضات دانشجویی مخالفان جنگ در غزه در تعدادی از دانشگاه‌های ایالات متحده و برخی کشورهای دیگر هستیم. اینکه این اعتراضات بتواند تأثیری بر توقف جنگ در غزه و جلوگیری از کشته شدن جمعی دیگر از انسان‌های بی‌دفاع داشته باشد؛ گرچه خوشبینانه؛ ولی در نگاه اول، آرزوی هر وجدان متألم از وضعیت فجیع مردم غزه است؛ اما به لحاظ جامعه شناسی سیاسی و اندیشه‌ای، ترکیب اجتماعی، فرهنگی و گرایش فکری- سیاسی معترضان و حامیان آنها توجه بسیاری از تحلیلگران و متخصصان این حوزه‌ها را به خود جلب کرده است و گفته می‌شود، جمعیت معترضان، ترکیبی از اسلام گرایان، گروه‌های چپ (که از دهه ۸۰ قرن بیستم بر اساس یک پروژه فکری کمونیست، نفوذ زیادی در دانشگاه‌های ایالات متحده حتی در بین اساتید آن یافتند) و همچنین افرادی حتی با گرایشات برتری جویی نژادپرستی و یهودی ستیزی است که اگر به واقع این ترکیب وجود داشته باشد، بسیار هشدار دهنده و قابل تامل است.

⬅️ بعد از جنگ جهانی اول در آلمان عده‌ای از متألهان و مبلغان دینی که البته همگی شخصیت‌های مدرن و از پروتستان‌ها بودند، تصمیم به الهام گیری سیاسی از کتاب مقدس گرفتند و چنان استدلال‌های مدرنی مطرح کردند که در بین اقشار مدرن تحصیل کرده بسیار جذاب و انگیزاننده بود. این متفکران دینی کاملاً به رویارویی با اندیشه لیبرال دموکراسی برخاستند و الهیات سیاسی شورمندانه‌ای را پایه‌ریزی کردند که به باور آنها چون لیبرال دموکراسی در حال افول بود، آن را بر ویرانه‌هایش استوار خواهند کرد. این چنین بود که کمونیست‌ها و نازیست‌های نژادپرست نیز به آنها پیوستند و ائتلافی نانوشته آنها را در وحشت‌آورترین نقطه تاریخ؛ یعنی به قدرت رسیدن فاشیسم و نازیسم و جنگ جهانی دوم پیوند داد، نقطه‌ای که هرگز آن متفکران و متألهان نوگرا از ابتدا تصورش هم نمی‌کردند.

⬅️ چنین ائتلاف‌هایی بین چپ‌ها و گروه‌های سوسیالیستی با گروه‌های دین‌گرای سیاسی در تاریخ معاصر ایران نیز تجربه شده است، جایی که گرایش‌های سنتی و بنیادگرایانه دینی هرگز از پس تحولات عظیم سیاسی- اجتماعی برنمی‌آیند و اساساً قدرت اجتماعی لازم برای بسیج منابع را ندارند، به ویژه در بین اقشار تحصیل کرده، دانشجو و طبقاتی آشنا شده با سبک زندگی مدرن در جوامعی که مدرنیسم یا شبه مدرنیسم در آن نفوذ کرده است.
در چنین شرایطی است که متفکرانی که از اتفاق در بهترین دانشگاه‌های غرب تحصیل کرده‌اند، قادر خواهند بود، هم الهیات سیاسی شورانگیزی را پایه‌ریزی کنند که بیشترین نفوذ را در بین دانشگاهیان خواهد داشت و هم از پتانسیل بالایی برای ائتلاف با گروه‌های چپ و مارکسیستی برخورد هستند.

⬅️ تصور اینکه جامعه‌ای الهیات سیاسی اصیل «ولی به سبک و سیاقی کاملاً مدرن پدید آورد، تصوری شگفت و برآشوبنده است». در اینجا متألهان و روحانیان با گرایش‌های سیاسی نوگرا نیز چنین توان برآشوبندگی دارند و «برآشوبنده تر این واقعیت است که این متألهان سیاسی جدید آثاری اصیل و چالش برانگیز پدید آورند که به سادگی نمی‌توان ردشان کرد».

⬅️ گرچه بی‌همراهی این دو دسته نوگرایان دینی سیاسی و چپ ها هرگز گرایشات بنیادگرایانه دینی (که در آن همیشه نوعی برتری جویی و تکفیر غیر خود نهفته است) و همچنین گرایشات سنتی دینی در جوامعی حتی نیمه مدرن و شبه مدرن نیز قادر به قدرت رسیدن نیستند؛ ولی داستان این ائتلاف، سرانجام منتهی به تلخ ترین بخش تاریخ معاصر و استیلای همه جانبه بنیادگرایی دینی با توهمی مشابه آلمان بین دو جنگ جهانی می شود، توهم افول لیبرال دموکراسی با چاشنی کمونیستی.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 «مهدی نصیری‌»ها و «مارک لیلا»
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 شاید آنهایی که با نوشتارهای این نویسنده آشنایی دارند، بدانند که بنای نوشتارها نه بر حمایت از اشخاص؛ نه بر رد آنان است. تلاش این است که از منظری دیگر و تا حد امکان علمی و مبتنی بر مشابهات تاریخی و منازعات اندیشه‌ای به مسائل نظر شود تا مخاطبان با گستره‌ای بزرگتر؛ ولو به قدر دریچه ای کوچک، به مسائل بنگرند و ادراک کنند؛ همچنان که نویسنده این نوشتارها خود به دریچه‌های هرچه بیشتری برای فهم، درک و حل مسائل نیاز دارد؛ اما گاهی در مورد افرادی چون «مهدی نصیری» در محافلی علمی یا سیاسی، مباحثی مطرح می‌شود که بر آن داشت، دریافت خویش از موقعیت نظری وی را چه عمیق باشد و چه نباشد، بیان کنم؛ نه برای مبرا کردن وی از اینکه با هر مقصودی گفته می‌شود، پشتوانه یا غنای علمی و تخصصی در تفکراتش نیست؛ بلکه بدین نظر که باید دانست، گاهی متخصصان و صاحب نظران حوزه سیاست، فلسفه سیاسی و الهیات سیاسی نیز بی‌توجه به مناقشات کلاسیک این حوزه، تلقی خود از برخی مفاهیم انتزاعی را بسیار ساده ارائه داده‌اند.

⬅️ برخلاف تصور عموم مردم و حتی برخی کنشگران و فعالان سیاسی که گمان می‌برند، مباحث مربوط به حوزه الهیات سیاسی در دنیای غرب به حاشیه رفته و مناقشه نظری دین و سیاست حل شده است؛ ولی نگاهی به آثار علمی و تخصصی در این حوزه نشان می‌دهد که به واقع چنین نیست. «مارک لیلا» اندیشمند سیاسی آمریکایی بر این باور است که در آمریکا «اگر قانون اساسی و نهادهای تحکیم شده دموکراتیک در آن کشور نبود، امواج آخرالزمانی و معطوف به احیای الهیات سیاسی، این کشور را در خود فرو می‌بلعید و حتی اظهار می‌کند که آمریکایی‌ها آگاهی چندانی بر این امر ندارند».

⬅️ آنچه توجه ویژه‌ای را در سال‌های اخیر در بین اندیشمندان به خود جلب کرده است، احساس شدید خلأ معنا و همزمانی آن با ظهور بنیادگرایی اسلامی در شرق به ویژه پس از حمله به برج‌های دوقلوست؛ آنچه که تصور می‌شود، تفکر غرب را در برابر موج معناگرایی افراطی شرق به لحاظ معنایی، بدون یک سپر ایمن و آسیب‌پذیر کرده است؛ لذا می‌توان چنین جریانات علمی و اندیشه‌ای را در حوزه سیاست، فلسفه سیاسی مدرن و الهیات سیاسی مشاهده نمود:

⬅️ «والتر بنیامین» و «یاکوب تابس» جریان معروف به «الهیات سیاسی منفی» را بنیان نهادند و به موعودگرایی برگرفته از نامه‌های «پولس رسول» در آموزه‌های «عهد جدید» روی آوردند؛
«جیانی واتیمو» از این موعودگرایی برای خنثی کردن اسلام رادیکال استفاده کرد و الهیاتی را برای «نیمه مومنان» ارائه داد؛
«جان میلبنک» کوشید، حتی از این هم عمیق‌تر شود و «تمام واسطه‌های آیینی و نهادی را که به دست «نومینالیسم» و «پروتستانتیسم» از میان رفته است، دوباره به صحنه بازگرداند و خلا معنای پدید آمده از این طریق را درمان کند»؛
«مارک لیلا» به مقابله تام و تمام با میلبنک برمی‌خیزد و از میراث روشنگری که او «جدایی بزرگ»؛ یعنی جدایی دین و سیاست می‌نامد، حمایت می‌کند؛
و به دنبال آن «مایکل آلن گیلسپی» و «لوکاس پرکینز» مارک لیلا را نقد می‌کنند.

⬅️ این‌ها خلاصه‌ای از تلاش‌ها و تأملات نظری در حوزه‌ای است که گمان می‌شود، مناقشات آن در دنیای غرب سال‌هاست به تاریخ پیوسته است؛ آنچه در مورد «مارک لیلا» قابل توجه است، این است که وی یک معنای ساده از مفهوم «سکولاریسم» مدنظر دارد و آن اولین معنایی است که از آن به ذهن متبادر می‌شود، بی‌آنکه به مناقشات کلاسیک و تبارشناسی آن توجه شود و آن هم جدایی دین و سیاست است؛ آنچه که به نظر می‌رسد، افرادی مانند «مهدی نصیری» با هر تخصص علمی یا ادراک سیاسی- اجتماعی در ایران امروز طرح می‌کنند.

⬅️ مارک لیلا می‌داند که «نازیسم» پیامد ناخواسته الهیات سیاسی است و به تبارشناسی منازعات آنهایی که «در نزاع مخالفان و موافقان ولایت مطلقه کلیسایی نظریه پردازی کردند»، توجهی ندارد، او سکولاریسم را مانند «کارل لوویت»، «بلومبرگ»، «اریک پترسون»، «کارل اشمیت» که هر یک تلقی خاصی از آن دارند، نمی‌بیند؛ بلکه تنها آن را جدایی دین از سیاست بر اساس تجربه تلخ جهان معاصر می‌انگارد و بس.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 شیوخ مردسالار خودکامه و جنگ و خشونت ابدی
✍مرضیه حاجی هاشمی

🗒 در جوامع در حال گذار که مسیر پرفراز و نشیب گذار از سنت را می‌پیمایند، شاید بتوان گفت، حیاتی ترین پدیده‌ای که می‌تواند، از تنش‌های این دوران در برابر سه سد مقاوم «خودکامگی» سیاسی، «مردسالاری» فرهنگی و «شیوخ سالاری» اجتماعی دنیای سنتی به میزان قابل ملاحظه‌ای بکاهد و گذار را تسهیل کند، پدیده «تأیید» است. «تأیید» مفهومی بسیار بنیادین است که حتی «هگل» بر این باور است، انسان به واسطه تأییدی که از انسان دیگر می‌یابد، انسان می‌شود.

⬅️ تایید در حوزه سیاسی به صورت دموکراسی و قدرت مبتنی بر احترام به حق انتخاب و تفاوت دیدگاه‌ها خود را نشان می‌دهد، تایید حق تعیین سرنوشت انسان.
در حوزه فرهنگی بارزترین جلوه آن به صورت برابری زنان و مردان در ادراک انسان‌هاست، ادراکی که مقوم تمام تلقی‌های زیربنایی از ماهیت یکسان انسان‌ها صرف نظر از جنسیت است و در همه عرصه‌های خانوادگی، تربیتی، ارتباطی و غیره، شیوه‌های نگاه به زن، برخورد با زنان و هویت بخشی به آنان را فراتر از جنسیت و تلقی‌های جنسی باز تولید می‌کند.
تایید در عرصه اجتماعی به صورت به رسمیت شناختن انسان‌ها مبتنی بر شایستگی‌ها و توانایی‌هاست؛ نه مبتنی بر معیار برتری‌جویی در دنیای سنت که بارزترین آن سن و شیخوخیت، ثروت و اشرافیت یا توان جسمی و زورمداری است.

⬅️ اگر مفهوم تایید مورد توجه در تمام عرصه‌ها باشد، «دموکراسی می‌تواند وضعیتی تلقی شود که در آن انسان‌ها بدون جدال، یکدیگر را به عنوان هم نوع و هم تراز می‌پذیرند»؛ نه وضعیتی که در آن انسان‌ها به دنبال استیلای بر یکدیگر و کسب منابع هستند؛ لذا در برابر آن مقاومت نمی‌کنند؛ زیرا «کسی که آماده باشد، بدون چشمداشت، دیگری را مورد تایید قرار دهد، خود می‌تواند، به تایید متقابل امیدوار باشد»، در چنین وضعیتی زنان و جوانان بر خلاف دنیای سنت تایید می‌شوند. تایید، همان چیزی است که زنان بیش از هر چیز در دوران گذار از جامعه سنتی بدان نیاز دارند. تایید، اولین گام‌ها را برای درک، همدلی و مفاهمه فراهم می‌کند؛ بدون خشونت، بدون سرکوب و بدون تحقیر و حرمت شکنی.

⬅️ در یک جامعه، مردم به طور عام و زنان و جوانان به طور خاص اگر مورد تایید قرار نگیرند، هرگز به مسیر گفتگو هدایت نمی‌شوند. نقطه مقابل گفتگو نیز خشونت است؛ چرا که انسان‌ها یا باید با گفتگو به حل و فصل مسائل خود بپردازند یا به زور و خشونت متوسل شوند و خشونت همیشه خشونت می‌زاید؛ چنانکه گفتگو به طور قطع خشونت می‌زداید.

⬅️ «اندیشه تایید غالباً با تاکید بر اهمیت گفتگو ارتباط داده می‌شود. در گفتگو انسان تنها در برابر نظرات و مواضع آن دیگری گشاده نیست؛ بلکه این امکان را نیز دارد که با استدلال منطقی بر او تاثیر بگذارد».
در عرصه بین المللی نیز هرگاه که گفتگو و مذاکره جای خود را به جنگ، خشونت و قهر داده است، زنجیره‌ای از خشونت را باز تولید کرده است؛ مانند قهری که در خاورمیانه شاهدیم، «قهری که خود به خشونت‌های جدیدی دامن زد و اکنون پایانی بر آن متصور نیست و امروز حکومت جهانی و صلح ابدی، بسیار دورتر از ۲۰۰ سال پیش به نظر می‌رسد که «کانت» رساله مشهور خود «درباره صلح ابدی» را نوشت».
وقتی باب گفتگو را می‌بندیم، یک جنگ و خشونت ابدی را رقم می‌زنیم، هم در داخل مرزها و هم فراسوی آن.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

این اوج بی تدبیری و حتی حماقت است که دولتی درست در بحبوحه شرایط اضطراری که سایه جنگ بر سر کشور است و همه دولت ها برای وفاق ملی تلاش می کنند، دست به خلق صحنه های خشونت بار دستگیری زنان بزند که جز نفرت و تفرقه و جدایی بیشتر مردم از حکومت را به دنبال ندارد.

/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 برخاستن نهیب‌های جدی از درون مراکز دینی
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 با بررسی متون الاهیاتی و تفاسیر آنها می‌توان دریافت که الاهیات در دو صورت به انحراف کشیده می‌شود، یکی آنجایی است که الاهیات برای توجیه قدرت و مشروعیت بخشی بدان مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد و جای دیگر آن است که الاهیات به جهل آلوده می‌شود و تفسیرهای جاهلانه از آن به عمل می‌آید و دقیقاً این دو وضعیت در جایی بر هم منطبق می‌شود؛ چرا که برای مشروعیت بخشی مداوم به هر آنچه از قدرت برمی‌آید، ما شاهد وضعیتی هستیم که چاره‌ای جز تفاسیر جاهلانه خودمحورانه و منفعت طلبانه که منجر به نادیده انگاشتن علم و اخلاق نیز هست، باقی نمی‌گذارد.

⬅️ در مقابل نیز تنها دو دسته افراد بر محور این تفاسیر یا بهتر بگوییم «الاهیات قدرت و جهالت» به حمایت، تقویت و تبعیت ادامه می‌دهند که آنها نیز یا از این الاهیات منفعت می‌برند یا جاهلانی هستند که سعادت را صرفاً در طاعت از الاه این الاهیات به قطعیت گرفته‌اند.

⬅️ جهان مسیحیت برای رهایی از این گونه الاهیات مخرب، دست به انقلاب و دگرگونی عظیمی زد و راه حل را در علم یافت. «کنت» «اعتقاد داشت که تمام سیاست و اخلاق و مذهب آینده باید توسط حاملان دانش مدرن ساخته و پرداخته شود. مفهوم چنین گفته ای این بود که انقلاب، ابتدا باید توسط فیلسوفان تبیین شود تا بعد بتواند به واقعیت سیاسی و اجتماعی بدل گردد.»

⬅️ اما در جهان اسلام که از زمان «غزالی» فیلسوفان به حاشیه رانده شدند و اندیشه فلسفی تا حدود زیادی به محاق رفت و «حتی در قرن بیستم برخی از متفکران اسلامی کوشیدند، شالوده‌ای الاهیاتی را در مخالفت با مدرنیسم غربی مفصل بندی کنند» برای رهایی از «الهیات قدرت و جهالت» که می‌تواند کل الهیات و باورهای الهیاتی را با انحراف و جامعه را با آسیب جدی مواجه کند، در قدم اول چه می‌توان کرد؟

⬅️ گام نخست این مبارزه انقلابی فکری باید از دل خود الاهیات برداشته شود و اندیشمندان این حوزه از درون مراکز دینی باید سر برآورند و در مقابل این انحراف خطرناک بایستند، انحرافی که دیر زمانی نپاید، جامعه را به دو قطب رادیکال و خشن در مقابل هم به صف‌آرایی جدی بکشاند. از یک سوی یک دین قشری و قشری مسلکان حامی قدرت سرکوبگر و از سوی دیگر یک قشر بی‌دین و هرهری مسلک که از سر لجاجت در مقابل این حاملان «الاهیات قدرت و جهالت» به هر ستیزه جویی اجتماعی دست خواهند زد و می‌توان اعتراف کرد که این رویارویی، از هر نظر خطرناک‌ترین وضعیت اجتماعی قابل تصور می‌باشد، به لحاظ توسعه انسانی و اخلاق تا توسعه و پیشرفت یک ملت که تنها با همدلی و همکاری و وفاق ملی محقق می‌شود.

⬅️ پس ضروری‌ترین و عاجل‌ترین اقدام، برخاستن نهیب‌های جدی از درون مراکز دینی برای مهار زدن به این چرخه و تقابل ویرانگر اجتماعی از طریق توقف روند انحرافی الاهیاتی است.
گام بعدی، خردورزی و بازگرداندن تفکر فلسفی به درون مراکز علمی الاهیاتی است که همکاری جدی اندیشمندان دانشگاهی و متفکران آزاد را می‌طلبد. این به معنی پایان دادن به جریان اندیشه‌ای است که از «امام محمد غزالی» آغاز شد و همچنان در دنیای تفکر اسلامی پرقدرت به حیات خود ادامه می‌دهد، همان جریانی که «سید قطب» در دنیای مدرن چهره شاخص و بنیادگرای آن است، همو که همچنان تاثیر فراوانی بر «فقه حکومتی» رهبران فکری سیاسی امروز ایران دارد.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 ساخت مسجد در بنای تاریخی، رویه «عمر بن خطاب»
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 «مسجد الاقصی» مسجدی است که در سال ۱۵ هجری و سال‌ها پس از نزول قرآن، توسط «عمر بن خطاب» خلیفه دوم ساخته شد و برخلاف باور عموم با آن مسجد الاقصی که در آیه اول «سوره اسراء» بدان اشاره شده و مشهور است به آیه معراج پیامبر اسلام متفاوت است؛ زیرا اساسا در آن زمان هنوز در مکان تاریخی «معبد سلیمان» در «اورشلیم» هیچ مسجدی بنا نشده بود و در آن مکان کلیسایی به نام «مریم» وجود داشت. حتی در احادیث شیعه گفته شده است که آن مسجد الاقصی که در قرآن آمده نه در «بیت المقدس» (اورشلیم) و نه در روی زمین؛ بلکه در آسمان‌هاست.

⬅️ معبدی که «داوود پیامبر» بنا کرد و گفته می‌شود «تابوت عهد» که حاوی نسخه اصلی الواح «ده فرمان» الهی به موسی و عصای موسی و ... است در قسمتی از آن دفن شده و سپس توسط «سلیمان پیامبر» تکمیل شد، یک بنای تاریخی مقدس برای یهودیان بود که پس از آن به دلیل تولد «عیسی» در اورشلیم و بعد به صلیب کشیده شدن او به باور مسیحیان در این شهر به مکانی مقدس برای آنها نیز تبدیل شد.
اورشلیم یا به تعبیر مسلمانان، بیت المقدس به دلیل مقدس بودنش در آیین‌های توحیدی و ابراهیمی و همزمان با آن به دلیل بتخانه بودن کعبه و اینکه به پرستشگاه بت پرستان مکه تبدیل شده بود، (با وجودی که گفته می‌شود اولین مکان مقدس و عبادتگاه توحیدی بر روی زمین است که توسط «آدم» بنای اولیه آن نهاده شده است) اولین قبله‌گاه در اسلام به عنوان ادامه ادیان توحیدی و ابراهیمی می‌ شود و بدیهی است که هنوز هیچ مسجدی در آن شهر بنا نشده بود؛ گرچه در قرآن مسجد گاهی به معنای کلیسا و کنیسه و به طور کلی عبادتگاه نیز به کار می‌رود.

⬅️ از آنجا که آن مکان به صورت تاریخی و همچنین الاهیاتی سرزمینی متعلق به یهودیان بوده است، به نظر می‌رسد، به منظور پیشگیری از نزاع و اختلاف در آینده و همچنین پایان دادن به سرزنش‌های یهودیان که مسلمانان را فاقد استقلال در عبادتگاه و مرکزیت مقدس دینی می‌دانستند، ۱۷ ماه پس از هجرت پیامبر اسلام به مدینه، قبله‌گاه مسلمانان به سمت کعبه تغییر می‌کند و دیگر به لحاظ تاریخی هیچ نشانه‌ای نیست که پیامبر اسلام توجه ویژه‌ای به این سرزمین مقدس یهودیان تا پایان عمر داشته‌است و در ادامه نیز امامان شیعه برای مسجدی که در مکان معبد یهودیان بنا شده بود، تقدس خاصی به گونه‌ای که بر مکان‌های دیگر ارجحیت داشته باشد، قائل نبودند و حتی «مسجد کوفه» را بر مسجد الاقصی برتری می‌دادند و آن را سومین «حرم شریف» برای مسلمانان معرفی می‌کردند.

⬅️ پس از حمله اعراب به سرزمین‌های دیگر در دوره عمر بن خطاب، سرزمین فلسطین نیز یکی از سرزمین‌هایی بود که به اشغال سپاه وی درآمد و وی در بخشی از شهر اورشلیم در منطقه یک بنای تاریخی، مسجدی را بنا ساخته و نام آن را از آیه اول سوره اسراء گرفت و مسجد الاقصی نام نهاد، درست در مکانی که ساکنان اورشلیم بر این باور بودند، بقایای معبد «هیکل» معبدی که سلیمان پیامبر به دستور خداوند ساخت و چگونگی آن در کتاب «عهد عتیق» آمده است، در آنجا قرار دارد.

⬅️ این گونه شد که ساخت یک مسجد در محدوده یک بنای تاریخی، بدون هیچ پشتوانه الاهیاتی اصیل، سبب ایجاد یک رویه طولانی و تاریخی اختلاف، نزاع و درگیری خونین تا به امروز بین پیروان ادیان ابراهیمی (مسیحیان و مسلمانان طی جنگ‌های صلیبی و یهودیان و مسلمانان در حال حاضر) شد؛ چرا که این مسجد در احادیث اهل تسنن، سومین حرم شریف بعد از «مسجدالحرام« و «مسجد النبی» به دلیل ساخت آن توسط خلیفه دوم شد و این در حالیست که حتی وقتی به طور مشخص از «امام صادق» درباره آن سوال شد به وضوح بیان کرد که مسجد الاقصی که رسول خدا به سمت آن سیر کرد در آسمان است و مسجد کوفه از آن مسجد الاقصی که در بیت المقدس است افضل است!


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 جنبش ذهن گرایان مذهبی سکولار و نجات معنوی جامعه
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 صرف نظر از اینکه «جمهوری اسلامی» یک ساخت قدرت است که دارای ویژگی‌های نهادی اختصاصی با تمام چالش های ساختاریست؛ اما قبل از آن یک مفهوم است، واجد معانی ذهنی و برساختی دسته ای از کنشگران انقلابی که گرچه پای بر دنیای مدرن داشتند؛ ولی هنوز سر در دنیای سنت و دل در گرو آرمان شهری داشتند که با عدالت و اخلاق نه تنها دنیا که آخرت مردم را نیز تضمین می‌کرد، آنانی که ندانستند که از سر تا پا در پارادوکس غوطه ورند و حاصل دموکراسی دینی آرمانی شان آنی شد که پس از ۴۵ سال می‌بینیم.

⬅️ تلفیق مذهب و سیاست، تجمیع دو جنبه از حیات بشریست که قابل قیاس با هیچ حوزه دیگری نیست. «می‌توانیم به اطمینان بگوییم که این دو پدیده‌هایی هستند که معمولاً به نحوی محکم و استوار نهادینه می‌شوند»، هر کدام داعیه اداره جامعه بشری را دارند و برقراری صلح بین آنها در طول تاریخ کار آسانی نبوده است؛ بدین جهت است که در دین اسلام، در تفکر شیعی همیشه از این تلفیق پرهیز شده تا به باور آنها این امر توسط منجی موعود تحقق یابد و در تفکر اهل سنت پس از گذار از دوره‌های خلافت، امر مذهب و سیاست به متولیان خاص خود سپرده شده که البته در سال‌های اخیر گروهی در تشیع با رجوع به ایده «ولایت» و دسته‌ای در تسنن با رجعت به مدل «خلافت» به زعم خود تفکر حکومت دینی صدر اسلام را احیا کرده‌اند و البته مدل‌های موفقی در اداره امور جامعه بشر امروزی نبودند.

⬅️ اما رابطه مذهب و سیاست در جوامعی که نمونه‌های موفقی در اداره امور جامعه در دنیای امروز محسوب می‌شوند، چه مسیر تاریخی را به طور کلی طی نموده است؟
از زمان جدایی تعیین کننده میان کلیسای روم غربی و شرقی، نسبت مذهب و سیاست در هر کدام از امپراتوری‌ها متفاوت شد. «در رم غربی به موازاتی که قدرت سیاسی زوال می‌یافت، کلیسای روم غربی تحت رهبری پاپ، سازمان منسجم‌تری پیدا می‌کرد» و مذهب، قدرتی مستقل و بیش از سیاست یافت؛ اما در رم شرقی یا بیزانس، برخلاف آن، قیصر قدرتمند باقی ماند و قدرت نهاد دین را منبعث از خود ساخت به طوری که روحانیان اغلب مناصب دولتی مهم و وسوسه انگیز داشتند.

⬅️ «در دوره قرون وسطی دستورالعمل صلح جویانه ای، تمایز میان قدرت زمینی و قدرت معنوی را مطابق کلام «عیسی» درباره آنچه سهم قیصر و آنچه سهم خداست روشن ساخته بود»؛ اما با امپراتوری دوم آلمان و تثبیت قدرت‌های ملی در بسیاری کشورها به ویژه انگلستان و فرانسه تعادل قدرت مذهب و سیاست به نفع سیاست تغییر کرد و حتی در مناطقی عمدتاً آلمانی زبان، دولت تعیین کننده مذهب مردم شد و به ویژه در مناطقی که به تدریج تعالیم لوتری غالب شد، نهاد دین تابع دولت شد و قدرت معنوی خود را بین مردم از دست داد و در ادامه شاهد حکومت دینی متصلب کالونی و سیطره کامل سیاست بر مذهب و تبعیت مراکز دینی از حکومت هستیم، گرچه کالون به ظاهر می‌خواست نشان دهد، کلیسا فراتر و مستقل از حکومت و صاحب قدرت است؛ اما هیچ کس از درون مراکز دینی جرات مخالفت با سیاست‌های دینی او را نداشت.«در کشورهای پروتستان، کشیشی کلیسا مقامی دولتی محسوب می‌شد و یک روحانی وظایف کاملاً دنیوی بر عهده داشت».

⬅️ «در قرن هجدهم آرمان عرفی کردن دولت قوت گرفت و خواستار این شد که دولت از کلیه قیود مذهبی‌اش رها شود» و حتی سیاست‌های دین زدایی از مطالبات عمده پس از انقلاب فرانسه بود؛ اما به طور کلی در همه کشورها گروهی که دغدغه هم دنیای مادی و هم دنیای معنوی جامعه را با هم داشتند؛ حتی مخالف هرگونه همدستی نهاد سیاست و مذهب با یکدیگر بودند و بر این باور بودند، مرکز دینی که مشروعیتش را از حکومت بگیرد، دیگر نمی‌تواند، کارکرد معنوی، اخلاقی و حمایتی خود را برای جامعه حفظ کند.

⬅️ این مسئله همدستی نهادهای مذهب و سیاست «از طرف جنبش‌های مسیحی رقیب که غالباً بر جنبه ذهنی مذهب یعنی رابطه فرد با خدا تاکید می‌کردند به چالش طلبیده شد. فشار علیه این گرایش‌ سخت بود؛ اما بسیاری از آنها توانستند ادامه حیات دهند و به تدریج نفوذ زیادی کسب کنند» و این گونه بود که گرچه این‌ها به دلیل رواداری از جانب آزاداندیشان غیر مذهبی حمایت می‌شدند؛ اما مسیر متعادلی را طی کردند و در بسیاری کشورها این ذهن گرایان مذهبی سکولار بودند که با تلاش های فکری و کنشگری های عینی و جنبش‌های پرنفوذ و به موقع، علی رغم رواج ماده باوری و انکار خدا، دین رها شده از چنگال سیاست را برای رابطه  فرد با خدا و کارکرد معنوی و اخلاقی آن سرمایه همیشگی جامعه ساختند و بعد از قرن ها هنوز «عیسی مسیح»، آموزه های اخلاقی او و مناسبتهایی چون «کریسمس» و «عید پاک» و... گرامی داشته می شود و برای مردم، شادی معنوی به ارمغان می آورد و جذابیت های معنا بخشی خود را بدون اجبارهای حکومتی تعطیلی مراکز تفریحی برای گرامیداشت پیشوایی دینی حفظ کرده است.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 ... تا عمر ملایان فاسد به سر آید
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 پیامدهای فردی، اجتماعی، مادی، معنوی و اخلاقی فساد در لباس افرادی که به واسطه جایگاه ویژه معنوی و فراجسمانی، واژه «روحانی» بر آنها تخصیص می‌یابد، چنان عمیق و گسترده است که بیان آن در محدوده چند سطر و محدودیت قلم و واژگان، غیرممکن می نماید، پیامدهایی که می تواند، حتی مرزها را بشکند و در گستره جهانی، گریبان بشریت را بگیرد و مفسده‌ای عالمگیر برانگیزد.

ای کاش تا دیر نشده
از آنکه به واسطه قدرتش کار برآید، کنشی درآید تا عمر ملایان فاسد به سر آید که اگر فسادشان بیش از این نماید، کار از اندیشه ورزانی چون «هگل» نیز بر نیاید!

⬅️ وقتی فسادهای اربابان دین، روز به روز گسترده و نمایان‌تر می‌شود و ویژه خواری و امتیازبخشی‌های تبعیض آمیز تنها به صفت پوشش و ادعای تصدی گری دین و مراکز دینی برملا می‌شود، چنان امواج رادیکال دین ستیزی، حتی شعله‌های الحاد و بی‌خدایی در سطوح مختلف جامعه و در اشکال گوناگون بالا می‌گیرد که شدتش از دوره پاگانی نیز ویرانگرتر است.

⬅️ اینجاست که هگل تلاش می‌کند با درک آنچه قرار است گریبان بشر را بگیرد، راهی بر بشریت بگشاید؛ از این رو با تعابیر فلسفی، گرچه هجمه ای بر دین موجود وارد می‌کند؛ ولی همچنان فلسفه‌اش را با تعابیر الهیاتی می‌آمیزد و عزم می‌کند، بشر را با معنی «نزدیک شدن به خداوند» نجات دهد؛ برای همین در نامه‌اش به دوستش «شلینگ» هم از او می‌خواهد بکوشد، دگماتیسم دینی را سرافکنده کند، هم از تحقق اراده الهی در پایان تاریخ بر روی زمین، بواسطه آنچه او «روح» یا «عقل» می نامد، سخن می گوید.
به نظر می رسد، وی تلاش دارد، هم رادیکالیسم متصلب دینی را که چهره خشن، فاسد، قدرت طلب و شیفته دنیایش برملا شده، در هم بشکند، هم معنا و هدف معنوی را برای جامعه حفظ کند و بشر را از در غلطیدن به سقوط اخلاقی و فساد گسترده جنون آمیز رهایی بخشد.

⬅️ اما علی رغم همه تلاش‌هایش، عمق و گستردگی آن چه رخ داده بود به حدی بود که از معنا و مشیت الهی سخن گفتن، واکنش‌های رادیکالی را برمی‌انگیخت و این گونه بود که طرح فکری او از سویی مخالفت های «مارکس» را برانگیخت که اندیشه‌هایش «راه را برای ظهور لنین و استالین هموار کرد» و از سوی دیگر به تلاش‌های «نیچه» منجر شد که به نحوی رادیکال، دوباره تمام سیر تاریخ را صورت‌بندی کرد و بدین نتیجه رسید که «خدا مرده است» و «راه را برای ظهور برخی از اندیشه‌های اساسی ایتالیا و آلمان فاشیسم هموار کرد». رادیکالیسم‌های خطرناکی که دومینوار حاصل پوشیدن جامه‌های مقدس توسط گرگ‌های روحانی نمای فاسدی بود که باورهای انسان‌ها را دریدند و نه فقط زمین خواری که با فسادشان خون و عصاره هستی‌های زمینی و آسمانی مردم را خوردند و بوی مشمئز کننده فسادشان در حدی فضای جامعه را در برگرفت که اخلاق و ایمان مردم را فاسد کرد و منجر به چنان خونریزی‌های وحشیانه و گسترده‌ای در گرماگرم تئوریزه شدن خشونت در جهانی تهی از معنا شد که ننگ آن بر پیشانی بشر آزاد از قید و بند دین در حالی که خدایش مرده بود، مانده است و این است، تجربه تلخ بشری از اربابان فاسد دین.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🍀 سال نو بر همه ایرانیان و مردمان ایران دوست مبارک

✅ انتخاب بیداری طبیعت و بهار به عنوان آغاز سال، توسط ایرانیان نشان از لطافت طبع، بیدار دلی، تعادل منش و رهایی از نخوت سرما و ظلم استخوان سوز دارد.
امید که در این سال، حال ایرانیان به نیکترین پندار، گفتار و کردار متحول شود.

✅ سالی سرشار از تحول و پیروزی برای همه شما عزیزان آرزومندم.

مرضیه حاجی هاشمی

/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 حاکمیت بی‌نهایت الیگارشی فاسد با تولید پایان ناپذیر بحران
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 در حالی سومین دهه قرن ۲۱ به میانه خود نزدیک می‌شود که جنبش‌ها و گرایشهای دست راستی در کشورهای مختلف سعی می‌کنند، انحصار قدرت را به دست گیرند و از آنجا که یک ایدئولوژی منسجم سیاسی و اقتصادی را عرضه نمی‌کنند، سعی دارند از دیگر ایدئولوژی‌های دنیای مدرن یا مکتب‌های اعتقادی دنیای سنتی به عنوان پوشش استفاده کنند تا بر شیوه مدیریت سیاسی و اقتصادی خود سرپوش بگذارند.

⬅️ از آنجا که این شیوه اداره جامعه هیچ جذابیت جهانی ندارد، آنها خود و گرایش‌های خود را معمولاً با ترکیبی از مدل‌ها یا گرایشهای شناخته شده و عموماً جذاب معرفی و عرضه می‌کنند، شامل ناسیونالیسم، دموکراسی، جمهوری، مردم سالاری و غیره؛ اما به واقع نمایش فریبنده از دموکراسی و ارائه تابلویی مخدوش از انتخابات و گردش نخبگان و یا تظاهر به ملی‌گرایی یا دینمداری ویژگی‌های مشترک همه آنهاست.

⬅️ همچنین این رژیم‌های سیاسی تحت پوشش یک طبقه و نخبگان نفوذ، بیشترین ثروت و قدرت را به انحصار خویش در می‌آورند و برای پنهان کردن فساد و ناکارآمدی غیرقابل وصف خود سعی در کنترل شدید بر رسانه‌ها دارند تا مشروعیت و قوانین خویش را در افکار عمومی جامعه خود خدشه ناپذیر کنند؛ از این رو الیگارشی حاکم با سلطه کامل بر رسانه‌ها و ایجاد شبکه ملی اطلاعات و ارتباطات به بهانه‌هایی همچون ملی‌گرایی، امنیت فضای مجازی، اینترنت امن برای خانواده‌ها و غیره در واقع فضای امن برای فساد سیستماتیک خود ایجاد می‌کند و مکرراً عامل شکست‌های پیاپی خود در مدیریت جامعه را عوامل بیرونی و توطئه‌های دشمن معرفی می‌کنند تا توجهات را از فساد درونی و ناکارآمدی خود به بیرون معطوف کنند.

⬅️ نمونه بارز این شیوه حکمرانی و اداره جامعه را که الگوی برخی از جنبش‌ها و گرایش‌های دست راستی قرار می‌گیرد، حتی اگر اعتراف بدان وجهه خوبی به آنها ندهد و مجبور به کتمان علنی آن باشند، در روسیه قرن ۲۱ شاهد هستیم.
«روس‌ها وانمود می‌کنند که دموکراسی هستند و رهبرش وفاداری به ارزش‌های ناسیونالیسم روسی و ارتودوکس را به جای الیگارشی جار می‌زند. افراطیون دست راستی در فرانسه و بریتانیا شاید به کمک روسیه تکیه کرده باشند و پوتین را ستایش کنند؛ اما به واقع رای دهندگانشان دوست ندارند در کشوری که مدل روسی را کپی کند، زندگی کنند، کشوری با فساد همه گیر، خدمات پرنقص، بدون حاکمیت قانون و نابرابری حیرت آور. بر اساس برخی سنجه‌ها روسیه یکی از ناعادلانه‌ترین کشورهاست با تمرکز ۸۷ درصد ثروت در دست ۱۰ درصد از ثروتمندترین مردم.»

⬅️ برخی از کشورهای همسایه روسیه در حالی که دست راستی‌ها قدرت را قبضه کرده‌اند یا اساسا امکان شکلگیری یا به قدرت رسیدن دیگر گرایش ها وجود ندارد، در حال الگوگیری گام به گام از این شیوه حکمرانی فساد آلود هستند و این در حالی است که خود ادعا می‌کنند، ایدئولوژی و مدل مستقل برای حکمرانی دارند و تحت نام دین یا ناسیونالیسم و غیره آن را به خورد حامیانشان می‌دهند و آنها را می‌فریبند.
خصوصی‌سازی‌هایی که هیچ نشانی از الگوی اقتصاد آزاد ندارند و واگذاری اموال ملی به گروهی خاص یا اشخاصی در سازمان‌ها و نهادهای حامی حکومت، نشان بارز این حکمرانی فاسد است.

⬅️ سرکوب مخوف و اسرارآمیز مخالفان، ایجاد رعب و وحشت بین عموم جامعه به منظور ممانعت از اظهار نظر آنها در مورد مقوله‌هایی که امنیت ملی را تضعیف می‌کند، امنیتی کردن هر اعتراض مدنی، سیطره کامل بر شبکه‌های اجتماعی و توزیع نابرابر امکان دسترسی به گردش آزاد اطلاعات، تهی کردن نهادهایی همچون دانشگاه از قدرت خلق جنبش‌های اعتراضی و نقادی و تولید بحران‌های انحراف کننده، همه و همه از دیگر نشانه‌های حکمرانی روسی است.

⬅️ خلق مداوم قدرت‌های شیطانی و دشمن یا سوژه‌های انحرافی، تنها رمز بقای این نوع حاکمیت است. «اگر ملتی با حمله خارجی یا قدرت‌های شیطانی مواجه شود، چه کسی برای نگرانی از بیمارستان‌های بسیار شلوغ و رودخانه‌های آلوده وقت دارد؟ با تولید جریان پایان ناپذیری از بحران‌ها، الیگارشی فاسد می‌تواند، حاکمیت خود را تا بی‌نهایت ادامه دهد.»؛ لذا یکی از وظایف اصلی فرهیختگان، فعالان حوزه های مختلف اجتماعی و اندیشمندان در چنین کشورهایی، روشنگری و هدایت افکار عمومی به سمت بحران اصلی است که همان بزرگ شدن اختاپوس الیگارشی فساد با سودای حاکمیت بی نهایت است.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 رهبر اقلیتی با توهم اکثریت
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 چگونه ناگهان در جنبش ها اکثریت حامی به اقلیت تبدیل می‌شوند؟ چرا جمعیتی که توده وار در پی یک رهبر به حرکت در می‌آیند و چنان شیفته او هستند که همه آرمان‌ها و آرزوهای خود را در پیروی از او محقق می‌دانند، حتی آرمان‌هایی که هیچ سازگاری با تفکرات و عقاید آن رهبر ندارد، از مسیر رفته باز می‌گردند و حتی از گذشته خود پشیمان می‌شوند؟

⬅️ انسان‌ها در زندگی خود دارای منابع معنا بخش متعددی هستند و از همه آنها کسب هویت می‌کنند و به زندگی‌شان معنا و مفهوم می‌دهند. جنبش‌های توده‌ای با یک رهبر کاریزماتیک یکی از منابع یا عناصر معنا بخشی را برای ملتی برجسته می‌کند، به وصفی که این منبع، سرریز بر توده‌ های اکثریتی با شور و هیجان فراوان به نظر یگانه تعیین کننده اهداف و آرمان‌های فردی و اجتماعی آنها خواهد شد؛ اما این فقط غفلت و توهم چنین جنبش‌هایی است؛ چرا که انسان‌ها هرگز دیگر منابع معنا بخشی و داستان‌ها و روایت‌های غیر رسمی را به طور کامل وا نمی گذارند و بعد از خاموش شدن ماشین تبلیغات یا فروکش کردن هیجانات و یا آگاهی جامعه، ایمانشان به روایت‌ها و داستان‌های به حاشیه رفته در هویت بخشی به خود را به سرعت بازسازی می کنند.

⬅️ از آنجا که جنبش های توده ای، بسیار انحصاری، تک بعدی و غلو آمیز هویت سازی می کنند، جنبه های بسیار مهم نیازهای هویتی پیروان را نادیده می گیرند. به طور مثال ممکن است، ارزش‌های دینی و عناصر مذهبی را بر ارزش‌های فرهنگی، ملی، آیین‌ها و سنت‌های محلی مقدم شمرند یا بالعکس و یا حتی به خلق مفاهیم جدیدی در هویت ملی و حیات معنوی افراد دست یازند؛ اما از آنجا که نوعی ناهماهنگی شناختی برای افراد ایجاد می‌کنند، افراد، سرگردان بین هویت‌های چندگانه نمی‌توانند، خود را تعریف کنند، به طور مثال نمی دانند باید یک دیندار متشرع مطابق تکلیف و تقویم مذهبی باشند یا یک آداب دان سنتی پایبند به رسوم فرهنگی یا دارای یک هویت تعریف شده مطابق مفاهیم ایدئولوژیک در خدمت اهداف و آرمان‌های توده‌ای یا فاشیستی؛ لذا بخش کثیری از جامعه آرام آرام سعی در بازیابی هویت واقعی خویش و بهره‌وری از روایت‌ها و داستان‌های متکثر و منابع معنا بخش زندگی خویش خواهند کرد.

⬅️ رهبران جوامع توده‌ای مایلند مردم همیشه در اوج تعلقات هویتی و معنایی سال‌های نخستین جنبش باشند و نفوذ ناپذیری نسبت به داستان‌های غیررسمی داشته باشند؛ اما «حتی هیتلر هم نتوانست مردم را به فراموش کردن همه داستان‌های جایگزین وا دارد، حتی در تاریک‌ترین روزهای دوران نازی، مردم علاوه بر داستان رسمی به برخی داستان‌های پشتیبان چسبیده بودند، این موضوع در سال ۱۹۴۵ کاملاً آشکار شد. دیگران این گونه فکر می‌کردند که پس از ۱۲ سال شستشوی مغزی نازی‌ها آلمان‌ها کاملاً ناتوان از معنا بخشیدن و منطقی کردن زندگی پس از جنگشان باشند. آنها همه ایمانشان را به یک داستان بزرگ هدیه داده بودند و وقتی داستان منفجر شد، اکثر آلمانی‌ها با سرعتی اعجاب انگیز به حالت اول برگشتند و چیزی از شلیک هیتلر به مغز خودش نگذشته بود که مردم در برلین، هامبورگ و مونیخ هویت‌های جدید اختیار کردند و معنا و مفهوم جدیدی در زندگی‌شان یافتند.»

⬅️ وقتی رهبر یک جنبش توده‌ای، مردم را چنان دانه‌های شن روان در دستان خود می‌پسندد تا اکثریت قاطع ملتی را در قالب هویت مورد نظر خود شکل دهد و در خدمت آمال و آرمان‌های خود گیرد، باید بداند یک ملت هرگز برای همیشه شن های روان در پس احساسات و هیجانات و شکل یافته در هویت‌های قالبی مطلوب او باقی نخواهند ماند و حتی اگر طوفان شنی باشند که به ظاهر همه گذشته هویتی خود را چونان انقلابی ویران کرده باشند؛ اما دیر یا زود، غبار هیجانات فرو می‌نشیند، آگاهی سر برمی آورد و سرگردانی هویتی و بحران شناختی پایان می‌یابد؛ چرا که رهبری که بر موج ناآگاهی و شور و احساس پیروان سوار می‌شود و هویت و معنای زندگی آنها را دیکته می‌کند، در انتها یا به مغز خودش شلیک خواهد کرد یا ساختار تحت رهبری‌اش را دچار انفجار و مرگ مغزی و این در حالی است که خیلی زودتر از آن، فقط رهبر اقلیتی با توهم اکثریت بوده است.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 آیا هنوز هم تفکر نمی‌کنید؟!
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 حیات جسمانی‌اش پایان یافت، چه در اوج قله با یک انفجار و چه در عمق دره بر اثر سقوط و انهدام، چندان تفاوتی ندارد، او که سه سال پیش از پس یک نارقابت انتخاباتی با نتیجه از پیش مشخص، روز میلاد امام رضا به جشن آغاز نشست و اکنون با صدای نقاره خانه صبح میلاد امام رضا ناقوس پایانش نواخته شد. چه فرقی می‌کند برای او که او را شهید خدمت بنامند یا فقید رحلت؟ مهم آن است که طوماری از به ظاهر خوش خدمتی‌هایش به قطار پیشرفت نظام -گرچه به نظر، سوخت موتور عقبگرد آن بود- اعم از سرعت و نرخ اینترنت تا سرعت و نرخ جمعیت ناراضی و معترض، فراهم است تا دستگاه گوبلزی واژه سازی، خادمی قدیس برکشد از ناکامی آنان که بر قدرتش برکشیدند.

⬅️ از ویژگی‌های اصلی دستگاه تبلیغات گوبلزی که به ظاهر، دلیل موفقیت آن هم بود، انحصاری بودن آن عنوان می شود و اینکه «با وحشت، جفت شده بود و با زور پشتیبانی می‌شد»، هیچکس اجازه نداشت، گونه‌ای دیگر فکر کند یا بنویسد. اعلام می‌شد با هر کسی که غیر آنچه ما می‌گوییم و می‌خواهیم، منتشر کند، برخوردی سخت خواهد شد. «گوبلز» می‌گفت: «اگر قرار باشد، تبلیغات اثربخش باشد، همیشه باید شمشیر تیزی پشت سرش باشد»؛ لذا تبلیغات را طی هفت شیوه و مرحله انجام می‌دادند: «اسم دادن، تلطیف و تنویر، انتقال، تصدیق، مردم ساده، مغالطه و همرنگی با جماعت»؛ اما اگر گوبلز در قرن ۲۱ بود، قطعاً نه می‌توانست، این هفت شیوه را برای اکثریت جامعه به کار گیرد و شورآفرینی و حماسه آفرینی‌های بی‌نظیر خود را تکرار کند؛ نه حتی زور شمشیرش از پس امواج ماهواره‌ای و شبکه‌های گسترده اجتماعی بر می‌آمد تا با فیلترینگ بلااستثناء تمام شبکه‌های اجتماعی، اطلاع رسانی را به انحصار شبکه‌های ملی خود درآورد.

⬅️ حال که چنین موفقیت‌های گوبلزی غیر ممکن شده است، بهتر است، از شیوه‌ اسم سازی‌های تبلیغاتی و تلطیف، عاطفی، احساسی و شورانگیز کردن فضا برای تنویر افکار به قصد تصدیق بدون بررسی و شواهد بپرهیزیم؛ چرا که به هر شکل، فیلترینگ پاسخگو نیست و همه جامعه مردمانی ساده نیستند که با مغالطه‌های ابهام زا و گاهی برای همرنگی با جماعت اقناع شوند یا سکوت کنند. آنها حتی بی مدد شبکه‌های اجتماعی نیز شواهد کافی دارند. از کوچه و خیابان‌، مغازه‌ها و عمومی‌ترین عرصه ها تا مدرسه و دانشگاه‌ها و تخصصی‌ترین آنها مداوم و مکرر، خدمات باقیمانده از این سه سال را می‌بینند و با همه وجود لمس می‌کنند، از اینکه روزها قادر نبودند، کارت ورود به جلسه امتحان نهایی فرزندشان را از سایت دریافت کنند تا کتاب‌های درسی دستکاری شده، تزریق طلبه‌ها به آموزش و پرورش و ...، از حضور به شدت تنش‌زای گشت ارشاد در خیابان‌ها و رفتارهای خشن و تحقیرآمیز با زنان تا سبد خالی شده‌شان از گوشت و لبنیات و انواع میوه‌های رنگارنگ فصلی با قیمت‌های نجومی که انبوهی از اندوه و شرمندگی را بر سینه‌هایشان آوار کرده، این‌ها همه گوشه‌هایی از خدمت‌های دولت سیزدهم و رئیس فقید آن است که در عمومی‌ترین سطوح جامعه، روزانه تجربه می‌شود.

⬅️ هم اکنون دو قطبی خطرناکی در جامعه دیده می‌شود، عده‌ای عزادار شهید هستند و عده‌ای حتی از به کار گرفتن واژه مرگ هم امتناع دارند. بخشی از جامعه به صفت نجابت ایرانی بودنشان که البته توسط بسیاری از نسل جوان، مورد اعتراض و هجمه است، سکوتی حرمت دارانه اختیار کرده‌اند؛ چون می‌دانند که چه رنج آور است، بر عزای دیگران خندیدن؛ حتی دیگرانی که بر عزاداری آنها هم عامل بودند و هم منکر، هم جاهل بودند و هم مقصر، بر داغ‌های دلشان آتش زدند و بر اشک‌هایشان هلهله کردند، بر زخم‌هایشان نمک پاشیدند و بر آتش جانشان شعله افکندند، آنگاه که شب را تا صبح، پیکر بی جان پاره های تن ایران را در یخ لالایی خواندند تا ناگه ربوده نشوند. آنها سوای آنچه در دل دارند، بر لب سکوت کرده‌اند نه آنکه بترسند؛ چون گرچه اقلیتی باشند که عزادارند؛ ولی هم‌وطنانشان هستند و عزادار به ویژه عزادار هم‌وطن حرمت دارد در نگاه محترمشان.

⬅️ آیا وقت آن نرسیده به پاس این حرمت داری به خود آیند، آنانی که حرمت ایرانیان را نگه نداشتند و این وضع اسفبار تحمیل شده به آنان را عامل حقارت ملی‌شان کرده‌اند که نابسامان‌ترین کشورها نیز بر نرخ دلار ما طعنه تحقیرآمیز زنند؟ وقت آن نرسیده تا کمی بیندیشند که خداوند دستی برتر از همه دست‌هایی است که دست بر هم، راه حق انتخاب را بر ملتی سد کردند؟ ملتی که برای احقاق این حق بیش از یک قرن دویده است؟ آیا هنوز هم تفکر نمی‌کنید!؟

/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 شکستن «چرخه شوم» غیر ممکن نیست
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 این روزها که نمایشگاه کتاب برپاست، رویدادی با ماهیت فرهنگی که می‌تواند، شاخص خوبی برای آزادی بیان و تضارب آرا در وضعیت رواداری اندیشه ای در گرماگرم مطالعه، آگاهی، جویندگی و پژوهندگی باشد، به یاد خاطره ۹ سال پیش افتادم. در مکانی که شرفش به قدمت «خواندن» انسان بود، به قدم ناخوانای عده‌ای ماهیت این رویداد به شدت نقض شد، عده‌ای که به غرفه انتشاراتی هجوم آوردند و تمام نسخه‌های موجود کتاب «چرا ملت‌ها شکست می‌خورند؟» از «عجم اوغلو» و «رابینسون» را ربودند؛ حتی نسخه‌ای را از دستان مشتری که در حال خریداری بود!

⬅️ عجم اوغلو و رابینسون بر این باورند که «نهادها هستند که سبب موفقیت و شکست ملت‌ها می‌شوند.» این نهادها اعم از نهادهای سیاسی و نهادهای اقتصادی و ... هستند. «نهادهای اقتصادی به انگیزه‌ها شکل می‌دهند، انگیزه تحصیل، انگیزه پس انداز و سرمایه‌گذاری، انگیزه ابداع و به کارگیری فناوری‌های نو و مانند آن»؛ اما «این نهادهای سیاسی هستند که ماهیت این فرایند را تعیین می‌کنند؛ برای مثال، نهادهای سیاسی یک ملت، میزان توانایی مردم را برای مهار سیاستمداران و اثرگذاری به نحوه رفتار آنها رقم می‌زنند. این نهادها همچنین مشخص می‌کنند که آیا دولتمردان (ولو به صورت ناقص) کارگزار شهروندان هستند یا اینکه ممکن است از قدرتی که به آنها تفویض شده یا آن را غصب کرده‌اند، سوء استفاده کنند و به ثروت اندوزی و تعقیب مقاصد خویش که به شهروندان آسیب می‌زند بپردازند».

⬅️ وقتی نهادهای سیاسی، کثرت گرا نباشند و متمرکز باشند، منافع اقتصادی عده معدودی نیز تأمین می شود و اقتصاد از رقابت، رونق و کیفیت تولید می افتد و فساد، انحصارطلبی و عدم پاسخگویی به مشتریان جای آن را می‌گیرد.
این کتاب به خوبی نشان می‌دهد که اگر زمینه‌های تاریخی، سیاسی و اجتماعی شکل‌گیری نهادهای سیاسی کثرت گرا در جامعه فراهم نباشد، در هر قالب سلطنتی یا جمهوری، چقدر خطر ظهور حکومت‌های فردی و مطلقه به صورت چرخه ای، جدی است و ملتی را با شکست‌های پی در پی روبرو می کند. در اینجا نمونه انگلستان به خوبی تشریح می‌شود که گرچه به ظاهر «سلطنت مشروطه» است؛ اما نهادهای فراگیر و کثرت گرای سیاسی در یک روند تاریخی بیش از ۴۰۰ ساله چگونه شکل گرفت و منجر به شکل‌گیری نهادهای اقتصادی فراگیر و انقلاب صنعتی شد که جهانی را متحول کرد. این روند تاریخی، متضمن بالاترین عناصر دموکراتیک در این کشور است. کشورهایی با نبود این پیشینه تاریخی و مبارزاتی برای ایجاد، بقا و گسترش نهادهای فراگیر سیاسی نمی‌توانند، شاهد موفقیت با الگوهای مشابه حکومت در انگلستان باشند؛ چون نهادهای کثرت گرای قوی برای کنترل شاه یا هر فرد دیگری وجود ندارد.

⬅️ در انگلستان، شکست کامل حکومت مطلقه در سال ۱۶۸۸ منجر به شکل‌گیری نهادهای سیاسی کثرت گرا شد؛ اما نخستین قدم‌های حرکت در مسیر این تحول که به گونه‌ای نهادی از استبداد به سوی کثرت گرایی می‌رفت به شکلی تردیدآمیز در سال ۱۲۱۵ با منشور بزرگ «ماگناکارتا» برداشته شد. «این سند برخی اصول اساسی را به اجرا در می‌آورد که قدرت تاج و تخت را به صورت چشمگیر به چالش می‌کشید». ۵۰ سال بعد، اولین پارلمان منتخب، قدرت سلطنت را محدودتر کرد و ۱۱۶ سال بعد، شورش روستاییان به سمت کثرت گرایی نهادی پیش رفت. جزر و مدهای زیادی در این مسیر مبارزاتی وجود داشت، در دوره‌ هایی نهادهای قدرت، متمرکزتر و در دوره‌هایی کثرت گراتر می‌شدند تا اینکه «انقلاب شکوهمند» به وقوع می‌پیوندد. بعد از آن، ائتلاف گسترده منجر به انقلاب، همچنان توانمند باقی می‌ماند و نقش مهمی در بقا و تقویت نهادهای فراگیر سیاسی و اقتصادی بازی می‌کند. شکست ائتلاف انقلابی هرگز نمی‌توانست به انقلاب صنعتی منجر شود.

⬅️ این کتاب تنها راه حل ناکامی اقتصادی و سیاسی امروز کشورها را این می داند «که نهادهای استثماری‌شان را به سوی نهادهای فراگیر دگرگون کنند». از نظر نویسندگان، «رشد تحت نهادهای سیاسی استثماری همانند مورد چین پایدار نیست و به احتمال زیاد فروکش خواهد کرد». آنها یک ائتلاف بزرگ و پایدار را تنها راه شکست «چرخه شوم» می دانند. «چرخه شوم به این معناست که چنین حرکتی آسان نیست؛ اما غیر ممکن نیست و قانون آهنین اندک سالاری نباید اجتناب ناپذیر تلقی شود».

/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 به انحصار درآوردن معنا و گره زدن آن به سیاست
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 در جمعی از دختران ۱۷ تا ۱۹ ساله که همگی به لحاظ درسی از برترین‌ها بودند و از خودشان توصیفی شناختی ارائه می‌دادند، یک ویژگی مشترک دریافت می‌شد، مسأله اصلی اکثریت آنها، مسأله معنا و نداشتن نقطه اتکای معنایی بودـ بچه‌هایی باهوش که به خوبی درک می‌کردند در پیرامون آنها چه می‌گذرد، چقدر همه چیز خالی از معنای واقعی و سرشار از تظاهر است، معنایی که در زیر فشار ساختارهای بی‌معنا (از دریچه نگاهشان) قربانی شده بود و با فریادی بلند یادآوری می‌کرد که بزرگترین جنایت در حق بشریت به انحصار درآوردن معنا و گره زدن آن به سیاست است.

⬅️  آنها گاهی به همه چیز می‌خندند و گاهی اشک می‌ریزند. گویی آنها هیچ ارتباطی با برخی کتابهای درسی خود  که تشخیص می دهند با تفکری انحصاری دستکاری شده است، برقرار نمی‌کنند و کاملاً خلاف آن را باور دارند، آنها می‌گویند: «فقط می‌خوانیم که نمره بگیریم». آنها نمی‌پذیرند که به طور مثال «فقه» به عنوان علمی اجتماعی در کتاب جامعه شناسی آنها معرفی شود که قدرت توصیف و تبیین (دو وظیفه اصلی علم) ندارد؛ ولی چگونگی رفتار مسلمانان را با احکام و قواعد تعیین می‌کند! اینها را به سخره می‌گیرند، چه رسد که خود را تابع و ملزم به این احکام بدانند یا اشتیاقی داشته باشند، برای مطالعه این علمی که نه توصیف می‌کند، نه تبیین و نه قدرت پیش‌بینی دارد!

⬅️ گویی خدای آنها و ساحت معنایی او را در زندانی انحصاری و مسیر ره یافتن به سوی او را سد کرده‌اند. همه آنها گمشده‌ای دارند که به دلیل اراده‌ای برای هر لحظه دور شدن از این زندان انحصاری و ترس از آن، از او دور و دورتر می‌شوند.
خدایی که در طول تاریخ، سه تعبیر و تصویر انتزاعی، تجربه بشر از ساحتش را برساخته است:

⬅️ ۱- تصویری که در آن تمایل به اطاعت محض از انسان‌هایی است که «عقیده بر آن است، نزدیکی‌شان به ساحت الهی به آنان اقتدار حکومت کردن می‌دهد»،«حاکم تئوکراتیکی» که جلوه ساحت الهی بود و مردمان برای تقرب به خدا نیاز به توسل به درگاه او و برای بخشایش خدا نیاز به شفاعت و واسطه‌گری او داشتند. «از این حیث تا حد زیادی شبیه وکیل بود و نیز به مثابه نماینده خدا در زمین عمل می‌کرد». این تصور از خدا میراث تمدن‌های اولیه مانند تمدن مصر است.

⬅️ ۲- تصوری که در آن خدا اکنون در روی زمین حکومت نمی‌کند، «خدایی که از جهان روی می‌گرداند و چهره‌اش را پنهان می‌کند»؛ اما در آخرالزمان بر مردم حکومت خواهد کرد. به این تصور «گنوسیسم» گویند که بیشتر در جهان باستان بود و «اشکالی از آن را می‌توان در بسیاری از ادیان و مکاتب فلسفی پیدا کرد».

⬅️ ۳- تصوری که در ادیان ابراهیمی ارائه می‌شود، «در این تصویر، تنها خدا خداست»، او نه قصد سیاسی دارد، نه خودش را پنهان می‌کند. «او عادت ندارد که صورتش را نشان دهد؛ اما به قدر کافی از خودش رد پا می‌گذارد» تا بشر با شناخت او و اشتیاق به او به زندگی‌اش معنا بدهد و به آرامشی عمیق در کوران وقایع سهمگین طول تاریخ بشر دست یابد. در این نگاه همه انسان‌ها جانشینان خدا بر روی زمین هستند و «انسان موجودیست که بر صورت خدا ساخته شده و دم الهی زندگی را دریافت کرده است»، انسان در این دیدگاه نه خداست و نه برده، «سخت‌ترین درسی که انسان باید بیاموزد، زندگی در این حد وسط است»، انسان، آزاد و با قدرت انتخاب آفریده شده است و ملزم به اطاعت از هیچ انسان (غیر متصل به وحی) چونان خود نیست.

⬅️ با این وجود انسان‌ها در دوره‌های مختلف زمانی و مکانی تاریخی این ادیان ابراهیمی را متأثر از تصورات الهیاتی تمدن‌های اولیه و باستانی، واجد اقتدار سیاسی بالایی نمودند و الهیات سیاسی را که «گفتاری درباره اقتدار سیاسی مبتنی بر پیوند الهی و وحیانی است»، پایه‌ریزی کردند؛ آنچه که کاهنان، کشیشان و روحانیون ادیان را عامل اصلی بزرگترین جنایت علیه بشریت ساخت و این همان به انحصار درآوردن معنا و گره زدن آن به سیاست و سرگردانی معنایی بشریت است.
@M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 به بهانه روز معلم و معلمان در حصر و بند جهالت
✍ مرضیه حاجی هاشمی

⬅️ امسال در حالی روز معلم را پشت سر گذاشتیم که بسیاری از معلمان متألم این سرزمین از زمین آموزش و دانش، دانشگاه و جوشش رانده و در حصر و بند جهالت بودند. حصاری که گرچه خشت خشت آن را تنگ نظری مطلق اندیشان انحصار طلب بنا نهاده؛ اما همچنان مستأصل در برابر آزادگی جان و آزادی فکر و اندیشه ای است که افشرده شوق این معلمان چه در کلاس و چه در حصار است.
حصاری که هرگز یارای تحدید فراخنای ذهن و شوق اندیشیدن آنهایش نیست، آن مشتاقان سرزمینشان و دانایی و آزادی مردمانشان که «هایدگر» گفت:
«تنها آن گاه که خواهان و مشتاق آنی هستیم که فی نفسه باید بدان اندیشید، ما را یارای تفکر است.»

⬅️ دیروز به بهانه روز معلم به یکی از اساتید سابقم پیام تبریک فرستادم و وی مراتب اندوهش را از این وضعیت حصر و بند در پیامی چنین بیان داشت که این نمودی از ناشادی معلمان قدیم و جدید و ناکامی جامعه ای است که با خون دل آنها را پروده است؛ اما می خواهم به این بهانه به تمام آن اساتیدی که اکنون خود یا ثمره جهد آموزشی خود را در حصر و بند جهل می بینند، چنین بنگارم که:
اگر تعلیم و تعلم شما منتج به تأمل و اندیشدن شده، شما موفق ترین معلمان تاریخ هستید؛ چرا که بزرگترین امر و مسأله امروز ما اندیشه و اندیشیدن است که هایدگر می گوید:
«اندیشه انگیزترین امر آن است که ما هنوز اندیشه نمی کنیم. هنوز نمی اندیشیم؛ گرچه وضعیت جهان دم به دم اندیشه انگیزتر می شود.»

@M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 قدم ویرانگر تاریخی و تباهی یک ملت
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 چندی پیش در کلاس درس «تاریخ عقاید سیاسی در غرب» در حالی که در زمینه شورهای موعودگرایانه قرن بیستمی در غرب گفتگو می‌کردیم که منجر به فاجعه فاشیسم و جنگ جهانی دوم شد، دانشجویی سوال کرد، من و بسیاری از هم نسلی های من نمی‌توانیم، درک کنیم، چگونه چنین شورهای الهیاتی در جامعه‌ای در می‌گیرد و چرا انسان‌ها گرایش به الهیات سیاسی پیدا می‌کنند؛ چون بدون گرایش افراد، صرف باور رهبران سیاسی، هرگز چنین گرایش‌هایی نمی‌تواند، به حکومت متعصبان دینی یا موعود باورانی که داعیه نجات بشریت دارند، منجر شود و چگونه است که در بسیاری از جوامع چنین شورهایی در نمی‌گیرد؟

⬅️ آنچه موجب شد، آن مباحثه و پرسش و پاسخ کلاس درس در ذهن مرور شود، دریافت پیام تبریک «روز معلم» از سوی دانشجویانی بود که فقط ۴۰ سال با نسل دهه ۵۰ و ۶۰ خود، فاصله دارند؛ ولی گویی از ۴۰۰ سال تاریخ عقایدی که غرب طی کرده، گذشته اند! ۴٠٠ سالی که به تعبیر اندیشمندی، رودخانه ای باریک؛ اما عمیق بین سبک و سیاق اندیشیدن آنهایی که در دو سوی این رودخانه هستند، شکافی ژرف ایجاد و «ارتباط ما را با سنت الهیاتی دیرپای اندیشه سیاسی مان قطع کرد» و فقط فهمی مبهم برای ما باقی گذاشت. «در یک طرف رودخانه، ساختارهای سیاسی اساسی جامعه را با ارجاع به اقتدار الهی تصور و نقد می‌کنند و در سوی دیگر خلاف این عمل می‌کنند و این اختلافی بنیادین است». اختلافی که برای چهار قرن تاریخ پرفراز و نشیب عقاید سیاسی در غرب عجیب نیست؛ اما برای فاصله زمانی ۴ دهه بین نسل جوانی که در ایران انقلاب کرد و نسل جوان امروزی شگفت انگیز است؛ گرچه این مسئله جای تامل بسیار دارد و بیانگر ناکامی الهیات سیاسی در دهه‌های اخیر است؛ اما این نوشتار قصد پرداختن بدان را ندارد.

⬅️ اینکه چرا انسان‌ها و جوامع انسانی درگیر الهیات سیاسی می‌شوند، زعامت روحانیان را در حکومت و سیاست توجیه می‌کنند و بدان مشروعیت می‌دهند، صرف نظر از تجربه‌های بشری در طول تاریخ، به طور کلی به این دلیل اساسی است که «انسان‌ها همه جا به ساختار اساسی واقعیت و راه درست زندگی می‌اندیشند و بسیاری، از این مسائل به نظر ورزی در باب امر الهی با ایمان به مکاشفه‌ها می‌رسند»، باورهایی که برای ادامه حیات انسانی خود ضروری می‌یابند. «از منظر روانشناختی فاصله میان اعتقاد به چنان چیزهایی تا باور به اینکه آنها منابع مشروع اقتدار سیاسی اند، قدمی بسیار کوتاه است»، این قدم کوتاه، همان رخدادهای تاریخی است که ما از آن به عنوان شورهای موعودگرایانه یا شورهای الهیاتی یاد می‌کنیم، قدمی که الهیات را به سیاست می‌آلاید و سیاست را به الهیات می‌آراید، هر قدرتی را تقدیس و هرگونه تبعیتی را تکلیف می‌کند.

⬅️ اینکه چرا در بسیاری از این جوامع این شورها در نمی‌گیرد، این نیست که ذهن انسان غربی به ساختار اساسی واقعیت توجه ندارد، «در غرب مردم همچنان به خدا و انسان و جهان می‌اندیشند - مگر می‌توانند چنین نکنند؟- اما ظاهراً بیشترشان خود را آموزش داده‌اند که این قدم آخر به سوی سیاست را برندارند» و الهیات، دیگر برایشان مرجعیت سیاسی ندارد. در اصل آنها خویشتن‌داری می‌کنند؛ ولی به واقع می‌دانند که الهیات سیاسی، شیوه‌ای از اندیشیدن و نوعی عادت ذهنی است که به دلیل تجربه‌های ناکام و حتی خونین بشری باید با دقت زیاد راه‌های بازگشت عادت گونه ذهن بدان را بست تا منجر به رجعت جنبش های بنیادگرانه رادیکال نشود.

⬅️ لذا آنها به دو نکته مهم توجه کرده‌اند:
یکی اینکه در زمان شروع حرکت برای فاصله گرفتن از الهیات سیاسی، فیلسوفان سیاسی اولیه آن را بی اهمیت و خرد تصور نکردند؛ بلکه آن را جدی گرفتند و وظیفه خود دانستند که الهیات سیاسی و قدرت بالقوه آن را خوب فهم و ابتدا چالش فکری را که پیش روی اندیشیدن بشر می‌گذارد، حل کنند و بدون پرداختن بدان بر اصول رهایی از آن نپردازند، اصولی مانند جدایی کلیسا و دولت و ... «بی دلیل نبود که آنان بزرگترین آثارشان را نه با بحث درباره اصل عالی؛ بلکه با بررسی ادعاهای مربوط به وحی و مکاشفه و روانشناسی باور شروع کردند»؛ چون آنها می‌دانستند، برای آغاز دوره جدید، «اصول گرامی‌شان» را مانند جدایی دین و سیاست، حقوق فردی و جمعی، تساهل مذهبی، آزادی بیان و غیره «تنها زمانی می‌توانند به کرسی بنشانند که مسائل الهام بخش الهیات سیاسی خاتمه یافته باشد» و انسان‌ها با اعتماد بتوانند، معنا و ارزش‌های انسانی مطلوبشان را در حکومت مبتنی بر خرد جمعی و وجدان تامین کنند؛ نه صرفاً مبتنی بر احکامی که الهیات سیاسی بر آنها تحمیل می‌کند تا به بهانه آن، معنا و ارزش‌های انسانی را به زندگی‌شان تزریق کند.
دومین نکته مهم همان خویشتنداری برای برنداشتن آن قدم ویرانگر تاریخی در تجربه بشریست که می‌تواند هر ملتی حتی جهانی را تباه کند.
/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 بندهای فریب و دروغ را بگسلید
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 جامعه‌ای که در آن، امر دنیوی و نظم امور سیاسی و اجتماعی با امور غیردنیوی پیوند می‌خورد و نه تنها احساس امنیت و آرامش روانی ندارد که حتی امور معیشتی و حیات مادی‌اش نیز به نظام نیست و با بحران‌های متعدد روبروست و همچنین در تجربه‌های متعدد اجتماعی خود نیز از سامان یافتن امورش مطابق نظم حاکم کاملاً ناامید است، مستعد بروز و رشد گرایش‌های متعدد برای تامین امنیت و آرامش روانی خود و همچنین چاره‌اندیشی برای به سامان شدن امور تامین کننده نیازهای جسمانی و مادی خود می‌ باشد.

⬅️ یکی از این گرایش‌ها، گرایش های عرفانی است؛ اما نه گرایش‌های رایج عرفانی که نوعی درون نگری و غرق شدن در خود را به نمایش می‌گذارد؛ بلکه نوعی از گرایش عرفانی که برعکس، انسان را به کنشگری‌های فعال نجات خود و جامعه‌اش وا می‌دارد. این نوع عرفان به «درون نگری و خلسه خلاصه نمی‌شود، بنا به درک این سنت عرفانی، ارتباط درونی و مستقیم با خداوند باید با برداشتی در هم آمیزد که دگرگونی در مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را تبلیغ می‌کند». «مونتسر» که خود در لباس یک کشیش بود به این سنت عرفانی تعلق داشت.

⬅️ مونتسر در دورانی زندگی می‌کرد که نوعی خداگرایی فراتر از نهادهای دین رسمی که در پیوند نزدیک با نهادهای سیاسی بودند، مورد رغبت جامعه قرار گرفته بود، «دورانی که امور مادی، پیوسته با واژه‌های مذهبی، توجیه و تفسیر می‌شدند و مرز میان امور مادی و معنوی چندان آشکار نبود»، بدیهی بود که برای رهایی از چنین وضعیتی تنها راه حل برای کسب آرامش معنوی شکلی از زندگی و تجربه‌های مذهبی بود که ارتباط مستقیم با خدا بی‌نیاز از کلیسا و نهادهای مذهبی را ممکن می‌کرد.

⬅️ بنا به درک مونتسر برای پیوند و وصال به خدا نیازی به افراد یا نهادهای واسطه نیست که امکان ایجاد این پیوند را مختص افراد برگزیده یا روحانیان کند و به آنها جایگاه ویژه‌ای ببخشد که ادعای برتری و مشروعیت سیاسی را نیز به دنبال داشته باشد؛ «بلکه راه وصل خدا باید برای همه باز باشد و موانع خارجی رسیدن به او باید از میان برداشته شود». مونتسر همه انسان‌ها را در امور معنوی یکسان می‌انگارد و بر این باور است که موقعیت انسان در این جهان نمی‌تواند، هیچ ارزش و اعتبار معنوی برایش ایجاد کند.

⬅️ «دیدگاه عرفان انقلابی نسبت به انسان غالباً دیدگاهی دموکراتیک است، به این مفهوم که سلسله مراتب قدرتمندی سیاسی و روحانی را مانعی بر سر راه تجربه‌های مذهبی می‌داند»؛ لذا در این دیدگاه هیچکس به دلیل جایگاه معنوی و روحانی خود، حق ویژه‌ای را برای به دست گرفتن قدرت و اداره امور سیاسی- اجتماعی مردم ندارد. این دیدگاه به دلیل امیدی که بین مردم رها شده در انبوهی از رنج‌های روانی و مشکلات مادی برمی‌انگیزد و احساس بی‌پناهی و محرومیت آنها را به پناهگاهی ایمن از بعد معنوی و مادی سوق می‌دهد، مورد رغبت عموم مردم قرار می‌گیرد.

⬅️ مونتسر به انسان عادی، هشدار می‌دهد که فریب صاحبان قدرت را نخورد و می ‌گوید: «گوش کن ای انسان محروم! برای آنکه بیش از این فریب نخوری، باید خود را تعلیم دهی». او شرط اول رهایی انسان‌ها را گسستن بند فریب و دروغ آنهایی می‌داند که به طور مداوم برای ادامه سلطه خود به ویژه بر انسان‌های مذهبی یا ساده دل و ناآگاه به انواع دروغ‌ها، بی‌اخلاقی‌ها، ریاکاری‌ها و پنهانکاری‌ها متوسل می‌شوند؛ چرا که تنها رمز ادامه حیات آنها تامین رضایت اقلیت حامی است، کسانی که مورد خطاب مونتسر هستند و به آنها تاکید می‌کند، آموزش ببینید، آگاه شوید و بندهای فریب و دروغ را بگسلید.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 مناقشه حجاب و «برخورد شگفت» ادراک‌ها
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 چندی است که در ایران یک مناقشه اجتماعی در گرفته است که نهاد حکومت را با چالش مواجه کرده و حاکمان را از درک ماهیت آن عاجز ساخته است و آن مناقشه حجاب است. شاید اگر ماهیت این مناقشه به خوبی درک می‌شد، مسیر حل مناقشه نیز کاملاً متفاوت از آن چیزی بود که این روزها شاهد آن هستیم.

⬅️ هر جامعه دارای نهادهای مختلفی است، نهادها حائز ویژگی‌هایی هستند که هم آنها را شایسته اصلاح و تغییر می‌کند و هم قادر به مقاومت و تثبیت. اساساً به دلیل این مقاومت شگفت آنها در برابر تغییر است که آنها را تبدیل به نهاد می‌کند. هر نهاد حاوی چندین ایدئولوژی لایه لایه و روی هم انباشت شده است که در طول زمان در اثر اضافه شدن نظرات جدید بر روی نظرات قدیم و کنش و واکنش‌های متقابل آنها بر هم، ساختار قدیم با نظرات جدید در هم آمیخته و نهاد با حمل تاریخ خاص خود به حیات ادامه داده است.

⬅️ از نظر لیدمان «ایدئولوژی عبارت است از یک رشته نظرات به هم پیوند خورده که با روال کار در یک واحد پرتنش پیوستگی نزدیکی دارد». لیدمان بر این باور است که نهادها در طول حیات طولانی خود برخوردار از یک «ایدئولوژی انجماد یافته» می‌شوند، «انجماد یک ایدئولوژی در این حقیقت نهفته است که یک ایدئولوژی، الزاماً مجموعه‌ای از نظرات و تصورات زنده نیست که در آگاهی انسان‌ها حضور دارند»؛ بلکه می‌تواند مجموعه‌ای از نظرات و تصورات پیشین باشد که با ادراک و آگاهی انسان‌ حاضر نیز فاصله زیادی داشته باشد؛ ولی می‌تواند با زور قانون یا ذهنیت هنجارمند قدیمی‌ها که حتی برای نسل های جدید نیز فهم ناپذیر است، در نهادها حضور داشته باشد.

⬅️ دقیقاً محل مناقشه جدی جایی است که «ایدئولوژی انجماد یافته» با قدرت پیوند می خورد و با کمک قوای قهریه، راه تغییر و تکامل نهادی را کاملاً سد و با این کار حتی ادامه حیات نهاد را با تهدید روبرو می‌کند؛ زیرا همانطور که در ابتدا اشاره شد، نهادها برای حیاتشان علاوه بر تثبیت، متضمن اصلاح و تغییر نیز هستند تا بتوانند با تحولات حیات بشری قابل انطباق باشند.

⬅️ لیدمان معتقد است، درک‌ها و دریافت‌های روشن و آگاهانه که بیشتر از طریق نهادهای آموزش، مثل دانشگاه‌ها یا رسانه‌های مدرن، تولید یا منتقل می‌شود، «می‌تواند وارد برخورد شگفت با درک‌ها و دریافت‌های تثبیت شده در ایدئولوژی انجماد یافته شوند».

⬅️ مناقشه حجاب در ایران نمونه ای از همین محل «برخورد شگفت» مورد نظر لیدمان است که حاملان ادراک دریافت‌های جدید از این مقوله و دیگر مقولات مرتبط مثل آزادی، برابری و غیره با حاملان ادراک و دریافت‌های قدیم و تثبیت شده از آنهاست.
در این نگاه به طور حتم این مناقشه یک راه حل دارد، این نیز همان است که در حیات طبیعی نهادها رخ می دهد؛ بدین معنا که اگر مسائل حوزه مربوط به ادراک‌ها و دریافت‌ها را برای حل به خودشان واگذاریم نه به قوه‌ قهریه (که نهاد را از مسیر تکاملی و حیات خودش به انحراف می کشاند)، این واقعیت تکاملی نهادهای بشری است که «هرگز اتفاق نمی‌افتد که ساختار قدیمی و صورت‌ها و نظرات قدیمی به طور کامل ناپدید شوند؛ بلکه بر روی هم انباشته می‌شوند و اغلب با صورت‌ها و نظرات جدید در می‌آمیزند» و بدین نحو نهادها به طور مداوم اصلاح می‌شوند و پویا و قدرتمند به حیات خود ادامه خواهند داد.
در صورت این حیات طبیعی، در مقوله حجاب در ایران نیز شاهد این خواهیم بود که نه هیچکس به اجبار، پوششی را اختیار می‌کند، نه فشارهای اجتماعی به هیچکس اختیار عریان شدن را می‌دهد و همه ادراک‌ها در یک بازه پویای «تعادل نهادی» تثبیت خواهند شد.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 آغازی بر پایان یک قدرت
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 در قرن بیست و یکم، بشر پس از تجربه تلخ خشونت‌های ویرانگر قرن بیستم، در تلاش بی‌وقفه است که مسائل داخلی و خارجی خود را مبتنی بر گفتگو و تعامل در عرصه عمومی یا به سخن دیگر مبتنی بر «سیاست» به معنایی که مورد نظر «هانا آرنت» است، حل کند و به هیچ وجه، وارد عرصه‌های خشونت در هر دو حوزه کنشگری درون مرزی و برون مرزی نشود؛ چرا که درست از جایی که خشونت آغاز می‌شود، سیاست پایان را آغازیده است.

⬅️ هانا آرنت معتقد است، سیاست کنشگری است، از جنس سخن و تعاملگری است با ابزار زبان در عرصه عمومی که نمی‌تواند، هیچ نسبتی با خشونت داشته باشد و کاملاً در تضاد با آن است. می‌توان چنین دریافت که آرنت بر این باور است، در شرایط حاکمیت سیاست و پویایی عرصه عمومی، انسان باید آزاد باشد، این همان چیزی است که دقیقاً در زمان خشونت و جنگ نقض می‌شود و به عرصه تبعیت تبدیل می‌شود؛ نه آزادی و برابری.

⬅️ انسان‌ها «در آزادی خویش می‌توانند بدون اجبار، زور و تسلط یکی بر دیگری، با هم به مثابه برابرها در میان برابرها تعامل کنند. تنها در شرایط اضطراری مانند جنگ، فرماندهی و فرمانبری از هم وجود دارد؛ اما از سوی دیگر همه امورشان را از طریق سخن گفتن با هم و اقناع یکدیگر مدیریت می‌کنند» و درست به این دلیل است که برای حکومت‌های ایدئولوژیک که احساس می‌کنند، هم ایدئولوژی آنها مشروعیت خود را از دست داده و هم با ناکارآمدی اساسی در عرصه مدیریت جامعه مواجه هستند، بهترین شرایط، چیرگی فضای خشن و جنگی است.

⬅️ آرنت معتقد است، حکومت مبتنی بر خشونت، آنجایی ظاهر می‌شود که اقتدار آن در حال زوال است. او قدرت و خشونت را به لحاظ ماهیت بر ضد هم می‌داند و بر این باور است، «خشونت به کلی از ایجاد قدرت عاجز است» و قدرت نیازی به خشونت ندارد؛ از این رو هر کجا خشونتی مشاهده کردید، شک نکنید که این از سر استیصال و فروریختن قدرت است؛ نه در اثر اقتدار و «هرگونه کاستی در اقتدار به معنای خشونتگری است».

⬅️ این خشونت می‌تواند هم در عرصه سیاست داخلی و در نسبت با شهروندان، منتقدان، معترضان، مطالبه‌گران حقوق برابر و آزادی‌خواهان و هم در عرصه سیاست خارجی و در نسبت با کنشگران بین‌المللی و دیگر دولت - ملت ها باشد.
از اندیشه های آرنت چنین برمی‌آید که هر کجا چنین خشونتی چه در قالب جنگ و امور نظامی به جای دیپلماسی و چه در قالب اجرای خشن قوانین و امور انتظامی به جای گفتگو در فضای عمومی (سیاست) مشاهده کردید، نه تنها قوای نظامی و انتظامی در شرایط مطلوب خود نیست؛ چرا که وضعیت مطلوب آنها مبتنی بر توان وجه بازدارندگی و تأمین امنیت، آرامش و صلح قرار دارند؛ بلکه بی تردید این نشانی از اقتدار هم نیست و برعکس پیامدی از بی اقتداری و آغازیست بر پایان یک قدرت.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 ضرورت چهار میخ کردن مقام «ولایت فقیه» با استناد به آیه «مدیریت الهی»
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 امشب (بیستم فروردین ۴٠۳) بعد از افطار، آقای «قرائتی» آیه ای از قرآن را آیه «مدیریت اسلامی» نامید و به گونه ای تفسیر کرد که برای من بسیار بدیع بود، آن آیه ۸۱ سوره «آل عمران» بود.

⬅️ مطابق این آیه بنا به تفسیر نامبرده، اصل مدیریتی وجود دارد که در هیچ دانشگاهی در شرق و غرب عالم نیست، اینکه از فردی هنگام نصب، برای عزلش هم تعهد و اقرار بگیری.

⬅️ در این تفسیر، حتی مقام نبوت هم از نظر خداوند قابل عزل است و مادام العمر نیست. به گونه ای که حتی پیامبر حاضر، باید کاملا در صحت و سلامت باشد تا خداوند از او بخواهد به پیامبر بعد از خود ایمان بیاورد و او را یاری کند؛ پس حتی ناتوان یا دچار زوال عقل هم نشده است که از پیامبری کنار گذاشته می شود.

⬅️ متاسفانه با اینکه مفسر از بالاترین مقام جامعه موحد؛ یعنی مقام پیامبری سخن رانده؛ ولی مثال ها همه از سطوح خرد مدیریت جامعه است! سوال اینجاست؛ پس چرا «ولایت فقیه» که ادامه ولایت پیامبر عنوان شده، مادام العمر است؟ و در قانون اساسی چهار میخ نشده است؟!

/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 جغدها و امید به ویرانه‌های پس از طوفان
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 هر عملیات خشونت آمیز غافلگیر کننده، چه از سوی یک دولت چه از سوی گروه‌ها یا دسته‌جاتی تحت عنوان حزب یا جنبش و غیره که معمولاً نیز در ابعاد نه چندان بزرگ و به صورت یک رویارویی نابرابر ظاهر می شود، عملیاتی تروریستی نامیده می شود که معمولا به نسبت کشتارهای حاصل از عملیات نظامی و جنگ‌ها تعداد کمی انسان را می‌کشد؛ ولی قادر است حتی میلیاردها انسان را وحشت زده و بازیگران عرصه‌های بین‌المللی (دولت ها) و ساختارهای سیاسی عظیم را دچار سرگردانی و واکنش‌های عجولانه کند.

⬅️ باید توجه داشت تروریست‌ها به هیچ وجه با عملیات تروریستی خود تنها به دنبال مقصودی نیستند که در ظاهر، حاصل عملیات تروریستی آنها در صحنه ترور و خشونت است، عملیات آنها و حجم خسارات آن به هیچ روی در برابر توانایی‌های وسیع نظامی، اطلاعاتی و مخابراتی، لجستیکی و به طور کلی سرمایه های مادی و انسانی دشمنی که بدان زخمی وارد کردند، قابل مقایسه نیست و در واقع عملیات آنها طوفان نیست؛ بلکه باد محرکی است که انتظار دارد، از ویرانه‌های طوفانی که از واکنش خشم آلود دشمن به پا می‌شود، بهره‌های کافی برای ادامه حیات و دستیابی به اهداف خود ببرد. تروریست چونان جغدی است که در ویرانه‌ها بهتر زندگی می‌کند و از هرج و مرج ارتزاق می‌کند.

⬅️ «تروریست‌ها امیدوارند که هرچند به سختی می‌توانند، خللی در قدرت مادی دشمن ایجاد کنند؛ اما ترس و پریشانی باعث شود که دشمن از قدرت بی‌کم و کاست خود نابجا استفاده کند و واکنش احساسی نشان دهد. تروریست‌ها محاسبه می‌کنند که وقتی دشمن خشمگین از قدرت عظیم خود علیه آنها استفاده می‌کند، طوفان‌های سیاسی و نظامی بسیار خشن تری از آنچه خود تروریست‌ها می‌توانستند به پا کنند، خلق کند. در هر طوفان اتفاقات پیش‌بینی نشده بسیاری می‌افتد، اشتباهات روی می‌دهد، شقاوت‌ها شدت می‌گیرد، افکار عمومی متزلزل می‌شود، بی‌طرف‌ها موضع خود را تغییر می‌دهند و تعادل قدرت به هم می‌ریزد».

⬅️ تروریست‌ها هیچگاه از حجم تلفات انسانی که خواهند داد، نگران نیستند؛ چون آن را حربه‌ای برای مظلوم نمایی و برگرداندن ورق بازی به نفع خود می نمایند و افکار عمومی جهان را تحت تاثیر قرار می‌دهند؛ چون گاهی حجم پاسخ دشمن به شدت ویرانگر و بسیار نابرابر است؛ چرا که پاسخ آنها باید نمایشی باشد که حیثیت از دست رفته شان را ترمیم کند.

⬅️ پس پاسخگویی به یک عملیات تروریستی باید بسیار هوشمندانه و با زیرکی و فراست باشد، بیشتر از جنبه اطلاعاتی و آسیب‌های جدی به شریان تغذیه کننده تروریسم و حذف سرشاخه‌های آنها بدون حجم وسیعی از جنجال و هیاهو و خشونت که کاملاً مقصود مورد نظر عملیات‌های تروریستی است.
ترور وقتی از سوی بازیگران دولتی انجام می‌شود بیشتر با این منظور صورت می‌پذیرد که بازیگر مورد هدف را به صحنه درگیری و خشونتی بکشاند که به طور حتم برنده آن نخواهد شد و آسیب‌های جبران ناپذیری نیز خواهد دید که با کمترین هزینه‌ای توسط دشمنش محقق شده است و در پایان بازی، بازیگر پیروز همان طراح نقشه تروریستی است.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 برای همه آنانی که ظالمانه در بندند به ویژه در «راه دشوار آزادی»
✍ مرضیه حاجی هاشمی

⬅️ دربند می‌کنند که آزاد نباشی؛ اما نمی‌دانند تو آزادی؛ چون آزاد می‌اندیشی، تو آزادی؛ چون پیش از هر چیز، بی درنگ و بدون عافیت اندیشی، قید و بندهایی که مانع می‌شود بیندیشی، انتقاد کنی، بنویسی و تحول را مطالبه کنی، گسسته‌ای. تو آزادی چون از نفس، رها شده‌ای، نفسی که تو را وسوسه می‌کند تا برای عافیت و منفعت خویش سکوت کنی، مجیز گویی، مداحی کنی و شعر بی‌شعوری را به جای شور آزادی بسرایی.
تو تطهیر یافتی از نفس عافیت طلب.

⬅️ تو در زندان تطهیری نه در زهدان تسلیم و تطمیع. تو می دانی چرا زندانی و تو نخواهی شکست؛ چرا که پیش از این بسیاری حصارها را شکسته ای و تو می دانی، همچنان که «ماندلا» نوشت: «زندان برای خرد کردن روحیه فرد و از بین بردن اراده او طرح ریزی شده است، مسئولان برای این منظور سعی می کنند، از ضعف‌ها بهره بگیرند، هرگونه ابتکار عملی را نابود کنند و هرگونه علامت و نشانه‌ای حاکی از موجودیت فردی را نفی کنند. هدف در انجام تمام این اقدامات از بین بردن آن جرقه‌ای است که ما را انسان و آنچه که هستیم می‌سازد».
«زندان و مسئولان آن برای ربودن شأن و مرتبه شخصی با هم تبانی می کنند.»

⬅️ تو بزرگی و آرمان تو بزرگتر. لبخند تو در لحظات تنگ زندان که آرمان تو را می‌گستراند به دنیای آن سوی میله‌ها بیش از پیش می‌طراود. «در آنجا شخص باید از صادق بودن نسبت به آرمان‌های خود تسکین و آرامش پیدا کند» و این آرامش اوست که آرمان را می‌شوراند و شور و شعور برمی‌انگیزد تا آرمان آزادی همچنان از آنها که در بندند و آزادند به آنهایی که آزادند و در بند، هدیه شود.

⬅️ و تو ای انسان! تو ای زن آزاداندیش و آزادی خواهی که اکنون دربندی، به طور حتم تو از اسطوره‌های تاریخ سرزمینت خواهی شد که چگونه در جهانی از نابرابری‌ها که زمین و زمانه برای تو ساخت، ققنوس وار برخاستی و برابری و آزادی را فریاد زدی. اکنون قلم یک زن به احترام تو از نوشتن باز می‌ایستد و سکوت می‌کند، ای انسان ای صدیقه راستین صلابت و شهامت!


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 تحول حال یا انقلاب ناکام
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 در آغازین روزهای سال و تحول تقویم و نو شدن گردش زمین، حول خورشید، همراه با نو شدن و بیدار شدن طبیعت با همه تنوعش، می‌توان گفت، آنچه بیش از همه خرد آدمی را به تکاپوی تأمل می‌کشاند، فردیت و منحصر بودن هر کدام از آفریده‌های پروردگار، در حین پیوستگی است. تنوع و گونه گونی گل‌ها، درختان و پرندگان و ... در بسیاری از ویژگی‌های عینی و ذاتی، انسان را به این باور سوق می‌دهد که انسان نیز مبتنی بر همین فردیت، توسط آفریننده، آفرینش و تکاملش بر آن استوار شده است؛ پس چگونه ممکن است، همین آفریننده در آنچه که «دین» نامیده می‌شود، این فردیت را که سزاوار ابراز، پرورش و بهره‌بندی در سطح خرد و کلان است، نادیده بگیرد و همه آنها را یک کل در نظر آرد که باید در امور مختلف فردی و اجتماعی خود، مانند هم ببینند، تشخیص دهند، ادراک کنند، اقناع شوند و تقلید و تمکین کنند؟

⬅️ از سویی تحول حال بشر به طور حتم هم جنبه فردی دارد و هم جنبه اجتماعی. چگونه این تحول حال به واقع و در تمام سطوحش رخ خواهد داد؟ به نظر می‌رسد، قدم اول هر تحول و پروژه انقلابی، یک پروژه فکری انقلابیست که نگاه انسان را به خودش و فردیتش تغییر می‌دهد و او را از ابتدا از قید و بندهایی که در فهم از خودش بر دست و پای خود تنیده است، آزاد می‌کند و سپس از قیود تبعیت‌های کورکورانه و سرسپردگی‌ها و ذوب شدن‌های تخدیر کننده عقل و تدبیر و تسخیر کننده فردیت‌های منحصر به فرد زاینده رها می‌کند.

⬅️ یکی از پروژه‌های فکری متحول کننده و تمدن ساز بشری در طول تاریخ، پروژه «پترارک» است. «پروژه پترارکی بر اولویت موجود شناسانه انسان‌ها در مقام فرد و تاکید بر آن استوار بود که زندگی معنادار انسان با کاوش در فردیت انسان آغاز می‌شود.» در دوره بحران معنوی عظیمی که گریبانگیر بشر غربی ۱۴ قرن بعد از ظهور مسیحیت شده بود، بشری خسته از کلیت گرایی کلیسا و تفسیر روحانیان از انسان به عنوان یک موجود واحد و کلی که باید مطابق یک الگوی واحد که آنها ارائه می کنند، پرهیزگاری کند تا به سعادت برسد و در بحبوحه نادیده گرفته شدن‌های فردیت انسان و در نظر گرفتن او به عنوان موجودی تابع، مقلد و مطیع که گریزی از آن ندارد، پترارک پروژه فکری خود را ارائه کرد.

⬅️ پروژه ای انقلابی که در آن فقط «روحانیون» و «شهدا» الگوی مردم معرفی نمی‌شوند تا یک سبک زندگی، یک درک از مسائل مادی و معنوی و یک فهم ثابت و مشترک از حیات، شیوه موفقیت، پارسایی و به طور کلی تلقی از انسان را به تک تک افراد متنوع و گونه گون بشر تجویز کنند و بر اساس تبعیت از این الگوها افراد را ارزش گذاری و درجه‌بندی نماید.

⬅️ در پروژه فکری پترارک آنچه قبلاً به نام دین به کام بشر رنجور از این شیوه دینداری ریخته می‌شد و تمام فردیت‌های او را سرکوب می‌کرد، محکوم به وانهادن می‌شود و آنچه را که پیش از این محکوم، منکوب و محدود می‌شد، دیگر آدمی را سزاوار تنبیه نمی‌کرد، بلکه به عنوان هدیه ای الهی او را شایسته تشویق و ارج نهادن می نمود. اینها «انعکاسی از فردیت هرکس بودند و سزاوار بود که ابراز شوند، پرورش یابند و شخص از آن‌ها بهره‌مند شود.»
اصل «عبور از الگوهای القا شده» که الگوهای معیار اصالت بخش، هویت دهنده و ارزش گذاری افراد بود و یگانه سمبل انسان موفق و رستگار محسوب می‌شد، اصل بنیادینی بود که حتی دینداران نیز از آن استقبال کردند؛ چرا که حتی برای آنها نیز دیگر تبعیت از «الگوهای القا شده» توسط اربابان دین، قابل قبول و رضایت بخش نبود.

⬅️ این اصل پترارک، اصلی انقلابی بود که در تقابل تام و تمام با اصل محوری و آموزه مسلط نهاد کلیسا بود، «اصلی که ارزش یا توانایی افراد را در کمال بخشیدن به خود انکار می‌کرد» و کاملاً به این مسئله مهم و بنیادین بی اعتنا بود که کمال انسان در تبعیت و تقلید و ذوب شدن در وجود انسانی چون خود یا محبوس در محدوده اندیشه‌های بشری چونان خویش بدون هیچ استدلال عقلانی نیست، در حالی که روحانیان دین به طور مکرر از کمال بشر سخن می‌رانند.

⬅️ همین مفهوم اولویت موجود شناسانه و ارزش انسان در مقام فرد بود که به چراغ راهنمای رنسانس تبدیل شد و جهان مدرن و تمدن جدید را امکان پذیر کرد؛ لذا باید آگاه باشیم که ریشه هر تحول حال عمیق و ماندگار اجتماعی- سیاسی و سازنده تمدن، منوط به تحول شگرف فکری و فردی در قالب یک پروژه منسجم فکری انقلابی است که بدون آن حتی اگر انقلابی سیاسی و اجتماعی نیز به وقوع بپیوندد، انقلابی ناکام و محکوم به شکست است.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 از خاخام تا آخوند و سوژه عکس زنان
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 از خاخامی که عکس زنان را در عرصه عمومی ممنوع می‌کند تا آخوندی که از زنان در عرصه عمومی عکس می‌گیرد، فقط بین آنها بعد مسافت از یک شهر مقدس یهودی تا یک شهر مقدس اسلامی وجود دارد؛ وگرنه هر دو به اندازه پاسداشت میراث سنتی خود به هم نزدیکند و سلول‌های خاکستری مغز آنها دریافت کاملاً مشابهی از زنان دارد که زمان، مکان و دین نمی‌شناسد و آن هم این است که «بدن زنان» سوژه‌ای است که مردان تعیین می‌کنند، حتی عکس آن کجا باشد، روی یک بیلبوردی نباشد یا در گالری عکس گوشی همراه فردی باشد با هدفی مشترک که جلوگیری از افکار شهوت انگیز در مغز مردان است!

⬅️ «امروزه یهودیان اولترا ارتودوکس، تصاویر زنان در عرصه عمومی را ممنوع می‌کنند، بیلبوردها و آگهی‌هایی که یهودیان اولترا ارتودوکس را نشانه می‌روند، معمولاً فقط مردان و پسران را به نمایش می‌گذارند و هرگز تصویر زن یا دختر را در آنها نمی‌بینید.» این در حالیست که وقتی به تاریخ مراجعه می‌کنیم، هیچ کجا نه از پیشوایان دین یهود، حذف تصاویر زنان دیده می‌شود نه از پیشوایان دین اسلام، زمینه سازی برای برخورد حکومت با یک زن به دلیل بی‌حجابی؛ پس چه چیزی منجر می‌شود که افراطیون ادیان که خود را نزدیک‌ترین به پیشوایان دینی می‌بینند، چنین در نسبت با زنان کنشگری کنند؟

⬅️ ممنوعیت دیدن زنان یا دیدن موی زنان، محدودیت قوانین فرهنگی و سیاسی است که کارکرد خاصی برای مجریان این قوانین دارد و نوعی اقتدار مردانه دنیای سنتی را به رخ می‌کشد که به دنبال آن دیگر جنبه‌های این اقتدار سنتی را مشروع می‌سازد.

⬅️ به طور مثال «ممنوعیت دیدن زنان هیچ کجا محکم‌تر از پرستشگاه یهود نیست. در کنیسه یهودیان، زنان به دقت از مردان تفکیک می‌شوند تا هیچ مردی هنگام دعا یا خواندن تورات به طور اتفاقی طرح اندام زنی را نبیند؛ اما وقتی باستان شناسان کنیسه‌های باستانی مربوط به "تلمود" و "میشنا" را در اسرائیل خاکبرداری کردند، هیچ نشانی از تفکیک جنسیتی نیافتند و برعکس موزاییک‌های کف و نقاشی‌های دیواری زیبایی کشف کردند که زنانی با لباس‌هایی نسبتاً کم به تصویر کشیده بودند».

⬅️ چه اتفاقی رخ داده که برعکس زمان میشنا و تلمود که عکس زنان حتی در پرستشگاه نیز ممنوع نبوده است، دینداران به جایی می‌رسند که روزنامه‌هایی با فضاحت، عکس «آنگلا مرکل» (روزنامه همی وی زر) و «هیلاری کلینتون»(روزنامه دای زایتونگ) را حتی در یک تصویر عمومی به بهانه مطابقت با «قوانین عفت» حذف کردند!؟

⬅️  دادن اصالت دینی، مذهبی و اعتقادی به یک امر فرهنگی و ادراکی، تنها بهانه‌ای است، برای توجیه قانونی آن و پنهان داشتن بردگی ادراکهای جنسی، حالا می خواهد قوانین عفت یک کشور یهودی باشد یا قوانین حجاب و عفاف کشوری اسلامی.

⬅️ فرهنگی که در آن، بدن زنان سوژه قوانین می‌شود، بیانگر این است که در آن فرهنگ، بیش از هر چیز، ذهن مردان، برده زنان شده است و نمی‌تواند از این ادراک آزاد شود که زنان را در اجتماع، انسانی صرف نظر از جنسیت ببیند؛ برای همین است که از خاخام تا آخوند درگیر سوژه «عکس زنان» است و واقعیت این است که عکس زنان، این اوست که سوژه‌ای است گرفتار «بدن زنان» و تا او به واقع از این بردگی آزاد نشود، زنان طعم آزادی واقعی را نخواهند چشید.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

🔴 هشداری به دین باوران معناگرا و غیر قشری
✍ مرضیه حاجی هاشمی

🗒 در نسبت دین و جامعه و نهادهای اجتماعی که یکی از آنها نهاد سیاست است، دو اصطلاح «سکولاریسم» و «لائیسیسم» مطرح است؛ هر چند این دو اصطلاح در ادبیات سیاسی برخی کشورها ممکن است، مترادف یکدیگر تلقی شوند؛ اما بر اساس جوامع خاستگاه و منشا تاریخی آنها در این جوامع، کاملاً قابل افتراق هستند.

⬅️ در جوامع غربی و به طور مشخص اروپایی- مسیحی بر اساس اینکه دین چه نقشی در آن جوامع و در صحنه سیاسی- اجتماعی آنها داشته است؛ می توان دو ویژگی کلان را در نسبت دین و اجتماع شاهد بود که شامل «دین جدایی» و «دین زدایی» است.

⬅️ در کشورهایی که کاتولیک بودند و پاپ و کلیسا خود را منبع مشروعیت هر چیزی می‌دانست و نوعی تمامیت خواهی دینی یا متصدیان دین در صحنه زیست اجتماعی مردم جلوه‌گری می‌کرد، به لحاظ تاریخی ما شاهد بروز دین زدایی به عنوان پیامد، واکنش و بازتابی از این تمامیت خواهی دینی و اربابان کلیسا هستیم، به طوری که می‌توان ادعا کرد، «لائیسیسم در کشورهای غیر پروتستان شکل گرفت؛ چرا که در کشورهای کاتولیک، بحث بیرون راندن نهادهای دینی از عرصه عمومی مطرح بود به همین دلیل بود که در فرانسه تاکید بر دین زدایی بود؛ نه دین جدایی.»
در فرانسه سعی شد با هرگونه مظاهر دین در صحنه‌های اجتماعی مقابله شود به طوری که جامعه و عرصه‌های عمومی از کلیه نمادهای دینی و تظاهر به یک دین یا مذهب خاص زدوده شد. به چنین وضعیتی لایسیته یا دین زدایی و به نظامی که تلاش می‌کند دین را از جامعه بزداید، یک نظام سیاسی لائیک می‌گویند.

⬅️ «کشورهای انگلوساکسون به راحتی با پدیده جدایی دین و سیاست به معنای نفی مرجعیت دین در حوزه عمومی و جدایی نهاد دین از سیاست کنار آمدند و بنابراین به سطوحی همچون مبارزه با مظاهر دینی (مانند حجاب) نرسیدند»؛ چرا که جوامع پروتستان خیلی پیش از این در مقابل اقتدار و تمامیت خواهی کلیسا ایستاده بودند و به جز در یک مقطع کوتاه تجربه تاریخی حکومت دینی متصلب کالونی، سکولاریسم (دین جدایی) را تنها راه نجات سیاست و حکومت و جامعه از چنگال تعصب و تصلب دینی و البته نجات دین به عنوان منبع معنا بخشی و ذخیره آرامش حیات بشری در بحبوحه ناملایمات جهان مادی یافتند؛ از این رو هرگز به دین زدایی در نغلطیدند.

⬅️ سکولاریسم در معنایی که شرح آن رفت از ضرورت‌های نه تنها حیات سیاسی و عرصه عمومی بشر است که از ضروری‌ترین‌های حیات معنوی و نجات دین در معنای حقیقی آن به عنوان امری استعلایی برای تقویت بعد روحانی زیست بشری و تکامل روحی و اعتلای درونی اوست؛ نه امری عرفی برای امر و نهی بشری که دیگر نابالغ نیست و نیازی به دیکته کردن جزئی ترین امورش حتی مسواک زدن و پوشش توسط سرپرستش ندارد و چنین قرائت قشری از دین وی را منزجر می‌کند.

⬅️ جدایی گرایی دین و سیاست جز ذاتی جوامع پیچیده مدرن است؛ چرا که در آن همه عرصه ها تخصصی و متمایز است و نهاد سیاست به عنوان نهاد مدیریت در چنین جوامعی نمی‌تواند، تحت استیلای متصدیان دینی باشد که در بعد اجتماعی و دستورات نظم بخشی جهان مادی بشر از عناصر دنیای سنتی قلمداد می‌شود و کاملاً با دنیای جدید متفاوت است.

⬅️ «کسانی که معتقدند فلان دین با سکولاریته همخوانی دارد و فلان دینی در تضاد با آن قرار دارد، معلوم است که بنای بحث را نفهمیدند. در دنیای سنتی، دین و اجتماع با هم همپوشانی داشتند، هر آنچه که دینی بود، اجتماعی بود و هر آنچه اجتماعی بود، دینی بود؛ در صورتی که دنیای جدید، دنیای تفکیک انگار است. سکولاریسم روندی کلی برای استقلال یافتن تمامی نهادهای مختلف اجتماعی است».
ادیانی که برای نظم بخشی امور مادی دنیای بشری نیز دستوراتی داشتند، کاملاً مبتنی بر ضرورت‌های زیست فردی و اجتماعی دنیای سنتی در دوره پیشا بلوغ بشری، مبادرت به چنین امری نمودند و چنین برداشتی از دین آن را به امری ناضروری و قشری و حتی گاهی ویرانگر در عرصه مدیریت جوامع مدرن تبدیل می کند که آنها را به لایسیته یا دین زدایی منتهی می‌نماید و حتی اگر به طور رسمی و قانونی هم نه؛ بلکه در عرصه اجتماعی و به دلیل فشارهای اجتماعی ناشی از دین زدگی و دین زدایی اکثریتی در جامعه، افراد دین‌دار از اینکه در عرصه های جمعی، به عبادات دینی یا حفظ نمادها و مظاهر دین ورزی خود مبادرت ورزند، از بیم قضاوت عمومی، احساس شرم و نگرانی می‌کنند.

لذا این هشداریست برای دین باوران معناگرا و غیر قشری که باید بدانند اگر دین جدایی (سکولاریسم) رخ ندهد به زودی شاهد دین زدایی (لائیسیسم) خواهیم بود.


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…

مرضیه حاجی هاشمی

باز نشر به بهانه غصب دوباره «حق رأی من»

من از تهران و از تبریز مشروطه
خجالت می کشم امروز.......

✅ من از اینجا بهارستان برای مجلسی بر ضد آزادی خجالت می کشم امروز

شعر و خوانش مرضیه حاجی هاشمی (دریا)


/channel/M_Hajihashemi_iran1

Читать полностью…
Subscribe to a channel